انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

به روز رسانی وضعیت: سلبریتی، شهرت عمومی…

الن یوهانا هلسپر برگردان الهه اسلامی

آلیس مارویک در کتاب «به روز رسانی وضعیت: سلبریتی، شهرت عمومی و برندسازی در عصر رسانه‌های اجتماعی» چگونگی ورود «وضعیت مجازی» به فناوری وب دو را مورد بررسی قرار داده و همچنین توضیح می‌دهد که ممکن است نرم افزارهای اجتماعی محبوب به جای آنکه با نابرابری به مبارزه برخیزند آن را گسترش دهند.

 

آلیس مارویک[۱] در کتاب «به روز رسانی وضعیت[۲]: سلبریتی، شهرت عمومی و برندسازی در عصر رسانه‌های اجتماعی» چگونگی ورود «وضعیت مجازی» به فناوری وب دو را مورد بررسی قرار داده و همچنین توضیح می‌دهد که ممکن است نرم افزارهای اجتماعی محبوب به جای آنکه با نابرابری به مبارزه برخیزند آن را گسترش دهند.

بی شک او در اجبار خوانندگان کتاب خود به در نظر گرفتن جنسیت، تبعیض نژادی و سایر نابرابری‌ها در تولید محتوا در عصر دیجیتال موفق عمل کرده است. این نویسنده برای ساختار بخشیدن به بحث خود در کتاب، از نظریه‌های اجتماعی ساختارگرا استفاده کرده و بنابراین توضیح می‌دهد که چگونه شبکه‌های اجتماعی نیز مانند سایر تکنولوژی‌های پیشین، توسط نخبگان به گونه‌ای متناسب با موقعیت کنونیِ هنجارمندشان طراحی شده‌اند. نویسنده از فرهنگ تکنولوژیکی سخن می‌گوید که طرح ریزی آن به گونه‌ای صورت گرفته که تحسین کننده ریسک پذیری و خلاقیت «به نفع جامعه» باشد و عواقب چنین فرهنگی را موضوع پرسش‌های خود قرار می‌دهد. فرض او این است افرادی که جایگاه اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی‌شان امکان گذران یک زندگی سراسر ریسک را برایشان فراهم می‌کند (در اکثر مواقع سفیدپوستانِ جوان و ثروتمند از این امکان برخوردار می‌شوند) همان کسانی هستند که «نفع جامعه» را تعیین می‌کنند.

این کتاب با ارائه شواهدی درباره تبعیض جنسیتی و نخبه گرایی در تولیدات رسانه‌های اجتماعی شگفتی‌های صنعت تکنولوژی را برای بسیاری از خوانندگان آشکار می‌کند. همچنین منبع پرمغزی برای سیاست گذاران و روزنامه نگارانی است که به تاریخچه رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیجیتال و تغییرات اجتماعی مرتبط با آنها علاقه‌مندند. کسانی که در نزدیکی عرصه تکنولوژی کالیفرنیا یا در ارتباط با آن فعالیت می‌کنند این کتاب را قابل استفاده خواهند دید؛ اما غریبه‌ها از بخش‌هایی بهره خواهند برد که سازوکارهایی را که هم در فضای آکادمیک و هم در عرصه صنعت نادیده گرفته شده‌اند، آشکار می‌کنند. هیچ کتاب دیگری چنین آمیزه‌ای از مدل‌ها (ساختارها) و تعاملات روزمره را در زمینه رسانه‌های اجتماعی ارائه نکرده‌است.

