مطالعات انسان شناسی یهودیان
مارسی بریک دانن برگردان مرجان یشایایی
نوشتههای مرتبط
مقدمه
انسانشناسی یهودیان مشتمل بر سنت خردگرایانه مطالعات انسانشناسی یهودیان و نتیجه آن مجموعه و نمادی از رفتارها، زبان و رسمهای سوژههای متفاوت و پراکنده مورد بررسی است. انسانشناسانی که یهودیان را مطالعه میکنند، غالبا با این موضوع وارد گفتگو میشوند که مطالعات یهودی چگونه مرزها، روشها و اقدامات مربوط به این رشته را پذیرفتهاند. در در اروپا، اسرائیل یا مثلا آرژانتین، جامعهشناسی و انسانشناسی در مجموعه یک دپارتمان زیر چتر گسترده «علوم اجتماعی» تعریف میشوند. به همین ترتیب، مطالعات انسانشناسی یهودیان تحت عنوانهای متفاوت رشتهای قرار میگیرند که ازجمله آنها میتوان قومشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی را نام برد. موضوع مرکزی دیگر در مطالعات انسانشناسی یهودیان آن است که یهویت به خودی خود چه معنایی دارد، با چه چیز در تعارض است و چگونه میتوان درباره آن گفتگو کرد، چگونه تحول مییابد یا منتقل میشود. انسانشناسی یهودیان لزوما باید با این پرسش آغاز شود که چگونه یهودیت و تمام تعابیر متفاوتی که از آن میشود، در جهان ما معنا مییابد؟
انسانشناسان در مجموع، با تعاریف روحانیون یهودی یا جماعت نخبه یهودیان از مفهوم یهودیت سر سازگاری ندارند و ترجیح میدهند به جای این کار به جستجوی راههای متفاوتی بپردازند که مردم یهودی را با آداب و رسومشان مرنبط میکند یا باعث رد این آداب و رسوم و ایجاد تغییرات در آنها میشود. انسانشناسان اجازه میدهند طبقهبندی از یهودیت و یهودیان از جانب منابع خبری خودشان که گاه به تعاریفی کاملا متفاوت از تعاریف نخبگان یهودی بهخصوص روحانیون یهودی از این مقوله رسیدهاند، برجسته شود.
نمادهای انسانشناسانه از یهودیت به شکل ادبیات عامهپسند، نمایشهای تاتری یا موزهای یا مطالب منتشرشده تحقیقی در موضوع قومنگاری و نشریات علمی هستند.
بررسیهای عمومی
برررسی این موضوع، مانند بررسی مجموعهای که بهدست هاروی گلدنبرگ (گلدنبرگ ۱۹۸۷)، از اولین انسانشناسان زندگی یهودی، تدوین شده است، معمولا با این اصل شروع میشود که چگونه رشته مدرن دانشگاهی انسانشناسی زمانی دراز موضوع یهودیت را نادیده گرفته است و چگونه مطالعات یهودی روزگاری از ارزش سهم انسانشناسی غافل بودهاند. بررسیها به ارتباط بین انسانشناسی و یهودیت گاه از منظری متفاوت نگاه میکنند. به عنوان مثال، گلدنبرگ ۱۹۹۸ این سوال را مطرح میکند که چگونه مطالعات یهودی بهتر میتواند روشها و نظریات انسانشناسانه در تعامل با موضوعات یهودی را به نوعی وحدت و همگرایی برساند. اغلب مجموعههای بزرگ این سوال مربوط به رشته انسانشناسی را به صورت دغدغهای صریح بیان میکنند. به عنوان مثال همانطور که در مقاله بوستان ۲۰۱۱، مجموعهای از مقالات متاخر که نتیجه یک سال گفتگوی تازیخشناسان و انسانشناسان تحت نظارت مرکز مطالعات پیشرفته یهودی دانشگاه پنسیلوانیا است، آمده، پل بینرشتهای بین تاریخ و انسانشناسی به طرز چشمگیری برآمده از ضرورت وجود این پل برای انجام مطالعات یهودی است. در زمان مطالعه یهودیان، نمیتوان این مردم را آنطور که بسیاری از مطالعات اولیه انسانشناسی دانستهاند، مردمی بدون تاریخ تعریف کرد. چالش دیگر روششناختی و خردگرایانه درباره رویکرد انسانشناسانه به یهودیت، این سوال را مطرح میکند که چگونه میتوان در مطالعه متنی و طرحهای قومنگاری و فرهنگ یهودی نوشتاری تاریخی نخبگان یهودی با بیشتر سوژههای غیرنوشتاری انسانشناسانه ابتدایی همگرایی ایجاد کرد. فقدان مطالعات انسانشناسانه یهودیان در در سالهای ابتدایی برآمدن این رشته را میتوان به تمرکزی دانست که انسانشناسی مدرن بر مردمان بدون کتابت داشته است.بویارین، ۱۹۹۱، از اولین افرادی بود که پیشنهاد کرد باید یک بررسی عمیق از فرضیات انسانشناسانه که ربطی با مطالعات یهودی دارند، به خصوص فرضیاتی درباره فرهنگ مکتوب و شفاهی این رشته صورت پذیرد.
آنچه خوانید ترجمهای ازمقدمه کتاب
است که آخرین بار در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵ بازبینی شده است. در کتاب تلاش شده تا جایگاه انسانشناسی خردورزانه در مطالعات یهودی به بحث گذاشته شود.
Anthropology of the Jews
Marcy Brink-Danan
http://www.oxfordbibliographies.comمنبع: