انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اهمیت ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی و اکواستراتژیکی آسیای مرکزی

بهرام امیراحمدیان، برگردان عارف بیژن

چکیده: آسیای مرکزی منطقه ای در قلب آسیا که محصور در خشکی است و به سبب آنکه نقطه مقابل فرمانروایی بریتانیا و روسیه در قرن ۱۹ بود، منحصر به فرد است و اکنون در میان بازیگران دیگر نیز همان اهمیت را دارد. با گذشت دو دهه از استقلال، آسیای مرکزی منطقه ی با ثباتی نیست و در آنجا هنوز تعدادی بحران های سیاسی حل نشده است. این وضعیت توسط بازیگرانی که شامل بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای که در آنجا منافعشان را دنبال می کنند ایجاد شده است.تعامل و تقابل بازیگران در این منطقه از وضعیت حال حاضر ناشی شده است که عدم توسعه یافتگی را ایجاد می کند، در حالی که این منطقه به طور بالقوه اهمیت زیادی که ناشی از دیدگاه های ژئو پلیتیک ، ژئو استراتژیک و اکو استراتژیک است را دارا می باشد.در این مقاله ، اهمیت مفاهیم و امنیت نرم الزام آور منطقه و نتایج آن مورد بحث قرار گرفته است.

 

واژگان کلیدی: آسیای مرکزی ، اکو استراتژی ، تضاد قومی ، ژئو پلیتیک ، ژئو استراتژی

 

مقدمهآسیای مرکزی، در فارسی «ورا رود» یا «فرارودان» که عرب ها به «ماوراء النهر» تغییر نام دادند و یونانی ها transoxina می نامیدند (به معنی

سرزمین رودخانه ترانس) یک منطقه بسیار مهم است.از دیدگاه تاریخ دانان، این منطقه نقش بسیار مهمی دارد.این قلمرو سابقا به ایرانیان متعلق بود که توسط ترک هایی که ایرانیان اصیل را دور کردند مسلط شده بود و جای آنها را گرفتند.دراین معامله، این تازه واردها فرهنگ و تمدن فارسی را دایر کردند و ترک های فارسی شدند.

آسیای مرکزی یک سرزمینی است که در قلب آسیا واقع شده است و از غرب به دریای خزر، از شرق در مجاورت چین ، محدوده ی آب پخشان رودخانه ی آرال و سرزمین روسیه ی جنوبی در شمال و مجاورت ایران و افغانستان در جنوب ختم می شود.از زمان ۲۵-۱۹۲۴، آسیای مرکزی به عنوان ترکستان شناخته شده بود.در برخی منابع، آسیای مرکزی به ترکستان شرقی یا ترکستان روسیه در برابر سین کیانگ یا ترکستان چینی نامیده شده بود.در برخی منابع جغرافیایی، آن آسیای میانه نامیده می شد که یک اصطلاح نادرست است.این گفته از روس هایی که این منطقه را آسیای میانه می نامیدند استنتاج شده است. این اصطلاح اساسا توسط روس هایی که در دوران شوروی آن را به عنوان بخش اداری می نامیدند استفاده می شد.اتحاد شوروی به ۱۸ منطقه اقتصادی تقسیم شده بود، و ۴ تا از جمهوری های آسیای مرکزی شامل تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و ازبکستان که منطقه اقتصادی آسیای میانه را تشکیل می دهند و منطقه اقتصادی قزاقستان را به تنهایی منطقه اقتصادی قزاقستان می نامیدند.

در همان زمان، اصطلاح جغرافیایی دیگری با نام آسیای مرکزی میان جغرافی دانان روسیه تعریف شده بود که شامل یک سرزمین طبیعی که داخل آسیا را فرا می گیرد در داخل قاره آسیا واقع شده است و از شرق و جنوب توسط کنگان بزرگ و دامنه کوه های تیان شان، از جنوب با زمین های پست هند و براهماپوترا، از غرب و شمال با قزاقستان شرقی، دامنه کوه های شایان غربی و شرقی و آلتایی محدود می شود.منطقه نام برده قلمروش ۵-۶ میلیون کیلومتر است.اغلب بخش چین، جمهوری مغولستان در آسیای مرکزی گنجانده شده است. در این مقاله، اصطلاح آسیای مرکزی همان منطقه است که متشکل از پنج جمهوری فوق است.

قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان ۵ کشور آسیای مرکزی هستند که در سال ۱۹۹۱ مستقل شدند، به اشتراک گذاری یک فرهنگ و یک زندگی غنی شده از قرن ها تجربه به عنوان عوامل مذهبی، اجتماعی، هنری، علمی و مبادلات تجاری بین شرق و غرب است.آسیای مرکزی از لحاظ سه پارامتر دارای اهمیت است: ۱) ژئوپلیتیک ۲) اکو استراتژیک ۳) ژئو استراتژیک

۱- اهمیت ژئوپلیتیک آسیای مرکزی

بازی بزرگ در قرن ۱۹ بین امپراطوری بریتانیا و امپراطوری روسیه به بازی بزرگ جدید در آستانه قرن ۲۱ تغییر پیدا کرده است.دولت های آسیای مرکزی مهد تمدن اسلامی و ایرانی هستند.اکثر مسلمانان این منطقه از مسلمانان سنی هستند و به دنبال شناسایی هویت که معلول رقابت و نزاع میان مردم و اقتدارطلبانی که یادآور دوران اتحاد جماهیر شوروی که دموکراسی و آزادی ناشناخته بود، هستند. اینها، در کنار عوامل اقتصادی دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود. در حال حاضر، آسیای مرکزی به عنوان پل ارتباطی شرق-غرب و شمال جنوب است، که با به دست آوردن موقعیت ممتاز قلمرو ایران را تسهیل می‌کند.

منطقه آسیای مرکزی بین دو قدرت بزرگ چین و روسیه و بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای مانند ایران، پاکستان، و هند و برخی حوزه افغانستان واقع شده است. از سوی دیگر، بازیگران فرا منطقه ای اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه را در قرن حاضر تغییر داده است، که رقابت میان آنها سبب بحران در منطقه شده است. این منطقه که در اوراسیا و هارتلند واقع شده اهمیت ژئوپلیتیکی آن را افزایش می دهد. جنبش های اسلامی افراطی ( مانند سلفیسم ، سوفیست ها ،وهابیت و طالبانیزم)، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، تجزیه طلبی، سلاح کشتار جمعی، جنبش های جدایی طلبی و انقلاب های رنگی، فقر و فحشا، بیکاری، فساد، پول شویی، مافیا همگی منطقه را به سرزمین بی ثبات تغییر داده است. وجود گروه های مسلح غیر قانونی و ارتش های مخفی در کوهستان های پامیر و بدخشان، تیان شان و دره فرغانه، به صورت باز و آشکارا مردم منطقه را ترسانده است. جنگ داخلی در تاجیکستان در اوایل ۱۹۹۰ در آستانه استقلال، تحت رهبری عبدالله نوری (که در تابستان ۲۰۰۶ مرد)، در میان جنبش های اسلامی که علیه دولت مرکزی بود، هستند. در قرقیزستان، جنبش اسلامی باتکن در دره فرغانه در اوایل ۲۰۰۰ که باید شناسایی بشود با حکومت مرکزی مخالف بود. این جنبش،که هدفی در رفع شکاف بین شمال موفق و جنوب گسترش نیافته داشت، در ۲۰۰۴، دلیل انقلاب های رنگی در قرقیزستان بود که نتیجه اش سقوط حکومت عسگر آقایف بود، حزب التحریر ازبکستان، که نسبتا جنبش را در برابر حکومت مرکزی توسعه داده است، فعالیت ها را گسترش داد و تعداد زیادی داوطلب را گرد آوری می کرد. حادثه اندیجان در دره فرغانه، که در آغاز جشن نوروز بهار ۲۰۰۶ اتفاق افتاد، توسط حکومت مرکزی به حزب التحریر نسبت داده شده بود و انقلاب را به طرز بی رحمانه ای فرو نشاند.

بحران آب و نزاع هایی که بر سر منابع آب در منطقه در آینده نزدیک ایجاد خواهد شد یک چالشی برای حاکمان منطقه ای می شود. بنابراین، فاکتور آب نقش مهمی را در آسیای مرکزی بازی می کند، این فاکتور از هر دو دیدگاه ژئوپلیتیک و اکو استراتژیک قابل توجه است.

آسیای مرکزی منطقه ای است که در قلب آسیا واقع شده است. این سرزمین دارای آب و هوای اقلیمی و تحت تاثیر جریان های بخار اقیانوس اطلس است. بنابراین، شرایط بیابانی و نیمه بیابانی در حال غالب شدن است و وجود دو بیابان بزرگ کاراکوم(karakum) در ازبکستان و کیزیلکوم(kizilkum) در ترکمنستان نشان می دهد که این منطقه آب و هوای نا ملایم را تحمل می کند. دست یابی به منابع آب هم اکنون برای بخش کشاورزی حیاتی است. به دلیل اینکه در برنامه ریزی مرکز، هیچ مشکلی در چنین موضوعاتی در طول دوره اتحاد شوروی وجود نداشت، اما بعد از استقلال جمهوریها آنها با ذخیره آب، رکود اقتصادی، مهاجرت نیروی انسانی ماهر، کاهش همکاری دو جانبه بین جمهوریها و جامعه بی نظم مواجه شدند. رئیس جمهور تاجیکستان اظهار کرد که ارزش آب کمتر از ارزش نفت و گاز و دیگر منابع انرژی نیست. هم چنین گفته شده بود که در آینده در کشورهای خاورمیانه، نفت با آب بین کشورهای عرب تولید کننده نفت و کشورهای تامین کننده آب مانند ترکیه مبادله خواهد شد.

