انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بدن، سرمایه داری و پزشکی

به یک معنا می توان ادعا کرد که عنصر مشترک انقلاب های بزرگ بشری اعم از کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی نوع رابطه ی بشر با پدیده ای به نام بدن (body)است. در تشریح بیشتر این مطلب باید گفت در عصر کشاورزی / روستا نشینی، بدن و جسم انسانی محور فعالیت های سخت و طاقت فرسای گذران زندگی و معیشت بود، به طوری که فعالیت های بدنی روی زمین های کشاورزی در طول ایام باعث می شد که زندگی بشر طی شود و حیات وی تضمین گردد. این مسئله خود به پیدایی روابط فرادست / فرودستی دامن زد که طی آن سیستم های فئودالی، ارباب / رعیتی و غیره در فرهنگ های گوناگون پدید آمد. به طوری که اگر فردی می توانست صاحب نیروهای بدنی بیشتر برای کار روی زمین ها باشد، صاحب قدرت بیشتر برای تملک و سلطه می شد. زیرا در این جامعه « دیدگاهی ابزاری / جادویی نسبت به آن ]بدن[مشاهده می شود که توسط فرایند کار و رابطه با طبیعت القا می شود.»( بودریار ؛ ۱۳۸۹ : ۱۹۹)

به تدریج که بشر به انقلاب صنعتی / شهرنشینی دست یازید، بدن نقش محوری دیگری را ایفا کرد که طی آن انباشت سرمایه ی حاصل از آزاد شدن بخش بزرگی از نیروی کار کشاورزی به سبب اختراع ماشین هایی شد تا بار سنگین کارهای سخت دوران قبلی از کالبد انسانی برداشته شوند و هر چه بیشتر بشر فراغ بال بیابد، چیزی که عملن اتفاق نیفتاد و بشر با یافتن این نوع اوقات فراغت راه به سوی دیگری برد. راهی که فرزندی به نام سرمایه داری را پدید آورد.( فکوهی؛ ۱۳۸۳: ۸۶)

در عصر بعدی یعنی دوران ارتباطات و انقلاب اطلاعاتی بدن روی دیگری از منشور چندوجهی و پیچیده ی خود را نشان داد و توانست نقش دیگری به خود بگیرد. در این عصر که همزمان با پیدایش یا گسترش گفتمان های علمی مانند پزشکی است، با اتکا به چنین داده هایی (scientific) بشر رابطه ی دیگری با بدنش پیدا کرد و هر چه بیشتر از فعالیت های سخت بدنی دوران انقلاب کشاورزی دور شد و به بدن به مثابه سرمایه و یا بهتر «کالایی» غیرقابل تکرار نگریست.در این دوران بشر پی برد که سرمایه ای یکتا و بی همتا به نام بدن دارد که باید بتواند آن را در طول حیاتش در نظر بگیرد و نسبت به آن بی توجه و بی رغبت نباشد و فکری کند تا باعث تداوم و انباشت بیشتر این سرمایه گردد.

همزمان با چنین گفتمانی در عصر اطلاعاتی، مواجهه با دنیای سرمایه داری بر آمده از انقلاب صنعتی، گفتمان دیگری را فراروی بدن گشود. در این بین کالبد انسانی به عرصه ای برای کشمکش میان قدرت سرمایه داری و انتخاب فردی واقع شد. به طوری که سرمایه داری با توسل به شیوه های مختلفی مانند ارائه ی مدهای گوناگون، راه اندازی کمپانی های غول آسا با برندهای مختلف پوشاک، جراحی های زیبایی، رژیم های مختلف لاغری، تبلیغات تجاری و غیره توانست دست به آفرینش و ابداع معیارهایی بزند که کالبد را هرچه بیشتر در اختیار خود قرار دهد و با مصرف کالاهای تولیدی خود بدن را تصاحب کند، در حالی که انسان با آموختن و کسب تجربه از دوره های قبلی به این نتیجه رسیده است که باید تملک بدن را در اختیار خویش گرفته و برای آن شخصن تصمیم گیری کند.

