اسلام و مسیحیت
چه چیزی اسلام و مسیحیت را پیوند می دهد و از هم جدا می کند؟
نوشتههای مرتبط
دیتمار پیپر برگردان فاطمه سیرفی
هفته نامه اخیراشپیگل در تاریخ ۲۳ دسامبر به مناسبت میلاد حضرت مسیح (ع) به موضوع اسلام و مسیحیت پرداخته است. در ادامه ترجمهی قسمتی از این مقاله را می خوانید.
تاریخ اسلام و مسیحیت از جنگ و درگیری تاثیر گرفته است. این در حالی است که دو مذهب بسیار به هم نزدیک هستند. مسلمانان نه تنها ابراهیم را ارج می نهند، بلکه به مسیح (ع) و (حضرت) مریم نیز اعتقاد دارند. این چطور امکان پذیر است؟
دیتمار پیپر نویسنده ی مقاله در ابتدابه طور خلاصه به همراه آندره تامپسونAndrew Thompson، رئیس انجمن پروتستان به شرح بازدید از یک مسجد در ابوظبی می پردازد. نام پیشین این مسجد شیخ محمد بن زاید النحیان بوده که چندی پیش به دستور شاهزاده به نام مریم ام عیسی تغییریافت و همین امر بهانه ایرا برای بحث و تبادل نظر در مورد جایگاه این دو شخصیت در جهان اسلام و مسیحیت فراهم نمود. در این گفتگو که ثانی المحیرییکی از علمای مسلمان و عضو بنیاد تباه نیز حضور داشت، محور اصلی گفتگوی میان ادیانی به شخصیت حضرت مریم (س) و حضرت عیسی (ع) اختصاص یافت. پیپر در مقدمه عنوان می کند که نام ماریاMaria در مسیحیت در واقع (حضرت) مریم (س) در اسلام و Jesus همان (حضرت) عیسی (ع) است که نام هر دوی آنها در قرآن آورده شده است. به اعتقاد نویسنده همین امر را می توان به عنوان سنگ بنای مشترک از این دو شخصیت دانست که می تواند بسیاریاز تناقضات و شبهات را در میان پیروان این دو دین بزرگ برطرف نماید.
اما موضوع به این سادگی نیست و سوالات دیگری نیز در ذهن بوجود می آورد: آیا ماریا و (حضرت) مریم (س) و Jesus و حضرت عیسی (ع) در ظاهر مشترک اما در اصل واقعیتی دو گانه دارند؟ تا چه میزان انجیل و قرآن کریم به هم نزدیکند؟ آیا این دو دین نسبت به هم مانند برادران غریبند؟ در اینجا اولین مسئله ای که به نظر نویسنده موضوع بسیار مهم و یا به تعبیری موضوع بشریت نیزمی باشد، این است که اکثریت مسیحیان از مسلمانان آگاهی ندارند. حتی می توان گفت که بسیاری از مسیحیان هیچ شناختی از قرآن ندارند. اما در مقابل برای مسلمانان روشن است که بسیاری از سوره های قرآن با انجیل در ارتباط است. به اعتقاد این نویسنده اسلام، مسیحیت و یهود از جمله ادیانیکتاپرستی هستند که سرچشمه همه آنها به (حضرت) ابراهیم (ع) ختم می گردد. حتیداستان ذبح (حضرت) اسماعیل نیز در کتب انجیل، تورات و قرآن به تفصیل بیان شده است.
(حضرت) محمد (ص) و (حضرت) عیسی (ع) پیامبران بعد از (حضرت) ابراهیم (ص) و پیروان وی به شمار می روند. در باورمسلمانان، یهودیان و مسیحیان به عنوان اهل کتاب بوده و قابل احترام هستند. دیتمار پیپر نویسنده این مقاله گفتگوی میان ادیانی این دو نماینده دین مسیحیت و اسلام در مسجد (حضرت) مریم (س) را در دنیای امروز بسیار پراهمیت می داند چراکه به اعتقاد او زمان، زمانی است که متعصبان سعی دارند با ابزار زور، خشونت توجه همگان را به خود جلب نمایند. در دنیایی که درغرب چهره اسلام با حملات تروریستی و حتی با نام آن معرفی میشود. تروریست ها کمر به برپایی جنگ های مذهبی بستند. هفته ای نیست که در آن عملیات تروریستی انجام نگرفته و یا از صورت گرفتن آن جلوگیری نشود. در ایستگاه های مترو شهرهای بزرگ اروپا و یا در کلیساهای مصر. در چنین اوضاع و احوال نه مسیحیان و نه یهودیان بلکه همواره مسلمانان مورد حمله قرار می گیرند و به نوعی گرفتار احساس شریک جرم بودن می شوند.
