انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پرونده اینترنتی معماری (۱)

مطالعه تاریخی اجتماعی معماری ایران، دوره های مهمی را در بر دارد که از آن جمله می توان به دوره پنجاه ساله پیش از انقلاب اسلامی ، اشاره کرد. از این رو انسان شناسی و فرهنگ از امروز نخستی بخش از انی پرونده را می گشاید. در پرونده کنونی تلاش شده است تا مقالاتی که راجع به معماری دوران پهلوی اول و دوم هست، گرد آوری شود.

الف) معماری پهلوی اول

ب) معماری پهلوی دوم

ج) معماری معاصر و شهر سازی

الف) معماری پهلوی اول

معماری دوره پهلوی اول دگرگونی اندیشه ها، پیدایش و شکل گیری معماری دوره بیست ساله

چکیده:

در مسیر تاریخی تمدن ایران،بعد از دو واقعه مهم ظهور اسلام و حمله و استیلای طولانی مغولها ، گرایش به غرب به عنوان سومین حادثه،شاید مهم ترین اتفاق تاریخی ایران باشد. حادثه ای که برخلاف دو واقعه قبلی به دور از برخورد یا تهاجم قهریه صورت گرفت و بدون آنکه نشانی از جنگ یا کشورگشایی باشد با روند تدریجی – تسخیری خود به گونه ای از ویژگی های دوران مدرنیته است مورد اقبال و پذیرش عام و خاص قرار گرفت.

هدف پژوهشی این رساله، شناخت دگرگونی های ایجاد شده بر مبنای اندیشه ها و روش های تغییر شکل یافتهدر معماری این دوره است بنابراین به دور از بررسی گزارشی و نیز نه صرفاً تجزیه و تحلیل سبک شناسانه و یا طبقه بندی بناها،قصد رساله پردازش و آگاهی از تفکراتی است که تحول معماری معاصر ایران را خودآگاه یا ناخودآگاه شکل داده است. اما در دوره معاصر ، مقطع دوره بیست ساله(۱۲۹۹-۱۳۲۰ش) به دلایل گوناگونی که در طی بررسی هر موضوع و یا هر فصل به آن پرداخته شده است دارای اهمیت تاریخی است. این دوره کوتاه اما پر متغیر در واقع دوره نوینی در معماری است که اگر چه با دوره پیش از خود ( قاجار) متفاوت است اما به لحاظ انتخاب و شکل گیری معماری دوره بعد از خود نیز قابل توجه است . بعد از فصل اول که مقدمه ای برای ورورد به بحث اصلی و معرفی وضعیت اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی و معماری دوران انتقال قاجار به پهلوی است، فصل های دوم تا هفتم که در واقع اساسی ترین بخش های رساله هستند علل و چگونگی تغییرات این دوره را بررسی می کنند و طبیعی است که تحقیق و شناخت معماری این دوره به دلیل همین تحول فکری و تغییرات اجتماعی بی سابقه اهمیت موضوعی پیدا می کند. در این شناسایی عوامل تأثیر گذار از جمله عوامل خارجی ، داخلی، اجتماعی و فرهنگی ، سیاسی ، شخصیتها و اصولا عوامل بنیانی مورد دقت قرار می گیرند.

http://www.ensani.ir/fa/content/86626/default.aspx

آهن و شیشه معماری پهلوی را دگرگون کرد

مواد و مصالح ساختمانی در هر دوره از تاریخ معماری ایران، سبک و سیاق و شکل خاصی به معماری بخشیده به گونه ای که در صورت بررسی مواد و مصالح بناهای متعلق به دوره های مختلف تاریخی،‌ می توان میزان دسترسی معماران و استادکاران به امکانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسی قرار داد.

«علی رضا بهرمان» کارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه که در پروژه های بزرگی مانند کارگاه مرمت کاخ شهربانی، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزیینات بنا را برعهده داشته در حوزه تزیینات معماری بناهای تاریخی متخصص است در مورد تزیینات و مواد و مصالح به کار رفته شده در معماری دوران قاجار و پهلوی اول می گوید:
در دوران حضور رضاخان در ایران چه شکل خاصی از معماری در بناهای ساخته شده در آن دوران به چشم می خورد؟
_ در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت.

چه بناهای خاصی در دوره رضا شاهی که نمایانگر شکل اداری جدید در ایران است، به وجود آمد؟

_ احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبک نئوکلاسیک در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا که در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حکومتی، بازگشت به معماری دوران پرشکوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یکی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود.

* چه بناهای شاخصی از دوران حکومت رضاخان و با توجه به اصول معماری نئوکلاسیک (تلفیقی) در ایران به جای مانده است؟‌
_ کاخ شهربانی سابق، اداره پست، ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس و ساختمان بانک ملی، به عنوان بناهای شاخص به جای مانده از معماری دوران رضاشاهی مطرح هستند.

* در دوره پهلوی دوم چه شکل خاصی از معماری به چشم می خورد؟

_ در دوران پهلوی دوم وجود مصالح جدید ساختمان سازی در ایران و به ویژه کاربرد سیمان که تا آن زمان ماده ای ناشناخته بود، امکانات ویژه ای را در زمینه احداث بناها در اختیار معماران قرار داد. سیمان از سال ۱۳۰۵ از سایر کشورها به ایران وارد شد که در سال ۱۳۱۲ و با توجه به نیاز تولید سیمان در داخل کشور نخستین کارخانه سیمان در ایران احداث شد.

* استفاده از مواد و مصالح جدید و به ویژه سیمان چه امکانات ویژه ای را در اختیار معماران قرار داد؟

_ این ماده به سرعت از سوی معماران، استادکاران و مهندسان ایرانی مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که در سال ۱۳۱۳ و تنها یک سال پس از احداث کارخانه سیمان، شیوه های مختلفی برای استفاده از این ماده ساختمانی از سوی معماران ابداع شد و همچنین این ماده در احداث تندیس ها و مجسمه ها، بناهای دولتی و اداری از جمله کاخ شهربانی مورد استفاده قرار گرفت.

* استفاده از شیشه چه تغییراتی را در معماری ایران به وجود آورد؟

_ در قرن ۱۹، در اروپا و به لحاظ نیاز شدید معماری به ساخت فضاهای گسترده مثل نمایشگاه ها دیگر استفاده از مواد و مصالح سنگی یا آجری پاسخگو نبود بنابراین ضرورت ساخت سقف ها و سازه های فلزی از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت که به منظور استفاده از پوشش های سبک برای پوشاندن این سازه های فلزی، شیشه به عنوان ماده ای مقاوم از سوی معماران اروپایی مورد استقبال قرار گرفت.

در اوایل قرن ۱۹، تولید شیشه به شکل انبوه و صنعتی آن در اروپا آغاز شد و پس از مدتی رضاخان، به منظور استفاده از شیشه در ساخت بناهای جدید، کارخانه شیشه و بلور کرج را احداث کرد. در همین دوران استفاده از سنگ نیز از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.

* بهره گیری از سنگ به عنوان یکی از مصالح ساختمانی که از گذشته نیز توسط معماران به کار گرفته می شد در دوره پهلوی اول در معماری بناها چگونه مورد استفاده قرار گرفت؟

_ در دوره پهلوی اول، بهره گیری از برخی مواد و مصالح ساختمانی که از گذشته نیز معمول بود، بار دیگر از سوی معماران و استادکاران مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره پهلوی اول و بازگشت به سبک معماری دوران هخامنشی و ساسانی، استفاده از سنگ در بناهای این دوره مشهود است، ساختمان سینگر که در امتداد خیابان سعدی به سمت میدان امام خمینی قرار گرفته است به عنوان یکی از بناهای شاخص که در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.

* پرداختن به نمای داخلی بنا در دوران قاجار به چه صورت انجام می شد؟

_ در زمینه تزیینات معماری نمای داخلی بناها، در اوایل دوران قاجار استفاده از گچ بری و کاشیکاری در نماهای داخلی بناها مشهود است، اما با عبور از این دوره به ویژه با ورود به دوران پهلوی اول و دوم، استفاده از تزیینات پیچیده در فضاسازی داخلی کاهش پیدا می کند تغییر در میزان به کار بردن تزیینات داخلی بنا، با توجه به افزایش سرعت ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح جدید در احداث بناها، به وجود آمد. برای مثال در کاخ شهربانی استفاده از گچ بری تنها در سرستون های بنا دیده می شود.

جامعه مهندسان معماران جوان

http://www.cloob.com/timeline/article_18486_10824

http://architecturmodern.blogfa.com/cat-13.aspx

ساعت بازدید: ۲۷/۴/۱۳۹۲

بررسی عوامل موثر در شکل گیری معماری پهلوی

١ـ پدیده های علمی و تکنولوژی :

آهنگ و شتاب تحولات در دوره پهلوی اول را از یک نگاه باید متوجه پدیده های نوین علمی و کشف پی در پی دانش های نا شناخته و نیز فن آوری های تازه به مدد این علوم دانست . این پدیده های جدید نقش مؤثری در تغییر دیدگاه های طبقات مختلف اجتماعی از سنتی به نوین داشت و طبیعی بود که از جمله ی این تغییر نگرش های معماری بود.

باستان شناسی به عنوان علمی جدید و کم سابقه در ایران دوره ی پهلوی ، وجود کنگره های متعدد علمی و هنری وادبی در این سال ها ، شیوه های جدید تحصیل و تدریس و آموزش آکادمیک ونیز ارتباط علمی و آشنایی با علوم جدید با اعزام دانشجویان به خارج ، پیدایش عملکردهای جدید و رونق عصر صنعتی و رشد فن آوری مطلوب برای جواب گویی به نیاز های تازه ، توسعه و شهر و شهر سازی جهانی در شکل جدید و علمی آن و رشد توسعه آن منطبق بر دانش روز و در نهایت پیوند محکم و بی سابقه بین علم و تکنولوژی در همه ی زمینه ها و با حرکتی جهانی منجر به ایجاد تفکری شد که هر چیز تازه باید مبنایی علمی داشته باشد و حتی اگر در این راستا به گذشته توجه شود باید از منطقی علمی برخوردار گردد.

دوره ی بیست ساله اگر چه اقداماتی ـ بیشتر رو بنایی تابنیانی ـ در جهت به دست آوری این علوم و فنون انجام داد ولی از آن جهت که بستر این نگرش و دستاوردهای آن در غرب صورت گرفته، هنگامی که در کشورهایی با ساختار کهن و یا سنتی قرار گرفت بیشتر به مصرف کنندگان میوه های آن تبدیل گشت .

بنابراین در ممالک جهان سوم ساختن مؤسسات علمی ، دانشگاه و یا چند کارخانه و نیز احداث چندین پل و جاده و یا خیابان کشی امروزی ، قرار گرفتن در مسیر و پهنه ی علمی و صنعتی و فنی تعبیر شد .

در این رهگذر انبوه بناهای دوره پهلوی اول نیز حاصل نوسازی و توسعه ای بود که بر این دیدگاه تکیه داشت اما نکته این بود که معماری تا قبل از این و با سابقه ای درخشان بیشتر یک بینش محسوب می شد ،عملاً و عمدتاً به یک دانش تبدیل گشت و همانند دیگر تحولات ، این بینایی (اندیشه حکیمانه) جای خود را به یک دانایی ( اندیشه علمی ) بی ریشه و انگیزه داد و کمتر نشانی از خود به جای گذاشت.

بنابراین :

• در معماری دوره ی پهلوی اول نقش علوم و فنون جدید غیر قابل انکار است . حاصل این تفکر اجتماعی ـ نخست در حاکمان و نخبگان و سپس در طبقات دیگر اجتماع ـ گرایش و پذیرش دستاوردهای علمی و فنی بود ، تفکری که دانایی را جایگزین بینایی نمود.

• دوره ی پهلوی اول و مشخصاً معماری آن ، امروز گویای این است که صرفاً دانش و فنون ـ که پیش از این در فرهنگ ما فقدان آن امری نکوهیده بود ـ تنها به شکل بهره برداری از میوه های آن نمی تواند در برگیرنده ی یک معماری کامل باشد و لازمه ی یک بینش در معماری ، داشتن یک بینایی اجتماعی و فرهنگی را طلب می کند که از دوره ی پهلوی اول ( عمدتاً ) فقدان آن هر روز بیشتر محسوس شد.

٢ـ عوامل و پدیده های خارجی:

تاریخ معاصر ایران تا پایان دوره ی پهلوی اول نشان داده است که هیچ دوره ای به اندازه دوره ی بیست ساله متأثر و متکی بر عوامل و پدیده های خارجی نبوده است. مقایسه ساده بین این دوره و زمان صفویه حاکی از آن است که عوامل خارجی کمترین نقشی را در دوره ی صفوی داشته اند. هر چند هر دو دوره مدعی اقتدار ملی ایران است ولی در دوره ی رضا شاه نشانه های کمتری از استقلال و اتکای بر عناصر داخلی می توان پیدا کرد.

حداقل این دلیل که در این دوره برای اولین بار در تاریخ ایران است که شاه اش توسط بیگانگان برکرسی اقتدار می نشیند گواهی نفوذ و تأثیر عوامل خارجی در سطحی وسیع است.

گذشته از وضعیت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی این دوره که نوشته های مفصل و مستند تاریخ معاصر این نفوذ را تأکید می کند کدام دلایل می تواند حکم بر تأثیرات عوامل و پدیده های خارجی در معماری این دوره کند ؟
باستان شناسی نوین به عنوان پدیده ای خارجی با تمام علم ، شیوه کاوش و دست اند کاران غیر ایرانی اش عاملی غیر داخلی بود که تأثیرات خود را از جمله بر معماری گذاشت . اگر چه در این راستا دستاوردهای علمی و اکتشافات بزرگی از تاریخ هنر و معماری نهفته این سرزمین آشکار شد اما این اندیشه که به گذشته و حتی به کدام مقطع تاریخی از گذشته چه توجه و نگاهی داشته باشیم تفکری بود که مکتشفین این حوزه علمی ـ هنری به عنوان عاملی خارجی تفهیم کردند .

اندیشه باستان گرایی ( معماری ، فرهنگ ، شعر ، ادبیات ، دین و … ) پدیده ای بود که منتج از ناسیونالیسم تاریخی این سرزمین ( وحدت ملی ـ مذهبی ـ قومی ) نبود بلکه برخاسته از ناسیونالیسم نوینی بود که در غرب تعریف شده بود و توانست با تکیه برهمان عناصر ملی ـ تاریخی پدیده ای جدید را در دوره ی معاصر به وجود آورد که پیش از آنکه وحدت آفرین باشد تجزیه پذیر باشد.

بر همین اساس معماری این دوره از جهاتی مشمول نسخه ای شد که اگر عناصر باستانی و ملی در آن پدید آمدند ولی اندیشه ای بود که مبنایی خارجی داشت . پدیده ای جدید در دوره ی پهلوی اول و در حوزه سیاست و حکومت ، ساخت جدید قدرت و از آن میان پدیده نظامی گرایی بود . پدیده ای منحصر به فرد ، سرنوشت ساز و مقتدر که حاصل اندیشه بین المللی بعد از جنگ اول جهانی و شیوه ای کار ساز برای کشورداری در سرزمین های نوپا و تغییر حکومت یافته بود .

زمانی که اردشیر جی ریپورتر در بریگاد قزاق رضاخان را کشف کرد دانست که وی با خصوصیات نظامی اش بهترین فرد برای ساخت جدید قدرت است . از آن پس نظامیان جزو طبقه برتر ، و نظامی گری خصلت بارز دولتمردان ، و نظامی گرایی همچون اندیشه ای شد که تا اثر گذاری بر همه ارکان و نیز معماری و شهر سازی ریشه دوانید .

معماری سال های ۱۳۱٠ تا ۱٣۲٠به مراتب بیشتر و بهتر این ویژگی را که ریشه در القای تفکر خارجی داشت و نمونه بارز آن در حوزه غرب ، بناهای دوره ی هیتلری بود ، نشان می دهد . پدیده ی عملکردهای جدید و عامل مدرن گرایی نیز ازجمع آوری رهاوردهای خارجی بود که تأثیری بسزا در نهضت اجتماعی و در نهایت معماری و شهر سازی این دوره گذاشت .

شاید بتوان گفت که پذیرش این عوامل به دلیل ماهیت آن اجتناب ناپذیر بوده است ولی این امر انکار ناپذیر است که نحوه و چگونگی پذیرش آن و در نهایت حاصلی که از آن به وجود آمد به چه میزان عامل و پدیده ای خارجی محسوب می شود .
مجموعه بناهای عمرانی و ساختمانی دوره ی بیست ساله نشان می دهد که این عامل بیشترین تأثیر را هم از نظر کیفی و هم از جنبه ی کمی به عنوان پدیده ای خارجی در معماری این دوره به جا گذاشت . شهر سازی کهن و ارگانیک شهرهای ایران اولین تغییرات را متأثر از شهرسازی غرب که در دوره ی قاجار به خود گرفت .

این شکل تغییرات با دگرگونی عمده در سال های حکومت رضاشاه به گونه ای مستقیم و سازمان یافته تقلیدی بی پروا از طراحی شهری اروپا شد . از میان پدیده های خارجی ، شهر سازی شاخص ترین عامل بود . در بین سه گروه معماری این دوره ، معماران خارجی با حضور فکری و فیزیکی خود بیش از دیگران در معماری این دوره نقش داشتند .

در کنار آن ها معماران ایرانی فرنگ رفته حضور داشتند که اینک شیوه های جدید آموزش ، طرح و اجرا به عنوان عواملی غیر داخلی به ارمغان آوردند تا کمترین و ضعیف ترین نقش را حداقل از نظر فکری ، گروه سوم ، یعنی معماران سنتی داشته باشند.

