انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره الجزایر(۱)

ترجمه ی زهرا سادات ابطحی

الجزایر یا با نام رسمی آن « جمهوری دموکراتیک مردم الجزایر» کشوری در منطقه مغرب است. این کشور از لحاظ سرزمینی، بزرگترین کشور در کرانه دریای مدیترانه، بزرگترین کشور در جهان عرب و دومین کشور بزرگ در قاره افریقا بعد از سودان و یازدهمین کشور بزرگ دنیاست. وقتی تجزیه سودان جنوبی از سودان در نهم ژوئیه ۲۰۱۱ رخ داد، بزرگترین کشور افریقایی خواهد بود.

الجزایر در شمال شرقی با تونس، در شرق با لیبی، در غرب با مراکش، در جنوب غربی با صحرای غربی، موریتانی و مالی، در جنوب شرقی با نیجر و در شمال با دریای مدیترانه هم مرز است. اندازه اش تقریبا ۲۴۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع (۹۲۶۶۴۵ مایل مربع) است و جمعیت تخمینی اش به ۳۵.۷ ملیون نفر می رسد. (۲۰۱۰) پایتخت الجزایر، الجزیره است.

الجزایر عضو اتحادیه عرب (Arab League) ، سازمان ملل، اتحادیه افریقا و اوپک است. هم چنین یکی از اعضای بنیان گذار اتحادبه عربی مغرب است.

تاریخ

تاریخ باستان

در دوران باستان الجزایر به عنوان پادشاهی نوومیدی (Numidia) شناخته می شد و مردمش نوومیدیایی نامیده می شدند. پادشاهی نوومیدی روابط قدیمی با کارتاژها، رومن ها و یونانیان باستان داشت، منطقه به عنوان یک ناحیه بارور در نظر گرفته می شد و نومیدیایی ها به خاطر خبرگی در سوارکاری شناخته شده بودند. ماسی نیسا (Massinissa) مشهورترین پادشاه نوومیدی بود.