محمد یحیی الجدلی امام مسجد حضرت مریم (س) در ابتدای گفتگوی خود با نماینده مسیحیان می گوید که هر مسلمان اگر شخصیت(حضرت) مریم (س) و حضرت عیسی (ع) را تکریم نکند، ایمان و اعتقادش کمترین ارزشی ندارد. آنها نه تنها باید به این دو شخصیت اعتقاد داشته باشند بلکه باید آنها را مانند پبامبر اسلام (حضرت) محمد (ص) دوست بدارند. ثانی المحیری در ادامه می افزاید: حضرت عیسی (ع) نیز مانند پیامبران پیشین خود مطیع امر خدا بوده است. شاید ناروا نباشد اگر ادعا کنیم که او نیز مسلمان بوده است اما نه به این معنی که او اسلام آورده بلکه به این معنی که او صلح و آرامش را در گرو پیروی از دستورات الهی می دانست. در اینجا رئیس انجمن پروتستان هم در تایید سخنان این دو عنوان کرد: گاهی من نیز از خود می پرسم که آیا من مسلمانم؟! البته که معنی مسلمان بودن این است که فرمان خدا را اطاعت می کنم و بر خواست خود مقدم می دانم. به راستی چه می شد اگر مسلمانان از (حضرت) عیسی (ع) می آموختند؟ المحیری در پاسخ می گوید: مسلمانان نیز می توانند (حضرت) عیسی (ع) را از آن جهت که همواره در خدمت خواست الهی بود، الگوی خود قرار دهند. امام مسجد نیز در این باره می افزاید: برای مسلمانان داستان(حضرت) مریم (س) و پسرش حضرت عیسی (ع) در اصل گوش فرا دادن به ندای ایمان است.
پیپر در ادامه به توصیف داستان (حضرت) مریم (س) و مقایسه ی آن در انجیل و قرآن می پردازد. در سوره ۱۹ قرآن که به نام مریم (س) نام گذاری شده از ابتدا تا آن هنگام که فرشته ی وحی بر (حضرت) مریم (س) نازل می شود و مژده تولد (حضرت) عیسی (ع) را به وی می دهد در هردو کتب کاملا مشابه است. اما در قرآن سخنی از یوسف که در کتاب انجیل به عنوان همسر او معرفی شده است، به میان آورده نشده است. همچنین لحظه میلاد(حضرت) مسیح (ع) هم در این دو کتاب به گونه ای متفاوت توصیف شده است. در قرآن (حضرت) مریم (س) تنها در صحرای خشک و بی آب علفی است و هنگامی که درد امانش را می برد رو به سوی آسمان می گوید: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش می شدم. در این هنگام معجزه خداوند بر او نازل می شود، آب در زیر پایش از زمین می جوشد و خرما از درخت نخل که بالاسرش بود بر زمین می افتد. اما در انجیل میلاد(حضرت) مسیح (ع) در طویله در شهر بیتاللحم در شب سرد زمستان اتفاق می افتد.
طبق گفته امام مسجد، شخصیت(حضرت) مریم (س) الگوی والایی از انسان کامل برای مردان و زنان مسلمان است. نویسنده با توجه به تشریح توصیفات واعتقادات پیروان اسلام و مسیحیت از جایگاه(حضرت) مریم (س) در اسلام و مسیحیت که از سوی نمایندگان ادیان مطرح می شود این گونه نتیجه می گیرد که میان این دو دین اشتراکات بسیاری وجود دارد که راه را بر جدا بودن این دو دین برادر می بندد. المحیری درباره میلاد(حضرت) مسیح (ع) می افزاید: چندی پیش ما میلاد(حضرت) محمد (ص) را جشن گرفتیم. در این مراسم داستان میلاد(حضرت) عیسی مسیح (ع) به عنوان پیامبر پیش از پیامبر اسلام بر اساس داستان قرآن برای مسلمانان نقل کردیم.
پیپر گفتگوی میان ادیان و تبادل نظر با رویکرد اشتراکات دینی را با بهره گیری ازسخنان کتایون امیر پور استاد و اسلام شناس دانشگاه هامبورگ ادامه می دهد. وی تا به حال موضوعات قابل بحث میان نمایندگان ادیان را مورد بررسی قرار داده است، بیان می کند که این گونه تبادل نظرهابا تاکید بر اشتراکات دینی بسیار راهگشا بوده و سبب می شود که راه را برای ادامه مسیرگفتگوی سازنده هموار کند. امیرپور در مورد حضرت مریم (س) و حضرت عیسی (ع) می گوید: جای خوشحالی است که داستان زندگی این دو شخصیت در کتب مقدس انجیل و قرآن آورده شده است. اما داستان به جایی می رسد که اشتراکات آن رفته رفته رنگ می بازد و بحث در مورد آن کمتر امکان پذیر است. این بحث ها در واقع بیانگر تفاوت اساسی درباره (حضرت) عیسی (ع) از آنجایی آغاز می شود که مسیحیان ویرا هم پدر و هم پسر می دانند، که این امر برای مسلمانان قابل درک نیست. اما باید در اینجا به این نکته اشاره کرد که در هر گفتگویی که میان اسلام و مسیحیت اتفاق می افتد حتما داستانهای مشترکی وجود دارد که مانند نوری میان تاریکی است. در هر حال بیش از ۱۳۰۰ سال است که اسلام و مسیحیت هر کدام مسیری را طیکرده اند.گاهی در مقابل هم قرار گرفته و گاهی نیز مورد تکریمیکدیگر بوده است.