منبع: .

http://yazdfarda.com/iranfarda/news/1391/09/57534.html

معماری در دوره پهلوی اول

معماری در این دوره در نگرش به باستان­گرایی خود به دو دوره ساسانیان و هخامنشیان توجه بیشتری دارد، در نگاه معماری عناصری که مورد بهره­برداری و یا تقلید قرار گرفتند به دو گونه بود. عناصر مشخص معماری در بنا نظیر ستون­ها، سرستونها، پایه ستون­ها، پنجره­ها، پلکان، ورودی­ها، قوس­ها و دهانه­ها. دومین عناصر تزیینی نظیر نقوش برجسته­ی حجاری­ها، مجسمه­ها، کنگره­ی بام و … در دوره پهلوی اول هنرمندان معماری ایرانی و غربی که سازنده بناهای دولتی و آموزشی و صنعتی بودند، برای اولین بار با نوعی انتخاب تاریخی روبرو شدند. آنان باید می­فهمیدند که از چه دوره و چگونه و به چه مقدار انتخاب کنند. معماران اگر چه متاثر از فضای سیاسی باستان­گرایی بودند، توانستند با تعدد بناهای ساخته شده فضای معماری باستان­گرایی را تنوع بخشند. نمونه این بناها کاخ شهربانی دربند، بانک ملی، مدرسه­ی فیروز بهرام و ساختمان فرش.

تاثیرات نظامی­گرایی

همزمان شدن دهه دوم حکومت پهلوی اول با روی کارآمدن و اقتدار حزب­نازی در آلمان و ارتباط نزدیک و بی­سابقه ایران و آلمان و ارتباط نزدیک و بی­سابقه ایران و آلمان و پی­آمد آن انجام فعالیت­های عمرانی و ساختمانی توسط متخصصین آلمانی خود به خود رویه نظامی را در ساخت بناهای این دوره دو چندان نمود. این تاثیرات بر روی نمای ساختمان بود که به گونه­ای ملموس هیبت و شکل نظامی به خود می­گرفت.

تاثیرات مدرن­گرایی

مکتب معماری مدرن به وسیله دانش­آموختگان ایرانی از فرنگ برگشته که در سال­های آخر دوره پهلوی اول به ایران بازگشتند به ارمغان آورده شد. از آن رو که نهضت مدرنیسم در معماری هم­چون دیگر مکاتب نخست در دانشگاه­ها مورد توجه و آموزش قرار گرفت. آثار مطرح و به جا مانده از مکتب معماری مدرن را در نخستین سال­های پیدایش آن در ایران به طور عمده باید در تهران و در ساختمان­های غالبا عمومی و غیر دولتی مشاهده کرد. برخی از این آثار به ویژه در خیابان شاه­رضا(انقلاب) از میدان فردوسی تا میدان انقلاب هنوز پابرجا هستند.

معماری صنعتی

ایران هنگامی که به دوره صنعتی رسید که غرب دوران اوج صنعتی را می­گذرانید. ایران این مسیر را بعد از جنگ جهانی اول شروع کرد. حقیقت این است که معماری صنعتی ایجاد شده به شیوه صنعتی و شکلی از معماری مدرن است که در بیشتر کشورها و از جمله ایران به شکل نارسای معماری صنعتی گفته می­شود. از این رو بناهای مورد نظر آن دسته از بناها و عمدتا کارخانه­ها هستند که با انقلاب صنعتی نیمه دوم قرن هیجدهم به وجود آمده و توسعه یافتند؛ امادر ایران در دوره رضاشاه تاسیس سلسله­وار کارخانه­های بزرگ صنعتی در بافت کهنه و سنتی شهرها و پیش از آن­که شهرهای ایران زمینه توسعه صنعتی نظیر اروپا داشته باشند، معماری خاصی ایجاد کردند که باید شروع معماری صنعتی ایران را از این تاریخ دانست. این سال­ها از نظر تاریخی یکی از دوره­­های مهم تاریخی ایران است.سال­های ۱۳۱۱ به بعد اوج درخواست برای کارخانه­های گوناگون است کارخانه­های نساجی، پشم­ریسی، نخ­ریسی، چرم­سازی، قندسازی، چای و … تا قبل از شهریور ۲۰ کارخانه­های بزرگ نساجی و نیز منسوجان شیمیایی تاسیس شد. بیشتر این کارخانه­ها از آلمان وارد می­شد و طرح­ریزی ساختمان­های صنعتی طبعا توسط کارشناسان خارجی صورت گرفت.

فضای کارخانه­ها در مجموع شدیدا تحت­تاثیر عملکرد آن هستند. پیش از آن­که معمار بتواند در طرح فضای داخلی کارخانه­های صنعتی دخیل باشند، این کارکرد کارخانه­هاست که طراحی فضای داخلی را به معمار دیکته می­کند. بنابراین بیان ساختمانی و عظمت صنعتی کارخانه بر بیان هنری آن برتری دارد. حضور سنگین و مقتدرانه بناهای صنعتی علاوه بر اینکه توانست آن نمایش عظمت را به صورت فیزیکی بیان کند، چنان­چه به شکل ذاتی در ابعاد بناها نهفته بود. در قالب توسعه و تحول نیز توانست عملا جدایی خود را از ساختار و شکل سنتی معماری گذشتگان که نمادهای آن بناهای عظیم مساجد با گنبدها و مناره ها بودند جدا سازد. معماری صنعتی در دوره پهلوی اول از آن رو قابل اهمیت است که با حضور وسیع و نمادین خود در شهرهای مختلف چهره و اندازه جدید از بناها و فضای شهر به وجود آورد.

شهرسازی نوین

سال­های ۱۳۰۰ش با روی کار آمدن رضاخان نشان داد که آهنگ تغییرات و تحولات در زمینه شهرسازی به گونه­های غیر منتظره شتاب گرفته است. ساختار قدرت در دوره پهلوی اول بهره همه جانبه از اهرم­های مناسب و جدیدی بود که توانست جامعه را بیشتر به شکل روانی، زیر اقتدار خود درآورد. این اقتدار در همه زمینه­ها اتفاق افتاد که جامع­ترین، موثرترین و قوی­ترین آن­ها شکل جدید شهر بود.

این تغییر با روی کارآمدن رضاخان شروع شد. رضاشاه با اتکا به بیگانگان خصوصیات یک دولت واحد و تمرکزگرا را متکی بر انگیزه آرمان­گرایانۀ باستانگرایی به وجود آورد. این تمرکزگرایی در شهرسازی چهره خود را به روشنی نشان داد. سرو سامان دهی با الگوی خطوط راست که میراث قرن ۱۹ بود،مدل خوبی برای این کار شد، خیابان­های اصلی و فرعی دامنه شهر را از هم مشخص می­کردند. نتیجه این کار ایجاد یک شهر گشاد با یک هسته مرکزی بود که بیانگر نظام متمرکز و واحد بود.

هر چند که رضاشاه در دوران ۲۰ ساله خود به فرنگ نرفت؛ ولی حضور و کثرت کارشناسان و مستشاران خارجی در تمام زمینه­های اداری، نظامی و اقتصادی، تجارب شهرسازی و معماری اروپا را با قدرت هرچه تمام تر در ایران گسترش داد. تعداد محدودی از معماران و مهندسان ایرانی نیز در اروپا به خصوص در اتریش و آلمان درس خوانده بودند، معماری آن دوره اروپا را در ایران اشاعه دادند.

معماری پهلوی معماری برون­گرا

به نظر می­رسد، ساختار قدرت جدید در این سو به موفقیتی شایان توجه دست یافت و با ارائه یک معماری برون­گرایی شهری به سرعت فرهنگ برون­گرایی را پیاده کرد. حکومت با استفاده از شهرسازی نوخواسته و در یک کمیت فراوان و در واقع با ارائه مصداق­های شهرسازی توانست برون­گرایی، برگرفتن حجاب، نمایش بی­نقاب و عرض اندام را تعریف کند و دیوارهای کج و معوج و ناهنجار گذشته زمینه مناسبی را برای جانشینی ساختمان­هایی که با عظمت و پرجلوه تعریف می­شدند، فراهم سازد. خیابان­های عریض و کوچه­های صاف هم­چونان که خود را در معرض نمایش می­گذاشت به معماری گذشته فرصت عرض اندام داد.

در این دوره پنجره­ها یکی پس از دیگری به روی کوچه­ها و خیابان­های جدیدالاحداث گشوده می­شوند. دیوارهای حیاط­ها کوتاه­تر و شکیل­تر می­شوند. خیابان­های پهن و کوچه­های نوخاسته، میدان دید کافی در اختیار بینندگان رهگذر می­گذارند و صاحبان بناها ناگزیرند به حکم ضرورت و آبرو در عرضه آن­چه که به نمایش می­گذارند سلیقه بیشتری به خرج بدهند و سلیقه دیگران را نیز در نظر بگیرند.

منبع:

http://www.parsecad.ir/?p=1629

معماری قاجار، پهلوی

معماری ایران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در این دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهایی هستیم که هر کدام بیانگر یکی از مکاتب فکری دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند :کاخ مرمر به تقلید از معماری سنتی و عمارت شهربانی کل کشور به تقلید از تخت جمشید و ساختمانهای بلدیه ( شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب میدان امام ( سپه ) به… تقلید از معماری نئوکلاسیک فرانسه ساخته شدند . در این دوره تلاش می شد که پیوندی بین سه طیف فکری به وجود آید : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه این گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری این دوره ناشی از اختلاف در گرایشهای سیاسی و ایدوئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریانهای عقیدتی – سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد . جریانهای مذکور را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
گروه اول ، سنت گرایان ، که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ایرانی بود . پرچمداران این نهضت در آن برهه از زمان شیخ فضل الله نوری بود و بعد از ایشان سید حین مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .

گروه دوم ، غرب گرایان ، که اساس ذهنیت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقلید از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بود . هسته اصلی این گروه را تحصیل کردگان ایرانی تشکیل می دادند که تازه از اروپا به ایران برگشته بودند .

گروه سوم ، ملی گرایان ، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . این گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپایی را غیر ایرانی می دانستند و بعنوان جایگزین آنها بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصد ساله با دین و مذهب بود . که این امر ناشی از جریانهای به اصطلاح روشنفکرانه مادی گرایی و توسعه و ترویج نظریات سوسیالیسم و مارکسیسم در بین طبقه تحصیل کرده اروپا بود . این دو جری فکری اثبات خود را در تخریب آثار گذشته می دید و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بین ببرد .

در سایر شئون اجتماعی کشور نیز ما شاهد تقابل این بینشهای متفاوت هستیم . بعنوان مثال در ادبیات ، گروه غرب گرا ، تغییر خط فارسی به لاتین را – به سبک آتاتورک در ترکیه – علم کرد و گروه ملی گرا نیز عرب زدایی از خط و ادبیات فارسی را مطرح نمود و گروه سنت گرا برخود واجب دید که از سنت سعدی و حافظ و دیگر بلند پایگان آسمان ادب ایرانی پاسداری نماید .

در ادبیات به زعم مردان بزرگی چون استاد دهخدا ، استاد همایی و استاد فروزانفر و دیگر عزیزان اقدامات غرب گرایان و ملی گرایان بی نتیجه ماند و تحول جدیدی در ادبیات از بطن شعر و ادبیات سنتی تراوش کرده و رشد نمود .
لیکن در معماری به دلیل انتصاب غرب گرایان و تحصیل کردگان بوزار پاریس و بعدا مکتب فلورانس و رم در شهرسازی انگلستان و امریکا شد .

گرچه گودار و ماکسیم سیرو ازنظر تفکر ، ارزش زیادی برای معماری سنتی و تاریخ تحول آن قایل بودند و در این رهگذر خدمات ارزشمندی به ثبت تاریخ معماری ایرانی نمودند ولی خود شخصا از پیروان مکتب نئوکلاسیک و یا به عبارتی ملی گرایان نوین بودند . شاهد این واقعیت ، ساختمان موزه ایران باستان که تقلیدی از طاق کسری است .
غلبه مکتب غرب گرایان در مدارس معماری کشور ، کار را بدانجا کشید که توصیف مسجد جامع اصفهان ، میدان نقش جهان ، گنبد سلطانیه ، طاق کسری و تخت جمشید را باید از اروپاییان و ترجمه کتابهای آنها دریافت میکردیم . دانشجویان و مهندسان معمار این مرز و بوم اقدامات هوسمان در پاریس و هوارد در انگلستان و کارهای میکل آنژ در فلورانس و رم را بهتر از کاخ گلستان ، مسجد شیخ لطف الله و کاخ سروستان می شناختند و اطلاعات مربوط به طاق کسری که از عجایب روزگار خود بوده برای متخصصین محدود به این بود که بنا در خاک عراق است .

نتیجه این انفعال فرهنگی ، بخصوص در زمینه معماری ، عرضه و تکمیل سبکهای مختلف معماری اروپا و امریکا در دهه های اخیر به کشور بوده است . با تسلط فکری غرب گرایانه بر معماری کشور و فاصله گرفتن از معماری سنتی کار بدانجا کشید که تخریب بنا های گذشته در توسعه های جدید شهری و تخریب کاروانسراهای قدیمی در احداث جاده های بین شهری عملی پسندیده و تجدد گرایانه تلقی شد . این وضع باعث گردید که بسیاری از بناهای باارزش متروک و یا مخروبه گردد .
همانگونه که تقلید کورکورانه از معماری غرب باعث انحطاط هنر و معماری این مرز و بوم شد ، تقلید از معماری گذشته و سنتی نیز به معنی ارتجاع و قهقرا رفتن گشت . تحول و تعالی هر هنری بستگی به شناخت دقیق آثار گذشته و درک صحیح ضرورتها و نیازهای حال جامعه دارد تا با استفاده از فرهنگ و سنت دیرینه و خطا و صواب گذشتگان و در جهت جوابگویی به نیازهای جامعه ، راه حلهای بدیع ، اصیل و تازه ای ارائه گردد .

شروع دوره پهلوی ( دوره رضا خانی )

حال می پردازیم به معماری ایران از سال ۱۳۰۰ به بعد .

اول شروع دوره رضاخانی تا مدت پنج سال یا بیشتر هیچگونه اثر هنری را نمی یابیم و هیچ کار مهمی صورت نمی گیرد و کارها به روال قبل پیش می رود . ( حرکت دوره معماری و تحول آن )

قسمت دوم از سال ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ ببعد شروع می شود و فعالیت ساختمانی تا زمان جنگ جهانی دوم گرفتار رکود شدید کارهای ساختمانی و یا حتی تعطیل می شود .

قسمت سوم بعد از پایان جنگ و پیدا شدن دو ماتریال تازه یعنی آهن و بتن و اثرات آن در معماری است .
از این تاریخ به بعد است که حرکت معماری دوره پهلوی شروع و آغز می گردد . اوایل شروع حکومت رضاخان یکی از بدترین شرایط ممکن اقتصادی در ایران بود و از نظر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی رکودی چشمگیر مشاهده می شد و اکثر ساختماها طبق روال سابق با خشت خام و چوب ساخته می شد و سقف ها بصورت شیروانی و از ستون های چوبی استفاده می شد .

در شروع آن دوره معمار تحصیلکرده ای وجود نداشت و معماران عالی هم دیگر ذوق و سلیقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده و بنا در آن دوره واقعا سیر قهقرایی می پیمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روی زمین طرح می شد .

معماری سبک ملی

در دوره رضا شاه ایجاد نوعی معماری عمدتا برای ابنیه دولتی و یا بناهای عمومی نوعی شیوه رومانتیسم ملی و مظهری از تاریخ باستان بود . در دستور کار قرار گرفت .

در اینجا دو عامل مهم بود یکی معماری قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تکنولوژی مدرن غربی در ساختمان سازی معماری دوره هخامنشی به ویژه آثار باقیمانده تخت جمشید و پاسارگاد که جلوه گاه عظمت این کشور بود .
بر همین اساس ساختمان های بسیاری در تهران با الهام از معماری هخامنشی بنا شده از جمله:
کاخ شهربانی ـ طرح قلیچ باغبان عکس اوپک دبیرستان انوشیروان – مارکف

بانک ملی هاینریش اوپک

کلانتری دربند هاینریش آلمان اسلاید

شرکت فرش هاینریش اوپک

منبع:

http://www.parsecad.ir/?p=1031

نگاهی توصیفی – تحلیلی به ویژگی های کلی معماری در عصر پهلوی

معماری ایران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در این دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهایی هستیم که هر کدام بیانگر یکی از مکاتب فکری دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند :
کاخ مرمر به تقلید از معماری سنتی و عمارت شهربانی کل کشور به تقلید از تخت جمشید و ساختمانهای بلدیه (شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب میدان امام ( سپه ) به تقلید از معماری نئوکلاسیک فرانسه ساخته شدند . در این دوره تلاش می شد که پیوندی بین سه طیف فکری به وجود آید : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه این گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری این دوره ناشی از اختلاف در گرایشهای سیاسی و ایدوئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریانهای عقیدتی – سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد . جریانهای مذکور را می توان به سه دسته تقسیم کرد :

گروه اول ، سنت گرایان ، که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ایرانی بود . پرچمداران این نهضت در آن برهه از زمان شیخ فضل الله نوری بود و بعد از ایشان سید حین مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .

گروه دوم ، غرب گرایان ، که اساس ذهنیت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقلید از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بود . هسته اصلی این گروه را تحصیل کردگان ایرانی تشکیل می دادند که تازه از اروپا به ایران برگشته بودند

گروه سوم ، ملی گرایان ، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . این گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپایی را غیر ایرانی می دانستند و بعنوان جایگزین آنها بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصد ساله با دین و مذهب بود . که این امر ناشی از جریانهای به اصطلاح روشنفکرانه مادی گرایی و توسعه و ترویج نظریات سوسیالیسم و مارکسیسم در بین طبقه تحصیل کرده اروپا بود . این دو جری فکری اثبات خود را در تخریب آثار گذشته می دید و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بین ببرد

در معماری به دلیل انتصاب غرب گرایان و تحصیل کردگان به بوزار پاریس و بعدا مکتب فلورانس و رم و در شهرسازی به انگلستان و امریکا، غلبه با آنها شد.گرچه گدار و ماکسیم سیرو ازنظر تفکر ، ارزش زیادی برای معماری سنتی و تاریخ تحول آن قایل بودند و در این رهگذر خدمات ارزشمندی به ثبت تاریخ معماری ایرانی نمودند ولی خود شخصا از پیروان مکتب نئوکلاسیک و یا به عبارتی ملی گرایان نوین بودند . شاهد این واقعیت ، ساختمان موزه ایران باستان که تقلیدی از طاق کسری است .این غلبه در فرایند و روند آموزش دانشجویان و محصلان معماری و محتوای منابع درسی ایشان به خوبی مشهود بود به طوریکه کمتر نشانی از معماری اصیل و سنتی ایرانی را در آنها ملاحظه می کنیم و آنچه که هم درباره ی معماری ایرانی است مربوط به نظریاتی است که محققان و مستشرقان غربی در مورد آن ارائه کرده اند .

