چکیده: سلامت اجتماعی از اساسی ترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعه ای به شمار می رود. در واقع سلامت اجتماعی با بهداشت روانی، فردی و اجتماعی مرتبط است؛که براساس تئوری کییز،(Keyes)پنج بُعد، یکپارچگی اجتماعی،پذیرش،سهم داشتن،شکوفایی و پیوستگی اجتماعی را باید مهمترین شاخص های سلامت اجتماعی خانواده در جامعه قرار داد. مفهوم سرمایه اجتماعی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً با تمامی موضوعات و مسایل مطرح در حوزه انسانی و اجتماعی ارتباط پیدا می کند. با توجه به این تأثیرات متقابل،هدف بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی خانواده می باشد. بر این اساس سرمایه اجتماعی در دو بُعد شناختی شامل(انواع اعتماد و حمایت های عاطفی و مادی شبکه های اجتماعی) و بُعد ساختاری شامل مؤلفه ( مشارکت اجتماعی ) مورد بررسی قرار می گیرد. خانواده ای که تأکید بر تقویت کارایی و عملکردی را در پرورش کودکان و نسل جوان به عنوان یکی از اهداف اساسی زندگی اجتماعی خود دنبال کند، باعث این می شود که اعضای خانواده جهت حل چالش ها و آسیب ها عملکرد بهتری را برای حل معضلات و مشکلات داشته باشند، چنین بسترسازی در بین خانواده ایرانی نقش بارزی در تقویت و ترغیب شاخص های سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی خانوادگی را به همراه دارد. سلامت اجتماعی در حوزه نظریات اجتماعی از سوی جامعه شناسان با تأکید بر اندیشه دورکیم، از بُعد همبستگی اجتماعی، تقویت روح جمعی و منفعت اجتماعی اهمیت بسیاری دارد.از بُعد دیگر بسترسازی و تقویت رفتارهای صادقانه، عملکردهای متعهدانه فردی، تربیت مشارکت پایدار اعضای خانواده در توسعه زندگی و جامعه به صورت مستمر در حوزه های مختلف و مورد نیاز اجتماع می تواند در رشد سرمایه های اجتماعی و اثرگذاری آن بر روی معیارهای سلامت اجتماعی مؤثر باشد.کیفیت روابط اجتماعی در بین اعضای خانواده، وجود ارزش های اجتماعی در خانواده، بایدها و نبایدهای رفتاری اجتماعی به صورت نهادینه شده در ارتقاء سلامت اجتماعی و پیوند معنایی مؤلفه های سرمایه اجتماعی خانواده اثر گذار است. تأکید بر رشد خلاقیت ها، استعدادها، حمایت مستمر از این توانمندی ها، باعث استمرار سرمایه اجتماعی و سلامت خانواده پایدار تر خواهد بود. در هنگام بروز مشکلات یکدیگر را درک و حمایت کردن ، همراهی و مصاحبت عملی و کاربردی، به افزایش میزان اعتماد و صداقت اجتماعی و میزان بهره مندی از سلا مت اجتماعی اثر گذار است. در خانواده ای که پیشرفت و منفعت جمعی به عنوان یک روح جمعی قالب بر ساختار خانواده حاکم باشد، می تواند بیانگر شکوفایی جمعی خانواده تعهد و اعتماد جمعی یا به طور کلی تقویت شاخص های سرمایه اجتماعی باشد.بر این اساس یکسری از راهبردها و برنامه های اجتماعی و فرهنگی را برای ارتقاء این پدیده های اجتماعی در خانواده ایرانی بیان می نمائیم.
کلید واژه
نوشتههای مرتبط
اعتماد، حمایت اجتماعی، خانواده، سلامت اجتماعی،سرمایه اجتماعی.
مقدمه
سلامت اجتماعی[۱] و رابطه آن با سرمایه اجتماعی[۲] امروزه از مهترین مفاهیمی هستند که در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران مطالعات جامعه شناسی و برنامه ریزی رفاه اجتماعی در هر حوزه ای از جمله نهاد اجتماعی خانواده قرار گرفته است.« سلامت[۳]موضوعی مطرح در همه فرهنگ هاست و تعریف آن در هر جامعه ای تا اندازه ای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آنها باز می گردد.»( سجادی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۴۴)، ولی معمولاً هر گاه از سلامت سخنی به میان آمده بیشتر بُعد جسمانی آن مورد توجه بوده، در حالی که رشد و تعالی جامعه در گرو تندرستی آن جامعه از ابعاد همه جانبه سلامت ( جسمانی، روانی و اجتماعی) است. سازمان جهانی بهداشت در تعریفی « سلامت را به عنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف می کند»world health organizalion,1979)). بنابراین سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمانی و روانی یکی از سه ارکان تشکیل دهنده سلامت عمومی جامعه و خانواده می باشد.« در واقع زمانی شخص را واجد سلامت اجتماعی بر می شمریم که بتواند فعالیت ها و نقش های اجتماعی خود را در حد متعارف در خانواده و اجتماع بروز دهد و با خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می کند، هنجارهای اجتماعی موجود احساس پیوند، اتصال و ارتباط بر قرار نماید.» ( فدایی مهربانی، ۱۳۸۶: ۸) بر اساس این امر سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی از مباحث اجتماعی هستند که در جامعه ما در دهه های اخیر باید مورد توجه، بسترسازی، نهادینه شدن در تمام عرصه ها از جمله نهاد اجتماعی خانواده قرار گیرد.
طرح مسأله
سلامت اجتماعی به نوعی بهداشت روانی، فردی و جمعی است، که در صورت تحقق آن شهروندان دارای انگیزه و روحیه شاد بوده و در نهایت، جامعه شاداب و سلامت خواهد بود. در واقع زندگی سالم در بین اعضای خانواده محصول تعامل اجتماعی بین انتخاب های فردی از یک سو و محیط اجتماعی و اقتصادی خانواده از سوی دیگر است.گلداسمیت[۴] سلامت اجتماعی را« ارزیابی رفتارهای معنی دار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می کند و آن را یکی از اساسی ترین شاخص های سلامت هر جامعه ای از جمله خانواده معرفی می نماید، که منجربه کارا یی فرد در خانواده و جامعه خواهد شد. (Larson, 1993:285). از سوی دیگر مفهوم سرمایه اجتماعی مطرح در حوزه زندگی انسان در چند دهه اخیر در تمام مسائل و پدیده های اجتماعی و فرهنگی از جمله مباحث و مسائل حوزه خانواده ریشه داونیده است، و این مفهوم با هر حوزه اجتماعی می تواند پیوندی معنادار داشته باشد؛ و اخیراً به عنوان یک عامل اجتماعی مؤثر بر سلامت عمومی و اجتماعی خانواده اثرگذار است. بنابراین میزان سلامت اجتماعی و بهره مندی از شاخص های سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل اجتماعی تعیین کننده سلامت پایدار و همه جانبه خانواده از مباحثی هستند که می تواند در این مقاله به عنوان موضوع اصلی مورد توجه قرار گیرد، که چگونه رابطه ای بین مؤلفه های اساسی این دو مفهوم وجود دارد؟ و با توجه به پیوند معنایی که بین این دو مفهوم اجتماعی وجود دارد، چه راهکارها و پیشنهاداتی را می توان در جامعه برای بسترسازی و نهادینه کردن آن بیان کرد؟
ضرورت موضوع
انسان سالم محور توسعه است و در سایه سلامت پایدار خانواده، تمام آحاد جامعه از ابعاد جسمانی،روانی و اجتماعی برخوردارند.بر این اساس توسعه انسانی از مهمترین پارامترهای مطالعات توسعه از دهه ۸۰ قرن بیستم به این سمت تا به امروز بوده است، که می تواند از طریق ارتقاء سلامت اجتماعی خانواده مورد اهتمام قرار گیرد. پرورش تفکرات اجتماعی صحیح در خانواده و برخورداری فرد از ذهنیت مثبت نسبت به مسائل خانوادگی و جامعه برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از سلامت اجتماعی خانواده است؛که متأسفانه توجه کافی به آن در بین خانواده های جامعه ما نمی شود. بنابراین با توجه به ماهیت اجتماعی زندگی خانوادگی و چالش هایی که این جنبه از زندگی می تواند با خود برای فرد و حتی خانواده به وجود آورد، نمی توان از توجه به جنبه های اجتماعی سلامت در کنار جنبه های عینی، عاطفی،روان شناختی و معنوی آن در خانواده غافل شد.
