انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تن‌بارگی در دوره صفویه(۵)

زهره روحی

۲. روسپیان در قلمرو عمومی
ظاهرا روسپیگری ، به عنوان شغل و پیشه قدمتی تاریخی دارد ؛ چه در بین اعراب و چه در بین تاتارها ، ترک‌ها ، هندی‌ها ، ایرانیان ، یونانیان ، و رومی‌ها ، روسپیگری به عنوان شغلی رسمی وجود داشته ( ۳۲ ) ، که معمولا از سر فقر و نا امنی و بی ‌سروسامانیِ ناشی‌از جنگ‌ها و اجبارِ اجتماعی بوده است ( ۳۳ ) . ادبیان و شعرای ایران ( به عنوان مثال بهاءالدین ولد ، مولانا ، سعدی ، حافظ ، سنایی ، نزاری قهستانی ، ناصرخسرو ، …) در آثار خود یا به صراحت و همراه با ملامت درباره این زنان بینوا و یا با ظرافت و دلسوزی نسبت به آن‌ها ، از وجود علنی این گروه در قلمرو عمومیِ زمانه خود یاد کرده ‌اند ( ۳۴ ) . به همین ترتیب صفویه هم از ابتدای کار خود ( دوران شاه اسماعیل ) ، با « روسپیگری » به عنوان شغلی رسمی در قلمرو عمومی آشنایی داشته و همچون تمامی مشاغل دیگر از بابتش مالیات می‌گرفته است . چنانچه در سفرنامه ونیزیان در ایران ، به این مطلب اشاره ‌ای مستقیم شده است : « زنان روسپی که در اماکن عمومی رفت و آمد می‌کنند نیز به نسبت زیبایی خود مالیات می ‌پردازند ؛ و هر قدر زیباتر باشند باید بیشتر مالیات بدهند…» (۳۵ ) . و حتی در زمان شاه عباس اول نیز وجود آنان ، مسئله مالیات ‌دهی‌ و نیز مشروعیتِ حضورشان در قلمرو عمومی تأیید می‌شود . در مقایسه با زنان معمولی همچنان که در سفرنامه ونیزی ‌ها آمده ، زنان روسپی در عهد صفویه از آزادی نسبتا بالایی برخوردار بودند . به عنوان مثال میدان شاه ، یکی از اماکن مهم حضور آن‌ها بود . معمولاً توصیفی که از میدان شاه در گزارشات اروپاییان می‌خوانیم ، همگی تأکیدی است بر زیبایی ، شکوه و جلال آن ؛ چه آن‌هایی که هنگام تازه تأسیسیِ میدان در اصفهان حضور داشتند ( دلاواله ) و چه آن‌هایی که در اواخر عصر صفوی از این شهر دیدن کرده بودند ( شاردن ) . اما قبل از آنکه به میدان شاه، به عنوان یکی از مکان‌های کسب و کار روسپیان در عهد شاه عباس اول بپردازیم ، کمی هم در خصوص اهمیت این میدان در آن عصر بگوییم. به عنوان مثال از اینجا شروع کنیم که این میدان، علاوه بر اینکه تفرجگاهی شهری به شمار می‌آمد ، به لحاظ کارکردهای اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی‌اش، بازگو کننده فرهیختگی و پیراستگیِ مدنیت ایران (۳۶ ) بود . فضا، مکانی همگام با شهر نشینی و رفتار ساکنینش که در گزارشات سیاحان و یا نمایندگان رسمی دولت‌های غربی به تفصیل آمده است. ضمن آنکه از آنجا که حکم دهلیز کاخ شاه را هم داشته ، اهمیتی سیاسی برای مردم و حکومت داشت. کمپفر ، با در نظر گرفتن تمامی این مجموعه ، گزارش جالب توجهی از میدان شاه ارائه کرده که ضمن توصیف خصوصیات کالبدی آن ، بیانگر فضای زنده ، پویا و مشارکت ‌آمیز مردمی است که همگی موقعیتی رسمی در قلمرو روزمره عهد صفوی داشتند . به عنوان مثال ، او از رف‌های دو طبقه طاقداری می‌نویسد که دور تا دور میدان ساخته شده بود و طبقات فوقانی آن ، به عموم مردم ، اعم از غریبه یا فاحشه به عنوان اتاق خواب‌هایی کوچک و تمیز کرایه داده می‌شد ( ۳۷ ) . همچنین از فضای زیرین اتاق‌ها می ‌نویسد که هم به منظور معبر پیاده‌ها به کار می‌آمد و هم پذیرای بساط خرده‌ فروش‌ها و پیشه ‌ورانی بود که قصد فروش کالاهای تولیدی خود را داشتند . علاوه بر این‌ها کمپفر در این میدان ، از استقرار دو مسجد‌ با شکوه شیخ‌ لطف‌الله و یا مسجد شاه نوشته است . ( مساجدی که به لحاظ مذهبی و سیاسی جایگاهی مهم در شهر اصفهان داشتند). همچنین فراموش نمی‌کند از دو میله‌ای که جهت ورزش چوگان و یا اسب ‌دوانی از آن‌ استفاده می‌شد یاد کند و یا از هشتی ‌ای که به حرمسرای شاه راه داشت (با تمامی راز های پنهان از دید عموم) . و یا از بازار بزرگ قیصریه ، و حتی آن قسمت از میدان که به طرف مدخلِ بازار باز می‌شد و به عموم اختصاص داده شده بود تا بساط ‌های رنگارنگ و متنوع خرده فروشان از سمسارها گرفته تا آب ‌نبات ‌فروش‌ها را در خود جای دهد. اما شگفتی ما از عملکرد شاد و سرزندگیِ سازمان فضایی میدان ( با توجه به رکود و بی‌مایگیِ میدان‌های امروزی ) ، زمانی به اوج می‌رسد که کمپفر از حضور رنگارنگ و متنوع دسته‌ های نقالان ، هنرپیشگان ، شاعران ، دلقکان و کُشتی ‌گیرها سخن می‌گوید . آن‌هم بدون ایجاد هرج و مرج و یا بی‌نظمی‌ در میدان ؛ کمپفر با گشاده‌ دستی این فضای همگانیِ سرزنده را ناشی از ذوق ، بذله‌گویی و هنرمندی روح ایرانی ‌دانسته که تا حتی قهوه ‌خانه ‌ها و میخانه‌ ها را هم در بر گرفته بود ( ۳۸ ) .

