انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

خون بازی شازده کوچولو

-مقدمه ای بر اقتباس از مکبث شکسپیر با و برای نوجوانان-

این مقاله فصلی است از کتاب در دست انتشار با عنوان «ده فرمان اقتباس برای تئاتر» که نگارنده آن را بر اساس دو نظریه ساختارگرای «پیتر سوندی» و «الینور فیوکس» و همچنین تجربیات عملی اش در حوزه اقتباس برای تئاتر در گروه نمایشی «بچه های شاهکار» نگاشته است. پیتر سوندی در کتاب خود «تئوری درام مدرن» ساختن تئاتر را ساختن پازلی می داند که در بستر فرهنگ و سیاست مؤلف و تحت تأثیر الزامات اقلیم جغرافیایی- مؤثر بر تفکر و نحوه عمل او- رخ می دهد. الینور فیوکس نیز در مقاله «ملاقات با یک سیاره کوچک» بر تغییرات تأثیرات و وام گیری های هر نمایشنامه از آثار هنری و روایتهای پیش از خود تأکید دارد.

اقتباس از مکبث با و برای نوجوانان

اقتباس انتقال است. انتقال فرم و مضمون درهم تنیده از فرهنگی به فرهنگ دیگر و در بردار زمانی و مکانی مشخص و معین! ( (leara:2014:5,6,7,8برای یک اقتباس و انتقال درست، کشف تعیین و پاسخ گوئی به ده متغیر ضروری ست: ۱)جهان بینی و فلسفه مؤلف ۲)طرح ۳)مخاطب اقتباس ۴)راوی و زاویه دید ۵)کنش اصلی ۶)تعادل از دست رفته ۷)مضمون ۸)زمان ۹)مکان ۱۰) زبان. این ده متغیر ده فرمان اقتباس هستند. ارتباط این متغیرها به گونه ای است که نمی توان تقدم و تأخری برای آنها در نظر گرفت. هر متغیر همزمان و به طور حتم با چند متغیر دیگر در ارتباط است و از آن تأثیر می گیرد و بر آن تأثیر می گزارد . در این مقاله سعی شده یک نمونه عملی و عینی از فرایند یک اقتباس نمایشی ارائه شود. در این مقاله، نمایشنامه مکبث شکسپیر از دریچه نگاه و دنیای نوجوانان امروز مورد بازنگری و بازسازی واقع شده است.

جهان بینی و فلسفه مؤلف و مضمون

شکسپیر تغییرات اساسی در اصل روایت تاریخی پادشاه اسکاتلند، مکبث، ایجاد می کند. (شادمان، ۱۱، ۱۳۸۴) مکبث او کاملاً ساخته فلسفه و نگرش خاص خود اوست. سنت پدرکشی و به زور و غصب تکیه بر جای پدر(پادشاه) زدن؛ سنتی دیرین است که در اساطیر باستان به وفور قابل مشاهده است. کرونوس پدرش را می کشد و به جانشینی او می رسد؛ زئوس نیز پدرش کرونوس را می کشد و خدای خدایان می شود. راه و روش پادشاه شدن در دنیای باستان جز این نبوده است. اما در زمانی که شکسپیر مکبث را می نوشته این سنت مذموم بوده و به همین دلیل است که شاه کشی مکبث شکسپیر، شروع سقوط او از چشم و قلب جامعه است. شکسپیر جاه طلبی مکبث را دلیل اصلی این لغزش و خطای او می داند. شکسپیر در سرتاسر نمایشنامه اش آشکارا جاه طلبی را نکوهش می کند. کشتن پادشاه از منظر شکسپیر و جامعه اوائل قرن ۱۶ میلادی، خیانتی بزرگ و نابخشودنی به شمار می رفته. از همین رو، پایان مکبث شکسپیر با به روی تخت نشستن پادشاهی عادل و پاک(ملکم پسر دنکن مقتول) پایان می یابد. پادشاهی که چون پادشاه مقتول مظهر خوبی، عدالت و خداست! ملکم پاکی را از پدرش دنکن به ارث می برد. به همین دلیل است که در انتهای نمایشنامه اخلاق گرایانه شکسپیر زمام امور باید به دست او بیفتد.

