انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تئوری بازنمایی و بازنمایی اجتماعی سلامت و بیماری

بازنمایی واژه‌ای است که به طور عام در حوزه‌ها، حرفه‌ها و قلمروهای بسیار متفاوتی مورد استفاده قرار می‌گیرد و از آنجایی که کاربردهای زیادی در حوزه‌های فلسفه، روانشناسی، فیلم، رسانه، ارتباطات، هنر و سیاست دارد، معانی مختلفی نیز یافته است. به عنوان مثال برای درک مفهوم بازنمایی در حوزه فلسفه، به آرای کانت ارجاع می‌شود و در بحث‌های زبان شناسانه در حوزه بازنمایی، از تولید مجموعه منظمی از نشانه‌ها صحبت به میان می‌آید. در حوزه رسانه‌ها از واژه بازنمایی برای بیان ویژگی رسانه‌ای عرضه تصویری از جهان استفاده می‌شود و برای فهم این مفهوم در حوزه مردم‌شناسی نیز از این بحث می‌شود که چگونه مردم در دل هر فرهنگی “معانی” را ایجاد کرده و آن معانی را ارزش‌گذاری می‌کنند.

در بسیاری از مکاتب که به بحث در مورد بازنمایی می‌پردازند از این مفهوم به عنوان راهی برای ارزیابی معنای نهفته در متن یاد می‌شود. برخی از متفکران، بازنمایی را نوعی مفهوم هستی شناسانه می‌دانند؛ درحالی‌که برخی دیگر آن را فرایندی شناختی تعبیر کرده و محصول کارکرد ذهنی می‌دانند، چرا که قسمت اعظم کار بازنمایی در سطحی پایین‌تر از هوشیاری اتفاق می‌افتد. به طور کلی بازنمایی، مفهومی است که درباره ساختارها بحث می‌کند و در واقع هم جهان و هم شیوه‌های بودن در جهان و هم برقراری ارتباط با آن را شکل می‌دهد. به این ترتیب، نقشی اساسی در زندگی روزمره ما بازی می‌کند و پایه شناخت در روابط بین فردی و روابط عام است (کمالی چیرانی۱، ۱۳۸۹). لذا همیشه و همه جا، وقتی ما با اشخاص یا اشیایی روبرو شده و با آن‌ها آشنا می‌شویم، این بازنمایی‌ها دخیل‌اند. اطلاعاتی که به دست می‌آوریم و سعی می‌کنیم برای آن‌ها معنایی بیابیم تحت کنترل این بازنمایی‌هاست و این امور هیچ اهمیتی برای ما ندارد به جز اهمیتی که این بازنمایی‌ها به آن‌ها می‌دهند (Moscovici, 2000: 26).

اینکه انسان‌ها خود با تجربیات، آزمون‌ها و علایق پیش رو ساخته می‌شوند هم، در واقع به نوع بازنمایی آن‌ها از آن موقعیت‌ها بر می‌گردد. به این ترتیب این موقعیت‌ها به ما احساسی ناب از تجربه جهان نمی‌دهند بلکه ما را با تصاویری از آنچه بازنمایی شده است، درگیر می‌کند. به این ترتیب آنچه ما می‌بینیم چیزی نیست که واقعاً وجود دارد بلکه چیزی است که سنت‌های فرهنگی و اجتماعی و پیشینه تاریخی به ما ارائه می‌کنند (کمالی چیرانی، ۱۳۸۹).

مفهوم بازنمایی‌های اجتماعی برای اولین بار توسط دورکیم مطرح شد. به طور کلی جامعه‌شناسی، بازنمایی‌های اجتماعی را نوعی ابزار تشریحی می‌داند و به لحاظ تئوری، آن‌ها را به اتم‌ها در مکانیک و ژن‌ها در ژنتیک تشبیه کرده است؛ اتم‌ها و ژن‌هایی که وجود دارند ولی هیچ کس به کار آن‌ها توجهی نمی‌کند و اهمیتی نمی‌دهد که چه شکلی دارند، بازنمایی‌های اجتماعی هم در جامعه به وجود می‌آیند ولی هیچ کس به ساختار آن‌ها و عوامل درونی آن‌ها توجهی نمی‌کند. دورکیم از این بازنمایی‌ها به عنوان قانونی برای شکل‌گیری کلی ایده‌ها نام می‌برد (Moscovici, 2000: 27). از نظر وی بازنمایی‌های اجتماعی طیف وسیعی از فرم‌های ذهنی را توصیف می‌کنند که علم، مذهب، اسطوره، کیفیت زمان و مکان و … از آن ناشی می‌شود. در واقع هر نوع ایده، احساس و اعتقاد که در یک جامعه وجود دارد، در این بازنمایی‌ها گنجانده شده است (همان:۳۰).

