انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ایران و عراق در سپهر مشترک آثار موزه‌ای

کتابخانه و موزه ملی ملک در زمستان ۱۳۹۳ نمایشگاهی برگزار نموده که به مشترکات تاریخی و فرهنگی ایران و عراق اختصاص‌یافته است. این نمایشگاه می‌تواند از منظر هویت و روابط فرهنگی مورد کندوکاو قرار گیرد و درواقع خود موزه را به‌مثابه رسانه‌ای فرهنگی موردبررسی و ارزیابی تحلیلی قرار داد. موزه یک منظر به هویت می‌پردازد و در گفتمان سازی هویتی خود، هویت‌های دیگر را طرد کرده و یا ندیده می‌گیرد اما آیا موزه‌ها می‌توانند وقتی صحبت از کشورها و ملل می‌شود برداشتی که انجام می‌گیرد آن است که مردم با شرایط اکنون خود مقایسه کرده و مفهومی که جامعه و یا شرایط حاضر بر آن‌ها مسلط شده است را دریافت می‌نمایند. این معنی مسلط همان روایت سیاسی از کشورها است. روایت سیاسی از کشورها روایت تقابل‌ها و مرزهایی است که آن‌ها را از هم جدا می‌کند؛ اما روایت مجموعه‌های فرهنگی تاریخی که بر پایه آثار و یا نشانه‌هایی از این موضوع شکل‌گرفته‌اند نگاهی است که با نگاهی فرهنگی به کشورها می‌نگرد و موضوعی نیست که در چارچوب گفتمان‌های سیاسی بگنجد بلکه نگاهی است که از پنجره‌ای دیگر به کشورها می‌نگرد. پنجره‌ای که شامل خاطره‌های مشترک است، مجموعه‌ای از غم‌ها و شادی‌ها که اینک به‌واسطه همین خاطره‌های مشترک است که مردمان را به هم پیوند می‌دهد. با چنین رویکردی هر کشور و یا هر فرهنگ می‌تواند به یک متن تبدیل شود که قابلیت خوانش دارد. خوانشی که از دل داده‌های متن بیرون می‌آید و نه اینکه تکرار متن‌های رایج امروزی باشد. ازاین‌رو مجموعه‌های فرهنگی همانند مجموعه‌های موزه‌ای متن خود را می‌سازند و در برابر متن‌های موجود می‌گذارند تا خواننده خود دست به انتخاب بزند. اینجاست که روایت‌های موزه‌ای تنها یک روایت ازآنچه واقعیت خوانده می‌شود بلکه خود واقعیت سازی یا به عبارتی گفتمان سازی می‌کند. هم‌جواری گفتمان ساخته‌شده و گفتمان‌های بیرونی فضایی چالشی یا بیناگفتمانی را می‌سازد. اگرچه هر فرهنگ و یا فرهنگ هر کشور در جایگاه روایت‌های مجموعه‌ای خود یک متن است اما مجموعه‌های موزه‌ای این قابلیت را دارد تا از گزینش و چیدمان نشانه‌های این متن‌ها متن تازه‌ای بسازد که خود معنا و روایت تازه‌ای دارد. این‌گونه است که وقتی فرهنگ مردمان دو کشور امروزی در یک مجموعه فرهنگی تاریخی و در قاب موزه در کنار هم می‌نشیند دیگر می‌تواند در پی تمایزها نباشد چراکه بر آن نیست تا هویت هرکدام را در تمایزشان بسازد بلکه می‌خواهد هویت مشترکشان را روایت کند این هویت مشترک، روابط و پیوندهای آن دو را می‌جوید. بر همین اساس وقتی ایران و عراق در یک نمایشگاه آثار موزه‌ای در کنار هم می‌نشینند، آنچه پدید می‌آید متنی است که نشانه‌های مشترک فرهنگی تاریخی یا همان یادگارهایشان پدید آمده است. پدیداری ایران و عراق در یک قاب این‌گونه نیست که آن‌ها را به‌مثابه دو پدیده مستقل در کنار هم بگذارد بلکه روایت تماس‌ها و ارتباط‌هایی از تاریخ است که این دو درهم‌تنیده شده‌اند. آنگاه‌که نشانه‌هایی از ایران به عراق واردشده و بالعکس. روایت ایران و عراق بیان مرزهای مشترک فرهنگی و تاریخی آن دو است. در چنین روایتی می‌توان فهمید که این متن چقدر وسعت دارد و درواقع این مرز و یا محدوده مشترک چقدر طول و عمق دارد. درازای تاریخی و پهنای فرهنگی نشانگر نظام مستحکم این متن است. این‌گونه است که فضایی بینافرهنگی شکل می‌گیرد که همانند یک بینامتن به پیوستگی‌های دو متن اختصاص دارد. این بینافرهنگ موضوع نمایشگاه است. نمایشگاه ایران و عراق بیان همسایگی‌ها و حتا همخانگی‌هاست. روایت آشنایی دیرینه و خاطره‌های مشترک که در سایه روایت‌های کوتاه امروزی در سایه قرارگرفته و کمرنگ شده است. خاطره‌ای که می‌تواند میراث مشترک باشد و وقتی میراث مشترک شکل می‌گیرد سپهر فرهنگی‌مان به وسعت میراث‌هایمان گسترش‌یافته و دیگر مردمانی هم سپهر می‌شویم و این‌گونه است که مجموعه‌های تاریخی فرهنگی قرارگرفته در موزه‌ها مرزها را کنار گذاشته و مردمان را در مرزهای مشترک فرهنگی قرار می‌دهند. در چنین سپهری این مردمان هم‌مرز می‌شوند و می‌توانند در این هم‌مرزی برمبنای زبان مشترک آثار تاریخی و فرهنگی باهم صحبت کنند. این اشتراک قواعد خود را برای ساخت زبان فرهنگی می‌جوید. نشانه‌های برجای‌مانده در موزه‌ها که از میان مجموعه موجود شناسایی می‌شوند و بر اساس مفهوم موردنظر سامان بخشی می‌شوند تا متن نو شکل گیرد زبانی تازه را می‌سازد که مخاطبان می‌توانند با پیوند بخورند.

