این مطلب در ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ در همین وبگاه منتشر و اکنون باز نشر می شود.
وجود گتو بهعنوان شکلی از حاشیهنشینی شهری در دنیای مدرن اگرچه ظاهری متفاوت پیداکرده اما همچنان در بستر مؤلفههایی که به آن مفهوم میدهد وجود دارد. اما “گتو” چیست؟ چه محلههایی را میتوان در دستهی گتو قرار داد؟ با نگاهی دقیقتر میتوان گتو را مفهومی چالشبرانگیز یافت که ریشه در پیشینهای تاریخی و اجتماعی دارد، چیزی که باعث شده این اصطلاح از دیوارهای سنگی محلههای یهودینشین فراتر رفته و به مفهومی تعمیمپذیر در علوم اجتماعی تبدیل شود. بنابراین برای درک مفهوم “گتو” لازم است از تعریفهای کلی گذر کرده و نگاه عمیقتری به این پدیده داشته باشیم تا عناصر گتو ها را بازشناسیم. در ادامه این مطلب با ارائهی ترجمه مقالهی “کاوش مفهوم گتو” نوشتهی “لیی شی” به این مفهوم پرداخته میشود.
نوشتههای مرتبط
چکیده
وجود گتو در حوزهی مطالعات شهری از دوران باستان تا جامعهی امروزی، یک مسئلهی پیچیده بوده است. مفهوم مبهم گتو یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات است و پژوهشگران زیادی دیدگاههای مختلفی بر اساس رویکردهای امپریالیستی، تاریخی یا اجتماعی ارائه کردهاند. این مقاله از طریق تحلیل سه نمونه واقعی گتو که بهطور عام به این عنوان شناختهشدهاند و دیدگاههای مختلف ارائهشده توسط محققان، در پی به دست آوردن مفهوم روشنی از گتو است.
کلیدواژهها: مطالعات شهری، گتو، فقر، جداسازی، نژادگرایی
مقدمه
پدیدهی گتو قرنها وجود داشته است. گتو ی اصلی در دوران قرونوسطی پدیدار شد؛ بهاینترتیب که یهودیان توسط حاکمان مذهبی بهعنوان منبع فساد اخلاقی و ناقلان بیماری شناخت شدند و از دیگران جداسازی شدند، ازجمله گتوی ونیزی
در جامعهی مدرن، در بخشهایی از شهرهای جهان هنوز گتوهایی وجود دارند، ازجمله گتو های آفریقایی-آمریکایی در ایالاتمتحدهی آمریکا نمونههای آن هستند. بهعنوان یک جماعت خاص که با عناصر اجتماعی، اقتصادی و تاریخی ترکیب یافته، ارائهی تعریفی از گتو موضوعی بحثبرانگیز است. برای نمونه برخی از محققان مصرند که گتو را بر اساس تفکیک نژادی تعریف کنند و محدودیتهایی که مبتنی بر طبقهی اجتماعی و فقرند را در نظر نگرفتهاند. بااینحال برخی دیگر از پژوهشگران برآیندی از ویژگیها را برای گتو در نظر میگیرند.
با توجه به حجم زیادی از تحقیقات و دیدگاهها، چند مشخصهی گتو شامل این مواردند: فقر متمرکز، جداسازی غیر داوطلبانه، حصر فضایی (محصور شدن در یک محدوده مکانی معین)، نژادگرایی، ننگ و محدودیت
اما برای انجام پژوهش عمیقتر به نقطهی واضحتری برای شروع، یعنی تعریف نیاز است. گتو چیست؟ چه کسانی در گتو زندگی میکنند؟ چه اجزایی گتو را تشکیل میدهند؟ آیا فقر متمرکز میتواند منشأ گتو باشد یا خیر؟ سؤالات گیجکننده و بحثهای زیادی ذهنمان را به خود مشغول میکنند. در این مقاله ابتدا سه نوع گتو بهطور مختصر معرفی میشود و این نمونهها با توجه به دیدگاههای محققان برای تحلیل هرکدام از مؤلفههایی که در بالا ذکر شد برای به دست آوردن مفهوم واضحتری از گتو، باهم ترکیب میشوند.
معرفی مختصری از سه نوع گتو
گتو های مختلفی در تاریخ و هم در جامعهی مدرن وجود دارند که اگرچه درجاهای مختلفی واقعشدهاند یا روایتهای غیر مشابهی دارند اما ویژگیهایشان یکسان است. سه نوع شناختهشده گتو برای درک واضحتر و راحتتر از گتو در این بخش معرفی میشوند؛ گتوی ونیزی، بُراکمین ژاپنی و گتوی آفریقایی-آمریکایی.
