کامران مرادی
پرداخت لاکان به امر خیالی به چند دلیل حائز اهمیت است؛ علاوه بر اینکه از آن بهعنوان اولین نوآوری وی یاد میشود، بهنوعی محور اصلی جنبش بازگشت به فروید است چراکه اساس آن پرداخت به اگوست. همچنین پرداخت به امر خیالی بنیانی را برای تمایز لاکانی میان سوژه و اگو فراهم میآورد. لاکان به دنبال تقابل با رویکردهای اگو محور است، رویکردهای که از اگو بهمثابه کلیتی یکپارچه یاد میکنند و آن را منسجم و حتی خود بنیاد میانگارند درحالیکه برای لاکان این تلقی از اگو افسانهای بیش نیست. مرکزیت استدلال لاکان را مرحلهی آینهای (Mirror Stage) تشکیل میدهد که مطابق با آن کودک (سوژه) بعد از دیدن تصویر خود در آینه دچار توهمی از یکپارچگی خود میگردد (الیوت،۱۹۹۴: ۲۹).
نوشتههای مرتبط
لاکان نخستین بار در مقالهای به نام «مرحلهای آینهای» که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد از مرحلهی آینهای بهعنوان اصلیترین مفهوم در توضیح امر خیالی صحبت میکند. این مقاله نیز مانند اغلب نوشتههای لاکان مورد تعداد بیشماری از ارجاعات و اشارات قرار گرفت. تأثیرات این مقاله از روانکاوی فراتر رفت و حوزههای گوناگونی اعم از مطالعات فرهنگی، مطالعات زنان، سینما و نقد ادبی را متأثر ساخت. اهمیت کار لاکان ناشی از این بود که او مرحلهای از رشد کودک را بهعنوان نظریهای در باب ساخت یابی خیالی اگو بهعنوان امری متمایز از سوژه مطرح میکند؛ به شکلی که تأثیرات آن فراتر از مرزهای رشتهای حرکت کرده و آن مرزها را کمرنگ مینماید. بنابراین میتوان اذعان داشت (البته با تسامح) که آرای لاکان بر پیدایش و رشد معرفت فرا رشتهای (Interdisciplinary) نیز مؤثر بودهاست.
«لاکان اهمیت تأکید بر مرحلهی آینهای را این نکته میداند که روانکاوی چگونه به درک و صورتبندی مفهوم من (I) رسیده است و همچنین این درک و تلقی از «من» در تقابل با هر خوانش فلسفیست که خودآگاهی را اولویت بخشیده -همچون روانکاوی اکزستانسیال سارتر» (پاین،۱۹۹۳: ۲۷)؛ بنابراین یکی دیگر از اهمیتهای پرداخت لاکان به امر خیالی، مشخص کردن تمایز آرای او هم با رویکردهای روانکاوانهی دیگر و هم با رویکردهای فلسفی که تلقی هستیشناسانهی آنها از انسان بهمثابه کلیتی یکپارچه یا خود بنیاد و یا شناساگر است (مانند آرای فیلسوفانی چون دکارت، کانت، هایدگر، سارتر و…). بهاینترتیب نقطه آغاز کار لاکان بهنوعی نقطهی تمایز بخشیِ کار وی نیز بود. این تمایز بخشی به معناهای مختلفی روی داد. معنای نخست آن تمایز نظری لاکان با رویکردهای دیگر بود و معنای دوم آن تمایزیست که میان اگو و سوژه قائل است.
