قاسم خان، علیرضا (۱۳۹۱) انسان، سینما، شهر، نشر روزنه
کتاب انسان، سینما، شهر، مجموعه ای از گفت و گوهای علیرضا قاسم خان با ۱۰ نفر از شخصیت های فرهنگی و دانشگاهی ایران است که هر یک از نگاه خود به بررسی این سه پدیده و در ارتباط با هم پرداخته اند. اگر سینما را یک دال بدانیم که تمام زندگی ما را در حال حاضر پر کرده است سوال های زیادی در رابطه با آن پیش می آید. مطمئنا وجود سینما به مدرنیته و تکنولوژی ارتباط دارد اگر انسان به تکنولوژیی پیشرفته دست پیدا نکرده بود از سینما هم خبری نبود. شهر بخش اساسی مدرنیته را تشکیل می دهد که منجر به تغییر زیستگاه انسان می شود. حالا که زیستگاه انسان را شهرها تشکیل می دهند انسان به گونه ایی دیگر در رابطه با خودش فکر می کند که می خواهیم بدانیم سینما در این جا چه نقشی را ایفا می کند؟ در ابتدا باید توان اندیشیدن درباره ی سینما که به شهر و رابطه اش با انسان می پردازد، را داشته باشیم. اما در حال حاضر انسان در حضور سینما زندگی می کند که به راحتی نمی تواند این ابزار خلاق را معضل دار کند. به هر حال ناچاریم سینما را در کلیتش و انضمامیتی که با کل زندگی دارد را بشناسیم.
نوشتههای مرتبط
قاسم خان گفت و گوها را با دکترناصر فکوهی استاد دانشگاه و انسان شناس برجسته، محمد بهشتی، معمار، شهرساز که معمار سینمای پس از انقلاب نیز هست، مازیار اسلامی منتقد در حوزه فرهنگ و سینما، دکتر فرزان سجودی استاد دانشگاه هنر و محقق حوزه نشانه شناسی، محمد تهامی نژاد محقق توانای سینما و به ویژه سینمای مستند، دکتر امیرعلی نجومیان استاد دانشگاه در حوزه مطالعات فرهنگی و نقد ادبی، سیاوش جمادی، محقق حوزه سینما و فلسفه، دکترابوالحسن ریاضی استاد دانشگاه و محقق مسائل شهری، دکتر فرهاد ساسانی محقق در حوزه نشانه شناسی و مطالعات فرهنگی و شادمهر راستین انجام داده است.
سوالاتی که از محمد بهشتی می شود به رابطه انسان و شهر می پردازد. بهشتی معمار است و شهر را از دیدگاه معماری نگاه می کند. او به وجه اجتماعی انسان که با شهر نسبت دارد اشاره می کند و باور دارد که نه تنها سینما بلکه اکثر هنرها در شهر به وجود آمده اند. از آنجا که هنرها در زندگی روستاییان و عشایر خیلی ساده به منصه ظهور رسیدند. دیدگاه بهشتی این است که سینماگران ایرانی، شهر، ویژگی های یک خیابان را نمی شناسند و هنگامی که نقاط مختلف شهر شناخته نشود هیچ جا با جای دیگر فرق نخواهد داشت. در نتیجه سینماگر اقدام به ساخت فیلمی می کند که همخوانی با مکان قصه ندارد.
محمد تهامی در رابطه با ارتباط شهر و سینما رویکردی تاریخی دارد. در این گفت و گو شهر تهران مد نظر است. تهامی به این اشاره می کند که تا قبل از مسعود کیمیایی و نسل او، شهر تهران هویت چندان مشخصی نداشت.
در دیدگاه سیاوش جمادی فلسفه و ادبیات در شهر به یکدیگر نزدیک می شوند. جمادی می گوید: هیچ اثر ادبی یا فلسفی در خلاء زاده نمی شود. هر اثری از زمینه، زمانه یا وضعیتی برآمده است، حتی اگر در نهایت به اعلاء علیین یا حقایقی فرازمانی و فراتاریخی برسد.
امیر علی نجومیان به این موضوع می پردازد که تصور انسان امروز بدون فضاهای شهر ممکن نیست. او می گوید: سینما و شهر در دوران مدرن به واسطه ساختار تکنولوژی به هم گره می خورند و در دوره پست مدرن به واسطه حکومت تصویر بر تفکر انسان پست مدرن، ارتباط انسا نبا سینما نزدیک تر می شود. یعنی به تعبیری ما دیگر در دنیای پست مدرن، به واسطه سینما و تصویر، شهر و انسان را می شناسیم. یعنی انسان و شهر نتیجه تصویر و بازنمایی می شوند و آنچه می ماند بازنمایی است. من بسیاری از شهرهای دنیا را ندیده ام و لی از طریق سینما با آنها آشنا هستم. نیویورک جزو شهرهایی است که در واقع بیش از آن که یک شهر واقعی باشد، یک شهر مجازی از طریق تصاویری است که سینما برای ما ساخته است، سانفرانسیسکو و لندن نیز همین طور. پس سینما خودش شکل دهنده شهر می شود. در واقع سینما زاییده شهر یا بهتر بگویم تصویر شهر بود و امروز به نظر می رسد که شهر و انسان زاییده سینما هستند. پس ما یک حرکت از مدرنیته به پست مدرن داریم که رابطه و نسبت بین انسان و شهر را با سینما معکوس می کند. در مدرنیته انسان مدرن و شهر مدرن سینما را می سازد و در وضعیت پست مدرن سینما، انسان و شهر را می سازد.
و دکتر فکوهی رویکردی انسان شناختی به ارتباط انسان و شهر دارد. فکوهی باور دارد که شهر و انسان مفاهیمی کهن هستند؛ از آنجا که حداقل ۷۰۰۰ سال پیش پدیده ای با عنوان شهر و تمدن وجود داشته که در متون تاریخی و همه روایت ها و اسطوره ها و حتی ادبیات کلاسیک یونان باستان تا دوره معاصر از شهر نام برده شده است. فکوهی به این اشاره می کند که یک انسان شناس زمانی بخواهد به رابطه انسان و شهر بپردازد برایش عمدتا روزمرگی چه فضای روزمره چه زمان روزمره مهم است. به هر حال انسان در قالب های روزمره در حال زیستن است. در جایی زندگی می کند که به آن سکونت گاه گفته می شود، از یک سری شریان های شهر ی عبور می کند که به آن ها شریان های حمل و نقلی گفته می شود، و به جز سکونت و کار انسان باید تفریح، استراحت و اوقات فراغت هم داشته باشد و این اوقات فراغت هم فضاهایی را در شهر داراست که به آن فضاهای فراغتی شهر گفته می شود این انسان با این فضاها هم یک رابطه مشخص دارد. تحلیل این روابط مجموعه ای است از روابط زمانی و مکانی که تحلیل این روابط در رویکرد فکوهی برای یک انسان شناس بسیار مهم است چون این روابط کلید اصلی فهم میزان رضایتمندی یک شهروند است.
فکوهی به این نیز اشاره می کند که گذار به طرف رسانه ای تر شدن شهرها و روابط و سیبرنتیک شدن آن ها اصلا به این معنا نیست که سایر روابط از بین خواهد رفت. بنابراین سناریوهایی که جهان عاری و خالی از روابط فیزیکی را تصویر می کنند واقع بینانه نیستند.