بارات ،فرانک(۱۳۹۶)،مترجم،محسن عسکری جهقی،تهران:نشر ثالث
کتابِ درباره فلسطین، نوشته فرانک بارات است.بارات از فعالان صلح در خاورمیانه میباشد.کتاب مجموعه ای است از مقالات و مصاحبه های نوام چامسکی و ایلان پایه ، که از منتقدان سیاست های آمریکا و اسرائیل،درخصوص بحران در غزه و روند صلح در خاورمیانه می باشند. ایلان پایه متولد(۱۹۵۴)مورخ و فعال اجتماعی اهل اسرائیل است او استاد دانشکدهٔ علوم اجتماعی و مطالعات بینالملل در دانشگاه اکستربریتانیاست و رئیس مرکز اروپایی مطالعات فلسطین همان دانشگاه میباشد. نوام چامسکی در ۷ دسامبر (۱۹۲۸) از پدر و مادری یهودی در فیلادلفیای آمریکا به دنیا آمد .چامسکی زبانشناس، فیلسوف ،آنارشیست و نظریهپرداز آمریکایی است.
نوشتههای مرتبط
در این کتاب به گذشته تاریخی بسیار اهمیت داده شده است. البته گذشتۀ مدنظر کتاب، مربوط به سال ۱۹۴۸ و پاکسازی نژادی دو سوم از جمعیت فلسطینیان میباشد.کتاب به بررسی شرایط و تمرکز بر جامعه مدنی و تاثیر آن بر ادبیات و سیاست های عملی روز دربازگرداندن نام فلسطین به نقشه جغرافیا و اهمیت جنبش جهانی« بایکوت،تحریم و عدم سرمایه گذاری »در اسرائیل وآثار شگرف آن را مورد بررسی قرار داده است .
بخش پایانی در باره آینده وامکان استقرارنوع دولت را، در سرزمین فلسطین ،مورد بررسی قرار می دهد.فلسطینیان و اسرائیلی ها چگونه میخواهند اراضی فلسطین را بین خود تقسیم کنند؟و چه قانون اساسی برای آن نوشته خواهد شد؟
کتاب از یازده فصل تشکیل شده است .شش فصل آن مجموعه ای از گفتگوها و پنج فصل آن مربوط به بخش بازتاب ها می باشد .نویسنده قبل از بررسی گفتگوها؛ به نوشته ای از ایلان پایه می پردازد .زیرا ایلان پایه معتقد است در ارتباط با فلسطین در میانه دوران گذار از مذاکرات قدیمی به دوران جدید هستیم ؛از این رو بهتر است قبل از آغاز گفتگوها نگاهی داشته باشیم به مذاکرات قدیمی و مذاکرات جدید ،صلح و مدعیان آن .در مذاکرات قدیم اینطور می پنداشتند که بهتر است ؛تقسیم سرزمین فلسطین به شکلی باشد که هشتاد درصد از اراضی به اسرائیلی ها و بیست درصد از آن را به فلسطینیان اختصاص دهند ودر این چارچوب فرض بر آن بود که دو-دولت کاملا مستقل، کنار هم زندگی خواهند کرد.اما در گفتمان جدید نویسنده الگوهای جدید را به سه حوزه موقت ومستقل از هم تقسیم بندی میکند. ،ابتدا به نگرش فعالان سیاسی میپردازد و از دریچه نگاه اکنون آنها ،وقایع گذشته را تجزیه و تحلیل میکند ؛دوم تعریف جدید را از صهیونیسم ارائه میدهد و بر اساس آن اسرائیل جدید را بعنوان دولتی آپارتاید معرفی میکند. از این رهگذر اهمیت ونقش جنبش های جهانی «بایکوت،تحریم،و عدم سرمایه گذاری» را معنا میکند؛ سوم نگاهی به آینده دارد و اینکه تاکنون راه حلهای ارائه شده در مورد تشکیل دو دولت بسیاربیهوده و بی فایده بوده است و الان چه جایگزینی را میتوان ارائه داد.
