انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

خوانش یک متن: بزرگراه تهران-شمال

در یک نگاه فنی، قطعه چهار بزرگراه تهران – شمال (حدفاصل مرزن آباد –چالوس) بخش کوچکی از یک طرح توسعه ای است که در پاسخ به نیاز تسهیل در حوزه حمل و نقل بین شهری اجرا و در حال حاضر به بهره برداری رسیده است. اما در یک برداشت انسان شناختی و بر اساس معیارهای رمزگانی متوجه می شویم که همین بزرگراه چگونه به گفتمان روزمره راه می یابد و به امری فرهنگی تبدیل می شود.

از اولین روزهای افتتاح، چگونگی رویارویی مردم با این طرح توسعه به مثابه فعالیتی تماماً فرهنگی قابل مشاهده است. فعالیتی که دارای کدهای فرهنگی است، متنی عمل می کند و به تولید معنا و ارزش می انجامد. در اینجا به چند مورد از بازرترین کدهای فرهنگی این متن (بزرگراه) اشاره می شود.

 

موقعیت هایی که بزرگراه در قالب نشانه های نمادین زبانی ظهور می یابد. در این صورت خود طرح اهمیت ندارد، بلکه عملکردش در ایجاد تمایز یا کارکردش در یک نظام ارزش گذاری قابل توجه است.

الف) چرخش زبانی سریع اجتماعی درباره تغییر نام جاده چالوس به «جاده قدیم» و نامیدن بزرگراه به «جاده جدید» یکی از جالب ترین موقعیت های رمزگانی است که از همان روزهای اول به گفتمان روزمره مردم وارد شد. به این ترتیب در حالی که هر دو راه (جاده چالوس و بزرگراه) همزمان مورد استفاده عموم قرار می گیرند، اما برچسب قدیم و جدید به ایجاد تمایزی درباره اصالت یا در برخی موارد کیفیت انجامیده است.

-نمونه هایی که بر تمایز اصالت تاکید دارند: «جاده قدیم زیباتر است» یا « از این جاده که رد می شی تازه می فهمی چه ابهتی داره جاده قدیم».

-نمونه هایی که با تاکید بر سطح کیفی پروژه به ارزش گذاری درباره عملکرد سیاستگذاران و سازندگان گذشته و حال می پردازند: «این جاده رو با امکانات پیشرفته امروز ساختند و اون جاده رو با بیل و کلنگ… ولی باز این کجا و اون کجا» یا «بعد از ۳۰ سال… واقعا زحمت کشیدن!».

 

ب) علاوه بر بار معنایی که در جهت ایجاد تمایز با چرخش نام های قدیم و جدید ایجاد شده است، تصور از بزرگراه به عنوان یک عنصر بیرونی و طرحی که به هدف توسعه توریسم شکل گرفته است نقش خود را در ایجاد واگرایی اجتماعی و تمایز بین خود و دیگری ایفا می کند.

– تمایز بین خود و دیگری: «مگه توریست هستی که می خواهی از جاده قدیم بروی»؟

-این نمونه اظهار نظر که «این بزرگراه کار و بار ما را که خراب کرده. خوش به حال مسافران شده دیگه…»، تاکیدی است بر واگرایی اجتماعی که در درک بزرگراه به عنوان یک طرح منفی تلقی می شود. یا بحث هایی که پیرامون تاثیر بزرگراه بر افزایش قیمت زمین های حاشیه آن شکل می گیرد، به طرز قابل توجهی به بیان ایجاد واگرایی های اجتماعی جدید می پردازند.

 

ج) باز در درک پروژه به عنوان عنصری بیرونی در گفتمان قدرت، «بزرگراه» به ایجاد تمایز جنسیتی می انجامد.

-در توصیه ای که از سوی مردی خطاب به یک خانم شکل می گیرد، مرد با کلیشه ذهنی درباره ترسو بودن یا ضعیف بودن زنان در رانندگی و کنترل سرعت می گوید: «اگه تو رانندگی می کنی بهتره از بزرگراه نری؛ خطرناکه».

 

بزرگراه خود متن می شود و در شکل مادی اش قابل بیان است. بزرگراه شمال (حداقل درباره بخش افتتاح شده) در یک بافت اجتماعی مثلا توقف برای عکسبرداری، تفریح و پیک نیک در شانه خاکی بزرگراه نشانه ای صوری است از اینکه چگونه بزرگراهی که ظاهراً با حفظ استانداردهای فنی ساخته شده، در این نقطه از کشور (چالوس) به شکل دیگری خوانش می شود. بزرگراه در چالوس بخشی از یک متن ناقص توریسم تفریحی است. بنابراین همانطور که تا پیش از این توریست ها و مسافران هر برخوردی را با راه ها و جاده های درون شهری و بین شهری این منطقه داشتند با بزرگراه هم در پیش گرفته اند. بنابراین توقف ها و ریختن زباله در بزرگراه و حاشیه آن به کرات دیده می شود.

این یادداشت که به بهانه بازگشایی بخشی از بزرگراه تهران –شمال نوشته شده، تاکیدی است بر اینکه چگونه طرح توسعه ای بزرگراه در یک نظام نشانه ای فرهنگی و نه در واقعیت مهندسی و یا کارکرد فنی عمل می کند. بزرگراه تهران – شمال از اولین روز بازگشاییاش به مثابه یک متن قابل خوانش ظهور یافته است. بنابراین از منظری انسان شناختی می توان ساز و کارها و رمزگان متنی و نظام و ویژگی های آن را شناخت و به عبارت دیگر خواند. در گفتمان بزرگراه با پیوستاری از بی نشانی تا بیشترین حد نشان داری در موقعیت های مختلف روبه رو می شویم و در همین موقعیت های نشان داری است که به کارکرد یک طرح توسعه به مثابه یک دلالت گر فرهنگی پی می بریم.