سیمون برونر در این کتاب به معنا و تعریف سنت پرداخته و هدفش این است که به مقابله با رویکرد آکادمیک شتابزده نسبت به سنت بپردازد. در دوران مدرن، پرچمداران توسعه اعلام کردند که موانع سنت از بین رفته است، اما مشکل اینجاست که علیرغم این اظهارات، سنت هنوز هم نیرویی همیشه حاضر است که باید آن را در نظر گرفت ـ و این پایداری شایستۀ توضیح است.
با توجه به اهمیت سنت در اینجا و اکنون، این سؤال نیز مطرح میشود که آیا واقعاً آنقدر که بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران میخواهند ما را باور کنند مانع پیشرفت میشود یا خیر. حتی زمانی که برخی از ناظران مردمی متوجه سرزندگی سنت میشوند، اغلب آن را بهطور غیرقابل درک، اگر نه عجیب، روایت میکنند. سنت به طور اسرارآمیز، عرفانی، تغییر ناپذیر «آنجا» یا خارج از کانون توجه ظاهر میشود. کارشناسان اصالت را بهمثابۀ نشانه تمدن مطرح میکنند، و اغلب سنت را به عنوان چیزی متعلق به شخص دیگری در فاصلۀ دورتر و در سطح فرهنگی یا طبقاتی پایینتر معرفی میکنند. برونر توضیح میدهد که سنت فرآیندی زنده و فراگیر است که اغلب در زندگی افراد مدرن نادیده گرفته میشود و یا سرکوب میشود.
نوشتههای مرتبط
برونر بیان میکند با سنت به عنوان یک اصطلاح و یا به عنوان یک ایده، با مهربانی رفتار نشده است. در شکل تجربی و قابل ثبت «سنتهای» بیانی، شواهد اعمال فرهنگی چندان سخت و سریع در نظر گرفته نشده است. تغییرپذیری، به جای ثابتبودن، علامت تجاری سنت است. منظور برونر در این کتاب این است که این ویژگی تجربه زیسته باید آن را برای ملاحظات زندگی و فرهنگ انسان جذابتر کند. علیرغم تلاشهای فلسفی و سیاسی برای از بین بردن سنت، آن [سنت] همچنان به درک عامهپسند فرهنگ بازمیگردد، زیرا هنوز در زندگی مردم و جامعه ریشه دارد و همچنان در گفتمان عمومی و یا در تلاش برای احیای و بارآفرینی عرف مطرح میشود. همان طوریکه نویسنده در فصل اول اشاره کرده است، سنت به جای اینکه به زبالهدان فرستاده شود، در قالبهای مختلف ظاهر میشود و به سرفصلهای اصلی روز تبدیل میشود.
هدف برونر در این کتاب فقط «پُرکردن شکاف» نیست، بلکه نشاندادن امکان عینی مطالعه فرهنگی با مرکزیت سنت است. مطمئناً، وقایع نگاریهای فولکلور و عامیانه، قومنگاری گروههای اجتماعی، و سالنامههای زندگی روزمره چیزهای زیادی در مورد چیستی سنت، اگر نه چراییها و دلایل آن، ارائه کردهاند. اما به طور کلی، سنت مشکلات فکری و عملی را ارائه میکند که قابل تأمل است.
ریموند ویلیامز از جمله کسانی است که بر تفکر من تأثیرگذار بوده است. او خاطر نشان میکند که در نظریه مدرنیزاسیون، واژههای سنت و بهویژه سنتی «اکنون اغلب بهصورت انکارآمیز، با فقدان ویژگی مشابهی به کار میروند» (ویلیامز، ۱۹۸۳: ۳۱۹). از نظر ویلیامز سنت در نتیجه تلقیشدن در محافل روشنفکر بهعنوان خلاصهنویسی برای افراد مبتذل و جاهل، اهمیت پیدا کرده است. او در برآورد خود تنها نیست که وقتی روشنفکران سنت را در قلمرو دردسرساز، عجیب، ناشناخته، نادیده و بهویژه غیرقابل توضیح قرار میدهند، چیزهای مدرن به نظر تجربی شناخته میشوند. او میگوید، در مقایسه با مدرنیته، فهم سنت سختتر است، یا شاید محققان آن را بیش از حد ساده کردهاند تا پیچیدگی مدرنیته را تأیید کنند.