نسل جوان و نوجوان بعنوان سرمایه های انسانی و خانوادگی هر جامعه ای نقش بارزی در توسعه پایدار سلامت آن جامعه دارند.امروزه این نسل به لحاظ برخورداری از توانمندی فنی و تخصصی در کنار پویایی جوانی و انرژی فراوان، قادرند تأثیر تعیین کننده ای بر آینده جامعه گذارند؛ چنین نشاط و پویایی در نتیجه بهره مندی از پارامترهای سلامت و سرمایه های اجتماعی خانواده می تواند دست یافتنی باشد؛ زیرا در هر جامعه ای پویا ترین گروه های آن را قشر های تحصیلکرده جوان تشکیل می دهند؛ و سلامت این قشر تا حد زیادی لازمه سلامت بسیاری از آحاد جامعه از جمله نهاد اجتماعی خانواده را در بر دارد.«عنصر مهم در این جریان کسب شناخت واقع بینانه از خود و دیگری و عوامل محیطی و خانوادگی است؛ و این امر ضرورت سلامت اجتماعی را برای تمام اقشار جامعه از جمله نسل جوان در هر جامعه ای از جمله خانواده ایرانی در حال پیشرفت ایجاب می کند؛ زیرا سلامت اجتماعی به نوعی، کارایی فردی است و به سرمایه گذاری افراد در روابط اجتماعی و در اختیار گرفتن منابع موجود در این روابط در سطح خانواده، جامعه می باشد و به کسب بازده کمک می کند.» ( نیک ورز،۱۳۹۰: ۲)از طرفی تجهیز نسل جوان به سلامت اجتماعی باعث ایمنی آنها در برابر مشکلات از جمله مسائل خانوادگی می شود و آنان به راحتی می توانند با شرایط متغیر زندگی و رو به تکامل فناوری، با شیوه هایی که خانواده و جامعه آنان را مثبت می داند، انطباق یابند و نقشی مفید در جامعه داشته باشند، بنابراین افزایش سلامت اجتماعی در خانواده و در سطح جامعه، باعث کاهش آسیب های اجتماعی و خانوادگی می شود.
همچنین با حصول نتایج و پژوهش های کاربردی در این زمینه ها می توان حساسیت و نگرانی مسئولان را در قبال توجه به سلامت اجتماعی خانواده و نسل جوانان بیشتر کرد و سازمان ها و ارگان های ذیربط می توانند گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقای سلامت اجتماعی خانواده که در نهایت منجر به عملکرد بهتر نسل جوان در جامعه می شود، بردارند و به مداخلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناسب در نهاد خانواده دست زنند، تا در سایه سلامت اجتماعی ناهنجاری ها و مشکلات اجتماعی و خانوادگی کاهش یافته و روابط در لوای تصحیح شیوه های رفتاری در سطح خانواده و جامعه بهبود یابد.
سرمایه اجتماعی در حوزه سلامت اجتماعی پایدار جامعه و خانواده مشخصه ای خاص دارد که به توانمندی اجتماعی، سازماندهی جمعی، مشارکت داوطلبانه برای حل مشکلات گروهی یا عمومی در حد اکثریت اشاره می کند. بر این اساس« در شرایطی که سرمایه اجتماعی، یعنی توانایی استفاده جمعی توأم با همکاری از منابع برای اهداف عمومی وجود نداشته باشد، بعید است که فقط سرمایه مالی و افزایش سرمایه انسانی بتواند نتایج مثبتی را بدنبال داشته باشد» (تاجبخش،۱۳۸۴: ۱۰).
اعتماد اجتماعی به عنوان شاخصی از سرمایه اجتماعی(cook,2001)، از عواملی است که زمینه ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه است. اهمیت اعتماد در روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی به گونه ای است که می توان این پدیده را یکی از مهمترین عناصر اساسی سرمایه اجتماعی زندگی خانوادگی و انسانی تا به امروز تلقی نمود،که زمینه همکاری و تعامل را در ابعاد مختلفِ جامعه و خانواده گسترش می دهد؛ در حالی که کاهش اعتماد اجتماعی در خانواده و حتی در جامعه موجب این می گردد که« همواره نوعی ترس از برقراری رابطه و احساس ناامنی بین اعضاء خانواده و جامعه بوجودآید که مانع از تداوم و تقویت رابطه و کاهش همکاری و تعاملات اجتماعی و خانوادگی می گردد که در این صورت فردگرایی و منفعت طلبی که منشاء بسیاری از انحرافات و نابسامانی های اجتماعی است در جامعه رواج می یابد.»(باستانی و همکاران ، ۱۳۸۷: ۴۳-۴۲). از آنجایی که شخصیت های فردی تحت تأثیر کیفیت و کمّیت روابط میان فردی قرار می گیرند، فقدان حمایت های اجتماعی از سوی خانواده ممکن است منابع فردی را برای مقابله با چالش ها تقلیل دهد، و احتمالاً به اختلالات فراوانی منجربه کند؛ زیرا حمایت هایی را که فرد از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت می کند مستقیماً سلامت اجتماعی او را تحت تأثیر قرار می دهند. به اعتبار این مسئله حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی در پژوهش شاخص های سلامت اجتماعی خانواده یک مفهوم کلیدی تلقی می گردد.
هدف
هدف عمده این پژوهش پیوند معنایی مؤلفه های سرمایه اجتماعی با میزان شاخص های سلامت اجتماعی خانواده از منظر علمی می باشد، و ارائه راهکار ها و برنامه ریزی ها، تدوین سیاست های اجتماعی جهت ایجاد شرایط مناسب برای بالا بردن میزان سلامت اجتماعی در خانواده از بُعد کاربردی در این مقاله مورد نظر می باشد.
ادبیات پژوهش
عزت ا… سام آرام (۱۳۸۸) در مقاله ای به بررسی رابطه سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تأکید بر رهیافت پلیس جامعه محور می پردازد.«یافته های این پژوهش نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین افزایش ناامنی اجتماعی و کاهش میزان سلامت اجتماعی در جامعه وجود دارد. همچنین شاخص سهم داشت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت اجتماعی است که از مهمترین عوامل تحقق هدف پلیس جامعه محور یعنی توانمندسازی اجتماع به منظور کمک به رفع و حل مشکلات افزایش جرم و بی نظمی در اجتماع است. بنابراین امکان تحقق اهداف پلیس جامعه محور در جامعه ای با افراد دارای سلامت اجتماعی بالا به دلیل سهولت مشارکت اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی بیشتر است.» ( سام آرام،۱۳۸۸ :تلخیص).
