انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ مهربانی

تاریخ مهربانی

ترانه‌های فولکلور ترکمن‌ها سرشار از مهربانی و عطوفت است
امانقلیچ شادمهر

 

در گلستان همیشه‌سبز، ادبیات شفاهی ترکمن، با ویژگی‌های خاص خود جلوه کرده است و ترانه‌های فولکور ـ به‌عنوان بخشی از ادبیات شفاهی ـ هنوز زنده و بالنده است. گرچه سرایندگان این ترانه‌ها بی‌نام و نشان بوده‌اند، اما مهربانی، عطوفت، نوع‌دوستی، عدالت‌خواهی، عشق، آزادگی، بخشش، سعادتمندی و دیگر مظاهر انسانیت، جزء مضامین اصلی آنها بوده است.

برخی از صاحبنظران معتقدند ادبیات شفاهی ریشه در اعماق تاریخ دارد و با دقت و تأمل در آن می‌توان به اوضاع و احوال و برخی ویژگی‌های فکری و فرهنگی اعصار گذشته پی برد. این‌گونه ترانه‌ها خود منشأ اثر و سرچشمه الهام بسیاری از آثار پرآوازه بزرگ شده‌اند. ترانه‌های فولکور، گاه سرشار از شور و نشاط بی‌مانندی است و گاه سراسر درد و حزن و اندوه، که نشان از احساسات پاک و حقیقی آن‌هاست؛ گاه خانه‌های ماتم‌زده را احیاء می‌کنند، گاه آینه رشادت‌های یک قوم هستند و گاه در رثای دلاوری از پا افتاده، مویه سر می‌دهند. ترانه‌های فولکور از آن جهت که از دردهای مشترک سخن می‌گویند، تأثیر شگرفی به جان آدمی می‌گذارند. لاله‌ها سراسر ناله‌اند، هودی‌ها سراسر حرمان، و سوگ‌سروده‌ها همه سوزناکند؛ و این چنین است که میراثی زنده و جاودان نام گرفته‌اند.

ترانه‌های فولکور، انواع و اقسام اشعار محلی و عامیانه را شامل می‌شوند و گونه‌های مختلف دارند؛ از جمله:
۱. لاله: ترانه‌هایی هستند که دختران و نوعروسان در فراق یار و ایل خود سروده‌اند. هر بند از ترانه «لاله» چهار مصراع هفت‌هجایی دارد که‏ معنای اصلی هر بند در دو مصراع آخر نهفته است. مصراع‌های اول، دوم و چهارم مقفّی و مصراع سوم بدون قافیه است (الف/الف/ب/الف)؛ مانند:
آق‌دیر منینگ بیله‌گیم،‏ اللّه‌دان کؤپ دیله‌گیم

قارانگلی تام ایچینده،‏ یاریلدی‌دا یوره‌گیم
دستهای سپیدم را، رو به درگاه خدا برمی‏آورم/ زیرا که درین سیاه‌چادرها، دلم دیوانه‏وار می‏تپد…
بیشتر این ترانه‏ها، بازتابی است از زندگی روزمره دختران و زنان ترکمن، وقایع بزرگ تاریخی، عشق به زندگی، درد جدایی‏ از ایل و دوستان، و دعوت به فضایل و اخلاق نیکو. معروفترین «لاله»، در میان دختران ترکمن، «لاله»ای است که با این بند آغاز می‏شود:

چونگقور قویا داش آتسانگ، چومر گیدر اجه‌جان!
یاد ایل‌لره قیز برسه‌نگ، ییتر گیدر اجه‌جان!
اگر در چاهی ژرف سنگی بیندازی، گم خواهد شد مادرجان!/ به جایی دور دختر بدهی، گم خواهد شد مادرجان!
آق قوش بولوپ اوچامدیم‏/ اوز ایل‎مینگ سوویدان/‏ یاتیپ یاتیپ ایچسم‌دیم‏
کاش پرنده‏ای سپید بودم/ و به سوی ایل خود پر می‏گشودم و از رودش، سرمست/ می‏نوشیدم و سیراب می‏شدم…
آسمانداکی نر بولوت!/ سانگا عاشق یر، بولوت!/ آسماندا ایشینگ نأمه؟/یره دؤ کیأنگ‌در بولوت؟
ای ابرهای تار نرینه!/ زمین شیفته شماست/ در آسمان به چه کاری هستید/ که عرق پیشانی‏تان، بر خاک می‏چکد؟
۲- هودی: انواع لالایی‌ها هستند که برای خواباندن کودکان زمزمه می‌شوند. لالایی را در زبان ترکمنی «هودی» می‏گویند. به نظر می‏رسد که این کلمه ترکیبی از دو جزء «هو» و «دی» باشد. «هو» اشاره به خدا دارد و «دی» فعل امر از مصدر «دیمِک» (گفتن) است. بنابراین ترکیب «هودی» در زبان‏ ترکمنی به معنای «بگو هو» است. در لالایی‌های ترکمنی‏ سروده‏هایی وجود دارند که در مصراع اول آن کلمه «اللّه» یا کلمه «آللای»‏ که صورت تغییریافته «اللّه» است، تکرار می‏شود. همچنین گاهی نیز مصراع اول را به صورت «هودی، هودی، هودی، هو» می‏آورند. در واقع مادران ترکمن، با تکرار نام خدا در گوش فرزندانشان، به آنان آرامش و اطمینانی معنوی‏ می‏بخشند.
در گذشته زنان ترکمن در زیر سقف آلاچیق‌های نمدی کارهای‏ زیادی انجام می‏داده‌اند؛ مانند: شستن لباس، آماده کردن خمیر، پختن نان و بافتن قالی. آنها در کنار همه این کارها با جنباندن‏ گهواره ـ که ساللانچاق خوانده می‏شود، با آهنگی‏ موزون و گرم، لالایی‏ها را زمزمه می‏کرده‌اند. لالایی ترکمن، نماد امیدها و آرزوهای این قوم است که گاه با وصف طبیعت زیبای صحرا درمی‏آمیزد:
اللّه اللّه اللّه یار، داغلارا یاغیپ‌دیر غار
داغینگ غاری اریسین،‏ منینگ باللیم یؤریسین
آرام بخواب نازنینم که بر کوه برف باریده است/ الهی که برفها آب شوند و تو نیز ـ مانند آنها ـ به راه بیفتی!
هر بند «هودی» چهار مصراع هفت‌جایی دارد و اغلب، مصراع اول و دوم و چهارم، هم‌قافیه‏اند (الف/الف/ب/الف):
آللای آللای آللایین‏، دده‌نگی مکّه ییوللایین
دده‌نگ مکّه‌دن گلسه،‏ کعبه یوزوک پایلایین
آسوده بخواب نازنینم! که پدرت به مکه خواهد رفت/ و زمانی که برگردد انگشتری سوغاتی خواهد آورد.
در بعضی بندها نیز سه مصرع اول مقفّی و مصرع چهارم آزاد است (الف/الف/الف/ب):
آللای باللیم یاشیندا، یاشیل بؤروک باشیندا
آقاسی اؤی‌نینگ دوشیندا، آق اؤی تیکینگ باللیما
آسوده بخواب نازنینم! که عرقچین سبزی به سر داری/ کنار خانه برادرش آلاچیق زیبایی برپا کنید
