ژاک گوو ورنور
۱.۲.۳: منشاء درآمدها از کجاست؟
نوشتههای مرتبط
اگر من بطوراتفاقی یک بلیط بخت آزمایی بخرم و مقدار مشخصی پول( مثلا ۱۰۰ دلار) برنده شوم، هرکسی میپذیرد که این پول را من شانسی برده ام. ولی اگر چنانچه شانس، توانایی کسب چنین درآمدی را به من میدهد، آیا آن را نیز خلق کرده است؟
اگر من پولی را به موسسه یا دولت قرض بدهم، هر سال سودی را به دست میآورم، که در واقع بابت خدمتی است که ارائه کردهام. ولی اگر وام توانایی کسب چنین درآمدی را به من میدهد، این درآمد از کجا خلق شده است؟
یک مدیر کارخانه نیز، برای تولید با هزینه کمتر، برای کسب سود در پی رقابت بیشتر با نولیددکنندگان دیگراست: با این هدف که در این فکرم که ماشینها را جایگزین کارگران کنم. ولی اگر مکانیزه کردن نیز توانایی کسب درآمدهای اساسیتری را به من میدهد،آیا اینها را ماشینها خلق کردهاند؟
این داستانها و سوالات کمابیش تمرکز ما را بیشتر بر روی دو قسمت آیسبرگ، به تمایز بین پدیده قابل مشاهده و روابط پنهانش، رهمون میسازند.
پدیده قابل مشاهده درآمدهای به دست آمده توسط افراد و موسسات مختلف است. واقعیت پنهان روشی است که تمامی این درآمدها خلق شدهاند.چون نظریه های اقتصادی متاخر، معمولا خودشان را به ثبت و توجیه کردن انواع مختلف درامدهای کسب شده (دستمزدها، سودها، رانتها و غیره) محدود میکنند، نظریه اقتصادی رادیکال بر روی منشاء تمامی این درآمدها تمرکز میکند.
شانس یا قرض دادن هیچ گونه درآمدی را خلق نمیکند: آنها توانایی مشاهده تفکیک درآمد خلق شده در کل اقتصاد را به من میدهند. به همین نحو، ماشینها هیچ درآمدی خلق نمیکنند:ولی آنها موسسات مکانیزه تر را قادر میسازند که سود بیشتری را به نسبت موسسات کمتر پیشرفتهتر از لحاظ تکنیکی به دست بیاورند. در واقع، همچنانکه در فصل دوم اثبات خواهد شد، تمام درآمدها توسط کاری منضمردرتولید کالایی، و در نهایت توسط نیروی کارشان به تنهایی ، خلق میشود. و فصل سوم(بخش ۱) اثبات خواهد کرد که سود سرمایه دار، خودش از کاری که حقوق بگیران به آن گمارده شده اند، بطور دقیقتر توسط ” کار مازادی” که آنها برای تولید ملتزم شده اند،حاصل میشود.
نخستین نتیجهگیری
پاراگرافهای مورد اشاره با اشاره به اینکه نمودها لزوما در ارتباط با واقعیتهای بنیادین تر قرار ندارند_تا زمانیکه ما اثبات کنیم- مورد تصدیق قرار میگیرند.
اگر کسی در سطح نمودها باقی بماند(محصولات توسط سرمایه و کار تولید میشوند،قیمت ها به عرضه و تقاضا بستگی دارند،سود توسط ماشین آلات تولید میشود)، غیرممکن است که واقعیت درونی و حرکت عمیق اقتصاد را درک کند. برای رسیدن به این هدف، لازم است که چهره پنهان پدیدهها را، که کار انسانی است، کشف و تشریح کنیم. با این کار، ممکن است به یک درک درستی برسیم و در یک مسیر منسجم، مجموعه کلی از روندها و پدیده های اقتصادی قابل مشاهده را توضیح دهیم.
همچنانکه خواننده درک خواهد کرد نیز او از نظریه ارزش کاری که توسط مارکس در کاپیتال با ظرافت پرورانده شده – حرکت خواهد کرد که اثبات می کند که به شدت در تحلیل عمیق واقعیتهای امروزی نظیر: رشد مکانیزاسیون و اتوماتیزاسیون، افزایش در تولید، بحران و بیکاری، متمرکزشدن قدرت اقتصادی، اعاده مقاطعه کاری فرعی، هجوم تبلیغات، صدور سرمایه،بین المللی شدن اقتصاد و غیره۱ مرتبط و مفید است- مرتبط و مفید است.