غلامرضا گرمارودی و مریم السادات وحدانی نیا(۱۳۸۵) در مقاله پژوهشی به نام( سلامت اجتماعی؛ بررسی میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان) در فصلنامه پایش به مطالعه ای توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی به منظور بررسی میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان مدارس دخترانه و پسرانه مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهرستان کرج پرداخته اند. و با استفاده از ابزار استاندارد Gresham&Elliott( نسخه والدین) با انجام پرسشنامه و مصاحبه عمیق صورت گرفت.« در مجموع۱۵۴۴ نفر از والدین دانش آموزان به سؤالاتت پرسشنامه مهارت اجتماعی فرزندانشان پاسخ داده و امتیاز مهارت های اجتماعی در مورد ۱۴۱۰ نفر از فرزندان آنها بدست آمد. میانگین سنی دانش آموزان ۷/۱۵ سال (۳/۱=+_ انحراف معیار) بوده و بیشترین آن ها در مقطع دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند. میانگین امتیاز مهارت اجتماعی ۸/۵۲ (۸/۲۷+_ = انحراف معیار) بوده و ۶۵ درصد دانش آموزان در هر دو جنس، مساوی و زیر صدک ۵۰ امتیاز مهارت های اجتماعی قرار داشتند. در بررسی روابط تحلیلی، میانگین امتیاز مهارت های اجتماعی با جنس و پایه تحصیلی ارتباط معنی دار را نشان داد(P.Value به ترتیب ۰۰۲/۰ و۰۴/۰). همچنین عملکرد تحصیلی دانش آموزان (غیبت از مدرسه و معدل)با صدک امتیاز مهارتهای اجتماعی ارتباط معناداری را بدست آورد(P.Value به ترتیب ۰۰۱/۰ و۰۲/۰) (گرمارودی و وحدانی،۱۳۸۵: ۱۴۷). با توجه به نتایج بدست امده میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان از سطح مطلوبی برخوردار نبوده، و باید از طریق بازنگری در برنامه های آموزشی و تربیتی در سطح خانواده و مدرسه مهارت های اجتماعی آنان را ارتقاء داد.
همچنین مطالعه (رابطه بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روانی دانشجویان جدید الورودی دانشگاه تهران۱۳۸۲-۱۳۸۱) توسط عباس بخشی پور رودسری و همکاران انجام شد. یافته ها نشان داد «که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیش بینی می کند. همچنین تأهل به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر، همبسته بود. بطور کلی آسیب پذیری دانشجویان غیر بومی بالاتر می باشند»(بخشی پور رودسری و همکاران،۱۳۸۴ :تلخیص).
مریم گنگرلو(۱۳۸۷) به (سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه علامه طباطبایی و مقایسه آن با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان غیر شاهد) می پردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که« بین میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد تفاوت معناداری وجود ندارد. در گروه دانشجویان شاهد دانشجویانی که از سلامت اجتماعی بالایی برخوردار بودند کمتر تمایل داشتند تا سهمیه دار بودن خود را پنهان نمایند و در مقابل دانشجویانی با سلامت اجتماعی پایین از اینکه سایر افراد بداند که آنها با سهمیه شهدا وارد دانشگاه شده اند نگران بوده و تمایل به مخفی کاری داشتند. همچنین دانشجویان متاهل و بطور کلی دانشجویان شاهد زن از سلامت اجتماعی بالاتری نسبت به سایرین برخودار بودند» ( گنگرلو، ۱۳۸۷ :تلخیص).
غلامحسین قائدی و حمید یعقوبی در سال ۱۳۸۶ پژوهشی با عنوان( بررسی رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران و علامه طباطبایی) انجام دادند. یافته های نشان دادند که« وجوه مختلف حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی کننده های بهتری برای رضایت مندی از زندگی و بالانس عاطفی در دختران نسبت به پسران هستند. و بهزیستی روان شناختی و اجتماعی در دختران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از خانواده و در پسران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از دوستان پیش بینی می شود. همچنین حمایت ادراک شده از فرد خاص و از افراد گروه در دانشکده اثری بر روی ابعاد مختلف بهزیستی فرد ندارد» ( قائدی و یعقوبی، ۱۳۸۷، تلخیص).
هادی عبدالله تبار و دیگران (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان( بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان به بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی و ارتباط آن با متغییرهای دموگرافیک اجتماعی آنان) پرداختند.نتایج نشان دادند« میانگین سلامت اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد (۲۲/۷۲) بیشتر از دانشجویان مقطع کارشناسی (۴۲/۶۶) می باشد همچنین بین متغییر سلامت اجتماعی با متغیر وضعیت تاهل، عضویت در انجمن ها و وضعیت اشتغال ارتباط معناداری وجود داشت» ( عبدالله تبار و دیگران، ۱۳۸۷، تلخیص).
خواجه دادی و همکاران در مقاله پژوهشی (رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت مادران) نشان دادند که «سرمایه اجتماعی با هر دو بعد سلامت جسمی و روانی رابطه معناداری دارد» (خواجه دادی و دیگران،۱۳۸۷: ۸۳).
بلانکو و دیاز[۵] ( ۲۰۰۷) در مقاله ای با عنوان (نظم اجتماعی و سلامت روانی با رویکردی به سلامت اجتماعی) سعی کردندتا « ارتباط بین ابعاد سلامت اجتماعی را بعنوان شاخص نظم اجتماعی با جنبه های دیگری از سلامت مثل میزان افسردگی، عزت نفس، سلامت درک شده، محرومیت، میزان آنومی و کنش های متقابل اجتماعی ، احساسات مثبت و منفی و رضایت را مورد بررسی قرار دهند»(Blanco & Dize ,2007: 61-71 ).
کیکوگنانی[۶] و همکارانش(۲۰۰۷)در پژوهشی سعی کردند« تا به ارزیابی ارتباط بین مشارکت اجتماعی، درک از اجتماع در میان جوانان دانشجو ایتالیایی، آمریکایی و ایرانی و تاثیر این دو متغیر بر سلامت اجتماعی بپردازند» (cicognani & etal. 2007:97-110).
لاروچ در سال ۱۹۹۸ مطا لعه ای توصیفی را با عنوان (سلامت اجتماعی روی ۱۵۱دانشجوی دانشگاه در بوستون ماساچوست) انجام داد، « هدف مطالعه تعیین ارتباط بین وضعیت سلامت اجتماعی، جنسیت، متوسط نمره تحصیلی و تعیین کننده های اصلی مرتبط و غیر مرتبط در سلامت با سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت آنها بود. زنان دانشجو به نحو معنی داری در ابعاد تغذیه، روابط بین فردی، مسئولیت پذیری در مقابل سلامت و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت رفتار بهتری از مردان داشتند» (مامورت و همکاران،۱۳۸۷ :۳۹).
مبانی نظری
بطورکلی ما می توانیم سلامت را برحسب دو عامل مورد بحث قرار دهیم؛«یکی واحد تحلیل،که می تواند شخص، خانواده، اجتماع وبطور کلی جامعه باشد و دوم ترکیبی از جنبه هایی که شخص به آنها توجه می کند؛ یعنی: فضایی، محیطی، اقتصادی، اجتماعی،روانی، جسمانی ویا احساسی. این دو عامل می توانند به عنوان دو محور از یک نمودار برای داشتن انواع گوناگونی از سلامت درنظرگرفته شوند»(sarah parry,1987:70). سلامت در طول سده ها از یک مفهوم انفرادی،به صورت یک هدف جهانی و در برگیرنده کیفیت زندگی در آمده است. عموماً دو رویکرد متفاوت درتعریف سلامت وجود دارد که عبارتند از:«۱) رویکرد بیماری محور: این رویکرد با حضور وعدم حضور بیماری درمقوله های مختلف جسمانی و روانی محدود شده است» (Blanco & Diaz,2007: 61). از این منظر سلامتی حالتی است که علایم بیماری در فرد وجود نداشته باشد و سلامت هدف نهایی پزشکی بود. « در این دیدگاه نقش عوامل تعیین کننده زیست محیطی، اجتماعی و روانشناختی نادیده گرفته می شود. همچنین این الگو در حل بسیاری از مسایل اساسی بهداشتی انسان از جمله اعتیاد، بیماری های روانی و… نارسا بوده است»(سجادی و همکاران،۱۳۸۴: ۲۴۷) رویکرد سلامتی محور که در آن سلامت را به عنوان حالت برخورداری از درجه بالایی از بهزیستی تعریف می کنند. « طبق نظریه سلامتی،فردی سالم فرض می شود که درجات عالی شاخص های سلامت را دارا باشد»(Blanco & Diaz,2007:63). کرتیس عقیده دارد که « سلامت حقیقی، فرایند نیرومند شدن و قادر بودن توام با داشتن یک زندگی خوب را منعکس می کند»(کرتیس،۲۲:۱۳۸۲).این رویکرد، که در حیطه روانشناسان مثبت نگر قرار دارد « به استعدادها و توانمندی های انسان بجای پرداختن به ناهنجاری ها و اختلال ها توجه می کند. و هدف نهایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارد»(جوکار ،۱۳۸۶: ۴). روانشناسان بزرگی مانند جیمز، راجرز،مازلو، فرانکل و یونگ برداشت های مثبتی از شخصیت سالم و کنش وری مثبت به دست داده اند. در بطن این جنبش پژوهشگران برجسته ای چون سلیگمن (۲۰۰۰)، ریف و سینگر(۱۹۹۸) و کییز(۱۹۹۸) بر لزوم در نظر گرفتن جنبه های مثبت بشر و مفهوم بهزیستی در تعریف سلامت تاکید کرده اند(جوشن لو و همکاران،۱۳۸۵ :۳۷).