بدین ترتیب بشر در این دوران به دوگانه ی تولید/ مصرف رسیده است که حول محوریت بدن تولید و بازتولید می شود. چنین دوگانه ای به نظر بودریار در نزد فرد کنشی مضاعف را ایجاد می کند که بدن را وارد تیپی دوگانه و همزمان از بازنمایی(representation) کرده است: بازنمایی بدن به مثابه سرمایه و بازنمایی بدن به مثابه بتواره یا شی مصرفی.( بودریار؛ همان) آن چه مشخص است انسان در میانه ی این دو بازنمایی نمی تواند بی طرف بماند. زیرا نه تنها نمی تواند بدن را مورد غفلت قرار دهد، بلکه خواستار سرمایه گذاری هرچه بیشتر بر روی آن است.

به نظر می رسد که برنده ی این کشمکش، سرمایه داری باشد و این مبارزه ای است که پیروز میدان از قبل معلوم است. انسان با پیش رفتن در عصر سرمایه داری، کنترل خویش بر بدن را هرچه بیشتر از دست می دهد و میدان را برای در اختیار خویش گرفتن بدن خالی می کند. سرمایه داری با سرعت خارق العاده اش پیش می رود و در قالب های خودساخته و ایجاد ساختارهای ساختار بخشی که بدان ها اشاره شد، انسان را وادار به انتخاب های محدودی می کند که به ظاهر- حداقل از نظر تعداد- نامحدود است. اما در واقعیت انسان یک گزینه بیشتر در اختیار ندارد: تن دادن به سیاست های سرمایه دارانه برای از دست ندادن تنها سرمایه ی زندگی اش یعنی بدن و پیش رفتن بر طبق همان سیاست ها برای بازتولید حیات سرمایه داری.

در نقد دیدگاه فوق شاید بتوان گفت چنین نگرشی حامل باری منفی است، زیرا گسترش برخی گفتمان ها همزمان با سرمایه داری مانند پزشکی، دندان پزشکی، جراحی و غیره، تا اندازه ی زیادی توانسته اند به سلامت جسمانی و حتی روانی کالبد انسانی یاری رسانند. در این جا ضمن تایید این مطلب باید گفت که تولید چنین گفتمان هایی همراه با جلب اعتماد بشر بوده است و به همین دلیل است که اکنون شاهد روی آوردن روزافزون انسان به پزشکان برای درمان و سلامتی هستیم. اما نباید فراموش کرد که بخشی از هویت این علوم در رابطه ای تعریف می شود که با سرمایه داری برقرار کرده اند. بنابراین اعتمادی که انسان به چنین گفتمان هایی پیدا کرده است باعث شده تا هرچه بیشتر دیدگاه های سرمایه دارانه بر بدن ها حاکم شود و بدن انسان هرچه بیشتر در اختیار آن قرار گیرد.

در پایان بایدگفت ضمن تاکید بر بازخوانی تئوری های علوم انسانی با محوریت بدن – چیزی که چند سالی است از شروع آن می گذرد- باید راه به سوی نقد و شناخت روابطی که باعث پیچیدگی و تنیده شدن امر کالبد با پیچیدگی های سرمایه دارانه می شود، گشوده شود تا از افتادن آن به دام های تودرتو و بی نهایتی که پایانی برای آن متصور نیست، جلوگیری گردد و گرنه راه به سوی سلطه ی بی نهایت بدن با محوریت پزشکی اما در حقیقت سرمایه داری، راهی خطرناک و بی انتهاست.

منابع:

فکوهی، ناصر، ۱۳۸۳ ، انسان شناسی شهری، نشر نی، تهران، چاپ اول.

بودریار، ژان ، ۱۳۸۹ ، جامعه ی مصرفی، اسطوره ها وساختارها، نشر ثالث، تهران، چاپ اول.