. گتوی ونیزی:
ازنقطهنظر تاریخی گتو در اروپای قرونوسطی ایجادشده است، اما شاید این قدرت بازنماییهای کلیشهای گتو در ایالاتمتحده و یا ظهور گفتمان گتوی افسانهای در دوران اخیر است که باعث شده بهندرت این حقیقت که گتو ها درواقع مربوط به دوران رنسانساند (قرن ۱۶، در ونیز) اذعان شود (Slater, 2009). اولین نسل یهودیها در سال ۱۳۸۲ میلادی با اجازهی دولت ساکن ونیز شدند، آنها ابتدا با پرداخت مالیات به امور تجاری و پزشکی مشغول بودند، همچنین این یهودیها حق داشتند که آدابورسومشان را حفظ کنند و امور خود را مدریت کنند، بااینحال آنها موقعیت خود را از دست دادند و برای قدرت منطقهای که در حال گسترش بود، بهعنوان منبع فساد اخلاقی و ناقلان بیماری شناخته شدند. در سال ۱۵۱۶ حدود ۷۰۰ یهودی به گتوی نوو که جزیرهای در ساحل شمال غربی شهر بود تبعید شدند. ورود و خروج آنها در این گتو توسط دو دروازه که در غروب بسته میشدند کنترل میشد (Haynes, 2008). پس از گتوی نوو گتو های دیگری به نام های گتوی ویچیو و گتوی نوکسیمو ساخته شدند. گتو ها توسط دیوارهای بلند و آب محاط میشدند. پنجرههای بیرونی و در ها پلمپ شده بودند، مأمورانی در ورودی نگهبانی میدادند و توسط کانالهایی گشت میزدند. یهودیها مجبور بودند صبحها برای فعالیتهای اقتصادی گتو را ترک کنند، اما باید بیرون از گتو علامت زرد – نشان حلقوی زردرنگ برای مرد ها و روسری زرد برای زن ها- استفاده میکردند و همچنین باید قبل از غروب خورشید به گتو بازمیگشتند. به دلیل محدودیت مکانی و زمانی ارتباط یهودیها با دنیای بیرون محدودشده بود، بهاینترتیب آنها در میان این دیوارها فرهنگ خود را حفظ کردند و مؤسسات و سیستمهای اداری موردنیاز خود را توسعه دادند؛ همهچیز از کنیسهها تا فروشگاهها، از مدارس تا مؤسسات خیریه در میان دیوارهای گتو شکل گرفتند و توسعه پیدا کردند.
۲.۲. براکمین های ژاپنی؛
براکمین ها در دوران امپراتوری توکوگاوا بهطور رسمی بهعنوان روستاییهایی مطرود در نظر گرفته میشدند. دولت توکوگاوا (۱۶۰۳ – ۱۸۶۸) مردم را به چهار کاست تقسیم کرد، شامل؛ ساموراییها، دهقانان، صنعت گران و سوداگران. براکمین ها در درجهای پایینتر از سوداگران (درواقع خارج از کاستها) قرار داشتند و معمولاً از “هنین ” ها و “ایتا ” ها تشکیل میشدند. هر دو کلمهی هنین و ایتا دارای بار تبعیضآمیز هستند؛ در زبان ژاپنی هنین به معنی غیر آدمیزاد و ایتا به معنی پلید است. این افراد در مذهب شینتو و بودا نجس تلقی میشدند. براکمین ها مجبور بودند از قوانین مختلفی که رسماً برایشان تعیینشده بود تبعیت کنند؛ باید فقط در محلههایی به نام “بُراکو” سکونت میکردند، فقط حق داشتند که در طول روز به شهر بیایند، باید لباسهای زرد میپوشیدند و پابرهنه راه میرفتند و در مقابل افراد عادی تعظیم میکردند، قانون چهارم نیز محدودیت ازدواج بود؛ آنها حق ازدواج با غیر براکمین ها را نداشتند. در سال ۱۸۷۱ براکمین ها رهایی یافتند و اجازه پیدا کردند که وارد شهرها شوند، اما در شرایطی بسیار بد، برای مثال؛ نواحی اطراف زبالهدانیها و خرابهها، زندانها یا مناطقی با نرخ جرم بالا و پر هرجومرج. فرصتهای شغلی برای آنها شامل شغلهای یدی و کثیف و یا شغلهای بسیار کمدرآمد بود، همچنین مدارس مجزا برای تحصیل آنها تأسیس شد (Devos & Wagatsuma, 1966). طبق محاسبهی هیئت حامی براکمین ها در سال ۱۹۷۰ حدود سه میلیون براکمین در ۶۰۰۰ گتو در شهرهای مختلف ژاپن گنجانده شدند. با توجه به آنچه شهروندان ژاپنی اذعان داشتهاند، حتی امروزه نیز برای براکمین ها یافتن شغل دشوار است زیرا آنها از طریق اطلاعات آدرس شناسایی میشوند.
