انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اسیدپاشی؛ کنش یا رفتار؟

مقدمه: مردم به چیزی باور دارند که منافع شخصی شان ایجاب می کند… .

پس از اینکه اخبار تکان دهنده اسیدپاشی رخ داده در اصفهان و واکنش هایی که در جامعه پدید آورده را شنیدم به عنوان فردی که هفت سال زندگی ام را در رشته علوم اجتماعی تحصیل کردم نتوانستم نسبت به این رویداد بی تفاوت باشم. چیزی که ذهنم را درگیر کرده این سوال بود؛ چرا با وجود جرم تلقی شدن این عمل (act) در جامعه باز هم ما شاهد ارتکاب این عمل مجرمانه هستیم؟

اسیدپاشی یکی از انواع شدید خشونت بوده که بیشتر علیه زنان صورت گرفته و ممکن است در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز شود و حمله ای است که نه به قصد قتل، بلکه معمولا برای انتقام و نابودی زندگی اجتماعی و آینده قربانی انجام می شود. از کشورهای درگیرنیز می توان به؛ بنگلادش، هند، پاکستان، کامبوج، ویتنام و… اشاره نمود. یکی از معدود پژوهش ها در این زمینه، در مدت شش سال، از خرداد ۱۳۸۳ تا مهر ۱۳۸۹ روی ۵۹ مورد اسیدپاشی در بیمارستان سوختگی مطهری تهران انجام شده است که براساس این پژوهش ۵۱درصد قربانیان مرد و ۴۹ درصد زن بودند که ۵نفر آنها زنده نماندند. بیشترین دلیل اسیدپاشی خواستگاری ناموفق، رابطه خارج از چهارچوب ازدواج یا درخواست طلاق بود.

چیزی که در توضیحات بالا مبرهن است دو نکته بوده یکی، خشونت علیه زنان و دیگری انتقام و نابودی زندگی اجتماعی با قصد و نیت قبلی ست. اما بنابر پژوهش انجام شده و آمار بدست آمده، این عمل را تا حدودی نمی توان خشونت علیه زنان تلقی کرد زیرا نه تنها مردان درگیر در آن نیز وجود دارند بلکه ۵۱درصد قربانیان را نیز دربرمی گیرند. در نتیجه می بایست به نکته دوم توجه نشان داد که از دو بخش تشکیل شده است یکی، نابودی زندگی اجتماعی و زیبایی ، دیگری، نیت قبلی.
مطابق تعریفی که در قانون و فقه از این عمل شده است این جرم به دلیل اینکه موجب ایجاد جراحات جبران ناپذیری مانند از بین رفتن بینایی، بافتهای صورت و اندام های فوقانی بدن و مهم تر از همه از میان رفتن زیبایی چهره می شود بمراتب از جرم قتل عمد نیز سنگین تر خواهد بود زیرا در بسیاری از موارد قتل عمد، بدون قصد قبلی در لحظه ای تصمیم به قتل می گیرد اما در اسیدپاشی فرد حتما با قصد و آگاهی از عواقب عمل خویش و اصلا به علت کریه المنظر کردن و از میان بردن چهره و زیبایی افراد به دلیل برخی نیات سوء، دست به چنین عملی می زند و فرد را برای تمام عمر از نعمت بینایی و زیبایی چهره، ازدواج و حتی شغل محروم می کند و در واقع زندگی ای را برای او پدید می آورد که از هزاران بار مردن نیز بدتر است.

این جرم دو جنبه عمومی و خصوصی داشته که در موارد خصوصی آن متهم به قصاص محکوم شده و در جنبه عمومی که از دید عالمان اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار بوده مجازات های متغییری نظیر حبس و … را دربرمی گیرد. در واقع جنبه عمومی این جرم برمی گردد به رعب و وحشتی که در جامعه ایجاد می شود که بیشتر تمرکز ما می بایست در همین مورد باشد.

اسیدپاشی کنش یا رفتار:

به منظور بررسی این عمل می بایست به بحث قدیمی اولویت فرد یا جامعه در علوم اجتماعی اشاره کنیم. یعنی همان تقدم جامعه بر فرد یا بالعکس آن .که اگر جامعه مقدم باشد یعنی جوامعی که ما عضو آن هستیم نوعی محدودیت بر کنش های ما اعمال می کنند و اگر فرد مقدم باشد بالعکس محسوب می شود. در واقع عمل اسیدپاشی ای که در جامعه رخ می دهد تحت تاثیر جامعه بوده و فرد در آن دخیل نبوده است. و ساختارهای اجتماعی هستند که آن را به عنوان یک عمل تنظیم می کنند.
در گروه اول (فرد مقدم بر جامعه) می توان بحث های روان شناسی را مطرح نمود و در گروه دوم(تقدم جامعه بر فرد) مباحث علوم اجتماعی بیان می شود. اگر عمل اسید پاشی مصداق گروه اول باشد می بایست با مجازات مجرم به عنوان فرد خاطی دیگر شاهد تکرار این عمل مجرمانه نباشیم و اگر صدقیت این عمل را در گروه دوم بدانیم می بایست با تغییر اجتماعی و فرهنگی شخص خاطی، از ارتکاب این عمل رفته رفته کاسته شود نه اینکه روند صعودی برایش متصور شد. برای بررسی یک چنین چالشی ابتدا می بایست تعاریغی از رفتار و کنش مطرح نماییم؛