نتیجه این انفعال فرهنگی ، بخصوص در زمینه معماری ، عرضه و تکمیل سبکهای مختلف معماری اروپا و امریکا در دهه های اخیر به کشور بوده است . با تسلط فکری غرب گرایانه بر معماری کشور و فاصله گرفتن از معماری سنتی کار بدانجا کشید که تخریب بنا های گذشته در توسعه های جدید شهری و تخریب کاروانسراهای قدیمی در احداث جاده های بین شهری عملی پسندیده و تجدد گرایانه تلقی شد . این وضع باعث گردید که بسیاری از بناهای باارزش متروک و یا مخروبه گردد .
در بعضی از موارد، ناچار از تمایل به تزییناتی به سبک ایرانی شده‌اند. بناهایی چون کاخ‌های سعدآباد، کاخ مرمر در تهران و ساختمان مجلل باشگاه افسران (سابق) عمارت شهربانی، دبیرستان البرز، کاخ وزارت امور خارجه و سر درب باغ ملی و عمارت پست، گواه این مدعاست. این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه‌ی معماری ایران هنوز هم ادامه دارد. ( منبع : کتاب سیمای فرهنگی ایران؛ به قلم نویسندگان)

http://amosibilo.blogsky.com/print/post-333

دوره ی پهلوی همچون دوره ی قاجار به دو دوره ی اصلی تقسیم می شود:

۱- دوره ی پهلوی اول ۲- دوره ی پهلوی دوم

در دوره ی نخست که از سال ۱۳۰۴ آغاز گشته و تا سال ۱۳۲۰ ادامه دارد می توان زمینه های شکل گیری معماری آنرا از سالهایی دورتر دید ؛ از آغاز روند به قدرت رسیدن رضاخان که نقطه ی شروع آن کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ بود.
کوتای ١٢٩٩ شمسی و حکومت نظامی بستر مناسبی را برای تشکیلات نوین نظامی ایجاد کرد و به نظر می رسد بزرگ ترین و مهم ترین ویژگی دوره رضاخانی خصلت نظامی گرایانه آن بود. سیر حرکت نظام به سویی بود که هر چیزی را تحت تأثیر و انقیاد ارتش و نیروی نظامی درآورد. این نگرش با اثرگذاری در همه زمینه ها منجر به این شد که ارتش و طبقه نظامیان وظایفی فراتر از نقش اصلی خود دارا شوند. در این راستا رضاخان چه در دوره سردار سپهی و ریاست الوزرایی و چه پس از آن در دوره پادشاهی نقش اصلی را به عهده داشت. شرایط تازه بین المللی و اندیشه های نوین استعماری که دستورالعملهای مشابهی را برای کشورهای منطقه داشت حکومتی مقتدر را طلب می کرد که بهترین وضعیت مناسب برای چنین تفکری وجود یک دولت نظامی بود. تحول اجتماعی و سیاسی که قدرت پادشاه را در سال ١٢٨۵ شمسی در سایه قانون اساسی محدود کرده بود و مرجع قدرت و تصمیم گیرنده را مجلس قانونگذار تعیین کرده بود دوباره و به عنایت طبقه نظامیان و با یک ظاهر قانونی به همراه تهدید و ارعاب به رضاشاه انتقال داده شد. وی با تفکر و بینش نظامی در دوره بیست ساله ارتش نوینی را به وجود آورد که حاصل آن در معماری مجموعه بناها و ساختمانهایی است که امروز با نام معماری دوره پهلوی اول طبقه بندی می شود. از طرف دیگر پدیده ورود نظامیان در جرگه فعالیتهای شهری و عمرانی بود. شهرداری تهران در طی یک دوره طولانی به یک نظامی کریم آقاخان بوذرجمهری سپرده شد و تسطیح راههای کشور ٬ ایجاد ساختمانهای وسیع و بزرگ دولتی و غیردولتی نظیر تئاتر ٬ سینما ٬ هتل و نظایر آن در حیطه مدیریت و ساخت نظامیان قرار گرفت. ورود نظامیان به صحنه های گوناگون سیاسی و اجتماعی و تحکیم قدرت آنها در وزارتخانه ها ٬ سازمانها و اداره های حکومتی ٬ انتقال اندیشه نظامی گرایانه را پیامد خود داشت و پس از آن بود که علاوه بر فعالیتهای فوق جای پای نظامیان در توسعه شهرسازی و معماری و عمرانی پدیدار شد. اما در حوزه تخصصی معماری بناهای دوره بیست ساله رضاخانی به دو دسته تقسیم می گردند: بناهای نظامی و بناهای غیرنظامی. از یک سو سازمان جدید حکومتی مبتنی بر انگیزه نظامی باعث پیدایش بناهای گوناگون و متعدد نظامی گردید که پیش از این چنین سابقه ای نداشت. پادگانها ٬ پاسگاهها ٬ زندانها ٬ ژاندارمری و نیز بناهای متعدد شهربانی در یکایک شهرهای ایران بناهایی بودند که هم به دلیل داشتن ماهیت و عملکرد نظامی و هم به جهت فراوانی قابل ملاحظه توانستند تأثیرات خود را در شهر و بناهای دیگر به جا گذارند. اما آنچه که در این مبحث مهم است تأثیرات نظامی گرایانه بر ساختمانها و ابنیه غیرنظامی است. ویژگیهای نظامی و یا ارتشی در جایگاه خود ارزش و منزلت دارند اما این موضوع قابل تأمل است که این خصایل در حوزه های دیگر تا چه حدّی می توانند تأثیرات خود را )چه مثبت و چه منفی) بر جای گذارند:
۱. یگانه و متفاوت بودن بناهای این دوره با دیگر ساختمانها از ویژگیهاییاست که از خصوصیات نظامی این دوره است. اکثر بناهای دوره پهلوی اول با حضوری تنها و بدون همجواری و همسایگی با دیگر بناها همراه با چهار نما که یک نمای اصلی آن در بهترین وضعیت و جهت قرار گرفته است و خود را به گونه ای آشکار از دیگر بناها جدا می سازد. این تک بناها که نمونه های آن در شهرهای مختلف با عنوان شهربانی ٬شهرداری ٬ پست و دارایی فراوان هستند بیانگر اندیشه ای نظامی است که خود را متفاوت با دیگران و حاکم بر آنها می بیند.

٢. سرعت در ساخت : پروژه های ساختمانی و عمرانی دوره رضاشاهی از سرعت در ساخت برخوردارند که فراوانی آنها نسبت به کوتاهی دوره بیست ساله نشانه این مطلب است. این ویژگی نظامی که بایستی رسیدن به هدف و انجام یک کار در زمان کوتاه و معین صورت گیرد و عملیات ساختمانی را به مثابه یک عملیات نظامی در نظر آورد باعث گردید ابنیه متعدد این دوره به مدد این انگیزه با سرعت چشمگیری شکل بگیرند. راهها ٬ تونلها ٬ راه آهن ٬ پلهای فراوان و سلسله ساختمانهای متعدد دولتی و نیز مجموعه بناهای میدان مشق ، سر درِ باغ ملی و مجموعه دانشکدههای اولیه دانشگاه تهران حاصل چنین تفکری است.
٣. در سازمان ارتش که هر رده ای جوابگو و مطیع مافوق است تشکیلاتی را به وجود می آورد که وظیفه شناس و خودکنترل باشند. دوره رضاخان به دلیل خوی نظامی وی به نظارت و سرکشی، زیردستانی موظف و فرمانبردار دارد و طبیعی است که ویژگی پروژه های ساختمانی همانند بازرسی نظامی حاکی از کنترل نظام ساخت و ساز است.

در این سیستم انجام یک کار به جهت جوابگویی به بالاتر به هر قیمتی (زورگویی ٬ تحکّم و حتی اتلاف امکانات مالی) بایستی انجام گیرد. ناشی از نگرشهای نظامی گرایی دارند.

۴. اما مهم ترین عامل، تأثیرات روانی؛ این صفتِ مشخصه به اشکال گوناگون در آثار معماری این دوره ظهور کرد. هنگامی که سال١٣٢٠ فر امی رسید مجموعه معماری به وجود آمده در دوره بیست ساله حکایت از آن داشت که اندیشه های نظامی ٬ معماری ٬ عمرانی و شهرسازی صفات مشابه و تعاریف مشترکی پیدا کرده اند. سلسله مراتب ارتش اینک در ورودی و ظاهر یک نما تجلّی پیدا کرده بود و عناصر مشابه یا یک شکل و مکرّر در نمای ساختمان نظیر پنجره ها ٬ ستونها و یا عناصر دیگر تداعی کننده لباسهای متحدالشکل نظامیان شده بود. ستونها و ردیفهای تکرارکننده عناصر معماری همچون سربازانی ایستاده و آرام بودند که دیگران از آنها سان می دیدند و به عبارتی دیگر اقتدار ٬ افراشتگی ٬ تحکم ٬ ابهت و تفاخر واژه هایی نظامی بودند که اینک در معماری مصداق شکلی پیدا کرده بودند. اندیشه معماری نظامی گرایی با ساختن چنین بناهایی توانست اندیشه های اجتماعی و سیاسی و نیز فرهنگی خود را در قالب شهرسازی جدید چنان پیاده کند که همیشه حضور سایه وار خود را داشته باشد.

علاوه بر آنچه گفته شد در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت. احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبک نئوکلاسیک در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا که در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حکومتی، بازگشت به معماری دوران پرشکوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یکی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود. از جمله این بناها ؛کاخ شهربانی سابق، اداره پست، ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس و ساختمان بانک ملی، به عنوان بناهای شاخص به جای مانده از معماری دوران رضاشاهی مطرح هستند.
همچنین استفاده از مواد و مصالح جدید و به ویژه سیمان امکانات ویژه ای را در اختیار معماران قرار داد؛ بطوریکه این ماده به سرعت از سوی معماران، استادکاران و مهندسان ایرانی مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که در سال ۱۳۱۳ و تنها یک سال پس از احداث کارخانه سیمان، شیوه های مختلفی برای استفاده از این ماده ساختمانی از سوی معماران ابداع شد و همچنین این ماده در احداث تندیس ها و مجسمه ها، بناهای دولتی و اداری از جمله کاخ شهربانی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین استفاده از شیشه تغییراتی را در معماری ایران به وجود آورد به قسمی که پس از مدتی رضاخان، به منظور استفاده از شیشه در ساخت بناهای جدید، کارخانه شیشه و بلور کرج را احداث کرد. در همین دوران استفاده از سنگ نیز از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت. در واقع در این دوره ، بهره گیری از برخی مواد و مصالح ساختمانی که از گذشته نیز معمول بود، بار دیگر از سوی معماران و استادکاران مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره پهلوی اول و بازگشت به سبک معماری دوران هخامنشی و ساسانی، استفاده از سنگ در بناهای این دوره مشهود است، ساختمان سینگر که در امتداد خیابان سعدی به سمت میدان امام خمینی قرار گرفته است به عنوان یکی از بناهای شاخص که در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.

حال به روند طی شده در معماری دوره پهلوی اول نظری می اندازیم:

اول شروع دوره رضاخانی تا مدت پنج سال یا بیشتر هیچگونه اثر هنری را نمی یابیم و هیچ کار مهمی صورت نمی گیرد و کارها به روال قبل پیش می رود. قسمت دوم از سال ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ ببعد شروع می شود و فعالیت ساختمانی تا زمان جنگ جهانی دوم گرفتار رکود شدید کارهای ساختمانی و یا حتی تعطیل می شود

قسمت سوم بعد از پایان جنگ و پیدا شدن دو ماتریال تازه یعنی آهن و بتن و اثرات آن در معماری است .
از این تاریخ به بعد است که حرکت معماری دوره پهلوی شروع و آغاز می گردد . اوایل شروع حکومت رضاخان یکی از بدترین شرایط ممکن اقتصادی در ایران بود و از نظر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی رکودی چشمگیر مشاهده می شد و اکثر ساختماها طبق روال سابق با خشت خام و چوب ساخته می شد و سقف ها بصورت شیروانی و از ستون های چوبی استفاده می شد .در شروع آن دوره معمار تحصیلکرده ای وجود نداشت و معماران عالی هم دیگر ذوق و سلیقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده و بنا در آن دوره واقعا سیر قهقرایی می پیمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روی زمین طرح می شد. در چنین وضعیتی است که سبک ملی بریده از گذشته و برخلاف روند تاریخی تکامل و رشد معماری ایرانی به منصه ظهور می رسد.

 

معماری سبک ملی در دوره رضا شاه ایجاد نوعی معماری عمدتا برای ابنیه دولتی و یا بناهای عمومی، گونه ای شیوه رومانتیسم ملی و مظهری از تاریخ باستان بود: در اینجا دو عامل مهم بود یکی معماری قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تکنولوژی مدرن غربی در ساختمان سازی معماری دوره هخامنشی به ویژه آثار باقیمانده تخت جمشید و پاسارگاد که جلوه گاه عظمت این کشور بود .بر همین اساس ساختمان های بسیاری در تهران با الهام از معماری هخامنشی بنا شده از جمله: کاخ شهربانی، طرح قلیچ باغبان – دبیرستان انوشیروان – مارکف ، بانک ملی ،کلانتری دربند و شرکت فرش ساخته شده توسط مشاور آلمانی

ویژگی های سبک ملی:

۱- ایجاد ایوانهای عظیم و مرتفع در ورودی ها

۲- مرکزیت بنا با ستون و سرستون ها که در تخت جمشید به وفور یافت می شود و یا به صورت عریض و سراسری

۳- پنجره ها و قابهای اطراف آنها نظیر تخت جمشید

۴- استفاده از کنگره های کنار بام کاخها

۵- بناها به شکل مرتفع که حاکی از عظمت و قدرت است .

۶- مصالح سنگ و سیمان

۷- استفاده از نقش و متیف های تخت جمشید

۸- تشابه به بناهای دوران هیتلری : رومانتیسم ملی نشانه عظمت

گرایش دیگری که در سبک معماری ملی شاهد آن می باشیم رجوع به معماری دوره ساسانی و استفاده از عناصر – فرم ها و ایده های معماری این دوره ایران است . که خود منبعث از معماری دوره اشکانی است و بازتابی از معماری مناطق کویری و گرم و خشک این معماری تفاوت زیادی با معماری هخامنشی دارد. معروفترین بنایی که با این سبک ساخته شده است موزه ی ایران باستان (موزه ی ملی) می باشد.

در مورد واحد های مسکونی دوره رضاخانی تحت تاثیر واحدهای مسکونی سبک انگلیسی شاهد به کار گیری دیواره ها از آجر سفال قرمز، دیوارهای باربر، سقف صاف ایجاد بالکن و پنجره ها به سمت کوچه و حیاط و پنجره های سرتاسری با نعل درگاه افقی در ابنیه می باشیم.

تقریبا تا پایان زمامداری رضاخان بناهای متعددی در تهران و سایر شهرهای ایران به همین سبک (ملی) ساخته می شد.
اما در دوره ی دوم حکومت پهلوی یعنی از شهریور ۱۳۲۰ تا سقوط این سلسله (بهمن ۱۳۵۷) شاهد تغییرات جدی در اندیشه ها و سبک های معماری هستیم به نحوی که با از میان رفتن حکومت مقتدر رضاخان شاهد افول و حذف معماری باستان گرا و ظهور سبک های جدیدی در معماری هستیم. که البته روند تغییرات در معماری این دوره بسیار پر افت و خیز می باشد.

با گذشت زمان گرایش دیگری در معماری ایرانی به وجود آمد که باز هم بیشترین تاثیر آن را در تهران مشاهده می‌کنیم. گرچه به دلیل رشد اقتصادی کشور، پروژه‌های ملی دیگر فقط به پایتخت محدود نمی‌ماندند.
این گرایش های جدید دو راه متفاوت در پیش گرفتند. بخش اول آن را که می‌توان سبک بین‌المللی یا جهانی نام نهاد، شامل ساختمان‌ها و مجموعه‌هایی هستند که در وهله اول کارکردگرایی را مورد توجه قرار داده‌اند و همانند جریان اصلی معماری مدرن در اروپا و آمریکا ضد تاریخ عمل کرده و نیازی به تکرار و یا استفاده از مفاهیم، عناصر و اشکال معماری گذشته نمی‌دیدند. در این دوران استفاده گسترده از مصالح ساختمانی جدید مانند، بتن مسلح، آهن و شیشه، به تغییر زبان معماری یاری رساند. این ساختمان‌ها هیچ ویژگی بومی، تاریخی یا فرهنگی محیط خود را منعکس نمی‌کردند، بلکه با دور شدن از تزیینات اضافی، سعی در کار آمد بودن داشتند. سبک بین‌المللی در دوران رواج خود در بسیاری شهرها و پایتخت‌های دنیا تکرار می‌شد و حاصل آن بناهایی بود با خصوصیات کمابیش یکسان، اما در موقعیت‌های جغرافیایی و فرهنگی مختلف.
از نمونه‌های این گونه آثار در تهران را می‌شود به ساختمان شرکت ملی نفت ایران (١٣۴٠) و وزارت کشاورزی (١٣۴۵) هر دو اثر عبدالحسین فرمانفرمائیان و تالار رودکی اثر اوژن آفتاندلیانس (١٣۴۶) اشاره کرد. گرچه در داخل تالار رودکی یا وحدت امروزی از برخی موتیف‌های معماری گذشته نیز استفاده شده است.

نگاه دوباره به گذشته : اما گرایش دوم در بین معماران ایرانی، گرایشی بود که سعی در استفاده مجدد از مفاهیم، عناصر و اشکال معماری گذشته‌ایرانی داشت، اما نه به صورت تکرار یا تقلید آن عناصر در ساختمان‌های جدید، بلکه بیشتر با جذب و درونی کردن آن.

شاید بتوان هوشنگ سیحون را یکی از سردمداران این گرایش دانست. سیحون که قطعا یکی از موثرترین معماران ایرانی و جزو اولین سری فارغ‌التحصیلان معماری از دانشگاه تهران است، تعدادی از مهم‌ترین یادمان‌ها را طراحی کرده است. گرچه بسیاری از بناهای شاخص او مانند آرامگاه بوعلی، آرامگاه خیام و نادرشاه خارج از تهران هستند، اما تفکرات او بر معماران دیگر تاثیر گذار بوده است. او در طراحی آرامگاه بوعلی در همدان، برج قابوس در گنبد کاووس را مد نظر داشته است. این گرایش به تلفیق روح معماری گذشته در معماری جدید به حیات خود ادامه داد و در سال‌های اواخر دهه چهل و دهه پنجاه به تکامل بیشتری رسید.

