تمام فرهنگهای باستان باور دارند که چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش، جهان را شکل دادهاند. فیلسوفان یونان باستان چهار عنصر را به اخترشناسی ارتباط میدهند و پدیدههای مختلف زندگی را با چهار عنصر مرتبط میدانند و این عناصر را جوهر نیروهای طبیعت لحاظ میکنند. چهار جهت اصلی، و چهارفصل و چهار عدد اول و چهار نت اول در ارتباط با عناصر اربعه هستند. گاستون باشلار فیلسوف معاصر فرانسوی، چهار عنصر را پایهی انگارهها و فرضیات جهان میداند. نیکلای بردیائف فیلسوف دینی روسی قرن نوزدهم عقیده دارد که زنان بیش از مردان به روح جهان وابستهاند و با نیروهای صادره از چهار عنصر ارتباط دارند. بر مبنای تحلیلی نمادگرا چهار عنصر مرتبطهای خود را تعیین میکند و هریک از عناصر را به سوی واقعیتی معلوم راهنما میشود. هریک از عناصر بر دیگری تأثیر دارد و هریک دیگری را تولید یا نابود میکند. از میان چهار عنصر، باد میوزد اما نمایشگر هیچ واقعیتی نیست و گاه به نماد بیثباتی و ناپایداری و بیاستحکامی تعبیر میشود و گاه مترادف با نفخه است و با روح مرتبط میشود، باد گاه تازهکننده چون نسیم است و گاه ویرانگر چون طوفان. آتش رفعتجو است، روشنیبخش و لهیبنده، اما به انعکاس واقعیت برنمیایستد. آتش اغلب به عنوان عنصری سوزان توصیف میشود که موجب تغییر شکل همهچیز میگردد چه در جهت اعتلا و چه در جهت نابودی. خاک زهدان مادر است و در برگیرندهی بذر، او است که میزاید؛ فضیلتهای خاک نرمی و انعطاف، پایداری صلحآمیز و دوام است. آب با طبیعتی آینهوار واقعیت را بازمیتاباند و همهچیز را منعکس میکند. آب نماد پاکی، فراوانی، برکت، باروری، ازدواج و مرگ است.
در علوم باطنی هر یک از چهار عنصر را به مرحلهای از سلوک درونی وابسته دیدهاند: باد منزل به منزل میگذرد و جستجو میکند، آتش میچرخد و طلب میکند، آب رسیدن به معرفت است و خاک طی طریق میکند و در تولد دوباره و باززاییاش مسیر کمال را میرود.
نوشتههای مرتبط
تصویر جهان اکبر در ارتباط با فلکیات عنصری: خاک(زمین)، آب، باد(هوا) و آتش. (تصویر اصلی مطلب)
کار رابرت فلاد (۱۶۳۷-۱۵۷۴) فیلسوف انگلیسی، ریاضیدان و اخترشناس با گرایش به علوم خفیه
این چهار عنصر در اساطیر جهان نیز حضوری بارز دارند، و هریک از آنها در خدا یا خدایبانویی تجسم یافتهاند؛ حال چون یکی از موثرترین شیوهها برای بررسی چهار عنصر، نگاهی نمادشناختی به اسطورههای وابسته به آنها است، و چون طبق تعریف، اسطوره، نخستین پدیدهی روانی است که ماهیت روح را بر ملا میکند، از اینرو شاید از طریق بررسی مفاهیم نمادین اسطورههای مرتبط با عناصر اربعه، به شناختی عمیقتر از خود برسیم.