رفتار کلمه ای ست که روان شناس برای بیان آنچه مردم انجام می دهند به کار می برد مانند خندیدن، بازی کردن، شوخی کردن، رفتار زنانه یا مردانه و… که در واقع یادگرفته می شود اما کنش مربوط به عملکرد هوشیارانه می شود و به صورت تجربه آگاهانه، سازگارانه و میزان عملکرد روان در سازگاری فرد با محیط خود تعریف می شود.
چیزی که روشن است این بوده که نمی توان عمل اسیدپاشی را به صورت یک رویداد یکطرفه مورد بررسی قرار داد و آن را تنها معطوف به فرد یا جامعه دانست بلکه مطابق گفته های وبر که صحبت از کنش اجتماعی می نماید می توان این عمل را کنش اجتماعی درنظر گرفت که به نوعی قابلیت پیوند دو رویکرد بالا را در خود دارد؛ کنش اجتماعی از رفتارهای بشری است، نوعی حالت درونی یا بیرونی ست که هدف آن، کنش یا خودداری از کنش است. این رفتار زمانی کنش بوده که فاعل برای رفتار خویش معنایی بپذیرد و هنگامی اجتماعی است که برحسب معنایی که فاعل برای ان می پذیرد، با رفتارهای دیگر اشخاص رابطه داشته باشد.
وبر از چند نوع کنش صحبت به میان می آورد که وجه مشترک همه انها تفهم است یعنی درک معانی ، آن هم نه از دیدگاه ناظر بلکه بیشتر به تبع شناخت های فاعل کنش است. یعنی درک معانی ای که فاعل کنش برای رفتار خویش می پذیرد.
عمل اسیدپاشی یک کنش اجتماعی ست که از آن دسته رفتارهای بشری تلقی می شود که یادگیری را به دنبال خود ندارد زیرا عملی نیست که به او اموزش داده شده باشند بلکه برمی گردد به عملکرد هوشیارانه، معانی، ذهنیت و نیتمندی فرد برای سازگاری با محیط اجتماعی خود. در واقع فرد اسیدپاش در نوعی مناسبات اجتماعی ای قرار می گیرد که تحت تاثیر آن به صورت آگاهانه برآن شده که مرتکب این کنش گردد. نیت مندی وی می تواند طیفی وسیعی از آزار دیگران تا لذت را در برگیرد. گاهی ساختارهای اجتماعی تشویق کننده وی بوده ( شکل گیری انواع باورهای غلط) و گاهی برای عملش محدودیت ایجاد می نمایند. چیزی که در این رویکرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است همان مناسبات اجتماعی است که گاهی کنش این فرد را معطوف به هدف نموده است که مطابق آن فرد تنها به هدف فکر می کند و نحوه رسیدن به هدف برایش چندان غیرمنطقی یا منطقی نمی نماید. این هدف شاید بتواند دست یابی به نوعی افتخار باشد ( کلیشه هایی مانند؛ زیبایی زنانه، عاملی است برای به دام انداختن مردان و بنابراین زیبایی به طور کلی شیطانی و مرگبار است مگر آنکه پوشیده بماند و در تصاحب مردانه باشد). یا نوعی زن هراسی مبتنی بر به خطر افتادن حبات هویت مردانه مبتنی بر اینکه زنان موجوداتی هستند که باید دراختیار مردان باشند و زیبایی زنانه باید عاملی باشد در برانگیختن میل مردانه. یا انواع ناکامی ها مانند نه شنیدن برای ازدواج یا طلاق.
در نتیجه برای چنین کنش اجتماعی که تحت تاثیر مناسبات اجتماعی پدید می آید می بایست ضمانت های اجرایی محکمی پدید آید که بتواند این نوع ناهمنوایی را تحت کنترل خود بگیرد که می تواند برگردد به جنبه عمومی این جرم در جامعه.
اگر فرد اسیدپاش دست به کنش اسیدپاشی می زند در واقع ایده اسیدپاشی که در ذهن خود می پروراند ریشه در علائق اجتماعی و منافع فردی ای داشته که تحت تاثیر پایگاه و موقعیت اجتماعی اش تعریف می شود و اگر بتوان باورهای ریشه دوانده در شرایط اجتماعی اش را تغییر داد می توان این تغییر فرهنگی و کاهش عمل اسیدپاشی را شاهد بود.

منابع:
– آرون، ریمون، ۱۳۷۷، مراحل سیراندیشه در جامعه شناسی، ترجمه: باقر پرهام، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
– سیدمن، استیون، ۱۳۹۰، کشاکش آرا در جامعه شناسی، ترجمه: هادی جلیلی، تهران: نشر نی
– گیدنز، آنتونی، ۱۳۸۳، جامعه شناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نشر نی
– گنجی، حمزه، ۱۳۸۶، روان شناسی عمومی، تهران: نشر ساوالان