دشت فریم یکی از قسمت های مهم دودانگه ساری به شمار می رود که از این شهر در منابع تاریخی کهن به نام پَریم یا جبال قارن یاد شده است. در عصر اسپهبدان وقایع و رویدادها و فراز و فرودهای فراوانی به خود دیده است. ابن اسفندیار تبرستان را به ارتفاعات البرز و نواحی جنوبی دریای مازندران محدود دانسته است. وی در بیان نامه تنسر به طور جزیی تر از رویان، رستمدار، مازندران، فرشوادگر، پیروزکوه، قصران و دنباوند نیز نام برده است. این محدوده شامل آمل، ساری ناتل، چالوس و کلار، کجور و فریم و تمیشه می شود (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶: ۷۴). مورخان و جغرافیانویسان قرون اولیه اسلامی و مورخان طبری رشته کوههای شرقی البرز را پایگاه و مقر دو خاندان قارن و باوند بر شمرده اند. و بدین سبب آنان را گرشاه و ملوک الجبال خوانده اند. همچنین از فریم یا پریم به عنوان دژ یا شهری در کوه قارن یاد کرده اند که گویا مرکز فرماندهی این دو خاندان بوده است.
رشته کوههای البزر مرکزی را با نامهایی چون کوه قارن، کوه شروین، شهریار کوه، هزارگری یا هزارجریب ذکر کرده اند که بخشی از سرزمین بزرگ کوهستانی پتشخوارگر بوده است. به واسطه این نام اسپهبدان قارنوندی و باوندی لقب پتشخوارگر شاه نیز داشته اند. شناخت این نواحی به خصوص کوه قارن و قلمرو فرمانروایان آن محققین تاریخ را در بررسی حوادث و رویدادهای تاریخی این منطقه را برانگیخت.
نوشتههای مرتبط
کوه قارن: نام این کوه از اسپهبد قارن فرزند سوخرا گرفته شده (مرعشی، ۱۳۴۵: ۵۹) و از زمان خسرو انوشیروان ساسانی بدین نام خوانده شده است. برخی از مورخین این سرزمین را مقر فرمانروایی آل قارن و عده ای دیگر آنرا مرکز حکومت باوندیان دانسته اند. این ناحیه، سرزمینی کوهستانی است که از کوههای لاریجان شروع شده، بخش بندپی، لفور، سوادکوه و هزارجریب باستانی را در بر می گرفته که همان پتشخوارگر است (رابینو، ۱۳۸۳: ۲۳).
در کتاب جغرافیایی حدود العالم درباره کوه قارن چنین نوشته شده است: “کوه قارن، ناحیه ای است کی مر او را ده هزار و چیزی دهست و پادشاهی او را سپهبد شهریار کوه خوانند و این ناحیه ای است آبادان و بیشتر مردم وی را گبر خوانند و از روزگار مسلمانی پادشاهی این ناحیت اندر فرزندان به اوست” (حدود العالم، ۱۳۶۲: ۱۴۷). مسعودی جای کوه قارن را بین سرزمین قومس و تبرستان می داند (مسعودی، ۱۳۸۱: ۴۹). در سفرنامه ابودلف آن را متصل به ری و دماوند (مینورسکی، ۱۳۴۲: ۷۶) و محمد حسن خان اعتمادالسلطنه آن را در حدود ری و مازندران دانسته می گوید “و آن را جبل عام و البرز خوانند، کوهی عظیم و ممتد است و آن را کوه قارن و کوه قاف نیز گفته اند” (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷: ۱۰۱۱ ). یاقوت حموی کوه قارن را محلی در جبال دیلم و مقر آل قارن ذکر می کند (حموی، ۱۳۸۱: ۴۹). لسترنج ناحیه کوهستانی قارن را نزدیک فادوسبان و مرکز حکومت دودمان قارن بر شمرده است (لسترنج، ۱۳۶۸: ۳۹۸). در کتاب حدودالعالم ذکر شده است که کوه قارن ناحیه ای آبادان بوده که بیش از ده هزار آبادی داشته است (حدود العالم، ۱۳۶۲: ۱۴۷). البته اصطخری ذکر کرده که در کوههای قارن شهرها و دیه های بسیاری نبوده به جز شهرهای چون (شمهار یا سامار) و فریم (پریم) که به یک منزل از ساری فاصله داشته اند (اصطخری، ۱۳۷۳: ۲۱۵). ابن حوقل در صوره الارض