سلامت اجتماعی یا حداقل فقدان آن یک نگرانی مهم در نظریه های کلاسیک جامعه شناسی برای نهاد های اجتماعی از جمله نهاد اولیه خانواده می باشد.« از نظر تجربی این موضوع ریشه در ادبیات جامعه شناسی مربوط به ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد»( keyse & Shapiro ,2004:2) دورکیم معتقد است« از جمله مزایای بالقوه زندگی عمومی، یکپارچگی و همبستگی اجتماعی است یعنی یک احساس تعلق و وابستگی، درک آگاهی مشترک و داشتن سرنوشت جمعی.این مزایای زندگی اجتماعی یک اساس و بنیان برای تعریف جهانی و کلی از سلامت اجتماعی است» (keyse,1998:122). چگونگی انفصال فرد از نظم جمعی[۷] و نابسامانی در سیستم هنجاری و آنومی از مباحث اخصی است که در تئوری نابسامانی (بی هنجاری) دورکیم، مرتن مورد توجه قرار گرفته است. او بی هنجاری[۸] را به مفهوم فقدان اجتماع بین فرد و جامعه درباره اهداف اجتماعی و انتظارات جمعی و آنچه که جامعه به عنوان الگوهای رفتار برای اعضا خود متصور شده است بکار می برد. دورکیم دو نوع آنومی را تشخیص می دهد:« یکی در سطح فردی و دیگری در سطح اجتماعی.آنومی در سطح فردی یا آنومیا[۹] نوعی احساس فردی از بی هنجاری است و نشانگر حالتی فکری است که در آن احساسات فرد نسبت به خود وی سنجیده می شود. چنین حالتی همراه با اختلالاتی در درون فرد بوده و او نوعی احساس بی هنجاری، پوچی و بی قدرتی را تجربه می کند.آنومی در سطح اجتماعی[۱۰]، نشانگر نوعی اختلال و بی هنجاری جمعی است که در آن احساسات فرد با توجه به سیستم اجتماعی سنجیده می شود. زمانی که توازن اجتماعی وجود ندارد، فرد فاقد وسیله لازم جهت تنظیم رفتار خود و تطبیق آن با معیارهای اجتماعی مقرر و نیز فاقد احساس حمایت جمعی و پشتیبانی اجتماعی است. در این جا می توان گفت عوامل اجتماعی یکسانی برهر دو نوع نابسامانی مؤثرند، یعنی جامعه بیمار، تولید افراد بیمار می کند و وفور افراد بیمار در جامعه خود به بیمار شدن جامعه منتهی می شود»(یزدان پناه۱۳۸۲؛ ۹۳-۹۱). هیرشی در تئوری پیوند اجتماعی و تأثیرش بر آنومی(علیوردی نیا،۱۳۸۷: ۱۱۷)، مارکس در تئوری از خودبیگانگی(آرون،۱۳۸۱: ۱۹۸) و مرتون در بحث آنومی(رفیع پور،۱۳۷۸: ۲۳-۲۲)، براساس رویکرد بیماری محور، سلامت جتماعی را عدم حضور عوامل ضد اجتماعی مانند از خودبیگانگی و بی هنجاری(آنومی) در فرد دانسته اند، در واقع در تعاملات خانوادگی که هیچ گونه ارزش و برابری را برای افراد قائل نیستند، و حتی خانواده ای که هیچگونه حمایت اجتماعی، اعتماد و حق مشارکت را برای فرزندان و سایر اعضای خود قائل نیست، و در واقع اعضای خانواده نمی توانند نقش اجتماعی خود را به نحو احسن اجرا کنند، و انتظارات سایر اعضای خانواده را با توجه به موقعیتی که در سیستم خانوادگی دارند، ایفاء کنند، چنین خانواده ای دچار استحاله منفی ارزش ها و هنجارها قرار گرفته و بی هنجاری و نظم جمعی تبدیل به رویکرد فردگرایی و منفعت طلبی فردی در خانواده می شود؛ در نتیجه آنومی و آسیب اجتماعی و یا بروز انواع انحراف ها و جرایم فردی و خانوادگی رشد می یابد؛ در نتیجه این امر شاخص های سرمایه اجتماعی( اعتماد- مشارکت- صداقت) و معیارهای سلامت اجتماعی چون ( حمایت، انسجام، سازگاری، پذیرش، پیوستگی و…) از بُعد اجتماعی از بین می رود و در نتیجه اضمحلال خانواده شکل می گیرد.
لارسون و کییز با توجه به رویکرد سلامت محور یک چارچوب مفهومی و نظری برای سلامت اجتماعی ارائه داده اند. از نظر لارسون[۱۱] (۱۹۹۳)« سلامت اجتماعی ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروه های اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های درونی فرد نسبت به محرک ها و احساسات، تفکرات ورفتارهایی است که نشانگر رضایت یا عدم رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعی است.» (Larson,1993:285). کییز از یک اصل جامعه شناختی و روان شناختی نشات می گیرد. طبق نظر کییز «حلقه مفقوده در تاریخچه مطالعات مربوط به سلامت و خصوصاً سلامت ذهن پاسخ به این سؤال است که آیا ممکن است کیفیت زندگی و عملکرد شخصی افراد را بدون توجه به معیار های اجتماعی ارزیابی کرد. سلامت اجتماعی ترکیبی از چند عامل است که در مجموع نشان می دهند چقدر یک شخص در زندگی اجتماعی اش مثلاً بعنوان همسایه، همکار و شهروند عملکرد خوبی دارد(Keyse & Shapiro,2004: 5). کییز معتقد است « بهزیستی[۱۲] یک اساس و بنیان اجتماعی دارد و بدین ترتیب سلامت اجتماعی را ارزیابی شرایط و عملکرد فرد در جامعه تعریف می کند»(Challaghan,2008:2) ، و “عملکرد اجتماعی خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت جسمی و روانی است و چالش های اجتماعی را در بر می گیرد. همچنین وی معتقد است«که بین سلامت اجتماعی با رفتار های اجتماع پسند و مسئولیت پذیری در جامعه و جایگاه اجتماعی رابطه مثبتی وجود دارداز نظر کییز هیچ ادبیات پژوهشی روی سلامت اجتماعی در بُعد فردی وجود ندارد؛ لذا وی در یک تحلیل عاملی گسترده پیشنهاد می دهد که سلامت اجتماعی افراد و خانواده از پنج جزء تشکیل شده است : الف)یکپارچگی اجتماعی،ب) سهم داشت اجتماعی، ج)پذیرش اجتماعی، د)پیوستگی اجتماعی،هـ) شکوفایی اجتماعی. » (سام آرام ،۱۳۸۸: ۱۲). با توجه به این معیارها، سرمایه اجتماعی از طریق بسترسازی اعتماد، صداقت، تعهد، مشارکت و انسجام اجتماعی و خانوادگی نقش بارزی در ترغیب و اقناع سلامت اجتماعی خواهد داشت.
