دو سالی از دوران تحصیل من در دانشکده حقوق گذشته بود که به سبب اجبار زندگی به کار پرداختم. کار در بنیاد فرهنگ ایران که چهار پنج سال پیش تأسیس شده بود و جای نخست آن در خیابان قوامالسلطنه قرار داشت و سپس به بلوار، نزدیکیهای بیمارستان پارس، انتقال یافته بود. کسی که مرا به آنجا معرفی کرد و نزد شادروان دکتر خانلری وسایلی برانگیخت که با شروع به کار یک دانشجو موافقت نماید، روانشاد حسین خدیوجم بود که نخست بار در یکی از دیدارهای عصرهای شنبه مجله یغما با او آشنا شده بودم. یک روز طبق قرار قبلی به بنیاد فرهنگ رفتم، شادروان خدیوجم با گفتن جمله معروف خود: «الهی زنده باشی» مرا به رئیس وقت انتشارات بنیاد معرفی کرد. از همان روز کار در بنیاد را که در هفته دو یا سه روز بود شروع کردم.
بنیاد فرهنگ ادارهای مختصر و تشکیلاتی اندک داشت. طبعاً هر تازهوارد اگر روحیه دانشجویی نمیداشت، تعجب میکرد از اینکه دکتر خانلری با آن موقعیت برجسته و مشاغل متعددی که داشت چگونه هر روز به بنیاد میآید و اوقات گرانبهای خود را مصروف انجام امور متعدد و پراکنده این سازمان کوچک ولی پرتحرک میکند.
نوشتههای مرتبط
دکتر پرویز ناتل خانلری، زمانی که من وارد بنیاد شدم، چند عنوان شغلی داشت: سناتور بود، رئیس فرهنگستان ادب و هنر ایران و مدیر و صاحب امتیاز مجله سخن بود و افزون بر آنها در مسائل مهم علمی و فرهنگی کشور مورد مشاوره بزرگان نظام و اصحاب سیاست قرار میگرفت. با این همه تعجبآور بود که عملاً مسئولیتی را که در اداره بنیاد پذیرفته بود بر همه آنها ترجیح میداد. هر روز صبحها ــ بهجز مواقعی که سنا جلسه رسمی داشت ــ به آنجا میآمد و به رتق و فتق امور بنیاد میپرداخت. خانلری به رغم مقامات و موقعیت برجستهای که داشت با استادان و پژوهشگران و دیگر کارکنان بنیاد رفتاری مهربانانه و همراه با احترام داشت. نوعی بزرگمنشی در برخورد با دیگران از رفتارش مشهود میگردید، همه را در دفتر خود میپذیرفت و به مشکلات رسیدگی میکرد. برای این خصیصههای شخصی او بود که بنیاد، به رغم حقوقهای اندکی که میپرداخت، در دوران کوتاه فعالیت توفیق فراوان به دست آورد.
بنیاد فرهنگ چندین بخش علمی مجزّا داشت. در هر بخش چند استاد و محقق به پژوهش میپرداختند. جمعاً حدود چهل پنجاه تن در آنجا به فعالیتهای علمی سرگرم بودند. خانلری همچنین به کسانی که به دلایل سیاسی از دستگاههای دولتی رانده شده بودند روی خوش نشان میداد و آنان را در بنیاد به کار مناسب شأن و تحصیلات خودشان میگماشت. در شمار این گروه باید از روانشاد دکتر مهرداد بهار نام برد که به سبب خودداری دانشگاه از استخدام وی، ناگزیر در بانک ملّی یا مرکزی شغلی پذیرفته بود اما کارش دلپسند نبود. او خود را به بنیاد انتقال داد و چنانکه میدانیم در رشته فرهنگ ایران باستان آثار ارزندهای در دوران همکاری با بنیاد تألیف و همانجا به طبع رساند. همچنین شمس آلاحمد و شاید فریدون تنکابنی هم به همین دلایل چند سال در بنیاد به کار پرداختهاند.