بعدها مسکوویسی۲(۱۹۶۱/۱۹۷۶) برای مطالعه بازنمایی‌های مختلف روانکاوی در گروه‌های اجتماعی مختلف، به تئوریزه کردن این مفهوم پرداخت. بر اساس تعریف او، بازنمایی اجتماعی، شبکه‌ای از آراء، استعارات و تصاویر است که از یک سو همچون یک تئوری سازمان یافته با یک گزاره و ادعای محوری و سلسله مراتبی از ارزش‌ها و الگوهای کنش تعریف می‌شود؛ و از سوی دیگر انعطاف پذیرتر از نظریه است. در مقدمه مونوگرافی هرزلیک۳(۱۹۷۳)، مسکوویسی بازنمایی اجتماعی را این‌گونه تعریف می‌کند:

” … بازنمایی اجتماعی سیستم‌های شناختی با منطق، زبان و الگویی از معانی ضمنی هستند که هم به ارزش‌ها و هم به مفاهیم مربوط می‌شوند. آن‌ها صرفا “عقاید درباره چیزی”، ” تصور چیزی” و یا “نگرش به چیزی” را نشان نمی‌دهند، بلکه تئوری برای کشف و سازماندهی واقعیت هستند” (مسکوویسی، ۱۹۷۳، به نقل از دیگزیت، ۲۰۰۵). این تئوری برای مطالعه موضوعات حساس به کار می‌رود که جدید بوده و در حال تغییر به شیوه‌ای است که جامعه را آشفته کرده و یا می‌ترساند و یا شیوه‌ای که به تغییر در یک سیستم دانش وسیع‌تر منجر می‌شود(Flick, 2000: 316) .

بازنمایی‌های اجتماعی از نظر مسکوویسی پدیده‌هایی خاص هستند که به حالت ویژه‌ای از درک و ارتباط متقابل مربوط می‌شوند؛ حالتی که واقعیت را می‌سازد و حسی مشترک را به وجود می‌آورد. به اعتقاد او اگر بازنمایی‌های اجتماعی به وجود نیامده بودند، جوامع ما قادر به فعالیت نبودند. این بازنمایی‌ها از نظر او بر اساس مجموعه‌ای از تئوری‌ها و ایدئولوژی‌ها هستند که به صورت واقعیت‌های مشترک درآمده و به روابطی بر می‌گردند که میان افرادی که یک نوع پدیده مجزا را به وجود می‌آورند، وجود دارد. ویژگی مهم این بازنمایی‌ها این است که شامل ایده‌هایی به صورت تجارب جمعی و ارتباطات رفتاری‌اند که به شکلی سودمند با کارهای هنری قابل مقایسه‌اند و نه با واکنش‌های مکانیکی (Moscovici, 2000: 32). وی دو ویژگی مهم بازنمایی‌های اجتماعی را چنین بر می‌شمارد:

– بازنمایی‌های اجتماعی را باید روشی خاص برای فهمیدن و انتقال آن چه می‌دانیم دانست. آن‌ها جایی میان مفاهیم قرار می‌گیرند که از دنیا معنای انتزاعی و هدف را برای خود دارند و به آن نظم می‌دهند و شناخت‌هایی‌اند که دنیا را به طریقی معنادار تکرار می‌کنند (همان: ۳۱). مسکوویسی در این ارتباط پیوند میان زبان و بازنمایی را قابل توجه ترین پدیده عصر حاضر می‌داند.

– مسکوویسی نسبت به دورکیم ماهیت پویاتر و انعطاف پذیرتری را برای بازنمایی‌های اجتماعی قائل است و آن را در ارتباط با رفتارها و روابطی می‌داند که با این بازنمایی‌ها ظاهر و ناپدید می‌شوند (همان: ۳۲).

بازنمایی دارای استراتژی‌ها و مفاهیمی است که از طریق آن‌ها درک و اعمال می‌شود. از جمله استراتژی‌های مهم بازنمایی “کلیشه سازی” و “طبیعی سازی” هستند.

