انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نمره دادن به دانش آموزان چه سودی دارد؟

پیر مرل برگردان آریا نوری

آیا نمره ابزار قابل اعتمادی برای سنجش میزان توانایی ها و ارزش های یک دانش آموز محسوب می شود؟ به گفته ی محققان خیر! نمره دادن و تصحیح برگه ها با خطر انحراف مواجه است و به همین دلیل نیز پیر مرل، نمره دادن را امر خطرناکی می داند.

زمانی که در مورد درست بودن نمره‌ها از ۹۰۰ دانش‌آموز سؤال کردیم ، جواب‌های بسیار جالبی به دست آمد : « معلم در حق من بدی کرد » ، «این اصلاً حق من نبود » ، « اگر همین درس را با معلم دیگری برمی‌داشتم قطعاً نمره‌ام بسیار بالاتر می‌شد.» تنها یک دانش‌آموز از هر ۶ نفری که از آن‌ها سؤال شد معتقدند که اگر در درس فرانسه برگه‌ی امتحانی‌شان را معلم دیگری تصحیح می‌کرد ، همین نمره را کسب می‌کردند. درمجموع ۵۰ درصد دانش آموزان معتقدند اگر برگه‌های آن‌ها توسط معلمان دیگری تصحیح می‌شد ، نمره‌های متفاوتی کسب می‌کردند. دانش آموزان در درس ریاضی اعتماد بیشتری به تصحیح معلم خود دارند : یک‌سوم ایشان معتقدند اگر برگه‌شان را معلم دیگری تصحیح می‌کرد تفاوتی در نمره‌شان به وجود نمی‌آمد ، یک‌سوم ایشان معتقدند نمره‌شان فرق می‌کرد و مابقی نظری در این مورد ندارند. بنابراین بسیاری از دانش آموزان اعتماد چندانی به نمرات ندارند ، به‌خصوص در ادبیات چراکه معیار مشخصی برای نمره دادن موجود نبوده و اغلب برداشت معلم مطرح است. برخی از دانش آموزان پای خود را فراتر از زیر سؤال بردن نمره‌ی برگه‌ها فراتر می‌گذارند. برای مثال برونو ، دانش‌آموز دبیرستان از آغاز سال همیشه در درس فرانسه نمره‌ی ۹ کسب می‌کرد! او در وهله‌ی اول تنها شک داشت اما پس از مدتی شکش به یقین تبدیل شد : برونو در حال حاضر معتقد است هر چه قدر هم درس بخواند ، نمره‌ی فرانسه‌اش از ۹ بیشتر نمی‌شود. خواهر برونو لیسانس ادبیات دارد برای همین هم وی یک بار از خواهرش خواست تا تکلیف فرانسه‌اش را به جای او انجام دهد ، اما بازهم معلم به تکالیف او نمره‌ی ۹ داد. اگر دانش‌آموزی به این اعتقاد برسد که معلمش آن‌طور که حقش است به او نمره نمی‌دهد ، خیلی سریع انگیزه‌اش را از دست می‌دهد. مسئله‌ی عادلانه بودن یا نبودن نمره‌ها امروزه نه‌تنها دانش آموزان که معلمان را هم کاملاً به خود مشغول کرده است.

 

مدرک دیپلم یک بخت‌آزمایی نیست

اولین تحقیقات در مورد اعتبار نمره به دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی بازمی‌گردد. محققان برای آنکه نتیجه‌ی تحقیقاتشان ازلحاظ آماری معتبر باشد ، برگه‌های یکسان بسیاری را برای تصحیح به معلمان مختلف سپردند و نتیجه‌ی کاملاً کلاسیکی از تحقیقات ایشان به دست آمد : بسیاری از معلمان به برگه‌های یکسان نمره‌های کاملاً متفاوتی داده بودند. نتایج به‌دست‌آمده و نمره‌های اعطاشده به دانش آموزان حالتی کاملاً نموداری داشتند ، درست مثل نمودار توزیع قد و وزن در بین افراد یک جامعه؛ این تحقیقات به‌خوبی نشان داد که نمره‌ی یک برگه بیش از آنکه بستگی به محتوای آن داشته باشد ، بستگی به کسی دارد که آن را تصحیح می‌کند. در درس ریاضی هم درست همین مسئله مشاهده شد ، هرچند که اختلاف نمره‌ها کمتر بود.

