دشمنان مردم در کتاب سوربز
“مستبدین معمولا اسرار دارند که بگویند من وقتی باید آدم بکشم دستم نمی لرزد زیرا حکومت کردن بر مردم و برای مردم وادارت می کند دستت را به خون بعضی از مردم آلوده کنی من خیلی اوقات برای این مملکت دستم را آلوده کرده ام اما من آدم با شرفی هستم قدر آدمهای وفادار به خود و کشور را می دانم و اجازه نمی دهم آنها را بکشند.”
از رمان سوربز اثر بارگاس یوسا
نوشتههای مرتبط
رمان سور بز داستان زندگی یک دیکتاتور خون آشام است ،او که بالفطره دشمن مردم بود این را نویسنده کتاب ماریو بارگاسیوسا می گوید. این کتاب خوب را که بازتابی از مرارت مردمی از امریکای لاتین زیر چکمه های استبداد است مترجم توانا عبدالله کوثری بفارسی ترجمه کرده است .
یوسا نویسنده پرویی کتاب از قله های ادبیات داستانی در آمریکای لاتین است که بدلیل نوع نگاه انسانی و اخلاقی اش و هم چنین مقابله فرهنگی با عوامل سرکوب و تلاش در جهت زدودن ناآگاهی تاریخی منطقه با مقوله استبداد، مورد ستایش و تکریم اهل اندیشه است.
او با قلم جادویی اما واقعی نگر خود آنچنان در پیچ و تاب قصه با خواننده ارتباط برقرارمی کند که به یک گره خورده گی عاطفه و رنج متقابل می رسد زیرا بر اساس یک قائده منطقی که بر روال زندگی طبیعی همه اقوام بشری حاکم است از بزرگنمایی زشتی می نویسد برای اینکه زیبایی نهادینه شود که این یک قائده سلبی ست که کارل پوپر فیلسوف اتریشی در کتاب جامعه باز و دشمنانش آن را تبین فلسفی نمود .
داستان از آنجا شروع می شود که نویسنده با مداقه و ریزبینی از دیکتاتوری می نویسد که از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۱ بر مردمی بی ازار و فرمانبردار حکم راند.نام این دشمن مردم به تعبیر یوسا ، رافائل لئونیداس تروخیو مولینا بود .
رهبری با خصوصیات به ظاهر کاریزماتیک که مردم شوربختانه عاشق رفتارها و سکناتش بودند و فکر می کردند احتمالا مائده ای آسمانی ست و نه تنها جامعه دومنیکن یعنی کشور زادگاه دیکتاتور بلکه سراسر جهان به رهبری با این حجم از وجه دروغین بزرگ منشی و مردم سالاری نیازمند است گاهی فکر می کنم اینها همان مردم کتاب کوری هستند که ژوزه ساراماگو نویسنده پرتقالی نوشته است .
تروخیو معروف به بز دیکتاتور کشور دومینیکن است. اجداد مادری او سرخپوست و اهل هاییتیاند. مادر تروخیو، او و خواهران و برادرانش را با فداکاری زیاد به سختی در حلبی آبادها بزرگ میکند.اما در قدرت همه اینها بعد ها به دیکتاتور کمک کنند تا بهتر بتواند به بیراهه فساد کشیده شود و راه گذشتگان و ایندگان خویش در امریکای لاتین را به سبعانه ترین وجه ادامه دهد و در عین حال توده ساده و فقیر به عبادتش برخیزند قصه های تو در توی کتاب همه واقعی ست و نویسنده بعد از تحقیقات میدانی گسترده این اثر ادبی بی نظیر را آفریده است یعنی در عین حال که بواسطه قلم جادویی ست اما رئالیسم جادویی آن سان که مارکز می نویسد نیست و سبک و سیاق اختصاصی یوسا را با خود دارد .
نویسنده بواسطه نوشتن همین کتاب و دیگر آثار برجسته اش در سال ۲۰۱۰ برنده نوبل ادبیات گردید و برگ زرین دیگری از افتخار به ادبیات اسپانیولی زبان افزود و دنباله بلافصلی شد که از دن کیشوت سروانتس شروع می شود و به غنای امروز می رسد چنانکه این ادبیات را که بیان شرح مصیبت ملتهای امریکای لاتین است به جهت ادبی و تاریخی و انسانی باید بدقت خواندتا گوشه های تاریک ظلم بشری نامکشوف نماند و فکر می کنم یکی از دلائل اثر گذاری نویسندگان معاصر در آن جغرافیای منحصر به فرد همین روشنگری هایی ست که از مصائب حاکمان خودشیفته می نویسند تا به برجستگی های معرفت از عشق و نفرت می رسند و خواننده ها در سراسر دنیا به این خوی ظلم ستیز که باید قائده زندگی بشر باشد به دیده احترام و تحسین می نگرد و در لحظات شادی و خوف با اثر ادبی و آفرینشگر آن احساس همدلی می کنند.
تروخیو برای ۳۱ سال برمردم دومنیکن حکم راند و در پی آن مثل هر دیکتاتوری جنایت ها و ظلم ها آفرید و عاقبت به ترور سقوط کرد و کشته شد اما نفس عمل همچنان باقی ماند زیرا عقبه ماجرا از رنگی به رنگی تغییر کرد بی انکه تحولی ایجاد شود.
تروخیو یکی از بدنام ترین و فاسد ترین افرادی ست در آمریکای لاتین که مردمی را برای مطامع کارتلهای بزرگ و استفاده شخصی خویش چون شهوت و ثروت و حکم رانی بی چون و چرا به بند کشید و البته در این میان نقش بی بدیل قدرتهای قاهره زمانه در بوجود آمدن آن شرایط تلخ انکار ناپذیر است زیرا وضعیت آن روزهای امریکای لاتین و بلوک بندی های استعماری زمینه خارجی را برای دخالت در سرنوشت توده های فقیر آن کشورها فراهم می کرد و در پس فروپاشی یک استبداد مستبدی دیگر سر بلند می نمود،به همین علت نویسندگان شهیر در ادبیات امریکای لاتین هر کدام به وسع خویش خطرات و صدمات جنبى اقتدار گرایى و عواقب مرگبارى که دیکتاتورها مىتوانند بر زندگى مردم عادى داشته باشند را مورد کند و کاو قرار مىدهند.
به همین دلایل رنج خیزی و پر بلا یی که حاصل سیستم های غیر پاسخگو ست اهالی قلم با تعهدی ژرف تراژدی فراز و فرود دیکتاتورها در آن قاره نفرین شده را در سبک و سیاق ادبیات داستانی به شرح و بیان آراستند مثل همین رمان سور بز یا آقای ریئس جمهور آستوریاس یا پاییز پدر سالار و حتی صد سال تنهایی مارکز که همگی شامل اشاره های هولناک به آن نظامهای خوفناک و فاسد هستند.
اما رمان سور بز در دو برهه زمانی و در سه خط داستانی روایت می شود در ابتدای داستان با دختری بنام اورانیا مواجه هستیم دختر چهل و نه ساله مجرد سناتور کابرال که در ۱۴ ساله گی توسط پدرش به دیکتاتور ۷۰ ساله هدیه داده می شود تا مورد تجاوز قرار گیرد در این بخش قصه دختر بعد از فرایند اولیه به دیدار پدر پیر و فلج امروز خویش میرود و از چرایی در اختیار گذاشتن جسم و جان او به تروخیوی دیکتاتورپرداخته و پدر را مورد مواخذه قرار می دهد او در گفتگوهای تند و بی شرمانه به نوعی گناهکاری نسلی را سرزنش می کند که حتی از وجود خویش برای قوام حاکمیت جور مایه می گذارند و از نسلی که حالا قربانی ست سلب مسئولیت از گناه می کند درحالی که این سرنوشت را کسانی رقم می زنند که در بازی بین نسلهای تباه شده در سایه هستند سایه های که برای دیده نشدن بدنبال قربانی های دستچین شده می روند و سپس انسانهای نیازمند بسیاری را به برده گی می کشند.