پس از بررسی و توصیف مفهوم سلامت اجتماعی به بررسی و تعریف سرمایه اجتماعی و ابعاد آن به عنوان متغیر دیگر مقاله حاضر می پردازیم: مفهوم سرمایه اجتماعی از دهه ۱۹۷۰ میلادی بطور جدی وارد مباحث علوم اجتماعی و اقتصادی گردید. « سرمایه اجتماعی در درون یک فرد یا یک سازمان اجتماعی وجود ندارد بلکه در فضای ارتباطی بین افراد وجود دارد»(قاسمی و دیگران،۱۳۸۵: ۲۲۸). جیمز کلمن[۱۳] سرمایه اجتماعی را به وسیله کارکردش تعریف نموده است. به نظر او سرمایه اجتماعی هنگامی ایجاد می شود که روابط میان اشخاص به شیوه ای تغییر یابد که کنش را آسان سازد. «بنابراین سرمایه اجتماعی عبارت است از قدرت و توانایی مردم برای برقراری ارتباط با هم» (سعادت،۱۳۸۵: ۱۷۶).ازدیدگاه پیر بوردیو[۱۴] «سرمایه اجتماعی حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجه مالکیت شبکه بادوامی از روابط نهادی شده بین افراد و به عبارت ساده تر عضویت در یک گروه می باشد»(Fild ,2003:15). از نظر پاکسون[۱۵] سرمایه اجتماعی دارای دو بعد اصلی می باشد:«روابط عینی میان افراد و پیوند های ذهنی بین همان افراد از سوی دیگر. این تعریف از سرمایه اجتماعی هم روابط بین افراد را در بر می گیرد که کلمن بر آن تاکید نموده بود و هم اینکه این روابط باید مبتنی بر اعتماد و مثبت باشد»(Paxton,2002: 256). همچنین رابرت پاتنام[۱۶]اعتقاد دارد که« سرمایه اجتماعی وجوه گوناگون سازمان اجتماعی،نظیر اعتماد،هنجارها و شبکه هاست که می توانند با تسهیل اقدامات هماهنگ کارایی جامعه را بهبود بخشند» (چلبی و همکاران،۱۳۸۴: ۵). به طور کلی عناصری که از مجموع تعاریف و نظریات ذکر شده می توان به عنوان شاخص های سرمایه اجتماعی استخراج کرد، شامل: اعتماد و حمایت های اجتماعی(سرمایه اجتماعی شناختی) و مشارکت های اجتماعی(سرمایه اجتماعی ساختاری) می باشد.
اعتماد به عنوان یکی از ابعاد و مؤلفه های سرمایه اجتماعی و به مثابه عاملی نگه دارنده در زمره ارزش هایی است که باید در قشرها و گروه های اجتماعی هر جامعه ای ایجاد، تقویت و منتشر شود. این متغییر همچنین یکی از مهمترین شاخص ها و نشانگرهای مؤثر سلامت و بهزیستی اجتماعی است.« بسیاری از فیلسوفان اجتماعی نظیر هیس و توکویل معتقدند که اعتماد، پایه اساسی نظم اجتماعی می باشد، اعتماد تنش های اجتماعی را کاهش و انسجام را افزایش می دهد. ایده اساسی این است که اعتماد افراد به یکدیگر و اعتماد آنها به نهادهای اجتماعی همراه با شکل گیری شبکه های اجتماعی سودمند می تواند اثرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی افراد و همچنین بر کارایی نظام داشته باشد» ( شارع پور،۱۳۸۸: ۵-۴). سه نوع اعتماد قابل شناسایی و بررسی است: « اعتماد بین فردی یا اعتماد به افراد آشنا[۱۷] ، اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته[۱۸] ،اعتماد مدنی یا اعتماد به سازمان ها و نهادها» ( همان:۷).
فلورین و واندرمن[۱۹] (۲۰۰۰) معتقدند شرکت کردن در جامعه از طریق مشارکت این مفهوم را می رساند که افراد برای زندگی آرمان دارند و نشان دهنده سلامت و بهزیستی افراد است. گامسون[۲۰] نیز استدلال می کند که مشارکت در جنبش های اجتماعی، رشد هویت شخصی را در بر می گیرد و نشان دهنده ی فرصتی برای درک خود است. طبق نظر هوگی[۲۱] و همکاران(۱۹۹۹)« مشارکت در جامعه به جوانان فرصت بسط روابط اجتماعی با افرادی غیر از خانواده و همسالان را در موقعیتهای مختلف اجتماعی می دهد و به آنها کمک می کند تا یک درک درست نسبت به خود و دیگران پیدا کنند و از این طریق هویت اجتماعی خود را تقویت نمایند» (Cicognani,etal,2007: 99-100).
هر ارتباطی که فرد در زندگی خود برقرار می کند شامل حمایت هایی است که از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت می کند و همه اینها مستقیماً سلامت او را تحت تأثیر قرار می دهند. مطالعات نشان داده اند که مشارکت اجتماعی پایین و فقدان حمایت اجتماعی اثرات منفی روی سلامت افراد دارد (Herzog et at.2002:606). هاووس (۱۹۸۱) «حمایت اجتماعی را نوعی مبادله بین فردی می داند که پیوندهای عاطفی، کمک های موثر ابزاری، ارائه اطلاعات، اظهار نظر و ارزیابی دیگران را در بر می گیرند شافر، کوین و لازاروس(۱۹۸۱) هم با تأکید بر ادراکات ذهنی فرد، حمایت اجتماعی را عبارت می داند از ارزشیابی ها یا ارزیابی های فرد از اینکه تا چه حد یک تعامل یا الگوی تعاملاتی برای وی سودمند است ( رستگار خالد، ۱۳۸۴: ۱۳۶).
سرمایه اجتماعی و یکپارچگی اجتماعی
یکپارچگی اجتماعی از شاخص های بهره مندی افراد و اعضای خانواده در حوزه سلامت اجتماعی است. این شاخص« به معنی ارزیابی فرد از کیفیت روابط متقابلش در جامعه و گروه های اجتماعی است، افراد سالم احساس می کنند که بخشی از جامعه هستند، بنابراین یکپارچگی اجتماعی گستره ای است که مردم احساس می کنند با دیگران وجه مشترکی دارند و به جامعه و گروه های اجتماعی تعلق دارند . این مفهوم در برابر بیگانگی و انزوای اجتماعی سیمن[۲۲] و آگاهی طبقاتی مارکس قرار می گیرد» (keyse,1998:122) . کیفیت روابط اجتماعی در بین اعضای خانواده از اهمیت بسزایی بر خوردار است، امروزه هرچه تعاملات خانوادگی از بُعد سطحی به سمت عمق روابط در قالب دوست داشتن واقعی، ابراز محبت عمیق و صمیمی، نشانه های عمیق نگرانی نسبت به موضوعات درگیر در خانواده، پیگیری مجدانه نسبت به رفع دغدغه های اصلی هر یک از اعضای خانواده از سوی دیگر اعضاء و… شکل گیرد، می توان بیان کرد که این شاخص از مهمترین پارامترهای سلامت اجتماعی خانواده در جامعه امروز می باشد، که می تواند نقش بارزی در ایجاد و بستر سازی صداقت، تعهد، و پیمان عمیق خانوادگی، مشارکت های اجتماعی و خانوادگی و… را ایفاء می نماید.
