انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تصویری گویا از ایران در واپسین سال‌های عصر قاجار

به سوی اصفهان (Vers Ispahan) شرح بسیار جامع و دقیق و درعین‌حال شیوا و دلپذیری است که پیر لوتی (Pierre Loti) – نویسندهٔ نامدار فرانسوی – در توصیف سفرش به ایران در سال ۱۹۰۱ میلادی (مقارن اواخر سلطنت مظفرالدین شاه) نگاشته است.

پیر لوتی از لحظهٔ ورودش به ایران، تجربه‌ای تلخ و خاطره‌ای ناخوشایند دارد:
«در هنگام ورودمان به خاک ایران با ما با خشونت رفتار می‌شود. علت این برخورد آن است که مرض طاعون در بمبئی شیوع دارد و ما نیز از آنجا می‌آییم. ما می‌بایستی شش روز در قرنطینه به سر بریم و برای این منظور من و مستخدم فرانسوی‌ام ناچاریم که تنها، در یک جزیرهٔ کوچک باتلاقی بمانیم. هرروز عصر، به وسیلهٔ قایق، اندکی خوراک – که فقط برای زنده ماندنمان کفایت می‌کند – به ما داده می‌شود. در این مدّت، با تحمّل گرمای شدید و طاقت‌فرسا و تحت تأثیر طوفان‌های مهیب و بادهای سخت و گرمی که از طرف عربستان می‌وزد… رنج می‌بریم. روزها آفتاب و خرمگس‌ها و شب‌ها حشرات موذیِ بی‌شمار به آزارمان می‌کوشند» (ص ۴۰)

سرانجام، با حصول اطمینان از این‌که پیر لوتی و مستخدم فرانسوی‌اش به طاعون مبتلا نیستند، به آن‌ها اجازهٔ ورود به بوشهر داده می‌شود. این شهر، مبدأ سفر طولانی و سراسری آن‌هاست که از کرانهٔ شمالی خلیج فارس آغاز و به جنوب غربی دریای خزر – بندر انزلی – ختم می‌شود.
مسافرت پیر لوتی حدود دو ماه به طول انجامیده، از بوشهر تا اصفهان بر پشت اسب و قاطر و از آنجا به بعد، با کالسکهٔ چهاراسبه طی شده است. وی به ترتیب از شهرهای بوشهر، برازجان، کازرون، شیراز، آباده، اصفهان، کاشان، قم، تهران، قزوین، رشت و انزلی و نیز بسیاری از شهرک‌ها و قصبه‌ها و روستاهای واقع در مسیر مزبور دیدن و در بعضی از آن‌ها مدتی اقامت کرده است.

 

در زمان سفر پیر لوتی به ایران، نه از راه‌های آسفالته و حتی شوسه خبری بوده است و نه از وسایل حمل و نقل موتوری و نه از اقامتگاه‌های مسافری (نظیر هتل، مسافرخانه و امثال آن). ازاین‌رو، وی ناچار بوده است بخش بزرگی از مسیر ۲۴۰۰ کیلومتری سفرش را در راه‌های مالروی طی کند که عبور از آن‌ها در بسیاری از نقاط (به‌ویژه در کُتل‌های واقع بین بوشهر و کازرون) با دشواری و مخاطرهٔ بسیار همراه بوده است. او همچنین ناگزیر بوده اکثراً در کاروانسراها و مساکنی اقامت کند که فاقد حداقل امکانات بوده و اتاق‌های آن‌ها بیشتر به بیغوله شباهت داشته است. وی در توصیف کتل‌های مذکور، که حتی تا حدود ۵۰ سال قبل نیز – به رغم اصلاحات و تغییرات اساسی که در آن‌ها صورت گرفته بود – همچنان، خطرناک‌ترین و صعب‌العبورترین راه‌های کوهستان ایران محسوب می‌شد، چنین می‌نویسد:

«… در اینجا راه کاملاً مسدود می‌شود و دیواری عمودی به بلندی سیصد یا چهارصد متر جلو درّه را می‌بندد. … محققاً چاروادار دیوانه شده زیرا قیافه‌اش حاکی از آن است که می‌خواهد از این دیوار بالا برود… او اسب خود را به سوی شکافی می‌راند که برای عبور بزها مناسب است و می‌گوید: “این راه عبور ماست!” حدود دو ساعت از وقت ما در این راه پُرمشقت سپری می‌شود. حرکت در این سربالایی استخوان آدمی را خُرد می‌کند. چهارپایان ما، به طور دائم، تقریباً راست روی دو پا ایستاده‌اند و در تاریکی شب … با دستان خود برای بالا رفتن تقلا می‌کنند، بدین ترتیب که دست‌ها را در سطحی بالاتر از سر خویش و دیوارهٔ کوه نهاده به دنبال یک برجستگی یا پیش‌آمدگی می‌گردند تا مانند حیوانات چنگال دار، خود را به آن بند کنند و سپس به کمک تنه و کمر بالا بروند… همگی ما به دیوارهٔ کوه چسبیده‌ایم. بدین ترتیب، اگر اتفاقاً یکی از ما [یا یکی از حیوانات] پرت شود، به هنگام سقوط، با افراد دیگر برخورد کرده، همراه آن‌ها به قعر درّه سقوط می‌کند. این راه‌های تنگ و باریک… طیّ قرن‌ها به‌وسیلهٔ کاروان‌ها ایجاد شده است… در بسیاری از نقاط، در کنار این پله‌های وحشتناک دیوار و مانعی وجود ندارد. گاهی بوی مردار هوای سنگین و سوزان را آکنده می‌کند و در ضمن، توده‌ای که جسد حیوانی است راه را بر ما می‌بندد.» (صص ۶۳-۶۵).

نحوهٔ تبویب (فصل‌بندی) سفرنامه
به سوی اصفهان، در آخرین ویراست، دارای یک پیشگفتار کوتاه و سه مقدمه است: مقدمهٔ اول نگاشتهٔ مترجم فقید سفرنامه است که در ۱۳۲۳ خورشیدی، به مناسبت نخستین چاپ کتاب نوشته شده است. مقدمهٔ دوم (مورخ مهرماه ۱۳۷۰) به خامهٔ استاد فقید محمد مهریار نگارش یافته است. این مقدمۀ مبسوط، افزون بر تحلیل عالمانهٔ شیوه و سبک نگارش سفرنامه و مندرجات آن، حاوی شرح حال به نسبت مفصلّی از پیر لوتی و نیز معرفی تفصیلی آثار متعدد اوست. در مقدمهٔ سوم (مورخ ۱۳۹۷) دکتر نادره جلالی، از دیدگاه یک تاریخ‌شناس اجتماعی، به بررسی سفرنامه و داوری دربارهٔ آن پرداخته است.

متن کتاب با پیش‌درآمد دوصفحه‌ای آغاز می‌شود که سراسر آن به اصفهان اختصاص یافته است و در جای‌جایِ آن عبارات پُرطنین و ادیبانه‌ای در توصیف و تحسین آن به چشم می‌خورد که نمونه‌هایی از آن ارائه می‌شود:

«کیست که همراه من به اصفهان بیاید و این شهر را در موسم گل نظاره کند؛ در راه، به آهنگی در کنارم گام بردارد تا مانند سفرهای قرون‌وسطی، مسیر خود را منزل‌به‌منزل ادامه دهیم؟»(ص ۳۷)

«کیست که با من بیاید و جلوهٔ گل را در اصفهان تماشا کند، خطرِ اسب‌سواری در راه‌های تنگ و ناهموار را – که حیوانات هر دم در آن به زمین می‌خورند – بر خود هموار سازد … و میان کشتزارهای تریاک – که به گل‌های سفید آراسته‌اند – و در باغ‌های گل‌سرخ، این شهر کهنسال را که مجموعه‌ای از ویرانه‌های اسرارآمیز با گنبدها و مناره‌های آبی و میناکاری است، تماشا کند؟» (همان)