مارویک برای رسیدن به هدف خود که بررسی چگونگی پیوستن «وضعیت مجازی» به طراحی وب است، اثر خود را به طیف وسیعی از دانشمندان و رشته‌های دانشگاهی پیونده زده و پیشینه علمی قابل توجهی را پوشش داده است؛ البته بدون اینکه به طور مستقیم به آنها استناد کرده باشد. او برای بررسی مشارکت زنان و سایر گروه‌های نادیده گرفته شده در تولید محتوای رسانه‌ای، میان مطالعات رسانه‌ای متمرکز بر سلبریتی و شهرت، مطالعات جامعه شناسی درباره حریم خصوصی و مطالعات سیاسی-اقتصادیِ فمینیستی پل زده است. پژوهشگران و دانشجویانی که به استدلال‌های متنوع تری درباره رسانه‌های اجتماعی و تولید فناوری و محتوا در عصر دیجیتال علاقه‌مندند، در این کتاب دیدگاه‌های الهام بخشی را درباره قدرت و عاملیت[۳] پیدا خواهند کرد. اثر آلیس مارویک تکمیل کننده کتاب‌هایی همچون «ارتباط جنسیت و تکنولوژی» اثر گرینت و گیل، «حریم شخصی در زمینه، تکنولوژی، سیاست و همگرایی زندگی اجتماعی» اثر نیسن بام، «حذف: آیین فراموشی در عصر دیجیتال» نوشته مه یر- شان برگر، «آینده شهرت: زندگی خصوصی، شایعات و حریم خصوصی در اینترنت» نوشته سولو و «فمینیسم تکنولوژیک» اثر واگمن است.

مارویک اعتراف می‌کند که به دنبال مبارزه با «انحصارطلبی دیجیتال» است، یعنی حمله به نگاهی که معتقد است اینترنت با سایر اشکال تکنولوژی متفاوت است و وابسته به همان نیروهای بازار و قواعد حقوقی نیست و اینکه اینترنت به مرور از طبیعتی دموکراتیک برخوردار شده و از روابط ساختارمند قدرت مانند تبعیض جنسیتی یا نژادی فراتر می‌رود. نویسنده با استفاده از دیدگاه فوکو درباره قدرت و نظارت، استدلال محکمی مبنی بر ایده‌آل بودن مطالعه فرایند مدل‌سازی رسانه‌های اجتماعی برای فهم چگونگی «رخنه منطق بازار به روابط روزمره اجتماعی» ارائه کرده است. سایت‌ها، پلت فرم‌ها و برنامه‌های نظارتی‌ای که افراد برای تحت مراقبت درآوردن خود از آنها استفاده می‌کنند، نشان می‌دهند که چگونه منطق بازار و ارزش‌های نظارتی جزئی از دنیای دیجیتال شده است. این هنجارها و ارزش‌ها که طراحان و برنامه نویسانی که خود از طریق موقعیت‌های فیزیکی، نژادی و جنسیتی محدود شده‌اند آنها را تعریف کرده‌اند، به ما می‌گویند که استفاده مناسب یا خوب از رسانه‎‌های اجتماعی چیست. مارویک به این نتیجه می‌رسد که سه اسطوره این ارزش‌ها را هدایت می‌کنند که عبارتند از ۱) اسطوره شایسته سالاری که براساس آن افرادی که به ثروت هنگفتی دست پیدا می‌کنند شایسته چنین دستاوردی بوده‌اند، ۲) اسطوره سرمایه‌گذاری که تجسم بخش دیدگاهی انحصاری درباره «سرمایه‌گذار واقعی کیست؟» است و باقی طبقات جامعه را از سرمایه‌گذاری محروم می‌کند و ۳) اسطوره اصالت که به سبک خاصی از «نمایش خود» برتری بخشیده که مردم را نسبت به پیروی از منطق بازار در مشاهده خودشان و دیگران تشویق می‌کند و اینکه روش‌های پذیرفته‌شده «ارائه خود» همان‌هایی هستند که از نظر مردان سفید پوستِ جوان و ثروتمند پذیرفته‌شده هستند.

منزلت سلبریتی

در بخش سوم این کتاب مفهوم میکرو سلبریتی (به معنای مشهور بودن یک فرد برای گروه خاصی از مردم) در عرصه تکنولوژی (کالیفرنیا و نیویورک) مد نظر قرار گرفته است. مارویک با مطالعه شهرت در این عرصه محدود و بعضا فرقه مانند، به بررسی چیزهایی که در طراحی رسانه‌های اجتماعی مهم و ارزشمند محسوب می‌شود پرداخته است. او با مشاهده اینکه ظاهرا منزلت میکرو سلبریتی مرهون خودنمایی است نه شایستگی ناراحتی خود را ابراز کرده و پس از افشای این نکته که میکرو سلبریتی‌ها قربانیان ساختگی «برندینگ فردی» و نظام کالا انگاری هستند که خودشان آن را تولید کرده‌اند.

