تبعیض مضاعف برای بومیان و کاستهای فرودست هند
آنهائی که معجزه اقتصادی هند فراموششان کرده
نوشتههای مرتبط
نوشته: دالل بنبابالی*
*مردمشناس، نویسنده همکار (همراه با آلپا شاه، ژان لرچ، ریچاد آکسلبی، براندن دونگان، جایسیلان راج و ویکرامادیتا تاکور) کتاب سقوط پیامد رشد: قبیله، کاست، طبقه و نابرابری در هند سده بیست و یکم، انتشارات پلوتو، لندن، ٢٠١٧
ترجمه: عبدالوهاب فخریاسری
هند در حال تبدیل شدن به پنجمین اقتصاد جهان است. نابرابری ها در این کشور رو به افزایش است و به فاصله طبقاتی سلسله مراتب کاست ها نیز افزوده شده است. هر چند سیستم قائل شدن سهمیه در سیستم آموزشی موجب ادغام «دالیت» ها(نجس ها) در طبقه متوسط شد اما اکثریت آنها همانند «آدیواسی» ها هنوز در فقر مطلق بسر می برند.
آدیواسیها و دالیتها «با رونق اقتصادی له شدند(١)»، با این حال، خود در این رونق سهیم بودند. آدیواسیها به قبایلی اطلاق میشود که بهتر میدانند خود را «بومی»(autochtone ) بخوانند؛ «آدیواسی» به معنای «ساکنین اصلی» است: ۶/٨% جمعیت کشور -بیش از ١٠٠ میلیون تن از ٢/١ میلیارد- را تشکیل میدهند. دالیتها خود را له شده زیر بار نظام کاست میدانند؛ معنای واژه «دالیت»، که امروز به جای «نجس» به کار میرود، «پایمال شده» است؛ دالیتها ٢٠٠ میلیون تن و ۶/١۶% جمعیتاند.
از نقطه نظر اداری، این گروههای از دیرباز محروم ، از جمله «قبایل و کاستهای شمارش شده» (قبایل و کاستهای فهرستبرداری شده) به شمار میروند. از سوی دیگر، همین نظام طبقاتی، استفاده از سهمیههای دولتی به نسبت جمعیت را برایشان امکانپذیر ساخته و جایگاهشان در موسسات آموزشی، ادارات دولتی و مجامع انتخابی محفوظ میماند(٢). این سیاست تبعیض مثبت، که در قانون اساسی سال ١٩۵٠ آمده، تا اندازهای به سود تحرک اجتماعی است، هرچند شامل بخش خصوصی نمیشود؛ در آن جا پستها همچنان در درون کاستهای فرادست دست به دست میشوند(٣).
از کارخانجات تا مزارع چای
در میان تهیدستان هند، اما، موقعیت آدیواسیها و دالیتها نامساعدتر از بقیه است. بیشترین رشد اقتصادی از زمان آزادی اقتصادی (به طور متوسط ۶% ظرف دو دهه از میانه دهه ١٩٨٠، و سپس ٨% در دهه بعد) این امکان را برایشان فراهم نکرد که خود از این وضعیت آزاد کنند: متوسط میزان کاهش فقر، از سال ٢٠٠٠، کمتر از ١% در سال است؛ ٨٢% آنها هنوز در شرایطی پایینتر از خط فقر جهانی، یعنی ٢ دلار در روز، زندگی میکنند. با شاخصی مبتنی بر عوامل متعدد (درآمد، دسترسی به برق و آب آشامیدنی، بهداشت، آموزش، غیره.) باز هم به همان سلسله مراتب میرسیم: ۴/٨١% آدیواسیها و ٨/۶۵% دالیتها تهیدست به شمار میروند، در مقابل ٣/٣٣% اعضای کاستهای فرادست و، به طور متوسط، ۴/۵۵% کل جمعیت (در مقایسه با، مثلا، ۶/١٢% در چین)(۴). برای درک این موقعیت، لازم است به تبعیض عمیقا ریشهدار در جامعه هند و اشکال رواداری ستم با عناصری چون کاست، طبقه، جنس، قومیت و ناحیه توجه کنیم.
جالب است که هویت موروثی آنها، به جای آن که در پی رشد سرمایهداری و مدرنیزاسیون حاصل از آن کمرنگ شود، بیش از پیش تقویت شده و میشود. هدف از اصلاحات نئولیبرال، که از سالهای دهه ١٩٨٠، سپس به نحوی قاطعتر در سال ١٩٩١ در پی بحران مالی، به پیشگامی دولت آغاز شد، نیل به رشد اقتصادی با گشودن درها و جلب سرمایههای خارجی بود. سرمایهگذاران هندی و خارجی در این چارچوب از نیروی کار ارزانقیمت و مناسبات اجتماعی بسیار تبعیضآمیز سود بردند. امروز، بیش از ٩٠% کارگران هند در بخش غیررسمی و محروم از هرگونه تامین اجتماعی کار میکنند. سازماندهی و مبارزه برای دریافت حقوق و دستمزدهای بالاتر یا همبستگی با کارکنان بخش رسمی، که از وضعیت بهتری برخوردارند، برای این بخش از کارگران بسیار دشوار است.
جدا از این گونه تقسیمات طبقاتی در میان کارگران، پیوندهای قومی، کاستی و جنسی همچنان نقش تعیین کننده در توزیع مشاغل دارند. دشوارترین یا پستترین کارها ترجیحا متعلق به دالیتهاست، در حالی که موقتیترین کارها عمدتا به مهاجرین فصلی از مناطق فقیرتر سپرده میشوند ، مناطقی که دولت در آنجا دست روی زمینهای آدیواسیها گذاشته است. از سوی دیگر، تمایزات طبقاتی هرچند اندک در میان خود دالیتها و آدیواسیها نیز، عمدتا به خاطر سیاست سهمیهبندی، بیش از پیش تحکیم میشوند: تنها ١٨% آنها از درآمدی در حد متوسط یا بالا برخوردارند(۵)، در مقایسه با ۵۵% در میان سایر کاستها.
همچنان که برندان دونگان، مردمشناس اهل بریتانیا، نشان داد در دالان صنعتی کودالور، در تامیل نادو (در جنوب کشور)(۶)، کارگران کشاورزی دالیت از دهکدههای اطراف از برخی اشکال بیگاری، به دلیل بدهکاری که اغلب آنها را تمام عمر وابسته به زمینداران بزرگ از کاستهای حاکم میکرد، آزاد شدهاند. اما همسرانشان، همچنان به صورت روزمزد، در زمینهای آنها کار میکنند. از سوی دیگر، این آزادی چندان واقعی نیست، چرا که کارگران به دلیل برخوردار نبودن از سطحی از آموزش که لازمه جستجو و یافتن شغل یا پست دولتی است، از این پس ناچارند به عنوان کارگران سطح پایین در کارخانههای به غایت آلوده مشغول به کار شوند و سر و کار با مواد خطرناک داشته باشند. برای نمونه، کارگران کارخانه Pioneer Jellice de Cuddalore (با حقوقهای پنج سنتی) که فراوردههای شیمیایی برای پاک کردن استخوان گاو به منظور تهیه ژلاتین تولید میکنند، فاقد هر گونه تامین اجتماعی هستند. در سال ٢٠٠٨، کارگران این کارخانه که ٧٠% دالتی هستند، برای بهبود شرایط کار، دست به اعتصاب زدند. در عوض، مدیریت تصمیم گرفت با استخدام آدیواسیهای مهاجر فصلی غیرسندیکایی به جای آنها، این حرکت را درهم شکند.
چنین سیاستهایی در مزارع چای در کرالا نیز جریان دارد. در این مزارع، کارگران ساده آدیواسی از نواحی فقیر شرق هند (جارکهند)، که تصور میشد سربراهترند و تنها در ازای کاری که انجام دادهاند مزد دریافت میکنند، به تدریج جایگزین دروگرهای دالیت میشوند که مشاغل دائمی داشتند و، به گفته جایاسیلان راج(٧)، خود را مبارزهجوتر نشان دادند. این «فراتر از استثمار» نشان میدهد که چگونه سرمایهدار هندی از شکافهای اجتماعی، قومیتی و ناحیهای سود میبرد.
در سپتامبر سال ٢٠١۶، هشت هزار دالیت -بیشتر زنان شاغل در مزارع-، به دلیل وخامت شدید شرایط کار، به مدت یک ماه، دست به اعتصاب زدند. اقتصاد مزارع سخت دچار بحران و همین عامل اخراج شوهرانشان از کارخانجات چای بود. کسانی که ناچار به شهرهای بزرگ همسایه تامیل نادو مهاجرت کردند، تنها موفق شدند در کارخانجات پارچهبافی کار پیدا کنند که در آن جا نیز با تبعیض مواجه بودند. برخی حتی تصمیم گرفتند، با تغییر بخش آخر اسمشان که اغلب نشانهای از کاست وی را با خود داشت، هویت خود را تغییر دهند.