۲.۳. گتو های آمریکایی-آفریقایی؛
پس از جنگ جهانی اول عده زیادی از سیاهپوستان از شمال به جنوب آمریکا مهاجرت کردند این مهاجرت درنتیجهی قوانین نژادپرستانه جیم کرو و همچنین نیاز صنعت قارچ در جنوب به کارگران غیر ماهر بود. بااینحال همانطور که اسلتر (۲۰۰۹) ذکر کرده است تودهی مهاجران آفریقایی توسط سفیدپوستان بهعنوان تهدیدی برای خلوص نژاد که در رئوس اخلاقی آن دوران قرار داشت، تلقی شد، بهاینترتیب سیاهپوستان مورد تبعیض قرارگرفته و توسط سفیدپوستان آمریکایی جداسازی شدند. آنها ازنظر مسکن گزینی، اداری، امکانات رفاهی عمومی، تحصیل و اقتصاد مورد محدودیت قرار گرفتند (Osofsky, 1971). آفریقاییهای آمریکایی مجبور شدند در مناطق محدودی دنبال پناهگاه باشند و در آنجا مؤسسات و نهاد هایی که نیازهایشان را برآورده سازد توسعه دهند ازجمله؛ کلیساها، مدارس، مشاغل و کلوپها، انجمنهای سیاسی و مدنی که مخصوص سیاهپوستان بودند. (Wacquant, 2004)
بعد از جنگ جهانی دوم فرایندی که ” پرواز سفید” نامیده شد به وقوع پیوست که واکنشی بود به گروه بزرگ مهاجران آفریقایی که در داخل شهرها بودند. در این فرایند سفیدپوستان از بخشهای مرکزی شهرها به حومهها منتقل شدند. ساختن بزرگراههایی برای اتصال حومهها و مرکز شهر از طریق برخی گتو ها و مناطق مسکونی باعث جابهجایی ساکنین شد، علاوه بر این چندین پروژهی خانهسازی برای جابهجایی ساکنین بهخصوص سیاهپوستان فقیر شهری فراهمشده بود، بنابراین، این مناطق مسکونی تبدیل به گتو های سیاهپوستان شد. همانطور اسلتر ذکر کرده است برای مثال بین سالهای ۱۹۵۰ تا اوایل ۱۹۶۰ ادارهی مسکن شیکاگو طی ۳۳ پروژهی خانهسازی ۲۱۰۰۰ واحد مسکونی ساخت که ۹۸ درصد آنها برای محلههای کاملاً سیاهپوست ساختهشده بودند. در مقابل به دلیل تبعیضی که در دادن وام وجود داشت، آفریقایی-آمریکایی بهشدت در زمینهی مسکن محدودشده بودند و خارج شدن از گتو برایشان بسیار سخت بود. همچنین “بلاک باستینگ” ایجادشده توسط آژانسهای املاک برای به دست آوردن سود بیشتر نیز به گسترش گتو ها دامن میزد. ازاینرو گتو های آفریقایی-آمریکایی به محلههای سیاهپوست نشین متمرکز و تفکیکشدهای اشاره دارد که از ابتدا تا به امروز با مرزهای نامرئی اما مشخص رنگ پوست در ایالاتمتحدهی آمریکا وجود دارند. برای مثال هارلم در نیویورک، بخش جنوبی شیکاگو، لینوود، کمپتون و وات در جنوب مرکزی لوسآنجلس، وودوارد شرقی در دیترویت و… متأسفانه تصویر همانندسازی شدهای که توسط ورث (۱۹۸۰) مجسم شده بود هرگز در واقعیت محقق نشد و برخی از ساکنین گتو ها حتی در عمق بدبختی زندگی میکنند.