می نویسد: “سراسر جبال قارن قریه هاست و جز شمهار که در یک منزلی ساری است شهر دیگری ندارد و مسکن آل قارن در سرزمینی به نام پریم است که مرکز فرمانروایی آنان است و قلعه و ذخایر شان در آنجاست و از روزگار ساسانیان حکومت به دست مردم کوهستان است” (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۱۱۹). در کتاب حدودالعالم درباره شمهار این گونه ذکر می کند: “شهریست خرد هم از این ناحیت و از وی آهن و سرمه و سرب بسیار خیزد” (حدودالعالم، ۱۳۶۲: ۱۴۷). ولی لسترنج آن را آبادترین شهر کوه قارن دانسته که مسجد جامع منحصر به فردی داشته است (لسترنج، ۱۳۶۷: ۳۹۸). ابن اسفندیار پریم را یکی از شهرهای کوهستانی که دارای مسجد جامع و مصلی و بازار است نام می برد (ابن سفندیار، ۱۳۶۶: ۷۴). یاقوت حموی فریم را مرکز فرمانروایی آل قارن در یک منزلی ساری بر شمرده است (حموی، ۱۳۸۳: ۲۶۰). حمدالله مستوفی درباره فریم می نویسد: “بعضی از قومس گرفته اند وبعضی از توابع مازندران و اکثر اوقات ساری می باشد و به والی او تعلق دارد” (لسترنج، ۱۳۶۷: ۳۹۸). در سفرنامه ابودلف فریم را اقامتگاه شاهزادگان بنی قارن واقع در کنار شاخه غربی رود تجن دانسته است (مینورسکی، ۱۳۴۲: ۱۳۴). لسترنج، فریم را استوارترین دژ دودمان قارن که از زمان ساسانیان در تصرفشان بوده می داند. وی ذکر می کند در هیچ یک از کتب مسالک به طور دقیق محل آن تعین نشده است (لسترنج، ۱۳۶۷: ۳۹۸).
زرین کوب درباره جبال قارن چنین می نویسد: “در مشرق ولایت رویان، جبال قارن بود با نزدیک ده هزار آبادی، که دامنه شمالی آن به نواحی آمل و ساری می رسید و بلندیهای جنوبی آن بر دشت قومس اشراف داشت و تمام آن شامل نواحی هزارجریب و سوادکوه و جبال لاریجان کنونی بوده. از این جمله جبال ونداد هرمزد شامل قسمتی از کوههای هزار جریب می شد. لفور (= لبوره) و هرمزآباد دژهای عمده آن به شمار می آمد و هرمزآباد که قصر برخی از فرمانروایان خاندان قارن از جمله مازیار در آنجا بود و با ساری و آمل به یک اندازه فاصله داشت نیز به همین کوه مربوط می شد. پاره کوه دیگر از این جمله که جبل شهریار، شهریارکوه خوانده می شد نیز بخشی از دودانگه هزارجریب به شمار می آمد. شهر عمده آن شهمار بود. اما قلعه آن که تختگاه فرمانروایانش محسوب می شد پریم (فریم) نام داشت و در جنوب ساری واقع بود. محلی هم به نام طاق در این پاره کوه وجود داشت که از قدیم جایگاه خزاین و پایگاه این جبال به شمار می آمد. بخش دیگری از جبال قارن، در محل سوادکوه کنونی، شروین کوه یا جبل شروین خوانده می شد. دامنه های جنوبی آن تا به حدود قومس گسترش داشت. گردنه ای به نام شلفین نیز که سوادکوه و فیروزکوه را از هم جدا می سازد گویا هنوز نام آن در تلفظ عامیانه ضبط وتحریف یافته خویش نگه داشته باشد. در قلمرو جبال قارن لاریجان از قدیمی ترین شهر های کوهستانی طبرستان محسوب می شد و قلعه های استوار داشت” (زرین کوب، ۱۳۷۱: ۳۴۵). در ده تالیور در پریم اسپهبد سرخاب پسر پاو قصر وگرمابه و میدان ساخت و اسپهبد شروین باوندی عمارتهای بیشتری در آن ساخته که ابن اسفندیار آن آثار را در اواخر قرن ششم هجری دیده است. از دژهای مهم فریم قلعه کوزا دارای اهمیت بوده است، ابن اسفندیار محل این قلعه را در نزدیکی روستای تالیور ذکر کرده می گوید: “دهکده تالیور به پایان قلعه کوزا است” (ابن سفندیار، ۱۳۶۶: ۱۵۶).
