انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

استراتژی حشرات و پیام های کودکان

امیر عسکری

همه ما معمولا خاطرات زیادی از دوران تحصیل خود در ذهن داریم. با شروع اول مهر، پس از گذشت سالها همچنان خاطرات ایام کودکی و روزهای آغازین مدرسه را به یاد می آوریم. کمتر کسی را می توان یافت که اولین روز مدرسه، نام معلم و حضور در کلاس درس را به یاد نیاورد. کلماتی مانند فصل پاییز، صدای زنگ مدرسه، خانم معلم، زنگ ورزش، مبصر کلاس، دفتر مشق، بغل دستی، خوراکی، از جلو نظام، آبخوری، جا مدادی، سرویس و تخته سیاه هر کدام خاطرات زیادی را در ذهنمان تداعی می کند.

معمولا باورعام در جامعه، کودکان را موجوداتی بی آزار، ساده و بی آلایش، راستگو و مهربان می داند. جملات و مثالهایی مانند: “حرف راست را باید از دهان بچه شنید” ، “بچه های مهربان، فرشته های روی زمین” و “طفل معصوم، مثل یک گل سرخ”، به طور فراوان شنیده می شوند. در اسلام نیز “فرزند صالح گلی از بوستان بهشت” نامیده می شود. حال به راستی متخصصان علوم تربیتی و روان شناسان کودک تا چه حدی در مورد عقاید بالا اتفاق نظر دارند.

از دیدگاه روان شناسی کودک، اگرچه بسیاری از کودکان بی آزار، مهربان، راستگو و منظم هستند در مقابل کودکانی با اختلالات روانپزشکی نیز در مدرسه حضور دارند. مشکلاتی مانند بیش فعالی، دروغگویی، پرخاشگری، ناسازگاری، تنبلی، اختلالات دفعی، ترس و فرار از مدرسه، اختلال سلوک و غیره از جمله مساثلی هستند که معلمان و مدیران همه ساله با آنها در ارتباط هستند. اکثر آموزگاران بر اساس تجربه شخصی و یا یادگیری از تجربه دیگران روش های مختلفی را برای مقابله و حتی با کمک مشاور مدرسه به درمان برخی از اختلالات می پردازند.

همانطور که می دانیم درباره درمان مشکلات رفتاری و یا تشخیص اختلالات کودکان کتابهای زیادی با عنوان “روان شناسی مرضی کودک” نوشته شده است که امیدواریم همه آموزگاران حتی المقدور یکی از آنها را مطالعه کرده باشند. اما در این مقاله سعی گردیده تا به موضوع تازه تری درباره برخی از رفتارهای کودکان پرداخته شود. رفتارهایی که هم برای ما آشنا هستند و حتی شاید خود ما نیز در دوران کودکی در واکنش با محیط، بسیاری از این موارد را انجام داده باشیم. بهترین اسمی که می توان برای اینگونه رفتارها انتخاب کرد “پیام های دفاعی برای نجات” می باشد. این پیام ها شامل پیام های دفاعی ساده، پیام های فعال و پیام های منفعل می باشند.

کودکان برای اولین بار در محیطی به نام مدرسه با مساثل و موضوعات مختلف و پیچیده ای رو به رو می شوند که تا قبل از آن در محیط خانه یا مهدکودک با آن برخوردی نداشته اند. این موضوعات چنان استرس زا هستند که بعضی از کودکان از همان روز اول مدرسه واکنش های ترس و گریز را نشان می دهند. در حقیقت، اولین مساله همان اضطراب جدا شدن از مادر و وارد شدن به محیط نا آشنا و شلوغ است. اگرچه اولیای مدرسه با تمام توان سعی در آموزش نظم و انضباط دارند و با آموزش تشکیل صف بندی در حیاط مدرسه و مرتب کردن دانش آموزان تازه وارد قصد دارند تا از همان روز اول کودکان را تابع قوانین و مقررات مدرسه نمایند اما در این زمان محیط جدید برای کودک بسیار بی قانون، سنگین و پرفشار است و دانش آموز تنها فرایند “آشفتگی محیطی” را حس می کند.