مردم بومی شمال افریقا نهایتا یک جمعیت بومی متمایز، بربرها را تشکیل دادند. حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، کارتاژ ها شروع به ساخت اقامت گاه هایی در طول ساحل کردند. بربرها از فرصت به دست امده ناشی از جنگ های پونیک (Punic Wars) استفاده کردند تا از کارتاژ مستقل شوند، و پادشاهی بربر، مشخصا نوومیدیه، ظهور کرد.
در سال ۲۰۰ قبل از میلاد دوباره بر ان ها غلبه شد اما این بار توسط جمهوری روم. وقتی پادشاهی روم غربی در ۴۷۶ بعد از میلاد سقوط کرد، بربرها در بسیاری نقاط دوباره مستقل شدند در حالیکه وندال ها کنترل دیگر مناطق را برعهده گرفتند، جایی که آنها باقی ماندند تا اینکه توسط ژنرال بیزانسی، بلیزاریوس (Belisarius) تحت نظارت امپراطوری ژوستیسین اول (Emperor Justinian I) اخراج شدند. امپراطوری بیزانس در شرق کشور تا آمدن عرب ها در قرن هشتم با تزلزل منطقه را کنترل کرد.
قرون وسطی
مردم بربر بیشتر ناحیه مغرب را در طول قرون وسطی تحت کنترل داشتند. بربرها از چندیدن قبیله تشکیل شده بودند. دو شاخه اصلی بوتر (Botr) و بارنِس (Barnes) بودند که خودشان به قبایل دیگر و دوباره به قبایل فرعی (Sub-tribe) تقسیم میشدند، هرناحیه مغرب شامل چندیدن قبیله بود. (برای مثال صنهاجه، حواراث، مسموده، کوتامه Kutama، اواربه awarba، و برقواته Berghwata) تمامی این قبایل استقلال داشتند و تصمیمات داخلی می گرفتند.
چندین سلسله بربر در طول قرون وسطی در مغرب، سودان، آندلس، ایتالیا، مالی، نیجر، سنگال، مصر و دیگر سرزمین های مجاور ظهور کرد. ابن خلدون جدولی را فراهم می کند که سلسله بربرها را خلاصه می کند: سلسلسه های زیریون، بنو یفرن، مغراوه Maghrawa، المرابطون، حمدی Hammadid، الموحدون، المرینون، عبدالودید Abdolwadid، وطاسیون، مکناسیون و الحفیصون.
ورود اسلام
وقتی عربها ی مسلمان در نیمه قرن هفتم به الجزایر رسیدند، عده کثیری از محلی ها به دین جدید گرویدند. بعد از سقوط خاندان عرب بنی امیه در ۷۵۱ میلادی، سلسله های بی شمار محلی بربر ظهور کرد. در بین این سلاسه، الاغالبه، الموحدون، عبدالودید، زیریون، روستمیدها Rustamids ، حمدیدها، المرابطون و فاطمیون بودند.
با بازگشت بربرهای کوتامه به مبداءشان؛ قبایل Kabylie ، فاطمیون شیعه، روستمیدها را سرنگون کردند و با واگذار کردن الجزایر و تونس به خراج گزاران زیریون شان مصر را به چنگ آوردند. وقتی مورد اخیر {زیریون. م.} شورش کردند فاطمیون شیعه به بنوهلال، یک قبیله پر جمعیت عرب فرستاده شدند تا ان ها را ضعیف سازند.
نقاط تحت محاصره اسپانیایی (Spanish Enclaves)
سیاست گسترشی اسپانیا در شمال افریقا با پادشاهان کاتولیک، ایزابلای کاستیلی (Isabella of Castile) و فردیناند دوم آراگونی (Ferdinand II of Aragon) و نایب انها، سیسنروس با تکمیل استرداد شبه جزیره ایبریا (Iberia) شروع شد. چندین شهر و پایگاه مرزی در ساحل الجزایر توسط امپراطوری اسپانیا به دست امد و اشغال شد: مرسی الکبیر (۱۵۰۵)، وهران (۱۵۰۹)، الجزیره (۱۵۱۰)، و بجایه (۱۵۱۰). در پانزدهم ژانویه ۱۵۱۰ شاه الجزایر، سامیس ال فیلیپه (Samis El Felipe) مجبور با تبعیت از شاه اسپانیا شد. شاه ال فیلیپه از دزد دریایی؛ خیرالدین بارباروسا و عروج رییس (Hayreddin Barbarossa and Oruc Reis) کسی که قبلا به مسلمانان اندلسی کمک کرده بود تا از ستم اسپانیا در سال ۱۴۹۲ فرار کنند، تقاضای کمک کرد. در ۱۵۱۶، عروج رییس، الجزایر را با حمایت ۱۳۰۰ سرباز ترک سوار بر ۱۶ کشتی، به چنگ آورد و با الجزایری هایی که به امپراطوری عثمانی پیوسته بودند به حکومت رسید.
اسپانیایی ها الجزایر را در سال ۱۵۲۹، بجایه را در سال ۱۵۵۴، مرسی الکبیر و وهران را در سال ۱۷۰۸ ترک کردند. اسپانیایی ها در سال ۱۷۳۲ هنگامی که ناوگان دوک مونتمار (Duke of Montemar) در جنگ عین الترک پیروز شد، برگشتند؛ اسپانیا دوباره وهران و مرسی الکبیر را گرفت. هر دو شهر تا سال ۱۷۹۲ وقتی که توسط شاه شارلمانی چهارم اسپانیا به بیگ الجزیره فروخته شدند، در اشغال بودند.
حکومت عثمانی
الجزیره به عنوان بخشی از امپراطوری عثمانی توسط خیرالدین بارباروسا و برادرش عروج در سال ۱۵۱۷ ساخته شد. بعد از مرگ عروج رییس در ۱۵۱۸ برادرش سونیل باسی (Suneel Basi) راه او را ادامه داد. سلطان سلیم اول برای او ۶۰۰۰ سرباز و ۲۰۰۰ جان نثار فرستاد تا او توانست بیشتر قلمروهای الجزایر را که توسط اسپانیا گرفته شده بود، از عنابه تا مستغانم را تصرف کند. حملات بعدی اسپانیا که توسط هوگو مونکادایی (Hugo of Moncada) در سال ۱۵۱۹ رهبری شد، نیز پاسخ داده شد. در ۱۵۴۱ شارلمانی پنجم امپراطور امپراطوری مقدس روم با لشکری شامل ۶۵ کشتی جنگی، ۴۵۱ کشتی و ۲۳۰۰۰ مرد شامل ۲۰۰۰ سوار، به الجزیره حمله کرد. اما این یک شکست کامل بود. رهبر الجزایری ها، حسن اقا، به قهرمانی ملی تبدیل شد. پس از ان الجزیره به یک قدرت نظامی عظیم تبدیل شد.
عثمانی ها مرزهای مدرن الجزایر را در شمال بنا کردند و ساحلش را بنیانی برای کشتی دزدان دریایی عثمانی نهادند: حملات کشتی های انها در الجزیره در قرن هفدهم شدت یافت. غارت کشتی های امریکایی در مدیترانه به جنگ های اول (۱۸۰۵-۱۸۰۱) و دوم بربرها (۱۸۱۵) با ایلات متحده منجر شد. دزدان دریایی مردم روی کشتی هایی را که می گرفتند به بردگی مجبور می کردند: وقتی دزدان دریایی به روستاهای ساحلی در جنوب و غرب اروپا حمله کردند، ساکنانشان مجبور به ورود به تجارت عربی بردگان شدند.

منبع: ویکیپدیا

zahraabtahi@aol.com