در حالت کلی کلیشه‌سازی فرایندی است که بر اساس آن جهان مادی و جهان ایده‌ها در راستای ایجاد معنا، طبقه‌بندی می‌شود تا مفهومی از جهان شکل گیرد که منطبق با باورهای ایدئولوژیکی باشد که در پس کلیشه‌ها قرار گرفته‌اند (سروی زرگر، ۱۳۸۹)۴.

استوارت هال۵ کلیشه‌سازی را کنشی معنا سازانه می‌داند که نگه‌دارنده نظم اجتماعی و نمادین‌اند و معتقد ‌‌است “اساساً برای درک چگونگی عمل بازنمایی نیازمند بررسی عمیق کلیشه‌سازی‌ها هستیم” (سروی زرگر به نقل از Hall, 1997).

“طبیعی سازی” نیز در کنار کلیشه سازی یکی دیگر از استراتژی‌های بازنمایی است. این مفهوم دارای کارکردی ایدئولوژیک است و به فرایندی اطلاق می‌شود که از طریق آن ساخت‌های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی به صورتی عرضه می‌شوند که گویی اموری آشکارا طبیعی هستند. در این فرایند بازنمودهای ایدئولوژیک خاص به صورت عقل سلیم در می‌آیند و بدین وسیله آن‌ها را غیر شفاف کرده و دیگر به عنوان ایدئولوژی به آن‌ها نگاه نمی‌شود (سروی زرگر، ۱۳۸۹به نقل از فرکلاف، ۱۳۷۹).

برای بارت اسطوره­ها به عملکرد ایدئولوژیک “طبیعی‌سازی” کمک می­کنند تا واکنش­های فرهنگی به اموری کاملاً “طبیعی”، “عادی”، “خودآگاه” و مطابق با “عقل سلیم” به نظر برسند.

علاوه بر این استراتژی‌های اساسی، برخی مفاهیم کلیدی نیز در بررسی مفهوم بازنمایی بسیار مورد توجه قرار می‌گیرند که از آن جمله می‌توان به مفهوم “دیگری” و “عرف عام”۶ اشاره نمود.

هال در مقاله “نمایش دیگری” به مفهوم “دیگری” به عنوان یکی دیگر از مفاهیم بنیادین در بازنمایی اشاره می‌کند. وی بحث خود را با این سؤال آغاز می‌کند که ما چگونه مردم و مکان‌هایی که به وضوح “متفاوت” از ما هستند را نمایش می‌دهیم و چرا تفاوت۷، مفهومی مناقشه انگیز در بازنمایی است؟ او در جواب به این سؤالات به شیوه‌های بازنمایی در فرهنگ عامه به عنوان عرصه بروز تفاوت‌ها معطوف می‌شود و ردپای استراتژی‌های بازنمایی از قبیل طبیعی‌سازی و کلیشه‌سازی را در گزارش‌های روزنامه‌ها درباره مهاجران وسیاهپوستان، منازعات نژادی، جنایت‌های شهری و فیلم‌ها و مجلات مورد بررسی قرار می‌دهد و معتقد است که بازنمایی موضوعی پیچیده است به ویژه زمانی که با “تفاوت”ها سروکار داشته ‌باشیم، با احساسات، نگرش‌ها، عواطف، ترس و اضطراب در بیننده همراه است که در سطوح عمیق‌تری از آنچه ما به عنوان “عرف عام” می‌نامیم می‌تواند عمل کند (سروی زرگر، ۱۳۸۹ به نقل از Hall, 1997).

“عرف عام” مفهوم دیگری است که در بررسی نظری و مفهومی بازنمایی باید مورد توجه قرار گیرد. هال این مفهوم را از گرامشی اخذ کرده و آن را به یکی از محوری‌ترین مباحث مطالعات فرهنگی بدل می‌کند. در جامعه‌شناسی گرامشی، عرف عام به دانش مورد توافق بین یک گروه یا طبقه خاصی از افراد اطلاق می‌شود که سبب ایجاد دیدگاهی مشترک در بین آن افراد می‌شود و “از آنجایی که این دانش شکل کج و معوجی از واقعیت هستند و به وسیله نهادهای مبتنی بر زور و [قدرت] شکل می‌گیرند، مترادف و هم ارز با عقل جمعی۸ نیستند” (سروی زرگر ۱۳۸۹ به نقل از Rojek, 2003). از منظر گرامشی، عرف عام به امر روزمره گره خورده و امری تکه‌پاره و غیر منسجم است که مدام در حال تغییر و تحول است. اما نکته مهم این است که شکل‌گیری “عرف عام” به واسطه برخی نهادها صورت می‌گیرد که مبتنی بر دوگانه دانش/ قدرت، خود به جهت‌دهی، تغییر شکل و تحمیل خواسته‌های خود در قالب عرف عام می‌پردازند.