بدون هیچ تردیدی برج شهیاد که بعد از انقلاب نام برج آزادی به خود گرفت، یکی از موفق‌ترین نمونه‌های برداشتی آزاد از معماری گذشته‌ایران در قالب معماری مدرن است. برج آزادی را «حسین امانت» در سن بیست و شش سالگی و در سال ١٣۴۵ خورشیدی طراحی کرد و در سال ١٣۵٠ عملیات ساخت آن به پایان رسید. در این برج چکیده معماری ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی با بیانی خلاصه و انتزاعی تصویر شده، بدون آنکه استفاده از این الگوها به تقلید یا تکرار ناشیانه عناصر منجر شود. حرکت قوس‌ها در دهانه‌های برج از قوس‌های پیش از اسلام شروع شده و به قوس در ساختار معماری پس از اسلام منتهی می‌شود. همچنین فضاسازی اطراف این یادمان با الهام از پردیس‌ها و باغ‌های ایرانی و تزیینات برج با الگو گرفتن از معماری ایرانی پس از اسلام است. اگر این بنا را با ساختمان موزه‌ایران باستان مقایسه کنید می‌بینید که در ساختمان موزه، طاق کسری بدون هیچ تغییری عینا تکرار و بازسازی شده، در حالی که در بنای برج آزادی، قوس‌های معماری ایرانی در ترکیبی نو و خلاقانه به کار گرفته شده‌اند.

در کنار حسین امانت و برج آزادی باید از کامران دیبا و موزه هنرهای معاصر او نیز یاد کنیم. در این پروژه که به سفارش دفتر مخصوص فرح طراحی و اجرا شد، معمار با درونی کردن شکل‌ها و فرم‌های معماری کویری ایران و استفاده از فضاسازهایی با اسلوب ایرانی توانسته مجموعه‌ای خلق کند که جوابگوی نیازهای مدرن است. این بخش را با اشاره نمونه‌های برجسته دیگری در تهران به پایان می‌بریم: باغ و فرهنگ سرای نیاوران و همچنین فرهنگ سرای شفق یوسف آباد اثر کامران دیبا، ساختمان سازمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی طراحی حسین امانت و تئاتر شهر اثر سردار افخمی.

منبع : بیژن روحانی؛ روزنامه ی دنیای اقتصاد ، ۱۷/۱۱/۱۳۸۵ )

منبع: مصاحبه با «علی رضا بهرمان» کارشناس ارشد مرمت؛ برگرفته شده از وبلاگ معماری و هنر

http://forum.pacyrus.com/showthread.php?t=42238

ب) معماری پهلوی دوم

-جایگاه تزئینات درمعماری معاصر ایران ـ معماری پهلوی دوم

خلاصه مقاله:

روزگاری که معماری مدرن تحت عنوان سبک بین الملل درجایگاه معماری فراگیر جهانی درآمد ویژگیهایی را دارا بود ویژگیهایی که ریشه درباورهای پیشگامان این نوع معماری مانند لوکوربوزیه ـ میس وندرو ـ گروپیوس و تعالیم مدرسه باهاوس دشات بارزترین این ویژگیها نفی تزئینات دراین نوع معماری و حذف کلیه عناصر غیرکارکردی از آن بود بررسی معماری معاصر ایران دراوایل قرن حاضر خورشیدی مقارن با اوج معماریمدرن در غرب نشان میدهد که معماری آن دوران سودای مدرن شدن درسرمی پرورانید و خواهان هرچه شبیه شدن به خلف غربی خود بود حال سوالی که می توان مطرح نمود این است که آیا معماری مدرن با تمام ویژگیهای خود درایران آن روز محقق گردید؟ و اینکه تزئینات درآن معماری چه نقشی را برعهده داشتند؟ آیا معماران مدرن همچون پیشگامان معماری مدرن تزئینات را جنایتی درمعماری می دانستند و از آن اجتناب میکردند و یا اینکه کاربرد تزئینات را پسندیده و مقبول میدانستند؟ واینکه جایگاه تزئینات درمعماری آن دوره ایران درچه قالب و چارچوبی قابل تفسیر و بررسی می ب اشد.

کلمات کلیدی:

مدرن، معماری معاصر ایران ، پهلوی دوم ، تزئینات ، محسن فروغی

http://www.civilica.com/Paper-CHALOOSCIVIL01-CHALOOSCIVIL01_481.html

معماری اصفهان در دوره پهلوی دوم(۱۳۲۰-۱۳۵۷ هجری شمسی)

در این بخش، به بررسی روند تحولات انجام شده در معماری و شهرسازی اصفهان در دوره‌ی پهلوی دوم پرداخته می‌شود. این دوره برای بررسی معماری معاصر ایران (اصفهان) اهمیت خاصی دارد. دوره‌ی پهلوی دوم با اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ (۱۹۴۱ میلادی، همزمان با اوج اقتدار نهضت مدرنیسم در دنیا) آغاز شد و با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی، کمرنگ شدن اقتدار معماری مدرن از دهه‌ی ۱۹۶۰ شروع شد و به مطرح شپدن معماری پست مدرن، های‌تک و نئوکلاسیک انجامید) پایان گرفت. در این دوره با تأسیس دانشکده‌های فنی، برای اولین بار در تاریخ ایران، محاسبات ساختمان از حیطه‌ی معماری جدا شد و مهندسی ساختمان به عنوان رشته‌ای مستقل از معماری پدید آمد و مهندسان راه و ساختمان رسماً اجازه‌ی طرح نقشه گرفتند. همچنین در این دوره بر اثر عواملی چند، فرهنگ و به تبع آن معماری ایران دچار تغییرات فراوان گردید؛

– در دنیا نیز با انقلاب صنعتی و کشف مواد و مصالح جدید، برای اوین بار مهندسی و طراحی سازه از معماری جدا شد. گوستاو ایفل از جمله‌ی اولین مهندسان سازه است؛ اما معماری حرفه‌ای است که به اندازه‌ی همر بشر قدمت دارد.

برخی از این عوامل عبارتند از:

– سیاست‌ها و برنامه‌های کلی کشور در باطه با غرب و باز شدن دروازه‌های ایران به روی تمدن و فرهنگ غرب و تغییر الگوی زندگی (غربزدگی).

– ارتباط گسترده با غرب ( حضور ایرانیان در خارج و حضور خارجیان در ایران) و نقش آنان در تغییر فرهنگ.
– گسترش وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه و …) و نقش رسانه‌های جمعی در تبلیغ کالاها و معماری نو.
– بهبود وضعیت راه‌ها و حمل و نقل ریلی، ماشینی و هوایی، و امکان حمل مواد و مصالح به دورترین نقاط کشور.- افزایش درآمدهای نفتی (به خصوص در دهه‌ی ۱۳۴۰- ۱۳۵۰)- به وجود آمدن قوانین شهرسازی، طرح‌های جامع شهری و مقررات خاص حاکم برآن.

– تحولات فنی و احداث صنایع بزرگی چون ذوب‌آهن اصفهان، صنایع تولید شیشه و کارخانه‌های سیمان، که به تولید مصالح جدید ساختمانی به طور گسترده و دسترسی آسان‌تر به مصالح جدید منجر شد.

– برخی از این عوامل در تغییر روند معماری در کل کشور تأثیرگذار بودند و برخی دیگر به طور خاص در شهر اصفهان تأثیرگذاردند. البته در سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، روند غرب‌گرایی به دلیل جنگ جهانی و وجود از نیروهای دلسوز ایرانی چندان سریع نبود اما از ۱۳۳۲ به بعد، این روند گسترش یافت.

– دانشکده هنرهای زیبا (اولین دانشکده‌ی معماری) در سال ۱۳۱۹ شکل گرفت. روش آموزشی این دانشکده در ابتدا تحت تأثیر دانشکده‌ی بوزار فرانسه (با نگرش معماری به مشابه‌ی هنر و به صورت آتلیه‌ای) بود و به همین دلیل به تدریج در کنار معماری، رشته‌های هنری دیگر مانند هنرهای تجسمی، نقاشی، گرافیک و موسیقی ایجاد شد. از آنجا که شیوه‌ی آموزش معماری در این دانشگاه با روش‌های سنتی متفاوت بود. این دانشکده نقش مهمی در شکل‌گیری معماری مدرن ایران داشت. سیستم دانشکده‌ی هنرهای زیبا در ادامه‌ی کار خود تغییراتی یافت. دانشکده‌های معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در سال ۱۳۳۹ و دانشگاه معماری علم و صنعت در سال‌های ۴۷ و ۴۸ و پس از آن تأسیس گردیدند.
– اقدامات دوره‌ی رضاشاهی مانند کشف حجاب و … در این تغییر فرهنگ نقش بسزایی داشتند.

منبع:

http://forum.saramad.ir/showthread.php?143460%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%85(1320-1357-%D9%87%D8%AC%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C)

 

-علل تأثیر معماری بناهای دولتی و عمومی بر معماری بناهای خصوصی در دوره پهلوی دوم

چکیده

ابنیه خصوصی یکی از اقسام بناها را در تمامی دوره‌های تاریخی ایران از جمله عصر پهلوی دوم تشکیل می‌دهند که در جایگاه خویش حائز اهمیت است. معماری بخش خصوصی در این دوره که قسمی از آثار و معماری خصوصی امروز را نیز شامل می‌شود تحت تأثیر عوامل متعددی شکل گرفته است که یکی از آنها، معماری ساختمان‌های دولتی و عمومی (به همراه عوامل دیگر) است. گرچه الگوبرداری از ابنیه دولتی و عمومی، پیشرفت‌ها و امکانات تازه‌ای در معماری و در مواردی هم‌خوانی با اقلیم را در پی داشته لکن از آنجا که موجب رواج معماری غیرخودی و دارای هماهنگی اندک با اقلیم شده و تا به امروز نیز ادامه یافته است، ریشه‌یابی این تأثیرپذیری اهمیت می‌یابد. لذا هدف این تحقیق، هدف دستیابی به علل و میزان تأثیر معماری برخی از ابنیه دولتی و عمومی بر معماری بعضی از بناهای خصوصی و شناخت و بررسی آنهاست. به این منظور روش‌های تحقیق تاریخی، علّی، توصیفی و تحلیلی بکار رفته‌اند. روش‌های گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه‌ای و پرسش از صاحب‌نظران بوده است

بررسی‌های انجام شده و نتایج بدست آمده نشانگر آن است که چهار عامل اصلی شامل خصوصیات بناهای دولتی و عمومی، ویژگی‌ها و شرایط بخش خصوصی، عوامل واسطه‌ای، و عوامل جانبی و زمینه‌ای در حد تقریباً متوسط موجود بوده‌اند که تأثیرپذیری را سبب شده‌اند. عامل جانبی بیشترین دخالت و عامل بخش خصوصی کم‌ترین نقش را داشته ‌است. یعنی اثرگذاری به ویژه به سبب فراهم آمدن امکانات و شرایط مانند “عوامل سوق دهنده جامعه به سمت فرهنگ جدید و …” ، “اشاعه دیدگاه‌های فرهنگی نو و …” و “منابع تأمین کننده درآمد کشور و تعیین کننده میزان آن و …” بوده است. همچنین بررسی شاخص‌ها نشان می‌دهد برخی از شاخص‌هایی که بیشترین نقش را در عامل مربوط به خویش داشته‌اند عبارتند از : تازگی بنا، خواست قشر مرفه برای الگوبرداری، بعضی از بناهای خصوصی اثر پذیرفته، ترویج دیدگاه‌های فرهنگی جدید، تبلیغ زیاد مصالح و … ، داشتن تحصیلات عالیه و ..

عوامل دیگری که در عصر پهلوی دوم بر معماری اماکن خصوصی متأثر از بناهای دولتی و عمومی اثر گذاشته‌اند عبارتند از : وابستگی تام سازمان اقتصادی و سیاسی کشور، گرایش افراطی به غرب، اشاعه دیدگاه‌های فرهنگی جدید، تمرکز فعالیت‌ها در شهرهای بزرگ به ویژه تهران و مهاجرت به این شهرها، ابنیه خصوصی، افراد غیرمتخصص، و پژوهش‌ها در حیطه معماری. لازم به ذکر است که بین ابنیه خصوصی ـ عمومی با معماری بناهای مسکونی خصوصی تفاوت وجود دارد که در این خصوص ویلاهای شخصی و خانه‌های بساز و بفروش مستثنی می‌شود.

http://www.bagh-sj.com/?_action=articleInfo&article=1882

 

غفلت از معماری مسکونی دوره پهلوی دوم

اهمیت موضوع

«آثار کالبدی دوره پهلوی دوم» همزمان با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، حقوقی و سیاسی گسترده و خاصی از تاریخ معاصر ایران شکل گرفته­اند. این بناها می­توانند به عنوان «اسناد و شواهد کالبدی»، در شناخت آن مقطع حساس و پرتلاطم از تاریخ معاصر ایران، بسیار مفید باشند.

دوره پهلوی دوم در تاریخ معاصر ایران، از یک سو وقایع و تحولاتی چون شهریور ۱۳۲۰، ملی شدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انقلاب سفید، رشد شهرنشینی، افزایش درآمدهای نفتی، شکل­گیری یا تحول حرکت­های سیاسی، فرهنگی و مذهبی و در نهایت انقلاب ۱۳۵۷ را شامل است و از سوی دیگر مقارن با دهه­های۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی­ست که از دهه­های ویژه تاریخ معاصر جهان از نظر تحولات فکری و فلسفی، هنری، تکنولوژیکی، اقتصادی و سیاسی محسوب شده و طبیعتا بر ایران آن زمان نیز تاثیرگذار بوده­اند.

از طرف دیگر دوره پهلوی دوم، شاهد حضور چشمگیر معماران در حوزه حرفه­ای، شکل­گیری دفاتر و مهندسین مشاور، حضور مشاوران خارجی، انجام پروژه­های عمرانی، شکل­گیری برخی نشریات و بنیادهای معماری بوده و همه این­ها طبیعتا در آثار معماری آن دوره به نوعی منعکس شده یا تاثیر گذاشته­اند.

«بناهای مسکونی دوره پهلوی دوم» با توجه به اینکه تجلی کالبدیِ منش­ها، مشخصات یا ترجیحات سکونتی جامعه ایرانی در آن زمان بوده­اند، می­توانند به عنوان اسناد و شواهد کالبدی در بررسی مشخصات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بخش عظیمی از جامعه آن دوره مورد بررسی قرار گرفته و بیش از بناهای عمومی یا حکومتی معرف «بدنه جامعه» باشند. در این میان فراموش نمی­کنیم که در آن دوره بناهای مسکونیِ واجد ارزش­ معماری نیز، حداقل به آن تعداد وجود داشته­اند که تصویر ذهنی نسبتا منسجم (و به اعتقاد برخی: مطلوب) را به وجود بیاورند. تصویری که متاسفانه گویا معماری امروز از ایجاد آن ناتوان است.

مشخصات، سبک، سازمان­دهی و ساختار فضایی، عناصر، مصالح و اجزای معماری، رویکردهای زیبایی­شناختی، کیفیت ساخت، ویژگی­های سازه­ای، تکنولوژی ساخت و ضوابط ساختمانی حاکم بر شکل­گیری بناهای مسکونی متعلق به آن دوره، می­توانند ما را در «شناخت» وضعیت و روند اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن مقطع از تاریخ معاصر بیش از هر سند دیگری یاری دهند.

اگر آنگونه که گفته شد، بپذیریم که آثار کالبدیِ دوره پهلوی دوم می­توانند از مفیدترین منابع برای «شناخت» آن مقطع پرتلاطم و تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران باشند، بی­گمان وجود «آثار کالبدی و بناها» و یا حداقل «وجود مدارک و اسنادی از مشخصات آن­ها»، از ملزومات این شیوه شناختِ تاریخ معاصر است.

وضعیت موجود

اگرچه به هرحال هر اثر کالبدی، در روند حیات خود ممکن است دستخوش تغییرات، فرسودگی و زوال شود اما پرسش این است که آیا پس از انقلاب ۱۳۵۷ تغییر یا زوال بناهای مسکونی دوره پهلوی دوم بر اساس روندی طبیعی و با رویکردی منطقی بوده است؟ متاسفانه پاسخ به این پرسش­ در مورد «بناهای مسکونی متعلق به دوره پهلوی دوم» در قیاس با سایر بناهای آن دوره، بسیار منفی­تر و نگران­کننده­تر است! آیا بسیاری از این بناهای مسکونی، به ویژه در یک دهه اخیر که موجی عظیم از ساخت و ساز شهرها را فرا گرفته است، دچار مرگ زودهنگام نشده­اند؟ آیا حداقل سند و مدرکی (نقشه یا دست کم تصویری) از آن بناها برای پژوهش­های آتی تهیه شده است؟ آیا نهاد، سازمان، تشکل یا یک بستر قانونی برای پرداختن به این موضوع وجود داشته است؟ اگر از اشاره به مسئولیت­های حاکمیت سیاسی فعلی، صرف نظر کنیم گویا جامعه معماری نیز ضرورت، امکان یا مجالی برای اقدامی موثر یا اتخاذ موضعی کارآمد در برابر این امر ندیده یا نداشته است؟

اگر در زمینه بناهای عمومی یا حکومتی، کم و بیش آثاری از دوره پهلوی دوم هنوز برجای مانده یا دست کم مستنداتی هرچند پراکنده از آن­ها تهیه شده است متاسفانه در محلات، خیابان­ها و کوچه پس­کوچه­های شهرهای امروزی نه تنها کمتر می­توان اثری از بناهای مسکونی آن دوره مشاهده کرد، بلکه حتی به ندرت مدرک، نقشه، سند یا عکسی از آن­ها در دسترس است. به ویژه در سال­های اخیر بسیار شاهد تخریب خانه­هایی بوده­ایم که به آنها دل بسته بودیم. در واقع با نابودی غیرعادی، غیرمنطقی یا زودهنگام این بناهای مسکونی نه تنها برخی از ارزش­های معماری محقق شده در برخی از بناهای ارزشمند را از دست داده­ایم، بلکه خود و نسل­های آینده را از امکان شناخت هرچه بیشتر مقطعی حساس از تاریخ معاصرمان (از طریق آثار کالبدی متعلق به آن دوران) نیز محروم کرده­ایم.

