انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ایموجی؛ یک زبان جدید

نیل کان برگردان زهرا خلجی

نکته اساسی نهفته در کاربرد زبان این است که زبان طبیعی به گفتار محدود نمی شود. در هنگام صحبت کردن ما از حرکات دست و بدن استفاده می کنیم تا منظورمان را برسانیم. زبان شناسان به همین علت زبان را «چندوجهی» می دانند. نوشتار اطلاعات اضافی غیر کلامی را در خود ندارد، اما ایموجی می تواند کمک کند که این مفاهیم را دوباره در بر بگیرد.

ایموجی همیشه برای آب و تاب دادن به نوشته به کار نمی رود، اگرچه بعضی مواقع دسته‌ای از این نشانه‌ها می تواند در یک زنجیره طولانی‌تر معنی را برساند. اما آن ها برای تشکیل زبان جداگانه به یک جزء کلیدی به نام دستور زبان نیاز دارند.

یک نظام دستوری مجموعه‌ای از قوانین است که معنای یک عبارت بیانی را به شکل منسجمی در کنار هم قرار می‌دهد. دستور زبانِ زبان های طبیعی ویژگی هایی دارد که آن ها را متمایز می‌کند. به طور مثال واحد هایی که نقشی متفاوت در یک زنجیره دارند مانند اسم و فعل در یک جمله. به علاوه دستور زبان با معنا متفاوت است به همین خاطر همیشه جمله معلوم هابز گلدان را شکاند تقریبا معنای مشابه گلدان توسط هابز شکسته شد را می دهد، اگرچه آن ها از نظر چینش ساختار دستوری تفاوت دارند.

هم چنین دستور زبان از دسته بندی واحد ها تشکیل می شود. جمله هابز که پسرک موبوری است، گلدان را شکست دسته بندی های مختلفی دارد که مشخص ترین آن ها عبارت (هابز) پسرک کوچک موبوری است در درون جمله هابز گلدان را شکست جای گرفته است.

هنگامی که ایموجی به تنهایی می‌آید؛ بدون پیروی از قواعد پیچیده‌تر، در اصل فقط توسط قوانین معنایی کنترل می‌شود. برای مثال طبق تحقیقی که تایلر اشنوبلن Tyler Schnoebelen انجام داده است مردم معمولا دسته‌ای از ایموجی ها را درست می کنند که معنای مشترکی داشته باشند، مانند تصویر احوال پرسی تولد روبه رو:

 

این زنجیره ساختار درونی ضعیفی دارد؛ حتی اگر اعضای آن را جا به جا کنیم، مفهوم به راحتی منتقل می‌شود. این تصاویر تنها به وسیله معنای وسیعشان به هم متصل هستند. ما می‌توانیم آن ها را به عنوان یک فهرست تصویری در نظر بگیریم: «در اینجا تمام موارد مربوط به تولد و جشن گرفتن قرار دارند.» فهرست ها مطمئنا یک راه ارتباطی قراردادی‌ هستند، اما مانند جمله ها از قواعد دستوری پیروی نمی کنند.

 

اما اگر ترتیب آن ها اهمیت داشت، چه اتفاقی می افتاد؟ چه می شد اگر یک زنجیره زمانی را بیان می‌کردند؟ این مثال را در نظر بگیرید که «زنی مهمانی گرفت که در آن نوشیدند و کادو ها را باز کردند و کیک خوردند.»

 

 

در این حالت واحدها یک ترتیب خطی را دنبال می‌کنند. یک واحد پس از واحد دیگر «اتفاق می‌افتد». جا به جا کردن این زنجیره، ترتیبی جدید به وجود می آورد و یا شاید مانند مثال تولد بالا رابطه معنایی ضعیفی را ایجاد می کند.

تکنیک دیگری که به نظر می رسد مورد استفاده قرار می گیرد، هنگامی است که مردم میخواهند انجام گرفتن کاری را توسط کسی توضیح دهند. اشنوبلن مثال های زیر را می آورد:

 

 

