انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تهران؛ فرصتی برای سوژه سیاست‌ورزی

به‌راستی تهران کجاست؟ شهری است با چندین کیلومترمربع مساحت و چندین میلیون نفرجمعیت که پایتخت سیاسی ایران است؟ یکی از کلان‌شهرهای ایران است که محل تمرکز کار و فعالیت است؟ دیرزمانی است که جماعتی از تهران سخن می‌گویند، آن‌را نقد می‌کنند و برای آن طرح و برنامه می‌ریزند، اما کسی ابتدا تهران را تعریف نمی‌کند. تعریف تهران نیازمند نگاهی فراتر از آمار و ارقام و ویژگی‌های کالبدی، حمل و نقل، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط زیستیِ آن است؛ نگاهی که بتواند افق‌های جدیدی برای برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران، طراحان و ساکنان بگشاید. اگرچه صاحب‌نظران مطرحِ شهری – نظیر هانری لُفور و ادوارد سوجا- بارها این موضوع را به نقد کشیده‌اند که نگاه بخش‌نگر به شهر نمی‌تواند تفسیر درستی از شهر ارایه بدهد اما در ایران هنوز شهر را به مثابه مکانیزمی تفسیر می‌کنند که قابل تجزیه به اعضای آن است (رویکرد میدان‌های آکادمیک و برنامه‌ریزی در حوزه شهری گواهی است بر این مدعا). به نظر من، تهران شبکه‌ای درهم تنیده و پویا از روابط انسانی (Agents)، ساختاری (Structures)، نهادی (Institutions) و گفتمانی (Discourses) است که در طول تاریخ در کالبد محیط، اشیاء و انسان‌ها نمود یافته، می‌یابد و خواهد یافت. یادداشت حاضر در تلاش است تا از طریق این دیدگاه به تبیین این موضوع بپردازد که در مطالعات و برنامه‌ریزی شهری برای تهران، باید تضادهای درونی عناصر این شبکه در هم‌تنیده و روند سیاست‌زدایی از مسأله شهری برملا شود و به سوژه سیاست‌ورز به‌عنوان مهم‌ترین بازیگری که به‌دنبال شهرِ دیگر است می‌بایست مشروعیت داده شود (البته نه در قالب سیاست‌های مشارکتی با گفتمان رایج نئولیبرالی که به دنبال دربرگیری (Inclusion) ساکنان در شهر موجود است). این نوشتار پیش‌نویسی برای تحلیل شهر تهران در گفتمانی انتقادی است و نیازمند تکمیل و تدقیق شدن دارد.

ادامه مطلب در ؛

۳۰۰۸