انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره محمدمهدى انوشفر

خاکى که کیمیا می‌شود!

محمدمهدی انوشفر را آنانى که مدهوش سفالینه‌ها، کاشی‌ها، نقش‌ها، رنگ‌ها و لعاب‌های سنتى ایران‌اند، به‌خوبی می‌شناسند. او یکى از سه نفر احیاکننده لعاب زرین‌فام در جهان است. همان لعاب طلایى که زینت‌بخش محراب‌های مساجد ایران در قرن ششم و هفتم هجرى بود. همان محراب‌ها که «درگاه بهشت» نام می‌گرفتند از حرمتی که پیوند هنر با معنا و معنویت به وجود می‌آورد…

– متولد اول اسفند ۱۳۲۴ تهران

ـ لیسانس مجسمه‌سازی از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهاى زیبا ۱۳۴۸

ـ شروع به کار در کارگاه کاشى سازى اداره‌های هنرهاى زیباى وزارت فرهنگ و هنر سابق ۱۳۴۹

ـ داور تمام بى ینال هاى سرامیک ایران از بى ینال اول تا هفتم

ـ از اعضاى هیئت داورى ارزش‌گذاری هنرمندان سرامیک سنتى

ـ برنده تندیس طلایى سومین سه سالانه مجسمه‌سازی ایران

ـ برگزارى حدود ۵۰ نمایشگاه گروهى و انفرادى در تهران

ـ برگزارى نمایشگاه‌هایی در کشورهاى انگلستان، آلمان، یونان و ایتالیا

ـ مدرس سفالگرى در دانشکده هنرهاى زیبا و دانشگاه‌های هنر تهران و هنر کاشان

ـ نویسنده اولین کتاب تکنیکى در مورد سفالگرى و کاشى سازى در ایران ۱۳۵۴

ـ پژوهش درباره آجرهاى لعاب‌دار ساسانى، نیشابور، سفال‌ها و کاشی‌های سلجوقى

– اخذ گواهینامه نخبگان ملی ایران

– اخذ نشان درجه‌یک هنری در سال ۱۳۸۳

سمیه مؤمنى: روزهایى که از همه‌چیز و همه‌کس بیزار می‌شود به کارگاه اش می‌رود. قلم را برمی‌دارد طرح کار تازه‌ای می‌زند و با یک کاشى و زرین‌فام کار می‌کند. نقاشی‌اش می‌کند، در کوره می‌گذاردش ، ساعت‌ها انتظار می‌کشد تا آتش و دود کار خود را بکنند،… زرین‌فام را بیرون می‌آورد، انرژى می‌گیرد سر ذوق می‌آید و تا یک هفته باز حالش خوب است. او همه زندگی‌اش را صرف کشف و درک زرین‌فام کرده است. از سى سال پیش می‌گوید پول سه تا خانه را صرف این کار کرده و حالا خودش اجاره‌نشین است! عشق به ساختن چیزى که روحش را آرام می‌کند واو را در خلسه‌هایی آرامش‌بخش فرومی‌برد، آن‌قدر در او قوى بوده است که هنوز هم ، مثل روزهاى آغازین با جان‌ودل هزینه سعى و خطاهاى مادى و معنوی کارش را می‌پردازد.

