تصویر: لو پن
زمان زیادی تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ فرانسه باقی نمانده است. در این میان احتمال آن می رود تا جبهه ملی فرانسه به بخشی از جریان اصلی در عرصه سیاسی فرانسه مبدل شود. در نتایج نظر سنجی ماه مارس ۲۰۱۱ که توسط روزنامه Le parisien انجام شده است در کمال شگفتی اکثر شرکت کنندگان پیش بینی نمودند که مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه در دور نخست انتخابات برنده شود. در این نظرسنجی که جامعه آماری آن ۵۱۸/۱ نفر بوده است، مارین لوپن با ۲۳% یعنی ۲% رای بیشتر از نیکلا سارکوزی و مارتین اوبری رهبر حزب سوسیالیست فرانسه پیشی گرفته است.
نوشتههای مرتبط
با وجود بحران اقتصادی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، افزایش موج مهاجرت به کشورهای اروپایی و گسترش جهانی سازی در عرصه بین الملل شاهد رشد احزاب پوپولیست راستگرای افراطی در کشورهای اروپایی بوده ایم از جمله می توان به رشد صعودی حزب آزادی اتریش و آلمان، حزب مردم سوئیس و دانمارک، اتحادیه شمالی ایتالیا، حزب توسعه در نروژ و …. اشاره نمود. در این میان جبهه ملی فرانسه با دورخیزی گسترده در صدد آن است تا در انتخابات آینده آن کشور، به گفته رهبر آن حزب شگفتی همگان را بر انگیزد.
تاریخچه جبهه ملی فرانسه:
جبهه ملی فرانسه در سال ۱۹۷۲ توسط ژان ماری لوپن تاسیس شد. حزبی راستگرا و افراطی که در اساس ضد مهاجرت، ضد ایده اتحادیه اروپایی، نافی همیشگی هولوکاست، ضد همجسنگرایی، معتقد به تقدس نهاد خانواده، مخالف سقط جنین و آمیزش نژادهای سیاه و سفید و طرفدار ملی گرایی افراطی فرانسوی بوده است. بدنه اصلی هواداران و اعضای حزب را دست راستی های سالمند، کاتولیک ها و هواداران ویشی تسکیل می دهند، این حزب بتازگی درصدد جذب نیروهای جدید از بخش های مختلف جامعه فرانسه برآمده است. در فرانسه خرده بورژوازی که پایگاه اصلی طبقاتی هواداران جبهه ملی فرانسه را تشکیل می دهند، در اوایل انقلاب کبیر فرانسه دارای گرایشهای رفرمیستی و دمکراتیک بود بطوریکه در سال ۱۸۴۸ این طبقه از جمهوری دوم حمایت نمود و در سالهای ۸۰-۱۸۷۰ به تحکیم جمهوری سوم کمک نمود. اما امروزه خرده بورژوازی فرانسه که با احساس ضعف مواجه است موضعی بشدت محافظه کارانه و افراطی دارد و خود را مخالف لیبرالیسم و سوسیالیسم معرفی می نماید. طبق سرشماری های عمومی جبهه ملی فرانسه (FN) سومین حزب پرطرفدار در فرانسه محسوب می شود که همواره بطور یکنواخت ۲۰-۱۳% از آرای رای دهندگان را بخود اختصاص داده است. در سال ۲۰۰۲ ژان ماری لوپن رهبر وقت این حزب با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و راه یابی به دور دوم انتخابات همگان را شگفت زده نمود. اما از انتخابات سال ۲۰۰۷ به این سو حمایت عمومی از جبهه ملی کاهش یافت. همین طور در انتخابات محلی سال ۲۰۰۸ نیز مردم فرانسه اقبال چندانی به احزاب پوپولیست راستگرای افراطی ( از جمله جبهه ملی ) نشان ندادند.
نقطه اوج فعالیت جبهه ملی فرانسه در اواخر دهه ۹۰ میلادی بوده است بطوریکه در آن هنگام تعداد اعضای حزب از ۱۵۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۶ به ۴۰۰۰۰ نفر در پایان دهه ۹۰ میلادی رسید. در آن دوره جناح بندی های درونی جبهه مشخص شد.