در خط دوم داستانی با وضعیت خود دیکتاتور تروخیو و زندگی روزمره او و ارتباطات فاسد و کارهای کثیفی که انجام میدهد تا امورات جاری او بگذارد رودرروییم و بعلاوه با فساد نزدیکان تروخیو نیز آشنا می شویم که در ثروت اندوزی و فساد کم از او ندارند. یکی از ویژگی های اصلی این نظامها و افراد غیر پاسخگوی اطراف ترخیو قدرت بی حد و حصرآنان است و حتی به عبارتی رمان سور بز می تواند نقد قدرت پنهان در هر نقطه ای از کره زمین نیز باشد با همان ویژگی ها که برای هر سرکوبی که قوام دیکتاتور را تهدید می کند لباس شخصی های خود را می آفرینند.
و در آخر یعنی خط سوم رمان شرح ماجرای افرادی را مشاهده می کنیم که قصد می کنند بز را یعنی تروخیو را ترورکرده و بزعم خود اتفاقی نو رقم بزنند افراد ناراضی و مثبت و منفی بسیاری که هر یک برای ترور دیکتاتور انگیزه خود را دارند وشاید در آینده از میانشان تروخیوی دیگری زاده شود زیرا که زمینه برای ازادی و پرسش گری و در پی آن پاسخ گویی از مراکز اصلی سرکوب فراهم نیست.
ترتیبات و ارتباط سه بخش رمان تا روز سی ام ماه مه و مردن دیکتاتور تروخیو ادامه میابد که مردم دومینیکن با یک ترانه محلی از آن روز یاد می کنند
روز سور بز سی ماه مه
روز شادی و عیش مردمه !
که در این بیت مردم اشاره به جشنی می کنند که در آن به بدرقه دیکتاتور مرده می روند.
تروخیو خود کودکی را در حلبی آباد ها گذراند اما مثل هر دیکتاتور ی با اندکی تحولات ظاهری و اصلاحات سطحی به جهت جلب نظر مردم به قدرت که رسید در نهایت تبدیل به مستبدی سرکوبگر و خشن گردید زیرا به تعبیر هانا آرنت لاجرم با مرگ یک سرکوبگر سربکوبگری از بین نمی رود بلکه جانشینی پیدا می شود که حافظ بنیان سرکوبگری دیگری ست که فهم توده مردم برای امیال بی شما خود را به بازی می گیرد.
باری تروخیو سی و یک سال با ایجاد فضای رعب و وحشت و خفقان یکی از سیاه ترین سور بز های !ادوار را در آمریکای لاتین رقم می زند.
و البته آنچه وحشتناکتر از حاکمیت فردی تروخیو است اینکه همواره دیکتاتوری از دامن دیکتاتوری زاده می شود آن هم با عقده ها و مظالم جدید که تا مردم بخواهند به آن عادت کنند و هزینه اش را بپردازند چه هزینه های از نو باید قوام یافته و مردم به آن خو بگیرند و اصلاحات به کما برود و البته همه این فرایند ها درس های زیادی به خواننده می دهد از جمله ارادت غیر ارادی و ناخودآگاه مردم به دیکتاتور و عشق ورزیدن به او و ستایش نامه هایی که به صورت پلاکارد نوشته هایی بزرگ بر سر هر کوی و برزن است و در آخر له شدگی میلیون ها آدم زیر بار تبلیغات و اطلاعات غلط که سیاه را سفید جلوه می دهند و مردم به فضیلت مدام خوانتای تازه بسیار باور می کنند و او را حتی فرستاده ای آسمانی می بینند.
اما نکته مهم از نگاه من اینکه کتاب سور بز اثر بی بدیل یوسا را که داستانی از صدها داستان ناگفته دیکتاتوری در امریکای لاتین و بلکه سراسر این دنیای دون پرور است را باید خواند زیرا تمام رشته های این تار عنکبوت هول انگیز به او ختم می گردد مردمی که اسیر تصمیم های شخصی و نابجای حاکم به نیروهایی منفعل و تسلیم پذیر تبدیل شده اند.
به تعبیر تاگور این کتاب خوبی ست که با تو حرف می زند و مثل دلی ست که از داغ فاجعه مظالمی که مستبدین می آفرینند گریه می کند، زیرا من و شما از ستم رنج ها و مصائبی که بر مردم بسیاری رفته آگاه نیستیم و آنها نیز راهی برای نشان دادن آن رنج ها ندارند.