وجود این شاخص از سلامت اجتماعی در بین اعضای خانواده از بُعد دیگر بیانگر این است که افراد خانواده در راستای نظم جمعی و سازگاری خانواده نقش و موقعیت فردی خود را با روح جمعی و منفعت اجتماعی حاکم بر خانواده تطبیق می دهند، که چنین تطبیق اجتماعی،بر نظارت اجتماعی، کنترل آسیب های خانوادگی، پیشگیری از افول سرمایه های اجتماعی خانواده اثر گذار است، و کارکرد سازگاری اجتماعی در خانواده و جامعه را تقویت می کند.
سرمایه اجتماعی و سهم داشت اجتماعی
سهم داشت اجتماعی از دیگر معیارهای سلامت اجتماعی است؛ بیانگر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود است.«کسانی که سطح مطلوبی از این بُعد را دارا هستند ، اعتقاد دارند که عضو مهمی در اجتماع هستند و چیزهای ارزشمندی برای ارائه به دیگران دارند. سهم داشت اجتماعی نشان دهنده آن است که چگونه و تا چه حد مردم احساس می کنند که آنچه آنها در جهان انجام می دهند برای جامعه مهم و ارزشمند است و به عنوان کمک اجتماعی تلقی می شود» (Keyes & Shapiro,2004:5).
وجود ارزش های اجتماعی در خانواده و پایداری مستمری که از سوی اعضای خانواده نسبت به ریشه های اجتماعی مشترک ، بایدها و نبایدهای رفتاری اجتماعی وجود داشته باشد، همچنین ارزشی که در بین افراد خانواده نسبت به آن موقعیت و نقشی که در سیستم خانواده دارند، به صورت نهادینه شده و مستمر رعایت شود، بیانگر این است که خانواده در بهره مندی از سهم داشت اجتماعی یا ارزشی که فرد در جمع خانواده دارد، بهره مند است، و این مسئله در ارتقاء شاخص سلامت اجتماعی خانواده مؤثر است.
از بُعد دیگر احترام به موقعیت و نقشی که در بین اعضای خانواده موجود باشد، و این که اعضای خانوده این احساس واقعی را داشته باشند، که سایر اعضاء و دیگر افراد جامعه برای نظرها، تصمیم ها و ایده های کمال مطلوب آن اهمیت کاربردی و عملی خاصی برخوردارند، نشانگر این است که اعضای خانواده از سرمایه اجتماعی خوبی بهره مند هستند،که چنین بهره مندی بر تقویت شاخص های سلامت اجتماعی خانواده اثر گذار است.
سرمایه اجتماعی و پذیرش اجتماعی
پذیرش اجتماعی از دیگر معرف های سلامت اجتماعی خانواده است، که به تفسیر فرد از جامعه و ویژگی های دیگران اشاره می کند..« افرادی که دارای این بُعد از سلامت اجتماعی هستند، اجتماع را به صورت مجموعه ای از افراد مختلف درک می کنند و دیگران را با همه نقض ها و جنبه های مثبت و منفی ای که دارند، می پذیرد و به دیگران به عنوان افراد با ظرفیت و مهربان، اعتماد و اطمینان دارند» (همان: ۷)
در خانواده ای که اعضای آن بگونه ای آموزش یافته باشند، که به تمام مسائل زندگی با نگاه مثبت برخود کنند، و با تأکید بر رشد خلاقیت ها، استعدادها، حمایت مستمر از این توانمندی ها، اعضای خانواده را به پیشرفت در تمام زمینه ها تشویق و ترغیب کنند، سلامت اجتماعی شان پایدار تر خواهد بود. اعضای خانواده ای که با تمام پتانسیل های اجتماعی خود، و با توجه به این ظرفیت ها، به تک تک اعضای خود اینگونه اعتماد را انتقال می دهد که در راستای هرگونه پیشرفت، از آن ها حمایت مؤثر و مستمری را می کند، در نتیجه سرمایه اجتماعی و سلامت خانواده پایدار تر خواهد شد.
سرمایه اجتماعی و پیوستگی اجتماعی
در پیوستگی اجتماعی اعتقاد به اینکه اجتماع قابل فهم،منطقی و قابل پیش بینی است، مورد اهتمام می باشد.« افرادی که از نظر اجتماعی سالم اند نه تنها درباره نوع جهانی که در آن زندگی می کنند، بلکه همچنین راجع به آنچه اطرافشان رخ میدهد علاقمند بوده و احساس می کنند قادر به فهم وقایع اطرافشان هستند. این مفهوم در مقابل بی معنایی در زندگی است و در حقیقت درکی که فرد نسبت به کیفیت ، سازمان دهی و اداره دنیای اجتماعی اطراف خود دارد» (همان :۸).
در خانواده ای که اعضاء بتوانند، در هنگام بروز مشکلات و مسائل فردی و یا خانودگی، یکدیگر را درک کنند، و با همراهی و مصاحبت عملی و کاربردی، تلاش در رفع حل موضوع را داشته باشند، این خانواده از سلامت اجتماعی پایدار برخوردار خواهد بود؛ در نتیجه میزان اعتماد و صداقت اجتماعی به خانواده تقویت می شود،که منجربه پایداری سرمایه های اجتماعی خانواده می گردد.
سرمایه اجتماعی و شکوفایی اجتماعی
شکوفایی اجتماعی از دیگر شاخص های سلامت اجتماعی خانواده و فرد« عبارت است از ارزیابی پتانسیل ها و مسیر تکامل جامعه و باور به اینکه اجتماع در حال یک تکامل تدریجی است و توانمندی های بالقوه ای برای تحول مثبت دارد. این افراد به آینده جامعه امیدوارند و معتقدند که خود و دیگران از پتانسیل هایی برای رشد اجتماعی بهره مند هستند و جهان می تواند برای آنها و دیگران بهتر شود» (همان:۶۷) با توجه به این شاخص در خانواده ای که پیشرفت جمعی، آموزش در راستای این حرکت به عنوان یک روح جمعی قالب بر ساختار خانواده حاکم باشد، هرگونه حمایت، پرورش، و تکمیل توانمندی های بالقوه و بالفعل فردی و جمعی می تواند بیاگر شکوفایی جمعی خانواده که از معیارهای سلامت اجتماعی باشد و با خود تعهد و اعتماد جمعی یا به طور کلی تقویت شاخص های سرمایه اجتماعی را به همراه می آورد. مورد ارزیابی ، ترغیب و تشویق قرار می گیرد.
نتیجه گیری
پیوند شاخص های سلامت اجتماعی با مجموعه عناصر اساسی سرمایه های اجتماعی در حوزه نهاد خانواده از بُعد جامعه شناختی در دهه های اخیر مورد توجه سیاستگذاران، برنامه ریزان، و مجریان اجتماعی باید قرار گیرد، در واقع بسترسازی و ارائه راهکارها و تدابیر اجتماعی به صورت آموزش های مستقیم و غیر مستقیم، همچنین ارائه خدمات رفاهی و مشاوره ای برای تمام خانواده های ایرانی در زمینه بسترسازی شاخص های مورد نظر باید در حوزه اجرایی و قانونگذاری مورد اهتمام قرار گیرد.
سلامت اجتماعی در خانواده باعث این شده که افراد در جامعه دارای انگیزه و روحیه شاد باشند؛ و در نهایت جامعه شاداب و پویا، در حال توسعه و پایدار خواهیم داشت. خانواده ای که تأکید بر تقویت کارایی و عملکردی را در پرورش کودکان و نسل جوان به عنوان یکی از اهداف اساسی زندگی اجتماعی خود دنبال کند، باعث این می شود که اعضای خانواده جهت حل چالش ها و آسیب ها عملکرد بهتری را برای حل معضلات و مشکلات داشته باشند، چنین بسترسازی در بین خانواده ایرانی نقش بارزی در تقویت و ترغیب شاخص های سرمایه اجتماعی و سلامت خانوادگی را به همراه دارد.