اولین تحقیقات میدانی گسترده در مورد صحت نمره‌ها در دوره‌ی دبیرستان صورت گرفت. به‌خوبی می‌توانیم این مسئله را توجیه کنیم چراکه در آن دوران اولین مدرک تحصیلات عالی اجازه‌ی ورود فرد به مشاغل دولتی را می‌داد. برای نیل به این هدف محققان در ۶ حوزه‌ی درسی – انگلیسی ، لاتین ، فرانسه ، ریاضی،فلسفه و فیزیک – صد برگه‌ی امتحانی را به مصححانی مختلف سپردند. هر برگه درمجموع ۵ بار تصحیح شد و اختلاف بین بیشترین و کمترین نمره‌ای که به یک برگه‌ی امتحانی داده‌شده بود ، موجبات حیرت همگان را فراهم آورد. این اختلاف در درس فرانسه ۱۳ نمره ، فلسفه ۱۲ نمره و ریاضی ۹ نمره بود! اما باید به این مسئله توجه داشت که حداکثر فاصله‌ی بین نمرات مؤلفه‌ی آن‌چنان قابل‌اعتمادی نیست. بهتر است رایج‌ترین اختلاف بین نمره‌ها را در نظر گرفت که این هم آمار بسیار بالایی است : در درس فرانسه ۶ نمره و انگلیسی و ریاضی ۴ نمره. بااین‌وجود باید به این مسئله توجه داشت که حتی باوجود تفاوتی که در نمره‌های مختلفی که به یک برگه داده می‌شود بعضاً بالاست ، نمی‌شود قبولی در امتحاناتی که به‌صورت کشوری تصحیح می‌شوند را تنها امری شانسی در نظر گرفت چراکه احتمال آنکه برگه‌های یک دانش‌آموز در تمامی امتحان‌ها توسط معلمی سخت‌گیر تصحیح شود صفر است.

بهترین نمره‌ها به کدام دانش آموزان داده می‌شود؟

۷۳ سال بعد هنوز هم نتایج این تحقیقات بر جای خود استوار است و همچنان به نمره‌های درسی با دید شک و تردید نگاه می‌شود. این مسئله ازآن‌جهت است که نمره مؤلفه‌ای فیزیکی نبوده و تنها به برداشت یک شخص از یک مسئله دارد. تفاوت نظر معلمان مختلف در مورد برگه‌ای یکسان اجتناب‌ناپذیر است. تا به اکنون تحقیقات بسیاری به‌منظور شناسایی مؤلفه‌هایی صورت گرفته که روی قضاوت معلمان از یک برگه تأثیر می‌گذارد. اولین مؤلفه‌ی تأثیرگذار ترتیب تصحیح برگه‌هاست. این مسئله صد در صد اثبات شده که معلمان ۳۰ درصد اول برگه‌های امتحانی را با دست بازتری صحیح می‌کنند. این مسئله به‌این‌علت است که مصحح در ابتدا در قضاوت خود اندکی شک دارد و به همین دلیل برگه‌ها را با دست بازتری تصحیح می‌کند؛ شکی که با تصحیح هر برگه از میزان آن کاسته می‌شود. همچنین تصحیح یک برگه‌ی امتحانی به برگه‌ای که معلم قبل از آن صحیح کرده نیز بستگی دارد. اگر معلم یک برگه‌ی بسیار خوب را تصحیح کرده باشد ، در اغلب موارد برگه‌ی پس‌ازآن را با سخت‌گیری بیشتری صحیح می‌کند و بالعکس. درنهایت خیلی ساده می‌شود این مسئله را نشان داد که اگر یک معلم می‌خواهد دسته‌ای برگه را صحیح کند و ما سه برگه‌ی امتحانی خیلی ضعیف را روی آن‌ها قرار دهیم ، بدون شک معلم به سایر برگه‌ها نمره‌ی بالاتری می‌دهد اما اگر سه برگه‌ی امتحانی بسیار خوب را رو قرار دهیم ، نمره‌ی سایر برگه‌ها پایین می‌آید.

