میکائل فوجور برگردان باقر جهانبانی
از آوریل تا سپتامبر ٢٠١۵، گواتمالا با بحران شدید سیاسی در گیر شد. در پی افشای فساد شخصیت هائی در راس حکومت، رئیس جمهور اتو پرز مواینا مجبور به کناره گیری از قدرت شد. برای بسیاری، این تصمیم به دنبال تظاهرات گسترده ای که کشور را متزلزل کرد، اجتناب ناپذیر بود. ولی، آیا تظاهرات خیابانی تنها محرک بود؟
نوشتههای مرتبط
مجموعه پر باری از مشاهدات، مقالات کوشش میکنند به این سؤال پاسخ دهند(١). برخی تظاهرات را چون « بیداری شهروندان» فرای طبقات اجتماعی تحلیل می کنند. بدین سان گابریل ور به همراه دیگران در اولین تظاهرات از طریق فیس بوک، خواهان چیزی بیشتر از بر کناری رئیس جمهور نیست. بر عکس فعال دانشجوئی، لوسیا ایکسچیو از کوششهای تشکیلات دانشجویان در در دانشگاه دولتی سان کارلوس به منظور سیاسی کردن این
« نطفه جنبش اجتماعی، که برای ادامه در بطن مبارزه، نیاز به تقویت تشکیلات در تمام سطوح دارد» سخن می گوید.
جامعه شناس رودریگو ولیز این سؤال را مطرح میکند که چرا نخبگان منتقد وهمچنین آمریکا، متحد سابق خود، آقای پرز مولینا را رها کردند؟ انتقادهای دولت اوباما نسبت به رئیس جمهور سابق از سال ٢٠١٢، استراتژی واشنگتن را افشا می کند: پاکسازی نهادهای دولتی، «در مسیر یک سیاست« سرمایه گذاری وفشاراقتصادی» با هدف پاسخ به حضور فزاینده چین وروسیه در منطقه». حمایتی که کمیسیون بین المللی علیه مصونیت از مجازات در گواتمالا(Cicig) در حال حاضر از آن بهر مند است نیز در این امر دارد. فعالیتهای این کمیسیون از جمله منجر به محکوم کردن تعدادی از ارتشیان سابق طرفدار دولت شد. به باور نویسندگان، این کمیسیون مدلی است که آمریکا قصد دارد آنرا به تمام کشورهای همسایه گسترش دهد.
ایرما ولاسکز نیماتوج روزنامه نگار و متخصص انسان شناسی، نخست رابطه این جنبش عمدتا شهری را با سازمانهای بومی وروستائی تحلیل می کند. او به جدائی ژرفی که نژاد پرستی بوجود آورده است اشاره می نماید. جدائی که در تظاهرات انعکاس پیدا کرد: اگر بسیاری از شهروندان برای نخستین بار به خیابانها می آمدند، مردم روستائی اکثرا در تظاهرات شرکت نمی کردند.
ولاسکز نیماتوج توضیح می دهد که در واقع« مشکل ساختاری، مانع رسیدنشان به یک زندگی شرافتمندانه نیست». روستائیان معتقدند که « به مسائل واقعی وقابل توجه پرداخته نشده است».آنها به دنبال « فروپاشی دولت نژاد پرست هستند تا توزیع عادلانه ثروت در دستور کارقرار گیرد».
جامعه شناس ویرجیلیو آلوارس آراگون، در یک مقاله تحقیقاتی وفشرده که طی آن چنین نتیجه گیری می شود که« انقلاب هرگز بوقوع نپیوست(٢)»، یک بخش را به تلاش برای اصلاح قانون انتخابات و احزاب سیاسی به عنوان یک نیاز فوری اختصاص داده است. فقدان پشتیبانی و فشار از جانب شهروندان ونبود یک چشم انداز ساختاری، جنبش را در برابرهمبستگی نخبگان اقتصادی وسیاسی با شکست مواجه خواهد کرد وبجز رفورم های بسیار اندک، دستاور دیگری نخواهد داشت.
نویسنده بر این باور است که شکست استراتژیکی، همچنین به تخیل سیاسی طبقه متوسط، لیبرالها و مخالفین سر سخت توزیع ثروت نیز مربوط است:
« از خود بیگانگی تحمیل شده از طریق دگم های رفاه خواهی از یک سو و گفتمان فرد گرایانه مصرف از سوی دیگر، تفکر ی ایجاد میکند که فاقد محتوی وانگیزه سیاسی مترقی مشوق سازمان دهی اجتماعی آزادی خواهانه و مطالبه جویانه خواهد بود. تفکر قدرتمند لیبرالیسم در بطن نخبگان اقتصادی گواتمالا، با بی اعتبار شدن مجریان حکومت، مشروعیت یافت. در این شرایط ، آنچه که بسیاری آنرا به عنوان « انقلاب شهروندان» تحلیل کردند، در واقع مشروعیت فرهنگی راست که پرز مولینا نمود آن بود راتقویت کرد.
لوموند دیپلماتیک فوریه ۲۰۱۷
انسان شناسی و فرهنگ ناشر رسمی مجله لوموند دیپلماتیک در ایران است
-١
Regina Solís Miranda (sous la dir. de), La Fuerza de las plazas. Bitácora de la indignación ciudadana en 2015, Friedrich-Ebert Stiftung, Guatemala, 2016, 324 pages.
-٢
Virgilio Álvarez Aragón, La Revolución que nunca fue. Un ensayo de interpretación de las jornadas cívicas de 2015, Serviprensa, Guatemala, 2016, 80 quetzales, 180 pages.