کتاب «جمال زاده خاطره، برداشت، اسناد» که پدیدآورش ناصرالدین پروین است از سوی نشر موسسه فرهنگی-هنری جهان کتاب در سال ۹۳ به چاپ رسیده است. این کتاب دارای سه بخش خاطره، برداشت و اسناد است. از آنجا که ناصرالدین پروین با جمال زاده از نزدیک آشنایی دارد در بخش اول به خاطرات خود با او می پردازد؛ خاطراتی که حتی شامل احساساتش نسبت به جمال زاده می شود. پروین اشاره می کند که از روز آشنایی اش با جمال زاده تا رحیلش با او کشاکش داشته است و هم مهر و محبتش به او بیشتر می شده و هم نقار و اختلافاتشان. به هر حال برای شناخت نویسنده ایی چون جمال زاده شاید لازم باشد به افرادی چون پروین که با او خاطره دارند هم مراجعه کرد و فهمید او چگونه زندگی را احساس می کرده است. شاید بتوان این سوال را پرسید که آیا می توان با توجه به احساسات یک نویسنده به شناختی ساختاریافته از او و آثارش دست یافت؟ مطمئنا این امر بستگی دارد به چگونگی بیان آن ها توسط افرادی که از نزدیک نویسنده را می شناسند. به راستی در این کتاب پروین دارای چه رویکردی است آیا او به وسیله نوشتن این خاطرات در پی رسیدن به یک شناخت از خودش هست یا می خواهد کمکی به منتقدین در شناخت جمال زاده کند؟ پروین در این کتاب از تضادهای جمال زاده می گوید از این که او در جوانی زیاد حرف می زده است به شکلی که مخاطب حوصله اش سر می رفته است. او اشاره می کند که جمال زاده موسیقی ایرانی را تحمل نمی کرده ولی سخت به ادب فارسی علاقه مند بوده است. در هر صورت پروین هنگام بیان خاطرات جمال زاده هم به شناختی از خود دست پیدا می کند و هم به مخاطب نشان می دهد که یک نویسنده چگونه می تواند از احساساتش فراتر رود و آن ها را تبدیل به ایده، فکر و هنر کند.
در بخش دوم این کتاب ناصرالدین پروین به برداشت خود از جمال زاده مخصوصا در رابطه با روزنامه نگاریهای او می پردازد؛ با عنوان بخش دوم «برداشت» ما متوجه می شویم که پروین این ادعا را دارد که هنگام نوشتن خاطرات جمال زاده ذهنیت خویش را در نظر نگرفته است و در عوض در بخش دوم از خلال دیدگاه خود جمال زاده و آثارش را مورد بررسی قرار داده است. البته ساده نیست هنگامی فردی می خواهد خاطرات نزدیکانش را بگوید بتواند متوجه چارچوب دیدگاه خود شود که چگونه احساسات آن ها را درک می کند و تصور نکند که توانایی بازگویی واقعیت صرف را دارد؛ از آنجا که واقعیت صرف وجود خارجی ندارد. به هر حال در بخش دوم نویسنده به دوران مشروطه می پردازد که روزنامه نگاری در ایران شکل گرفته است. پروین به موقعیت جمال زاده می پردازد که چگونه روزنامه نگاری کرده و به چه موضوعاتی علاقه مند بوده و چه تلاش هایی برای آزادی و فهم جامعه ی ایران کرده است.
نوشتههای مرتبط
و بخش سوم به سندهایی اختصاص یافته که جمال زاده به ناصرالدین پروین داده است. پروین می گوید: «دست کم در ده ساله ی پایان زندگی اش، هر گاه از کتابی یا کسی صحبت می شد، آن کتاب یا سندی مربوط به آن فرد را به من می داد؛ حال آن که من هیچ گاه چنین درخواستی از او نکرده ام و به نظرم می آید این گونه دست و دلبازی را کمتر می کرده است.» نامه هایی که در بخش پایانی این کتاب چاپ شده اند به قرار زیر هستند:
نامه امیری فیروزکوهی به جمال زاده
نامه ی سید حسن تقی زاده به جمال زاده (بخشی از یک نامه)
نامه ی فریدون تنکابنی به جمال زاده
نامه ی حسام الدین دولت آبادی به جمال زاده
نامه ی قمر دولت آبادی به جمال زاده
نامه ی عباس زریاب خویی به جمال زاده
دو نامه از احسان طبری به جمال زاده
نامه ی هوشنگ مرادی کرمانی به جمال زاده
نامه ی محمد مُکری به جمال زاده
نامه ی زین العابدین موتمن به جمال زاده
(به همراه گزارش موتمن از کتاب خلقیات ما ایرانیان)
نامه ی دیگری از زین العابدین موتمن به جمال زاده
نامه ی ولادیمیر مینورسکی به جمال زاده
نامه ی مجتبی مینوی به جمال زاده
نامه ی پرویز ناتل خانلری به جمال زاده