در گفتمان جدید جنبش «بایکوت ،تحریم و عدم سرمایه گذاری »براین اساس به وجود آمد که جامعه مدنی فلسطین از جامعه جهانی دعوت کرد که اسرائیل را با این روش تحت فشار قرار دهند.تا این رژیم به حقوق انسانی و مدنی فلسطینیان احترام بگذارد.و بطور کلی در هر راه حلی که ارائه داده میشود قطعا باید بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خودشان را حق مسلم بدانند.
بنابراین برای مذاکرات صلح ،باید اسرائیل از تلاش مداوم برای پاکسازی نژادی دست بردارد زیرا این یکی از مهم ترین پیش شرطهای صلح می باشد. معرفی اسرائیل بعنوان یک چهره استعمارگر و بررسی و تحلیل آن بعنوان یک رژیم آپارتاید از مفاهیم اساسی و قابل بررسی برای صلح است؛ در آینده این روند در قالب استعمار زدایی و راه حل تشکیل یک دولت ،تاثیر میگذارد؛ بحث استعمار زدایی از آن جهت اهمیت دارد که برای همیشه به صنعت همزیستی مسالمت آمیزکه سنگ بنای گفتمانی غلط است خاتمه دهد . آخرین راه حل ؛تشکیل یک دولت است ؛تنها راه رسیدن به این راه حل ،نگرش و رویکرد شفاف است.
بنابراین باید به گفتمان قدیمی مذاکرات پایان داد؛ زیرا تا زمانیکه مذاکرات صلح باقی باشد، اسرائیل به شهرک سازی ادامه داده و سیاست های تبعیض آمیز خود رابر فلسطینیان تحمیل میکند.
فصل دوم کتاب، پرسش و پاسخی است بین نویسنده ، چامسکی و ایلان پایه .این پرسش و پاسخ ها با موضوعاتی همچون ضرورت درک شرایط کنونی در گرو آگاهی نسبت به گذشته ، تعریف مفهوم صهیونیست ،واینکه آیا صهیونیسم را میتوان استعمار مهاجرتی تلقی کرد؟ وآیا بدون هولوکاست امکان داشت اسرائیل تاسیس شود؟ همراه میباشد.نکات مهمی که در پاسخ به سوالات داده شده است ؛بدین قرار می باشد.آنها صهیونیسم را نوعی ایدئولوژی حکومتی میدانند؛که بر ذهن و زندگی مردم به طور واقعی تاثیر میگذارد. به اعتقاد چامسکی و ایلان پایه اسرائیل حتی بدون واقعه هولوکاست هم شکل میگرفت ؛زیرا صهیونیسم مسیحی بسیار بانفوذ است ،تاریخ آن به مدت هاقبل از شکل گیری صهیونیسم یهودی بازمیگردد ،آنها معتقدند خداوند سرزمینی را به یهودیان وعده داده است ؛این نیروی بسیار عظیمی است که حمایت های فراوانی را برای شکل گیری جامعه اسرائیل جلب میکند.
فصل سوم ،پرسش های مطرح شده تحت عنوان «اکنون» طرح شده است. سوالاتی از قبیل وظایف فعالان سیاسی در همبستگی با مردم فلسطین چگونه باید باشد؟ و فشارهای مدنی از طریق جنبش هایی نظیر «بایکوت ،تحریم،عدم سرمایه گذاری »،ممکن است تغییری در سیاست های آینده ایجاد کند؟
فصل چهارم در مورد «آینده »است .وبا پرسشی از امکان وقوع بهار اسرائیلی آغاز می شود .همچنین بحث و گفتگو در مورد تشکیل دو –دولت یا یک دولت مطرح شده است.