مؤلفههای مفهوم گتو
به دست دادن تعریفی واضح از گتو یکی از ابزار قابلتوجه برای محققین جهت مطالعهی گتو است. برای سیاستگذاران نکات کلیدی برای بهبود وضعیت گتو این است که درک کنند گتو چیست، گتو کجاست و چه مسائلی در این مناطق باید حل شوند. بااینحال مفهوم گتو با بحثهای پر چالشی در زمینهی تعریف ازنظر تاریخی، اجتماعی و فقر عجین شده است. همانطور که وکانت گفته است:”زدن برچسب گتو به هر منطقهای که فقر متمرکز در آن دیده میشود نهتنها خودسرانه است بلکه این اصطلاح را از زمینهی تاریخی آن میرباید و آن را از محتوای اجتماعیاش تهی میکند. وکانت با برآوردی از دیدگاه محققان مختلف به دستهبندی ایدئالی از گتو و ویژگیهایش میرسد. او به این نکته اشاره میکند که گتو را میتوان با این خصوصیات شناخت: یک محدوده فضایی-اجتماعی یکدست که به نژاد یا فرهنگ خاصی مربوط باشد. اصلیترین خصوصیات آن عبارتاند از تنزل تحمیلی، جامعهای که منفی تلقی میشود، محدودهای با مرز مشخص و داشتن موسسههایی که مشابه مؤسسات جامعه بزرگتر اما در سطح ناقص و پایینتر از آنها هستند.
با توجه به گتو های واقعی که در بالا به آنها اشاره شد و مدل تحلیلی وکانت میتوان در مورد برخی از مشخصههای کلیدی گتو به نتیجه رسید و به آنها پرداخت؛ فقر متمرکز، جداسازی غیر داوطلبانه و حصر فضایی، نژادگرایی، ننگ، محدودیت، پوشش سازمانی.
این عناصر برای به دست آوردن یک قاعدهی واضح در مورد گتو، در این بخش تحلیل میشوند.
۳.۱. فقر متمرکز
وقتی کلمهی “گتو ” به میان میآید بهصورت عمومی تصور میشود که “فقر ” در جهان گتو مؤثرترین نقش را دارد که البته این موضوع در سطح مباحثات آکادمیک نیز بحثبرانگیزترین بخش است. اگرچه بسیاری از گتو ها بسیار فقیر بودهاند و هستند مثل براکمین های ژاپنی و بیشتر گتو های آفریقایی-آمریکایی. بااینحال آیا فقر میتواند گتو را بازنمایی کند؟
یک تعریف تجربی مبتنی بر فقر توسط جارگوسکی و بین (۱۹۹۱) ارائهشده است:” ما منطقهای را بهعنوان گتو تعریف میکنیم که نرخ فقر در آن در یک سرشماری بیشتر از ۴۰% باشد. مردم گتو افرادیاند که از هر گروه نژادی یا قومی که باشند در فقر شدید زندگی میکنند. این مهم است که در تعریف خود از گتو تعاریفی که مبنایشان ترکیب نژادی است را از آنهایی که فقر را مبنا قرار دادهاند بازشناسیم. طبق تعریف ما همهی نواحی سیاهپوست نشین گتو نیستند و همهی گتو ها هم سیاهپوست نشین نیستند.”
وکانت به این بازتعریف، پاسخی انتقادی داده و به این نکته اشاره میکند که مفهوم تاریخی و اهمیت اجتماعی برای اینکه بتوان منطقهای را گتو نامید، باید در نظر گرفته شود. اینکه به مناطقی با نرخ بالای فقر یا فقر متمرکز برچسب گتو بزنیم، نامعقول و خودسرانه است.
علاوه بر این امروزه فقیرترین نواحی راستبلت آمریکا از نواحی سیاهپوست نشین گذشته تغییریافته و شکلگرفتهاند، بنابراین چون آنها گتو بوده و هستند در آنها فقر، بیکاری و زندگیهای بدبختانه جریان دارد بهجای اینکه با توجه به فقر شدید آنها را گتو در نظر بگیریم.