می‌گوید اوایل تا سال‌ها راه را اشتباه رفته است. یک‌بار گردنبند طلایش را در تیزاب سلطانى خاک می‌کند تا شاید به لعاب زرین‌فام دست بیابد. او هنوز هم مثل روزهایى که در کارگاه اداره هنرهاى زیباى وزارت فرهنگ و هنر در کنار استادانى مثل حسن علی‌اکبر خزینه، کار می‌کرده است، اهل جست‌وجو و تحقیق است.
بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشکده هنرهاى زیبا و بعد از تجربه چندین کار در جاهاى مختلف، به پیشنهاد یکى از دوستان پدرش به کارگاه هنرهاى زیبا می‌رود. بوى خاک و آب، گرماى کوره و فضای کارگاه که باروحیه او هماهنگ است به ماندن و امیدواری‌اش می‌انجامد. آنجا دیگر لباس شیک و اتو کشیده نمی‌خواهد و درست همان جایی است که او در رؤیاهایش تصور می‌کرده است. ۴ هنرمند سفالگر سنتى در کارگاه آموزش می‌دادند که اطلاعات عملى و تئوریک بسیارى داشتند.انوشفر از محضر حسن علی‌اکبر خزینه استاد بی‌نظیری که از۵ ، ۴ سالگى سفال را از «خاک نگار مقدم» آموخته بود، درس‌های بسیار آموخته است استاد علی‌اکبر خزینه کسى است. که اگر تکه سفالى را از هر خرابه‌ای، از هر گوشه ایران نشانش دهى، ترکیب لعاب، گل و کوره‌ای که در آن پخته‌شده را به‌سرعت تشخیص می‌دهد.استادى با اطلاعات بسیار ارزشمند…
انوشفر در طى سال‌های کارش در کارگاه هنرهاى زیبا، به‌تدریج در کتاب‌های مختلف هنرى ازجمله تاریخ هنر، از زرین‌فام می‌خواند و درمی‌یابد که یکى از باارزش‌ترین نوع کاشى سازى ایران زرین‌فام است.به استاد می‌گوید که قصد شروع این کار را دارد.اما استادش معتقد است که هنوز زود است واو را منع می‌کند اما انوشفر اصرار می‌ورزد و استاد می‌پذیرد. طلا می‌خرند، سکه، زنجیر، انگشتر و… آن‌ها را ذوب می‌کنند و در تیزاب سلطانى خاک کرده و شروع می‌کنند. کار جواب نمی‌دهد. مایع را در وان حمام خالى می‌کنند و باز از نو و امروز ۳۰ سال است که او باز از نو دست به تجربه می‌زند و حاصل همه تجربه‌هایش ، دست یافتن به تکنیک شکل‌گیری زرین‌فام است. او امروزه از مردار سنگ نقره‌ای و مردار سنگ طلایى براى دستیابى به زرین‌فام استفاده می‌کند. ترکیبات زرین‌فام او بیشتر نقره و مس و سرب است.
زرین‌فام را در هیچ کجاى ایران و در هیچ کارگاه و دانشگاهى آموزش نمی‌دهند و جز انوشفر کس دیگرى در ایران این هنر را نمی‌داند.او می‌گوید کسی هم حاضر نیست هزینه کند، عمر و وقت بگذارد و زرین‌فام بیاموزد. کسى که دنبال سفالگرى می‌آید می‌خواهد زود نتیجه بگیرد و زرین‌فام به این سادگى به دست نمی‌آید. او معتقد است هنوز فضاى آموزشى آماده پذیرش زرین‌فام نیست. هنر زرین‌فام از مصر به خاورمیانه آمده است . ملت‌های عراق، سوریه، جنوب اسپانیا و ایران صاحبان این هنرند. اما زیباترین نوع آن‌ها، زرین‌فام‌های ایران است و دو خاندان ابوزید و طاهر در قرن ششم و هفتم در بلنداى هنر زرین‌فام بوده‌اند. در حال حاضر در تمام جهان، تنها سه نفر تکنیک این هنر را می‌دانند. یک هنرمند ژاپنى، یک هنرمند انگلیسى و یک هنرمند ایرانى؛ محمدمهدى انوشفر.