در تمام حالات کننده‌کار (نهاد) قبل از خود فعل می آید. در حقیقت این الگو هم در زبان های کامل و هم در نظام های ارتباطی ساده پیدا می شود. به طور مثال، اکثریت زبان های دنیا نهاد را قبل از فعل در جمله قرار می دهند. این قوانین به نظر می آید که مانند دانه های اولیه دستور زبان هستند، اما در علم روانشناسی سوزان گولدین – مدو و همکارانش این ترتیب را در بسیاری از نظام های دیگر یافته اند که یک زبان تلقی نمی شوند. برای مثال هنگامی که مردم میخواهند یک فیلم متحرک را روایت کنند، تصاویر را به ترتیب پشت هم می گذارند یا هنگامی که افراد بزرگسال تنها از راه اشاره دست و صورت ارتباط برقرار می کنند، همین اتفاق رخ می‌دهد. همچنین در نظام های اشاره‌ای که توسط کودکان کر خلق شده که نه می توانند زبان گفتاری را بشنوند و نه در معرض زبان اشاره بودند، نیز مشاهده شده است. در کتاب گولدن- مدو «انعطاف پذیری های زبان»، او به توصیف کودکانی می پردازد که در معرض یک زبان قرار نگرفته اند و بدین ترتیب نظام ارتباطی خود «اشاره‌ خانگی» را خلق می کنند. این نظام ها به تعداد لغات و انواع زنجیره هایی که می توانند خلق کنند، محدود هستند. به همین دلیل ترتیب نهاد – فعل به خاطر وجود یک دستور زبان شکل نگرفته است و بلکه از اصل تجربی (حل مسائل کاربردی) سرچشمه می‌گیرد و تنها بر اساس معنا است. به نظر می رسد که ایموجی نیز با این نظام مرتبط هستند.

برخی فکر می کنند علی رغم سادگی ایموجی‌در حال حاضر،همین سادگی مسیر را برای پیچیدگی ها در آینده فراخ می‌کند. اگرچه اکنون ایموجی‌یک زبان را تشکیل نمی دهد اما در آینده می تواند در طول زمان به یک زبان تبدیل شود.

اتفاقی مشابهی در یکی از زبانهای اشاره نیز رخ داده است. در سال۱۹۷۰در نیکاراگوئه نشانه‌ور های خانگی(homesigners) ناشنوارا در یک مدرسه به دور یکدیگر جمع کرده بودند. وقتی آن ها نظام های فردی خود را با هم به اشتراک گذاشتند، نظام پیچیده تری پدیدار شد. همانطور که اعضای این گروه به مدرسه وارد شدند به شکل یک زبان کامل در آمد. در نتیجه زبان اشاره نیکاراگوئه به وجود آمد که هنوز هم در حال رشد است.

تولد زبانی جدید؟

آیا «زبان تصویری ایموجی» در حال رشد می تواند به همان شکل با ساختار دستوری واقعی توسعه پیدا کند؟ برای پاسخ به این سوال باید محدودیت های حاکم بر خود این تکنولوژی را نیز در نظر بگیرید. ایموجی با تایپ کردن در یک کامپیوتر مانند متن ایجاد می شود. اما برخلاف متن اکثر ایموجی‌ها به صورت گروهی از واحد ها در اختیار ما قرار گرفته اند. به غیر از تعداد از شکلک های محدود که به ایموجی های مخصوصی تبدیل میشوند مانند 🙂 یا ;). وقتی ما میخواهیم متنی را بنویسیم از اجزای سازنده‌اش (حروف) استفاده میکنیم تا واحد (کلمه) را بسازیم، نه اینکه در یک لیست کامل از کلمه ها در زبان دنبال آنها بگردیم. نقاشی نیز به همین صورت است و با ترکیب کردن اجزای سازنده مانند شکل ها و خط ها می توانیم واحد های بزرگتر (نقاشی های تجسمی) بسازیم.

درحالیکه ایموجیاجازه نمی دهد که این واحد ها از بخش های سازنده‌ شان ساخته شوند. برای مثال من میخواهم درباره موج سواری کردن برادرم حرف بزنم. می توانم یک ایموجی سیبیل دار را برای برادرم در نظر بگیرم (که در نوع خود به خاطر محدودیت لغات ایموجی یک چالش به حساب می آید) و سپس آن را در کنار یک ایموجی از موج سواری قرار دهم تا زنجیره را بسازم.

این زنجیره از الگوی نهاد-فعل که در بالا توضیح داده شد، پیروی میکند. اگرچه اگر می خواستم نقاشی آن را بکشم انعطاف پذیری بیشتری داشتم. اگر میخواستم به صورت عادی این پیغام را با خودکار و کاغذ منتقل کنم، فقط به تصویر برادرم را در هنگام موج سواری نیاز داشتم. بدون هیچ زنجیره مصنوعی یا ناجور سرش را به روی بدن در حال موج سواری می‌کشیدم.

به این شکل ایموجی‌ ما را مجبور میکند تا معنا را به صورت خطی در دنباله های واحد – واحد بیان کنیم، که دست ما را برای ایجاد عبارت های پیچیده باز نمی گذارد. این محدودیت ها ممکن است حتی ساده ترین پیچیدگی هایی را که ما با نقاشی های طبیعی و متعارف خلق میکنیم، از ما بگیرند.

علاوه بر این، این محدودیت ها باعث می شوند که افراد نتوانند نشانه های جدیدی را خلق کنند که نیاز اساسی برای همه زبان ها به خصوص زبان های در حال رشد به حساب می آید. اعضا هیچ اختیاری در پیدایشکلمه ها ندارند. همانطور که فهرست واژه ها افزایش پیدا می‌کند، دست و پا گیر می‌شوند و استفاده از آنها بسیار دشوار خواهد بود ولازم است که در یک فهرست خارجی با دقت دنبال آن ها بگردیم. مانند حالتی که ما به صورت طبیعی صحبت میکنیم یا نقاشی می کشیم، جمله ها از میان واژگان ذهنی ما به راحتی تولید نمی شوند. این یک نکته اساسی است و به این معناست که ایموجیتوانایی و انعطافخلق یک زبان جدید را در خود ندارد.

زبان کتاب های مصور

قسمت جالب قضیه این است که از وقتی ایموجی به کانون توجه ما تبدیل شده، ما فراموش کردیم که زبان تصویری قوی‌تری را از قبل در کتاب های مصور و رمان های تصویری در اختیار داشتیم. همانطور که من در کتابم «زبان تصویری کتاب های مصور» توضیح داده‌ام، نقاشی های کتاب های مصور از واژه های تصویری نظام مندی (مانند خطوطی که باید بو را نشان دهند یا ستاره هایی که حالت گیجی را می رسانند) استفاده می کنند. مهم تر از همه واژه هایی که در دسترس داریم با تکنولوژی محدود نشده و به صورت طبیعی در طول زمان مانند زبان های گفتاری یا نوشتاری توسعه یافته اند.

از این گذشته، بر عکس ایموجی، زبان تصویری یک زنجیره «دستوری» از تصاویر را به نوعی خلق می کند که بیشتر به زبان های اشاره یا گفتاری شباهت دارد. در این حالت دستور زبان تصویر های متوالی در اصل ساختاری روایی دارد تا اینکه به اسم یا فعل بپردازد. با این وجود این زنجیره های تصویری مانند هر دستور زبان دیگر از اصول ترکیبی استفاده می کنند. این اصول شامل ایفای نقش توسط تصاویر، گروهی از تصاویر و تعبیه سلسله‌ای می شود.

به عنوان مثال زنجیره تصاویر زیر به نام «یک شب» از تیم گودک را مشاهده کنید. مردی در تخت دراز کشیده و به فکرش خطور می کند که بلند شود و دوش بگیرد اما سپس منصرف می شود. نه تنها ترتیب آنها برای رساندن پیام اهمیت دارد، شما می توانید یک زنجیره کوچک را که درون یک ساختار بزرگ تر جای گرفته است مشاهده کنید. این کار به عبارت درون جمله: هابز پسرک کوتاه و مو بور گلدان را شکست، شبیه است.

 

 

برای انجام این کار به یک شکل گروه بندی و ساختار سلسله‌ای نیاز داریم که جزء ویژگی های دستوری زبان های طبیعی است. شاید مهم ترین دلیل قانع کننده‌ای برای این امر که یک دستور زبان را در زبان تصویری خلق می کند، از مطالعات ما از مغز گرفته شده‌ است. در آزمایشی که سال گذشته در ژورنال عصب روان شناسی Nueropsychologiaمنتشر شد، ما به افرادی زنجیره تصویری نشان دادیمکه اختلالی درون گروه بندی و پنل ها و یا در مرز طبیعی بین گروه ها داشتند و امواج مغزی آن ها را اندازه گرفتیم. امواج مغزی که ما بررسی کردیم به آزمایش اختلال در ساختار زبانی جمله شبیه بود. این به این معناست که مغز چه این اختلالات در جمله باشند و یا چه در تصاویر روایی، به یک شکل به اختلالات دستوری واکنش نشان می دهد.

به نظر من ایموجی می تواند یک ساختار ساده روایی را برای نظم دادن به داستان های کوتاه (تشکیل شده از زنجیره های نهاد-فعل) استفاده کند. اما من مطمئن نیستم که آنها بتوانند عبارت های تعبیه شده را نیز خلق کنند. من هم چنین شک دارم که شما امواج مغزی مشابهی را که در زنجیره کتاب های مصور دیدیم مشاهده کنید.

با همه این اوصاف من گمان می کنم که ایموجی‌ هنوز راه مفیدی برای تسهیل و تقویت متون در صحبت ها و مکالمات ما است. آن‌ها ذره ای طنز، محبت و حتی غم را درون پیام های بسیار مختصار ما تزریق می کنند. محبوبیت رو به رشد آن ها به ما یادآوری می کند که ارتباطات ما تنها به واژه ها محدود نیست. اگرچه در مقابل پیچیدگی و غنی بودن زبان های طبیعی و هم چنین زبان های تصویری که ما در قرن گذشته از آن ها استفاده کردیم، بسیار کمرنگ هستند.

http://www.bbc.com/future/story/20151012willemojibecomeanewlanguage