در ژانویه سال ۱۹۹۹ برونو مگره (Bruno Megret)، دبیر کل جبهه ملی فرانسه از این حزب خارج شد و گروهی رقیب را تحت عنوان “جنبش جمهوری ملی”(MNR) تشکیل داد. جبهه ملی فرانسه از بدو تاسیس از طریق نزاع های درونی گروهی تضعیف شده است. در سال ۱۹۹۹ نزاع میان لوپن و مگریت در مورد استراتژی حزب و چگونگی اتحاد آن با سایر احزاب دست راستی در فرآیند انتخابات در سطوح ملی و منطقه ای بوده است. لوپن همواره مایل بر اتخاذ استراتژی ” نه چپ و نه راست” بوده است و در کمپین انتخاباتی سال ۱۹۹۵ نیز با همین شعار در انتخابات شرکت نمود، در مقابل مگریت و هوادارانش انعطاف پذیرتر بوده و خواهان ائتلاف با احزاب دست راستی بوده اند. زمزمه های جداشدن اعضا از جبهه ملی فرانسه از سال ۱۹۹۷ آغاز شد زیرا حزب با انزوای سیاسی مواجه شد و بسیاری از اعضای آن به این نتیجه رسیدند که خط تندروانه لوپن خطری برای بقای حزب خواهد بود از آن رو به مگریت پیوستند.
با این حال هنوز هم اکثریت لوپن را بعنوان “پدر خوانده” جبهه ملی فرانسه می شناسند و حزب را با فعالان نئوفاشیست پیوسته به حزب در اواخر دهه ۷۰ میلادی و کاتولیک های سنتی معرفی می نمایند.
رهبری مارین لوپن، فصلی نوین در حیات سیاسی جبهه ملی فرانسه:
در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱ ژان ماری لوپن، بنیانگذار جبهه ملی فرانسه، مسند رهبری آن حزب را ترک نمود و دختر وی مارین لوپن جایگزین وی شد. رهبر جدید حزب باعث شده است تا هواداران بیشتری جذب جبهه ملی شوند. لوپن دختر سعی می کند تا چهره ای مثبت از آن حزب ارائه دهد. اکنون مارین لوپن در صدد دوری گزیدن از نئونازی های اروپا است تا وجهه جبهه ملی را بهبود بخشد با این حال عده ای بر این باورند که در آنصورت حزب هواداران تندرو و سنتی خود را از دست خواهد داد. با وجود انکه مارین لوپن کمتر از پدر خود از شعارهای ضد یهودی استفاده می نماید تا چهره ای ملایم تر از حزب خود ارائه دهد اما از سوی دیگر هم چنان بر شعار های اسلام هراسانه خود و ابراز مخالفت با مهاجران بخصوص مهاجران مسلمان به سبب تفاوت های فرهنگی آنان با جامعه فرانسه تاکید می نماید.نتایج نظر سنجی ها نشانگر آنست که در صورتی که انتخابات ریاست جمهوری فرانسه امروز برگزار شود مارین لوپن حدود ۲۰%از آرا را از آن خود خواهد نمود. بایستی دید که ایا ژان ماری لوپن قادر خواهد بود، تابویی را که همواره جبهه ملی را در برگرفته است از این حزب بزداید یا خیر و ایا با وجود عدم اقبال رسانه ها به برقراری ارتباط با راستگرایان افراطی آنان توان جلب افکار عمومی و در نتیجه کسب قدرت سیاسی را خواهند داشت یا خیر. هم اکنون ۳/۱ از هواداران سارکوزی در حزب اتحاد برای جنبش مردمی (UMP) اظهار داشته اند که خواهان اتحاد با جبهه ملی فرانسه هستند و این نشان از تلاش شدید راستگرایان از طیف های متفاوت برای حفظ قدرت و مقابله با چپ گرایان فرانسه در راس آنان حزب سوسیالیست فرانسه دارد.
رهبر و اعضای جبهه ملی فرانسه یکی از علل عمده ناکامی جبهه ملی فرانسه در انتخابات گذشته را استفاده سارکوزی و جریان راست میانه از شعارهای آن حزب می دانند. سارکوزی در شعارهایش بر لزوم ارتقای هویت شهروندی فرانسویان و در اولویت قرار دادن ملیت و ملی گرایی تاکید نمود. در نتیجه در آن دوره رای دهندگان متمایل به جبهه ملی سارکوزی را ابزاری بهتر در جهت اعمال سیاست هایشان تشخیص دادند از ان رو که سارکوزی از قابلیت بالای تعامل با سایر کشورهای جهان نیز برخوردار بود چنانچه امروز نیز جایگاه فرانسه در عرصه سیاست بین الملل ارتقا یافته است در مقابل لوپن و جریان راست افراطی فرانسه فاقد جایگاه بین المللی و منطقه ای و قابلیت گسترش روابط با سایر کشورها بوده است.