این بخش از کتاب از نکات جذاب بسیاری برخوردار بوده و مشاهدات هوشمندانه فراوانی دارد اما نویسنده با وجود آنکه به اقتصاد سیاسیِ صنعت رسانه‌های اجتماعی و ارزش سازی در این عرصه علاقه‌مند بوده به مقایسه‌ای اشتباه دست یازیده است. مارویک از این واقعیت که قدرتمندان واقعی در صنعت رسانه‌های اجتماعی به اندازه میکرو سلبریتی‌ها سرمست «اصالت»، شهرت عمومی و منزلت سلبریتی‌ها نیستند و بیشتر می‌توان گفت که در لاک خود فرو رفته‌اند. در صنعت تکنولوژی نیز همانند صنعت سرگرمی، این ستارگان بزرگ هستند که به طیف وسیعی از منابع برای مدیریت تصویر خود و محافظت از حریم خصوصی‌شان دسترسی دارند. این افراد که هنوز اکثر آنها مرد هستند کمپانی‌های بزرگی را هدایت می‌کنند که صاحب برنامه‌ها، شرکت‌های نوپا و شرکت‌های کوچکتری هستند که میکرو سلبریتی‌ها ساخته‌اند. این مردان به واقع قدرتمند هستند که تصمیم می‌گیرند کدام تکنولوژی جان سالم به در ببرد. بنابراین باید در ادامه بحثی که مارویک راه انداخته به این موضوع نیز توجه شود که ارزش‌ها، هنجارها و رفتارهای همین افراد است که در طراحی رسانه‌های اجتماعی انعکاس پیدا می‌کند نه میکرو سلبریتی‌های فراموش شدنی.

نهایت تلاش مارویک به اشاره‌‌ی کوتاهی درباره نابرابری قدرت و تبعیض جنسیتی که در ضمن تولید ارزش‌های رسانه‌های اجتماعی و تکنولوژی‌های دیجیتال به وجود می‌آید ختم شده و به مرحله ارائه یک سناریوی جایگزین نرسیده است. پرسش‌هایی که بی پاسخ مانده‌اند که در ادامه به آنها اشاره می‌شود: آیا رسانه‌های اجتماعی در صورتی که توسط گروه دیگری از افراد طراحی شده بودند به شکل کنونی بودند؟ اگر رسانه‌های اجتماعی را زنان یا اقلیت‌های قومی ساخته بودند دارای چه ویژگی‌هایی بودند؟ در این صورت آیا ممکن بود نوع استفاده از این پلت فرم‌ها یا هدف استفاده از آنها متفاوت با امروز باشد؟

جبر طراحی کنندگان

این کتاب پژوهشی روی مخاطبان و کاربران انجام نداده و به همین دلیل در ارائه تصویری از نابرابری‌های ناشی از تفاوت‌های منزلتی در طراحی، یعنی هدف دوم خود، ضعیف عمل کرده است. اگر آثار جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی را درباره چگونگی مدیریت افراد بر حریم خصوصی، هویت و روابط در موقعیت‌های آنلاین و آفلاین، با دقت بیشتری مطالعه کنیم (آثاری مانند Bargh, McKenna & Fitzsimmons, 2002; Goffman, 1959; Joinson et al., 2011; Postmes, Spears & Lea, 1998; Walther et al., 2008) می‌توانیم دریابیم چه چیزی در مورد رابطه با خودمان و دیگران در رسانه‌های اجتماعی جدید و متفاوت است.نظریه‌هایی که هم جای آنها خالی است هم وجود آنها استفاده فراوانی دارد عبارتند از نظریه‌های اساسی‌ای که تمرکز آنها روی زمینه محوری و مرزسازی بوده و در مورد روابط میان فردیِ با واسطه صدق کرده‌اند. (آثاری مانند e.g., Burgoon et al., 1989; Ellison, Heino & Gibbs, 2006; Hardin, 2006; Hogan 2010; Quandt, 2012)