سلامت اجتماعی در حوزه نظریات اجتماعی از سوی جامعه شناسان با تأکید بر اندیشه دورکیم، از بُعد همبستگی اجتماعی، تقویت روح جمعی و منفعت اجتماعی اهمیت بسیاری دارد. در جامعه ای که خانواده ها افراد جامعه را برای هرگونه سازگاری اجتماعی با ارزش های خانواده و هنجارهای اجتماعی جامعه تربیت کند، و هدایت عملکرد اعضای خانواده را جهت پایداری و استحکام ابعاد اجتماعی خانواده جهت دهد و افراد ار از طرق مختلف (اجتماعی، فرهنگی) برای توسعه پایدار و همه جانبه جامعه آماده نماید، می توان بیان کرد که، سلامت اجتماعی و میزان بهره مندی از شاخص های آن در خانواده نقش بارزی در پایداری جامعه و جلوگیری از اضمحلال ساختار خانواده را دارد.
از بُعد دیگر بسترسازی و تقویت رفتارهای صادقانه، عملکردهای متعهدانه فردی، تربیت مشارکت پایدار اعضای خانواده در توسعه زندگی و جامعه به صورت مستمر در حوزه های مختلف و مورد نیاز اجتماع می تواند در رشد سرمایه های اجتماعی و اثرگذاری آن بر روی معیارهای سلامت اجتماعی مؤثر باشد. بر این اساس با تأکید بر شاخص های اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی می توان شاخص های سلامت اجتماعی از جمله پذیرش، حمایت، پیوستگی، شکوفایی، یکپارچگی و سهم داشت فردی و خانوادگی را از بُعد جامعه شناختی و رفاه اجتماعی در برنامه ریزی ها و تدوین سیاست های اجتماعی مورد نظر و اهتمام قرار داد.
کیفیت روابط اجتماعی در بین اعضای خانواده در قالب دوست داشتن واقعی، ابراز محبت عمیق و صمیمی، نشانه های عمیق نگرانی نسبت به موضوعات درگیر در خانواده، پیگیری مجدانه نسبت به رفع دغدغه های اصلی از مهمترین پارامترهای سلامت اجتماعی خانواده در جامعه امروز می باشد، که می تواند نقش بارزی در ایجاد و بستر سازی صداقت، تعهد، و پیمان عمیق خانوادگی، مشارکت های اجتماعی و خانوادگی و… را ایفاء نماید.
وجود ارزش های اجتماعی در خانواده، بایدها و نبایدهای رفتاری اجتماعی به صورت نهادینه شده و مستمر بیانگر این است که خانواده در بهره مندی از سهم داشت اجتماعی یا ارزشی که فرد در جمع خانواده دارد، نقش موثری ایفاء خواهد کرد. از بُعد دیگر احترام به موقعیت و نقشی که در بین اعضای خانواده موجود باشد، نشانگر این است که اعضای خانواده از سرمایه اجتماعی خوبی بهره مند هستند، که چنین بهره مندی بر تقویت شاخص های سلامت اجتماعی خانواده اثر گذار است.
در خانواده ای که اعضای آن بگونه ای آموزش یافته باشند، که به تمام مسائل زندگی با نگاه مثبت برخود کنند، و با تأکید بر رشد خلاقیت ها، استعدادها، حمایت مستمر از این توانمندی ها، اعضای خانواده را به پیشرفت در تمام زمینه ها تشویق و ترغیب کنند، سلامت اجتماعی شان پایدار تر خواهد بود. و با توجه به این ظرفیت ها، تک تک اعضاء اینگونه اعتماد اجتماعی را انتقال می دهند که در راستای هرگونه پیشرفت، از آن ها حمایت مؤثر و مستمری را باید کرد، در نتیجه سرمایه اجتماعی و سلامت خانواده پایدار تر خواهد بود.
در خانواده ای که اعضاء بتوانند، در هنگام بروز مشکلات یکدیگر را درک و حمایت کنند، و با همراهی و مصاحبت عملی و کاربردی، به حل موضوع بپردازند، در نتیجه میزان اعتماد و صداقت اجتماعی و میزان بهره مندی از سلا مت اجتماعی بیشتر خواهد شد.
در خانواده ای که پیشرفت و منفعت جمعی آموزش داده می شود. و این اصل به عنوان یک روح جمعی قالب بر ساختار خانواده حاکم باشد، هرگونه حمایت، پرورش، و تکمیل توانمندی های بالقوه و بالفعل فردی و جمعی می تواند بیاگر شکوفایی جمعی خانواده که از معیارهای سلامت اجتماعی باشد و با خود تعهد و اعتماد جمعی یا به طور کلی تقویت شاخص های سرمایه اجتماعی را به همراه می آورد.
راهکارها و پیشنهادها
با توجه به اهمیت سلامت اجتماعی در خانواده باید در جستجوی راهکارهایی بود که موجبات افزایش آن فراهم آید. برای افزایش سلامت اجتماعی با توجه به چارچوب نظری و نتیجه گیری پیشنهادهای زیر ارائه می گردد.
بستر سازی در حوزه ارتقاء اعتماد پایدار در میان نسل جوان و نوجوان نسبت به زندگی اجتماعی، و جامعه.
برنامه ریزی حوزه آموزش عالی و آموزش و پرورش در راستای تقویت اعتماد اجتماعی مستمر و پایدار در بین نسل جوان و نوجوان.
تدوین سیاست های اجتماعی و فرهنگی در حوزه تقویت عرصه های مختلف مشارکت پایدار خانواده از سوی دستگاه های دولتی و غیر دولتی، بدون ترس و واهمه از چالش های سیاسی در جامعه.
اتخاذ تدابیر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی در حوزه تقویت رضایت از زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی تمام اقشار جامعه به خصوص بر روی اعضای خانواده.
بستر سازی پایدار فرهنگی در حوزه تقویت باورهای معنوی جهت نظارت بر رفتارها اجتماعی و پیشگیری از رفتارهای آسیب زا در خانواده.
برنامه ریزی پایدار جهت برقراری عدالت آموزشی برای تمام سطوح طبقاتی خانواده ایرانی در هر نقطه از جامعه.
تدوین راهکارهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای تقویت تعاملات اجتماعی مطلوب در میان اعضای خانواده.
برنامه ریزی های پایدار در تمام عرصه های مختلف جامعه برای پروش، بکارگیری و بهره مندی از استعدادها، خلاقیت ها، توانمندی های نسل جوان و نوجوان با همراهی خانواده.
اتخاذ تدابیر فرهنگی و آموزشی در حوزه خانواده ها جهت حمایت های اجتماعی پایدار از نسل جوان و نوجوان.
تدوین برنامه ریزی های آموزشی، فرهنگی، معنوی و روانی در حوزه یادگیری مستقیم و غیر مستقیم در میان نسل جوان از سوی نهادهای آموزشی، دولتی، حکومتی و مردم نهاد.
بستر سازی اطلاع رسانی شفاف جهت افزایش اعتماد پایدار در تمام عرصه های جامعه از سوی مدیران، برنامه ریزان دولتی، غیر دولتی و حکومتی، بای تمام اعضای خانواده.
برنامه ریزی فرهنگی، آموزشی، و… به صورت مستقیم و غیر مستقیم از سوی دستگاه های دولتی و غیر دولتی جهت نهادینه سازی و جامعه پذیری روح جمعی و تقویت همبستگی اجتماعی اعضای خانواده.
تدوین راهبردها، و راهکارهای اجتماعی، روانشناختی برای خانواده جهت بهره مندی از آسایش روانی و رفاه اجتماعی.
تدوین سیاست های اقتصادی، اجتماعی از سوی نهادهای حکومتی، دولتی و مردم نهاد جهت رفع دغدغه های خانواده و نسل جوان.( اشتغال، مسکن، آموزش پایدار، ازدواج و…)
منابع فارسی
آرون،ریمون.۱۳۸۱.مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی،ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی- فرهنگی، تهران.