از جمله بخشهای پژوهشی بنیاد، فرهنگ تاریخی زبان فارسی، بود. در این بخش که با مسئولیت استاد محمد پروین گنابادی و دکتر محسن ابوالقاسمی فعالیت میکرد، دستهای از استادان و محققان چون دکتر محمد روشن و مرحوم حسین محق که فاضلی پرکار و کمادعا بود، به تحقیق در متون میپرداختند. تدوین فرهنگ تاریخی یکی از برنامههای اصلی و بسیار مهم بنیاد فرهنگ بود. مطابق برنامه، مقرر شده بود نخست فرهنگی کامل از واژهها و اصطلاحات متداول در زبان فارسی تا پایان قرن چهارم هجری فراهم آید و سپس به ادوار بعد پرداخته شود. از این رو در مرحله اول متون برجای مانده از این دوره که به نسبت معدود است چون ترجمه تفسیر طبری، ترجمه تاریخ طبری، حدودالعالم، مقدمه شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه فردوسی و سوادالاعظم و شاید یکی دو متن دیگر موضوع تحقیق قرار گرفته و کلیه لغات و اصطلاحات آنها استخراج و معنی شد. نخستین مجلّد این فرهنگ متضمن حرف (الف) پیش از انقلاب به طبع رسید. ظاهراً پس از انحلال بنیاد و ادغان آن در یازده سازمان دیگر، فیشها و یادداشتهای مجلدات دیگر فرهنگ تاریخی به دست فراموشی سپرده شده، یا به برگهدانهای پژوهشگاه علوم انسانی منتقل گردیده، و به هر حال اکنون از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
برنامه دیگر بنیاد، تدوین دستور تاریخی زبان فارسی و تنظیم قواعد فعلی زبان فارسی بود که شخص خانلری در این زمینه صاحبنظر بود و معمولاً جلسات آن به ریاست خود او تشکیل مییافت. از جمله همکاران این گروه، دکتر محمد سرور مولایی دانشمند افغانی بود که در آن دوره دکترای ادبیات را زیر نظر و با راهنمایی خانلری میگذراند و با تشخیص استاد به بنیاد راه یافته بود و با شوقی زایدالوصف به امور تحقیقی میپرداخت.
بنیاد فرهنگ، کتابخانهای تخصّصی و منحصر داشت که با کوششهای خستگیناپذیر و درایت رئیس آن، کیکاووس جهانداری فراهم آمده بود. جهانداری در آن روزگار رئیس کتابخانه مجلس سنا بود و توانسته بود در حوزه ایرانشناسی کتابخانه کم نظیری برای مجلس فراهم آورد. پس به دعوت خانلری به بنیاد آمد و در زمانی اندکی توانست سی چهل هزار کتاب خوب کمنظیر به زبانهای فارسی، عربی و اروپایی برای کتابخانه بنیاد تدارک نماید. این کتابخانه نیاز اهل تحقیق شاغل در بنیاد را بهخوبی برآورده میکرد و گاه مورد مراجعه محققان بیرون نیز قرار میگرفت. هنر جهانداری این بود که با تفحص در فهرست کتابفروشیهای غربی میتوانست با توجه به محدودیت بودجه کتابخانه، بهترینها را از میان آنها بیابد و برای کتابخانه خریداری نماید.
امّا قسمت اصلی که شهرت بنیاد در داخل کشور و بیرون از مرزهای ایران مرهون آن است، انتشارات بود که حاصل تلاش بخشهای مختلف را به بهترین وجه در معرض انتشار و استفاده همگان در میآورد. گروه انتشارات زیر نظر معاون فنّی بنیاد انجام وظیفه میکرد. معاون فنّی در سالهای نخست تأسیس بنیاد، روانشاد دکتر علی فاضل بود، شخصی دانشمند، دقیق و بسیار منظم که اندکی متکبر مینمود. او دستیار و معاون خانلری در این زمینهها بود و پس از وی سعیدی سیرجانی این سمت را عهدهدار شد و تا پایان عمر بنیاد همچنان معاون و دستیار خانلری باقی ماند. او موجبات شکوفایی و رونق بنیاد را از هر حیث فراهم میآورد.