چامسکی میگوید:«سوسیال دموکراسی اسکاندیناویایی گونه اسرائیل به تدریج و طی سالها به سمت نوع کاریکاتور گونه ای از نئولیبرالیسم آمریکایی سوق پیدا کرد که در آن نابرابری طبقاتی بیداد میکند.برای سوق دادن جوانان به فرهنگ جوانان غربی ،تلاش های گسترده ای صورت گرفت و فضا در تل آویو بسیار سکولاریزه شد به گونه ای که حتی همجنسگرایان نیز کافه های مخصوص خود دارند.(۱۲۴)
پایه معتقد است اسرائیل راهی که در پیش گرفته است ،آنها را به نابودی میکشانداسرائیلی ها مدام به دورشان حصار میکشند ؛ خود را از سر تا پا مسلح کرده اند؛ اما با وجود این ،هر روز نسبت به گذشته ناامنی بیشتری را تجربه میکنند.چامسکی میگوید:به نظر من خود اسرائیلی ها هم به شکنندگی آینده ای که در پیش دارند؛ واقفند و آن را کتمان نمیکنند.یکی از نشانه های آن افزایش رشد اسرائیلی هایی است که دنبال تابعیت دومند.(۱۳۲)
در پاسخ به پرسش ،چگونگی تشکیل دولت ،ایلان پایه میگوید:«به هیچ عنوان نباید به تفسیر و روایتی که اسرائیلی ها از راه حل تاسیس «دو- دولت »دارند تن داد؛زیرا رژیم صهیونیستی در نظر دارد ؛ جمعیت اندک اعراب یهودی را ،به تمام هشتاد درصد جمعیت فلسطینیان تعمیم دهد.به شدت اعتقاد دارم هدف حمایت رژیم صهیونیستی از راه حل تاسیس دو –دولت صلح و سازش با فلسطینیان نیست،بلکه تنها انگیزه شان اشغال حداکثری سرزمین های فلسطین است به گونه ای که کم ترین میزان فلسطینی در آن حضور داشته باشند(۱۴۲)
چامسکی معتقد است مهمترین کاری که باید در آمریکا و اروپا انجام دهیم آن است که اشغال سرزمین های فلسطینی را مشروعیت زدایی کنیم ؛ به این ترتیب تا زمانیکه اسرائیل به اشغال اراضی فلسطینیان ادامه دهد،رژیمی بی مشروعیت خواهد بود .اما باید بدانیم که همواره اسرائیل در تلاش است تا از شر فلسطینیان رها شود و آنچه صهیونیست ها آرام ،آرام ،در حال انجام دادن آنند؛ ساختن اسرائیل بزرگ است که هیچ فلسطینی ای در آن وجود نداشته باشد.
فصل پنجم با عنوان درون اسرائیل ،پرسش و پاسخی است میان نویسنده و ایلان پایه در مورد علاقمندی ایلان پایه به فلسطینیان. وبررسی و شناسایی، نظام آموزشی هدفمند؛ که سایه سهمگین آن از لحظه تولد تا زمان مرگ بر زندگی اسرائیلیان سایه افکنده وتصویری نادرست؛ از اعراب ،در کتابهای درسی به دانش آموزان آموخته میشود؛ به گونه ای که کودکان از سنین بسیار پایین شستشوی مغزی میشوند.
فصل ششم :نویسنده با این سوال، گفتگو را آغاز میکند که معنا و مفهوم دقیق مذاکرات در زبان حاکم بر روابط اسرائیل و آمریکا چیست؟
چامسکی پاسخ میدهد:« از منظر آمریکایی ها مذاکرات راهی است که اسرائیل بتواند بر اساس آن به سیاستهای خود تداوم بخشد و هر آنچه تمایل دارد از کرانه باختری اشغال کند.چارچوب مذاکرات صلح همان طور که در تاریخ بیست ساله پیمان اسلو هم مشهود است بر تمام این ها سرپوش می گذارد وبهانه ای ،برای تداوم این سیاست ها ست »(۱۷۱)
پرسش بعدی راجع به این است که چرا دولت خودگردان فلسطین به طور مداوم به دنبال مذاکره می باشد.چامسکی،معتقد است این به خاطر درماندگی است.فلسطینیها گزینه و انتخاب های متنوع تری در پیش روی خود ندارند.
بخش دوم کتاب ،تحت عنوان بازتاب ها مجموعه مقالاتی است ،از نوام چامسکی و ایلان پایه ،درباره اتفاقاتی که در فلسطین اشغالی در جریان است.
