انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره عشق

مقدمه این کتاب با داستان عشق عرفانی در فرهنگ اسلامی با شور عاشقانه زنی آغاز شده و نظریه عشق عرفانی برآیند تنش و هم کنشی میان دو نوع عشق بوده است: عشق حقیقی از یک سو و عشق مجازی از سوی دیگر.در قرآن هم سه نوع تجربه عاشقانه را می توان مشاهده نمود: نخستین نوع تجربه عاشقانه را می توان در داستان یوسف و زلیخا یافت. تجربه عاشقانه …

مقدمه:

مقدمه این کتاب با داستان عشق عرفانی در فرهنگ اسلامی با شور عاشقانه زنی آغاز شده و نظریه عشق عرفانی برآیند تنش و هم کنشی میان دو نوع عشق بوده است: عشق حقیقی از یک سو و عشق مجازی از سوی دیگر.

در قرآن هم سه نوع تجربه عاشقانه را می توان مشاهده نمود: نخستین نوع تجربه عاشقانه را می توان در داستان یوسف و زلیخا یافت. تجربه عاشقانه دوم در داستان زندگی موسی آمده است. تجربه سوم هم رابطه مهرآمیز میان خداوند و انسان است.

درک عارفان و حکیمان مسلمان از ماهیت و مراتب عشق، از حکمت یونانی و به ویژه آرای افلاطون متاثر بوده است. مدل سقراطی عشق یا آن چه گاه به عشق افلاطونی مشهور است بیشتر در تلقی عارفان مسلمان از عشق حقیقی موثر بوده است. سقراط این تلقی خاص از عشق را از قول زنی حکیم به نام دیوتیما نقل می کند. مدل سقراطی دیوتیمایی بر چند اصل مهم بنا شده است:

اصل اول؛ موضوع عشق، زیبایی یا حسن است. انسان فقطبه امر زیبا یا تجلیات آن عشق می ورزد.
اصل دوم؛ انسان در مقام عشق ورزی به امر زیبا مایل است امر زیبا را از آن خود کند.
اصل سوم؛ امر زیبا همانا امر نیک است.
برمبنای این چند اصل است که سقراط سلسله مراتب عشق یا نردبان عشق را بنا می نهد:
مرتبه نخست این نردبان که پایین ترین مرتبه آن است، عشق به یک فرد به واسطه زیبایی های جسمانی اوست.
مرتبه دوم، عشق به فضائل و مکارم اخلاقی و عقلی(یعنی عشق به زیبایی باطنی یا کمال) است.
مرتبه سوم عشق اما عشق پایدار و باقی است. در مدل سقراطی-دیوتیمایی، عشق حقیقی آن است که به خود حسن مطلق تعلق می گیرد. جلوه ها و مصداق های امر زیبا زوال می پذیرند، اما اصل یا ایده زیبایی برقرار می ماند.
موضوع تمام مقالاتی که در این مجوعه گرد آمده است، عشق مجازی یعنی عشق رمانتیک یا اروتیک میان انسان است.