همانگونه که بیان کردیم لاکان میان اگو و سوژه تمایز قائل است و اگو را معادل سوژه نمیداند؛ چراکه سوژه صرفاً بازنمایی مادی نیست، بلکه فراتر از آن میباشد. به تعبیر لاکان اگو تأثیر تصویر است و ماهیتی خیالی دارد (لاکان، ۱۹۷۷: ۲۷). اگو محصول رابطهی خیالی کودک (سوژه) با تصویر خیالی خود در مرحلهی آینهای است، درحالیکه برای شکلگیری سوژه رویدادهای دیگری مستلزم رخ دادن هستند. بهعلاوه تمایزی میان اگو و سوژه را میتوان بهعنوان یکی از دلایل گفتمان ساز بودن لاکان قلمداد کرد؛ چراکه باوجود تأثیرپذیری لاکان از فروید، تأکید لاکان برخلاف فروید که بر اگو متمرکز بود بر تکوین سوژه بهمثابه امری متمایز از اگو متمرکز است. همچنین این تأکید لاکان گذاری از تحلیل فرایندی و رابطه محور بهسوی تحلیل ساختاری میباشد؛ چراکه پرداخت لاکان به تکوین ناخودآگاه و سوژه پرداختی ساختاریست.
گفتمان لاکانی، گفتمان معرفتشناسی را که سالها بر پارادایم مدرن حاکم بوده به چالش میکشد؛ گفتمانی که حتی فروید بهعنوان پدر فلسفی لاکان نیز در زمرهی آن قرار میگیرد. دکتر کرامت مولی این تقابل را اینگونه توصیف میکند که:
«از آغاز دوران تجدد حیات فرهنگی (رنسانس) که دکارت در رأس آن قرار دارد اگو بهمثابه من نفسانی یا خود همواره فاعل شناسا بهحساب آمده است و آن را قوهی فاهمهی آدمی دانستهاند. این امر در مورد فروید هم صدق میکند چراکه وی در اولین تقسیمبندی خود در مورد انسان، آن را به سه قسمت ناخودآگاه، نیمه آگاه و آگاه تقسیم میکند و اگو را جایگاه و مرکز اصلی ادراک و آگاهی قرار میدهد. درحالیکه برای لاکان اگو نهتنها مدخلیتی در قوهی فاهمه ندارد بلکه ذات آن در غفلت است»(مولی،۱۳۸۳: ۱۵۰)
بنابراین مطالعهی مرحلهی آینهای برای لاکان فرصتی بود تا به سلطهی اگو محوری بر فلسفه و هستیشناسی پایان دهد (همان).
مرحلهی آینهای هستهی اصلی امرخیالی را تشکیل میدهد، چون امرخیالی زمانی آغاز به شکلگیری میکند که فرد برای نخستین بار بازتاب تصویر خود را در آینه میبیند. لازم به تذکر است که آینه استعاره از هر آن چیزیست که تصویر کودک (سوژه) را بازتاب میدهد که میتواند آینه و یا صورت مادر و یا هر چیز دیگری باشد. لاکان این فرایند را مرحلهی آینهای مینامد.
مرحلهی آینهای مرحلهای پیشا ادیپی و پیشازبانی است و نوزاد طی آن خود را بهمثابه شخصی منفرد بازمیشناسد (بارکر،۲۰۰۳: ۱۰۸). این مرحله در بازهی شیش ماهگی تا هجدهماهگی کودک رخ میدهد و ممکن است فرایند تکوین آن تا سهسالگی نیز طول بکشد. طی این مرحله وجهی از روان و نفس انسان که فروید آن را اگو مینامد شکل مییابد (مولی،۱۳۸۳: ۱۴۸).
نوزاد در بدو تولد کالبد خود را به شکلی منفصل و غیر یکپارچه و بهصورت اجزایی جدا از هم حس میکند. همچنین به علت همین انفصال کالبدی بهشدت به والدین وابسته است و در ارضای نیازهایش به آنها نیازمند است؛ بنابراین درک نوزاد در بدو تولد از خود شامل کالبدی ناهماهنگ و موجودی وابسته بودن میشود. این خلأها و کاستیها برای وی اصلاً خوشایند نیست. چراکه کودک اجزای بندش را بهمثابه ابژههای ارضای میل تلقی میکند، مثلاً دهان برای او بهمثابه ابژهی همآمیزی و تغذیه با مادر تعریف میگردد؛ بنابراین جدایی کالبد انفصال رانشهارا در پی دارد که این عدم هماهنگی در رانشهای کودک منشأ اصلی اضطراب و هراس وی را تشکیل میدهد (همان:۱۵۲). این هراس محرک اصلی برای مرحلهی آینهای است؛ بنابراین اولین مواجه کودک با تصویر خود نویدبخش یک پیروزی میباشد. کودک بهواسطهی بازتاب تصویر خودش نخستین بار خود را بهعنوان کلیتی یکپارچه بازمیشناسد و با تصویر خودش بهمثابه اگوی ایده آل اینهمانی میکند. این بازشناسی بهمنزلهی رهایی از تمام ناخرسندیهای گذشته است و حس تسلط بر کالبد نیز بر کودک القا میشود. همچنین میپندارد که با دستیابی به این تسلط و یکپارچگی باعث رضایت مادر بهمثابه دیگری میگردد. لذا کودک در شور و شعف و شادی غرق میشود چراکه میپندارد به پیروزی بزرگی دستیافتهاست؛ اما تمامی این شور و شعفها راه به بیراه میبرند چراکه تسلط و یکپارچگی کودک ازنظر لاکان سرابی بیش نیست. «این احساس تسلط بهزعم لاکان نوعی پیشدستی است که به میل کودک به کنترل و تسلط واقعیتی خیالی میبخشد» (همان:۱۵۳). این خیال تسلط آنقدر وسوسه کننده و جذاب است که کودک بهراحتی قادر به دست کشیدن از آن نیست. توهم یکپارچگی کالبد و تسلط و استقلال کودک زمانی رخ میدهد که واقعاً وی آمادهی پذیرش این استقلال نمیباشد چراکه وی هنوز برای ارضای اولیهترین نیازهایش به والدین محتاج است.
مرکزیترین نکتهی مرحلهی آینهای این است که کودک در مواجهه اولیه با تصویر خودش، خودش را بهمثابه دیگری –که در خارج از خود او قرار دارد بازمیشناسد؛ یعنی اولین مواجه انسان با دیگری موجب شکلگیری ساحتی خیالی و پارانویک (توهمی) و درنهایت شکلگیری اگو میگردد. میتوان نتیجهگرفت دو مکانیسم اصلی شکلگیری اگو عبارتاند از: مواجه با خود بهمثابه دیگری و اینهمانی با تصویر خود در آینه-که بهعنوان دیگری تلقیاش کردیم. همچنین میتوان اساس اگو را در خیالی بودن آن دانست به زبان دیگر دیسکور اگو اساساً خیالی و آمیخته با توهمی غیرواقعی است. این نتایج انتقادات شدیدی را بر هستیشناسی و معرفتشناسیهای اگو محور وارد میکند و عملاً آنها را به غیرواقعی بودن و آمیخته بودن با متافیزیک به معنی دریدای کلمه متهم میگرداند.
نکتهی دیگر در مرحلهی آینهای متوجه رابطهی کودک و فرزند است. با شکلگیری اگوی کودک، او خود را بهعنوان عنصری جدا از مادر تعریف میکند؛ درواقع وحدانیتی که میان کودک و مادر در مرحلهی پیشاادیپی وجود داشت بعدازاینکه کودک خود را بهمثابه عنصر جداشده بازمیشناسد دچار دگرگونی اساسی میگردد. کودک همچنین مادر را نیز بهعنوان موجودی جدا از خود درک میکند، یعنی بازتعریف مادر بهمثابه دیگری (کوچک). این فرایند باعث شکلگیری توهم خیالی دیگری نیز میشود. به این شکل که کودک در این مرحله میپندارد میل مادر (دیگری) بهتمامی متوجه اوست. بدین ترتیب در ساحت خیالی، کودک و مادر بهمثابه دیگری کوچک درگیر رابطهای دوجانبه یا خطی هستند. لاکان بهتبع فروید این رابطه را صرفاً محبتآمیز نمیداند و معتقد است این رابطه حاوی خشونت نیز هست، یا به تعبیر فرویدی حاوی مهراکین (هم محبتآمیز هم خصومتآمیز) است. لاکان این رابطه را به مبارزهی مرگباری همانند مبارزهی ارباب و بندهی هگل تشبیه میکند (همان: ۱۵۵)
اینهمانی از فرماسیونها و مکانیسمهای اصلی امرخیالیست. فرایند اینهمانی به این شکل است که ابژهای را در دیگری موضوع قرار داده و در پی این باشیم که آن ابژه را مال خود کنیم. انسان نخستین اینهمانی را با تصویر خود در آینه انجام میدهد و بعد از مرحلهی آینهای فرایند اینهمانی با افراد و ابژههای دیگر انجام میدهد. تصاویر و ابژهها و دیگریهایی که سوژه با آنها اینهمانی میکند درواقع اگوهای ایدهآلی هستند که سوژه درصدد تبدیلشدن به آن است؛ البته تبدیلشدنی خیالی، چون دیسکورس (گفتمان) اگو ساحت خیالی است.
از ویژگیهای دیگر اگوی خیالی میتوان عدم نسبت دادن نقص به خود را نام برد. اگو همواره از حقانیت خود دفاع میکند، دفاع از حقانیتی که ذات آن خیالی است و انسان را به بیراه میکشاند و او را از خویشتن خویش بهمثابه هستنده دور میسازد و درگیر وضعیتهای غیر نرمالی مانند خودشیفتگی (Narcisse) میکند. دفاع از حقانیت مشخصاً در خودشیفتگی وجود دارد و بهنوعی از سمپتومهای خودشیفتگیست. بنابراین دفاع از خود نیز در ساحت خیالی جای میگیرد. به همین علت است که نیچه بیان دارد «هیچگاه دوست نداشتهام از خود دفاع کنم». باید توجه داشت در روانکاوی به دو معنی از مفهوم خودشیفتگی استفاده میشود. در معنای اول خودشیفتگی مرحلهای از رشد کودک است و در معنای دوم خودشیفتگی به یک اختلال روانی اشاره دارد. در معنای اختلال آن خودشیفتگی فرد را از قبول مسئولیت هستنده بودن و همچنین تلاش برای هویتیابی بازمیدارد و در رشد روانی کودک، مانع تقبل نام پدری و رخ دادن کستراسیون (Castration) (اختگی) و درنهایت ورود به ساحت نمادین بازمیدارد. در همین راستا میتوان مهمترین کژکارکرد خودشیفتگی را ممانعت از خطخوردگی سوژه و گذار از اگومحور بودن به سوژهی خطخورده بودگیدانست. به زبان دیگر از شکلگیری سوژهی لاکانی جلوگیری میکند.
تأثیر مرحلهی آینهای لاکان بسیار گسترده بود و علاوه بر روانکاوی بالینی تأثیر بسزایی در حوزههای خارج از اتاق روانکاوی بهجای نهاد. در حوزهی رواندرمانی و روانکاوی مرحلهای آینهای را میتوان امضای و برند روانکاوی لاکانی دانست، به شکلی که روانکاوان لاکانی طی درمان در صورت لزوم مرحلهای آینهای را بازسازی میکنند؛ اما عمده تأثیر فراروانکاوی این مفهوم خاص لاکان بر حوزههای مطالعات فرهنگی و ادبی و علل خصوص سینما و نقد فیلم وارد شد و امروزه میتوان از نقد روانکاوانهی لاکانی در این حوزههای بهمثابه یک پارادایم سخن گفت.
در مطالعاتفرهنگی عمده تأثیر مرحلهی آینهای متوجه شکلگیری هویت است، به این مسئله که هویت فرد بهمثابه سوژهای در فرهنگ چگونه ساخت مییابد میپردازد. در این فرایند افراد خود را در آینهی فرهنگ بازمیشناسند و بازشناسی باعث ساخت یابی سوژهی فرهنگی میگردد. این ایده اغلب متأثر از آرای آلتوسر است که نظریات لاکان را در تحلیل ایدئولوژی به کار میبرد. تری ایگلتون کاربرد مرحلهی آینهای در پرداخت آلتوسر به ایدئولوژی را اینگونه نشان میدهد:
در قلمرو ایدئولوژیک نیز فاعل یا سوژهی انسانی از وضع راستین پراکندگی یا تمرکز گریزی خود فراتر میرود و تصویری منسجم و تسلیبخش از خود مییابد که در «آینهی» گفتمان ایدئولوژیک مسلط بازتاب پیدا میکند. آنگاه مسلح به این خودِ خیالی، قادر است به شیوههایی عمل کند که ازلحاظ اجتماعی مقبول باشد (ایگلتون، ۲۲۰:۱۳۸۱).
