انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تحلیلی جامعه شناسانه بر فیلم «میهمان داریم»

خلاصه داستان: حاج ابراهیم مردی سالخورده و فراموشکار و فخری زنی حواس پرت است. آنها با یکدیگر در خانه ای قدیمی و کلنگی در محله ای زندگی می کنند که در حال نوسازی است. پسرشان رضا که جانبازی عصبی و پرخاشگر است در آسایشگاه نگهداری می شود واز رابطه با انسان های دیگر بیزار است. یک روز حاج ابراهیم وفخری تصمیم می گیرند رضا را به خانه برگردانند تا بهتر از او مراقبت کنند. رضا به خانه می آید اما پرخاشگری اش در خانه هم ادامه می یابد. حاج ابراهیم و فخری نیز تلاش می کنند تا با آرامش او را تحمل کنند. تا این که یک شب حال رضا بد می شود و روی زمین می افتد زمانی که سعی می کند کپسول گاز را برای تنفس مصنوعی بردارد، کپسول زمین می افتد و در همین زمان با ورود زینب و حسین و عباس نجات پیدا می کند. در ادامه، حضور این سه فرزند باعث می شود که خانه رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. زینب که رابطه عاطفی عمیقی با رضا داشته او را متقاعد می کند که شرایطش را بپذیرد و داروهایش را بخورد. حسین وعباس هم خانه را تعمیر وبازسازی می کنند(زیرا قرار است میهمان ای بسیار مهم به خانه بیاید). در انتهای فیلم مخاطب متوجه می شود که زینب، حسین و عباس فرزندان شهید خانواده هستند و تمام اینها در جهان ذهنی شخصیت ها گذشته است. در انتهای فیلم خانه ای قدیمی اما بازسازی شده و زیبا با دیوارهای تازه رنگ شده و حیاطی پرازگل دیده می شود و حاج ابراهیم، فخری و رضا با لباس های نو درحال صحبت با مهیمان(که نشان داده نمی شود) هستند.

تحلیل جامعه شناسانه فیلم

فیلم میهمان داریم روایت گر خانواده ای است که بافت سنتی و ارزش ها و باورهای خود را در گذر از سنت به مدرنیته حفظ کرده است. روایت گر زندگی حاج ابراهیم و همسرش فخری و فرزندانشان به نام های رضا، زینب، حسین و عباس که هر یک به گونه ای برای پاسداشت جهان بینی و ارزش هایشان تاوان داده اند.

به طور عمده در فیلم دو نقد اساسی به مدرنیته را می توان یافت: ۱- نقد به عقلانیت ابزاری مختص مدرنیته ۲- نقد به نوسازی بی رویه و بی برنامه در شهرها بدون توجه به بافت سنتی

۱- نقد به عقلانیت ابزاری مختص مدرنیته

ماکس وبر یکی از پیشگامان جامعه شناسی ست که در نظریه هایش به وضعیت انسان در جامعه مدرن و تحت حاکمیت عقلانیت صوری( ابزاری) توجهی ویژه دارد. عقلانیت صوری نقطه مقابل عقلانیت ذاتی ست و به گزینش وسایل و هدف ها از سوی کنشگر مربوط است؛ این گزینش با ارجاع به قواعد، مقررات و قوانینی صورت می گیرد که عموماً کاربرد دارد و از ساختارهای وسیع اجتماعی به ویژه دیوانسالاری و اقتصاد سرچشمه می گیرد. به باور وی تسریع رشد عقلانیت صوری در جوامع غربی به جایی رسیده است که انسان خود را تحت سیطره و اسیر آن می پندارد و این «قفس آهنین» عقلانیت است که انسان به زندانی بودن در آن ناگزیر است(نک ریتزر،۳۴ ).اندیشه های وبر بر نظریات بسیاری از اندیشمندان متاخر در حوزه های گوناگون علوم انسانی تاثیر گذاشته است که میشل فوکو یکی از نامدارترین آنهاست. فوکو تحت تاثیر مفاهیم عقلانیت صوری و قفس آهنین وبر قرار گرفت و به تحلیل وضعیت انسان در جوامع مدرن و پسامدرن پرداخت. به باور وی در دنیای مدرن خردگرایی با تعریفی که از انسان(به مفهوم دکارتی) ارایه می دهد هرگونه غیر آن را طرد می کند و این گونه مفهوم «دیگری» در جامعه به وجود می آید. در برهه های زمانی این «دیگری» طبق تعاریف گروه های گوناگون اجتماعی را شامل می شود که باید به حاشیه رانده شوند یا در جایگاه های مختلف حفاظت و نگهداری شوند.

