انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آموزش و پرورش مترجم بعنوان نویسنده ی متفکر در آینده

چکیده :

با توجه به اینکه در رشته های مختلف علوم انسانی در ایران ضعفها و خلاءهای ریشه ای داریم و تولید اصیل انسانی-ایرانی نداریم، نیز ترجمه-هایمان تصادفی صورت گرفته و قوانین خاصی ندارد، باید مترجم را که از سرمایه های تفکرورز و تفکرساز جامعه است (البته نه تفکر اصیل) بعنوان راهی برای تولید تفکر اصیل، طوری که دیگران از ما ترجمه کنند، بهره بگیریم؛ در این مقاله خلاء اینچنین هدفی در برنامه های آموزش مترجم در ایران، راهکارهای اصلاح این برنامه ها و رسیدن به هدف اصلی یعنی تولید تفکر اصیل و اعمال آن در سطح کلان جامعه ارائه می شود.

کلمات کلیدی: تفکر اصیل، ترجمه، مترجم، آموزش و پرورش، تفکر انتقادی.

مقدمه

استقلال آکادمیک مطالعات ترجمه در اروپا و گسترش آن در نقاط دیگر دنیا، طوریکه پیم ۱ تخمین می زند حدود ۳۵۰ برنامه ی ترجمه ی تخصصی در زمینه های مختلف تدریس می شوند، نشانه ی برخورد نظام مند و علمی کشورهای دیگر با پدیده یا (در ایران، بحرانی) به نام ” ترجمه” است؛ با توجه به تعداد زیاد آثاری که در زمینه های مختلف در دنیا منتشر می شوند و کمبود مترجمان زبده و لایق و نیز محدودیت منابع طبیعی مثل کاغذ و … برای انتشار آثار، لزوم بازسازی واحدهای درسی و تغییر تفکر نهادهای دولتی و غیردولتی درباره ی ترجمه مشهود است، که این کار را باید دست-اندرکاران این رشته ی نوپا هر چه زودتر انجام دهند؛ بنابراین، ابتدا مختصری به وضع موجود آموزش ترجمه در ایران می پردازیم و کمی از راهکارهای اصلاح آنها را مطرح می کنیم؛ پس سخن را کوتاه کردیم و منابع تکمیلی را برای خوانندگان علاقه مند که می خواهند اطلاعات بیشتری کسب کنند ذکر کردیم تا زودتر به موضوع اصلی برسیم.

آموزش ترجمه در ایران
با جستجوی اینترنتی دریافتیم اولاً تنها یک رساله با عنوان » بکارگیری مدل فرامتن تطبیقی در آموزش ترجمه تخصصی در محیط وب « ، حمید صادقیه، دانشگاه علامه در ۱۳۸۸ دفاع شده و حدود ۲۸ مقاله در این بار نوشته اند؛ این آمار نشان می دهد در این حوزه به رغم اظهار نظرات اساتید مختلف مبنی بر کاستی های برنامه ی آموزشی و سیاستهای برنامه ریزی هنوز کار جدی و اصولی انجام نگرفته و دست اندرکاران نهادهای مختلف چندان که باید به اهمیت “مترجم و نقشی که از طریق ترجمه در تقویت یا تخریب اندیشه ابناء بشر می تواند ایفا کند” واقف نیستند؛ مطمئناً بدون “سازمان مترجمان” که متخصصان رشته های مختلف فعالیتهای علمی و عملی هدفمند نکنند، نمی توان امید چندانی به بهبود وضعیت آموزش ترجمه بطور خاص و “ترجمه” بطور کلی، که در بعضی دانشگاهها بدون چارچوبهای نظری و عملی درست انجام می شود بست و حرفها بی نتیجه ی عملی خواهد بود؛