در مناطفی که آدیواسیها در اکثریتاند، فقر عمدتا ناشی از فرایند «انباشت سرمایه توام با سلب مالکیت» است. فرایندی که حاصل نفوذ فزاینده سرمایهداران و کشاورزان از کاستهای حاکم در بخش کشاورزی است که منابع طبیعی را در جهت منافع خود استفاده می کنند، منابعی که مردم بومی به آنها وابسته هستند. در بهادراچالام در شمال شرقی استان تلانگاتا، که بررسیهای میدانی خود را در آن جا انجام دادیم، نیز وضعیت این چنین است(٨). نواحی که اکثرا آدیواسیها و اعضای کاستها در آنها زندگی میکنند (نواحی فهرست شده)، در حرف تحت حمایت قانون اساسی بوده و خرید زمینهای آنها توسط مردم خارج از این نواحی منع قانونی دارد. در عمل، اما، حقوق مالکیت بیوقفه با چالش رو به روست: از سویی، با ورود سرمایهدارانی که این املاک را به صورت غیرقانونی برای کشت محصولات تجاری چون توتون یا پنبه اشغال میکنند؛ از سوی دیگر، خود دولت هم به بهانه توسعه، این زمینها را در اختیار گرفته و آنها را به سرمایهگذاران واگذار میکند و یا پروژههای زیرساختی مانند سدهای بزرگ در آنها بنا مینهد.
مبارزه علیه مصادره زمین
بهادراچالام، واقع در قلب ناحیهای حفاظت شده در دره حاصلخیز رود گوداواری، مکان کارخانه عظیم کاغذسازی متعلق به شرکت توتون هند است که یکی از بزرگترین مجموعه کارخانجات کاغذ و بستهبندی جنوب آسیا به شمار میرود. برخلاف ادعاهای دولت هند در توجیه صنعتیسازی نواحی قبیلهنشین، شمار آدیواسیهایی که در این کارخانه مشغول به کارند بسیار اندک است: طبق بررسیهای ما، کمتر از ۵% از ١۵٧۵ مزدبگیر دائمی کارخانه و تنها ٨% از ۴هزار کارگر موقت روزمزد. در حالی که بسیاری از دالیتها، به دلیل محروم بودن از حق مالکیت زمین در قلمروهای قبیلهای، به عنوان کارگر مشغول به کارند، بسیاری از آدواسیها، برای حفظ خودمختاری فرهنگی و استقلال اقتصادی -لااقل در بخشهایی که هنوز در اختیار دارند-، ترجیح میدهند به کشاورزی در زمینهایشان ادامه دهند.
اما، از آن جا که حق مالکیت زمین و منابع آب از آنها سلب شده، به ویژه با آلودگی گوداواری در پی ورود فاضلاب کارخانه به آن، آنها نیز در شرف پرولتاریزه شدناند. شرکت توتون هند، پس از مصرف تمام توتونی که به طور طبیعی در جنگلها میروید، حال بر روی اوکالیپتوس سرمایهگذاری میکند. این، نه تنها برای محیط زیست فاجعهبار است، چرا که خاک را فقیر و سفرههای آب زیرزمینی را خالی میکند، بلکه تماما در قلمرو متعلق به آدیواسی صورت میگیرد، که موجب اخراج آنها از زمینهایشان شده و، از این پس، تنها میتوانند نیروی کار خود را بفروشند یا به شهرها مهاجرت کنند.
جدا از ویژگیهای محلی، در بررسیهای خود، شاهد تحولات مشابهی در استانهای دیگر هند نیز بودیم. با افت سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی هند (از ٢٩% در سال ١٩٩٠ به ١٧% در سال ٢٠١۶)، نواحی روستایی دیگر محل اصلی انباشت سرمایه برای کاستهای حاکم به حساب نمیآید و آنها ترجیح میدهند پول خود را بیشتر صرف بخشهای تجارت و صنعت کنند. این تغییر رویکرد اقتصادی با تحولاتی در روابط بین کاستها و راهبردهای کنترل آن همراه بود، بی آن که تغییر اساسی در خود مناسبات قدرت حاصل شود. هر جا که هم چنین تغییراتی پیش آمده، هر چه که بوده، حاصل مبارزه بوده است.
مبارزه آدیواسیها علیه مصادره زمینهایشان از پشتیبانی چریکهای مائوئیست برخوردار است(٩). بازگشت برخی از چندملیتیها -شرکت آهن و فولاد پوهانگ، تولید کننده فولاد در کره جنوبی که ٨٠٠ هکتار زمین را با موافقت دولت هند در اختیار گرفته(١٠)؛ ودانتا، شرکت استخراج معدن واقع در لندن که مبادرت به استخراح معادن بوکسیت را با آلودگی بسیار کرده است؛ یا تاتا، غول فولاد هند(١١)- حاصل این مبارزه بود. با این حال، حکومت به سرکوبهای وحشیانه نیز دست میزند، از جمله قتل عام کالینگاناگار استان اودیشا (پیش از این اوریسا) در سال ٢٠٠۶ که طی آن پلیس، با گشودن آتش به روی جمعیت معترض به استقرار کارخانه فولاد تاتا، لااقل ١٢ نفر را کشت و دهها نفر را زخمی کرد.
جنبش دالیت، به گفته خودش، به اعضای خود اجازه داده با تشکیل احزاب و سازمانهای درخور، خود را از نظر سیاسی از قید رهبری کاستهای بالا برهانند، هر چند که برهمنها و کاستهای دیگر حاکم همچنان به کنترل نظام تولید و دستگاه دولت ادامه میدهند. احزاب کمونیست هند، که خود در اختیار کاستهای بالا هستند، تمایلی به طرح این موضوع ندارند و به اسم اصالت مارکسیستی از نظام طبقاتی دفاع میکنند.
اما، بررسیها نشان میدهند که بهرهکشی طبقاتی در هند رابطهای گسستناپذیر با نظام کاست داشته و اشکال تازهای از انقیاد در چارچوب همان نظام و روابط دیرینه و باستانی شکل میگیرند. حاصل همه اشکال کهن و نوین ستم طبقاتی، ادامه انقیاد آدیواسیها و دالیتهاست و مهم نیست چند نفر از آنها تحصیلکرده باشند: ٨/۴٧% کسانی که لااقل مدرک معادل دیپلم دارند، تهیدست بوده و تبعیض نظام کاست تا خود دانشگاهها هم ادامه مییابد، چنان که خاطره دردناک خودکشی تراژیک روحیث ومولا، دانشجوی دکترای دالیت در دانشگاه حیدرآباد(١٢)، یادآور آن است. مناسبات قدرت که به لحاظ تاریخی کاستهای حاکم را در برابر این گروههای در حاشیه و با داغ ننگ بر پیشانی قرار میداد، با ورود در اقتصاد بازار، آن هم در موقعیتی نامساعد، تشدید شد. تقسیمات درونی ستمدیدگان، مبتنی بر هویتهای قومی، محلی و کاستی، با نفوذ سرمایهداری تشدید یافته و در اتحاد آنها در مبارزه علیه عدالت اجتماعی خدشه وارد میسازد. امروز، یکی از اولویتها، دقیقا، غلبه بر همین چند دستگیهاست.
١-
Selon le titre de l’ouvrage collectif Ground Down by Growth, op. cit.
٢- مقاله «سهمیه تعیین شده برای کاست های پائینی در هند» لوموند دیپلماتیک ماه مه ٢٠٠٧
http://ir.mondediplo.com/article1107.html
٣- در هند ٨٠ درصد جمعیت هندو هستند به یک سیستم کاستی بسیار پیچیده تعلق دارند.
۴-
Ground Down by Growth, op. cit.
۵-
Ibid.
۶-
Brendan Donegan, « Cuddalore, chemical industrial estate, Tamil Nadu », dans Ground Down by Growth, op. cit.
٧-
Jayaseelan Raj, « Tea Belts of the Western Ghats, Kerala », dans Ground Down by Growth, op. cit.
٨-
« Bhadrachalam scheduled area », dans Ground Down by Growth, op. cit.
٩-
Lire Naïké Desquesnes et Nicolas Jaoul, « Les intellectuels, le défi maoïste et la répression en Inde », Le Monde diplomatique, octobre 2011.
١٠-
« Inde. Posco ne s’en tirera pas comme ç », Courrier international, Paris, 4 juillet 2011.
١١-
Lire Jyotsna Saksena, « Des accaparements facilités par les pouvoirs publics », Le Monde diplomatique, avril 2015.
١٢-
« Suicide d’un étudiant dalit et discriminations de caste dans les universités indiennes », Contretemps, 22 février 2016.
ابن نوشته در همکاری لوموند دیپلماتیک و انسان شناسی و فرهنگ منتشر می شود