درمقاله اول چامسکی معتقد است حملات اسرائیل به غزه در سال ۲۰۱۴ ،نقض آشکار قوانین بین المللی و قطعنامه های صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد است ؛امااسرائیل حتی حفظ ظاهر هم نمیکند و مادامی که آمریکا و اتحادیه اروپا چشم بر این جنایات میبندند اوضاع بر همین منوال خواهد بود.
مقاله بعدی از ایلان پایه است .پایه از مفهومی تحت عنوان «نسل کشی تصاعدی» در غزه نام میبرد و معتقد است این مفهوم گویای سیاست های غیر انسانی اسرائیل در یک بازه زمانی و در یک گستره بزرگ تاریخی از گذشته تا کنون بوده است .و همواره اسرائیل با یک روایت ساده و شفاف بازگو میکند که این عملیات در نتیجه حملات موشکی حماس به جامعه یهودیان بوده است.و اسرائیل چاره ای به غیر از دفاع ندارد.ایلان پایه در این مقاله بازگو میکند :«پایان دادن به نسل کشی تصاعدی در نوار غزه و تلاش برای احقاق حقوق مدنی و انسانی فلسطینیان، از جمله حق بازگشت به سرزمینشان ،تنها راه برای گشودن افقی تازه در راه مداخله موثر جهانی برای پایان دادن به بحران خاورمیانه است».(۱۹۱)
مقاله بعدی از چامسکی است .این مقاله راجع به هدف اسرائیل که همانا ایجاد آرامش و شرایط عادی است توضیح میدهد.اما بازگو میکند این شرایط عادی از نظر اسرائیل به چه معناست.این شرایط مبتنی بر ادامه شهرک سازی در منطقه کرانه باختری -رود اردن ،میباشد که با ید به خاک اسرائیل اضافه شود.برای غزه شرایط عادی یعنی زندگی فلاکت بار و تحت محاصره و وجود حداقل شرایط حیات.
مقاله بعدی از ایلان پایه است .در این مقاله نیز به روند مذاکرات صلح اشاره شده است .ایلان پایه مدعی است که راه حل تاسیس دو-دولت برای دو ملت راهکار مناسبی نیست وغیر از نابودی چهره جعلی روند مذاکرات صلح و درهم کوبیدن راه حل تاسیس دو -دولت هیچ راه دیگری برای برون رفت از مخمصه ای که گریبان فلسطین را گرفته است وجود ندارد .باید به جهانیان نشان دهیم که صهیونیسم جنبش استعماری است و رژیم صهیونیستی رژیمی آپارتاید و نژادپرست است.این روند برای آشکار سازی اهداف و چهره واقعی اسرائیل راهی است تا از حمایت های بین المللی در مورد اسرائیل بکاهد.
مقاله آخر از چامسکی است .تحت عنوان ارائه نشانی به سازمان ملل متحد.نویسنده در این مقاله به مسائل و مشکلات جهان اشاره میکند که چقدر سهمناک و لجام گسیخته شده است اما برخلاف، مشکلات جهانی که بسیار پیچیده و نا روشن است ،مناقشه اسرائیل و فلسطین همواره بسیار شفاف و واضح در برابر ما قرار داشته است و همواره میتوانسته ،حل و فصل شود؛ زیرا موانع آن نیز، بسیار روشن بوده است.بطور مثال قطعنامه ۱۹۷۶ اشاره میکند که این قطعنامه خواستار راه حل تاسیس دو –دولت بر اساس مرزهای روشن و شناخته شده بین المللی برای اسرائیل و فلسطین بود اما اسرائیل از حضور در این نشست خودداری کرد.اسرائیل همواره حل و فصل این مناقشه را بر اساس آنچه پیشنهاد شده بود رد کرده است و سالهاست ،هر چه در توان دارد به کار گرفته است تا مانع اجرایی شدن آن شود.تمامی این شرایط این سوال را در ذهن همهگان حک کرده است ،چه افقی برای آینده فلسطین میتوان ترسیم کرد؟