هدف نگارنده از اقتباس از مکبث با و برای نوجوانان، ترسیم وضع و موقعیت طیفی خاص از نوجوانان امروز تهران است. تهران در اوائل قرن ۲۱ میلادی. طیفی از نوجوانانی که «خون بازی» می کنند. خون بازی، پدیده رایج این روزها، بین بسیاری از نوجوانان تهرانی شیوع پیدا کرده است. خون بازی زخمی کردن خودخواسته دست و پا و سایر اعضا بدن است به دلایل عمده ای همچون: اعتراض، افسردگی، جلب توجه، خودنمائی و نظایر اینها! (آپارات-۱۳۹۵) تیغ، پرگار، سوزن ته‌گرد، تیغ اصلاح و هرچیز تیز دیگر می‌تواند وسیله مناسبی باشد که با آن نوجوانان بتوانند با آن دست و پاهایشان را آنطور که می‌خواهند به شکل‌های مختلف خط ‌خطی کنند. خط‌ خط‌هایی که حتمی همراه با خونریزی همراه است و حتی گاهی نیاز به پانسمان پیدا می‌کند.‌ اما برخی به این سطح‌ هم راضی نمی‌شوند و با داغ کردن وسیله تیزشان و یا سوزاندن محل خراشیده شده با خاکستر سیگار یادگاری‌هایشان را پررنگ‌تر می‌کنند. این رفتار پرخطر و نابهنجار ریشه در محیط و زندگی خانوادگی و سطح سواد کاربردی نوجوانان و خانواده دارد. عدم امکان گفتگو میان نوجوان و والدین، جاذبه غیرقابل مهار گروه همالان و همسالان(خبرگزاری مهر، ۱۳۹۵)، پرسشهای بی جواب مانده و سکوت جامعه در برابر این پرسشها، سنتهای نهادینه شده به خصوص نزد دختران(همچون خودخوری، درون ریزی هیجانات منفی، ترس از آبرو)، تضاد عجیب خوراکهای فرهنگی نسل جوان با واقعیات محیطی ایران و … اینها همه ریشه ها و عوامل شکل گیری خون بازی هستند.

این دسته از نوجوانان در مواجهه با مکبث شکسپیر آن را به کلی زیر و رو می کنند. اینها کشتن و به زور غصب کردن را جزو بدیهیات و الزامات زندگی امروز می دانند. از این رو از منظر آنان نه تنها کشتن پادشاه خیانت نیست که بسیار ضروری هم هست. در «خون بازی شازده کوچولو» مکبث قهرمان و مورد تأیید نوجوان است. چرا که این طیف از نوجوانان، همچون مکبث، هیچ مانعی برای رسیدن به خواسته هایشان را برنمی تابند. نوجوان افسرده، نوجوان سرخورده از خانواده، قهرمان و الگوی ایده آل خود را عجیب شبیه به مکبث می بیند. این دسته از نوجوانان برای فرار از خط کشیها و تابوهای جامعه بسیار تمایل دارند چون مکبث به ندای ناخودآگاه مهیب و وسوسه گرشان- سه جادوگر- گوش فرادهند. بسیاری از نوجوانان امروز همچون مکبث دوست دارند پیش گوئی هایی را بشنوند که مورد پسند آنهاست:«او به زودی شاه خواهد شد!» پادشاه شدن نوجوان معادل به کمال خود رسیدن است. به کمال آرزوها و توانمندیهای خود رسیدن! مکبث با کشتن دیگران به خواسته هایش می رسد؛ این نوجوانان نیز می دانند که روزی حتمی چنین خواهند کرد. خون بازی تمرینی برای آن روز دهشتناک است! برای کشتن و رسیدن! هیچ اخلاقی وجود ندارد. اینجا بدی و خوبی دیگر محلی از اعراب ندارند. بزرگسالان و آموزه هایشان نیز بیش از اندازه مضحک و حقیراند که بتوانند راهنما و مرجع قابل اعتمادی برای این نوجوانان باشند. نمایشنامه مکبث فرصتی برای هجو و هزل بزرگسالان توسط این دسته از نوجوانان است. از نگاه بازیگران نمایش «خون بازی شازده کوچولو» تمامی افراد جامعه از کوچک و بزرگ خودخواهند و بدی هیچگاه از بین نمی رود و جاودانه است. این قانون طبیعی و بدیهی این روزهاست که این نوجوانان سعی می کنند سخت به آن پایند باشند.