آنها معتقدند ” که شما نفت دارید و ما آب داریم، به ما اجازه بدهید با هم مبادله کنیم “. این یک فکر خطرناکی است که به طور جدی یک چالشی در منطقه خواهد شد. هرکسی می داند که این یک مقایسه واقعی نیست. قوانین بین المللی که توزیع مشترک منابع آب به صورت عادلانه و منصفانه بین کشورهایی که به طور تاریخی و واقعی نیاز دارند و از این آب ها استفاده می کنند و زندگیشان به آن بستگی دارد، تاکید می کند. به علاوه آب ها به ویژه آب های سطحی بدون هیچ عملیاتی بدست می آید و هدیه ای از طرف خدا است، اما نفت باید استخراج شود و آن به سرمایه گذاری نیاز دارد برای اینکه تولید بشود. آب تجدید شدنی است ولی نفت نیست.

تعدادی مخازن آب وجود دارد که در دوره اتحاد شوروی در آسیای مرکزی ساخته شده تا ذخیره کنند و آب ها را میان جمهوری ها توزیع کنند، مانند برخی آب انبار ها در کوه های جمهوری های تاجیکستان و قرقیزستان.در آن زمان ها، حکومت مرکزی اتحاد شوروی هزینه عملیات ها و نگهداری را پرداخت می کرد. الان این هزینه ها بر عهده ی خود جمهوریهاست. در عوض، این کشورها نیاز دارند تا از طریق کمک مالی دیگر جمهوری ها مانند ازبکستان و قزاقستان حمایت بشوند. اما آنها نمی خواستند هیچ پولی را پرداخت کنند و آنها می خواستند مانند دوران اتحاد شوروی بشود. این مشکل شرایط وخیمی را در بحران آب ایجاد کرده است. جمهوری های قرقیزستان و تاجیکستان که ۶۰% منابع آب در آسیای مرکزی را دارا هستند هر دو کشوری فقیر و هیچ منابع انرژی به جز هیدرو الکتریک ندارند.آنها به نفت و گازی که اساسا از ازبکستان و قزاقستان تامین می شود نیاز دارند، و الان آنها هیچ سرمایه کافی ندارند تا برای تامین انرژی پرداخت کنند.این مشکل اصلی است.

 

حجم آب های موجو در دریاچه آرال

کل

رودخانه سیردریا

رودخانه آمودریا

جمهوری ها

%

کیلو متر مربع

۵۷.۷

۶۴

۱.۱

۶۲.۹

تاجیکستان

۲۶.۴

۲۹.۳

۲۷.۴

۱.۹

قرقیزستان

۷.۹

۸.۸

۴.۱

۴.۷

ازبکستان

۰

۰

۰

۰

ترکمنستان

۸

۸.۹

۰

۸.۹

افغانستان

۱۰۰

۱۱۵.۶

۳۲.۶

۷۸.۴

مجموع ذخایره در تامین

 

 

 

 

حجم آب هایی که جاری است تغییر نکرده است و هم چنان مانند سال گذشته است اما تقاضای آب در کشورهای حوزه پایین تر افزایش یافته است و این است که آب های موجود نمی تواند به دریای آرال جاری شوند و فاجعه زیست محیطی را ایجاد می کند. استفاده مشترک از مدیریت منابع آب بین دو یا چند کشور از آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه خصوصیات سیاسی دارد. بنابراین، کشورهایی که در رودخانه های بین المللی که از بالا جاری اند واقع شده اند چنین پروژه هایی که آب های سطحی را کاهش خواهد داد به کار ببرند، نزاع های اجتناب ناپذیری را ایجاد می کند.

مذاکرات ادامه نخواهد یافت به دلیل اینکه هیچ قوانین و روش های بین المللی وجود ندارد تا مشکلات و نزاع های درباره آب های فرا حکومتی را حل کند. اگر چه در برخی موارد، حکومت ها قول دادند و بر اساس همسایگی خوب و سود نسبی به توافق واقعی دست یافتند. روشن است که این اصول مشخص نشده است و هیچ روش روشن و ضمانت اجرایی موثر وجود ندارد.

 

 

بحران های قومی در آسیای مرکزی

نزاع های زیادی میان جمهوری های آسیای مرکزی وجود دارد. مطابق مطالعات انجام شده به وسیله شورای آتلانتیک ایالات متحده امریکا، برخی از آنها را می توان به شرح زیر ذکر کرد :

 

وضعیت

تشریح

تضاد

کشورها

حوادث گاه به گاه

جدایی طلبان قومی روسیه-برای استقلال در مرز جنوبی

وستوچنی قزاقستان

قزاقستان

فعال

جدایی طلب ایغور برای هم وطنان سین کیانگ

مرز شرقی

 

فعال

درگیری ها و تنش ها با ازبکستان

مرز جنوبی

 

 

فعالیت های چریکی تناوبی

باتکن و لیلک

قرقیزستان

فعال(در فواصل)

تنش و درگیری با ازبکستان

دره فرغانه

 

توقف آتش در ۱۹۹۷

دولت در مقابل مخالفت تاجیک متحد

جنگ داخلی

تاجیکستان

فعال

تنش و درگیری با ازبکستان

خجند

 

بالقوه/پنهان

فعالیت های جدایی طلبی اسماعیلی

بدخشان

 

فعال

اختلاف علامت گذاری با آذربایجان

چیراگ(کاسپین)

ترکمنستان

فعال

حوادث با همسایگان/درگیری با چریک ها

مرزهای شرقی،شمالی و جنوبی

ازبکستان

بالقوه/پنهان

فعالیت های جدایی طلبی

قره قالپاقستان

 

موضوع ژئوپلیتیک دیگر در آسیای مرکزی تقسیمات کشوری و تعیین کردن مرزهاست که قابل بحث باقی می ماند و میراث سیاست شوروی است. اعتراضات تاجیک های سمرقند، بخارا و خیوه، که در میان ترک های ازبک در سرزمین ازبکستان ساکن هستند به سیاست استالین تا آنها را از تاجیکستان جدا کنند، یکی از مهم ترین مشکلاتی است که هنوز حل نشده است و به طور بالقوه قدرت به وجود می آید. همانطور که می دانیم، در آغاز انقلاب بلشویکی، در آسیای مرکزی جنبش اسلامی ضد کمونیسم را بلشویک می نامیدند که اساسا توسط تاجیک ها هدایت می شد و پایگاهی برای تاجیکستان بود و در مناطق کوهستانی مقاومت می کردند. بنابراین، بعد از سرکوب پایداری،آن بخش ذکر شده از آسیای مرکزی را به ازبکستان داده بودند. اکنون، آنها می خواهند متحد شوند و به تاجیکستان بپیوندند.تمایل روس های ساکن در شمال قزاقستان و رضایت شان برای اینکه به روسیه ضمیمه شوند یکی از مهم ترین چالش برای دولت مرکزی قزاقستان است.آنها در حدود ۴۰% کل جمعیت این کشور را تشکیل می دهند.

هویت و تابعیت دوگانه شهروندان روسیه در جمهوری های آسیای مرکزی یکی دیگر از عوامل اصلی بی ثباتی در منطقه است. به دست آوردن هویت و مشکل هویت ملی نیز در حال به چالش کشیدن مشکلات در میان مردم منطقه و ملت سازی و دولت-ملت هستند که موضوع اصلی دولت هاست. ترکیب چند ملیتی و چند قومی جمعیت منطقه یکی دیگر از موضوع بحث برانگیزی است که به تلاش دولت ها نیاز دارد.ترک های مسختی یک نمونه بارز هستند که در آغاز استقلال جمهوری ها به وجود آمده اند و هنوز حل و فصل نشده است.

جنبش های اسلامی و گاهی اوقات عمل افراطی شان، جنبش حزب التحریر در ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان به طور عمده در دره فرغانه از جمله حوادث اندیجان و باتکن، در میان مسائل ژئوپلیتیک در آسیای مرکزی هستند. همه ی پنج جمهوری آسیای مرکزی به طور بالقوه توانایی جدا شدن و متلاشی شدن به دلیل ترکیب جمعیت ملی و قومی خود، شکاف بین مناطق جغرافیایی، فاصله بین حکومت ها و مردم، وغیره را دارند. این است دلیل اینکه آنها مجبور بودند گرد هم آیند و امنیت دسته جمعی منطقه ای را تاسیس کنند و هم چنین سازمان همکاری شانگهای را تشکیل دهند.

ب) اهمیت اکو استراتژیک آسیای مرکزی

از چشم انداز جغرافیایی و ساختارهای اقتصادی جمهوری های آسیای مرکزی، چندین شباهت وجود دارد. جمهوری های ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان، با هم یک منطقه اقتصادی را تشکیل دادند که به فعالیت های کشاورزی به طور عمده برداشت پنبه و جو، استخراج نفت و گاز، فلز کاری، تولید فلز رنگی متمرکز بودند و پایه و اساس و زیر ساخت های اقتصادی خود را بر اساس فعالیت های بین جمهوری تشکیل دادند. از مشکلات اصلی این جمهوری ها استخراج و استفاده از منابع طبیعی بود. اکنون، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری ها در آغاز دهه ۱۹۹۰، اقتصادشان بر اساس منافع ملی و اقتصاد در حال شکل گرفتن است.

حوضه آبخیز آسیای مرکزی حوضه داخلی است، با بیابان های وسیع، منابع طبیعی پنهان در محدوده ی کوه های بلند که آن را برای استخراج سخت می سازد و به آن از لحاظ اقتصادی برتری می دهد. از طرف دیگر، مهاجرت نیروی انسانی متخصص و ماهر، که بیشتر روس بودند، و نبود سرمایه ملی برای سرمایه گذاری و هیچ جاذبه برای سرمایه گذاری های خارجی ( که ناشی از منازعه و بحران سیاسی و شرایط بد جامعه است ) فعالیت های اقتصادی را سخت و پیچیده می سازد. علاوه بر این مشکلات، شبکه ها و سیستم آبیاری و هم چنین شرایط آب و هوایی که با رشد پنبه ارتباط دارد، تابستان های گرم و طولانی نقش مخرب دارند.

رودخانه های آسیای مرکزی منابع اصلی تامین آب و تولید انرژی هستند. این منابع به طور نابرابر در منطقه توزیع شده است.این رودخانه ها پس از سرچشمه گرفتن از محدوده ی کوهستان های بلند در بخش شرقی منطقه به زمین پست در بخش غربی و مرکزی جاری می شوند و با استفاده از شبکه های کانال آبیاری همه برای آبیاری و تامین آب شهری استفاده می کنند، به دلیل اینکه هیچ امکاناتی وجود ندارد و به آن در مناطق کوهستانی نیاز دارند.آبادی اصلی در آسیای مرکزی در جلگه های پست واقع شده است. فقط رودخانه های پر آب و بزرگ مانند آمودریا و سیردریا می توانند در بیابان های گرم و داغ برای تقاضای آب و به دریای آرال خالی شوند. برای تامین آب، تقاضای آبادی هایی که در بیابان قرار گرفتند، تجهیزات، امکانات، زیر ساخت ها شامل سدها و مخازن آب و شبکه های کانال در دوره اتحاد شوروی ساخته شده بود که مقدار پول زیادی را هزینه کرده بودند.تولید نیروی برق در منطقه برابر با یک ششم کل انرژی هیدروالکتریک در اتحاد شوروی است.تولید انرژی الکتریکی و آبیاری پایه اصلی برای فعالیت های اقتصادی است. این فعالیت ها می تواند به وسیله تجهیزات آب مثل سدها، مخازن آب، ایستگاه های برق(قدرت) هیدروالکتریکی و شبکه کانال های آبیاری تکمیل شود.

منابع معدنی اصلی آسیای مرکزی شامل نفت، گاز طبیعی، فلزات رنگی مانند طلا و نقره، و مواد خام شیمیایی می شود. با توجه به پتانسیل های زیست محیطی ارزشمند مانند وجود فلزات رنگی و کم یاب شامل اورانیم، تیتانیوم، منگنیز و فلزات صنعتی مانند آهن، مس و هم چنین منابع غنی نفت و گاز در منطقه آن را برای غرب مهم می سازد. به دلیل اینکه این ظرفیت ها، برای این منطقه عرصه منازعه اقتصادی برای کشورهای بزرگ و قوی شرق و غرب شده است. روسیه این منطقه را به عنوان قلمرو امنیتی خودش در نظر می گیرد و امریکا منابع جدید انرژی را دنبال می کند، اما این شرایط با نفت خاورمیانه جایگزین می شود.بعد از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده امریکا به بهانه مقابله با تروریسم بین المللی وارد منطقه شده است و می خواست سلطه اش را در آنجا گسترش بدهد. روسیه نیز علاقه مند است تا حضورش را در منطقه ای که آن را خانه ی ریشه دار در نظر می گیرد و آنرا خارج نزدیک می نامد حفظ کند. با توجه به این عوامل، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای نقش اصلی را در ثبات و امنیت منطقه دارند و خواهند داشت.

سازمان همکاری شانگهای نقش قدرتمندی در دستور کار کشورهای عضو اکو استراتژیک داشت و به وسلیه ی آن حودث را دنبال می کرد که شامل انقلاب رنگی در قرقیزستان و شکست آن در ازبکستان و حادثه اندیجان در ۲۰۰۵. همکاری اقتصادی بین کشورهای عضو که قرار است به چندین دلیل شامل انرژی، حمل و نقل و ترانزیت، خط لوله گاز و نفت و غیره پیشرفت کنند. حمل و نقل و نقش بازیگران خارجی مانند اتحادیه اروپا و ساختارهای اقتصادی شان و سازمان هایی مانند تراسیکا بر محیط سیاسی آسیای مرکزی تاثیر می گذارد. بزرگراه آسیایی و برخی از شبکه های دیگر را می توان به عنوان مشکل استراتژیک سازگار با محیط زیست مطرح کرد.

بحران هایی در نگه داری مرز به دلیل قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا و انسان و هم چنین مهاجران غیرقانونی وجود دارد که مشکلاتی را هم برای روسیه و هم برای قزاقستان ایجاد می کند. رئیس جمهور نظربایف ماهرانه در سراسر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کار می کردو به منظور اطمینان از بیشترین میزان ممکن از حاکمیت تمایل بیشتری به سازش تاکتیکی داشت. این نظربایف که به دنبال ادامه اتحاد با جمهوری اسلاوی در سال ۱۹۹۱ بود و کسی که حتی بعد از استقلال برای یک اتحادیه اوراسیایی یا دست کم تقویت کشورهای مستقل مشترک المنافع توافق کرد. هنگامی که این دور از ذهن به نظر می رسید، نظربایف هنوز آماده برای ارتباط نزدیکتر با روسیه بیشتر از بسیاری از کشورهای غیر روس دیگر بود و عضو یک اتحادیه گمرکی با روسیه، بلاروس، جمهوری قرقیز و تاجیکستان است. در اواخر سال ۲۰۰۰، این به جامعه اقتصادی اوراسیا تبدیل شد. روسیه و قزاقستان توافق کرده‌اند که قزاقستان ماموران مرزی خود را با یک بخش وابستگی قابل توجه به فدراسیون روسیه کنترل خواهد کرد. احتمالا، این برای عملیات معمول کافی است، اما آنچه در واقع در یک بحران در ۴۰۰۰ مایلی روسیه یا ۹۰۰ مایل مرز چین اتفاق می افتد کمتر مشخص است.

برای قزاقستان، چنین نیازهایِ اساسی، همچون؛ حفاظت از مرزهای ملی و دفاعی، باید به عنوان مسائلی بلند مدت از مقوله ی ملت سازی، مشاهده شود. در حالتِ ایده آل، احترام برای مرزهای قزاقستان توسط همسایگانِ خود، همراه با کمک ها و مساعدت های فنیِ حداقل و متواضعانه از سوی جامعه ی بین المللی، مرزهایی پایدار در طول زمان را، حتی بدون نیاز به نیروهای عمده برای دفاع از آن ها(این مرزها) ایجاد خواهد کرد؛ نه بر خلافِ مرز ایالات متحده با کانادا. موانعِ تجاری حداقل و قیمت گذاریِ بازار، بهترین راه برای جلوگیری از قاچاق کالاهای قانونی هستند اما مواد مخدر و دیگر قاچاق ها، هنوز یک چالشی بزرگ می باشند. مرزهای پایدار همچنین، به سیاست های سیاسی و اقتصادیِ عاقلانه در هر طرف نیاز دارند به گونه ای که فشارهای ملی(گرایانه) و اقتصادی، باعثِ تغییراتِ گسترده ای در روس ها، چینی ها، اویغورها و قزاق ها، نشوند.

منابع نفت و گاز منطقه

هیچ شکی وجود ندارد که منابع نفت و گاز آسیای مرکزی خیلی مهم است. منابع هیدروکربنی قابل توجهی در منطقه وجود دارد که برای قدرت ها و اقتصاد های بزرگ جهان گران بها است. چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی بزرگ جهان نیاز دارند تا انرژی را وارد کنند و در بازار جهانی قدرت غالب مانند ایالات متحده مسیرهای دریایی تجارت بین المللی حمل و نقل نفت، در کنار تولید کنندگان مهم انرژی منطقه مانند خاورمیانه، شمال افریقا، غرب افریقا، امریکای لاتین و آسیای مرکزی را کنترل می کند. بنابراین، منابع انرژی آسیای مرکزی برای چینی که بدون بازیگر خارجی نمی تواند انرژی را به وسیله شبکه خط لوله بین المللی از آسیای مرکزی، حتی ایران تامین کند در دسترس است. هم چنین منابع انرژی آسیای مرکزی ثابت و برای اقتصاد در حال توسعه چین مفید هستند.