روند ساخت و ساز آنچنان سریع، لجام­گسیخته، شتاب­زده و بی­برنامه (یا بدون نظارت و کنترل کافی) بوده که حتی افراد آگاه، دلسوز و مسئول را غافلگیر کرده و مجال اقدامی فردی را نیز از آنها گرفته است. فردای روزی که از مقابل خانه سر کوچه­مان می­گذشتیم با هیاهوی «تخریب­کاران» بیدار شده­ایم و با تاسف منظره­ای را دیده­ایم که کارگران به جان و پیکر بی­دفاع خانه افتاده­اند. با خود گفته­ایم: «این هم نابود شد، ای کاش عکسی از آن انداخته بودم.» حال که حتی تصویری از آن خانه نداریم به آرشیو کدام سازمان یا نهادی می­توانیم دل ببندیم؟ هر آنچه بوده در حافظه­هایمان باقی مانده و افسوس بر ما که گویا پس فردا برای مطالعه معماری مسکونی دوران معاصرمان باید به حافظه یا حداکثر به آلبوم عکس­های خانوادگی این و آن مراجعه کنیم، شاید که گوشه­ای از بالکن، دیوار یا پنجره خانه­ای در عکسی ثبت شده باشد و با هزار تفسیر و حدس و گمان، خانه مسکونی دوره پهلوی دوم را توصیف و بازنمایی کنیم! شرم­آور است، گویی که کاروانسرایی متعلق به ۵ قرن پیش را مطالعه می­کنیم و با کمبود منابع مواجهیم! فراموش نمی­کنیم که این بناهای مسکونی در دوره­ای طراحی و ساخته شده­اند که شیوه­های رایانه­ای و دوربین­های عکاسی دیجیتالی امروزین در دسترس نبوده­اند. لذا احتمال اینکه اسناد مربوطه به نحوی مطلوب حفظ شده یا دستیابی به نقشه­ها و تصاویر بناها آسان باشد بسیار کمتر است.

منبع: http://bakhtyarlotfi.persianblog.ir/post/42

http://zorwan.persianblog.ir/post/433

http://deadalus.blogfa.com/post-46.aspx***

ج) معماری معاصر و شهرسازی

شهرسازی و معماری در دوره پهلوی اول

معماری در این دوره در نگرش به باستان*گرایی خود به دو دوره ساسانیان و هخامنشیان توجه بیشتری دارد، در نگاه معماری عناصری که مورد بهره*برداری و یا تقلید قرار گرفتند به دو گونه بود. عناصر مشخص معماری در بنا نظیر ستون*ها، سرستونها، پایه ستون*ها، پنجره*ها، پلکان، ورودی*ها، قوس*ها و دهانه*ها. دومین عناصر تزیینی نظیر نقوش برجسته*ی حجاری*ها، مجسمه*ها، کنگره*ی بام و … در دوره پهلوی اول هنرمندان معماری ایرانی و غربی که سازنده بناهای دولتی و آموزشی و صنعتی بودند، برای اولین بار با نوعی انتخاب تاریخی روبرو شدند. آنان باید می*فهمیدند که از چه دوره و چگونه و به چه مقدار انتخاب کنند. معماران اگر چه متاثر از فضای سیاسی باستان*گرایی بودند، توانستند با تعدد بناهای ساخته شده فضای معماری باستان*گرایی را تنوع بخشند. نمونه این بناها کاخ شهربانی دربند، بانک ملی، مدرسه*ی فیروز بهرام و ساختمان فرش.

 

تاثیرات نظامی گرایی

همزمان شدن دهه دوم حکومت پهلوی اول با روی کارآمدن و اقتدار حزب*نازی در آلمان و ارتباط نزدیک و بی*سابقه ایران و آلمان و ارتباط نزدیک و بی*سابقه ایران و آلمان و پی*آمد آن انجام فعالیت*های عمرانی و ساختمانی توسط متخصصین آلمانی خود به خود رویه نظامی را در ساخت بناهای این دوره دو چندان نمود. این تاثیرات بر روی نمای ساختمان بود که به گونه ای ملموس هیبت و شکل نظامی به خود می گرفت.

تاثیرات مدرنگرایی

مکتب معماری مدرن به وسیله دانش*آموختگان ایرانی از فرنگ برگشته که در سال*های آخر دوره پهلوی اول به ایران بازگشتند به ارمغان آورده شد. از آن رو که نهضت مدرنیسم در معماری هم*چون دیگر مکاتب نخست در دانشگاه*ها مورد توجه و آموزش قرار گرفت. آثار مطرح و به جا مانده از مکتب معماری مدرن را در نخستین سال*های پیدایش آن در ایران به طور عمده باید در تهران و در ساختمان*های غالبا عمومی و غیر دولتی مشاهده کرد. برخی از این آثار به ویژه در خیابان شاه رضا(انقلاب) از میدان فردوسی تا میدان انقلاب هنوز پابرجا هستند.

معماری صنعتی

ایران هنگامی که به دوره صنعتی رسید که غرب دوران اوج صنعتی را می گذرانید. ایران این مسیر را بعد از جنگ جهانی اول شروع کرد. حقیقت این است که معماری صنعتی ایجاد شده به شیوه صنعتی و شکلی از معماری مدرن است که در بیشتر کشورها و از جمله ایران به شکل نارسای معماری صنعتی گفته می*شود. از این رو بناهای مورد نظر آن دسته از بناها و عمدتا کارخانه ها هستند که با انقلاب صنعتی نیمه دوم قرن هیجدهم به وجود آمده و توسعه یافتند؛ امادر ایران در دوره رضاشاه تاسیس سلسله وار کارخانه های بزرگ صنعتی در بافت کهنه و سنتی شهرها و پیش از آن که شهرهای ایران زمینه توسعه صنعتی نظیر اروپا داشته باشند، معماری خاصی ایجاد کردند که باید شروع معماری صنعتی ایران را از این تاریخ دانست. این سال ها از نظر تاریخی یکی از دوره های مهم تاریخی ایران است.سالهای ۱۳۱۱ به بعد اوج درخواست برای کارخانه های گوناگون است کارخانه های نساجی، پشم ریسی، نخ ریسی، چرم*سازی، قندسازی، چای و … تا قبل از شهریور ۲۰ کارخانه*های بزرگ نساجی و نیز منسوجان شیمیایی تاسیس شد. بیشتر این کارخانه*ها از آلمان وارد می*شد و طرح*ریزی ساختمان*های صنعتی طبعا توسط کارشناسان خارجی صورت گرفت.

فضای کارخانه*ها در مجموع شدیدا تحت*تاثیر عملکرد آن هستند. پیش از آن*که معمار بتواند در طرح فضای داخلی کارخانه*های صنعتی دخیل باشند، این کارکرد کارخانه*هاست که طراحی فضای داخلی را به معمار دیکته می*کند. بنابراین بیان ساختمانی و عظمت صنعتی کارخانه بر بیان هنری آن برتری دارد. حضور سنگین و مقتدرانه بناهای صنعتی علاوه بر اینکه توانست آن نمایش عظمت را به صورت فیزیکی بیان کند، چنان*چه به شکل ذاتی در ابعاد بناها نهفته بود. در قالب توسعه و تحول نیز توانست عملا جدایی خود را از ساختار و شکل سنتی معماری گذشتگان که نمادهای آن بناهای عظیم مساجد با گنبدها و مناره ها بودند جدا سازد. معماری صنعتی در دوره پهلوی اول از آن رو قابل اهمیت است که با حضور وسیع و نمادین خود در شهرهای مختلف چهره و اندازه جدید از بناها و فضای شهر به وجود آورد

شهرسازی نوین

سال های ۱۳۰۰ش با روی کار آمدن رضاخان نشان داد که آهنگ تغییرات و تحولات در زمینه شهرسازی به گونه های غیر منتظره شتاب گرفته است. ساختار قدرت در دوره پهلوی اول بهره همه جانبه از اهرم های مناسب و جدیدی بود که توانست جامعه را بیشتر به شکل روانی، زیر اقتدار خود درآورد. این اقتدار در همه زمینه ها اتفاق افتاد که جامع*ترین، موثرترین و قوی ترین آن ها شکل جدید شهر بود.

این تغییر با روی کارآمدن رضاخان شروع شد. رضاشاه با اتکا به بیگانگان خصوصیات یک دولت واحد و تمرکزگرا را متکی بر انگیزه آرمان گرایانۀ باستانگرایی به وجود آورد. این تمرکزگرایی در شهرسازی چهره خود را به روشنی نشان داد. سرو سامان دهی با الگوی خطوط راست که میراث قرن ۱۹ بود،مدل خوبی برای این کار شد، خیابان*های اصلی و فرعی دامنه شهر را از هم مشخص می کردند. نتیجه این کار ایجاد یک شهر گشاد با یک هسته مرکزی بود که بیانگر نظام متمرکز و واحد بود.
هر چند که رضاشاه در دوران ۲۰ ساله خود به فرنگ نرفت؛ ولی حضور و کثرت کارشناسان و مستشاران خارجی در تمام زمینه*های اداری، نظامی و اقتصادی، تجارب شهرسازی و معماری اروپا را با قدرت هرچه تمام تر در ایران گسترش داد. تعداد محدودی از معماران و مهندسان ایرانی نیز در اروپا به خصوص در اتریش و آلمان درس خوانده بودند، معماری آن دوره اروپا را در ایران اشاعه دادند.

معماری پهلوی معماری برون گرا

به نظر می رسد، ساختار قدرت جدید در این سو به موفقیتی شایان توجه دست یافت و با ارائه یک معماری برون گرایی شهری به سرعت فرهنگ برون گرایی را پیاده کرد. حکومت با استفاده از شهرسازی نوخواسته و در یک کمیت فراوان و در واقع با ارائه مصداق های شهرسازی توانست برون گرایی، برگرفتن حجاب، نمایش بی نقاب و عرض اندام را تعریف کند و دیوارهای کج و معوج و ناهنجار گذشته زمینه مناسبی را برای جانشینی ساختمان*هایی که با عظمت و پرجلوه تعریف می شدند، فراهم سازد. خیابان های عریض و کوچه*های صاف هم*چونان که خود را در معرض نمایش می*گذاشت به معماری گذشته فرصت عرض اندام داد.

در این دوره پنجره ها یکی پس از دیگری به روی کوچه ها و خیابان های جدیدالاحداث گشوده می شوند. دیوارهای حیاط*ها کوتاه تر و شکیل تر می شوند. خیابان های پهن و کوچه های نوخاسته، میدان دید کافی در اختیار بینندگان رهگذر می گذارند و صاحبان بناها ناگزیرند به حکم ضرورت و آبرو در عرضه آن*چه که به نمایش می گذارند سلیقه بیشتری به خرج بدهند و سلیقه دیگران را نیز در نظر بگیرند.

http://www.kandabpars.com

http://www.iranshahrsaz.com/showthread.php?tid=15854

-معماری منظر و شهرهای امروز

رابطه انسان و طبیعت در طول تاریخ تحولات و دگرگونی های بسیاری داشته است . انسان در گذشته خود را جزیی از طبیعت می دانست . ضمن آنکه برای بسیاری از عناصر و پدیده های طبیعی احترام و تقدیس قایل بود و بعضی از آنها را در مقایسه با خود تفسیر می کرد و مورد توجه قرار می داد . وی آسمان را به سبب آنکه از آن باران می بارید و زمین را سیراب می کرد و آن را بارور می ساخت ، همچون یک پدر یا مرد تصور می نمود و زمین را که گیاهان را در خود پرورش می داد و از دل آن دانه ها می روییدند . همچون یک مادر یا یک زن می پنداشت ، آن را فعل و این را منفعل می دانست و نمادهای متعددی برای آنها پدید آورده بود .

اعتقاد به پاکی ، و طهارت ذات انسان و طبیعت همراه با این نگرش بود که انسان نخستین در بهشت یا جایی که طبیعت به عالی ترین شکل خود می تواند متجلی شود حضور داشت . آدم و حوا در بهشت به خوبی زندگی می کردند و از مخاطرات این جهانی دور بودند تا آنکه شیطان آنان را فریب داد و از بهشت رانده شدند و به این جهان پر مخاطره هبوط کردند . اما همه چیز از دست نرفته است ، و انسانهای نیکوکار دوباره به هشت خواهند رفت و زندگی موقت و گذرا در این جهان فانی و سخت به زودی سپری خواهد شد . این نگرش احترام آمیز و تقدس گونه نسبت به طبیعت موجب شد که در بسیاری از فرهنگهای دوران باستان نه تنها به عناصر و پدیده های طبیعت احترام بگذارند ، بلکه این اعتقاد پدید آمد که نباید عناصر ، اجزا و موجودات آن را آزار داد و آلوده کرد .

در ایران باستان چهار عنصر آب ، آتش ، خاک و باد از عناصر اصلی تشکیل دهنده طبیعت دانسته شده و مقدس شمرده شدند و این اعتقاد پدید آمد که انسان ضمن استفاده از آنها مراقبشان نیز باشد و آنها را آلوده نکند . احترام به عناصر و طبیعت و حفظ پاکی چنان مورد توجه قرار داشت که عدم دفن اجساد در خاک را در ایران باستان ، به سبب حفظ پاکی و عدم آلدن آن دانسته اند و و برای کسانی که این عناصر را آلوده می کردند ، مجازات هایی در نظر می گرفتند .

کما بیش در حدود یکی دو قرن پیش در بسیاری از نقاط جهان رابطه ای متعادل بین انسان محیط پیرامون او وجود داشت اما در کشورهای صنعتی از حدود دو قرن پیش و در بسیاری از دیگر کشورها ، مانند کشور ما ، از حدود یک قرن پیش تعادل عوامل و پدیده های زیست محیطی بر هم خورد و با گسترش صنایع آلوده کننده محیط زیست و توسعه شهرهای بزرگ و از میان رفتن بیش تر عرصه ها و محیط های طبیعی ، بسیاری از عرصه ها و فضاهای زیست شهری آلوده و نا مناسب شدند .

تکنولوژی مدرن که در آغاز ، از نیمه دوم قرن هجدهم در پل های فلزی ئ از آخر هجدهم در ساختمان های با اسکلت فلزی مورد استفاده قرار گرفت ، نه تنها در قرن نوزدهم موجب شکل گرفتن ساختمان های بسیار فراوانی با اسکلت فلزی و شیشه شد ، بلکه استفاده از فلز به شکل خای دیگر از جمله در ترکیب با بتن ( اواخر قرن نوزدهم ) مورد توجه قرار گرفت . توسعه تکنولوژی مدرن در ساختمان موجب پیشرفت های عظیمی در صنعت ساختمان ساختمان سازی شد ، تا آنجاکه یکی از عالیترین و نخستین مظاهر کربرد تکنولوژی نوین به صورت آشکار ، یعنی مجموعه ژرژ پمپیدو در یال ۱۹۷۱ طراحی و پس از مدتی ساخته شد .

در این زمان سبک های تک نه تنها در معماری بلکه در بسیاری از عرصه ها مورد توجه قرار داشت . در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم از یک سو بحران انرژی و از سوی دیگر انواع آلودگی های زیست محیطی سبب شد که اندیشه استفاده از تکنولوژی هم ساز با محیط ، بهره برداری بهینه از شرایط و امکانات محیطی ، صرفه جویی در مصرف انرژی های فسیلی و استفاده از انرژی های جایگزین آن به ویژه بهره برداری از انرژی حاصل از برخی پدیده های طبیعی مانند خورشید و باد مطرح شود و در برخی از دیگر زمینه ها اکوتک یعنی تکنولوژی همساز با محیط ، به جای های تک مورد توجه قرار گرفت و در بسیاری از طرح های معماری تلاش لازم برای بهره گیری از امکانات محیطی و طبیعی صرف شد تا نیاز به مصرف انرژی برای مناسب سازی فضاهای ساخته شده ، به حداقل ممکن کهش یابد .

توجه به عوامل و پدیده های طبیعی و بهره برداری از آنها تنها به طراحی فضاهای معماری محدود نشد . زیرا گسترش شهرها و افزایش شمار ساختمان هایی که به صورت متراکم و مرتفع ساخته می شدند و کمبود فضاهای سبز طبیعی یا پاکها بیش از پیش اهمیت یابد و رشته و تخصص راحی منظر یا معماری منظر به صورتی حرفه ای آکادمیک از حدود صد و پنجاه و سال پیش در برخی از کشورهای پیشرفته به صورت رشته ای در کنار معماری شکل گرفت .

در رشته طراحی یا معماری منظر از چند دیدگاه به فضاهای سبز طبیعی و مصنوع توجه می شود . نخست رابطه فضاهای سبز با محیط متراکم ساخته شده و محیط زیست و سپس ارتباط انسان با منظر و هم چنین جنبه های زیبایی شناسانه و هنری منظر مطرح است . هدف از طراحی منظر ارتقای کیفیت خصوصیات محیط زیست است و البته در شرایط و مکان های مختلف برخی از خصوصیات محیطی نسبت به سایر خصوصیات در اولویت قرار خواهند گرفت . برای مثال در یک شهر بسیار بزرگ ، متراکم و آلوده دستیابی به تفریح در اولویت قرار خواهد گرفت . در حالی که ممکن است طراحی منظر یک ناحیه شهری یا در یک محیط طبیعی دور از مرکز جمعیتی بیش تر با هدف زیباسازی محیط صورت گیرد و در منطقه ای دیگر یک باغ گیاه شناسی یا یک فضای سبز برای حفظ تنوع حیات وحش انجام شود و طبیعی است که در هر کدام از این فعالیت ها چند تخصص یا رشته مناسب با نوع کار مورد نیاز خواهد بود .