کتابهای منتشره بنیاد به دو طریق تولید میگردید: یا در زمره طرحهای بنیاد بود و انجام آن را از محققان میطلبیدند، و یا آثار تصحیح شده مصححان استاد بود که خود به سائقه علائق شخصی به آن پرداخته و پس از اتمام به بنیاد عرضه میداشتند. ترجمه پارهای از متون مهم تاریخی و جغرافیایی از عربی به فارسی، تهیه و تألیف فرهنگهای تخصصی به زبان فارسی و یا دوزبانه همه در شمار سفارشهای بنیاد بود. لیکن متون کهن را اساتید علاقهمند تصحیح کرده و برای چاپ به بنیاد میسپردند. تشخیص دقیق خانلری و اعتقاد راسخ او به تصحیح و چاپ متون مهم زبان فارسی سبب شد که بنیاد فرهنگ در مدت کوتاه عمر خود که بیش از دوازده سیزده سال نبود بیش از ۱۵۰ اثر مفید را به چاپ برساند. تقریباً کسی از متنشناسان و آشنایان زبان فارسی در اینکه همه این کتابها از ارزش ویژه برخوردارند و طبع آنها کمکی مسلم به تاریخ زبان فارسی است تردید ندارد. تجدید چاپ آنها در سالهای اخیر دلالت بر تشخیص صحیح خانلری و دیگر مسئولان بنیاد در انتخاب این آثار دارد. تقریباً اکثر کتابهای بنیاد پس از انتشار مورد توجه نشریات جدّی و تحقیقی داخل ایران و برخی مجلات مهم اروپایی قرار میگرفت. شمارهای از مجلات مزبور در ایران نبود که در آن نقد یا معرفی از کتابهای بنیاد نداشته باشد. در این میان مخصوصاً باید به تلاشها و کوششهای بیوقفه و مجدّدانه معاون وقت بنیاد، روانشاد علیاکبر سعیدی سیرجانی اشاره کرد که حقاً دستیاری جدّی برای دکتر خانلری بود.
خدمت مهم و ماندنی دیگر بنیاد فرهنگ، طبع تعدادی از متون کهن و منحصر به فرد به صورت فاکسیمیله است. در شمار این دسته از آثار میتوان از تفسیر قرآن پاک، ذخیره خوارزمشاهی و چند کتاب به زبان پهلوی نام برد. همچنین در شعبهای که ویژه فرهنگ ایران باستان تشکیل شده بود محققان آن واحد چند کتاب پژوهشی در باب زبان پهلوی را تهیه و تدارک دیدند. فعالیت پرثمر و مستمر دیگر بنیاد، تألیف و تدوین و چاپ یک سلسله از فرهنگهای علمی تخصصی بود. از جمله آنها میتوان از فرهنگ اصطلاحات نفت، شیمی، حقوق و پزشکی نام برد که هر یک از آنها را اساتید آن فن به رشته نگارش در آوردهاند.
برنامه دیگر بنیاد فرهنگ که با کوششهای سعیدی سیرجانی پا گرفت، آموزش فارسی به اساتید رشته فارسی در کشورهای دیگر بود. سعیدی میخواست از طریق بنیاد که مرکزی کوچک و نیمهدولتی به شمار میرفت، به آموزش زبان فارسی در کشورهای دیگر بپردازد و با اساتید فارسی آن کشورها ارتباط برقرار نماید. پس دایره کوچک روابط فرهنگی بنیاد توسعه پیدا کرد و کلاسهای آموزش زبان فارسی در کشورهایی چون هند و پاکستان و مصر تشکیل یافت. در مدتی کوتاه هیئتهایی از ایران به این کشورها رفتند و گروهی از استادان کشورهای مذکور به ایران دعوت شدند و به بازآموزی فارسی پرداختند. چند کتاب آموزشی هم به این ترتیب انتشار یافت. این رشته از فعالیتها و اقدامات بنیاد به قدری شهرت و توسعه یافت که وزارت فرهنگ و هنر با همه امکانات و تشکیلات عریض و طویلی که برای این منظور در اختیار گرفته بود، احساس عقبافتادگی کرد و طرفین به درج مقالاتی در تبیین موضوع و علیه هم در مطبوعات پرداختند. از جمله شخص سعیدی با امضای مستعار «عاس»، که تقریباً برای همگان شناخته شده بود، مقالاتی در مجله یغما مینوشت. در نتیجه این مجادلات قلمی، وزارت فرهنگ و هنر هم به تکاپو افتاد و دامنه فعالیتهای خود را وسعت بخشید.