در این مقال، از میان این چهار عنصر، دو عنصر آب و خاک را انتخاب کردهایم، اول از همه چون انسان که این دو عنصر را ترکیبات اصلی جسم خود میپندارد، اهمیتی خاص به آنها میدهد. دوم اینکه چهار عنصر به دو دستهی زن و مرد تقسیم شدهاند، و دو عنصر آب و خاک را مونث میانگارند، که خود گویای برابری، تعادل و موازنهای میان اصلیترین ارکان هستی است. و سوم اینکه دو عنصر آب و خاک را به دلیل وجه زنانه و مادرانهشان، و بنا به مقتضای طبیعتشان، که در آغوش میگیرند و میپوشانند، خدا-مادر همهی خدایان، خدایبانوان و فانیان انگاشتهاند. عرفای جهان بر عناصر آب و خاک قدرت داشتند، چنانکه نقل است بسیاری از آنان بر آب راه می رفتند و یا طیالارض میکردند. چینیان باستان آب را نماد متانت و خاک را نماد قداست میدانستند و در اعضای بدن، آب را با کلیه و خاک را با قلب مربوط میدانستند. کارل گوستاو یونگ نیز در تحلیل روانشناختی خود از چهار عنصر، به تمایزگذاری سنتی قائل است و دو اصل مذکر را باد و آتش میداند، و دو اصل مونث را آب و خاک. ما در برشماری اسطورههای آب و خاک نتیجه گرفتیم که در اساطیر جهان، مگر چند استثناء، اسطورههای آب و خاک از زمرهی خدایبانوان، و در مقام خدا-مادران هستند. پس با این رویکرد به بررسی مفاهیم نمادین دو عنصر آب و خاک از طریق اسطورههایشان میپردازیم، و با نگاهی به اسطورههای آب و خاک(زمین)، مفهوم عمیق زنانگی را در آنها بررسی میکنیم.
ابتدا به معانی نمادین آب میپردازیم، که این مفاهیم را میتوان در سه مضمون اصلی خلاصه کرد: چشمهی حیات، وسیلهی تزکیه و مرکز زندگی دوباره. این سه مضمون در قدیمترین سنتها متلاقی میشوند و ترکیبات تخیلی گوناگون و در عینحال هماهنگی را شکل میدهند. آب فضیلتی تزکیهکننده دارد، و قدرتی رستگار کننده با آن همراه است. غوطهخوردن در آب مولّد است و موجب باززایی. آب در آنِ واحد هم مرگ است و هم زندگی.
زندگی دوباره در مفهوم آب حیات بارز میشود؛ روایت است که چشمهی آب حیات در اقلیم ظلمات قرار دارد، و آبِ این چشمه، مرده را زنده میکند و جاودانگی میبخشد. مضمون غوطه خوردن در چشمهی جاودانگی مضمونی عرفانی دارد. یونگ رویای در باب آب حیات را در ارتباط مستقیم با ناخودآگاه میداند
در تمام کتابهای مقدس آب نماد زندگی، مرگ، عقل، پاکی و عصمت است. در وداها آب نهتنها نشانهی فراوانی، بلکه نشانهی جاودانگی نیز هست:
آه ای آب زلال، که بر نعمت سلطانی
که طلب بهجا و جاودانگی را پاس میداری
و که سلطان غنایی
که همراه است با سعادتی نیک.
در عهد عتیق، آب موهبتی الهی است و در بابهای مختلف، آن را منشأ عقل و حکمت دانسته. اناجیل آب را نماد زندگی مادی و نماد زندگی معنوی و ذات خداوندی میداند: کسی که از آبی که من به او میدهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او میدهم در او چشمهی آبی گردد که تا حیات جاودانی میجوشد (یوحنا،۴) آب که خود پاک است، نماد پاک کردن غبار زمان است، زیرا موجود را در مرحلهای جدید قرار میدهد. غوطهوری در آب قابل قیاس است با در قبر نهادن مسیح. زیرا عیسی مسیح پس از هبوط در اعماق زمین، دیگر بار زنده میشود. اینجاست که آب و خاک از منظر نمادشناسی به یک نقطه میرسند.
آب، نماد مرگ هم هست. آبهای مرگ، نشانهی آزمونهای الهی هستند؛ خشم آبها نماد بلیهی آسمانی است. جالب اینکه رحمت اغلب در خدایبانوان آب متبلور میشود در حالیکه خشم و نفرت را در خدایان آب میتوان دید، گویی لطف و رحمت وجهی زنانه دارد و خشم و سهم وجهی مردانه. مثلاً اوکئانوس(اقیانوس) از خدایان آب در اساطیر یونان، که دور دنیا را فراگرفته، پدر تمام رودخانهها است؛ و پسرش آخلوس، مظهر بزرگترین رودخانهی یونان، وقتی خشمگین میشود به صورت اژدها یا گاوی خشمگین درمیآید. خشمِ این خدا سهمگین است، دختران دهشتبار آخلوس، سیرنهها، خدایبانوانی هستند به شکل پرندگانی عظیم با سر انسان، با آواز جادویی خود دریانوردان را میفریبند و آنها را به قعر دریا میبرند، تا اشتهای پدر خود را سیر کنند. نومفاها که مظهر نیکی بودند و از دختران اوکئانوس، تجسم نیروهای زندهی طبیعت و آب بودند، اما از ترس خشم آخلوس، در دعا به پدرشان اوکئانوس توسل میجستند، تا برادرشان آخلوس آنها را تبدیل به جزیرهای خشک نکند، چراکه بالاترین غضب برای آب و تری، خشکی و خشکافتادگی است. اینجاست که وقتی آب به صورت خدایبانویی جلوه میکند مظهر رحمت و زندگی است، و وقتی به صورت خدایی ظاهر میشود، وجه خشم و مرگ را نشان میدهد.