برای درک ساده تر این موضوع، باید روزهای ابتدایی مدرسه را از عدسی چشم کودکان ببینیم. “از مدتها قبل به کودک گفته شده تا اول مهر خود را برای رفتن به مدرسه آماده کند (استرس قبل از رویداد)، کودک وارد ازدهام مدرسه می شود (شلوغی و ترس از محیط جدید)، مادر از او جدا می شود (اضطراب جدایی)، به همراه دیگران به درون صف می رود (ناتوانی در کنترل محیط)، او را هل می دهند (احساس ضعف)، به عقب صف فرستاده می شود (خستگی و تنش)، تنه می خورد و لباسش را می کشند (سراسیمگی و عدم اطمینان)، سر نشستن روی یک صندلی با همکلاسی درگیر می شود (نمایش قدرت دیگران و سلطه پذیری)، مدادش را دیگری بر می دارد و پس نمی دهد (زورگویی دیگران و ناتوانی در دفاع)، خوراکیش را از کیفش بر می دارند (احساس فقدان امنیت)، معلم سر یکی از بچه ها داد می زند و گوشش را می کشد (احترام اجباری توام با ترس). اگر مساثل مرتبط با فرهنگ را در نیز درنظر بگیریم موضوع از این هم پیچیده تر خواهد شد.

بنابراین کودک از همان روزهای اول مدرسه، برای جلوگیری از آزار دیگران، پیش گیری از تنبیه معلمان، مراقبت از وسایل و خوراکی ها و منزوی نشدن در کلاس و پذیرفته شدن توسط همکلاسی ها مجبور است که “پیام های دفاعی برای نجات از مشکلات” را اجرا کند. کودک برخی از این پیامها را از دیگران می آموزد و بعضی دیگر را خود ابداع می کند. این پیام ها جنبه نجات از یک موقعیت آسیب زا را دارند و بنابراین نوعی واکنش دفاعی می باشند که علاوه بر انسان توسط سایر جانوران نیز برای ادامه بقا به وضوح دیده می شوند. در ادامه مقاله می خواهیم به الگوهای مشابه این پیام های دفاعی میان کودکان و سایر جانداران خصوصا حشرات بپردازیم و رابطه آنها را از دیدگاه کردارشناسی و رفتارشناسی تکاملی تفسیر و تحلیل نماییم.

استتار: پیام = “من اینجا نیستم”

استتار از دیدگاه کردارشناسی یک پیام منفعل است. استتار واکنشی است برای در امان ماندن موجودات زنده از دیده شدن به وسیله دشمن و از طریق غیر قابل تشخیص داده شدن از محیط اطراف به‌کارمی‌رود. استتار در طبیعت به دو گونه است. استتار برای حمله و برای دفاع. هنگامیکه یوزپلنگ در لا به لای گیاهان بلند علف زار، سینه خیز و آرام و پنهان از دیده شدن به سمت شکار نزدیک می شود، هدفش استتار حمله ای می باشد و وقتی یک آفتاب پرست با محیط همرنگ می شود غالبا برای دفاع است. بسیاری از حشرات مانند سوسک ها، آخوندک ها، ملخ ها و پروانه ها نیز به خوبی برای ادامه بقا از روش استتار استفاده می کنند. “خانم معلم وارد کلاس می شود، طبق قرار قبلی، امروز بچه ها باید درس جواب دهند. برخی نتوانسته اند که درس را مطالعه کنند، معلم نگاهی به دانش آموزان می اندازد، بعضی ها سعی دارند کاملا پشت سر نفر جلویی پنهان شوند”. کودک سعی دارد که بگوید من اینجا نیستم! از چند نفری درس پرسیده می شود، کلاس تمام می شود، روش استتار موفق آمیز بوده است، بنابراین کودک تقویت مثبت دریافت می کند. ادامه این تقویت ها در مدرسه موجب ادامه واکنش استتار در آینده می شود. مخفی شدن از دید ماموران مالیات و فرار از پرداخت آن، عدم استفاده موتور سوار از کلاه ایمنی و استتار خود در میان ماشین ها برای جلوگیری از جریمه پلیس، مخفی شدن در منزل و نرفتن به سربازی در دوران جنگ از جمله روشهای دفاعی تقویت شده در دوران مدرسه است.