سومین مؤلفه‌ای که می‌تواند در تصحیح یک برگه‌ی امتحانی توسط معلم تأثیرگذار باشد ، وضعیت دانش‌آموز در مدرسه است. تحقیقات بسیاری که توسط روانشناسان و جامعه شناسان با بهره‌گیری از متدهای مختلف در این زمینه صورت گرفته یک مسئله را نشان می‌دهند. زمانی که معلمان فکر می‌کنند در حال تصحیح برگه‌ی امتحانی یک دانش خوب هستند ، نمره‌ی برگه همیشه بیشتر می‌شود و برعکس ، زمانی که معلم می‌داند در حال تصحیح برگه‌ی امتحانی یک دانش‌آموز ضعیف است ، همیشه نمره‌ی برگه پایین‌تر می‌آید. (۱) به همین دلیل است که نمره‌ی تکالیف برونو حتی زمانی که خواهرش تکالیف او را انجام داد باز هم تغییری نکرد. او در این مورد حق هم دارد ، تصویر شکل‌گرفته از او در ذهن معلمش تصویر دانش‌آموز ضعیفی است که هیچ‌گاه نمی‌تواند نمره‌ی قبولی کسب کند.
مسئله‌ی تعجب‌آورتر تأثیری است که جایگاه اجتماعی یک دانش‌آموز می‌تواند در نمره‌ی او داشته باشد. در این زمینه هم نتایج تحقیقات مختلف به حدی به هم نزدیک است که جای شکی باقی نمی‌ماند. وضعیت اجتماعی یک دانش‌آموز در نمره‌ای که معلم به او می‌دهد تأثیرگذار است. در شرایطی یکسان و با برگه‌ای یکسان ، دانش‌آموزی که جایگاه اجتماعی والاتری دارد ، نمره‌ی بهتری کسب می‌کند. (۲) بنابراین زمانی که معلمان وضعیت اجتماعی دانش‌آموز خود را می‌دانند به‌طور ناخودآگاه آن را در تصحیح برگه دخالت می‌دهند. رفتار دانش‌آموزانی که از طبقه‌ی اجتماعی بالاتری هستند در طول سال و در کلاس درس که بدون شک به رفتار ایدئال یک دانش‌آموز خوب نزدیک‌تر است نمره‌ی او را نزد معلم افزایش می‌دهد.

مسئله‌ی دیگری که در این پیش می‌آید نمره‌های بهتری است که به دخترها داده می‌شود ، در این مورد نیز تمامی محققان نظری یکسان دارند. در حال حاضر هنوز نمی‌شود مطمئن بود که آیا ورود روزافزون زنان به شغل‌های علمی مثل معلمی یا استادی ، سبب برتری نمره‌های دختران به پسران است یا خیر. در این میان می‌توان رفتار دختران در کلاس که نظم بیشتری دارند و فرمان‌بردارتر هستند را عامل مؤثری قلمداد کرد. برای مثال در کلاس درس فرانسه دخترها کمتر از پسرها صحبت می‌کنند و ارزش بیشتری برای این درس قائل‌اند. از طرفی همکاری بیشتری که با معلم خود دارند نیز در این میان تأثیر به سزایی ایفا می‌کند. برای بهتر نشان دادن منظور خود یک‌بار دیگر می‌توانیم برونو را مثال بزنیم ، او احتمالاً دانش‌آموز شلوغی است ، بنابراین معلمش در هنگام تصحیح برگه‌ی امتحانی او رفتارش در کلاس درس را نیز مدنظر قرار می‌دهد. بنابراین برونو نیز پس از مدتی به‌واسطه‌ی کسب نمره‌های پایین علی‌رغم تلاش بسیار ، هم اعتماد خود به معلمش را از دست می‌دهد و هم انگیزه‌اش برای درس خواندن را.

در همین راستا ، تحقیقات دیگری نیز تأثیری که ظاهر فیزیکی دانش‌آموز می‌تواند در نمره‌ی او ایفا کند را نشان داده‌اند. محققان عکس دانش آموزان را روی برگه‌های کاملاً یکسان چسبانده بودند و سپس برگه‌ها را برای تصحیح به چند معلم سپرده بودند. در این میان مشاهده شد برگه‌هایی که دانش‌آموز روی عکس آن ظاهر فیزیکی بهتری داشت ، نمره‌ی بالاتری کسب کردند.

تأثیر کلاس درس و محیط مدرسه

تحقیقات دیگری نیز تأثیر سن دانش‌آموز و اینکه آیا او قبلاً مجبور شده است یک درس را دو بار بگذراند یا خیر را نشان داده‌اند. با برگه‌هایی کاملاً یکسان ، دانش‌آموزانی که قبلاً در یک درس افتاده‌اند و مجبور شده‌اند امتحان آن را دو یا چند بار پشت سر بگذارند ، نمره‌های پایین‌تری کسب کرده‌اند. شکست‌های قبلی دانش‌آموز تصویر منفی‌ای از او در ذهن معلمش به‌جای می‌گذارد و معلم هم ناخودآگاه نمره‌ی کمتری به او می‌دهد. مسائل دیگری هم وجود دارند که به وضعیت دانش‌آموز در مدرسه و یا جامعه مربوط نمی‌شوند بلکه به بستر مدرسه‌اش بستگی دارند. برای مثال در مدرسه‌ای که اکثر دانش‌آموزانش ضعیف هستند ، معلمان با دست بازتری نمره می‌دهند و در مدرسه‌هایی که اکثر قریب به‌اتفاق دانش آموزان قوی هستند ، وضعیت برعکس می‌شود. حالت اول را می‌توان به‌واسطه‌ی میل معلمان مبتنی بر عدم کاهش بیش‌ازپیش اعتماد به نفس دانش آموزان و حالت دوم را با توجه به میل معلمان به حفظ شهرت و اعتبار مدرسه توجیه کرد.

درنهایت نیز مسئله‌ی کلاس درس مطرح می‌شود. معلمان تمایل دارند تا فاصله‌ی بین دانش آموزان قوی و ضعیف خود در کلاس را بیش ازآنچه به‌واقع هست در نظر قلمداد کنند. همین مسئله نیز موجب می‌شود که ورای آزمون‌های استاندارد و هماهنگ ، در آزمون‌های داخلی قابلیت دانش آموزان ضعیف‌تر کمتر و قابلیت دانش آموزان قوی‌تر بیش ازآنچه که هست نشان داده شود.

حتی باوجوداینکه معلمان سعی می‌کنند تا دقت بسیاری در تصحیح برگه‌های امتحانی از خود نشان دهند ، بازهم نمی‌توان تأثیر موارد عنوان‌شده را انکار کرد. در این میان شاید طرح پاسخنامه‌ی هماهنگ برای تصحیح برگه‌های امتحانی مثمر ثمر به نظر برسد اما بازهم این‌چنین نیست.

برای اثبات گفته‌های ما کافی است برگه‌ی امتحانی یکسانی را یک‌بار در بین چندین برگه‌ی ضعیف و سپس در بین چندین برگه‌ی قوی بگذارید و از یک معلم بخواهید تا بافاصله‌ی زمانی برگه‌ها را تصحیح کند ، درنهایت مشاهده خواهید کرد که غیرممکن است نمره‌ای که به برگه‌ی موردنظر داده می‌شود در هر دو حالت یکسان باشد.

. . . نمره دهی

آیا تحقیقاتی که برای شما عنوان کردیم و در حال حاضر نیز روزبه‌روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود ، این توانایی را دارند که تحولی در عرصه‌ی ارزشیابی ایجاد کنند؟ بهتر است اندکی این مسئله را بررسی کنیم:

معلمان وقت بسیار زیادی را به تصحیح برگه‌های امتحانی دانش آموزان اختصاص می‌دهند و اکثر ایشان از تحقیقاتی که در طول ۷۵ سال اخیر در مورد اعتبار یا عدم اعتبار نمره‌ها صورت گرفته اطلاعی ندارند. این مسئله در شرایطی است که نمی‌توان در عرصه‌ی ارزشیابی خود را یک حرفه‌ای دانست بدون آنکه با مسائلی که ممکن است بر قضاوت یک معلم تأثیر بگذارند آشنا بود.
آشنا شدن با همین مسائل بستر مناسب را فراهم می‌کند تا از بسیاری از رفتارهای غیرحرفه‌ای جلوگیری شود. برای مثال این مسئله که بسیاری از معلمان در ابتدای سال تحصیلی از همه‌ی دانش آموزان شغل و تحصیلات پدر و مادر آن‌ها را می‌پرسند به‌هیچ‌عنوان لزومی ندارد. این کار حتی خیلی راحت و به‌صورت ناخودآگاه بر قضاوتی که معلم از دانش‌آموز خود دارد تأثیری مثبت یا منفی می‌گذارد. در حالت کلی بهتر است تا نتایج تحقیقات عنوان‌شده هرساله در ابتدای سال تحصیلی در اختیار معلمان قرار داده شود و ایشان در مورد آن بحث و تبادل‌نظر کنند. این مسئله می‌تواند به ایشان کمک کند تا بیشتر به دانش آموزان خود کمک کنند. متأسفانه هنوز هم در بسیاری از کشورهای دنیا دانش‌آموزانی هستند که تنها برای نیاوردن چند نمره نمی‌توانند مدرک دیپلم خود را بگیرند و این مسئله اصلاً عادلانه نیست. زمان آن کاملاً رسیده که از ” بت نمره ” که در طول تاریخ آموزشی ضربه‌های سنگینی را متوجه دانش آموزان کرده فاصله گرفته شود.
تحقیقات صورت گرفته و نتایج آن‌ها همچنان می‌تواند تأثیر به سزایی در اصلاح آزمون‌های دوره‌ی دیپلم ایفا کند. تحقیقاتی که به‌تازگی صورت گرفته مسئله‌ی بسیار جالبی را به تصویر کشاند. (۴) زمانی که آزمون دوره‌ی دیپلم به‌صورت ناشناس تصحیح می‌شود ، یعنی معلمی که در حال تصحیح برگه است هیچ شناختی از دانش‌آموزی که برگه متعلق به اوست ندارد ، آمار موفقیت پسران و نیز فرزندان خانواده‌های متعلق به اقشار پایین‌تر جامعه بالا می‌رود. اما زمانی که معلمان یک مدرسه برگه‌های درسی دانش آموزان مدرسه‌ی خود را تصحیح می‌کنند و نسبت به ایشان شناخت دارند ، درصد موفقیت دختران و خانواده‌های متعلق به اقشار بالاتر جامعه بالاتر می‌رود. درنهایت امروزه محققان اعتقاددارند که حتی در آزمون‌هایی که به‌صورت هماهنگ کشوری یا شهری برگزار می‌شوند ، اگر بخشی از آزمون‌ها به‌صورت شفاهی انجام شود ، عدالت بیشتری برقرار می‌شود.
درنهایت این مسئله درست است که معلمان همیشه معتقدند که دانش آموزان تنها زمانی درس می‌خوانند که صحبت نمره در میان باشد ولی در این زمینه باید صحبت‌های دانش آموزان را نیز گوش داد. برای ان ها نمره‌های درسی به‌مثابه حقوق است. حقوقی که به‌مثابه پاداشی برای تلاش‌های ایشان است و به آن‌ها امکان می‌دهد تا به مدارج بالاتری برسند و درنهایت نزد والدینشان اعتبار کسب کنند. معلمان نیز این مسائل را می‌دانند اما شاید نه به‌اندازه‌ی کافی : نمره‌ی درسی اهرم آموزشی – روانی بسیار قدرتمندی است که استفاده‌ی نامناسب از آن می‌تواند خیلی راحت به یک فاجعه بیانجامد و استفاده‌ی مناسب آن منجر به چرخه‌ای کارساز خواهد شد : پاداش – یادگیری – پاداش.

(۱) J.-J. Bonniol, J.-P. Caverni et G. Noizet, « Le statut scolaire des élèves comme déterminant de l’évaluation des devoirs qu’ils produisent », Cahiers de psychologie, vol. XV, n° ۱-۲, ۱۹۷۲.
(۲) M. Duru-Bellat et A. Mingat, Pour une approche analytique du fonctionnement du système éducatif, Puf, 1993.
(۳) J. Aymes, « Une expérience de multicorrection », Bulletin de l’Association des professeurs de mathématiques de l’enseignement public, n° ۳۲۱, ۱۹۷۹.
(۴) D. Oget, « Efficacité et coût du baccalauréat général et technologique : quelle alternative à l’organisation des épreuves ? », Thèse de doctorat, université de Bourgogne, 1999.

 

پرونده ی آریا نوری در انسان شناسی و فرهنگ :
http://www.anthropology.ir/node/24940

ایمیل مترجم : aria.nouri@ut.ac.ir