اوکئانوس (بخشی از موزائیک) ، موزهی رومههاله، باد کرویتزناخ، آلمان (Romer halle, Bad Kreuznach, Germany)
ارجمندترین خدایبانوی آبها اردویسورَآناهیتا است، این خدایبانو با تباری ایرانی، در سراسر خاورمیانه و حتی اروپا همذاتهایی دارد، که هممقام او هستند و وظایفی مشابه او، بر عهده دارند. واژهی آناهیتا به معنی پاک است، و یکی از نمادهای آب پاکی است.
روایت شده که بر روی همهی رودها و دریاها، قصری هزارستون با هزار دریچه برای آناهیتا برپا است و بر بالای ایوان هر قصر، بستری پاکیزه و معطر برای آناهیتا گسترده است…
افسانهی رودی که از کوه هَرَبرزئیتی(البرز) فرود میآمد و زمین را سیراب میکرد تا مدتهای مدید و نسلهای پیاپی، بخشی از عقاید زندهی ساکنان ایرانویج بود.
محبوبیت آناهیتا در غرب ایران مشخصاً بیش از شرق ایران است، که دلیل بر اصلیت او از غرب ایران است. در زبان باستانی غرب ایران، که قبل از ظهور دین زرتشت در غرب ایران رواج داشته، وجود آناهیتا گواهی شده است. گمان میرود این ایزدبانو در دینی ایرانی/عیلامی، آناهیتی نام داشته، و احتمالاً همین آناهیتی همذات با ایشتار شده است. احتمالاً ستایش هخامنشیان نسبت به آناهیتی در قبولاندن آناهیتا در هرم خدایان دین زرتشت موثر بوده. این نظریه بهتقریب اثبات شده که آناهیتا از جمله خدایان دین پیشا-زرتشت بوده، و در زمان سلطنت اردشیر اول هخامنشی، در دین زرتشت پذیرفته شده است. به هرحال ارتباط نزدیک اردشیر هخامنشی با آناهیتا و ساختن معابد آناهیتا توسط اردشیر، باعث شهرت این پادشاه در میان زرتشتیان شده است. ایمان اردشیر به آناهیتا در سنگنگارهی او دیده میشود که نام آناهیتا درست بعد از نام اهورمزدا و قبل از نام میترا آمده است. این عمل را قبل از او هیچ شاه هخامنشی انجام نداده بود، آنها فقط به نام اهورامزدا توسل میجستند. تثلیث اهورامزدا، آناهیتا، میترا که در زمان هخامنشیان نیایش میشد، ظاهراً در زمان پارتیان بهدین عمومی و احتمالاً دین رسمی تبدیل شد، و این تثلیث در دورهی ساسانیان نیز ادامه یافت. در ناحیهی غربی ایران، تثلیث اهورمزدا، آناهیتا و مهر محبوبیت تمام داشت، و بهگونهای عرفان غرب ایران در ارتباط با آن است. آناهیتا، این ایزدبانوی پیشا-زرتشتی آبها، حاصلخیزی، فراوانی، برکت، باروری، ازدواج، عشق، خاتون زنان، مادری، تولد و پیروزی، سرانجام به هرم ایزدان زرتشتی پیوست. و از آن پس، آناهیتا به عنوان نگهبان روح آبها پذیرفته شد. آناهیتا ایزدبانویی است که از طرف اهورامزدا مأموریت یافت، تا مراقب کل مخلوق باشد. آناهیتا ایزدبانوی کرامات و مغیبات نیز بود، و مغان خدمت او را میکردند. مغان متون مقدس خود را در زمان اجتماع ستایشگران به آناهیتای مقدس تقدیم میکردند.، مراسم تقدیس آناهیتا در روز دهم هرماه و در هشتمین ماه سال خورشیدی به نام جشن آبانگان برگزار میشد.
ادامه مطلب را در فایل پیوست مطالعه کنید.