طراحی باغ ها را هم می تون شاخه ای از طرای منظر به شمار آورد . بیشتر باغ های ایرانی در گذشته به افراد تعلق داشتند و به عنوا ن یک فضای سبز عمومی یا پارک مورد استفاده قرار نمی گرفتند و در برخی از شهرها تنها یک یا دو باغ برای استفاده عموم در نظر گرفته می شد . باغ های ایرانی بطور ممول محصور بودند و با دیوار از فضای پیرامونشان متمایز و یا جدا می شدند . البته گونه ای از فضاهای سبز عمومی هم در برخی از شهرهای بزرگ طراحی و ساخته می شد که به بلوارهای معاصر بی شباهت نبودند . چهارباغ اصفهان نمونه خوبی از اینگونه فضاهای سبز عمومی شهری است که تا کنون باقی مانده است . نمونه های دیگری هم در برخی از شهرهای بزرگ وجود داشته که در قرون اخیر از میان رفته اند .

http://ammi.ir/اخبار-و-مقالات/مقالات-معماری-و-شهرسازی/معماری-منظر-و-شهرهای-امروز/

 

http://ammi.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA//%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C/1

سبک شناسی «آر – نوو» در معماری معاصر ایران

چکیده:
جنبش آر- نوو به عنوان یکی از جنبش های پیشرو اواخر قرن نوزدهم در هنر و معماری اروپا نقشی قطعی بر شکل گیری معماری قرن بیستم و معماری دوران مدرن گذاشت. گستردگی و تنوع سبک های این جنبش، خصلتی است که آن را از سایر جنبش های هنری دیگر در دوران معاصر متمایز می کند. مشاهده برخی آثار معماری معاصر درایران (به ویژه در تهران) که آشکارا تحت تأثیربرخی از گرایش های سبکی این جنبش قرار دارند، نشان از ورود گسترده ی این جنبش هنری غرب به معماری معاصر ایران در مقطعی خاص دارد. تنوع، تشابه و تفاوت های این گرایش های سبکی، تا اندازه ای است که مطالعه ای تطبیقی برروی این دوره از معماری معاصر ایران را ضروری می نماید. این مقاله سعی دارد تا با بررسی تطبیقی گرایش های معماری آر- نوو در غرب و مقایسه اصولی آنها در ایران، به یک سبک شناسی جدید از این جنبش معماری غربی در ایران معاصر نزدیک شود. همچنین در این راستا به بررسی امکان طبقه بندی مجموعه این سبک ها در معماری معاصر ایران، در یک دوره زمانی مشخص، خواهد پرداخت. این مقاله در انتها نشان خواهد داد که علی رغم تنوع سبکی موجود در معماری دوران پهلوی اول در ایران معاصر تمامی این معماری زیرمجموعه های سبکی جنبش آر- نوو می باشد.

کلیدواژگان:
آر – نوو، اکسپرسیونیسم، آر – دکو، رمانتی سیسم ملی ایرانی، نئوکلاسیسم خردگرا، معماری پهلوی اول

مقدمه:

مشاهده برخی آثار معماری در ایران( به ویژه در تهران) که آشکارا تحت تأثیر برخی گرایش های سبکی آر – نوو قرار دارند ، نشان از ورود گسترده این بخش هنری غرب به معماری معاصر ایران در مقطعی خاص دارد . تنوع ، تشابه و تفاوت های این گرایش های سبکی ، تا اندازه ای است که مطالعه تطبیقی بر روی این دوره از معماری معاصر ایران و این گرایش های سبکی در مبدأ را اجتناب ناپذیر می نماید.

این مقاله قصد دارد تا بررسی تطبیقی گرایش ها معماری آر- نوو در غرب و در ایران ، به یک سبک شناسی جدید از این جنبش معماری غربی در ایران معاصر نزدیک شود . همچنین در این راستا به بررسی امکان طبقه بندی مجموعه این سبک ها در معماری معاصر ایران، در یک دوره زمانی مشخص ،خواهد پرداخت.

به این معنا و به منظور دستیابی به اهداف این مقاله ، ابتدا به مطالعه و بررسی ویژگی های سبکی و سبک شناسی جنبش آرنوو- در بستر شکل گیری آن خواهیم پرداخت و سپس با بررسی نمونه های معماری متأثر از این جنبش در ایران به طبقه بندی این سبک ها در معماری معاصر ایران دست می یابیم و در این راستا مشخص نمودن دوره زمانی متعلق به این گرایش ها در ایران یک ضرورت در روش تحقیق محسوب می شود.

منبع: http://www.magiran.com/viewpdf.asp?no=3

عوامل مؤثر بر شکل گیری معماری و شهرسازی در دوره پهلوی اول

چکیده:

رضاخان با تکیه بر امپراتوری انگلستان با استقرار حکومت خود که از ملزومات نفوذ و سلطه غرب در ایران بود، بر اساس شیوه غربی کشور را به سمت مدرن شدن سوق داد. معماری وش هرسازی ایران نیز از این دگرگرونی ها که بدون توجه به شرایط زندگی مردم صورت گرفت،مصون نماند، بنابراین دچار تغییر و تحولات بنیادین شد.

هر چند نقطه اصلی تحول در معماری و شهرسازی معاصر ایران در دوره قاجاریه پایه گذاری شد و شروع امر را آمد و شد هیدت حاکم به اروپا و آشنا شدن شاه و درباریان او با نوآوریهای معماری و شهرسازی اروپا می توان ذکر کرد؛ اما نقطه عطف این تغییر و تحولات به صورت جامع در دوره پهلوی اول به منصه ظهور رسید . در این دوره روندتحولات شتاب ویژه گرفت، به گونه ای که می توان از دوره پهلوی اول به عنوان دوره پایه گذار معماری مدرن در ایران نام برد.

بررسی سیر اقدامات و سیاست گزایهای انجام شده در دوره پهلوی اول در زمینه معمار و شهرسازی نشانگردگرگونی عمیق در روند تحولات معماری وشهرسازی در این دوره است که به دنبال خود تغییرات زیربنایی و اساسی در جامعه را نیز به همراه دارد.

در این دورهعوامل متعددی باعث ایجاد تحولات و دگرگونی اساسی در معماری و شهرسازی شد. در واقع این تحولات با ایجاد تغییرات زیر بنایی در روشهای سیستم اداری و تمرکزفعالیت های سیاسی ، اداری، و اقتصادی در شهرهای بزرگ آغاز شد. بدنبال آن رشد و انفجار جمعیت،گرایش به شهرنشینی و بورس بازی زمین، امکان گسترش آزادانه شهر ها را در پی داشت. در این دوره افزایش تعداد قابل توجه اتومبیل، که وارد زندگی مردم که شد، تعریض و احداث خیابان های جدید را به دنبال داشت . این امر تأثیر بسزایی در معماری و محیط شهری گذاشت.

ضد مذهبی بودن رژیم و هجوم فرهنگی غرب ، گرایش به نظام های اجتماعی غرب را در همه وجوه به همراه داشت.با شروع آموزش عالی و اعزام گروهی دانشجو به خارج ، تحصیل در رشته ههای معماری و شهرسازی متأثر از غرب با الگوگیری از نظام آموزش غربی را در این دوره شاهد بودیم. همچنین گسترش ارتباطات خارجی و گروه های جدید اجتماعی ، شکل های جدیدی از الگوهای زیستی در معماری و شهرسازی مؤثر بودند ، معرفی شده اند . در متن مقاله درهر مورد ابتدا به شرح مختصر موضوع و سپس به بیان کلی تأثیر آن بر معماری و شهرسازی در دوره پهلوی اول پرداخته شده است و در انتهای مقاله نیز جمع بندی و نتیجه گیری ارائه شده است.

کلید واژگان: معماری ، شهرسازی، شکل گیری، دوران پهلوی اول، عوامل مؤثر.

منبع:

http://www.ensani.ir/storage/Files/20101018161259-%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84%20%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1%20%d8%a8%d8%b1%20%d8%b4%da%a9%d9%84%20%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c%20%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7%d8%b1%db%8c%20%d9%88%20%d8%b4%d9%87%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d8%b2%db%8c%20%d8%af%d8%b1%20%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87%20%d9%be%d9%87%d9%84%d9%88%db%8c%20%d8%a7%d9%88%d9%84.pdf

ملاحظات فرهنگی در شکل دهی به نماهای شهری با تکیه بر ساختار نماهای شهری ایرانی در دوران اسلامی

چکیده:
با توجه به رابطه فعالیت های انسان با فرهنگ، شهر بستری است که در آن فرهنگ از طریق فعالیت ها و ارتباطات انسانی به جریان درمی آید. کالبد شهر، بالاخص نماهای شهری به بازنمایی این رابطه پرداخته و ارزش های سنت های هم زیستی را عینیت می بخشند. سوال تحقیق، بررسی رابطه متقابل نماهای شهری و فرهنگ است. علیرغم توجه دانشکده های معماری و شهرسازی نسبت به مسائل زیر بنایی همچون فرهنگ و هویت، معماری معاصر ایران دچار اغتشاش و بی هویتی است. ضعف در شناسایی فرهنگ خودی، مشکلات آموزشی، تبلیغات فرهنگ بیگانه، نبود قوانین و ضوابط منسجم و کارآمد، ضعف راهکارهای مدیریت شهری در معماری و شهرسازی موضوعاتی هستند که در بحران هویت فرهنگی معماری و شهرسازی معاصر ایران نقش دارند. تحقیق حاضر در بررسی رابطه فرهنگ و نماهای شهری، به نقش ارزش های اعتقادی، اجتماعی و دستاوردهای بومی در شکل دهی به نماهای شهری ایرانی در دوران اسلامی پرداخته است.

کلیدواژگان:
فرهنگ، نمای شهری، هویت، ارزش

http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=854328

معماری تهران

۱-Top of Form

Bottom of Form

ملاحظات اسلامی و انسانی خانه امروز

در جست‎وجوی سکون و آرامش/ احمد شفیعی

در این نوشتار، قصد آن داریم تا با بررسی اهمیت خانه در رشد و تربیت انسان، به بررسی عنصر آرامش به‎عنوان مهم‎ترین نیاز مورد انتظار از خانه بپردازیم.

آرامش و سکون یکی از انتظارات بسیار مهم ما از خانه است و زمانی حاصل می‎شود که انسان خود را با عالم هم‎راستا و با اهداف خلقت هم‎جهت کند. در قرآن نیز هدف از خلقت، شناخت خدا و پرستش او بیان شده است. بندگی، به نوعی تبعیت اطلاق می‎شود؛ وقتی انسان در روند تصمیم‎گیری و چاره‎اندیشی، از سنت‎ها و قوانین الهی به‎عنوان خالق و پدید آورنده عالم پیروی کند (همانند قانون بالادستی که به انسان چهارچوب می‎دهد و رعایت آن‎ها لازم است) این همان اطاعت و بندگی خداست. بنابراین، ساخت او هم باید در راستای اراده الهی و متناسب با نیاز‎های او در مسیر کمال باشد.

تفاوت انسان به‎عنوان اشرف مخلوقات، با سایر مخلوقات الهی، این است که چند بعدی است. یعنی غیر از بدن و جسم، روحی دارد که اتفاقا، وجه تمایز و برتری اوست. خداوند در قرآن کریم که از مخلوقات خود صحبت می‎کند، در هیچ‎جا خود را به‎عنوان خالق نمی‎ستاید؛ ولی هنگامیکه در مورد خلقت انسان، مخصوصا روح آدمی صحبت به میان می‎آید، خود را با عنوان احسن الخالقین می‎ستاید.

بنابراین، وقتی ما درباره مکان استراحت و رشد و تربیت چنین انسانی تصمیم می‎گیریم، می‎بایست به جنبه‎‎های روحانی انسان توجه داشته باشیم و فضا‎هایی را بسازیم که پاسخ‎دهنده نیازهای اشرف مخلوقات، یعنی انسان باشد. بررسی این بعد و نیازمندی‎های آن احتیاج به تحقیق و پژوهش بیشتر دارد؛ اما به‎طور اجمال نکاتی چند تقدیم می‎شود.

توجه به بالا و مکان، در عبادت و پرستش و امر مقدس، بسیار روشن است؛ چه این‎که در برخی دعا‎ها و مناجات‎ها توصیه شده است به فضای بلند خانه بروید یا زیر آسمان دعا کنید. این مطلب نشان از تأثیر این فضا در ارتباط معنوی انسان با خدا و مقدسات دارد. برای نماز و مناجات، جای ثابت و مشخص را توصیه کرده‎اند تا انسان با فضا انس بگیرد؛ گویی انس با فضاست که زمینه آرامش و توجه را در عبادت ایجاد می‎کند و با تغییر و تحول سریع زندگی مدرن و امروزی سنخیتی ندارد.

استفاده از مصالح طبیعی و به‎کار بردن عناصر اربعه طبیعت در داخل خانه، در جهت ایجاد آرامش راه‎گشا به‎نظر می‎رسد. گویا تذکر این است که طبیعتی وجود دارد و تغییر و تحول آن، انسان را متوجه خالق آن و روز قیامت می‎کند. به عکس، در خانه‎‎های موجود و شهرسازی دوران معاصر ما توجه به مصنوعات بشری است. این شیوه که حاصل اومانیسم یا راسیونالیسم تفکر مدرن است، دقیقا، انسان را متوجه خود بشر و صنعت و توانایی او می‎سازد. انسان در نگاه به بنا‎هایی که پیشرفت تکنولوژیک بشر را به رخ می‎کشد متوجه توانایی و صنعت بشر دور افتاده از خدا می‎شود و خدا عالم‎تر است که این تذکر چه نسبتی با آرامش دارد.

اما استفاده از مصالح طبیعی یا بوم آورد، از جنبه دیگری هم اهمیت دارد و آن مسأله پایداری است. انسان تا وقتی خود را تنها مالک و مدبر دنیا و عالم بداند، تمامی سرمایه‎‎های دنیا را صرف راحتی و تن‎آسایی خویش می‎کند و تا حد امکان به طبیعت بکر و ذخایر آن آسیب می‎رساند. البته مبحث پایداری نیز ماحصل عقل معاش آدمی است و انسان با تقوا هرگز به خود اجازه برداشت بیش از حد نیاز نمی‎دهد، چه رسد به این‎که تا سرحد به خطر افتادن پایداری طبیعت در راستای تن‎آسایی پیش رود؛ اما مفهوم پایداری در معماری دوره معاصر، چون در راستای تعالیم اسلام قرار دارد، مورد تأیید است.

کاهش سطح انتظار از خانه به سرپناه، و حداقل حافظ جسم و جان انسان دربرابر وضعیت جوی و اقلیمی، توجه صرف به بعد جسمانی خلقت انسان است؛ چراکه خانه در حقیقت نماد خانواده و مکان استراحت و آرامش اعضای آن است. البته این نکته کاملا قابل‎تصدیق است که عقل و روح سالم، در بدن سالم است و تا موقعی که شرایط آسایش جسمانی انسان فراهم نباشد، آسایش روحانی و معنوی او هم به‎دست نمی‎آید بنابراین می‎بایست ضمن تأمین آسایش فیزیکی انسان، همزمان، به فکر آسایش روحانی و معنوی او بود، اما متأسفانه، همیشه این مسائل قربانی جبر اقتصادی بوده‎اند.

زیبایی و مقیاس و تناسب نیز از مقولاتی است که مرتبط با روح و روان انسان است. در میان مخلوقات، تنها انسان است که این روابط را درک می‎کند و از آن تأثیر می‎پذیرد. یک حیوان اگر هم چیز زیبا و متناسبی درست کند، بر طبق غریزه خود عمل کرده است و نمی‎تواند از آن عدول کند. در طبیعت و صنع خدا، به‎عنوان احسن الخالقین، نسبت و تناسب رعایت شده است. به‎عنوان مثال، درخت یکی از شاهکار‎های خلقت خداوند به‎لحاظ زیبایی و عظمت و ایستایی است. ریشه درخت همواره، متناسب با رشد ساقه و تنه آن در خاک نفوذ می‎کند و رشد تنه متناسب با رشد تاج درخت است و برگ یا محصول درخت، با کل آن بسیار متناسب است و کل آن را تحت‎الشعاع قرار نمی‎دهد. درباره خلقت خود انسان نیز اندام او نسبت و ابعاد خاصی دارد و دیدن انسانی که از نظر خلقت، نارسایی و معلولیتی دارد و این تناسب در او به هم ریخته است، بسیار تأثربرانگیز است و نمی‎توان از دیدن او بهره و لذت معنوی ‎برد. این مطلب دقیقا چیزی است که مربوط به روح آدمی است. تأثر روحانی ما از بنایی که برای ساخت آن فکر نشده یا در جهت مقاصد صرفا اقتصادی ساخته شده است نیز از این جنس است.

از بررسی همین تناسب، قوانین طلایی در هنر و معماری حاصل شده است و رعایت آن‎ها بسیار بر روی لذت بردن از بنا و شهر تأثیرگذار است. مطالب معماران نامی و نویسندگان بزرگ و توصیفات ایشان مؤید این مطلب است. در بسیاری از فضا‎ها، انسان به‎عنوان جزیی از شهر یا معماری، احساس می‎کند متأثر از آن فضا و مغلوب آن است و ابعاد آن به نوعی او را تحت سلطه قرار می‎دهد. به‎عنوان نمونه، خانه انسان‎های مستبد و سلطه‎جو از این دست است. ابعاد ستون‎های بسیار بزرگ بنا‎ها با ایوان‎های مرتفع و سقف‎های برافراشته، نشان از روحیات و جهان‎بینی مالک آن بنا‎ها دارد.

اگر از خانه انتظار سکون و آرامش داشته باشیم، لاجرم ابعاد آن خیلی مهم است و بهترین حالت می‎بایست در طرح و ساخت خانه مدنظر قرار گیرد. هرگاه مطلبی در نظر ما مهم و تأثیرگذار جلوه کند، بر روی آن تأمل می‎کنیم و این تأمل اولین گام در جهت حل مشکل است.

در پایان، توجه به این موارد می‎تواند در بهبود وضعیت خانه و مسکن ما راه‎گشا باشد؛ چه این‎که اولین قدم در این مسیر، آگاه کردن مردم از تأثیرات نامطلوب فضا‎های نسنجیده بر روی سکون و آرامش ایشان، به‎عنوان بیشترین بهره‎بردار و اثر پذیرفته این فضا‎هاست

جنبش هنر نو و شیوه‎‎های معماری معاصر تهران

ردپای غرب‎زدگی در بناهای پایتخت/ بابک اسلامی

جنبش هنر نو یکی از مکتب‎‎هایی بود که تحت تأثیر تحولات معماری در غرب پدید آمده و توسط مهندسان خارجی و ایرانی فارغ التحصیل اروپا که با آشنایی کامل به اصول معماری هنر نو و جنبش مدرنیسم در ایران به فعالیت پرداختند، وارد کشور شد. بخش عمده‎ای از معماری شهر تهران در چهار دهه اول قرن، متاثر از این جنبش و گرایش‎‎های متنوع آن بوده است.