پاتیلو (۲۰۰۳) همچنین به تئوری ۴۰ درصدی دیدهی تردید دارد، او با نظر ویلسون که ” گتوها جایی هستند که در آنها نرخ فقر و بیکاری بالاست موافق است و محلههای مملو از سیاهپوستان طبقهی متوسط و کارگر را نیز اضافه میکند. او استدلال میکند که “استفادهی من از این اصطلاح بهعنوان جماعتی تماماً سیاهپوست که ازنظر فضایی جداسازی شده، قدرت تاریخی و تحلیلی بیشتری دارد.” مطالعات پاتیلو بر روی سیاهپوستان طبقهی کارگر و طبقهی متوسط متمرکز است تا نشان دهد که جداسازی و انقیاد نژادی مشخصههای مهم گتو هستند نه فقر.
پاتیلو برای اثبات دیدگاه خود دو نوع محلهی سیاهپوست نشین متفاوت از هم را تشریح میکند. گراولند و کنوود شمالی در شیکاگو. گراولند محل سکونت سیاهپوستانی است که از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند. ازجمله صاحبمنصبان سیاسی در شیکاگو و همچنین اعضای باندهای خیابانی ازجمله Board of Directors (بزرگترین باند خیابانی در شیکاگو). در گراولند ۷۰ درصد صاحبان املاک وضعیت اقتصادی سطح بالایی دارند.
کنوود شمالی جایی است که ازنظر توسعه و جمعیت نوسازی شده است و اهالی آن دودسته هستند؛ قدیمی و جدید. باوجود سیاهپوستان طبقه متوسط و متوسط به بالا که در سال ۱۹۹۰ به دلیل تنش میان اهالی قدیمی و اهالی جدید به مناطق مرکزی آن نقلمکان کردند، محلهی کنوود دارای نرخ فقر بالایی بود. گراولند و کنوود هر دو گتو هستند (Pattillo,2003).
پاتیلو دلیل اینکه چرا این دو گتو هستند را تشریح میکند: علیرغم ناهمگونیهای اقتصادی –اجتماعی آنها همچنان در سابقهی ساختار سکونت نژادی در شیکاگو و قشربندی اقتصادی-سیاسی که ناشی از منابع قدرت است، مشترک هستند. همچنین آنها جزئی از سیستم تفکیک و انقیاد نژادی مبتنی بر فضا هستند که گتو را تعریف میکند و بینش، تعاملات و امکانات زندگی را برای اهالی آن تعیین میکند.
درنتیجه گتو تنها با فقر قابلشناسایی نیست زیرا گتو با فقر شکل نگرفته است بلکه سایر عناصر تاریخی، اجتماعی و بومی نیز در شکلگیری آن نقش دارند. اگر ما مناطق بهشدت فقیر را گتو بنامیم آنوقت باید بگوییم برخی از کشورهای جهان سوم هم گتو هستند؟ گتو ها به دلایل تاریخی و اجتماعی بهصورت اجباری شکلگرفتهاند و فقر در آنها تحمیلشده است که به این مسائل در ادامه پرداخته میشود.
۳.۲. جداسازی غیر داوطلبانه و حصر فضایی
یکی از خصوصیات بارز و مشترک که میتوان در گتو ی ونیزی، براکمین ژاپنی و گتو ی آفریقایی-آمریکایی یافت جداسازی غیر داوطلبانه به دنبال حصر فضایی است. یهودیها مجبور به زندگی درجایی محافظتشده و محصور بین دیوارهای بلند شدند. براکمین ها مجبور به زندگی در بوراکو بودند و نیز آفریقایی-آمریکایی ها نیز جداسازی شدند. جداسازی غیر داوطلبانه خصوصاً ازنقطهنظر اجتماعی یک مؤلفهی کلیدی برای گتو است. گانز (۲۰۰۸) گتو را اینچنین تعریف میکند: “گتو جایی است که افراد یا قربانیان آن در فرایند جداسازی غیر داوطلبانه به آنجا فرستادهشدهاند.” بااینحال وکانت به این نکته اشاره میکند که” اگرچه همهی گتو ها مناطقی تفکیکشدهاند اما همه مناطق تفکیکشده گتو نیستند.” جداسازی