 نمایشگاه ایران و عراق بر مبنای آثار کتابخانه و موزه ملی ملک که مجموعه‌ای اسناد، کتب خطی و چاپ سنگی، سکه، تصاویر و دیگر آثار و داده‌های کتابخانه‌ای و موزه‌ای است شکل‌گرفته است و تلاش دارد تا روایتی باشد خاطره‌ها و یادگارهای مشترک فرهنگی – تاریخی دو ملت همسایه. در این نمایشگاه چهار روایت باعث انتخاب آثار شده است، روایت تاریخ مشترک، روابط تجاری و اقتصادی، روابط فرهنگی و درنهایت روابطی که برمبنای مذهب شکل‌گرفته است. سپهر تاریخی می‌تواند از مرزهای جداکننده امروز دورتر رفته و تاریخی چند هزارساله را که مشترک بوده است روایت کند. مسیرهای تجاری بیانگر تبادلاتی است که در سطح دو جامعه رایج بوده و مردمان را برمبنای نیازهای زندگی‌شان به هم پیوند می‌داده است. سوابق مدارس علمی و آثاری که دانشمندان و هنرمندان به نام از هر دوسو در سایه‌سار هم‌اندیشی‌ها خلق کرده‌اند بیان خلق آثاری است که متعلق به هر دوسو است و نمی‌توان آن‌ها را از یکسو حذف نمود. مذهب شیعه حوزه‌ای دیگر برای پیوند خوردن دو فرهنگ است زیارت و نگاه ویژه به اماکن مقدس موضوعی است که در حافظه فرهنگی مردم ایران جای گرفته است و سبب شده است که یک زمینه پیوند فرهنگی شود.

اما این نمایشگاه موضوعی را در خود جای‌داده است که با چالش‌های گفتمانی روبرو است. گفتمان تاریخ معاصر و مجموعه حوادثی که در چند دهه اخیر پیش‌آمده است زمینه‌ای است که مخاطب موزه از پیش در ذهن خود دارد و با همین دانش زمینه‌ای به تماشای نمایشگاه می‌آید. همین زمینه حتا می‌تواند از قبل مخاطب را در جایگاه موضع‌گیری قرار دهد. روایت موزه اما تلاش دارد تا متذکر به روایتی پیشینی شود همین‌جاست که چالش گفتمانی پدید می‌آید و موزه نمی‌تواند به قطعیت ارتباط و انتقال روایت خود اطمینان داشته باشد. حتی اینکه موزه تلاش بکند تاریخ را به مسائل امروزی بکشاند خود موضوعی است که می‌تواند موزه شناسی را در ایجاد رویدادهای موزه‌ای همانند نمایشگاه‌ها وارد نماید.