دفاع جسمی: پیام = “من مضر هستم”

زمانی که هزارپای علف خوار(میلی پید) در حال حرکت می باشد، هرگونه خطری ممکن است او را تهدید نماید. بسیاری از آنها در زیر چرخ اتومبیل ها لِه می شوند و برخی دیگر طعمۀ شکارچیان می گردند. میلی پیدها بسیار کند حرکت می کنند. آنها شانسی برای فرار از دست دشمنانشان ندارند. تنها وسیلۀ دفاعی میلی پیدها پاسخ “حلقه شدن” می باشد. این واکنش دفاعی جالب، بسیاری از اوقات کاربرد دارد و باعث می شود که مهاجم از حمله دست بردارد و یا ترسیده، فرار کند. میلی پیدها توانایی نیش زدن و گاز گرفتن را ندارند. اما لحظه ای که پاسخ “حلقه شدن” را برای دفاع انجام می دهند، مایع زرد رنگ بدبویی را به اطراف می پاشند. میلی پیدها قادرند این مایع را که اسید هیدروسیانیک می باشد به مسافت بیش از ۲۵ سانتیمتر بپاشند. وزغ های با تجربه یادگرفته اند که به هزارپاها کاری نداشته باشند، زیرا تجربه یک بار بلعیدن آنها، باعث شده تا مزه تلخ اسید، سرگیجه و بالا آوردن را برای چندین ساعت تجربه کنند. “معلم در حال درس دادن است، ناگهان صدای فریاد یک دانش آموز بلند می شود، معلم خود را بالای سر دانش آموز می رساند، کودک از درد دست به خود می پیچد، دانش آموز کنار دستی با خودکار محکم به روی دست او کوبیده است”. به کودک ضارب در خانه گفته شده تا وسایلش را به کسی ندهد و وسایل کسی را هم برندارد. او پس از یک کشمکش کوتاه با فرد کنار دستی برای اینکه دیگر از مداد پاک کنش استفاده ننماید، با خودکار محکم به روی دستش کوبیده است. تقویت این رفتار در آینده واکنش هایی مانند “با سپر به بدنه ماشین راننده مزاحم خط انداختن، توپ بچه ها را به علت سر و صدای زیاد در کوچه پاره کردن، اتومبیل مزاحم پارک شده رو به روی درب پارکینگ را پنچر کردن و با داد و فریاد در محیط کار از دیگران زهر چشم گرفتن” را موجب می گردد.

شباهت سازی: پیام = “من کس دیگری هستم”

در علم کردارشناسی وقتیکه حشرات خود را همرنگ با محیط می سازند، از روش استتار استفاده می کنند اما هنگامیکه خود را به شکل یک موجود دیگر در می آورند از واژه شباهت سازی استفاده می کنیم. این روش در بسیاری از پروانه های منطقه آمازون که خود را به شکل مارمولک و یا قورباغه در می آورند دیده می شود. “آموزگار متوجه شد که شاگردش نامش را عمداً در برگه امتحان ننوشته است، معلم با تجربه ای فهمید که برگه رضایت توسط خود کودک پر و امضا شده است، دفتر حل مساله های ریاضی از روی همکلاسی کپی برداری گشته است”. این رفتارهای ناپسند اگر در مدرسه اصلاح نگردند، معمولا در دوران بزرگسالی نیز با فرد خاطی همراه می گردند. جعل اسناد و مدارک، کپی پایان نامه ها و مقالات، دستکاری در آمار و ارقام همگی نشات گرفته از رفتارهای اصلاح نشده دوران کودکی می باشند.

دفاع قابل گوشزد: پیام = “من خطرناکم”

همچنانکه شاعره معاصر، پروین اعتصامی در دیوان اشعار خود به ضرورت دفاع از خویشتن اشاره می کند:

آن را که پای ظلم نهد بر سرت، بزن……….چالاک باش همچو من، اندر زمان کار

از خویشتن دفاع کن، ارزانکه زنده‌ای………. از من، ببین چگونه کند هر کسی فرار

برخی از کودکان نیز به مرور زمان یاد می گیرند که بهترین دفاع ” احساس ترس افکندن در دیگران” است. “کودک اگرچه در خانه آرام است اما در مدرسه قلدری می کند. هنگامیکه به خاطر کتک زدن یک دانش آموز، والد به مدرسه می آید از اینکه کودکش مرتکب چنین عملی شده، تعجب می نماید. او کودک خود را بسیار مودب، مهربان و بدون پرخاشگری معرفی می کند. اما واقعیت این است که کودک، بارها سایر همکلاسی ها را زنگ آخر در کوچه مدرسه کتک زده است”. واقعیت چیست؟ برخی از شیوه های فرزند پروری سختگیرانه و استفاده نامناسب از تنبیه و تشویق در خانه موجب پرخاشگری کودک در بیرون از منزل می شود. در واقع، کودک جرات نفس کشیدن در خانه را ندارد، نه اینکه لزوما کودکی آرام باشد. همچنین ممکن است رفتار پرخاشگرانه یکی از والدین نیز باعث الگوبرداری شود و کودک این رفتار را در مدرسه انجام دهد. اگر شاهد تماشای رفتار مارهای سمی باشید، حتما متوجه شده اید که آنها مرتباً نیش خود را بیرون می آورند و خواسته یا ناخواسته در دل سایرین ترس ایجاد می کنند. میمونها نیز در هنگام احساس خطر، دهان خود را باز می کنند و دندانهای خود را نشان می دهند، اگرچه هر آن ممکن است پس از نشان دادن دندانها نیز به سمت دشمن خیز بردارند.
حمله گروهی: پیام = “ما در یک گروه هستیم”