و حصر فضایی باید غیر داوطلبانه باشد. در شهرهای بزرگ و نواحی توسعهیافته نیز مناطقی محصور و تفکیکشده وجود دارند اما این مناطق برای دستیابی به امنیت، حوزهی خصوصی، تجانس اجتماعی و نیز خدمات برای ثروتمندان جهت دوری از شلوغی، هرجومرج، آلودگی و ناامنی شهر ساختهشدهاند. تحلیلی از فرایند دیگری سازی اجتماعی مبنایی برای درک جداسازی غیر داوطلبانه است. این تحلیل حاوی سه پرسش است؛ ۱) چه اقلیت یا اقلیتهایی برای جداسازی انتخاب میشوند؟ ۲) دلایل جداسازی چیست؟ ۳) چه کسانی آنها را بهسوی موقعیت تفکیکشدگی سوق میدهند؟ (Gans, 2008)
ظاهراً یهودیها در دوران قرونوسطی توسط قدرت مذهبی که آنها را منشأ فساد اخلاقی و ناقلان بیماری در نظر میگرفت، ایزوله شدند. دولت توکوگاوا براکمین ها را بر اساس سیستم قشربندی رسمی جداسازی کرد و دیوارهای نامرئی گتوی سیاهپوست نشین نیز توسط سفیدپوستان که قدرت را در دست داشتند برافراشته شده بود. (Clark, 1965, p.11) این نمونههای واقعی نشان میدهند که جداسازی غیر داوطلبانه عامل اصلی گتوهاست. بااینوجود در جوامع امروزی جداسازی غیر داوطلبانه چندان صورت آشکاری ندارد، محدود کردن فعالیتهای مردم در یک فضای خاص، مذموم و خلاف انساندوستی تلقی میشود؛ بنابراین جداسازی غیر داوطلبانه به روشی نامرئی و غیرمستقیم تغییر شکل یافته است. نیروی اقتصادی در جداسازی غیر داوطلبانه نقش مهمی را ایفا میکند.
جداسازی اقتصادی به نظر داوطلبانه میرسد، اما میتواند منجر به جداسازی غیر داوطلبانه شود. برای مثال “پرواز سفید ” برای آمدن جمعیت مهاجران آفریقایی نهایتاً منجر به جداسازی غیر داوطلبانهی آفریقایی-آمریکایی ها شد. سکونت ثروتمندان در مناطق محافظتشده برای جدایی از فقرا باعث ایجاد حصر فضایی واضحتری بین ثروتمندان و مستمندان شد، این وضعیت به فقرا گزینههای کمتری برای انتخاب محل زندگیشان میداد. تفکیک اقتصادی بهندرت غیر داوطلبانه به نظر میرسد زیرا این مسئله ظاهراً بیشتر به کارکرد نیروهای اقتصادی غیرشخصی نسبت داده میشود. (Gans, 2008)
ویژگی نهایی جداسازی غیر داوطلبانه، همانندسازی دشوار است. با توجه به دیدگاه ورث (۱۹۲۸) مهاجرین خارجی پس از چند نسل در جامعهی بزرگتر ادغام خواهند شد، پس در مورد آفریقایی-آمریکایی های گتو هم اینچنین است. بااینحال باید در نظر داشت که گتو ها، انکلیو enclaves نیستند. انکلیو تشکیلشده از مردمی است که دین، قومیت، پیشینهی فرهنگی مشترکی دارند و برای به اشتراک گذاشتن زبان، فرهنگ و آدابورسومشان خود را از دیگران تفکیک میکنند، همچنین آنها توسط سفیدپوستان مورد تبعیض قرار نمیگیرند. همچنین اعضای انکلیو میتوانند بدون هیچ مانعی در جامعه سفیدپوست ادغام شوند.
میتوان نتیجه گرفت که جداسازی غیر داوطلبانه باعث ایجاد حصر فضایی میشود و این فضاهای محدودشده بخشی از مفهوم گتو ها را تشکیل میدهند. علاوه بر این دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی وافر بهواسطهی این انزوا محدود میشود. همچنین مردم گتو با جریان جامعه اصلی ارتباط کمتری دارد و گتو در این چرخه بهسوی وضعیت بدتری پیش میرود.