ناآگاهى از پیشینه و روند تاریخى هنرهاى ایران، پاس نداشتن و قدر ندانستن ارزش هنرهاى ملى، همه و همه گریبان زرین‌فام را هم گرفته و تقریباً هیچ تلاشى براى حفظ آنچه به‌تنهایی به دست آمده و ادامه این راه نمی‌شود. بعد از گذشت صدها سال به دستان هنرمندى معاصر و با تلاش یک‌تنه او یک هنر عمیق ملى شده ، اما هیچ سازمان یا وزارتخانه مربوطه‌ای حتى براى چاپ کتابى دراین‌باره اقدام و تلاشى نکرده است و نمی‌کند. انوشفر قصد دارد تجربه ۳۰ساله احیاى زرین‌فام را در کتابى منتشر کند و ازآنجاکه از دستگاه‌های مربوطه داخلى ناامید شده است قصد دارد چاپ آن را به ناشرانى در خارج از کشور بسپارد. او معتقد است ما همیشه قدر چیزهایى را که داریم نمی‌دانیم و ارزششان را بعد از از دست رفتنشان می‌فهمیم.
او علاوه بر هنر اصلی‌اش یعنى لعاب زرین‌فام، سال‌ها در مورد سفال نیشابور قرن سوم و چهارم، سفال قاجار و زیر رنگی‌هایش، آجرهاى لعاب‌دار ساسانى و سفال‌های سلجوقى پژوهش کرده و در مورد خرمهره بیش از ۷سال تحقیق و کار کرده است. خرمهره را در تمام ایران تنها یک کارگاه در قم می‌سازد با روشى استثنایى و عجیب‌وغریب و انوشفر معتقد است: اگر روزى این کارگاه به هر دلیلى از کار بیفتد، دیگر جایى براى ساخت آن وجود ندارد! در حدود سال‌های ۶۵ انوشفر، نمایشگاهى در منزل کنسول فرهنگى سفارت ژاپن در ایران برپا می‌کند. نمایشگاهى از خرمهره‌ها، زرین‌فام‌ها و سفال‌هایش و شب اول نمایشگاه تمام آن‌ها به فروش می‌رود. او علاوه بر کلاس «آزاد» ى که در کارگاهش دارد، در دانشگاه تکنیک‌های نقش برجسته و نقش را آموزش می‌دهد و این روزها در ادامه کار ۱۰ماهه‌اش براى نمایشگاه بزرگى که در دی‌ماه امسال در فرهنگسراى نیاوران برگزار خواهند کرد، سفال‌ها و کاشی‌هایش را می‌سازد و تمام وقتش را در کارگاهش به شکل دادن ایده‌هایش با گل سفال و پخته کردنشان در کوره‌های آتش می‌گذراند. می‌گوید: اگرچه تکنیک زرین‌فام بسیار باارزش است اما تکرار و سیاه‌مشق کارهاى گذشته هنر نیست. هنرمند باید تکنیک را بیاموزد و حرف و ایده خود را در قالب آن بیان کند. هر کاری باید مستقلاً حرفى براى گفتن داشته باشد و من سعى کرده‌ام این کار را بکنم. انوشفر پایه‌گذار اولین بى ینال سفال و سرامیک در ایران نیز هست که از سال۱۳۵۷ شروع شده است. پایه‌های این بى ینال با نمایشگاهى که او و برخى از دانشجویان دانشگاه هنرهاى تزیینى در فرهنگسراى نیاوران برگزار کردند گذاشته شده و هر سال با تعداد بیشترى اثر و هنرمند تکرار شده است تا اینکه به‌عنوان بى ینال سرامیک نام گرفت و هفتمین آن در سال ۱۳۸۱ در مشهد برگزار شد. بعد از برگزارى هفتمین بى ینال تعدادى از سفالگران جوان اعتراض کردند که دیگر نوبت آن‌ها رسیده است و خواستند که داور بى ینال بعدى باشند. انوشفر و داوران دیگر بى ینال با اعتقاد به اینکه سفالگرى و کاشى سازى هنرى است که حداقل ۲۰سال تجربه می‌خواهد و علاوه بر تکنیک، خلاقیت و تجربه هم از اهمیت قابل‌توجهی برخوردارند با این پیشنهاد