برونر میگوید، بهجای اینکه سنت را در تقابل با عقلانیت، پیشرفت و جوانی قرار دهم، نمونههایی را نشان میدهم که در آن سنت به جای «آن» «با آن» است. یعنی سنتهایی را تحلیل میکنم که با تجربه هنجاری در هم تنیده هستند. سنت بهجای ورقهای از مدرنیته، عاملی است که من آن را در عمل میبینم. من به جای اینکه محدودیت و یکنواختی آن را فرض کنم، بسط و تنوع سنت را مییابم. من عامل انسانی در سنت و اهمیت آن برای حاوی و انتقال نمادها، ارزشهای عمیق، و پیامدهای سیاسی و روانشناختی در فرهنگ مدرن، اغلب در پاسخ به اضطرابهای عاطفی و درگیریهای اجتماعی را کشف میکنم. با انتقاد از امتیازدادن به مدرنیته در تئوری فرهنگی، تلاش میکنم نقش سنت را در عمل اغراق نکنم یا آن را منزوی نکنم و نیروهای دیگر را کنار بگذارم. بدیهی است که تمرکز من ابتدا بر ساخت سنت ـ به عنوان یک عمل در قالب سنتهای متکثر و به عنوان یک کلمۀ مهم در مفهوم سنت مفرد ـ در جامعۀ پیچیده قابل مشاهده است، زیرا هنوز دستورات فرضی وجود دارند که به دلیل اعلام ناپدیدشدن سنت با عصر فئودالی، عصر صنعتی، دهۀ ۱۹۶۰، یا هر نشانۀ دیگری تبلیغ میشوند.
برونر در این کتاب نشان میدهد که تجزیه و تحلیل نقشهایی را که سنت در فرآیند فرهنگی ایفا میکند، با در نظر گرفتن منابع متعدد ـ در درجۀ اول تاریخی، اجتماعی و روانشناختی ـ در توضیحاتم برای پایبندی مداوم، و انطباق یا زوال سنتها ضروری است. سوال اصلی او این است که چرا برخی سنتها برای ادامه انتخاب شدهاند و برخی دیگر نه؟ او میخواهد بداند سنتها چگونه معنای نمادین را به دست میآورند و تغییر میدهند. این بدان معنی است که او اغلب از شواهد تجربی فراتر میرود و به ذهن فکر میکند، و برای برخی از خوانندگان، ممکن است از تحلیل اجتماعی و روانکاوی برای ارائه توضیحاتی در مورد شیوههای فرهنگی و تمرینکنندگان بیش از حد فراتر برود.
مردم هر روز درگیر رویدادهایی میشوند که آنها را سنتی میشناسند و در عین حال به دنبال ایجاد پیشینههایی برای سنتهای آینده هستند. آنها این کار را میکنند زیرا سنت به فرهنگ آنها دامن میزند. سنت در متنهای بیشماری از گفتار، نمایشنامه و آیینها دلالت دارد ـ متنهایی که با ارزش ها، نمادها و نگرانیهایی در مورد زندگی و میراثی که از آن آمدهاند. به طور خلاصه، سنت به مردم اطلاع میدهد که از کجا شروع کنند و آنها را راهنمایی میکند که چگونه ادامه دهند. اما مردم ممکن است با درگیرشدن در شیوههایی که فاقد پیشزمینه هستند، مشکل داشته باشند. به همین دلیل است که، فکر میکنیم، اغلب سؤالاتی در مورد آداب و رسوم رایج میشنویم: چگونه شروع شد؟ چرا دوام آورد؟ چرا الان این کار را میکنیم؟ چه مفهومی دارد؟ این پرسشها گواه بر این است که سنت چنان فراگیر است که برای مردم سخت است که خود را از آن جدا کنند تا آن را بشناسند، حتی کمتر آن را تحلیل کنند و ظاهراً دریافت پاسخ به این سؤالات بیشتر از ارضای کنجکاوی است.