متن اصلی کتاب متشکل از پنج بخش و هر بخش شامل زیرمجموعه‌هایی است که به صورت روزنامه یا شرحِ روزانهٔ (diary) رویدادهای سفر و مشاهدات نویسنده تنظیم شده و عنوان آن‌ها عبارت است از روزهای ماه به تقویم میلادی. این روزنامه‌ها از سه‌شنبه ۱۷ آوریل ۱۹۰۱ آغاز می‌شود و در چهارشنبه ۶ ژوئن همان سال پایان می‌پذیرد.

نگاهی به شیوهٔ نگارش و محتوای سفرنامه
به سوی اصفهان گرچه به‌ظاهر سفرنامه‌ای است که پیر لوتی از سفر خود از خلیج‌فارس تا دریای خزر نوشته است، ولی درواقع کتابی ادبی است و درمجموع، تابلوهایی توصیفی است از نویسنده‌ای توانا با قلمی سحّار در وصف ایران و مناظر آن و صحراها و کوه‌ها و دشت‌ها و شهرهایش و حتی کوچه‌های پُر گردوخاک و مساجد ویرانش و … و همه را بس زیبا و دلنشین توصیف کرده است.

پیر لوتی، در مقام توصیف، ناظری است دقیق و کاشف و واصفی است توانا که کمتر چیزی از نظر دقیق او پنهان می‌ماند و چون شروع به وصف می‌کند گویی که خودش نیز به دنبال شور و احساس آفریدهٔ خویش به دنیایی دیگر می‌رود. وقتی در کنار کشتزار تریاک – که گل‌های سرخ و سپید آن آسمان پرستاره را می‌ماند – نشسته است یا هنگامی‌که از کنار کوه‌های داغ و برشته و عریان عبور می‌کند و یا دشت‌های پُر از شقایق و نرگس را درمی‌نوردد، همه را چون نقاشی دقیق به تصویر می‌کشد و خود نیز گویی با لذّت بسیار در این تشریح و توصیف شریک است. آنجا که کاروان، با سروصدای بسیار فرود می‌آید و یا شبگیر که بار برمی‌بندد و صدای زنگ شتران و چهارپایان با فریاد و همهمهٔ کاروانیان در هم می‌آمیزد، قلم سحرآفرین او وصفی شگفت پدید می‌آورد و به‌راستی بس دلپذیر. وقتی‌که دیرگاه به شهرهای نیمه‌ویران نزدیک می‌شود که در دریای تاریکی فرورفته‌اند و دیوارهای ویران آن‌ها در تاریکی شب چون عفریتان و موجودات وهم‌انگیز رهگذران را به اندیشه‌های هولناک می‌کشاند و جز عوعوی سگان ولگرد صدایی به گوش نمی‌رسد، اینجا هم پیر لوتی قلم‌به‌دست می‌گیرد و خواننده را به تماشا می‌بَرَد و با دقت و حوصله به وصف مشاهدات خود می‌پردازد (ص ۱۵).

باری، پیر لوتی که در آثار خود پیرو سبک امپرسیونیسم است، دیده و شنید و احساس‌های خود را چندان زنده و نیکو مجسم می‌کند که خواننده را عملاً در این احساس خود شریک می‌سازد (ص ۲۴).

زندگینامهٔ کوتاه پیر لوتی و معرفی آثار او
پیر لوتی، نام مستعار است. نام اصلی نویسنده Louis Marie Julien Viaud بوده است. در چهاردهم ژانویهٔ ۱۸۵۰ در شهر روشفور (Rochfort) فرانسه زاده شد و در دهم ژوئن ۱۹۲۳ در هندای (Hendaye) چشم از جهان پوشید و بدین‌سان ۷۳ سال و چند ماه را در این خاکدان گذراند.