در برخی بندها نیز مصرع‌های اول با دوم و سوم با چهارم هم‌قافیه‏اند (الف/الف/ب/ب):
آللای آللای آق ‌بأبه‏ک،‏ ساللانچاق دا یات بأبه‏ک
انه‌نگ قویون ساغیانچا، دده‌نگ اوجاق قازیانچا
در گهواره‌ات آسوده بخواب فرزند زیبایم/ تا مادرت گوسفند را بدوشد و پدرت اجاق را برپا کند
و گاهی نیز سه مصرع اول و دوم و چهارم به صورت مردّف آمده‏ و کلمه‏ای عینا تکرار می‏شود:
هودی هودی هو بالام،‏ اَل یوزونگی یو بالام
یوونیپ آقجا بولسانگ،‏ بولارسینگ آق قو بالام
آسوده بخواب نازنینم! دست و رویت را همیشه بشوی/ تا سپید و پاکیزه همچون قویی زیبا شوی
۳. توی آیدیملاری: انواع ترانه‌ها و اشعاری که در عروسی‌ها خوانده می‌شوند. در مراسم عقد، وقتی دست عروس را در دست داماد می‏گذارند، یکی از زنان خطاب به داماد می‏خواند:
آق‌ گؤک گیدیرمه،‏ آرپا چؤرک ئیدیرمه
آغیزلا قاپدیرما، تویناقلا دپدیرمه
پیراهن خشن بر همسرت مپوشان، نان جوین به او مده/ مگذار به او سخن درشتی بگویند، مگذار او را بیازارند
و بعد از خواندن این ترانه، به داماد می‏گوید:
گلینی سانگا تاپشیردیم‏، سه‌نی خدایا تا‌پشیردیم
عروس را به تو سپردم، و تو را به خدا…
نمونه‌های دیگر از ترانه‌هایی که در عروسی خوانده می‌شوند:
۴. اللشدیرمه: انواع اشعاری که در مراسم عقدکنان می‌خوانند؛ در اولین روز ورود عروس و بعد از پایان مراسم عقد، در حضور جمعی از زنان دو طرف، دست عروس را در دست داماد می‌گذارند. در ضمن این مراسم، زنی از نزدیکان داماد اشعاری را با صدای بلند و آهنگین می‌خواند که متضمن مسئولیت‌های دو طرف (عروس و داماد) در زندگی مشترک است. مشهورترین اشعار این مراسم عبارتند از:
آﻻﺟﺎ ﮐﻮﻳﻨﮓ ﮔﻴﺪﻳﺮﻣﺎ، ﺁﺭﻓﺎ ﭼﻮﺭﮒ ﺍﻳﺪﻳﺮﻣﺎ
ﺁﻏﻴﺰﻻ ﻗﺎﺑﺪﻳﺮﻣﺎ، ﺗﻮﻳﻨﻴﻘﻼ ﺩﺑﺪﻳﺮﻣﺎ
ﻳﻮﺯﻭﻧﻲ ﮔﻮﺯﻻﺏ ﺍﻭﺗﻴﺮﺳﻴﻦ، ﺍﻟﻴﻨﺎ ﺳﺎﻧﺎﺏ ﮔﺘﺮﺳﻴﻦ
ﻣﮑﻪ ﺑﻴﻠﻦ ﺁﻳﻼﺳﻴﻦ، ﺍﮔﻴﻦ ﺑﺎﺷﻴﻦ ﺷﺎﻳﻼﺳﻴﻦ
ﻣﺪﺍﻡ ﮔﻮﻟﻮﺏ ﮔﻮﺯﻟﻪ‌ﺳﻴﻦ، ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺳﻮﺯﻟﻪ‌ﺳﻴﻦ
ﺍﻭﻳﻮﻧﺪﺍ ﺑﺎﻝ ﻗﺎﻳﻨﺎﺳﻴﻦ، ﺩﻭﻳﻮﻳﻨﮓ‌ﺩﺍ ﺍﻭﻏﻮﻝ ﺍﻭﻳﻨﺎﺳﻴﻦ
۵. یاس قوشغی‌لاری: انواع سوگ‌سروده‌هایی که در عزای عزیزان خود می‌سروده‌اند. این سروده‌ها را زنان در ایام از دست دادن عزیزان خود به‌صورت انفرادی یا گروهی می‌خوانند‌ و با آن‌ها خود را تسلّی می‌دهند. این سروده‌های سوزناک و شورانگیز، که درونمایه‌ای بسیار قوی دارند، در واقع پژواک حرمان‌ها، و مویه‌ها و فریادهای حاکی از آمال و آرزوهای به خاک سپرده‌ شده‌اند. قطعه زیر یکی از نمونه‌های این‌گونه اشعار است:
تاقیر یرده تایانلار، سووسیز یرده قایانلار
آلا گؤزونگ آییلانگدا، کیم آیلاندی داشینگدان؟

این مطلب در چارچوب همکاری با نشریه مسئله در انسان شناسی و فرهنگ بازنشر می شود.