انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درک بهتر احساسات سایر افراد توسط خوانندگان متون ادبی تخیلی

تحقیقات انجام گرفته توسط بنیاد علوم اجتماعی آمریکا نشان داده است که اشخاصی که رمان های نویسندگانی نظیر تونی موریسون و هارپر لی را مطالعه نموده اند در آزمون تئوری ذهنی نتیجه مطلوب تری از طرفداران ژانرهای ادبی دیگر، بدست آورده اند.

تخیل ادبی که توسط طرفداران رمان های هارپرلی و تونی موریسون صورت می گیرد موجب ارتقاء درک خوانندگان نسبت به احساسات سایر افراد می گردد. طبق تحقیقات اخیر نویسندگان سایر گونه¬های غیر تخیلی نظیر آثار دانیل استیل و کلیف کلاستر چنین تاثیراتی را بروز نداده اند.

پژوهش های آکادمیک صورت گرفته توسط امانوئل کاستانو و دیوید کید در مکتب جدید تحقیقات اجتماعی نیویورک بر روی بیش از هزار نفر شرکت کننده تحت عنوان آزمون تشخیص نویسنده جهت سنجش میزان خیال پردازی پاسخگویان با توجه به نام نویسندگانی بود که در لیست در اختیار ایشان قرار گرفته شده بود.

لیست شامل دو بخش توام با نام مولف و بدون نام بوده و بر اساس نویسندگان ادبی معروف مانند موریسون و همچنین به نویسندگانی که به ژانر (گونه) کاسلر و استیل نزدیک تر بودند تنظیم شده بود.

شرکت کنندگان سپس به آزمون خواندن ذهن از طریق نگاه فراخوانده شدند و در این آزمون از ایشان درخواست شد که چهار نوع مختلف حس را با تصاویری که می بینند همسان کنند.

در نوشتاری که توسط مجله روان شناسی، زیباشناسی خلاقیت و هنر منتشر شده بود، تحقیقات دانشگاهی آشکار ساخت که افرادی که بیشتر قادر به بهره گیری از خلاقیت ادبی و تشخیص نویسندگان داخل لیست بودند نتایج بهتری را در ادراک احساس دیگران بدست آوردند که این موضوع به عنوان نظریه ذهن شناخته شده است.

ژانر تخیلی بر روی کاغذ به صورت تمرکز بر موضوعات خاص و تکیه بر نسبیت در طرح های فرمولیزه می-باشد. در حالیکه تخیل ادبی بیشتر از آنکه بخواهد بر روی طرح یا سری موضوعات خاص تمرکز کند، بر اساس کیفیت زیبایی شناسی بیشتر و توسعه شخصیت می باشد.

نتایج نشانگر این است که نمایش دادن ادبی (به استثنای نوع تخیلی) بطور مثبتی بر روی پیشگویی اجرای آزمون تئوری ذهن موثر است، در صورتیکه شمارش متغیرهای جمعیت شناسی شبیه سن، جنسیت، اکتسابات آموزشی، رشته های تحصیلات تکمیلی و تلقین خویش انگارانه و … بر روی برگه کاغذ نوشته شده بود. البته اینکه چگونه ارتباط بین ژانر ادبی و ژانر تخیلی در ذهن نهادینه می شود موضوع دیگری است.

چنین نتیجه گیری می شود که ظهور یافته های تحقیق بیشتر از اینکه به حالت صریح و واضح باشد بصورت تلویحی بوده است.

پیچیدگی های دانش اجتماعی و چرخش شخصیت ها خواننده را ترغیب می کند تا نگرش تفسیری چندگانه را در شخصیت ها تنظیم و نظاره کرده و به صورت ذهنی و روحی تعبیر کند.

کاستانو و کید اخیراً تحقیقی را بر مبنای استخراج اطلاعات خوانندگان بر اساس مطالعه انواع رمان و متعاقب آن توانمندی ایشان در درک احساسات دیگران انجام دادند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خوانندگان ادبیات تخیلی بیشترین امتیاز را در این خصوص کسب نموده اند.

آخرین پژوهش ایشان بر اساس پاسخ تشخیص به احساسات دیگران در زندگی روزمره این افراد انجام گرفت.

بنا بر پژوهش کاستانو چنین برداشت می شود که بهترین مسئله سنجش میزان تخیلی است که در زندگی روزمره در معرض نمایش قرار گرفته و چگونگی فرایند اثر گذاری آن می باشد.

در تحقیقات کید در سال ۲۰۱۳ بیشترین تمرکز بر روی این پرسش بود که آیا خواندن آثار تخیلی می تواند به بهبود نظریه ذهن کمک کند (حد اقل در متون خوانش سریع) یا نه؟

شواهدی بدست آمده موضوع مذکور را تایید می کرد اما این تاثیر صرفاً بر روی شرکت کنندگان آثار ادبی تخیلی سنجیده شده بود ولی در مواردی که مصاحبه شوندگان خواننده آثار مردم پسند تخیلی بودند موارد مشابهی مشاهده نگردید.

بنا بر اظهارات کید در این زمان از تکنیک آنالیز فاکتوری برای دو گروه بزرگ (هر کدام بالغ بر ۸۵۰ نمونه غیرمستقل) جهت آزمودن الگوی تشخیص مولف استفاده گردید.

کید تاکید کرد که مستنداتی در ارتباط با دو خوشه از مولفین تحت دو گروه ادبی و مردم پسند تهیه شده بود. پس از آن سطح آشنایی بین هر گروه از تخیل که بستگی به تئوری اجرای ذهن داشت مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج حاصله از سه نمونه غیرمستقل نشان داد که آشنایی با نوع ادبی – تخیلی، (نه صرفاً تخیلی) به نحو قابل اعتماد تری در اجرای تئوری ذهن قابل پیش بینی و اتکا می باشد.

آخرین شواهدی که کید به آن دست یافت نشان داد که تمام انواع تخیلی سازوکار روان شناختی واحدی را بروز نمی دهند.

در محیط های دانشگاهی تمایل به تمرکز زیاد بر روی تخیل ادبیاتی مشاهده نمی شود. کاستانو چنین ابراز داشت که: “هنگامی که راههای مختلفی برای بیان یک داستان وجود دارد، در خصوص آن چگونه می توان اظهار نظر کرد؟ در حالیکه راههای مشخصی برای تبیین واقعیات اجتماعی وجود دارد. تخیل ادبی که از آن نام برده شد در صدد به چالش کشیدن مسائل اجتماعی است و شخصیت های داستان دارای مقاومت در برابر چهارچوب ها هستند. از طرفی دیگر در ژانر تخیلی عامه پسند ، از تیپ های شخصیتی استفاده می شود که به سرعت خواننده را متوجه می کنند که چه اتفاقی خواهد افتاد. این همان نکته ای است که ما در مورد جهان اجتماعی می شناسیم و اینکه چگونه هویت چگونه هویت ملی و فرهنگی شکل می گیرد.”

کید بر این عقیده است که : “نمی توان اظهار داشت که خواندن گونه های تخیلی عامه پسند بر مبنای استدلال دیگران فاقد فایده یا حس لذت بردن ایشان می باشد. همچنین نقاط واضح، شفاف و قابل اثبات جهت تمایز بین گونه های ادبی یا عامه پسند تخیلی وجود ندارد.” در مقابل پیشنهاد شده است که تمایز بین ارتباط پیچیده ادبیات و ژانر تخیلی در جهت درک این موضوع که درگیری با امور تخیلی تا چه حد بر روی اندیشه افراد تاثیرگذار است، می تواند مفید واقع شود. تحقیقات آکادمیک در صدد است که نشان دهد که یادگیری و تدریس ادبیات تا چه حد به بهبود تئوری ذهن کمک می کند.

نهایتاً کاستانو بر این عقیده است که : ” نمی شود چنین اذعان داشت که زیبایی شناسی کودکانه آثار دن دلیلو برای افراد کاملاً مفید می باشد، اما می توان تصور نمود که تئوری ذهن و فرآیند آن با شناخت کمبود ها چگونه شخصیت فردی ایشان را تغذیه می کند.”

https://www.theguardian.com/books/2016/aug/23/literary-fiction-readers-understand-others-emotions-better-study-finds