موریانه ها برای حمله بصورت گروهی دست به کار می شوند. اگر تجربه تخریب کندو یا برداشتن عسل از آن را داشته باشید، مطمئناً شاهد بسیج گروهی زنبورها برای حمله بوده اید. بوفالوها نیز برای دفع مزاحم شکارگر به یکدیگر می چسبند و مبارزه می کنند. اصولا حمله گروهی واکنش دفاعی خوبی برای بقا است. از منظر کردارشناسی حمله گروهی یک پیام فعال است. “پسر بچه هایی که در مدرسه با هم دریک تیم فوتبال بازی می کنند، ممکن است در هنگام تنش و درگیری در بازی بطور گروهی به نزاع و کتک کاری بپردازند. اگرچه برخی از آنها اهل منازعه و مشاجره نیستند، اما برای حمایت از گروه خود وارد جریان خشونت آمیز می شوند”. آنها در جدال ها به صورت گروهی اغلب موفق هستند. کم کم ترسشان از خشونت ریخته می شود. آنها به تدریج می پذیرند که خشونت راهی برای حل مشکل است. اینگونه کودکان در آینده برای جبران ناکامی های خود به تخریب اموال و سایر رفتارهای نابهنجار دیگر که اصطلاحا “وندالیسم” می نامیم، می پردازند. همانگونه که امروزه شاهد رفتار تخریبگری اموال عمومی توسط تماشاچیان ناکام فوتبال پس از بازگشت از ورزشگاه می باشیم.

نتیجه گیری:

در برابر عبارت “استراتژی ها دفاعی برای بقا” در کردارشناسی و جانورشناسی، شاید بتوان اصطلاح “پیام های دفاعی برای نجات” را در روان شناسی مدرسه و کودک استفاده نمود. این دو اصطلاح، رفتارهای جانوری و انسانی را از یک نقطه نظر واحد بررسی می نمایند. در واقع، منظور از هر دو عبارت، روشی برای ادامه زندگی و پیشرفت می باشد. هر چه موجودات تکامل یافته تر باشند از فرایندهای دفاعی پیچیده تری برای بقا استفاده می نمایند. اگرچه این روش های دفاعی جنبه مثبتی برای فرد یا گونه دارند، اما برای سایرین آزارنده و منفی می باشند. این روش های دفاعی معمولا با موفقیت در موقعیت های ویژه، تقویت می گردند و مجددا تکرار می شوند. اگر حشرات و سایر جانوران از این استراتژی ها دفاعی برای بقای خود استفاده می کنند، باید در نظر داشت که انسان موجودی اجتماعی است و روحیه فردگرایی خودمدارانه موجب از هم گسیختگی هنجارها و ایجاد اختلال در نظم جامعه می گردد. چنانچه پس از گذشت سالها هنوز نتوانسته ایم فرهنگ رانندگی را در خیابان ها ارتقا دهیم، مشکل ترافیک را تا حد قابل قبول کاهش دهیم، فرهنگ استفاده درست از منابع را بیاموزیم، با آلودگی زیست-محیطی مبارزه کنیم و برای داشتن شهری با هوای پاکیزه کوشا باشیم. کودکان در دوران ابتدایی بهترین آمادگی را برای پذیرش قوانین و احترام به مقررات دارند. در این مرحله است که باید اثرات پیام های دفاعی، خنثی شود. لذا از معلمان و سایر متخصصان کودک انتظار می رود تا با پیامدهای منفی استفاده از “پیام های دفاعی توسط کودکان” آشنا گردند، و در جهت جلوگیری از تقویت آنها گام بردارند.

منابع:

کردارشناسی، امیر عسکری، پگاه فرخ زاد، انتشارات روان شناسی و هنر، ۱۳۸۷

Matthews, R.W; Matthews, J. R. (2010) Insect Behavior, Second Edition, Springer

Bribiescas R.G. (2008) MEN, Evolutionary and Life History, Harvard University Press