اطلاعات کتابشناختی:
جهانی دیگر: با پایان دادن به گرمایش زمین/ جاناتان نیل؛ برگردان پروانه قاسمیان، نینا قرنی، تهران : اختران، ۱۳۹۶.
نوشتههای مرتبط
بشر نمیتواند بهطور کامل جلوی تغییرات آب و هوایی را بگیرد اما میتواند از بروز فاجعه جلوگیری کند و روند اثرات تغییرات ناگهانی آب و هوا را متوقف سازد. درغیراینصورت بسیاری از گونههای موجودات زنده نابود میشوند و صدها میلیون انسان از قحطی، گرسنگی، تشنگی، بیماری، غارت و جنگ خواهند مرد.
علت اصلی گرمایش زمین گاز دیاکسید کربن است که از سوزاندن نفت، گاز و زغالسنگ حاصل میشود. برای حفظ و تعادل میزان ۲CO هوا در حد مطلوب، کشورهای ثروتمند باید سرانه به میزان حداقل ۸۰ در صد از سوخت خود را تا ۳۰ سال آینده یا کمتر قطع کنند. این هدف دور از دسترس بهنظر میآید اما امکانپذیر است. میتوان سراسر دنیا را پر از توربینهای بادی و نیروگاه خورشیدی کرد، باید به مصرف سوختهای فسیلی پایان داد. بیشترین مقدار انرژی در ساختمانها، حملونقل و صنایع مصرف میشود. بهترین راهحل، عایقکاری خانهها، خاموش کردن دستگاههای تهویه مطبوع، جایگزین کردن اتومبیل شخصی با اتوبوس، قطار و مترو، و ساماندهی صنایع است.
جورج بوش و رهبران دیگر جهان میگویند که ما نمیتوانیم این تغییرات را اِعمال کنیم، چون هزینۀ آنها سنگین است. برای مثال بوش میگفت که با شروع چنین تغییراتی آمریکاییها مشاغل خود را از دست میدهند و با تغییرات شدید در استانداردهای زندگی روبرو میشویم که مردم عادی هرگز آن را نمیپذیرند و به آن اعتراض میکنند. بنابراین سیاستمداران نمیتوانند به چنین اقداماتی دست زنند.
کمی فکر کنید معنای «هزینۀ سنگین» چیست. مگر جز این است که برای ساخت توربین بادی، عایقسازی ساختمان و احداث خط آهن به کارگران دلار، پوند و روپیه پرداخت میشود، پس هزینۀ سنگین به معنای اشتغال بیشتر است.
با نگاهی به آنچه در جنگ جهانی دوم روی داد میبینیم که تمام قدرتهای بزرگ کل اقتصاد خود را برای تولید سلاح تغییر دادند تا با کشتار هرچه بیشتر، در جنگ پیروز شوند. این یعنی میلیونها شغل بیشتر که جهان را از رکود بزرگ اقتصادی درآورد. در این مقطع نیز به اقدامی مشابه در ابعاد جهانی نیاز است با این تفاوت که این بار میخواهیم تا حد ممکن جان انسانها را نجات دهیم.
چنین تغییراتی از قضا سودآور است. جهان سالانه یک تریلیون دلار برای اسلحه و نظامیگری هزینه میکند در حالی که جمعیت قابل توجهی همچنان بدون شغلاند. برای جلوگیری از گرمایش جهانی فداکاری لازم نیست. درعوض لازم است به فقر جهانی حمله کنیم.
در هر صورت، اکثر دولتها و شرکتهای بینالمللی در ۳۰ سال اخیر برای نئولیبرالسیم و جهانیسازی دلیل میتراشند که بر چند مفهوم ساده دلالت دارد. اول اینکه «خصوصی خوب است، دولتی بد است». دومین مفهوم اینکه «سود از نیاز بشر مهمتر است». سومین و مهمترین موضوع این است که «ناگزیر نیستید به بازار اولویت دهید اما چون از آن خلاصی ندارید، جایگزین دیگری وجود ندارد».
مهمترین مانع مقابله با روند بازار، نظریۀ حاکمیت در عصر ما است. در حال حاضر پول و قدرت قویترین سلاحی است که پشت این نظریه است و به این راحتیها از آن دست نمیکشند. اگر دولتها در زمینه آب و هوا و در ابعاد جهانی مداخله کنند، مردم خواهند گفت: «اگر شما میتوانید مشکل هوا را حل کنید، پس چرا مشکلات درمان، آموزش، بازنشستگی و… را حل نمیکنید.»
مسلماً قدرتها و منافع آنان مغایر چنین طرز فکری است.