پاسخهایی که برونر در این کتاب ارائه میدهد، نه جوابی برای اثبات سنت، بلکه راهی برای تحلیل چگونگی و چرایی عملکرد سنت در فرهنگ مدرن است. علیرغم سوء ظن قبلی مبنی بر اینکه نگرانی تحلیلی نویسنده برای رفتار عامیانه نشانه انزجار از فرهنگ عامه یا مشکلی با مدرنیته است، او از بازگشت به عصر سادهتر و فرار به وضعیت بدوی دفاع نمیکند. او نه خواستار برگشت ساعت یا ضرب و شتم ماشینها است و نه در مراسم شرکت دارد. او دیدگاه گستردهتر و توضیح عمیقتری را پیشنهاد میکند که چرا سنت، علیرغم پیشبینیهای فیلسوفان دربارۀ نابودی آن، با چنین ایمان و نیروی زندهای قدرتمند است. برونر فرهنگ عامیانه را نه به عنوان موجودیتی عجیب و غریب تجربهناپذیر، بلکه به عنوان چارچوبها یا ثبتهای اجتماعی که در آن مردم سنت را فراخوانی و اجرا میکنند، تعیین کرده است. با انجام این کار، همۀ مردم تابع نیروی سنت هستند و درگیر سنتهایی میشوند که در آن اضطرابها، تعارضها، سوگیریها و خواستههایی را مطرح میکنند که آشتیدادن یا برآوردهکردن آنها در زندگی روزمره مشکل است.
برونر از بستر توضیح سنتها استفاده میکند تا استدلال کند که سنت بهعنوان چیزی که کورکورانه دنبال میشود اشتباه فهمیده میشود، کاری که همه انجام میدهند «فقط برای خوب بودن» یا حتی «خیلی خوب بودن» نیست. سنت به دلایل خوب، اغلب خارج از آگاهی شرکتکنندگان در فعالیتهای فرهنگی، به عنوان راهبردهایی برای حفظ هویتها و ارتباطات اجتماعی، انتقال نمادها و ارزشها به خود و دیگران، و فرافکنی و تلاش برای حل و فصل اضطرابها و تعارضهای آنها اعمال میشود. نظریه سنت که برونر با آن کار میکند، نظریهای است که در آن شیوهها (به معنای تکرار رفتاری و چارچوببندی فرهنگی) توجه را به سنت به عنوان نیرویی ایدهآل از طریق تجویزی (بهدلیل سابقه و اغلب براساس شرایط کنونی متفاوت)، ساختاریافته (شامل منطق و دنبالهای از اجرا)، و معنایی (با اضافهشدن به معنای تداعی یا تشریحی) جلب میکنند.
مشخصات کتاب
Bronner, Simon J. (2011). Explaining Traditions: Folk Behavior in Modern Culture The University Press of Kentucky.
فهرست
مقدمه: شروع با سنت
- تعریف سنت: معنا و سیاست مفهوم موجود
- تبیین سنت: خرد عامیانه و فولکلور
- سنت ساختمان: کنترل و اقتدار در معماری بومی
- ساختن سنت: صنایع دستی در آگاهی آمریکایی
- تطبیق سنت: فولکلور در توسعه انسانی
- ناپدید شدن سنت: زبان و افسانه در حال مرگ
- شخصی سازی سنت: داستانسرایی توسط پدر و پسر آفریقایی آمریکایی
- نماد سنت: اسکاتولوژی (بینزاکتی) هویت قومی
- سنت ورزشی: عملکرد فوتبال آمریکایی
- سنت مجازی: اینترنت به عنوان یک سیستم عامیانه