شهرت پیر لوتی اساساً در زمینهٔ رمان‌نویسی است ولی تعلق خاطرِ عمیق و دیرپایی که وی به شرق و شرق میانه پیدا کرد و طی مسافرت‌های خود به این سرزمین‌ها، تأثرات و خاطرات خویش را از آن‌ها به رشتهٔ تحریر کشید، وی را در میان نویسندگان فرانسه نامبردار ساخت. در روح وی، نوعی سرگشتگی و سرخوردگی از وضعیت انسان قرن معاصر خویش در اروپا پدید آمده بود، که وی را به گریز از جامعهٔ روز فرنگ وادار می‌ساخت. از سوی دیگر، در روح عاشق‌پیشهٔ او گونه‌ای علاقهٔ شدید به گریز از فنا و مرگ و دلبستگی به عشق وجود داشت که آرامش نمی‌یافت و به کشش و کوشش غرب تن نمی‌داد و تسلیم نمی‌شد. در این میان، اشتغال او به عنوان افسر نیروی دریایی فرانسه، ناگزیر او را به شرق و شرق میانه کشید و تأثرات خاطر وی از دیدار این ممالک بنیاد طرح‌هایی شد که وی رمان‌ها و آثار خود را بر اساس آن‌ها طرح‌ریزی کرد.

پیر لوتی را به‌حق می‌توان نویسنده‌ای پرکار و پراثر به شمار آورد: نخستین رمان او با عنوان Aziyade (چاپ ۱۸۷۹) قرین کامیابی شد و نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. رمان‌ها و کتاب‌های او که یکی پس از دیگری منتشر می‌شد، احترام و تکریم ناقدان بزرگ ادبی را نصیب او کرد. کتاب ماهیگیر ایسلندی (۱۸۸۶) توفیقی شگفت به دست آورد. یک سال بعد، کتاب مادام کریسانتِم او منتشر شد که توجه ناقدان ادبی بزرگی چون فردیناند برونتیه و آناتول، فرانس سلطان نثر فرانسه، و پول بورژه و ژول لامتر را به خود جلب کرد و تحسین و تمجید آنان را برانگیخت و بدین ترتیب، راه را بر عضویت وی در فرهنگستان فرانسه در سال ۱۸۹۱ گشود. از آن پس، هرسال، دست‌کم، یک کتاب از وی انتشار می‌یافت: نوول Ramuntcho در ۱۸۹۷، به سوی اصفهان به سال ۱۹۰۴ و رمان بسیار دلپذیر او به نام دلشدگان در ۱۹۰۶ منتشر شد. موضوع اصلی این کتاب دلدادگی و شیدایی است و نویسنده بدین‌وسیله تلاش می‌کند اندوهِ جانکاهی را که درون جان‌ودلش رخنه کرده است در کرانهٔ هر دریایی که بدان پای می‌نهد، آرام کند.

باری، سفرنامهٔ به سوی اصفهان مخلوق چنین شخصیت شگفتی است. در پایان سخن، یادآوری این نکته ضروری است که از کل صفحات این سفرنامهٔ فقط حدود یک‌ششم آن به اصفهان اختصاص دارد و انتخاب عنوان «به سوی اصفهان» برای کتاب، به دلیل دلبستگی و شیفتگیِ وافر نویسنده به این شهر و آثار تاریخی آن است.

اطلاعات کتاب‌شناختی:

به سوی اصفهان. پیر لوتی. ترجمهٔ بدرالدین کتابی، مقدمه‌ها: محمد مهریار و نادره جلالی. ویراست سوم. تهران: اطلاعات، ۱۳۹۷. ۳۲۸ ص. مصوّر.

نویسنده حمید تنکابنی است و مطلب اولین بار در نشریه جهان کتاب منتشر و برای بازنشر از طریق دفتر نشریه در اختیار انسان‌شناسی و فرهنگ قرار گرفته است.