مجموعه این کار‎ها تا حدی با توجه به تطبیق با موقعیت اقلیمی، فرهنگی و…، ویژگی و هویت خاصی به خود گرفته است. وارطان هوانسیان و گابریل گئورگیان در رأس معمارانی بوده‎اند که با شیوه‎‎های معماری مدرن در تهران به فعالیت پرداخته‎اند. هنوز مجموعه این ساختمان‎ها در بافت مرکزی شهر تهران از جمله خیابان‎‎های لاله‎زار، جمهوری، انقلاب و سعدی دیده می‎شود.

جنبش مدرنیسم اروپا در ایران که تجددگرایی و ترقی‎خواهی ملاک اصلی آن بود، الگویی بسیار مناسب و ایده‎آل می‎نمود. توسعه شهر تهران و فعالیت‎‎های وسیع عمرانی، زمینه مناسبی را برای تحقق چنین افکاری به‎وجود آورد. از عوامل مؤثر در شکل‎گیری و حیات این جنبش می‎توان به این موارد اشاره کرد: معماران، مهندسان و پیمانکاران طراز بالا به‎همراه مجریان کاردان، سیستم نظارت و کنترل صحیح پروژه؛ تمایل قوی به مدرنیسم و اعتقاد به تهیه طرح و اجرای ساختمان‎‎هایی که از استاندارد‎های بالایی برخوردار باشند.

بسیاری از ساختمان‎‎های این دوره که با توجه به این شیوه‎‎ها طراحی شده‎، ‎در حاشیه خیابان‎‎های تازه ساخت قرار گرفته و بدنه زیبایی را به سبک خیابان‎‎های اروپایی به‎وجود آوردند. از خیابان‎‎های ولی‎عصر، ۳۰ ‎تیر، امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه)، جمهوری، فلسطین و لاله‎زار، می‎توان به‎عنوان نمونه عالی این شیوه نام برد.

عمده شیوه‎‎هایی که در ارتباط با ساختمان‎‎های حاشیه خیابان‎ها به‎کار گرفته شده‎اند، «هنرنو» یا «آرت دکو» بودند که از یک‎سو، از انعطاف‎پذیری مناسبی در زمینه طراحی برخوردار بوده‎اند و از سویی دیگر، زمینه‎‎های هماهنگی لازم را میان ساختمان‎‎های مجاور فراهم می‎آوردند؛ به‎نحوی که ضمن حفظ هویت هر بنا، ‎مجموعه‎ای منسجم و یک دست را در حاشیه خیابان ایجاد می‎کردند.

در طراحی این ساختمان‎ها هیچ‎گاه – به عکس امروز- قرار نبوده که هر ساختمان فقط حرف خود را بزند، بلکه ایجاد یک زبان مشترک میان ساختمان‎ها از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. این زبان مشترک از طریق انتخاب مصالح مشابه و یا هماهنگ، تنظیم ارتفاع با ساختمان‎‎های مجاور و بسیاری عوامل دیگر ایجاد می‎شده است. حتی طرح و ارتفاع ساختمان با توجه به وضعیت قرارگیری آن در حاشیه میدان و نبش خیابان، حاصل هماهنگی کاملی بوده است.

همچنین در این دوران، بسیاری از ساختمان‎‎های غیرمسکونی تحت تأثیر شیوه معماری بودند. (Rational Neoclassicism) نئوکلاسیک خردگرا

در طراحی این ساختمان‎ها، ضمن رعایت برخی از اصول سبک نئوکلاسیک نظیر تقارن، رعایت سلسله مراتب فضایی، استفاده از عناصر و قوانین ترکیب آن‎ها، در عین‎حال از تکنولوژی مدرن ساختمانی نیز استفاده نموده است؛ لیکن از تزئینات و پرداختن به جزئیات بسیاری که در این سبک وجود داشت، خودداری کرده است. تمامی ساختمان‎‎های اولیه واقع در دانشگاه تهران به این شیوه که عمدتا وام گرفته از معماری کشور فرانسه بود، طراحی شده‎اند. بسیاری از آثار آندره گدار و ماکسیم سیر و معماران فرانسوی مقیم ایران و برخی از ساختمان‎‎های محسن فروغی، معمار ایرانی، به این شیوه طراحی شده‎اند. ساختمان‎‎های دانشکده‎‎های حقوق، ادبیات و پزشکی از جمله نمونه‎‎هایی هستند که تحت تأثیر این شیوه معماری به‎وجود آمدند.

مکتب «هنرنو» با گرایش‎‎های «خردستیز» نیز تأثیر بسیاری بر ساختمان‎‎های تهران گذاشته است. نمونه‎‎های بسیاری از معماری این دوره تهران را می‎توان یافت که تحت تأثیر این گرایش و شیوه «آرت دکو» طراحی شده‎اند. بخشی از ساختمان‎‎های متأخر وارطان هوانسیان به این شیوه طراحی شده و از نمونه‎‎های شاخص معماری «آرت دکو» در تهران هستند.
از ساختمان‎‎های معروف «آرت دکو» در تهران، مهمان‎سرای لاله واقع در لاله‎زار (مربوط به دوره پهلوی دوم)، مدرسه اتفاق واقع در خیابان آناتول فرانس (ضلع شرقی دانشگاه تهران)، ساختمان تجاری نبش انقلاب و صبا (محل سابق دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی)، ساختمان شرکت جیپ واقع در خیابان اکباتان و بسیاری ساختمان‎‎های تجاری است که زیبایی خاصی به بدنه بخشی از خیابان‎‎های شهر تهران بخشیده‎اند. ویژگی این ساختمان‎ها عبارت است از: استفاده از عناصر ساختمانی به شکلی دکوراتیو، ایجاد نرمش و حرکت‎های ملایم و زیبا در پوسته نما، استفاده از نشانه‎‎ها و علامت دکوراتیو برای خوانایی و هویت دادن به ساختمان، استفاده از مصالح متفاوت و ایجاد اشکال دکوراتیو در قسمت‎های ورودی ابنیه و… .

شیوه معماری« کسپرسیونیسم» و «رومانتیسیسم ملی»

شیوه دیگری که در تک‎بنا‎ها چشم‎گیر است، شیوه معماری «اکسپرسیونیسم» است. تأثیر این شیوه بر معماری ساختمان‎‎های تهران بر دو گونه بوده است: گونه اول، به کارگیری و ترکیب احجام و عناصر به‎نحوی بدیع، به منظور بیانی مجرد از ارزش‎‎های مستتر در احجام و ترکیب‎‎های استفاده شده است. از نمونه‎‎های ارزشمند شیوه معماری «اکسپرسیونیسم فرم‎گرا» ساختمان‎‎های هتل آبعلی، مسافرخانه امیرکبیر (خیابان چراغ برق) و ساختمان پرچم (واقع در ابتدای خیابان فخرآباد) است. در دو ساختمان هتل آبعلی و مسافرخانه امیرکبیر از احجام ساده هندسی، لیکن با ترکیب‎های بدیع و تازه که اثری خاص بر بیننده می‎گذارد، استفاده شده است.

گونه دوم تأثیر معماری اکسپرسیونیسم اروپا که با مشابهت بسیاری در ساختمان‎‎های تهران دیدنی است؛ شیوه معماری «اکسپرسیونیسم آرمان‎گرا» یا «رومانتیسیسم ملی» اروپاست. ارتباط نزدیک ایران با کشور آلمان در دوره رضاشاه، باعث شد که بسیاری از ساختمان‎‎های دولتی با این شیوه ساخته شوند. ساختمان ایستگاه راه‎آهن، کاخ دادگستری و ساختمان فروشگاه فردوسی (که در دوره پهلوی دوم احداث شده است)، همگی از نمونه‎‎های معتبر این شیوه معماری هستند. در این ساختمان‎ها، با استفاده از اصول سبک نئوکلاسیک اروپا و استفاده از احجام به‎نحوی متقارن و شدت یافته، به‎کارگیری پنجره‎‎ها در ابعاد بسیار بزرگ‎تر از حد معمول یا استفاده از ستون‎ها به تعداد زیادتر از حد نیاز و به‎صورت بسیار ریتمیک، قدرت و عظمتی را به‎وجود آورده‎اند که مظهری از آرمان‎ها و ارزش‎های ایدئولوژیک نهفته در حکومت وقت باشد.

معماری سبک ملی

در دوره رضا شاه، نوعی معماری، عمدتا برای ابنیه دولتی یا بنا‎های عمومی در دستور کار قرار گرفت که در حقیقت، به علت برخورداری ازنوعی شیوه «رومانتیسیسم ملی» مظهری از تاریخ باستان بود. بر این اساس، دو عامل رجوع به معماری قبل از دوران اسلامی ایران و استفاده از تکنولوژی مدرن غربی، در ساختمان‎سازی اهمیت یافت. در این ارتباط، گرایش‎‎های بسیار متفاوتی به‎وجود آمدند و ساختمان‎‎های مختلفی براساس آن گرایش‎ها طراحی و ساخته شدند و مجموعه ساختمان‎‎هایی که در دوره مذکور در باغ ملی احداث شدند، همگی به منظور ایجاد معماری سبک ملی و ارائه هویتی ویژه و منبعث از تاریخ این کشور، در اصلی‎ترین مرکز دولتی آن زمان بودند.

معماری دوره هخامنشی و به‎ویژه آثار باقیمانده در تخت جمشید و پاسارگاد، الگوی بسیار مناسبی برای استفاده در دوران جدید شد. معماری دوره هخامنشی بازتابی از معماری مناطق کوهستانی و سرد ایران بود که نمونه‎‎های اولیه آن (نظیر دژ حسنلو) را در معماری حکومت مانا، از اقوام آریایی هزاره اول قبل از میلاد، مستقر در مناطق شمال غربی ایران می‎توان دید. ساختمان‎‎های بسیاری در تهران، با الهام از معماری عصر هخامنشی ساخته شدند که از نمونه‎‎های معروف آن، کاخ شهربانی طرح قلیچ باغلیان، دبیرستان انوشیروان دادگر اثر لئون ماگف، بانک ملی اثر هاینریش، شرکت فرش در خیابان فردوسی و ‎کلانتری دربند هستند. از ویژگی‎های این شیوه ایجاد ایوان‎‎هایی عظیم و مرتفع در محل ورودی و مرکزیت بناست با ستون‎ها و سرستون‎‎هایی در جلوی آن‎ها که در کاخ تخت جمشید به وفور ملاحظه می‎شود. پلکان‎‎هایی که به این ایوان‎ها ختم می‎شدند، نظیر آن‎چه که در تخت جمشید شاهد هستیم، یا به‎صورتی عریض طراحی شده‎اند که به شکلی سراسری در مقابل ایوان ادامه دارد یا به شکل پلکانی که ورودی اصلی تخت جمشید را تشکیل می‎دهد. پنجره‎‎ها و قاب‎بندی اطراف آن‎ها نظیر آن‎چه درکاخ‎های تخت جمشید مشاهده می‎شود، طرح شده‎اند و از کنگره‎‎های کناره بام کاخ‎‎های مذکور نیز استفاده شده است. بنا‎ها به شکلی متقارن و مرتفع که حاکی از عظمت و قدرت هستند شکل گرفته‎اند و مصالح آن‎ها عمدتا سنگ یا سیمان است. همچنین از نقوش و موتیف‎‎های تخت جمشید به وفور در این بنا‎ها استفاده شده و نقش فروهر در بالای ورودی اصلی (ایوان اصلی) زیبایی خاصی به این بنا‎ها بخشیده است.

گرایشی دیگر که در معماری «سبک ملی» شاهد آن هستیم، رجوع به معماری دوره ساسانی و استفاده از عناصر، فرم‎ها و ایده‎‎های معماری این دوره است که خود منبعث از معماری دوره اشکانی و بازتابی از معماری مناطق کویری و گرم و خشک کشورمان بوده است.

معروف‎ترین بنایی که با این گرایش ساخته شده است، موزه ایران باستان اثر معروف آندره گدار است. در طرح این ساختمان از ایده ایوان مداین (ساسانی) که خود متأثر از ایوان کاخ هترا (دوره اشکانی) است، الهام گرفته شده است. بدنه مرتفع این بنا، که در قسمت مرکزی آن طاق عظیمی به ارتفاع کل ساختمان قرار گرفته و ورودی اصلی ساختمان موزه را تشکیل می‎دهد، دقیقا همان الگویی است که در ایوان مداین نیز به‎کار گرفته شده است. مصالح اصلی این ساختمان نظیر اکثر بنا‎های دوره ساسانی از آجر است. از بنا‎های دیگر که ملهم از معماری ساسانی بوده و از عناصر و موتیف‎‎های معماری ایران در دوره اسلام نیز استفاده شده است، دو ساختمان دبیرستان البرز، طرح لئون مارکف و دبیرستان فیروز بهرام (۱۳۱۱ تا ۱۹۳۲) طرح جعفرخان معمارباشی است.

تحولات معماری در دوران پهلوی دوم

با وقوع جنگ جهانی دوم و برکناری رضاشاه از سلطنت، گرایش باستان‎گرایی در معماری مدرن در شاخه‎‎های مختلف خود، معماری غالب و حاکم بر دهه‎‎های بعد از جنگ جهانی دوم می‎شود.

بازگشت معماران ایرانی تحصیل کرده در اروپا که با معماری مدرن پیش از جنگ آشنایی پیدا کرده بودند و همچنین، فعالیت نهاد‎های خارجی همچون «اصل چهار» به این جو فکری دامن می‎زد. از جمله این معماران ایرانی، باید به مهندس وارطان هوانسیان، گابریل گئورگیان و پل ابکار اشاره کرد. علاوه‎بر این‎ها، دانشکده هنر‎های زیبا دانشگاه تهران نیز تعداد زیادی فارغ‎التحصیل معماری را تحویل می‎دهد که جو فکری غالب آن‎ها نیز ضد‎تاریخی و مدرنیستی است.
در فاصله زمانی به قدرت رسیدن محمدرضا شاه تا انتهای دهه ۳۰، اکثر ابنیه به شیوه پیش از مدرن طراحی شده‎اند.
در فاصله زمانی ابتدای دهه ۴۰ تا پیروزی انقلاب، سبک بین‎المللی، سبک حاکم و رایج در معماری ایران است. سبک بین‎المللی به‎طور مشخص توسط میس و اندروهه و طرفدارانش عرضه شد. از جمله این بنا‎ها باید به ساختمان مرکزی شرکت ملی نفت ایران، بانک رهنی، سازمان برنامه و بودجه و تالار رودکی اشاره کرد. در حوزه بنا‎های مسکونی نیز ویژگی این سبک، کاربرد سنگ مرمر یا تراورتن در نما، پنجره‎‎های قدی و تراس‎های افقی و کشیده است.

از اواخر دهه ۴۰ و همزمان با اولین جرقه‎‎های جنبش پست‎مدرنیستی در غرب، تعدادی از معماران ایرانی کوشیده‎اند ضمن توجه به نیاز‎های خاص زمان و ابراز خلاقیت فردی، به پاره‎ای از سنت‎های معماری گذشته ایران توجه کنند و راهی نو در معماری معاصر ایران بگشایند. کامران دیبا، حسین امانت، و نادر اردلان از پیشروان این گروه بودند. بنا‎های ایجاد شده توسط این افراد از ارزش فضایی و معمارانه چشمگیری برخوردار است. مدرسه مدیریت تهران اثر نادر اردلان، موزه هنر‎های معاصر و فرهنگسرای نیاوران اثر کامران دیبا و تئاتر شهر از حسین امانت، از جمله این بنا‎های باارزش هستند .

http://panjerehweekly.ir/1390/10/27/PanjerehWeekly/123/Page/72/

-تاریخ فرهنگی شهر در ایران معاصر

مقدمه:

فرانک لوید رایت در کتاب خود به نام شهر زنده چنین می نویسد: « زمان حال یک سایه ی همیشه در حرکت است که دیروز را از فردا جدا می کند» این بدان معناست که برای درک عصر حاضر و شناخت و پیش بینی آینده شهرها بایستی به گذشته نگریست و چارچوب اصلی فرآیند توسعه ی آن را کشف و مسائل را در مسیر تحولشان دنبال کرد (اوستروفسکی، ۱۳۷۱).

چه چیزی سبب شکل گیری یک شهر است ؟ روستاها بالغ بر صدها نفر جمعیت را در بر میگیرند . حومه های شهری هزاران نفر، شهرها صدها هزار و کلان شهرها میلیونها نفر را شامل می شوند و امروز کلان شهرها جمعیتی فراتر از ۲۰ میلیون نفر را در بر می گیرند (soja,2000:236) . واژه های City و Urban هر دو مشتقی از زبان لاتین هستند : City از واژه‌ی (Citizen)Civis و Urban از Urbs(city) .یکی برای محل سکونت و دیگری به عنوان یک مکان به کار می رود. (Miles,2007:8-9) واژه “Cite” از واژه لاتین “Civitas” نیز از قرن یازدهم وارد زبان فرانسوی می شود. این واژه به معنی ” شهر ” به ویژه در قالب یک شخصیت حقوقی است به گونه ای که در قرون وسطی به فدراسیونهای قبیله ای رومی نیز اطلاق می شد . واژه “Cite” در شکل جدید تر خود در زبان فرانسوی به مرکز شهر یا بخش قدیمی تر شهر در یک شهر بزرگ ویا به شهرک های خاص و اقماری نیز اطلاق می شود. واژه “Civita” در لاتین معادل واژه “Polis” یونانی است که در یونان باستان پیش از آنکه به معنی یک فضا باشد به معنای نوعی سازمان یافتگی ویژه اقتصادی – سیاسی منطبق بر یک فضای خاص است. ( فکوهی ،۲۷:۱۳۸۳-۲۶).

جمعیّت شهری جهان در چند دههء گذشته رشد سریعی داشته است.در دورهء ۱۹۹۰-۱۹۵۰ جمعیّت شهری جهان بیش از ۳ برابر شد و از ۷۳۰ میلیون به ۳/۲ میلیارد نفر رسید.احتمال‌ می‌رود که بین سالهای ۲۰۲۰-۱۹۹۰ این میزان دو برابر گردد و به بیش از ۶/۴ میلیارد نفر برسد (آتش، ۱۳۸۲: ۱۹۰). بدین ترتیب آنچه امروز بویژه در گستره ی جهانی اهمیت یافته کلانشهرها هستند که از ملاکهای اصلی برای تعیین آنها میزان جمعیت ساکن در آنها است.