همچنین تعدادی از شرکتها نیز بهدلایل خاصی در مقابل اقدامات مؤثر برای مقابله با گرم شدن زمین مقاومت میکنند. در سال ۲۰۰۷ شرکت وال مارت بزرگترین شرکتی بود که مخالف این اقدامات بود و بعد از آن شرکتهای اِگزان موبیل(۲)، شل(۳)، بریتیش پترولیوم(۴)، جنرال موتورز(۵)، تویوتا(۶)، شورون(۷)، دایملر کرایسلر(۸)، کونوکو فیلیپس(۹) و توتال(۱۰) به ترتیب در فهرست ده شرکت مخالف قرار دارند ، که شامل شش شرکت نفتی، سه شرکت اتومبیلسازی و یک شرکت فروشگاههای زنجیرهای (در حاشیه شهرهای بزرگ و دارای پارکینگ) است. لشکری از این شرکتهای قدرتمند وجود دارد که هر اقدامی برای رفع معضل آب و هوا، به معنای مرگ آنهاست.
بوش و چنی و رایس نمایندگان شرکتهای سوخت فسیلی هستند که هرکاری از دستشان برآید انجام میدهند تا جلوی اقدامات مؤثر را بگیرند. حال آنکه بسیاری از ثروتمندان و قدرتمندان دیگر خواستار آناند که اقداماتی صورت گیرد. این گروه دوم خود را مالک جهان میدانند اما نمیخواهند آن را نابود کنند. این شرکتها به حفظ محیط زیست علاقه دارند اما توان مقابله با شرکتهای فوق را ندارند و میزان دفاع آنان از محیط زیست برای حل مشکل هوا کفایت نمیکند.
مثلاً در پیمان کیوتو تصریح شده که کشورها باید ۵ درصد از گازهای گلخانهای خود را کاهش دهند که تازه آن هم ضمانت اجرایی ندارد در حالی که در سطح جهانی حداقل به ۶۰ درصد کاهش نیاز است. یا اگر به فیلم ال گور ـ حقیقت تلخ ـ نگاه کنید، ۹۰ دقیقه اول فیلم خیرهکننده است و به جهانیان هشدار میدهد و فقط یک دقیقه پایانی آن درباره “چه باید کرد؟” است و تنها فهرستی از اقدامهای کوچک ارائه میدهد که تغییر چندانی ایجاد نمیکند.
اگر اقدامی صورت ندهیم، قدرت بازار و شرکتها، مصیبت تغییرات آبوهوایی را به فاجعه بشری تبدیل میکنند. گرمایش زمین به معنای موج گرمای بیشتر، توفانهای سهمگین، سیل و خشکسالی است. جهان با کاهش محصولات کشاورزی و قحطی در کشورهای فقیر روبرو خواهد شد و پناهندگان اجتماعی، زن و مرد به مرزهای کشورهای دیگر هجوم میآورند و با برخورد شدید پلیس در مرزها مواجه میشوند. چادر پناهندگان در کمپها کیلومتر در کیلومتر و سالهای سال برپا میشود. آن سوی مرزها نژادپرستی افزایش مییابد تا عدم پذیرش پناهندگان فقیر را توجیه کند. پس در جامعه امروز گرمایش زمین یعنی جنگ! تعادل جغرافیایی به هم میخورد و قدرتهای بزرگ و کوچک برای برقراری تعادل وارد جنگ میشوند، در عصر ما زندگی بر جنگ نفت استوار است و فردا جنگ آب خواهیم داشت.
مصیبت آب و هوایی اخیر در نیواورلئان، دارفور، بنگلادش و… تنها نمونههای کوچکی از مشکلات آینده بشر است. ثروتمندان و قدرتمندان سعی میکنند باقی مردم را با پول ساکت کنند. مردم فقیر یکدیگر را برای پارهای نان میکشند و شرافت انسان به زیر سطح آبی که بالا میآید، غرق خواهد شد.
بهطور خلاصه ما تکنولوژی حل این معضل را داریم اما شرکتها و قدرتمندان نمیتوانند یا نمیخواهند اقدامی کنند. بنابراین تنها راه باقیمانده برای ۶ میلیارد مردم جهان، فشار و به چالش کشیدن قدرت است. تا امروز کار مهمی که فعالان محیطزیست انجام دادهاند اعمال نفوذ (برای تصویب قوانین) و آموزش همگانی محیطزیست بوده است. اما اکنون به یک جنبش تودهای برای فشار بر سیاستمداران نیاز داریم تا اقدامی کنند، یا افرادی را جایگزین کنیم که بتوانند این معضل را حل کنند. این جنبش شروع شده است. هنوز نوپاست، اما در تمام قارهها شکل گرفته و درحال رشد سریع است. این کتاب بخشی از این جنبش است.
فایل پی دی اف بخشهایی از کتاب را ببینید : جهانی دیگر