هال بدین ترتیب بازنمایی را به عرف عام گره می‌زند و بنا به ویژگی سیّال بودن معنا در کشمکش تفاوت‌های موجود در بین سوژه‌های اجتماعی به نتیجه در خور توجهی می‌رسد. “تلاش برای تثبیت معنا در نتیجه عمل بازنمایی محقق می‌شود که سعی می‌شود پای معانی بالقوه متفاوتی به یک متن کشیده شود و به یکی از معانی ارجحیت داده شود” (سروی زرگر، ۱۳۸۹ به نقل از Hall, 1997). هال این معنای حاصل از بازنمایی را “معنای مرجح” می‌نامد. او معتقد ‌‌است یکی از روش‌های رایج در ارجحیت بخشیدن به یک معنا استفاده از بازنمایی‌ دوگانه‌هایی مانند خوب/بد، متمدن/ بدوی، زشت/ جذاب و… است (سروی زرگر، ۱۳۸۹).

مسکوویسی پیوند میان زبان و بازنمایی را قابل‌توجه ترین پدیده عصر حاضر می‌داند. در واقع نسبت زبان و بازنمایی از جمله موارد مهمی است که در تئوری بازنمایی به آن پرداخته شده است. این نکته از آن رو ضروری است که زبان نقشی کلیدی در ساخت کلیشه‌های فرهنگی، نژادی و جنسیتی در روند تولید معنا و بازنمایی دارد. معنا، حاصل رابطه و تمایز میان نشانه‌ها‌ست و از طریق آن‌ها تولید و باز‌تولید می‌شود. در این رابطه زبان پرکاربردترین نشانه برای بازتولید واقعیت است. این بدان معنا نیست که جهان واقعی خارج از زبان وجود ندارد بلکه فرایند معنا سازی از طریق زبان صورت می‌گیرد و در نتیجه واقعیتی نیست که خارج از فرایند بازنمایی باشد. زبان منعکس کننده‌ واقعیت از پیش موجود نیست بلکه فهم ما از واقعیت روزمره را می‌سازد و درست است که جهان مستقل از بازنمایی‌های آن وجود دارد ولی معنادار شدن جهان در گرو بازنمایی آن است (سخی۹، ۱۳۸۹).

“ایدئولوژی” نیز همچون “زبان” نسبت مهمی با بازنمایی دارد. “آلتوسر۱۰” ایدئولوژی را چارچوبی مفهومی می‌داند که می‌توان از طریق آن به تفسیر دست زد. نظام‌های بازنمایی ماهیتاً مبتنی بر ساختارهای ناخودآگاه هستند که ایدئولوژی، جزئی از این ناخودآگاه افراد بوده و درونی شده است؛ بنابراین ایدئولوژی نحوه‌ بازنمایی روابط انسان‌ها با شرایط هستی واقعی در سطح مفاهیم،‌ معانی و تصورات است (همان منبع).

“ون دایک”۱۱ معتقد است که بار معنایی ایدئولوژی در زبان از طریق شناخت اجتماعی یعنی باورها و ارزش‌های مشترک اجتماعی شکل می‌گیرد. ایدئولوژی‌ها در مقام اشکال بنیادی شناخت اجتماعی، دارای کارکردهای شناختی نیز هستند. آن‌ها به سازماندهی، نظارت و کنترل نگرش‌های گروهی می‌پردازند. همچنین می‌توان ایدئولوژی‌ها را قرینه شناختی قدرت دانست. همچنان که ون دایک تاکید می‌کند که اعتبار ایدئولوژی صدق آن نیست بلکه کارایی اجتماعی آن است (مهدی زاده ، ۱۳۸۷، ص ۳۹). در این رابطه اجتماع به عنوان بنیاد قدرت، نه تنها ابعادی را برای ما تعریف می‌کند تا خود را در آن‌ها بشناسیم، بلکه با ایجاد سلسله مراتب هایی، در حوزه‌ای که می‌توانیم باشیم نیز محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند.