دیدگاه اقتصادی جبهه ملی فرانسه:
از لحاظ اقتصادی، راست افراطی فرانسه در دهه ۹۰ میلادی از ایده های نئولیبرالی خود که در طول دهه ۸۰ مورد انتقاد مخالفشان بود بطریقی عقب نشینی نمود و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۵، جبهه ملی اعلام نمود که خواهان ادغام کارگران و گروههای کم درآمد اجتماعی درون جامعه از طریق ارتقا اشکال نوین اتحاد است و از این طریق تلاش نمود تا با طرح تاکید بر لزوم توجه به حقوق اجتماعی کارگران آرای طبقه کارگر هوادار حزب سوسیالیست فرانسه را بسوی خود جلب نماید. در واقع، دیدگاه اقتصادی جبهه ملی فرانسه هم چون سایر جریانات راستگرای افراطی اعتقاد به اقتصادی ” کورپوراتیستی” از نوع فاشیستی آن می باشد. جبهه ملی موافق مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و تکیه دولت بر سرمایه های تجاری و و مالی می باشد. با این حال از انجاییکه از ماهیت انقلابی و چپ بودن اکثریت جامعه فرانسه آگاه است می کوشد تا با فرصت طلبی سیاسی نظر طبقات کم درآمد و کارگران متمایل به احزاب چپگرا را بسوی خود جلب نماید.
ناسیونالیسم اقتصادی جبهه ملی به دوره تشکیل اتحادیه اروپا و مخالفت این حزب با چنین ایده ای باز می گردد. جبهه ملی همواره خود را مخالف با ایده ” انترناسیونالیسم” ( جهان وطنی) در هر شکل آن معرفی نموده است و چنین ایده ای را در جهت ” فرهنگ امپریالیست امریکایی” می داند.
اکنون نیز از نقطه نظر اقتصادی، مارین لوپن حامی سیاست اقتصادی درون گراست و آن را سیاست اقتصادی مستقلی می نامد که معتقد است فرانسه از طریق اتخاذ آن قابلیت رسیدن به خودکفایی اقتصادی را خواهد داشت. در این راه به نظر وی اعمال محدودیت بر جذب کارگران خارجی و تقویت ایجاد صنایع داخلی نیز غیر قابل اجتناب خواهد بود.
پدیده مهاجرت و مخالفت جبهه ملی فرانسه:
آمار مهاجران آسیایی و آفریقایی تبار در فرانسه بطور روزافزون در حال افزایش است. شرایطی که پیش از این بریتانیا آن را تجربه نموده است و با تاکید بر سیاست ” چند فرهنگ گرایی” (Multiculturalism) و “کثرت گرایی”(Pluralism) توانست در زمینه همزیستی مسالمت آمیز شهروندان از نژاد ها و مذاهب گوناگون گام های مثبتی را طی نماید. با این حال جبهه ملی و سایر احزاب راستگرا هم صدا با حزب ملی بریتانیا (BNP) از شکست چند فرهنگ گرایی، افزایش تضاد های فرهنگی و لزوم تاکید دوباره بر ارزشهای اروپایی سخن می گویند. جبهه ملی فرانسه ادغام مهاجران غیر اروپایی در جوامع اروپایی را نمی پذیرد و معتقد است که مهاجران می بایستی به کشورهای خود بازگردند. شعار این حزب در زمان رهبری ژان ماری لوپن مبنی بر ” یک میلیون مهاجر برابر با یک میلیون فرانسوی بیکار” را می توان هماهنگ با شعار هیتلر مبنی بر ” ۵۰۰۰۰۰ بیکار، ۴۰۰۰۰۰ یهودی” دانست. سیاستی که در صورت تبدیل شدن به جریان اصلی می تواند برای مهاجران در سراسر اروپا بی نهایت خطرناک باشد. این حزب در تمامی اصول خود معتقد به برتری شهروندان فرانسوی تبار بر سایر شهروندان بوده و خواهان وضع محدودیت هایی در زمینه مزایای دوره بیکاری، آموزش و خدمات اجتماعی برای مهاجران می باشد. چنانچه مارین لوپن در یکی از مصاحبه های مطبوعاتی خود اظهار داشته است در فرانسه دولت موظف به اجرای قوانین و ارزشهای فرانسوی است و هر کس خواهان زندگی در فرانسه است موظف به پیروی از تمامی اصول آن است در غیر این صورت جایی در فرانسه نخواهد داشت. در این راستا می توان تاکید اخیر سارکوزی بر ” خدمت مسیحیت به تمدن فرانسه” و حمایت وی از تصویب و اجرای قانون ” منع پوشش برقع در اماکن عمومی” را در جهت جلب نظر موافق راست گرایان هوادار جبهه ملی دانست.