استفاده مارویک از نظریه‌های ساختارگرای اجتماعی روی صنعت تکنولوژی متمرکز بوده و دیدگاه‌های سیلورستون (۲۰۰۵) درباره اهلی سازی را در خود جای نداده است؛ دیدگاه‌هایی که برساخته شده روزمره تکنولوژی را مورد مطالعه قرار می‌دهند. مارویک چگونگی استفاده افراد از فضاهایی که توسط افرادی متفاوت از خودشان طراحی شده‌اند و احساس آنها نسبت به این فضاها را نیز بررسی نکرده است. بنابراین در تعمیم دادن نظر خود درباره چگونگی تأثیر طراحی بر استفاده روزمره از اینترنت زیاده روی کرده و از استدلال‌های پایدار درباره عاملیت غافل مانده است. این زیاده روی خود را در تعمیم موقعیت میکرو سلبریتی‌ها و افرادی که نیازمند تأیید دیگران هستند به سایر کاربران فضای مجازی و همچنین قرار دادن وب اجتماعی در جایگاه گسترش دهنده فرهنگ نمایش محوری که نمی‌توان از آن اجتناب کرد، نشان داده است؛ این در حالی است که پژوهش‌های انجام شده روی کاربران عادی نتایج متضادی را در اختیار ما قرار می‌دهد (نگاه کنید به Joinson, Houghton, Vasalou & Marder, 2011) روشی که بیشتر کاربران رسانه‌های اجتماعی برای به خدمت گرفتن این پلت فرم‌ها از آن استفاده می‌کنند خود را در زمینه‌های آفلاین و شبکه‌های از پیش موجود جای داده است؛ دنیایی که با زندگی افرادی که در کتاب مورد بحث قرار گرفته‌اند بسی متفاوت است. اکثر کاربران روزمره رسانه‌های اجتماعی در صورتی که مدام از موفقیت‌ها و دستاوردهای خود صحبت کنند با اعتراض آشنایان و دوستانی که در شبکه دارند مواجه می‌شوند.

به طور خلاصه می‌توان گفت که مارویک به استدلال علیه جبرگرایی تکنولوژیک پرداخته اما خود در دام جبر طراحی گرفتار شده است. این نویسنده همچنین به کرات گزاره‌هایی تکنوجبرگرایانه را درباره تأثیرات تکنولوژی (در برخی موارد خود تکنولوژی هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد) و آسیب‌های گریزناپذیر انتشار لحظات زندگی[۴] روی تصور افراد از حریم خصوصی مطرح کرده است بدون آنکه درستی یا نادرستی این گزاره‌ها را با تحقیق بر روی مخاطبان به اثبات برساند.

نتیجه گیری:

تأکید آلیس مارویک در این کتاب روی تولید کنندگان رسانه‌های اجتماعی بوده است، نه کاربران آن. به همین دلیل جای درک این مسئله که طراحی یک تکنولوژی چگونه منجر به دوام آوردن نابرابری‌ها شده و حافظت از موقعیت کنونی را تقویت می‌نماید، در اثر او خالی است. این کتاب یک همکاری ویژه با سایر آثاری است که به ارزش‌ها و نابرابری‌های تغییرناپذیرِ موجود در صنعت رسانه‌های اجتماعی اشاره کرده‌اند؛ صنعتی که همان طور که مارویک به درستی اشاره کرده است، فاصله بسیاری تا شایسته سالار بودن دارد. بررسی آثار این صنعت در زندگی روزمره و راه حل‌های ممکن برای نابرابری‌های ناشی از رسانه‌های اجتماعی ناگفته‌های این کتاب است که می‌تواند موضوع مناسبی برای سایر پژوهشگران و متخصصان باشد.

[۱] Alice Marwick

[۲] Status update

[۳] Agancy

[۴] Life streaming