فاطمه سیارپور / طرح ایرج اسماعیل پورقوچانی
اولین فرزند یک خانواده ی ۵ نفری و اکنون متاهل است. در تهران به دنیا آمده ولی در یکی از کلانشهرهای کشور زندگی کرده است. در ۲۴ سالگی به تهران آمده و همراه خانواده اش زندگی نسبتن جدیدی را آغاز کرده اند. با یکی از دوستانش در همان کلانشهر ازدواج کرده و باز به آن جا بازگشته است. در سرش سودای زندکی در تهران را دارد، زیرا زیستن در تهران ویژگی های « شهرستان» را ندارد. چون در شهرستان همه با کار هم کار دارند، اما تهران جای غریبه هاست و زندگی آزادتری داری. هرجور هم بخواهی کار کنی، کسی به تو ایراد نمی گیرد. کاردانی نرم افزار را در یکی از دانشگاه های آزاد اسلامی در همان شهر گرفته است. تلاش هایی برای ادامه تحصیل داشته که با ازدواج ناگهانی اش همه را نقش برآب می بیند.
نوشتههای مرتبط
فکرمی کنید دیگران درباره ی ظاهر شما چه می اندیشند؟
جدیدن می گویند من چاق شده ام. قبول دارم که این طور شده است. بعد از ازدواج اضافه وزن آوردم. راستش را یخواهید برایم مهم نیست. هیچ وقت هم تلاش نکرده ام که لاغر کنم تا دیگران فکر کنند من خوشگل یا خوش تیپ هستم. در این باره بهتراست این طوری بگویم که شاید دیدگاه کسی را که برای اولین بار می بینم در باره ی زیبایی ام برایم مهم باشد و برای یک لحظه ی کوتاه فکر کنم که این آدم درباره ی من چه فکری کرد، به هرحال دیدن های اولین بار، در ناخودآگاه های ما تاثیرگزار است. مثلن فرض کنید برای اولین آدمی را که می بینید عصبانی باشد، من که در آن شرایط سعی می کنم با او آرام حرف بزنم ولی این ذهنیت تا ابد برای ما می ماند که فلانی شخصیتی عصبانی دارد و این مسئله روی قضاوت های شخصی ما هم موثر است. اما این چند لحظه تمام می شود، برای همین خیلی نمی تواند اهمیت داشته باشد. البته در جاهایی خودش را نشان می دهد. برای همین به اندازه ی همان چند لحظه برای من مهم است.
درباره ی ظاهرخود چه فکری می کنید؟
یعنی چی؟ یعنی بگویم راضی هستم یا نه؟
هرچی دوست دارید بگویید:
من از ظاهرم راضی هسم. البته می دانم که می شد بهتر از این باشم و چون این احتمال هم هست که بدتر از این هم بودم، به این که الان هستم راضی ام.
از نظر شما یک زن ایده آل چه ویژگی هایی دارد؟
برای یک زن داشتن تحصیلات عالی در رتبه ی اول است. خب به تبع آن داشتن یک شغل عالی یعنی شغلی که دوستش داشته باشد، ایده آل است. البته شاید بشود گفت که تحصیلات شعور و فرهنگ نمی آورد، این درست است. برای همین ممکن است کسی تحصیلات عالی داشته باشد، ولی از لحاظ اجتماعی و برخورد با مردم آن طور که جامعه و مردم می پسندند، رفتار نکند. البته نباید خیلی تابع حرف بود، اما این که یک زن سعی کند با دیگران باشد و آن ها را نرنجاند، و مطابق معیارها رفتار کند، خوب است.
از نظر شما بدن ایده آل برای یک زن چه ویژگی هایی دارد؟
من دوست دارم ظاهر آدم ها به روز باشد.
می شود به روز بودن را تعریف کنید؟
از نظر من به روز بودن یعنی لباس تنگ و بدن نما نپوشیدن. آرایش های زننده و موهایی که به شدت با رنگ موهای ایرانی ها متفاوت است و با مدل های عجیب و غریب درست می شود، را هم دوست ندارم. این ها از نظر من معیار هایی برای بدن ایده آل یک زن است.