اما زمانی که متوجه می‌شویم این سازمان فضایی منظم ، شاد و سرزنده‌ (که به یمن آزادیِ خرده‌ فرهنگ‌ها گرد هم آمده بودند ) ، محصول نظارت دقیق اصناف گوناگونی است که هر کدام مسئولیت کنترل فعالیت‌های اقتصادی مختلف در میدان را بر عهده داشته ( ۳۹ ) ، آن گاه به کارایی و موفقیتی پی‌ می ‌بریم که دیوان‌ سالاری متمرکز صفویه در زندگی روزمره داشته است . و خوب است بدانیم هنگامی که پای اصنافِ عهد صفویه به میان می‌آید ، با عرصه وابسته به حاکمیتی روبرو می‌شویم که شهروندان هیچ قدرتی در اداره خصوصی و مستقل آن نداشتند . و وظیفه ریش‌سفیدان ( یا رهبران و رؤسای ) اصناف ( که در واقع خلعت ‌بگیر نظام حکومتی بودند ) به غیر از رسیدگی به نظم سازمانی، و یا گرفتن مالیات و عوارض از اعضای صنف خود ، چیز چشمگیر دیگری نبوده است . مهم‌ترین وظیفه آنان ، گرفتن مالیات و عوارضی بوده که به همه نوع مشاغل تعلق می ‌گرفته است ، چه به صورت نقدی و چه به صورت بیگاری ؛ که این شکل دوم معمولا از کارگرها بوده است ( ۴۰ ) .