مسکوویسی خلق بازنمایی‌ها را نه به فرد، بلکه به مجموعه‌ای از افراد و گروه‌ها نسبت می‌دهد که در جریان روابط و همکارهای خود بازنمایی‌ها را خلق می‌کنند؛ اما این بازنمایی‌ها زمانی که خلق می‌شوند به خود زندگی بخشیده و یکدیگر را به جریان می‌اندازند؛ با هم ادغام می‌شوند و یکدیگر را جذب و یا دفع می‌کنند و به همین ترتیب بازنمایی‌های جدیدی را به وجود می‌آورند و بازنمایی‌های قدیمی را از بین می‌برند. در نتیجه وی بر این عقیده است که به منظور شناخت یک بازنمایی و توضیح آن، لازم است از بازنمایی‌هایی شروع کنیم که از آن‌ها نشات گرفته‌اند و از این رو به لحاظ رفتاری و ساختار اجتماعی کافی نیست که از یک جنبه یا ویژگی مستقیما شروع کنیم. جدای از انعکاس ساختار رفتاری یا اجتماعی، یک بازنمایی غالبا این ساختارها را تعدیل می‌کند و یا حتی به آن‌ها پاسخ می‌دهد (Moscovici, 2000: 27).

در سال‌های اخیر چارچوب نظری بازنمایی اجتماعی به طور فزاینده‌ای برای توضیح رفتار سالم و بیمار به کار رفته و هدف آن فهم این موضوع است که چگونه معنای مسائل مربوط به سلامتی با هویت‌هایی خاص ارتباط دارد. سوال تحقیق در این‌گونه مطالعات بر دانش عامه، اجتماع، عملکردهای فرهنگی و تشخیص‌های اجتماعی برای مطالعه سلامت و بیماری تاکید می‌کند (Howarth, 2004: 230)و در مجموع این تئوری در مطالعات حوزه اجتماعی سلامت می‌تواند برای درک ماهیت و ویژگی عاطفی، اجتماعی و نشانه شناختی حالات سلامت و بیماری به کار رود (Dixit: 2008: 6).

به طور کلی در رابطه با مطالعه باورهای سلامتی مدل‌های مختلفی همچون مدل اعتقاد سلامتی۱۲ (HBM)، تئوری عمل عقلانی۱۳(TRA)، و تئوری رفتار برنامه ریزی شده۱۴ (TPB) وجود دارد. این تئوری‌ها همگی به تک‌تک افراد تصمیم گیرنده مربوط می‌شوند. فرد تصمیم گیرنده در این مدل‌ها مرکز همه افکار و رفتارها محسوب می‌شود و توجه چندانی به روابط او با دیگران و تاثیر این روابط بر فکر و رفتار او ندارند. در عوض به روش خاصی که “هنجار فردی” نامیده می‌شود، توجه می‌شود که شامل حس تصمیم گیرنده در مورد اهمیت اعتقادات دیگران و برخورد آن‌هاست. همچنین در این مدل‌ها فرد تصمیم گیرنده عامل و دارای اختیار دانسته می‌شود و این موضوع نه تنها نقش عوامل اجتماعی را کم رنگ می‌سازد که ممکن است بر خلاف میل فرد باشد که می‌خواهد رفتارهایی برای تقویت سلامتی خود داشته باشد، بلکه فرض می‌شود که تصمیمات با کنترل آگاهانه فرد گرفته می‌شود (Joff, 2002: 572).

اما در شیوه بازنمایی اجتماعی به مثابه نوعی مردم‌شناسی فرهنگی مدرن، تلاش می‌شود به اعماق ذهنی افراد دست یافت. از نظرگاه این تئوری بر خلاف مدل‌های دیگر، پروسه‌های فکر و انتخاب‌های انسان را نمی‌توان به گونه‌ای کاملا ذهنی که انحصارا درونی هستند، مطالعه کرد. از این رو تئوری بازنمایی اجتماعی به درک فاکتورهای محیطی مربوط می‌شود یعنی فاکتورهایی که ساختارهای اعتقادی افراد را تقویت می‌کنند. این تئوری همچنین معرف مدل‌هایی برای ” شناخت” در محدوده سلامتی و بیماری است. در این زمینه تئوری بازنمایی اجتماعی بر افراد متمرکز است و این که آن‌ها چگونه مسائل سلامتی خاص را برای خود معنا می‌کنند و تکامل ساختارهای معنایی آن‌ها به چه صورت است (همان: ۵۷۴).