آثار فوکو در معنایی تمامی به دنبال درک و تحلیل مفهوم «طرد» و «دیگربودگی» است. دیگربودگی عاملی ست برای طرد و برای هویت یابی طردکنندگان؛ این امر را فوکو در دیگربودگی عقلانی در کتاب «تاریخ جنون در قرون وسطی»، در دیگربودگی جنسیتی با کتاب «تاریخ روابط جنسی» و در دیگربودگی اجتماعی با کتاب «مراقبت و تنبیه» مورد بررسی قرار داده است.پرسمان اساسی وی آن است که چگونه قدرت در جوامع انسانی شکل می گیرد و خود را طریق نهادهایی چون بیمارستان، آسایشگاه روانی، زندان، مدرسه و غیره تثبیت می کند( فکوهی،۳۱۶). به نظر او روشنگری عقلانیتی که به وجود می آورد و خود را در قالب دانش متبلور می سازد، ابزارهای لازم را برای سرکوب، برای در اختیار گرفتن کالبد انسان ها و نظارت شدید بر آن ها و تنبیه به موقع شان در اختیار حاکمیت می گذارد(همان،۳۱۷). بنابراین او نیز عقلانیت را قفس آهنین انسان می دانست اما با این تفاوت که مقاومتی را هم در برابر آن متصور بود(نک ریتزر،۳۴)

با این تفاصیل سراسر فیلم «میهمان داریم» را می توان گونه ای کنایه به عقلانیت ابزاری مدرنیته (به تعبیر وبری) دانست به این صورت که حاج ابراهیم آلزایمر دارد، فخری حواس پرت است و رضا دچار مسایل و مشکلات روانی ست. در واقع هرسه آن گونه عقلانیت حاکم بر جامعه مدرن را به طورکامل ندارند با این حال با معنی سازی و تفسیری که از خود و جهان اطرافشان می سازند آن را تعریف و بازتعریف می کنند. می توان گفت که این عمل آنها همان مقاومتی ست که میشل فوکو در برابر قفس آهنین عقلانیت دنیای مدرن متصورشده است.مقاومت «دیگری» هایی به نام حاج ابراهیم، فخری و رضا در برابر خردگرایی میراث دکارتی؛ نشان دادن آسایشگاه و وضعیت رضا در آن که تحت تدابیر پرسنل آسایشگاه درحال مداواست نمادی از دیدگاه فوکویی به جامعه مدرن است که در آن انسانی که دیگری ست در چهارچوب عقلانیت ابزاری(آسایشگاه) قرار می گیرد تا بهنجار شود.

در فیلم زمانی که حاج ابراهیم و فخری می خواهند رضا را از آسایشگاه ببرند، مدیر آسایشگاه به آنها می گوید که آنجا برای رضا و امثال وی بهتر است ؛ اما حاج ابراهیم با کنایه به وی می گوید:« اینجا بماند که زیر یک خروار دارو مثل یک تیکه گوشت منجمد بیافتد روی تخت… هرچه ساکت تربهتر!» . این جمله حاج ابراهیم اشاره به «نه» انسان هایی دارد که در برابر قفسی که عقلانیت ابزاری ساخته است مقاومت می کند.

آنها رضا را از آسایشگاه که برساخته هنجارها و ساختار اجتماعی و تعریف ای ست که نظام اجتماعی از فرد بهنجار و نابهنجار ارایه داده است به خانه می برند و به همراه هم به تعریف دوباره از رضا می پردازند. رضا که برای افکار و اندیشه های متفاوتش، یک «دیگری» در جامعه مدرن و در حال نوسازی به شمار می آمد سرانجام با کمک خانواده اش که هریک به گونه ای شبیه او هستند، خود را بازتعریف می کند و واقعیتی مطابق با تفاسیر خود خلق می کند.

۲- نقد به نوسازی

نقدی که فیلم به نوسازی دارد با نشان دادن آسیب هایی که پدیده نوسازی به خانه های قدیمی و ساکنان یک محله سنتی وارد می کند، آشکار می شود. در جامعه شناسی مفهوم نوسازی بر دگرگونی کامل جامعه سنتی یا ما قبل مدرن، با انواع تکنولوژی و سازمان اجتماعی مربوط به آن که از ویژگی‌های یک اقتصاد پیشرفته و ثروتمند و از لحاظ سیاسی دارای ثبات است دلالت دارد».نوسازی با فرایند عقلانیت و عقلانی شدن جوامع ارتباط تنگاتنگی پیدا می‌کند، زیرا در این دیدگاه نوسازی و تجدد، حاصل عقلانی شدن جوامع انگاشته می شود. نوگرایی یک خصلت اجتماعی ساختاریافته از طریق پویش های دنیوی شدن، عقلانی شدن و روشنگرایی ست( ازکیا، ۹۰-۸۹)