مارتا نوسباوم در مقاله نخست، خطابه آلکیبیادس: قرائتی از رساله مهمانی افلاطون، تحلیل تازه از رساله مهمانی عرضه می کند. مطابق تحلیل نوسباوم، برخلاف پنداشت رایج، این خطابه آلکیبیادس است که احیانا نظر نهایی افلاطون را درباره عشق بیان می کند، نه خطابه سقراط. نوسباوم در این مقاله، در کنار تحلیلی که از مدل سقراطی-دیوتیمایی و نیز مدل آریستوفانی از عشق به دست می دهد، می کوشد اهمیت خطابه آلکیبیادس و ویژگی منحصر به فرد آن را که غالبا از چشم افاطون شناسان پنهان مانده است، آشکار کند. مطابق تحلیل نوسباوم، آلکیبیادس در این خطابه تصویری از عشق به دست می دهد که در آن فرد محبوب با تمام ویژگی های خاص و منحصر به فردش موضوعیت تام دارد.
مقاله دوم، فضیلت عشق، نوشته رابرت سالومون است. سالومون در این مقاله نخست گزارشی تحلیلی و کوتاه از تاریخ عشق در فرهنگ مغرب زمین به دست می دهد. مدعای اصلی سالومون در این مقاله دفاع از عشق انسانی در مقابل نقدها و اتهامات فیلسوفان و متالهانی است که جنبه های شورمندانه و عاطفی این عشق را در خور تحقیر می دانند.
مقاله سوم، پیوند عشق، نوشته رابرت نوزیک است. نوزیک در این مقاله تلقی خود را از عشق که در نهایت متاثر از مدل آریستوفانی از عشق است بیان می کند. از منظر او، غایت عشق رمانتیک تشکیل یک هویت تازه است که او از آن به ما تعبیر می کند. تلاش او در این مقاله آن است که پاره ای از دشواری های متافیزیکی این هویت تازه یا ما را توضیح دهد. او نیز بر خصلت منحصر به فرد معشوق تاکید می ورزد و مدل سقراطی دیوتیمایی از عشق را مورد نقد قرار می دهد. نوزیک در پایان، تحلیلی از ماهیت دوستی و نسبت آن با عشق عرضه می کند، و به اختصار به نقش عشق در اندیشه های دینی و معنوی اشاره می کند.
مقاله چهارم، دلایلی برای عشق ورزیدن، نوشته لارنس تامس است. تامس در این مقاله میان دو نوع تلقی از دلایل عشق ورزی تمایز می نهد. فرض کنید کسی می پرسد: چرا علی عاشق مریم است؟ در پاسخ می گوییم زیرا… . ادعای تامس این است که این زیرا به این شیوه خاص بیش از آن که برای توجیه عشق علی به مریم باشد به کار تبیین آن رابطه می آید. به بیان دیگر، از منظر او، عشق تابع و محصول استدلال و سبک و سنگین کردن های عقلی نیست، هر چند که برای وقوع یا تداوم آن در یک مورد خاص می توان دلایلی عرضه کرد. در واقع پیشنهاد تامس این است که دلایل عشق ورزی را بیشتر باید از جنس تبیین آن پدیده دانست، نه توجیه آن.
مقاله پنجم، عشق های مخاطره آمیز، نوشته آنت بایر است. بایر در این مقاله دو تلقی متفاوت از عشق را در برابر هم قرار می دهد: تلقی الهیاتی که بیشتر در آرای حکیمان مسیحی و نیز فیلسوفانی نظیر، دکارت، و اسپینوزا مطرح شده، و تلقی طبیعت گرایانه یا بیولوژیک که بیشتر در آثار هیوم و داروین بیان شده است. او معتقد است که تلقی الهیاتی در نهایت تلقی ای عشق گریز است، و تا آنجا که فیلسوفانی نظیر کانت مدنظرند، این عشق گریزی بیشتر ناشی از نوعی احساس ناامنی و آسیب پذیری است که به اعتقاد این فیلسوفان با آشکارگی و شورمندی تجربه عاشقانه ملازم است.
مقاله ششم، درباره آینده عشق: روسو و فمینیست های رادیکال، نوشته الیزابت راپاپورت است. وی در این مقاله بیش از همه نقدهای فمینیستی بر تجربه عشق را مورد بررسی قرار می دهد.

این کتاب شامل مطالب زیر است:
مقدمه
خطابه آلکیبیادس: قرائتی از رساله مهمانی افلاطون(مارتا نوسباوم)
فضیلت عشق(اروتیک)(رابرت سالومون)
اروس و اخلاق
اخلاق و ذهنیت
درباره فضیلت عشق: نگاهی دوباره به رساله مهمانی افلاطون
تاریخ عشق
عشق رمانتیک چیست؟
در جست و جوی نوعی شورمند(نتیجه گیری)

پیوند عشق(رابرت نوزیک)
دلایلی برای عشق ورزیدن(لارنس تامس)
عشق های مخاطره آمیز(آنت بایر)
درباره آینده عشق: روسو و فمینیست های رادیکال( الیزابت راپاپورت)
۱. مقدمه
۲. رای آتکینسون درباره عشق
۳. رای فایرستون درباره عشق
۴. رای روسو درباره عشق
۵. آینده عشق: عشق جنسی و روان شناسی اجتماعی
نمایه

درباره کتاب:

کتاب درباره عشق(مقالاتی از: مارتا نوسباوم، رابرت سالومون، رابرت نوزیک، لارنس تامس، انت بایر، الیزابت راپاپورت)/ ترجمه؛ آرش نراقی/ تهران: نشر نی/ ۱۳۹۰