باستانی،سوسن و دیگران،۱۳۸۷.«سرمایه اجتماعی شبکه و روابط متقابل بین شخصی».مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی،سال۱۶،شماره۶۱. قابل دسترس در .www.sid.ir
بخشی پور رودسری،عباس؛پیروی،حمید و عابدیان،احمد،۱۳۸۴.«بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان».فصلنامه اصول بهداشت روانی،سال هفتم،شماره ۲۸-۲۷ قابل دسترس در .www.sid.ir
تاجبخش،کیان۱۳۸۴.سرمایه اجتماعی،اعتماد و دموکراسی.نشر شیرازه، تهران.
جوشن لو محسن،ودیگران۱۳۸۸.«طراحی فرم کوتاه مقیاس بهروزی اجتماعی برای استفاده در نمونه های ایرانی».فصلنامه رفاه اجتماعی شماره ۳۲. قابل دسترس در .www.sid.ir
جوکار،بهرام،۱۳۸۶.«نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین هوش هیجانی وهوش عمومی در رابطه با رضایت از زندگی».مجله روان شناسی معاصردوره دوم ،شماره۴. قابل دسترس در .www.sid.ir
چلبی، مسعود و مبارکی،محمد، ۱۳۸۴. تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و جرم در سطوح خرد و کلان، مجله جامعه شناسی ایران، دوره ششم، شماره۲. قابل دسترس در سایتwww.sid.ir.
خواجه دادی،اشکان، شریفیان ثانی، مریم، شیانی، ملیحه، کریم لو، مسعود۱۳۸۷.«رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت مادران». فصلنامه رفاه اجتماعی،شماره ۳۰و۳۱. قابل دسترس در .www.noormags.com
رستگار خالد ،امیر،۱۳۸۴.«گسترش نقش زنان در جهت حمایت های شغلی و اجتماعی».مجله جامعه شناسی ایران،دوره ۶، شماره۴. قابل دسترس در .www.sid.ir
رفیع پور، فرامرز ۱۳۷۸.آنومی یا آشفتگی اجتماعی(پژوهشی در زمینه پتانسیل آنومی در شهر تهران).تهران: انتشارات سروش.
سام آرام ،عزت الله ،۱۳۸۸.«بررسی رابطه سلامت اجتماعی با تاکید بر رهیافت پلیس جامعه محور». فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی ،سال اول ،شماره۱. قابل دسترس در .www.sid.ir
سجادی،حمیرا،صدرالسادات،سیدجلال،۱۳۸۴.«شاخص های سلامت اجتماعی».فصلنامه سیاسی اقتصادی،شماره۲۰۷و۲۰۸. قابل دسترس در .www.noormags.com
سعادت،رحمان۱۳۸۵.« تخمین سطح و توزیع سرمایه اجتماعی استان ها». فصلنامه رفاه اجتماعی،شماره ۲۳. قابل دسترس در .www.sid.ir
شارع پور ،محمود، ۱۳۸۸. «بررسی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی به نیروهای انتظامی(مطالعه موردی استان مازندران)» .جامعه شناسی کاربردی؛مجله علمی پژوهشی دانشگاه اصفهان،شماره ۳۶. قابل دسترس در .www.sid.ir
عبدالله تبار،هادی و دیگران،۱۳۸۷.«بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان». فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره۳۰و۳۱. قابل دسترس در .www.sid.ir
علیوردی نیا،اکبر؛ شارع پور،محمود، ورمزیار،مهدی،۱۳۸۷.«سرمایه اجتماعی خانواده و بزهکاری». فصلنامه پژوهش زنان، دوره ۶،شماره ۲. قابل دسترس در .www.sid.ir
فدایی مهربانی،مهدی،۱۳۸۶.«شهر نشینی ،رسانه و سلامت اجتماعی».نشریه پژوهش و سنجش، شماره۱۴۹.
قاسمی،وحید،اسماعیلی ،رضا و ربیعی،کامران،۱۳۸۵. «سطح بندی سرمایه اجتماعی در شهرستان های استان اصفهان».جامعه شناسی کاربردی؛مجله علمی پژوهشی دانشگاه اصفهان،شماره ۳۲ قابل دسترس در .www.sid.ir
قائدی،غلامحسین،یعقوبی،حمید، ۱۳۸۷.«رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی اجتماعی دانشجویان».مجله ارمغان دانش ،دوره ۱۳ ،شماره ۲. قابل دسترس در .www.sid.ir
کرتیس، آنتونی جیمز،۱۳۸۲.روان شناسی سلامت.ترجمه فرامرز سهرابی ، نشرطلوع دانش،تهران.
گرمارودی، غلامرضا و واحدانی نیا، مریم سادات، ۱۳۸۵. « سلامت اجتماعی، بررسی میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان». فصلنامه پایش، سال پنجم، شماره دوم، دوره بهار، صص ۱۵۳-۱۴۷.
گنگرلو،مریم،۱۳۸۷.«سنجش میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد در دانشگاه علامه طباطبایی». پایان نامه کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
مارموت،مایکل،ویلیکسون، ریچارد،۱۳۸۷.مؤلفه های اجتماعی سلامت.ترجمه علی منتظری، انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران.
نیک ورز، طیبه،۱۳۹۰. « بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان» قابل دسترس در www.hu.hamandishi.net
یزدان پناه،لیلا،۱۳۸۲. «بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان ۱۸ سال به بالای شهر تهران».پایان نامه دکتری رشته جامعه شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
منابع لاتین
-Blanco,Amalio & Diaz.Dario, (2007),social order and mental health:a social well-being approach,Autonoma university of Madrid ,psychologe in spain ,vol.11(5).
-Cicognani . Elvira& Pirini, Claudia & Keyes, Corey & Joshanloo, Mohsen & Rostami, Reza & Nosratabadi, Masoud, (2007), Social Participation, Sense of Community and SocialWell Being: A Study on American, Italian and Iranian University Students, Springer Science+Business Media B.V.pp97-112.
– Fild,John,2003.” social capital” .published by Routledge, London, UK
– Herzong,A.R :ofstedal, M.B &Wheeler, L .M (2002), Social Engagement and its Relationship to health , clinical Geriatric Medicine, 18(3),ix.
– Keyes, Corey Lee.M & Shapiro, Adam, (2004), social well-being in the united states: A Descriptive Epidemiology.
-Keyes, Corey Lee.M, (1998),social well-being, social Psychology Quarterly, vol.61,N.2,pp121-190.
-Larson,James, (1993),the measurement of social well-being, social Indicators Research 28,pp285-296.
– Paxton,Pamela, 2002.”social capital anddemocracy: an Interdependent Relationship” .American sociological review,vol.67, 254-277
-Parry sarah patricia,M.s.s.w,(1987),Astudy of the relationship between visitation and the perceived social well-being of nursing home residents,the university of texas at Arlington.
-Shapiro, Adam& Keyes, Corey Lee.M,(2007), Marital Status and Social Well-Being: Are the Married Always Better Off? Springer Science+Business Media B.V.
-World Health organization(WHO)1979, Health for all,Sr.No5.
محمد حسن شربتیان*
[۱] – Social Wellbeing
[۲] -Social Capital
[۳] -Health
[۴] – Goldsmith
۱-Blanco & Diaz
۲-Cicognani
[۷] – Collectiveorder
[۸] – Anomie
[۹] – Anomia
[۱۰] – Social Anomie
۱- Larson
۲- Well-being
[۱۳] -Coleman
[۱۴] -Bourdieu
[۱۵] -Paxton
[۱۶] -Putnam
[۱۷] – Interpersonal Trust
[۱۸] – Social trust
۳-Florin , wandersman
۴- Gamson
۵-Hughey
۶- Seeman
* نویسنده مسئول: هیت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور- عضو پیوسته انجمن انسان شناسی ایران
Email: sharbatriyan@pnu.ac.ir