۱.طبق ” نظریه ارزش کار” جنبههای قابل ارزیابی نادیده گرفتنی نظریههای اقتصادی معاصر را شامل نمیشود. برای مثال، ” قانون عرضه و تقاضا”، بسیاری از ملاحظات مفید مرتبط به نوسانات قیمت را فراهم میکند: این جنبهها نمیبایست نادیده گرفته شوند، ولی باید ترجیحا به رویکردی بنیادی تری تمام شوند که سطوح اطراف که چنین کارکردهایی اتفاق میافتند را تشریح کند.
۲. برخی از خصوصیات ویژه این کتاب
۲.۱: تنوع رویکردها
در این کتاب بسیاری از دیدگاهها از هم متمایز و با هم ترکیب شدهاند: ایستا و پویا، اقتصاد خرد و کلان، انتزاعی و مشخص.
شش فصل نخست اساسا دارای دیدگاهی ایستانگر هستند: آنها ساختار اقتصاد را تحلیل میکنند.سه فصل بعدی، برعکس اساسا دیدگاهی پویا دارند که به بررسی نظریات مختلفی درباره رشد، نظیرافزایش ماشینی شدن، تمرکز قدرت اقتصادی، افزایش تولید کالایی و کارمزدی،تضاد بین تحصیل سود و ارضای نیازهای اجتماعی، ظهور بحران و بیکاری و غیره میپردازند.
این کتاب اساسا بحث را در سطح اقتصاد کلان به پیش می برد که هدفش توضیح پدیدههای جهانی است: ساختار و رشد اقتصاد بمثابه یک کل( بیشتر از ساختار و ثروت یک شرکت یا شعبه خاص)،دستمزدها وسود بطور کلی(بیشتر از آنهایی که در یک شرکت یا شعبه خاص هستند)، پدیده قیمتها بطور عمومی(بیشتر از چیرگی قیمت در یک شعبه خاص تولیدی). از آنجاییکه این رویکرد اقتصاد کلان با چندین تحلیل اقتصاد خرد تکمیل میشود:بنابراین، فصل اول با تحلیلی از پروسههای تولید فردی شروع میشود؛ فصل دوم-در میان سایر چیزها- به تبیین تفاوتهای قیمتی بین کالاهای مختلف (به عنوان مثال ماشینها و دوچرخهها) میپردازد.فصل پنجم بروشنی رقابت بین یک بخش مفروضه را ( بعنوان مثال بین کارگاههایی مختلف فولادسازی) مورد رسیدگی قرار میدهد۲.
این کتاب بر روی کارکردبخش اصلی اقتصاد به نام بخش شرکتهای سرمایهدارتمرکز میکند.ولی چنین تحلیلی با به آزمون کشیدن تمامی سایر اشکال تولیدی تکمیل میشود: شرکتهای مرتبط با خوداشتغالی شرکتهای عمومی، خدمات عمومی غیربازاری، سازمانهای داوطلبانه، مشاغل خانگی. در این کتاب ویژگی های متمایز این واحدهای تولیدی را مشخص و روابط متضادشان با بخش سرمایه داری را مورد ارزیابی قرار میدهد که برای اینکار، خود را به تحلیل یک سیستم انتزاعی محدود نمیکند بلکه تنوع واقعی یک جامعه واقعی را در نظر دارد.
۲.در هر دو رویکرد اقتصاد کلان و اقتصاد خرد، ابزارهای تحلیلی مشابهی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از آنجاییکه این کتاب از ابزارهای تحلیلی متفاوتی درمورد هرکدام از آنها استفاده میکند، تضادعمیقی با کتابهای درسی اقتصاد متعارف دارد، که بیشتر در پی یکسانی این دو رویکرد هستند.
۲.۲: فقدان نسبی داده های تجربی
این کتاب واقعیتهای گوناگون معاصر را، مورد ارزیابی قرار میدهد، ولی به سختی با مثالهای مشخص یا اشکال واقعی آن را روشن میسازد. برای مثال، این کتاب رشد مکانیزاسیون، بازاریابی، متمرکزسازی صنعتی و غیره را بدون ارائه مثالها یا دادههای آماری در رابطه با این سوالات مورد ارزیابی قرار میدهد.
این از قلم افتادگی تعمدی است. واقعیتهای مدنظردر این کتاب،اگر از طریق رسانههای جمعی مورد توجه قرار بگیرند،بمثابه یک موضوع واقعی شناخته میشوند، علاوه بر این،آنها ملاحظات آماری مفیدی درتنوع وسیعی از نشریات ارائه میدهند.این کتاب،بیشتر از آنکه در پی فراهم ساختن مثالهایی متعارف برای جکم دادن به خروج از داده ها باشد، خواننندگان را دعوت به تثبیت پیوند میان نظریه و واقعیتهای خودشان می کند: برای نیل به این هدف در پایان هر فصل دسته سومی از سوالها (” دانش کاربردی”) را قرار داده است.(از این پس نگاه کنید،۲،۳)
۲.۳:تنوع بسیاری از نکات مفید آموزشی
هدف این کتاب، تا آنجاییکه ممکن است خلق کمیتهای صحت و سادگی است.صحت جهت این است که بی اثرکردن رابطه بزرگ تا هنگامیکه در اثر مفاهیم ابتدایی هموار شود.ساده سازی به این معنی است که رویکرد قابل وصولی را فراهم سازیم که برای هر شخصی هم بدون هیچگونه دانش پیشینی از موضوع هم پذیرا باشد.
هر فصلی به عنوان نتیجهگیری،با مجموعهای از مسائل آموزشی تکمیل می گردد. اینها شامل الف) خلاصهای از بحث ب) فهرستی از مفاهیم جدیدی که شبیه سازی شدهاند. ج) مجموعهای از تمرینات هدفدار که بتدریج اهداف درک بنیدی را کنتر میکنند(دانش بنیادی) فهم نکات ویژه تر(دانش پیشرفتهتر) و توانایی تثبیت رابطه بین نظریه و واقعیتهای روزمره(دانش کاربردی).
تمامی مفاهیم در قسمت خلاصه باهم آورده و دوباره تعریف میشوند و جواب سوالها نیز در آخر کتاب آورده شدهاند.
تمامی این نکات آموزشی می بایست برای یک مطالعه شخصی، جدی و تدریجی مصوب شوند. قبل از مطالعه چنین کتابی بایستی این سه نکته نهایی مورد ملاحظه قرار بگیرند:
کتاب با ضمائم نظری مختلفی تکمیل شده است.این ضمائم بیشتر برای خوانندگان یا دانشجویان حرفهای آماده شده اند. آنها مجموعهای از مشاهدات درباره موضوعات خاصی را فراهم کرده و نکات غیرقراردادی مشخصی مطابق در این متن توجیه شدهاند.(موضوعات مورد بحث بسادگی در پاورقیهای متن، رفرنسهای مطابق با ضمائم مقرر شده مورد توجه قرار گرفتهاند).
نوشتار کتاب یک شکل نیست. برخی نقل قولهای متن، نظیر ضمائم، فرمت کوچکتری دارند؛ علاوه بر این، شماره رفرنسهای پاورقیهای مشخص بین قلاب کروشه {} قرار گرفتهاند.نقل قولها و پاورقیها درقسمت سوال بدون به خطرافتادن یکسانسازی نکات اصلی میتوانند حذف شوند: اینها هیچکدام برای متخصصین یا برای خوانندگان علاقهمند در موضوعات تخصصی قابل ملاحظه در این موضوع معنی و مفهوم خاصی ندارند
همچنانکه در مقدمه نیز بیان شد،برای شروع ممکن است خواندن فصول ۷ و ۹ مفیدتر باشد. این فصول که به تحلیل روندهای اساسی و بحران نظام میپردازند، کاملا با مسائل معاصرملموس هستند.خوانندگان ممکن است در اینجا انگیزههایی برای قرار گرفتن در یک مطالعه سیستماتیک کتاب بیابند؛ علاوه بر این، در هنگام بازخوانی فصول در بخش سوالات، خوانندگان خواهند فهمید که چقدر در درک مکانیسمهای بنیادین اقتصاد سرمایهداری پیشرفت کردهاند.
این نوشتار ترجمه “مقدمه” این کتاب میباشد:
Gouverneur, Jacques(2005) The Foundations of Capitalist Economy: An Introduction to the Marxist Economic analysis of Contemporary Capitalism : Textbook with Summaries and Exercises Textbook.
Louvain-la-Neuve, Diffusion Universitaire Ciaco