موافقت نکردند و تصمیم گرفته شد که مدت‌زمانی را در اختیار همه قرار دهند تا نفسى بکشند چراکه بعد از چند سال هنرمندانى که ماندگار هستند می‌مانند و بقیه کنار می‌روند. به هر ترتیب بى ینال سرامیک امسال بعد از برگزارى آخرین آن در سال،۸۱ برگزار نخواهد شد. او بیش از آنکه بر تکنیک تأکید کند بر تجربه و کار بسیار اصرار دارد. از سال‌هایی که در دانشکده هنرهاى زیبا با ریاست مهندس سیحون مجسمه‌سازی می‌خواند به‌خوبی یاد می‌کند. سال‌هایی که به دلیل سختگیری‌ها و سیستم خاصى که سیحون اعمال کرده بود، سال‌های تجربه‌اندوزی او و بقیه هم‌دوره‌ای‌هایش بوده است. تأثیر روش مدیریت قاطع سیحون را در پیشرفت و تلاش خود و بقیه دانشجویان آن سال‌ها بسیار قابل‌توجه می‌داند.
دانشجوها باید از ساعت ۸ صبح که ساعت شروع کلاس‌ها بود تا ساعت ۶ عصر یعنى ساعت پایان کلاس‌ها در آتلیه می‌ماندند و کار می‌کردند البته به‌جز ساعتى که اجازه صرف ناهار داشتند در غیر این صورت و به هر دلیلى، کار دو هفته‌شان رد می‌شد. سیحون با دقت و مراقبت بسیارش، هنرمندان بزرگى را به جامعه هنرى ایران تحویل داده است. انوشفر معتقد است بعد از این دوران دیگر شاهد تربیت این تعداد هنرمند توانمند در یک دوره خاص نبوده‌ایم.
گل بازى عشق کودکى خیلى از آدم‌بزرگ‌ها بوده و شاید همین عشق است که امروز دستان هنرمندى را به ورز دادن، شکل دادن و نقش دادن آن ترغیب می‌کند. سفالگرى یک ارتباط مستقیم با اثر است و با هنرهاى تجسمى دیگر تفاوت خاصى دارد. گل را لمس می‌کنی و هر آنچه می‌خواهی در همان لحظه به وجود می‌آوری.
کار با آب‌وخاک و آتش و درنهایت آفرینش … آنچه مایه آرامش هنرمند است. در زمان سلجوقیان، هنرمند سفالگر ۷۲ ساعت کوره را دود سبک می‌داده است تا جایى که حس می‌کرده کوره یک موجود زنده است که فلان هواکشش نفس نمی‌کشد و دیگرى نیاز به تعمیر و مراقبت ویژه دارد و این‌گونه است که معمولاً سفالگرى که سال‌ها دست در گل و آتش دارد، در کار مدام با خاک، صیقل می‌خورد و غل وجود را در آتش کوره می‌سوزاند و گویى بعد از سال‌ها گذر از صافى آتش به صافى روح می‌رسد.
محمدمهدى انوشفر را هم عشق به خاک و آب و آتش و صمیمت فضایى که از حضور این سه عنصر اصلى است به این سوى کشانده است. او در وصف شیفتگى انسان به خاک و این هنر سال‌ها پیش نوشته است:
«عاطفه‌ای را شکل بخشیدن در گل، از صافى آتش گذرانیدن و آنگاه تشکیل یافتن خاک و گل پدیده‌ای است زنده و بی‌شکل، شباهت خیالم را با دقت و مراقبت در آن می‌نمایانم و به آستانى مقدس آتش تقدیم، در اضطرابم تا خاکستر خیالم را بعد از صافى آتش نظاره کنم. آنچه برجاى می‌ماند آرزوى من است.
بعد از دیدن و لمس کردن آن مثل کسى می‌مانم که تازه به دنیا می‌آید و آنگاه خیال دیگر را در آتش می‌پیچم، به امید اینکه خاکسترش را براى تو پست کنم، این‌گونه می‌گذرانم روزهایم را با اندیشه‌هایم و لذت تمام‌نشدنی از بازى با خاک و آب و آتش»

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com