نتیجه گیری:
با وجود آنکه جبهه ملی فرانسه همواره با فقدان ظرفیت در اتحاد با سایر احزاب راستگرا مواجه بوده و به همین دلیل به انزوای سیاسی رانده شده است اما اکنون وضعیت سیاسی فرانسه تا حدود زیادی به نفع این جریان است. از سویی نارضایتی عمومی از سارکوزی بدلیل سیاست های نادرست اقتصادی و اجتماعی در عرصه داخلی وجود دارد و از سوی دیگر جنجال اخلاقی استراوس کان موجب ایجاد بحران در تعیین نامزد حزب سوسیالیست فرانسه به منظور شرکت در انتخابات پیش رو شده است. با گسترش بحران اقتصادی مارین لوپن طرحهایی جذاب برای عموم مردم فرانسه چون جایگزینی یورو با فرانک، کاهش نقش اتحادیه اروپا، افزایش حاکمیت ملی فرانسه و افزایش حقوق کارکنان بخش دولتی را مطرح نموده است. در کنار بیکاری و مشکلات اقتصادی و خطر رشد راست گرایی افراطی در میان توده ها بایستی به جنبه روانی موضوع نیز توجه داشت در صورتیکه سرزنش مهاجران و علت دانستن آنان در مورد بیکاری اروپاییان به تفکر اصلی مردم فرانسه تبدیل شود، جبهه ملی فرانسه از شانس بالایی در انتخابات و تغییر نتایج به سود خود برخوردار خواهد شد. خطر ظهور فاشیسم پس از فروپاشی جمهوری وایمار در آلمان از حافظه تاریخی اروپاییان پاک نخواهد شد و چه بسا در صورت به قدرت رسیدن احزاب راستگرای افراطی از جمله جبهه ملی فرانسه خطر ظهور دوباره فاشیسم نه تنها در فرانسه که در پیامد آن در سراسر اروپا افزایش یابد.
بی شک در انتخابات آینده فرانسه احزاب کوچکتر و حاشیه ای سیاسی نقش تعیین کننده ای ایفا خواهند نمود در این میان بایستی دید که ایا مردم فرانسه با آگاهی از مشکلات زیست محیطی و اقتصادی به احزاب کوچکتر چپ گرا رای خواهند داد و یا آنکه جذب شعارهای اسلام هراسانه و ضد مهاجرتی احزاب راستگرا خواهند شد. اینک فرانسه با تاریخ سیاسی غنی خود در برهه ای حساس قرار قرار گرفته است شاید در این میان در کشوری با سابقه انقلابی فرانسه، انقلابی دیگر اما این بار با سازو کار انتخابات روی دهد.
منابع فارسی:
۱- بشیریه، حسین(۱۳۸۶)؛ آموزش دانش سیاسی؛ تهران: نشر نگاه معاصر.
۲- بشیریه، حسین(۱۳۷۴)؛ جامعه شناسی سیاسی؛ تهران: نشر نی.
منابع انگلیسی:
۱-Cambell, David F. (2004); The New Millennium’s Extrimist Political Parties in Germany and France .
۲-Ivaldi, Gilles (2002); Overview Extreme Right Parties in France.
۳-Schain, Martin A. (1995); The National Front And Agenda Formation In France; New York; New York univestity Press.
۴-Boisseau, Matthieu (2011); Can the Far-right’s Marine Le Pen win the 2012 Presidential Election ?; Time Magazine; {07/03/2011}
این مطلب نخستین بار دوماهنامه سیاسی راهبردی “چشم انداز ایران” شماره آبان و آذرماه ۱۳۹۰ منتشر شده و برای بازنشر به انسان شناسی و فرهنگ ارئه شده است.