۳.۳. تبعیض نژادی، ننگ و محدودیت
در کنار فقر و جداسازی غیر داوطلبانه، تبعیض نژادی، ننگ و محدودیتها از دیگر تشکیلات گتو هستند. همانطور که وکانت بیان کرده است (۱۹۹۷)” گتو ها ازنظر تاریخی زنجیرهای از مکانیسمهای حصر و کنترل هستند.” یهودیهای گتوی ونیزی که متعلق به یک نژاد بودند با قوانین مختلفی مورد خفت و محدودیت قرار میگرفتند. ازجمله محدودیت در پوشش و زمان، براکمین ها بهطور گسترده بهعنوان یک نژاد متفاوت تلقی میشدند و بهطور رسمی توسط دولت توکوگاوا مطرود نامیده شده بودند. (Slater, 2009) و مجبور بودند لباسهایی با رنگهای خاصی بپوشند. براکمین ها در جامعهی امروزی نیز برای دستیابی به فرصتهای شغلی دشواریهای بیشتری نسبت به افراد عادی دارند. تبعیض نژادی میتواند بهعنوان یک عنصر اساسی در فرایند گتو سازی در نظر گرفته شود. بعضی از نژادها توسط جامعه اکثریت مورد خفت و تحقیر قرار داشتند و یا دارند و این تبعیض میتواند باعث جداسازی، محدودیت و فقر شود. آفریقایی-آمریکایی ها توسط سفیدپوستان مورد تبعیض قرار میگرفتند و به نظر میرسد امروزه سیاهپوستان تنها اقلیت نژادی تفکیکشده در ایلات متحدهی آمریکا هستند. با توجه به مدل سه مرحلهای مکتب شیکاگو از جداسازی و همانندسازی؛ گروههای قومی پس از نسلها میتوانند در جامعهی اصلی ادغام شوند، اگرچه آفریقایی-آمریکایی ها این تئوری رو تا حدودی زیر سؤال بردند. در ۱۹۳۰ نرخ جداسازی سیاه پوست-سفیدپوست در شیکاگو ۷۶% بود (Taeuber & Taeuber, 1965, p. 54) که این نرخ تا سال ۱۹۸۰ به ۸۰% رسید (Massey & Denton, 1993) و تا سال ۲۰۰۰ در همان سطح ۸۰% باقی ماند (Iceland et al. 2002). برخلاف بقیهی سفیدپوستان خارجی یا خارجیهایی که در جامعه آمریکا ادغام شدند، آفریقایی-آمریکایی ها به دلیل تبعیض نژادی مجزا، محدود و مورد تبعیض هستند همچنین تبعیض نژادی میتواند باعث جداسازی غیر داوطلبانه شود. ویلسون روابط نژادی رقابتی که در جامعهی مدرن رایج است را تشریح میکند؛ اعضای برخی از گروههای تحت سلطه کنترل گروه مسلط را به چالش میکشند ازاینرو گروه مسلط از جداسازی فیزیکی برای حفظ موقعیت خود استفاده میکند بنابراین ارتباط بین طبقات به حداقل میرسد و جامعه بهطور فزایند بهسوی چند پارگی پیش میرود. این شرایط بین سفیدپوستان و سیاهپوستان در گتو های آفریقایی-آمریکایی به وقوع پیوست.
محدودیت و فرو مرتبه تلقی شدن به دنبال نابرابری نژادی شکل میگیرند. سیاهپوستان در زمینهی مسکن محدود شدند، آنها معمولاً مجبور بودند برای مسکن و سایر خدمات و کالاها پول بیشتری نسبت به سفیدپوستان بپردازند، نهفقط سیاهپوستان فقیر بلکه این شامل سیاهپوستان طبقهی متوسط و متوسط به بالا هم میشد. (Gans, 2008)
مسی و دانتون اظهار داشتهاند که طبقهی متوسط- چه سیاهپوست، مکزیکی، ایتالیایی، یهود یا لهستانی باشند- همیشه سعی میکنند که از فقرا فرار کنند و جدایی گزینند، اما فقط سیاهپوستان هستند که باید در بازار مسکنی که ازنظر نژادی بهشدت تفکیکشده است، دنبال این جدایی گزینی باشند. اهالی گتو های آفریقایی-آمریکایی بدترین مدارس و ضعیفترین موقعیت را در بازار کاردارند. گتو ها پرجمعیت هستند و امکانات عمومی آنها با کیفیت پایینتری و فضاهای باز محدود است؛ یک آدرس از گتو برچسبی از ننگ را در خود ضمیمه دارد و برای اهالی گتو سختتر است تا با آدرسی از گتو شغل به دست آورند. (Gans, 2008)
جداسازی از طریق نژاد سازی برای ادیان، ویژگیها، رفتار و استانداردهای اخلاقی متفاوت نیز رخ میدهد. گروههای قومی مجزا شده مورد خفت قرار میگیرند، محدود میشوند و توسط اهالی خارج از محدودهی تفکیکشده، عامل خطر و انحراف محسوب میشوند؛ بنابراین باید تأکید داشت که ضرورتاً گتو را همراه با تبعیض نژادی، ننگ و محدودیت در نظر گرفت.