خب ! اتفاقن این هایی که گفتی در جامعه ی امروزی ما به روز محسوب می شود؟
درست است، قبول دارم . اما تعریف من از به روز بودن با جامعه متفاوت است. من ارزشم را بالاتر از این چیزها می دانم که به خاطرش ظاهرم را تزیین کنم. ایده آل های من همیشه داشتن تحصیلات عالی بوده است. شاید در عمرم به زیبایی کسی حسودی نکرده باشم، ولی به کسانی که تحصیلات بالاتری نسبت به من دارند، همیشه حسودی می کنم. دائم توی ذهنم می چرخد که چرا من به آن جا نرسیده ام. بعد این طور آدم های موفق از هر هیکل و اندام و زیبایی ای هستند. پس نباید ظاهر در موفقیت انسان تاثیرگزار باشد. پس طبیعی است که من هم به این مسئله به طرز متفاوتی توجه کنم. از طرف دیگر اعتقاد من برای من حرف اول را می زند. بنابراین ظاهرم را بر اساس اعتقادم می چینم. اگر به قول شما ظاهر به روزی ندارم، و اتفاقن قدیمی هستم، من این طوری نمی بینم. چیزی که بین من و خداست ارجحیت دارد به بقیه ی معیارهایی که در جامعه وجود دارد.
برای رسیدن به این ایده آل ها، چه کاری انجام داده اید؟
ببین! اول باید قبول داشته باشی که دیگران در مورد تو اگر حرفی می زنند درست است، بعد بروی خودت را اصلاح کنی. من قبول ندارم چاق هستم. به لحاظ طبیعی آدم ها در هر سنی و بنا به هر موقعیتی میزانی از چاقی و لاغری را تجربه می کنند. خب تاثیر هرمن ها، تحرک و تغذیه هم که نقش مهمی دارد. اما باید قبول کرد که در سن و موقعیت من این میزان چاقی طبیعی است، خب با این حساب چرا باید با آن بجنگم؟ چرا باید لاغر کنم. به این دلیل ها من تلاشی نکردم که اندامی لاغر داشته باشم. اما در زمینه ی تحصیلات من شکست های پیاپی خورده ام. همیشه هم تلاش کرده ام ولی متاسفانه موفق نبوده است. من معتقدم زن ایرانی راه درازی در پیش دارد تا خود واقعی اش را نشان دهد. خود واقعی در ظاهر زیبا نیست. خب در این بین اشتباه و خطا هم ممکن است اتفاق بیفتد ولی رسیدن به ایده آل ها دست نیافتنی نیست. زن ایرانی عوض شده است ودیگر آن زن سنتی نیست. البته این تغییر منحصر به زنان نیست، به هر حال جامعه عوض شده است و این تغییر حتی در خود من هم موثر بوده است. الان به جای نقش های سنتی از زنان انتظار می رود که دارای تحصیلات بالا و شغل خوب باشند، در جامعه تاثیرگزار باشند. ولی هنوز راه درازی در پیش است. مثلن انگار قانون شده است که منشی ها همگی زن باشند آن هم از نوع آرایش کرده اش! من خوشحالم برای زنانی که این کلیشه ها را می شکنند و در رشته های پزشکی و مهندسی تحصیل کرده اند.
نوع پوشش و آراستگی تان را چگونه انتخاب کرده اید؟
گفتم که بر اساس اعتقاداتم. اعتقادات من خیلی مهم است . وقتی در قرآن صراحتن دستور داریم که باید حجاب رعایت شود، چرا باید با آن مخالفت کنیم. بعد از آن هم سلیقه ی من طوری نبوده که تا حالا لباس هایی تهیه کنم که به اصطلاح ست باشد. من رنگ های مختلف را کنار هم می پوشم ولی سعی می کنم تناسبی را بین آن ها تا جای ممکن رعایت کنم و فکر کنم خب مقصدی که می خواهم بروم کجاست، بعد در چارچوب اعتقاداتم لباس می پوشم.
آدرس الکترونیک مصاحبه کننده : fsayyarpour@yahoo.com
از مجموعه ی این مصاحبه ها :
من نظر خودم را دارم – مصاحبه ی شماره یک
نمی خواهم متفاوت باشم – مصاحبه ی شماره دو
من کدامم ؟ – مصاحبه ی شماره سه
زن نباید از مردش جلو بزند- مصاحبه ی شماره چهار
وقتی الگوها سایز عوض می کنند! – مصاحبه ی شماره پنج
هر بدن یک کپی ناقص از یک الگوست.- مصاحبه ی شماره شش
«می خندم» تا دیگران هم به راحتی رد شوند – صاحبه ی شماره هفت
جوش های صورتم ذهنم را مشغول می کنند – مصاحبه ی شماره هشت
بلوغ زودرسم مرا از دیگران متفاوت کرد – مصاحبه ی شماره نه