سمیه عباسیان
این یادداشت برگرفته از مقاله ی مروری بر مفهوم «ژوییسانس» در لاکان ( دکتررولاندو کاروتی) است.
نوشتههای مرتبط
موضوع ژوییسانس از فروید[۱] شروع می شود و لاکان در بعضی متونش مستقیم از این واژه استفاده می کند. فروید چهار واژه را به کار می برد، که ارتباطی مستقیم بین آن ها برقرار است. «تحقق آرزو[۲]»، یعنی رویادر پی یافتن اشتیاق است. واژه ی دوم «لذت[۳]» است، که فروید در «اصل لذت[۴]» آن را به کار می برد، سومین واژه Vereidigung که به معنی «ارضا»، (ادای سوگند) است. فروید در ۱۹۱۵ «رانه و سرنوشت آن»[۵]، از ارضا به عنوان هدف و پایانه رانه صحبت می کند. چهارمین واژه ای که فروید به کار می برد که ارتباط بیشتری با واژه ی ژوییسانس دارد، واژه ی Genuss است که فروید در ۱۹۰۵ در «سه رساله ی جنسی»[۶] از این واژه استفاده کرد. این واژه در زبان آلمانی معادل ژوییسانس در فرانسه است و معادل Gocee در زبان اسپانیایی است. این واژه در متون انگلیسی قابل ترجمه نیست به همین دلیل در متون انگلیسی از واژه ی فرانسوی آن که همان ژوییسانس است، استفاد می شود. ترجمه ی واژه ی ژوییسانس به انگلیسی به صورت Enjoymentکه در برخی کتب به کار رفته است کاملا غلط است و ترجمه ی ژوییسانس نیست.
دو واژه از این چهار واژه را انتخاب می کنم و بیشتر راجع به آن توضیح می دهم؛ لذت و ژوییسانس. در برداشتی که لاکان از آثار فروید دارد، در ابتدا تضادی بین دو مفهوم ژوییسانس و لذت وجود دارد و این تضاد از ۱۹۲۰ به بعد خودش را بیشتر نشان می دهد. در سال ۱۹۲۰ فروید این دیدگاه را داشت که دستگاه روانی از اصل لذت که با تعادل[۷] نیز مرتبط است پیروی می کند. اصل لذت به این معنا نیست که فرد به شکل لذت گرایانه ای[۸] دنبال لذت برود، بلکه به این معنا است که فرد از چیزی که ناراحتی ایجاد می کند، دوری کند. در زبان لاتین متضاد(Un/Displeasure) منفی کننده است. این یعنی دور شدن از درد یا ناراحتی و نه یعنی جستجوی لذت. از سال ۱۹۲۰۰ فروید با تغییری اساسی، از نظر معرفت شناسی در فلسفه ی علم جهشی کاملا متفاوت ایجاد می کند: اصل لذت را از اهمیت می اندازد و فراسوی اصل لذت[۹] را، بر مفهوم رانه ی مرگ که به جای اصل لذت که یک اصل ثبات است فراتر از مفهوم تعادل مستقر می سازد. یعنی زمانی که رانه آزاد می شود، تمایل به تخریب و از بین بردن دارد. شاهد تضادی بین تعادل و زیادی هستیم. به نوعی شاهد تقابلی که نیچه قبل از فروید به آن اشاره کرده بود تضادی بین اروس[۱۰] و تاناتوس[۱۱] هستیم. برای فروید مفهوم ژوییسانس به معنی لذت بردن، یا ارضا شدن خالص رانه بود. نکته ی قابل اهمیت این است که ما مسئله ی قانون ممنوعیت محرم آمیزی که با چیزی که جلوی «زیادی» را می گیرد در یک سطح هم ارز بگیریم. به همین خاطر مفهوم دیگری را باید وارد بحثمان کنیم که در آثار لاکان بسیار به آن پرداخته شده است، «اشتیاق ناآگاه» است. در این جا سوالی که مطرح می شود این است که؛ آیا بین اشیاق و ژوییسانس ارتباط وجود دارد؟ لاکان اشتیاق را محدود کننده ی ژوییسانس می دانند، می توانیم به این مفهوم برسیم که اشتیاق مکانیزمی دفاعی در برابر ژوییسانس است. اشتیاق به طرف فعالیت در دنیای بیرون، فعالیتی که سازنده باشد و در ارتباط با دیگران باشد، می رود. مسئله ی رضایت از رانه ی دهانی است، مانند رضایت از خوردن، نباید هر نوع خوردن را با رانه و ژویسانس یکی دانست. فردی می تواند ۲ صبح سر یخچال برود و نوعی رضایت فردی بدون ارتباط با دنیای بیرون برای خودش ایجاد کند. مشابه حمله پرخوری عصبی[۱۲] و بی اشتهایی عصبی[۱۳] که در تنهایی و ارتباط وجود دارد. این جا ژوییسانسی است، که برای آن، مهاری نیست. این مسئله با زمانی که شما به خانه ی فردی می روید و یا در رستوران با جمعی غذا می خورید، متفاوت است. آن جا خوردن در خدمت ارتباط اجتماعی است. سوژه در حالت تنهایی محصور شده نیست، بلکه در ارتباط با دیگران است. زمانی که ما به مهمانی دعوتیم، غذا برای خوردن آماده است اما ما صبر می کنیم و از آداب و رسوم تبعیت می کنیم، مانند سلام دادن. این نشانگر این است که مهاری بر ژوییسانس رانه ای وجود دارد، نوعی مهار بر «زیادی». مثلا کودکی زیاد شکلات می خورد، یک دفعه پدر و مادر به او می گویند. دیگر شکلات نخور، برای بچه این حرف به معنی این نیست که برای سلامتت شکلات نخور، بلکه اهمیت اش در ژوییسانس رانه ای است.
برگرفته از مقاله ی مروری بر مفهم «ژوییسانس» در لاکان ( دکتررولاندو کاروتی)، منتشر شده در فصلنامه ی شماره ۲ سخن سیاووشان، پاییز ۱۳۹۵
فصلنامه ی فرهنگی – اجتماعی سخن سیاووشان (شماره ۲)
[۱]Sigmund Freud
[۲]Wish Fulfilment
[۳]Pleasure
[۴]Pleasureprinciple
[۵]Triebe und Triebschicksale (de.) 1915
[۶]Three Essays on the Theory of Sexuality
[۷]Homeostasis
[۸]Hédonisme
[۹]Beyond the Pleasure Principle
[۱۰]Eros
[۱۱]Thanatos
[۱۲]Bulimia
[۱۳]Anorexia