ذکریا قزوینی در آثارالبلاد و اخبارالعباد این قلعه را این گونه توصیف می کند : “قلعه ای است در طبرستان، از عجایب دنیا بسیار بلند و عالی به قله او نرسد و با ستاره سر گوشی کند. چندان منیع و حصین است که فکر متین از ترتیب مقدمات استخلاص او عاجز ماند. هیچ چشم بیننده ای چنین جایی و حصنی ندیده و هیچ گوشی چنین قلعه ای متین در ربع زمین نشنیده” (قزوینی، ۱۳۷۳: ۳۰۶).
از آنچه در مطالب بالا ذکر گردیده می توان نتیجه گرفت که کوه قارن بخشی از سرزمین بزرگ و باستانی پتشخوارگر یا طبرستان یا مازندران کنونی بوده که محدوده جغرافیای آن از کوههای لاریجان آمل تا استرآباد (گرگان امروزی) بوده که تا قرن نهم نیز به همین نام خوانده می شده است.
شهر پریم بخشی از هزار جریب یاد شده که شهری عظیم بوده است با حصاری آجری شبیه به قلعه در دشتی به نام پریم که در چند زلزله ویرانگر به کلّی از بین رفته است. در قرن پنجم هجری برابر سال ۱۱۲۷ میلادی زمینلرزه بزرگی در منطقه هزار جریب جنوبی سبب ویرانی سراسری روستاهای منطقه پریم که در دره پهناوری در کوههای شرقی پل سفید واقع است، شد. همچنین در سال ۶۰۰ قمری برابر ۱۳۰۹ میلادی زمین لرزهای روستاهای فراوانی را در مازندران تقریباً به طور کامل نابود کرد و سبب از رونق افتادن منطقه پریم نیز گردید.
از جمله آثار شاخص بر جای مانده در این شهر برج رسکت است که این برج تقریباً در پانزده کیلومتری برج لاجیم قرار دارد. اهمیت برج مانند برجهای رادکان و لاجیم به خاطر داشتن کتیبه های کوفی تزیینی و گچبری و آجرکاری است. برج بدنه ای مدور و آجری دارد که صاف و ساده بنا شده است. ورودی این برج نیز در طرف شرقی جای گرفته و دو قوس آجری، شبیه قوسهای پشت نمای طاق کسری و یک کتیبه چهار سطری در بالای آن به چشم می خورد. میان کتیبه کوفی برج گچبری با تزیینات مقرنس کاری وجود دارد. دو سوم از این کتیبه کوفی برج از میان رفته است. حروف کتیبه سفید و متن آن به رنگ آبی است. کتیبه بالای در ورودی نیز فرسوده شده، این کتیبه دارای چهار سطر که سه سطر و نیم آن به خط کوفی و نیمه سطر چهارم به خط پهلوی است.
منابع
ابناسفندیار، بهاالدین محمدبنحسن (۱۳۶۶)، تاریخ طبرستان، ج۱، تصحیح عباس اقبال، تهران: کلاله خاور.
ابن حوقل (۱۳۶۶)، صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران: انتشارات امیرکبیر.
اصطخری، ابواسحاق ابراهیم (۱۳۴۰)، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان (۱۳۶۷)، مرآۀالبلدان، تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی و میر هاشم محدث، ج ۲، دانشگاه تهران.
حموی بغدادی، یاقوت (۱۳۸۳)، معجم البلدان، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، تهران.
رابینو، هیاسین لویی (۱۳۸۲)، مازندران واسترآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
زرین کوب، عبدالحسین (۱۳۷۱)، تاریخ مردم ایران، امیرکبیر، تهران.
قزوینی، ذکریابن محمد بن محمود (۱۳۷۳)، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه با اضافات از جهانگیر میرزا قاجار، به تصحیح و تکمیل میر هاشم محدث، امیر کبیر، تهران،
لسترینج، گای (۱۳۸۳)، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، چاپ سوم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
بی نا (۱۳۶۲)، حدود العالم من المشرق و المغرب، تصحیح منوچهر ستوده، تهران: انتشارات طهوری.
مرعشی، میرظهیرالدین (۱۳۴۵)، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمد حسین تسبیحی، تهران: انتشارات شرق.
منیورسکی، ولادیمیر (۱۳۴۲)، سفرنامه ابودلف در ایران، ترجمه ابوالفضل طباطبایی، فرهنگ ایران زمین، تهران .
مجتبی صفری عضو هئیت علمی گروه باستان شناسی موسسه آموزش عالی نیما است.
نرجس حیدری دانشجوی دکترای باستان شناسی دانشگاه مازندران است.