۳.۴. حصر سازمانی
حصر سازمانی یک ویژگی قابلتوجه از مفهوم گتو است. درنتیجهی مجزا شدگی، گتو فرهنگ، دین و سازمانهای اجتماعی خود را در داخل خود توسعه داده و یک آگاهی جمعی و همبستگی قدرتمند را شکل میدهد. یهودیان گتو های قرونوسطایی بهعنوان فضایی شهری مجزا از دنیای بیرون، توسعه یافتند. (Haynes, 2008)
یهودیان در منطقهی داخل گتو آزاد بودند، میتوانستند هر نوع لباسی بپوشند و از هر نوع جواهراتی استفاده کنند و اجازه داشتند اعمال دینی خود را بهجا آورند؛ مجموعهای از سازمانهای مختلف در داخل گتو تأسیسشده بود برای مثال، انجمنهای تجاری و بازاری. در قرن هجدهم بزرگترین گتو اروپایی حتی تالار شهر مخصوص به خود را داشت که این نشاندهندهی حق کامل مدریت است. (Wacquant, 2004)
آفریقایی-آمریکایی ها هم انتخابی جز خودکفایی و ساختن سازمانهای تفکیکشده در بین دیوارها و مرزهای تعیینشده با رنگ پوست، نداشتند. (Wacquant, 2004) این تمایز نهادی در گتو هیچ ارتباطی با فقر شدید و شوک فرهنگی ندارد بلکه از طریق تبعیض نژادی، محدودیت و انزوای فضایی تحمیلشده است و پدیدهای اجتماعی است. Wacquant (1997)
در اینجا ذکر شد که گتو ها بدون سازماندهی نیستند، بلکه با محدودیت اجتماعی و جداسازی نژادی سازماندهی شدهاند. ووکانت (۱۹۹۷) برای در نظر گرفتن گتو بهعنوان یک تشکل سازمانی بر یک بخش کمتر درک شدهی آن تأکید میکند. با توجه به مشاهده مستقیم وکانت، عواملی که باعث ایجاد سازماندهی گتو ها میشوند را میتوان چنین استنتاج کرد: محدودیت دسترسی اقتصادی و منابع، سازمانهای محلی ضعیف و عدم امنیت اجتماعی، تبعیض نژادی و طبقاتی، بدنام شناخته شدن بر اساس قلمروی سکونت. همچنین اهالی گتو در زمینه ی سیاسی و بوروکراتیک صدای ضعیفی دارند. ظهور سازمانها در گتو برای برآورده کردن نیازهای اساسی ساکنین است و گتو ها بهشهرهایی موازی در درون شهرها تبدیل میشوند. مؤلفههای گتو که در بالا ذکر شد اساس حصر سازمانی گتو را تقویت میکند و به بالعکس حصر سازمانی ناگزیر باعث تشکیل گتو میشود.
نتیجهگیری
با توجه به آنچه در بالا بیان شد، بهطور واضح میتوان باور داشت که مفهوم گتو حاوی چندین مؤلفه است؛ فقر متمرکز، جداسازی غیر داوطلبانه، حصر فضایی، ننگ، محدودیت و حصر سازمانی. هنگامیکه گتو را مطالعه میکنیم همهی این ویژگیها باید در نظر گرفته شود. فقر متمرکز بهعنوان بحثبرانگیزترین مؤلفه در مورد گتو نباید بدون سایر عناصر اجتماعی و تاریخی بازنمایندهی گتو باشد. تبعیض نژادی باعث ایجاد انزوای قومی و برخی محدودیتها میشود، جداسازی متمرکز دسترسی آزادتر به منابع را محدود میکند و سازمانهای محصور ظهور میکنند، این عنصر منفی باعث تحمیل فقر میشود و درنهایت گتو ایجاد میشود.
علاوه بر این، دستیابی به مفهومی واضح از گتو هم برای محققین و هم سیاستگذاران کمککننده است. یک مفهوم واضح از گتو برای مطالعه و تحلیل گتو ابزاری مفید است. سیاستگذاران نیز میتوانند استراتژیهای مؤثرتری برای جلوگیری از سقوط اهالی گتو ها در بدبختی طراحی کنند؛ نباید تنها به حل مشکل فقر تمرکز کرد بلکه نژادگرایی، جداسازی غیر داوطلبانه و سایر مؤلفهها نیز باید در نظر گرفته شوند.