امروزه از انتقاداتی که به نوسازی می شود عدم توجه آن به لحاظ کردن ساختار و موقعیت درونی جوامع مورد نظر و پیاده کردن برنامه های نوسازی مطابق الگوهای غربی در سطوح گوناگون اجتماعی، اقتصادی و روانی بدون مطالعه بومی از جوامع هدف است. اندیشه نوسازی در ایران نیز شکل گرفت و گسترش یافت. رشد شهرنشینی و تخریب بافت ها و ساختمان های قدیمی شهرها و ساختن آپارتمان های یک شکل از نمودهای نوسازی در ایران به شمار می آید که فیلم نیز به آن اشاره دارد. در فیلم «میهمان داریم» بارها آسیب هایی نمایش داده می شودکه تخریب خانه های قدیمی و نوسازی آنها برای بافت های سنتی شهر دارد. برای مثال سروصدای شبانه روزی تخریب خانه های محله و ترک خوردن تدریجی دیوارهای خانه حاج ابراهیم در اثر ساخت و سازهای همسایه از این قبیل است. از سویی فشار اجتماعی پدیده نوسازی که هرگونه قدیمی را در برابر مدرن کهنه و ازکارافتاده تلقی می کند نیز بر شخصیت های اصلی فیلم مشهود است. در جایی از فیلم فخری با نگاهی به نوسازی خانه همسایه خطاب به حاج ابراهیم می گوید: « معلوم نیست که ما تا کی دوام می آوریم؟»

با این اوصاف فیلم «میهمان داریم» را می توان با نظریه «بلومر» نیز واکاوی نمود. در فیلم، رفتارهای رضا و کمال(دوست جانباز رضا که در آسایشگاه شهید شده بود) را می توان از منظر نظریه کنش متقابل نمادین بلومری توجیه نمود.

به باور بلومرکنش متقابل نمادین عبارت از «خودهایی» است که با یکدیگر در کنش متقابل قرار دارند و این کنش ها در ارتباط با دیگران وقوع می یابد؛ بدین گونه که هر یک از افراد در برخورد و کنش با دیگری عملی را که آن دیگری انجام می دهد ارزیابی و تحلیل می کند و سپس می کوشد رفتار و وضعیت خود را بر اساس ارزیابی خود از کنش دیگری، جهت یا تغییر دهد. بنابراین کنش های دیگران به عنوان عامل موثر در شکل دادن کنش های انسان ها تاثیر دارد و بر اثر کنش های دیگران فرد ممکن است وضعیت اش را اصلاح و بازسازی کند. به نظر بلومر دو سطح کنش قابل تشخیص است: ۱- کنش متقابل غیرنمادین(فرد مستقیماً و بدون تفسیر آن را پاسخ می دهد) ۲- کنش متقابل نمادین(فرد با تعبیر و تفسیر، پاسخ می دهد)؛ که کنش دوم را موضوع مطالعه جامعه شناسی می داند(توسلی،۳۱۸).

در فیلم رضا جانبازی ست که به جایگاه و رفتارهایی اعتراض دارد که با وی و بازماندگان جنگ تحمیلی شده است. در واقع رفتارهای پرخاشگرانه و روان پریشانه ی وی پاسخی به کنش های جامعه نسبت به امثال اوست. او بارها در فیلم به نقد برخوردی که با بازماندگان جنگ می شود انتقاد می کند و برای اعتراض فریاد می کشد، داروهایش را نمی خورد، سوار بر ویلچر خودش را به در و دیوار می کوبد و… البته این پرخاشگری رضا زمانی شدت گرفته است که هم اتاقی اش در آسایشگاه (کمال) پس از سالها تلاش برای پیوستن به جامعه سرانجام در انزوا شهید می شود. کمال جانبازی بوده که به پاس رشادت هایش در جنگ به او پست مدیریتی می دهند اما وی به تدریج متوجه می شود که برای ادامه درکار و موفقیت در این مسیر باید برخی باورها و ارزش هایش را زیرپا بگذارد از این روی به آسایشگاه می آید تا به دور از جامعه در آنجا روزگار بگذراند. رفتار رضا و کمال گونه ای پاسخ به کنش افرادی است که با آنها در ارتباط بوده است. به واقع اگر آنها در روابط و ارتباطات اجتماعی شان شاهد رفتارها و کنش های دیگر بودند به گونه ای دیگر عمل می کردند. آن دو پس از دریافت رفتارهای دیگران و تفسیر و تعبیر ذهنی آن کنش ها، مطابق با معانی و تفاسیر ذهنی شان، دست به واکنش زده اند.

منابع

ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران، کلمه، ۱۳۸۱

پارکین، فرانک ، ماکس وبر، شهناز مسمى پرست، تهران، ققنوس، ۱۳۸۴

ریتزر، جورج، نظریه های جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، علمی، ۱۳۷۴

توسلی، غلامعباس، نظریه های جامعه شناسی، تهران، سمت، ۱۳۸۷

فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه های انسان شناسی، تهران، نی، ۱۳۸۱