پیپر با نگاهی گذرا به تاریخچه ی ارتباطات میان مسیحیان و مسلمانان در طول ادوار گذشته می پردازد و سعی در بیان نقاط مشترک و متفاوت در آن دو دارد. یکی از این رویداد های مهم، قدم گذاشتن یوهانس پائول دوم پاپ اعظم کاتولیک به مسجد جامع بنی امیه شهر دمشق در ماه می سال ۲۰۰۱ بود. در این شهر در سال ۶۳۶ میلادی مسیحیان کلیسایی باسلیک بنا نهاده بودند که با ورود مسلمانان به آن، این کلیسا به دو بخش تقسیم شد. در قسمت شرق آن که به سمت خانه کعبه بود مسلمانان و در قسمت غرب آن مسیحیان به مدت چندین سال به عبادت می پرداختند. در قرن هشتم که خلیفه بنی امیه تصمیم به ساختن مسجد جدید گرفت برای مسیحیان نیز کلیسایی بنا نهاد.
طبق نظر نویسنده مسیحیان و مسلمانان همواره با هم در ارتباط بودند و اسلام از قرن های گذشته به اروپا تعلق داشت. حتی ردپای معماری و هنر اسلام را می توان در شهر گرانادا اسپانیا با بناهای تلفیقی از معماری اسلامی و مسیحی و یا حتی در مسجد-کلیسای جامع قرطبه به وضوح مشاهده کرد. نه تنها در اروپا بلکه از سال ۷۱۱ اسلام با سرعت شگفت انگیزی به شهرهای خاورمیانه ورود پیدا کرد. هنری کیسینجر وزیر امورخارجه آمریکا در مورد گسترش اسلام اینگونه می گوید: اسلام را می توان از یک سو دین جدید معرفیکرد که در میان نژادهای مختلف پیروان خود را دارد و از سوی دیگر هم به عنوان پدیدآورنده نظم نوین جهانی که سیطره آن جهان را با خود یکدست همراه کرد و گویی نوعی صلح بشری را با خود به ارمغان آورد.
پیپر کتابخانه ای که توسط خلیفه حاکم دوم در اواخر سده اول بنا نهاده شد و در آن کتاب های عربی و فارسی در کنار کتاب هاییونانی و اروپایی گردآوری می شد را یکی از مهم ترین اقدامات تبادل اطلاعات میان مسلمانان و مسیحیان برمی شمرد.عالمان مشهوری چون ابن سینا و ابن رشد و بسیاری دیگر مجال یافتند تا با کتب دانشمندان، پزشکان و فیلسوفان دنیای غرب آشنا شوند.
هرچند که خلیفه حکم دوم، منصور دستور داد بسیاری از کتب با ارزش که بسوزانند. این قبیل اقدامات افراطی فقط علیه کتب با ارزش نبود بلکه دستور به قتل ۳۰۰۰ یهودی در شهر قرطبه به عنوان اولین نسل کشی در تاریخ اروپا به ثبت رسیده است. در تاریخ داستان هایی وجود دارد که مسلمانان را در مقابل پیروان ادیان دیگر قرار داده است.
در ادامه پیپر به ابوظبی بازمیگردد. به موزه لوورکه از آن با عنوان “موزه بردباری” یاد می کند و شاید دلیل آن مجسمه حضرت مریم (س) و حضرت عیسی(ع) در اولین سالن موزه است. از نظر او قرار دادن این مجسمه می تواند همواره این پیام را به بازدیدکنندگان القا کند که مردمان فرهنگ های مختلف در اعصار گوناگون نقاط مشترک بسیاری دارند که می توان با نگاهی به تاریخ بشریت آنها را یافت. امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز در افتتاحیه این موزه درباره ارتباط ادیان اسلام مسیحیت و یهود بیان کرد: این سه ادیان در پیوند ناگستنی با همقرار دارند. اگر شخصی ادعا کند که اسلام ادیان الهی دیگر را مورد هجمه قرار می دهد و یا نابود می کند، دروغگو است.
در پایان این مقاله پیپر مجددا به اظهارات تاپسون در مسجد حضرت مریم (س) اشاره می کند. رئیس انجمن پروتستان درباره اشتراکات مذهبی می گوید: (حضرت) مسیح (ع) به پیروانش می فرماید که خداوند را می توان با هر روش و مسلکی اطاعت کرد. تاریخ سه دهه ی پاپ ها در کلیساهای کشورهای مختلف اسلامی حاکی از این واقعیت که خدا یکی است فقط تفاوت در راه و روش پرستش اوست. مسیحیان(حضرت) مسیح (ع) را به عنوان وحی الهی می دانند و برای مسلمانان قرآن وحی الهی که از سوی خداوند بر آنها نازل شده است.
مجله اشپیگل، شماره ۵۲، تاریخ ۲۳.۱۲.۲۰۱۷ ، صفحه ۱۲ تا ۲۱
فاطمه سیرفی / پژوهشگر مطالعات زبان و فرهنگ آلمانی
این مطلب مربوط به ویژه نامه نوروزی سال ۱۳۹۷ انسان شناسی و فرهنگ است.