اما یکی از نکات مهم در گزارش کمپفر که برای بحث حاضر اهمیت دارد ، این است که تصویری که وی از موقعیت روسپی ‌ها ارائه می‌دهد ، بیانگر آزادی عمل و حضور آشکار آنان در قلمرو عمومی است . به طوری‌که علاوه بر خوابگاه‌ های اجاره‌ ایِ طبقات فوقانیِ رف‌های دور تا دورِ میدان شاه ( که کمپفر توصیف‌شان کرده ) ، در خود میدان نیز اجازه اطراق داشتند . و به گزارش شاردن شب‌ها این میدان پوشیده از چادرهای مختلفی می‌شد که فاحشه‌ها بر پا می‌کردند تا به گفته وی طالبین بتوانند « مطلوب خود را در این چادرها برگزینند » ( ۴۱ ) . اما مطلب به همین جا ختم نمی‌شود زیرا درمی ‌یابیم، شب‌های این میدان فقط به فاحشه ‌ها و کسب‌ و کار آن‌ها اختصاص نداشته است ، بلکه پذیرای تردستان ، خیمه‌شب‌بازها ، بندبازان ، داستان‌سرایان به نظم و نثر و حتی واعظان مذهبی نیز بوده است ( ۴۲ ). اما باید افزود که میدان شاه ، تنها بخشی از محل استقرار فاحشه‌ های اصفهان بوده است . زیرا محلاتی در شهر بودند که در کوی ‌های روسپیان در خانه ‌های خود کار و زندگی می‌کردند . به بیانی آن‌ها فقط در مجاورت کاخ شاه و یا همسایه مشاغل گوناگون در فضای عمومی نبودند ، بلکه کار خود را به قلمرو زندگی‌ و سکونت ‌شان یعنی به بافت‌های محلی شهر نیز نفوذ داده بودند . از آن جمله است کوی آقا شام‌لو در محله دردشت اصفهان ( ۴۳ ) . و یا …؛ ناگفته نماند برخی از این روسپی‌ها سرنوشت شوم و غم‌انگیزی هم داشته ‌اند مانند روسپی معروف به « دوازده تومن » ؛ گفته می‌شود وی علاوه بر زیبایی از ثروت زیادی هم برخوردار بوده است ( ۴۴ ) ، که همین نکته ، مسئله فقر اقتصادی را حداقل برای گروهی از آنان منتفی می‌کند و روسپیگری را به عنوان شغل و حرفه‌ای اقتصادی نشان می‌دهد . طبق آماری که شاردن ارائه داده است در اصفهان دوازده هزار نفر زن روسپیِ رسمی وجود داشته است . وی منظور خود از «رسمی » را با تفسیری مشخصا اقتصادی این‌گونه توضیح می ‌دهد : « یعنی مودی مالیات وجود دارد ، و این آمار شامل آن‌هایی که معاف از مالیات می‌باشند ، تا خویشتن را خصوصی‌تر جلوه دهند ، نیست . روسپیان مزبور هشت‌ هزار تومان مالیات می‌پردازند ، که معادل به تقریب سیصد و شصت هزار لیور است » ( ۴۵ ) .

وانگهی روسپیان در عهد صفوی ( خصوصاً شاه عباس اول ) موقعیت اجتماعیِ قابل توجهی داشتند . زیرا جدا از منافع اقتصادی ، به دلیل همراهی ‌شان با سپاه جنگی ، نقشی جانبی در بدنه سیاسی ـ نظامی داشتند . از این‌رو به چنان درجه‌ای از رسمیت دست‌یافته بودند که در مراسم‌ های عزاداری مذهبی ، همواره جایگاهی محترمانه و مخصوص به خود داشتند . در اینباره، توضیح قابل توجهی در سفرنامه فیگوئروآ ، در خصوص مراسم عزاداری عاشورا آمده که عیناً در اینجا می‌آوریم :

ادامه دارد….