از مؤسسات دیگر که با هدف تربیت محققان در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران و زبان فارسی تشکیل گردید، پژوهشکده فرهنگ ایران بود که در حقیقت جزئی از بنیاد به شمار میرفت و خانلری امتیاز آن را از وزارت علوم گرفته بود و در سه رشته به گروهی از جوانان علاقهمند پس از طی دوره دو ساله، مدرک فوقلیسانس میداد. کسانی که از این مؤسسه مدرک گرفتند بعدها در دانشگاه تهران و شاید دانشگاههای دیگر به اخذ رتبه دکتری نایل آمدند و اکنون در شمار بهترین استادان دانشگاههای ایراناند.
بنیاد فرهنگ با این سابقه درخشان و کارنامه قابل قبول، آن هم در زمان کوتاه چند ساله، سرانجام با وقوع انقلاب با چند سازمان و مؤسسه دیگر و از جمله فرهنگستانها و بنیاد شاهنامه فردوسی در همدیگر ادغام گردیدند، اما هرگز رونق سابق به دست نیامد. با این همه، نام آن و خدمات فراموش نشدنی بنیادگذار آن هرگز از خاطره اهل فرهنگ ایران زدوده نخواهد شد.
*
دکتر خانلری به رغم ظاهر آراسته و خویشتنداریای که داشت، با کارکنان بنیاد روابطی عاطفی و حسنه داشت و اگر فرصتی مییافت به همه معضلات و مشکلات رسیدگی میکرد. یادم نمیرود به محض اتمام دوره دانشکده به خدمت نظام فراخوانده شدم. اما از اینکه باید با ترک محیطهای دلپذیر دانشگاه و بنیاد به مراکز نظامی بروم بیش از حد احساس دلخوری و نگرانی داشتم. روزی از دکتر خانلری وقت خواستم و چون فرصت ملاقات داده شد از ایشان خواهش کردم که موافقت اداره نظام وظیفه را برای گذراندن دوره دو ساله خدمت نظام من در بنیاد جلب نمایند. دکتر خانلری پرسید مگر چنین کاری امکان و سابقه دارد؟ و من با آنکه اطلاع درستی نداشتم پاسخ مثبت دادم. ایشان هم پذیرفت و اقداماتی را آغاز کرد. معلوم شد که کار به این سادگیها نیست و باید درخواست مذکور به ستاد ارتش اعلام گردد. پس از مدتی پاسخ نامه به امضای رئیس وقت ستاد ارتش به بنیاد رسید مبنی بر آنکه موضوع به اطلاع شخص اول مملکت رسیده و با آن موافقت نشده است. دکتر خانلری پاسخ نامه را برایم فرستاد، اما هرگز در دیدارهای بعدی، به رغم تصور من، مرا مورد موآخذه و سؤال قرار نداد.
برخی به دکتر خانلری انتقاد کردهاند که چرا به رغم صلاحیت و شایستگیهای علمی به دنیای سیاست هم روی آورده، بخشی از عمر مفید را در این وادی گذرانده است. در این مقوله هر انتقادی که به وی وارد باشد نمیتوان از خدمات ارزندهای که او در عرصه سیاست انجام داده یاد نکرد. پارهای دستاوردهای او در این دورههای کوتاه چون تأسیس سپاه دانش، سازمان کتابهای درسی و تألیف کتب یکنواخت برای مقاطع مختلف آموزشی تأثیر شایستهای بر گسترش فرهنگ در کشور ما نهاده است. روانش شاد باد که در زمره نوادر مردان بافرهنگ عصر ما بود.
این مطلب در چارچوب همکاری رسمی انسان شناسی و فرهنگ و مجله «جهان کتاب» منتشر می شود.
پرونده ی «پرویز ناتل خانلری» در انسان شناسی و فرهنگ