جستجو در معنای کلی یعنی فرآیند یافتن چیزی در جایی.البته جستجو میتواند به معنای تلاش برای آشکار سازی چیزی پنهان شده هم باشد.
چنانچه مشخص است جستجو فرآیندی است که در هستی انجام میشود و هدف آن چیزی است که در مجموعه هستی قرار دارد.
حال بر آنیم بررسی کنیم آیا میتوان خالق مجموعه ای را در همان مجموعه جستجو کرد.این ایده سابقه ای طولانی در شاخههای مختلف علوم و علوم شناختی دارد.
در ابتدا قاعدهای را مطرح می کنیم.همواره محصول از مجموعه ساختار تولید کنندهاش انرژی کمتری دارد.اساسن اگر هیچ انرژی اضافی نباشد یا دریافت نشود چیزی به چیز دیگر تبدیل نمیشود.تولید کننده باید سطح انرژی بالاتری را داشته باشد یا بدست آورد تا بتواند چیزی را تولید کند.یا این انرژی را در ابتدا دارد و یا آن را از جایی دیگر دریافت میکند و مجموعه زایا شکل می گیرد.
نوشتههای مرتبط
اگر انرژی بالاتری داشته باشد،بخشی از آن صرف تولید محصول میشود و بخشی صرف روند تولید و در قالب گرما و انرژی آزاد میشود و واکنشی گرماده یا انرژی ده شکل میگیرد.
اما اگر تولید کننده انرژی کافی نداشته باشد،باید انرژی لازم را از خارج از خود بدست آورد تا مجموعه زایا شکل بگیرد.در این وضع مجموعه زایایی شکل می گیرد که شامل بخش اصلی تولید کننده همراه با بخشی که کمبود انرژی لازم را فراهم می کند،است.این شکل واکنش گرماگیر یا انرژیگیر است.در واقع انرژی مورد نیاز یک واکنش گرماگیر از همراهی واکنش گرماده دیگری که با آن مساعدت می کند تامین میشود.و هیچ واکنش گرماگیری خود به خود و بدون دریافت انرژی از بیرون قابل رخداد نیست.
و در هر دو صورت فوق مجموعه زایا از محصول انرژی بیشتری دارد تا بتواند روند زایش را شکل دهد.واضح است که میزان بالای انرژی در میزان پایین تر آن نمیگنجد و همواره عکس آن صادق است.پس ساختار بوجود آورنده که یا خالق پرانرژی است یا خالق کم انرژی به علاوه انرژی اضافه دریافت شده هیچگاه نمیتواند به تمامی در محصول قرار گیرد.
حال اگر هستی را محصول بوجود آورندهای بدانیم،پس هستی باید از بوجود آورندهاش سطح انرژی پایینتری داشته باشد.خالق هستی جز خودش منبع دیگری برای دریافت انرژی زایایی ندارد.هستی،کل است و خارج از آن منبعی برای تامین انرژی نیست.پس خالق هستی ناگزیر تنها خودش تامین کننده انرژی زایش هستی است.و واکنش خلق هستی تنها میتواند گرماده باشد.چرا که هیچ منبع دیگری برای مساعدت انرژیکی به خلق هستی نمیتواند وجود داشته باشد.پس خالق هستی سطح بالاتری از محصولش دارد و در آن نمی گنجد.
از سویی نمیتوان حتا بخشی از بوجودآورنده را در هستی آشکار کرد.
آکواریومی را به عنوان هستی تصور کنید که دست سازنده در داخل آن مشغول کاری است.آشکار سازی دست سازنده به عنوان بخشی از سازنده در داخل آکواریوم اثبات میکند که بخشی از سازنده در آن هست و بخشی در آن نیست.اما بخشی که در آکواریوم نیست،کجاست؟! در خارج آن.
یعنی محیط بزرگتری هست که آکواریوم و بخش بزرگتری از سازنده هر دو در آن قرار دارند.و در آن صورت خود آن محیط بزرگتر باید توسط زاینده بزرگتری تولید شده باشد که دوباره خود آن زاینده بزرگتر در این محیط بزرگتر نمیگنجد.در واقع آشکار سازی حتا بخشی از سازنده در هستی به معنای وجود محیط بزرگتر شامل هستی و بخش بزرگتری از سازنده آن می شود که ناچارن خود محصول خالق بزرگتری باید باشد.واز آنجا که هستی،کل است.محیطی بزرگتر از آن متصور نیست.و مجموعه زایای بزرگتر هم بیمعناست.
از سویی ما به عنوان عامل شناسا در هستی حضور داریم.و کاوش محیطی غیر از هستی با ماهیت آنچه هستیم سازگار نیست و عملن برایمان غیرممکن است.و جستجو برای عامل شناسا به معنای از خویش خارج شدن و گسیل به سمت هستی است.تنها سمتی که پیش روی ما قرار دارد.عامل شناسا از خودش بیواسطه باخبر است.اما برای هر جستجویی جز آن به سمت خارج از خودش و در سمت ادامه هستی روانه میشود.در واقع برای هر کشفی جز راهی یکطرفه به سوی هستی راهی دیگری ندارد.و این تمام موارد مورد کاوشش از کوچکترین تا بزرگترین را در بر میگیرد.
و در عین حال دیدیم که سازنده کل نمی تواند در هستی باشد.پس تمام جستجو در این زمینه ناکام خواهد ماند.سازنده نه در پیش روی ما که هستی و تنها محیط قابل جستجو برایمان است،بلکه در پشت سرِ ما به لحاظ وجودی واقع است.
این تغییر جهت،رهیافت شناختی متفاوتی با جنس جستجوی متعارف و معمول شناختی ما را میطلبد.هر چند این شناخت غیرمعمول نیاز به تفکر و بررسی دارد.اما دست کم بزرگترین دایره ممکن یعنی هستی را از صورت مسئله کم میکند.و ضرورت اصلاح سمت جستجو را مطرح می کند.
این مطلب قبلا در نوروزنامه ۱۳۹۹ انسانشناسی و فرهنگ منتشر و اکنون بازنشر می شود.