در بازخوانی این دسته از نوجوانان، مکبث در انتهای نمایشنامه نه تنها کشته نمی شود که پاداش هم      می گیرد. مکبثِ نوجوانِ این اقتباس کسی ست که بیشتر از همه میل و جسارت خون بازی داشته و دارد و بیشتر از دیگران روی بدنش زخم دارد. لیدی مکبث، دوست دختر نوجوان مکبث نیز در این اقتباس، نه تنها خودکشی نمی کند که تا انتهای لذت خون بازی پا به پای دوست پسرش پیش  می رود و خیلی جاها از او جلوتر هم هست. او عطرهای عربستان را برای زدودن بوی خون از دستهایش     نمی خواهد. بلکه او با بوی خون، خود را خوش بوتر و جذابتر می کند. مکبث «خون بازی شازده کوچولو» برخلاف مکبث شکسپیر منفور و ستمگر نیست. او محبوب همه است و از قضا به خاطر خون بازیهایش روز به روز هم محبوب تر می شود. در «خون بازی شازده کوچولو» خوبها احمقند و شایسته کشته شدن. آن هم به بدترین شکل ممکن! چون این دسته از نوجوانان خوبی را زائیده ساده لوحی و حماقت می دانند. تعریف آنها از خوبی این است:«خوبی یعنی رسیدن به خواسته های دل نه در صرف نظر کردن از آنها».

طرح نمایشی

چند دختر و پسر که با همدیگر دوست هستند تصمیم گرفته اند در سطح تهران بزرگ خون بازی کنند. خیابانها، محلات، ایستگاههای مترو و مراکز خرید تهران بزرگ محل بازی این نوجوانان است. فرق خون بازی این نوجوانان با دیگر خون بازیهای مدرسه ای یا محفلی در نمایشی بودن و اغراق آن است. این چند نوجوانان برای هیجان بخشیدن بیشتر به خون بازی شان، طرح نمایشی مکبث شکسپیر را برگزیده اند. آنها بر اساس جهان بینی که پیشتر ذکر شد شالوده نمایشنامه شکسپیر را از بنیان تغییر می دهند تا حرف دلشان را بزنند. حین بازی، هر کدام از اینها یکی از نقشهای نمایشنامه مکبث را ایفا خواهند کرد. اما چگونه؟ آنطور که خودشان می خواهند. این بازی-نمایش به قصد برد انجام نمی شود. این دسته از نوجوانان متعلق به قشر متوسط به بالا و طبقه نسبتاً مرفه جامعه هستند. طبقه روشنفکری که کتاب می خواند و به حقوق شهروندی خود آشنایی دارد. از این رو انتخاب اجرای خون بازی تحت اسم و زیر لوای اجرای اقتباسی از یک نمایشنامه شاهکار، برای اینان انتخابی دور از ذهن نیست. «شازده کوچولو»ی این نوجوانان- مکبث که از نژاد شاهزادگان است- دیگر کودکی ساده، از همه جا    بی خبر و پاک نیست. این شازده، نوجوانی خودخواه، جسور و پر زخم است. او برای «دوستی» پا به این کره خاکی نگذاشته، او آمده تا هر طور شده و به هر قیمتی به خواسته های درست و نادرستش برسد. حتی به قیمت قتل!

«گریز» و «قتل» وجه اشتراک نمایشنامه مرجع(مکبث) با خون بازی ست. در هر پرده مکبث شکسپیر، دست کم یک نفر کشته می شود و یک نفر فرار می کند. پرده اول پادشاه کشته می شود و پسرانش (ملکم و پسر کوچکتر) می گریزند. در پرده دوم دوست و یاور مکبث(بن کوو) کشته می شود و مکدف یکی از اشراف زادگان -و قاتل مکبث در انتهای نمایش- می گریزد. در پرده سوم همسر و فرزند مکدف کشته می شوند و تنی چند از افسران می گریزند. در پرده چهارم لیدی مکبث کشته      می شود و باقی اطرافیان مکبث می گریزند و او را تنها می گذارند. در پرده پنجم خود مکبث کشته       می شود. بازی نوجوانان در «خون بازی شازده کوچولو» نیز در بستر یک بازی تعقیب و گریز اتفاق می افتد. در این بازی-نمایش، خون بازی و زخمی کردن جای قتل و کشت و کشتار خونبار نمایشنامه مادر را می گیرد. براساس این نیاز، فرم اجرای «خون بازی شازده کوچولو» فرمی آئینی محیطی ست. چیزی شبیه به «گرگم به هوا»  یا «زامبی بازی»!

اما آنچه در بطن و عمق این بازی اتفاق می افتد بیان و شرح وسوسه ها و علتها است. شخصیتهای این اقتباس پنج زوج پسر-دختر هستند. این پنج زوج هر کدام نماینده طیفی از نوجوانان سرخورده از جامعه هستند. این نوجوانان در طول اجرا اسم واقعی همدیگر را بر زبان نمی آورند. در عوض همدیگر را به اسامی شخصیتهای نمایشنامه مکبث صدا می زنند: پسری هفده ساله دنکن پادشاه است و دوست دختر پانزده ساله اش جادوگر شماره یک. این دو میلی عجیب به نابود کردن و خراب کردن همه چیز دارند. مکبث شانزده ساله است و لیدی مکبث چهارده ساله. این دو همه چیز را تنها برای خودشان می خواهند. بن کوو شانزده ساله است و با جادوگر شماره دو که پانزده سال دارد دوست صمیمی هستند. این دو به هیچ وجه تحمل خودشان را ندارند. مکدف هفده ساله قاپ لیدی مکدف سیزده ساله را دزدیده است. این دو عجیب احساس تنهایی می کنند. ملکم پانزده ساله و دوست دختر جادوگر چهارده ساله اش هیچ چیز زیبا و شایسته توجهی در این جهان نمی بینند. برای این دو جهان همه کثافت است. خون بازی بهانه ایست تا این زوجهای نوجوان دلیل اینگونه بودنشان را بهتر نمایان سازند. شاید بهتر باشد اینطور بگوئیم «خون بازی شازده کوچولو» جائی ست که این نوجوانان خود واقعی شان را عرضه می کنند.

مخاطب، زمان، مکان و زبان

شیوه کار نگارنده در حوزه تئاتر کودک و نوجوان تا به امروز، بر رعایت چهار اصل استوار بوده است:۱) درونمایه و مضمون پیرامون مسائل نوجوانان است. ۲) شخصیتهای نمایش همه در سنین نوجوانی هستند. ۳) مخاطب اجراها هم بزرگسالان و هم نوجوانان هستند. ۳)بازیگران  نمایش همه در سنین نوجوان هستند.

براین اساس اقتباس مکبث با این رویکرد صورت می گیرد که شخصیتهای نمایش همه نوجوانانی ساکن تهران بزرگ در سال ۱۳۹۶ باشند. زبان مکبث شکسپیر به فراخور مخاطب درباری آن زمانه، زبانی شاعرانه و فاخر انتخاب شده است. اما در «خون بازی شازده کوچولو» کلام نوجوانان کلامی رکیک، گستاخ و کوچه بازاری ست. کلام بی قید و بند نوجوانان که تنها در خلوتهای خصوصی دسته جمعی شان قابل دسترسی و مشاهده است. کلامی برنده، وحشی و شرم آور! از سوی دیگر کلام در دستان این نوجوانان ابزار تقلید و نقد بزرگسالان هم هست.

قیاس مکان وقوع بازی-نمایش «خون بازی شازده کوچولو» با مکان وقوع رویدادهای مکبث شکسپیر اینگونه خواهد بود. انتقال از اسکاتلند قرن ۱۶ میلادی به تهران اوائل قرن ۲۱ میلادی. نوجوان نقاط بازی خود را در گستره شهر تهران اینگونه انتخاب کرده اند: جبهه نبرد اول را «پارک پرواز» انتخاب کرده اند. پشت جبهه را «درکه» گرفته اند. مخفیگاه جادوگران را در «دریاچه خلیج فارس» در نظر گرفته اند. قصر مکبث را به «بازار تهران» برده اند. قصر دانکن اما در «پاسگاه نعمت آباد» است. کاخ مکدف در «فرمانیه» واقع شده است. قصر شاه انگلستان درست وسط پارک جنگلی «سرخه حصار» است. جبهه نبرد پایانی را «بام تهران» انتخاب کرده اند. همانگونه که پیشتر ذکر شد مکبث در این اقتباس نمی میرد. مکبث «خون بازی شازده کوچولو» برخلاف مکبث شکسپیر که از درک کامل معمای جادوگران عاجز است- و به همین علت هم کشته می شود- با سیاستی که دارد رمزها را می گشاید و مکدف و ملکم را نیز می کشد. در انتهای این اقتباس، سرتاسر اسکاتلند و انگلستان عاشقانه و آگاهانه تحت فرمان مکبث خونخوار خواهد بود. او در انتهای نمایش از مقام پادشاهی نیز گذر کرده و به امپراتوری (حکومت چند کشور) می رسد. به همین خاطر این رویداد در یکی از بلندترین نقاط شهر یعنی بام تهران اتفاق می افتد. شروع از بلندی (پارک پرواز) و پایان نیز در بلندی(بام تهران)!

کنش اصلی و تعادل از دست رفته

مکبث اسیر وسوسه قدرت، تعادلش را از دست می دهد. از این رو و به منظور بازیابی تعادل، کنش اصلی نمایشنامه مکبث شکسپیر «رسیدن به پادشاهی و قدرت» خواهد بود. نوجوانان «خون بازی شازده کوچولو» اما به این خاطر تعادلشان را از دست داده اند که پاسخی برای پرسشها و همچنین التیامی برای بحرانها و نیازهایشان نیافته اند. آنها خون بازی را به این دلیل برگزیده اند چون تعادل از دست رفته شان را به آنها باز می گرداند. از این رو کنش اصلی «خون بازی شازده کوچولو» خود فعل خون بازی است. خون بازی حداکثری و در بالاترین حدش! در فرم اجرای گرگم به هوا یا زامبی بازی اگر گرگ(زامبی) بازیکنی را بگیرد؛ آن بازیکن نیز تبدیل به گرگ(زامبی) شده و او هم به تعقیب دیگر بازیکنان می پردازد. این تأکید فرم جهت رسیدن به حداکثر درجه خون بازی در این اجراست. در صحنه پایانی این اقتباس، در یک غافلگیری، خیل مخالفان و دشمنان بیشمار مکبث به لشکر خونخوار اما مطیع و برده او می پیوندند. چرا که در انتهای این اقتباس همه دنیا خواهان خون بازی شده است.

راوی و زاویه دید

نمایشنامه مکبث شکسپیر از دریچه نگاه چه کسی به ما عرضه می شود؟ آیا ما غرق در بی خوابی ها و رؤیاهای مکبث هستیم؟ این فرض از افتتاحیه نمایشنامه شکسپیر که جادوگران روایت را شروع   می کنند؛ القاء می شود. وقتی پیشتر همین جادوگران حرفهایی را به زبان می آورند که دلخواه مکبث است این احتمال قوت می گیرد که تمامی نمایشنامه مکبث گفتگوی او با لایه های درونی افکار و اوهام خودش است. گفتگو با ناخودآگاهش!

اما در اقتباس «خون بازی شازده کوچولو» چطور؟ راوی این اقتباس کیست؟ هر کدام از نوجوانان بخشی از نمایش-بازی را به مخاطب منعکس می کند. هر کدام تجربه زیسته خود را عرضه می کند. هر کدام دلیل خون بازی خود را بیان می کند و نشان می دهد. راوی این اقتباس، چندگانه است. تمامی نوجوانان حاضر در این اجرا راویانی هستند که پرتو خاص خود را بر جامعه جاه طلب و خودخواه امروز می افکنند.

آغاز اقتباس از مکبث با و برای نوجوانان

تمامی شرح و بیانی که در بالا آمد نقطه آغازی بود بر اقتباس از مکبث. تمامی آنچه آمد؛ بلند بلند فکر کردن یک طراح و دراماتورژی بود که خیال اجرای مکبث را با و برای نوجوانان در سر             می پروراند. اقتباس نمایشی یک فرایند است. اقتباس نمایشی یک پازل و جورچین است. اقتباس نمایشی یک معادله پیچیده چندمجهولی ست. اقتباس نمایشی رنگ و لعاب دادن نیست. اقتباس نمایشی تزئین نیست. اقتباس نمایشی از پایه و اساس خراب کردن و دوباره از نو ساختن است. با یک بار و   ده بار و حتی صد بار طرح زدن، نمی توان به اقتباس کامل و درست دست پیدا کرد. شبکه درهم تنیده  ده فرمان اقتباس – جهان بینی و فلسفه مؤلف، طرح، مخاطب اقتباس، راوی و زاویه دید، کنش اصلی، تعادل از دست رفته، مضمون، زمان، مکان، زبان- به مرور زمان و بعد از پیدا کردن خطاها و انحرافات و یافتن عدم همخوانی های نهفته در طرحها و حدسهای اولیه، به مرور شکل می گیرد. چه بسا محصول نهائی بسیار از آنچه در ابتدا طرحش را زده بودیم تفاوت داشته و از آن دور باشد. بسیار محتمل است میانه راه پی به اشتباهات فاحشی ببریم که در ابتدا جذابیت و رنگ و لعاب طرح ما را از آنها غافل کرده بود. هر ایده جذاب و نفس گیری برای اجرای نمایشی از یک قصه، شعر، تصویر و … قرار نیست به اقتباسی موفق تبدیل شود. هر کدام از متغیرهای ده گانه اقتباس می باید همگی در محلهای تلاقی خود با دیگر متغیرها، جوابی درست و دقیق پیدا کنند. اگر معادله چند مجهولی اقتباس به این دلیل که ما دلمان خواسته مقدار یک متغیر را از قبل معلوم و ثابت فرض کنیم- مثلاً اصرار کنیم تمام وقایع اقتباسمان از مکبث، رأس نیمه شب یعنی ساعت ۰۰:۰۰ اتفاق بیفتد- آنگاه بی شک در درک معنا و فلسفه اقتباس دچار سوء تفاهم شده و نیاز به بازنگری و آموزش داریم. اینکه طرح اولیه را انکار کنیم یا در میانه مسیر به غلط بودن آن پی ببریم؛ این نشانه خوبی ست. تنها در این صورت    می توانیم مطمئن باشیم که مسیر را درست انتخاب کرده ایم. برای اقتباس باید چندوجهی عمل کرد و همزمان در چند جبهه جنگید و صبور بود و از اشتباه و خطا هم نترسید.

اقتباس از مکبث با و برای نوجوانان، بدون حضور خود آنان معنا و مفهوم ندارد. طرح اولیه می باید توسط نوجوانان مورد بازخوانی، نقد و بازنویسی قرار گیرد. سپس در فرایند تولید، نقاط ضعف و خطاهای آن کشف و اصلاح شود. پس از طی این مسیر چندباره بازنویسی و بازسازی، تازه می توان امید داشت که اقتباسی قابل دفاع از مکبث با و برای نوجوانان، حاصل شود.

منابع:

• Theater and adaptation; return rewrite repeat- Margherita laera-2014

• Visit to a Small Planet: Some Questions to Ask a Play- Elinor fuchs- 2004 (ترجمه این مقاله الینور فیوکس«ملاقات با یک سیاره کوچک» به قلم دکتر علی پورعیسی در اینترنت موجود است)

– تئوری درام، پیتر سوندی، مهشید نونهالی، نشر قطره، ۱۳۸۴

– مکبث، شکسپیر، فرنگیس شادمان(نمازی)، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴

– فیلم خون بازی دختران؛ جدیدترین آسیب فضای مجازی- کارشناس بهاره مهرجویی- آپارات

– خبرگزاری مهر، ۲۹ دی ۱۳۹۵