بهعلاوه ازآنجاکه خواستگاه مطالعات فرهنگی نقد ادبیست، تأثیرپذیری نقد ادبی بهصورت غیرمستقیم تأثیرپذیری مطالعات فرهنگی را نیز شامل میشود. درواقع شرح لاکان از ساخت یابی اگو و امرخیالی در رابطهی شکلگیری سوژهی درمتن و روابط میان کارکترها و همچنین رابطهای که خواننده با متن برقرار میکند تأثیر عمدهای داشته است.
در حوزهی سینما این تأثیرات شدیدتر و متنوعتر است به شکلی که آرای لاکان پرداخت به سینما را بهکلی دگرگون ساخته است. اندیشهی لاکان نظریهی سینما و نقد فیلم را که متوجه محتوا بود را بهسوی تحلیلهایی نوین و فرمیک سوق داد که مطابق با آن به تأثیرات متقابل فیلم و مخاطب، نقش مخاطب در خوانشهایی که از فیلم متبادر میشود و درنهایت چگونگی شکلگیری هویت مخاطب و کارکترها پرداخته میشود. کسانی مانند لوی بودری متأثر از لاکان معتقد بودند که مکانیسم سینما جایگاه ما را بهمثابه تماشاگر فیلم و بهواسطهی جایگاه دوربین و فرایند نمایش شکل میبخشند (هومر ۲۰۰۵). علاوه بر بودری کریستین متز در اثر خود «دلالتگر خیالی» (The Imaginary Signifaier) اظهار دارد که برخورد بیننده با صحنه هم در مقام درک کنندهی غایب است و هم درک کنندهی کاملاً حاضر، چراکه وی بهواسطهی نگاهش در فیلم حاضر است (متز،۱۹۸۲: ۵۴). درواقع این نظریات، پردهی سینما را بهمثابه آینهای میانگارند که مخاطب در آن در پی بازشناسی هویت خود در فیلم است. در این حوزه هم، آرای لاکان دگرگونی گستردهای ایجاد کرد و درنهایت به شکلگیری و سلطهی نقد روانکاوانهی لاکانی فیلم و سینما گشت. عمدهترین تأثیر لاکان بر این حوزه افزایش توجه به سختافزارهای سینما است. بهعنوانمثال توجه به پردهی سینما بهمثابهآینه و یا نسبت دادن نگاه خیره به دوربین و یا حتی توجه به جایگاهی که مخاطب در سینما به فیلم مینگرد.
منابع:
Barker,cheris. 2003. cultural studies Theory and Practice, secend editition, Sega publications Ltd, london
Elliott, Anthony.1994. Psychoanalytic Theory. Oxford. Blackwell.
Homer, Sean. 2005 0″Jacques Lacan: Routledge Critical Thinkers. Oxon, UK: Routledge
lacan,Jacques.1977 Ecrits. Alansheridan,trans.london:tavistockPublicatios, 1977
Metz,c. 1982. The imaginary signifaier: Psychoanalysis and cinema Payne,Michael 1993. Reading Theory:An Introduction to Lacan,derrida and Kristeva. Cambridge:Blackwell Publishers,Usa
ایگلتون تری ۱۳۸۱: درآمدی بر ایدئولوژی؛ ترجمه اکبر معصوم بیگی- تهران نشر آگه
موللی کرامت ۱۳۸۳: مبانی روانکاوی فروید-لاکان. تهران نشر نی
– منظور لاکان از اختگی یا کستراسیون، اختگی نمادین است که طی آن کودک تناهی و محدودیتهای خود را میپذیرد. این فرایند را در بخش بعدی توضیح خواهیم داد