بازنمایی اجتماعی بیماری به صورت ادراک حس مشترک و مفاهیم بیماری‌هاست؛ ازجمله این که یک بیماری چطور احساس می‌شود و علل آن چیست و چه مدت طول می‌کشد و چطور می‌توان آن را کنترل کرد. محققانی که از این روش استفاده می‌کنند، می‌خواهند بفهند که افراد چگونه به بازنمایی‌های مشترک بیماری می‌رسند. آن‌ها همچنین ضرورت وجودی یک تئوری را بیان می‌کنند که فاکتورهای مفهومی اجتماعی را وارد مدل‌های آن‌ها می‌کند.

شیوه بازنمایی‌های اجتماعی همچنین به تغییر شکل مربوط می‌شود و هنگامی رخ می‌دهد که دانش و علم از جهانی علمی و تایید شده به افکار عادی و عام منتقل می‌شود. رسانه‌های جمعی نقش مهمی در تغییر دانش کارشناسی و تبدیل آن به دانش عامه دارند. غالبا فرض بر این است که دانش مدرن در حوزه مسائل سلامتی بیشتر در علوم پزشکی در غرب ریشه دارد و دایره لغات و تصاویری که علم پزشکی به وجود آورده، از طریق رسانه‌های جمعی برای مردم عادی انتشار یافته است.

تحقیقاتی که بر مبنای این تئوری صورت گرفته‌اند بر تنوع مفاهیم عامه سلامت و بیماری تاکید داشته و این موضوع را که چطور این مفاهیم در زمینه‌های مختلف به طور اجتماعی ساخته می‌شوند را تحلیل می‌کنند. در این خصوص بازنمایی عامیانه سلامت و بیماری در دهه‌های گذشته مورد توجه روانشناسان شناختی بوده است. برای مثال لونتال۱۵ و همکارانش (۱۹۸۰) مطالعاتی را در حوزه بازنمایی شناختی سلامت و بیماری انجام داده و در نهایت مدلی عمومی را دراین‌باره ارائه نمودند. مدل بیماری آن‌ها شامل بازنمایی نشانه‌های عینی، برچسب‌هایی برای تشخیص بیماری، دلایل، پیامدهای مستقیم و بلندمدت بیماری، دوره وقتی آن و معنای بهبودی می‌شود. یافته‌های این مطالعات به چندین دلیل مورد نقد قرار گرفت از جمله این که مدل‌های شناختی تفاوت‌های اجتماعی را در هر بازنمایی نادیده گرفته‌اند. این بررسی‌ها یافته‌های خود را برای توضیح این که چرا و چگونه افراد بیماری و سلامت را درک و تفسیر می‌کنند و به چه شیوه‌هایی عمل می‌کنند و چرا در برداشت و تعابیر خود در این زمینه متفاوت‌اند، با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی مرتبط نمی‌کنند(Flick, 2000: 316) .

۱.http://www.hccmr.com/news-805.aspx

۲. Moscovici

۳.Herzlich

۴. http://www.hccmr.com/news-667.aspx

۵. Stuart Hall

۶. Common sense

۷. Difference

۸. Collective wisdom

۹. Www. hccmr.com/news-696.aspx

۱۰. Louis Althusser

۱۱. T. Van Dijk

۱۲. The Health Belief Model

۱۳. Theory of Reasoned Action

۱۴. Theory of Planned Behaviour

۱۵. Levental

منابع:

۱- مهدی زاده، محمد، رسانه ها و بازنمایی، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه های وزارت ارشاد، ۱۳۸۷.

۲- Dixit, Shikha, Mishra, Mamata, Sharma, A.K., 2008, Conceptualisation of Health and Illness: A Study of Social Representation among Bondos of Orissa, Psychology and Developing Societies20; 1, 1-26.

۳- Flick, Uwe, 2000, Qualitative Inquiries into Social Representation of Health, Journal of Health Psychology, 5; 315, 315-324.

۴- Howarth, Carolin, Foster, Juliet, Dorrer, Nike, 2004, Exploring the Potential of the Social Representation in Community- Based Health – and Vice Veras, Journal of Health Psychology, 9, 229: 229- 243.

۵- Joffe, Helene, 2002, Social Representation and Health Psychology, Social Science Information, 41; 559.

۶- Moscovici, Serge, 2000, Social Representations, Cambridge Polity Press.

منابع الکترونیک:

۱- http://www.hccmr.com/news-805.aspx.

۲- http://www.hccmr.com/news-667.aspx.

۳- http://www.hccmr.com/news-696.aspx.