بنابراین در آینده نزدیک چین مقدار قابل توجهی در آسیای مرکزی و منابع انرژی روسیه سرمایه گذاری خواهد کرد و در حقیقت او ناچار به انجام این کار است. افتتاح خط لوله ترانزیت نفت از قزاقستان به چین در سال ۲۰۰۵ از این دیدگاه قابل توجه است. در کنار انرژی، چین هم چنین مواد خامی که در آسیای مرکزی در دسترس هستند را جست و جو می کند. انتقال گاز ازبکستان به روسیه و از آنجا به بازار منطقه ای همراه با نفت و گاز ترکمنستان و قزاقستان از راه روسیه و ایران به چین، روسیه، ترکیه، جمهوری های قفقاز و اوکراین، این اهمیت اکو- استراتژیک آسیای مرکزی را نشان می دهد. در این راستا، شکل گیری و تشکیل سازمان همکاری شانگهای در اینکه هم تولید کنندگان و هم مصرف کنندگان بزرگ انرژی هستند بسیار جذاب است.

ذخایر نفت و گاز طبیعی در آسیای مرکزی

 

ذخایر گاز

ذخایر نفت

 

کشور

درصد مقایسه با کل جهان

مقدار(تریلیون متر مکعب)

درصد مقایسه با کل جهان

مقدار(میلیارد بشکه)

۱.۷

۱۰۵.۹۰۰

۳.۳

۳۹.۶

قزاقستان

۱.۶

۱۰۲.۳۷۰

%

۵۴۶.

ترکمنستان

۷.۰

۶۵.۶۵۸

%

۵۹۴.

ازبکستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ج) اهمیت ژئو استراتژیک آسیای مرکزی

بیشترِ این منطقه ی ۴ میلیون کیلومتر مربع از آسیای مرکزی، شامل ویژگی و خصوصیت مثبتی در نقطه نظرِ ژئواستراتژیک است که تقریبا تمام آن قلمرو با نظریه ی هارتلند(قلب زمین) از مکیندر، منطبق می باشد از این رو، این(احتمالا به این منطقه اشاره دارد) دارایِ شرایطی ارزشمند برای عملیاتِ دفاع و حمله می باشد. این منطقه، هم برای قلمرو ژئو استراتژیکِ دریایی(با رهبری ایالات متحده و متحدان آن در ناتو و انشعابات آن از جمله پیمان های سیتو(SEATO) و سنتو(CENTO) و هم برای قلمرو ژئو استراتژیکِ قاره ای(با رهبری اتحاد جماهیر شوروی و متحدان آن در پیمان ورشو(WARSAW)یک ضد منطقه(منطقه ای در برابر و مخالف هم) بود. امروزه نیز، همان تفکر، با تغییرِ فرم و مدلی که از فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروی حاصل شده است، قصدِ جایگزین شدن و ماندن در این منطقه را دارد که احتمالا(این امر) قادر به آوردنِ ایالات متحده آمریکا و روسیه در درگیری های ایدئولوژیک و نظامی خواهد بود. تنها گذرگاه برای ورود به آسیای مرکزی توسط قدرت های خارجی ، قفقاز در غرب منطقه است که از طریقِ دریای خزر در دسترس خواهد بود.

جمهوری های آسیای مرکزی جنوبی ترین بخش اتحاد جماهیر شوروی سابق واقع شده اند. تقریبا، یک سوم سرزمین در عرض جغرافیایی ۴۰ درجه شمالی واقع شده است. این جمهوری ها به دامنه کوه های کپه داغ در جنوب،کوه های پامیر و تیان شان در غرب، که برای گذر سخت است و تنها راه هایی با گذرگاه های بلند و گلوگاه های تنگ و باریک هستند، محدود شده اند. از کوشکا، که تقریبا دورترین نقطه ی جنوبی آسیای مرکزی است، یک جاده باریک به افغانستان وجود دارد. ترانزیت و حمل و نقل کالا و مسافران بین منطقه و افغانستان می تواند از این جاده معاوضه بشود.

راه های دریایی دریای خزر ارتباط بین جمهوری های آسیای مرکزی را با قفقاز، ایران و روسیه آسان می کند و به وسیله کانال آبراه ولگا-دن آنها می تواند با آب های آزاد و کشورهای زیادی ارتباط بیابند. در شمال، سرزمین وسیع قزاقستان و زمین پست و کوه های کم ارتفاع آسیای مرکزی را از طریق راه آهن و شبکه های جاده ای با روسیه وصل می کند. این سرزمین بین دو قدرت بزرگ آسیا(چین) و آسیایی-اروپایی(روسیه) و بازیگران منطقه ای مانند ایران ، پاکستان و هند واقع شده است .برای ورود به این سرزمین بسته باید از کشورهای همسایه عبور کنند.

از سوی جنوب بایستی از سرزمین ایران و افغانستان عبور کرد. در وضعیت موجود، عبور از میان کوهستان های افغانستان غیر ممکن است و حضور گسترده نیروهای خارجی به سختی می تواند سازماندهی بشود و مردم منطقه می توانند آنرا مختل کنند. ایران با حضور نیروهای خارجی مخالف است و از نفوذ خود در آن سرزمین محافظت می کند. یکی از دلایل حضور امریکا در افغانستان در شرق و عراق در غرب ایران ( هر دو اشغال شده توسط امریکا) احاطه کردن ایران و روسیه است تا به هارتلندی که در آغاز هزاره سوم تشکیل شده است دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر، سرزمین آسیای مرکزی در شمال با روسیه مجاور است. مطابق با این دلیل، وارد شدن به قلب روسیه فقط از راه آسیای مرکزی ممکن است و این دلیل مخالفت روسیه با حضور هر قدرت خارجی و فرا منطقه ای در منطقه است.

دسترسی به این سرزمین از سوی شرق از طریق عبور کردن از بخش غربی چین (منطقه سین کیانگ اویغور) قابل دسترسی است. چین به هیچ قدرت فرا منطقه ای اجازه نخواهد داد تا در این منطقه بحران ایجاد کنند، از لحاظ جغرافیایی منطقه غربی و از آنجا به آسیای مرکزی بسیار مهم است.

تنها راه وارد شدن به آسیای مرکزی توسط قدرت های خارجی قفقاز در غرب منطقه است که از راه دریای خزر قابل دسترس خواهد بود. این امر دلیلی است برای انکه چرا منطقه ی قفقاز یک وضعیتِ دروازه ای داشته است و دریای خزر نیز خود به سمتِ دروازه ی آسیای مرکزی(بودن) تغییر کرده است.گرجستان در غرب ققفاز در کریدور راه های طبیعی قفقاز واقع شده است و یک مدخلی برای ورود به قفقاز است. در دوران جنگ سرد، به شدت از سوی قدرت های اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو دفاع شد.پس از فروپاشی شوروی، روسیه به سختی تلاش کرد تا آن را حفظ کند، اما بعد از یک دهه، دولت های غربی از طریق راه اندازی انقلاب گل رز به رهبری میخائیل ساکاشویلی در ۲۰۰۳ این موقعیت را تغییر دادند و به غرب اجازه می داد تا وارد قفقاز شوند. تشکیل سازمان همکاری شانگهای در سرزمین آسیای مرکزی و کشورهای همسایه نتیجه این چالش ژئو- استراتژیک بین غرب و شرق است. این نوعی از استراتژی جدید برای مقابله در برابر جنبش های هژمونیک امریکا است.

نتیجه

دو جنبش در آسیای مرکزی و فراتر از آن وجود دارد: یک از این تحرکات، که توسط غرب رهبری می شود، در جهتِ غرب به شرق از دریای سیاه به سمتِ آسیای مرکزی از طریق قفقاز- دریای خزر می باشد و دیگری که توسط روسیه رهبری می شود از شمال به جنوب در جهت عمودی است که محور غرب به شرق را قطع می کند. نقطه مقابلِ این دو، دریای خزر است. بدین ترتیب این امر نشان می دهد که چرا دریای خزر برای هر دو طرف اهمیت دارد. در نتیجه آمریکا برای ورود به این منطقه تلاش می کند، که در سال ۲۰۰۵ توسط ازبکستان اعزام شده است و برای میزبانیِ یک پایگاه هوایی توسط قرقیزستان نیز دعوت شده است. در حالی که قرقیزستان عضو سازمان همکاری شانگهای است، چگونه می تواند بازی در دوجهت مخالف (برای این کشور) ممکن باشد؟ این یک پارادوکس برای سازمان همکاری شانگهای و جمهوری های آسیای مرکزی و سازمان منطقه ای است. روسیه در داخل سازمان های منطقه ایِ امنیتی و اقتصادی، در جهت حذف نفوذ آمریکا در منطقه تلاش کرده و در حال حاضر نیز این تلاش موثر بوده است به این معنا که آمریکا این نفوذ را ندارد. برخی از طرح ها(یا اقدامات) در منطقه وجود دارد که نقشی اساسی در محیط ژئواستراتژیک و امنیتِ آسیای مرکزی ایفا می کنند. در واقع، آینده ی آسیای مرکزی بستگی به نتیجه ی بازی بزرگ جدید میان امریکا و روسیه دارد. ویژگی های اقتصادی، جغرافیای سیاسی و جغرافیای استراتژیکیِ آسیای مرکزی نیز بسیار پیچیده هستند.