مفهوم کلانشهر به گونه ای از شهرهای جدید اطلاق می شود که جمعیت متراکم و ثروت بسیار زیادی را در خود متمرکز کنند و عموما به مثابه مرکز اصلی تصمیم گیری و تعیین برنامه ریزی های گوناگون اقتصادی-اجتماعی در یک منطقه ی بزرگ و یا در یک کشور عمل کنند (فکوهی، همان: ۱۲۱). از سال ۱۹۵۰ هیچگونه تغییر قابل توجهی در مفهوم اصلی پهنه های کلان شهری وجود نداشته است، اگرچه از آن زمان دگرگونی های معنی داری در توزیعات جغرافیایی به وقوع پیوسته و انتظار می رود که این تغییرات بیشتر شوند. به دلیل سیالیت موجود در اصطلاح پهنه های آماری کلان شهری اغلب اوقات کاربرد محاوره ای این اصطلاح “پهنه های خدماتی”، “پهنه ی کلان” یا “MSA” است که نه فقط یک شهر بلکه حومه های اطراف شهری، منطقه ی خارج از شهر و در مواردی نواحی روستایی را نیز در بر می گیرد. یک پهنه ی کلان شهری چند مرکز با توسعه ی پیوسته یا شهر های هم بسته(conurbation) که وابسته به شهر هستند، مرتبط نیست. در تعریف پهنه ی کلان شهری کافیست که یک یا چند شهر هسته ای را تشکیل دهند که با دیگر نواحی درجه ی بالایی از ادغام را برقرار کند (http://www.anthropology.ir/node/11263 ).

در این مقاله قصد بر این است که به تاریخ فرهنگی معاصر شهر در ایران پرداخته شود و با توجه به افزایش قابل ملاحظه ی جمعیت طی سه دهه ی گذشته طبعا بحث کلانشهر نیز مطرح خواهد شد. شروع تحولات در روند شهرنشینی و شهرسازی در ایران را شاید بتوان از دوره ی مشروطیت دانست. البته پیش از این نیز در زمان قاجار و یا حتی در زمان صفویه، شاهد تأثیرپذیریها و الگوبرداریهایی هستیم. به عنوان مثال می توان در این رابطه به ساخت حصار هشت گوش تهران به تقلید از حصار پاریس و یا خیابان کشی ها در زمان قاجار در تهران اشاره کرد. بدین ترتیب بایستی اذعان داشت که شکل گیری و توسعه ی شهر و به دنبال آن کلانشهرها در ایران از شهر تهران آغاز شده و به دیگر شهرهای اصلی کشور گسترش یافته است.

گسترش شهرنشینی، افزایش جمعیت و روند رو به رشد مهاجرت به شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، سکونت بیش از %۷۱ جمعیت کشور در شهرها و نزدیک به ۴۰ % این جمعیت در هشت شهر بزرگ کشور (اصفهان، اهواز، تبریز، تهران،شیراز، کرج، قم و مشهد) (www.eshiraz.ir.infotech ) به موازات تعدد مدیریت، محدودیت منابع مالی، سنتی بودن ساختار اداری و تشکیلات، فاصله امکانات و توان مالی با توقع، انتظارات و نیازهای عمومی، وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان و … می تواند ضرورت تحقیق و بررسی در این زمینه را هر چه بیشتر روشن سازد.

‌http://sainar.net/architecture/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/

مدرنیته و معماری معاصر ایران

یکی از بارزترین خصایص فرهنگی فلسفه معاصر پدیده مدرنیته و به عنوان سبک تفکر مدرنیسم است. اگر به علوم، فنون و هنرهای مختلف با دیدی محققانه نگریسته شود، به راحتی می توان رد پای تفکر مدرن را در آن مشاهده کرد. لغت مدرنیسم با ریشه یونانی، نخستین بار، قرن ششم میلادی از کلمه Modo یعنی تازگی استخراج شد و در نهایت به معنای تازگی به کار رفت. لغت مدرنوس، مربوط به آثار هنرمندانی می شد که به شکلی نو و بدون توجه به سابقه هنری با خلاقیت های تازه، آثار جدیدی را خلق می کردند

.شاید لغت مدرن جزو معدود لغاتی باشد که به رغم پیچیدگی مفهوم، معنایی دیگر چون نوآوری و طرد گذشته را در خود مستتر دارد. اما اگر قرار باشد که مدرنیسم به عنوان گرایش جامعه شناسی و یک سبک هنری بررسی شود باید به یک قرن قبل بازگشت و روند تحولات آن دوره را مورد بررسی قرار داد. مدرنیسم بیش از ۱۵۰ سال قبل در اروپای غربی تبلور یافت و به عنوان الگویی که با نهادها، افکار و باورهای سنتی مبارزه می کند مطرح شد. استفاده از ابزار فردباوری (راسیونالیسم) روش پیشرفت این نوع تفکر بود و نتیجه عملی این نوع تفکر پیدایش انسان محوری با بینش دنیوی است.
نخستین خصوصیت در جوامع مدرن و به تعبیری در معماری مدرن، معادله مدرن سازی برابر با جهش های تکنولوژیکی است. این معادله در کشورهای غیر مدرن به صورت مدرنی سازی برابر با غرب زدگی و این دو برابر با واردات تکنولوژی خود را عیان کرده است. تجربه نشان داده است که این امر به نابودی تمدن های قدرتمند و ارزش های ماندگار کشورهای غیر مدرن منجر می شود.

واردات تکنولوژی در جوامع رو به پیشرفت به این دلیل مساله ساز است که این واردات ورود فرهنگ مصرف و کاربرد آنها را به دنبال دارد به گونه ای که نمی توان از اتومبیل استفاده کرد و همچنان در بافت های ارگانیک زیست.
خصیصه دیگر جوامع مدرن و معماری مدرن، شناخت، تثلیث آن یعنی، تکنولوژی، تولید و مصرف است.
در این دیدگاه انسان تنها تولیدکننده و مصرف کننده است، اما این تثلیث در جوامع غیر مدرن و به ویژه جوامع شرقی به شکل دیگری نمایان است.

تفاوت بزرگی است میان ساختن یک آپارتمان و برج مسکونی به جهت تبدیل به عنصری اقتصادی و عشقی که پدرانمان نسبت به خانه های نیمه مخروبه بافت قدیم داشته اند.

در جوامع غیر مدرن، آجرها قسمتی از وجود معمار است که به وسیله ملات عشق به یکدیگر متصل می شده اما در جوامع مدرن یا شبه مدرن مانند کشورهای جوامع سوم، آجر قطعه ای از خاک است که قیمت آن مشخص بوده و باید در استفاده از آن صرفه جویی کرد. براساس تقسیم بندی جوامع مدرن به دو قسمت «سنت و مدرن» یا «شرق و غرب» است و چنانچه این تقسیم بندی مشخص می کند هر جامعه یا شرقی و سنتی است، یا غربی و مدرن. این الگو، الگویی است که آرام آرام در جهان گسترش می یابد و در این دیدگاه جامعه سنتی محکوم به نابودی و انهدام است. این مساله در جوامع غیر مدرن ابعاد مختلفی یافته و در جامعه سنتی ایران، هند، مصر و سایر کشورهای مشابه با کشورهای مدرن بسیار متفاوت است. مدرنیسم و معماری مدرن دارای تفاوت های اساسی هستند که به بخشی از این تفاوت ها اشاره می شود.
تفکر مدرن به عنوان یک جهان بینی و ایدئولوژی مطرح می شود، در حالی که معماری مدرن سبک معماری است که سده قبل اروپا و آمریکا را شکل داده است. از سوی دیگر معماری مدرن مربوط به زمان و مکان کاملا مشخصی است، در حالی که جهان بینی مدرن فاقد مکان و زمان است.

به رغم این دو مبحث که انفصال سبک و ایدئولوژی مدرن را ملزم می کند، به طور کلی شناسنامه معماری هیچ تفاوتی با تفکر مدرن نداشته و هر دو زاییده خلف گونه ای از زیست بشری هستند.

با توجه به شناخت حاصل شده از معماری مدرن اروپا، اکنون می توان پیامدهای این شیوه معماری را در جهان سوم و ایران بررسی کرد چرا که معماری دور مدرن در ایران، نه برگرفته از شناسنامه معماری مدرن، بلکه منطبق بر جامعه شبه مدرن است.
در جهت تشخیص خصایص معماری مدرن ایرانی، باید نقطه اشتراک معماری مدرن و جامعه مدرن را بررسی کرد. چرا که این خصوصیات به صورت ترکیبی معماری التقاطی معاصر را رقم می زند.

به طور کلی تفکرات و زیربنای فکری معماری معاصر ایران عبارتند از:

_ تاریخ پیدایش اواخر دوره قاجار است و انتقال سریع تفکرات و ایده ها از خصایص جامعه مدرن است. چرا که جامعه مدرن بر مبنای سرعت انتقال اطلاعات پایه گذاری شده و این تبادل اطلاعات در نهایت موجب تعادل فرهنگ و الگوی معماری می شود.
_ تهران به عنوان پایتخت ایران و نقطه اتصال ایران و اروپا، مسئولیت پیچیده بسط این معماری را به عهده داشته است.
_ خاستگاه ها: خاستگاه های معماری مدرن ایران انتقال فرهنگ فریبنده غرب به جامعه درون گرای ایرانی بود. در این راستا حصار شهرها، تخریب شد و بافت های ارگانیک آنها به اشکال هندسی تحول یافت. در این دوره فرمول های غربی با امکانات ایرانی ساخته و اجرا می شد و در این مرحله معماری به عنوان ابزار فرهنگی عمل می کرد.

در عین حال دومین خواستگاه این دوره، بهره گیری اقتصادی در معماری است. شاید بتوان دوران میانه معماری مدرن ایران را نخستین زمانی دانست که معماری به عنوان کالای اقتصادی معرفی می شود. چرا که با تکیه بر اصول معماری مدرن یعنی حذف تزیینات، معماری نه یک ابزار برای انعکاس فرهنگ، بلکه کالایی اقتصادی شد و این دستاورد چنان نمودار شد که معماری مدرن ایران به سبکی اقتصادی با نام بساز و بفروش تغییر رویه داد.

روش پست رفت: استفاده از تکنولوژی وارداتی در ترکیب با اقلیم و تکنولوژی سنتی، روش های مختلف اجرا را در ایران رقم زد که با تغییرات محدودی در حال حاضر نیز استفاده می شود.

_ مقیاس عمل: حرکت معماری از اروپا به تهران و از تهران به مراکز استان ها و شهرهای اصلی بوده است.
_ نتیجه عمل: انفصال معماری سنتی ایران و حرکت از شیوه اصفهانی به شیوه تهرانی و همه گیر شدن، معماری مدرن ایرانی به صورت قالب و کلیشه ]در تمام نقاط کشور بود.

نبود مبانی فکری و تئوریک در معماری، تبدیل معمار به ساختمان ساز و نقشه کش، تفاسیر مختلف از دیدگاه مدرن در معماری و نامشخص بودن آینده معماری، مهم ترین پیامدهای معماری جامعه شبه مدرنیسم استدر هر حال زمانی که جوامع مدرن و فرامدرن، زیر بمباران اطلاعاتی قرار دارند و دوره پیدایش تا افول یک سبک به یک دهه می رسد، معماری ایران نه به عنوان سبک پیشگام که به عنوان یک قصد جلوه می کند.

 

http://www.forum.lianportal.com/thread20014.html

-مقاله ای در مورد معماری سنتی

مواد و مصالح ساختمانی در هر دوره از تاریخ معماری ایران، سبک و سیاق و شکل خاصی به معماری بخشیده به گونه ای که در صورت بررسی مواد و مصالح بناهای متعلق به دوره های مختلف تاریخی،‌ می توان میزان دسترسی معماران و استادکاران به امکانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسی قرار داد.

«علی رضا بهرمان» کارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه که در پروژه های بزرگی مانند کارگاه مرمت کاخ شهربانی، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزیینات بنا را برعهده داشته در حوزه تزیینات معماری بناهای تاریخی متخصص است در مورد تزیینات و مواد و مصالح به کار رفته شده در معماری دوران قاجار و پهلوی اول می گوید:

* آغاز معماری ایران به چه دوره ای بر می گردد؟

– ایرانیان به لحاظ شرایط اقلیمی ویژه کشور اغلب برای ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره می گرفتند و بر همین اساس در زمینه ساخت بناها تبحر کافی پیدا کردند و به سرعت توانستند به هنر معماری در معنای واقعی آن دسترسی پیدا کنند. چنانچه آثار و ابنیه تاریخی به جای مانده از تاریخ کهن ایران مانند چغازنبیل نشانی از این حکایت است. همچنین در دوره های پارتی و ساسانی سبک و سیاق معماری سنگی به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهای عظیم، طاق ها و کتیبه ها منجر شد که این روند در اواخر دوره ساسانی به شکل کاملی بروز پیدا کرد. با آغاز دوره اسلامی روند معماری ایران پویاتر شد تا جایی که در دوره سلجوقی، با تکمیل شدن مباحث سازه ای،‌ معمارها فرصت پیدا کردند تا از آجر، ملاط و تزیینات در ساخت بناها استفاده کنند که این هنر به ویژه در دوران اسلامی، در سطوح عالی آن به چشم می خورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تکمیل و معماری بنا از نظر فضاها کامل شد و بناهای به جا مانده از این دوره به عنوان یکی از کامل ترین نمونه های فضاهای معماری شهری، جلوه گر شد. پس از مغول و در دوران تیموریان کاشیکاری با سبک و سیاق کاشی معرق و به شکل بی نظیر به کار گرفته شد که این سبک در دوره صفویه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از کاشیکاری هفت رنگ را جایگزین استفاده از کاشی های معرق کرد.
* در دوره قاجار با چه شکل خاصی از معماری و تزیینات بنا روبرو هستیم؟
– سبک های آذری و اصفهانی که به ویژه در دوران صفویه و با استفاده از کاشی های هفت رنگ و لعاب های رنگارنگ معمول بود،‌ به دوران قاجار نیز راه یافت و به ویژه بهره گیری از سبک اصفهانی در بناهای عام المنفعه و مذهبی کاملا مشهود بود.

در دوره های میانی قاجار، تحولات جهانی و گسترش صنعت در جهان بر بخش هایی از معماری ایران تاثیر گذاشت به طوری که با آغاز قرن ۱۹ نوعی آمیختگی معماری اصیل ایرانی با معماری مدرن، به چشم می خورد.
اختراع ماشین و احداث کارخانه ها، تولید انبوه و به دنبال آن تولید مواد و مصالح جدید ساختمانی از جمله آهن را به دنبال داشت، که با تولید آهن به طور انبوه‌، معماران از این ماده جدید در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده کردند.
* حضور معماری مدرن و تلفیق آن در معماری کهن ایرانی تا چه میزان بر هویت معماری ایرانی تاثیر گذاشت و آیا در این دوره بناهایی را می توان شاهد بود، که هنوز تاثیر معماری اصیل ایرانی بر ساختارشان به طور کامل دیده شود؟
– معماری مدرن به راحتی در زوایای معماری کهن ایرانی رخنه کرد به طوری که در معماری بناهای دوران قاجار تاثیر این سبک معماری به وضوح دیده می شود، اما به هر حال تاثیر معماری مدرن بر بناهای سنتی، همچون سایر بناها نبود. برای مثال می توان از مسجد سپهسالار نام برد که هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثیر معماری مدرن بر معماری آن روز ایران باز می گردد، اما بنای مسجد، در قالب یک مکان مذهبی،‌ نمایانگر ارزش های معماری اسلامی و ایرانی است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرح ها و نقشه های یکی از نخستین فارغ التحصیلان ایرانی در حوزه معماری از اروپا ساخته شد اما در این بنا سبک اصفهانی با تزیینات اسلامی قابل مشاهده است.

تغییر در ساخت و ساز بناهای جدید در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟

– تغییر در مواد و مصالح معماری،‌ تغییر در شکل و ساختار معماری بناها را در این دوره به دنبال داشت. به گونه ای که با توجه به تغییرات ایجاد شده در عصر صنعت و نیاز به امکانات جدید شهری، ساخت برخی از بناها از جمله ایستگاه های راه آهن، نمایشگاه ها و کارخانه ها از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.

تلفیق سبک معماری کهن ایران و معماری مدرن چگونه صورت گرفت؟

به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساخت بناهایی مشابه آنچه در فرنگ دیده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ایرانی با بهره گیری از تصویر کارت پستال هایی که شاهان قاجار از بناهای اروپایی به ایران آورده بودند،‌ بناهایی را احداث کردند که نشانگر تلفیقی از معماری کهن ایران و معماری مدرن اروپایی بود. به ویژه در دوره امیرکبیر، نخست وزیر اصلاح طلب دربار قاجار با نگرش های نورپردازانه تحولاتی در سیمای شهر تهران به وجود آورد، که از جمله این تحولات می توان به سامان دهی میدان ارگ و احداث میدان توپخانه و بناهای جدید اشاره کرد.

وضعیت معماری اواخر دوران قاجار به چه شکل بود؟

در اواخر دوران قاجاریه حضور معماری اروپایی در فضاها و در تمامی بخش های ساختمان ها به چشم می خورد. معماران اروپایی در این دوران به ساخت بناهایی در ایران پرداختند که شکل ظاهری و معماری آن با بناهای پیشین ساخته شده در ایران متفاوت بود. در اواخر دوران قاجار و به ویژه با به قدرت رسیدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جدید که در اروپا رایج بود، جایگاه ویژه ای در معماری پیدا کرد که پس از پنج سال و با تشویق و حمایت رضاخان معماران ایرانی از این مواد و مصالح جدید برای ساخت و احداث بناها استفاده کردند.

* در دوران حضور رضاخان در ایران چه شکل خاصی از معماری در بناهای ساخته شده در آن دوران به چشم می خورد؟

در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت.
* چه بناهای خاصی در دوره رضا شاهی که نمایانگر شکل اداری جدید در ایران است، به وجود آمد؟
_ احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبک نئوکلاسیک در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا که در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حکومتی، بازگشت به معماری دوران پرشکوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یکی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود.

منبع: http://meamari.samenblog.com/261