راهکارها:
قوم نگاری نوعی تحقیق علمی است که در آن محقق با روشهای علمی و عینی سعی می کند بیطرفانه به نگاشتن عقاید، خصوصیتها، آداب و رسوم یک قوم بپردازد (Concise Oxford English Dictionary →) که اغلب آن را از زیرشاخه های انسان شناسی می دانند؛ در این نوع تحقیق، نقش محقق حیاتی و عیان است و استفاده از روشهای کیفی جمع آوری داده ها مثل مصاحبه و مشاهده برای انجام آنها ضروری ست. قوم نگار تلاش می کند تا به دنیای درونی اجتماع دست یابد تا آن را از دیدگاه افراد قوم بفهمد و بتواند افراد قوم را با تمامی پیچیدگی، خاص بودن و زیاد بودنشان به نحوی بیطرفانه تشریح کند (Hammersley, Atkinson →). به کار بردن چنین روشی در تحقیقات درباره ی مترجمان نه تنها اطلاعاتی درباره ی عمل و عکس العمل مترجمان هنگام ترجمه می دهد، بلکه راههای زیادی باز می کند که می توان از آنها با انجام تحقیقاتی بر ابژه ی انسانی (مثلاً در آموزش مترجم) با رویکردهای نوین به نتایج کاراتر و علمی تر رسید؛ مثلاً می توان فهمید چه کسی به ترجمه علاقه دارد (۱Hubscher-Davidson →).
عامل، خالق، ناشر ترجمه، اثر ترجمه و خوانندگان از اعضایی هستند که از مرحله ی انتخاب اثر و نوع ترجمه کردن تا تأثیراتی که اثر در جامعه می گذارد جزو موضوعات تحقیقی مطالعات مترجم و ترجمه قرار می گیرند؛ پس نباید بر یک عامل تأکید کرد و درباره ی عوامل دیگر تحقیق نکرد؛ مثلاً اگر فقط خوانندگان (یا نیاز بازار) را در انتخاب اثر ملاک بگیریم، و مترجم بالیاقتی پیدا نشود که آثار مناسب را ترجمه کند، چه باید کرد؟ آیا می توان گفت هرگز چنین اتفاقی نمی افتد؟ یا مترجم را ملاک بگیریم و او آثاری ترجمه کند که خوانندگان کم استقبال کنند یا از سطح سواد خوانندگان فراتر باشد؛ آیا باید گفت آن آثار را ترجمه نکن یا باید فرهنگ سازی کرد تا خوانندگان به آن سطح برسند؟ (بعضی نویسندگان بوده-اند که بعد از مرگشان آثارشان را دریافته اند.) پس بسیاری از مسائل را باید مدنظر داشت که کمتر بدانها اهمیت داده اند؛ نیز عوامل مختلف باید با هم تعامل داشته باشند و بازخورد کارشان را از هم بپرسند تا به نقاط ضعف و قوت کارشان پی ببرند درغیراینصورت، که به معنای نبود نقد خواهد بود پیشرفتی نخواهد بود (← طباطبایی؛Williams, Chesterman p.8 →؛Hubscher-Davidson 2 →).

بازسازی آموزش
از مشکلات رایج در آموزش ترجمه، پراکندگی مطالب آموزشی ست، ترجمه ی اقتصادی، ادبی، سیاسی، مطبوعاتی؛ پس، از دانشجویان رشته ی ترجمه انتظار می رود که “علامه دهر” باشند و هر نوع متنی را ترجمه کنند و از آنجاکه انسان جامع العلوم نمی شود این کار ناممکن است و باید با تخصصی کردن این رشته از دوره ی کارشناسی هر کس زمینه ی کاریش را انتخاب کند.
اغلب افراد قبل از اینکه بدانند متنی درباره ی چیست شروع به ” ترجمه” می کنند، بدون اینکه حتًا تصمیمی پشت این کار بسیار مهم باشد، بسیار مهم است زیرا مترجم “عمر” خود را صرف ترجمه می کند تا آن را به “جامعه” تحویل دهد؛ بدلیل اهمیت فراوان ترجمه، باید کسانی مترجم شوند که این اهمیتها را دریابند و یعنی خودشناس باشند (← سیدحسینی)؛ پس، مترجم باید بداند در برابر ترجمه ای که می کند از جنبه های مختلف مسئول است، باید تمام دقت و تلاش خود را به کار برد تا بعداً پشیمان یا مجبور به تصحیح اشتباهاتش نشود؛ پس “باید” از صافی رد شوند و بر اساس هدف و توانایی هایی که دارند در گرایشهای مختلف آن تحصیل کنند؛ او باید محقق باشد و در زمینه ای که کار می کند بتواند گاه توقع خوانندگان را برآورد و گاه توقع آنها را با توانایی های خود همراه کند تا خوانندگان به اعتبار کارهای قبلی او، از آثار جدیدی که خود مترجم تشخیص داده و ترجمه کرده نیز استقبال کنند و آن آثار را بخوانند، که بدین ترتیب کم کم سطح سوادشان بالا می رود. ذبیح الله منصوری آثاری نوشته که اغلب وقتی می خوانیم دوست داریم تمام نشده سراغ کتابهای دیگر او نیز برویم (← امامی). تأثیرات ترجمه تا چندین سال باقی می ماند (۱۶Williams, Chesterman p. →) ؛ پس اخلاق عملی و وجدان ِکاری مسائل مهم تری هستند؛ فارابی می گوید: فضیلت علم به عمل است؛ گرچه علم خود فی نفسه فضیلت است و نفوس انسانی را از مرتبه ی قوت به فعل آرد، لکن کمال مطلوب نیست. این تنها علم نیست که انسان را به سعادت و خیر مطلق می رساند و بلکه علم مقدمه ی سعادت است و مقدمه ی عمل و اقدام به آن سعادت حقیقی است (← فارابی، ص ۸-۹؛ ← فارابی فصل ۲۶). متأسفانه امروزه این حرفها را شبیه شعارهای تبلیغاتی می دانند.

مطالعات فرایند ترجمه و آموزش ترجمه
پیم ۲ معتقد است که باید از مطالعات فرایند ترجمه و جنبه های مختلف آن مثل فکرگویی، مصاحبه، تایپ رایانه ای توسط مترجم (مثل کاری که خانم فریده مهدوی دامغانی می کند؛ ← شماره ۳۹ مترجم، ۱۳۸۳،ص ۱۷-۳۲)، ردیابی چشم در آموزش ترجمه بهره ها برد، چرا که از طریق این جنبه ها می توان فهمید مترجمان (در فرایند ترجمه کردن، یعنی بعد و حتی قبل از شروع به ترجمه یعنی در مرحله ی انتخاب اثر) چطور با اثر برخورد می-کنند؛ انجام تحقیقات در این زمینه ها که در ایران بسیار نادر است، به راحتی تفاوتهای مترجمان حرفه ای را با نوآموزان ترجمه مشخص می سازد و از نتایج بدست آمده در این تحقیقات که کاملاً ایرانی خواهد بود می-توان در آموزش بهره برد؛ پیم می گوید «ارتباط مستقیمی بین تحقیقات فرایند ترجمه و آموزش ترجمه برقرار است»(۲Pym 2, p.). او از این تحقیقات در کارهای عملی در کلاسها استفاده می کند و اشاره کرده که بسیار خوب است تحقیقات را در کارهامان اجرا کنیم و سعی کنیم نظریه و عمل را با هم تلفیق کنیم.

مدیریت ریسک و آموزش مترجم
پیم به مدیریت ریسک و ارتباطش با آموزش مترجم اشاره کرده و معتقد است هرچه مترجمی سریعتر ترجمه کند، زبان او برای خواننده ناآشناتر خواهد بود و خواننده، کندتر، اطلاعات متن را خواهد فهمید (۲Pym 2, p.). در واقع هرچه وقت کمتری صرف شود فکر و زحمت کمتری نیز صرف می شود و این باعث می شود کیفیت ترجمه پایین باشد. ضمناً هرچه مترجم امنیت بیشتری داشته باشد بهتر ترجمه می کند. بعضی زمینه ها هستند که از جنبه های مختلف برای مترجم خطرآفرین اند و او باید بداند تا اگر نخواست ترجمه نکند؛ انجام ترجمه با ترس فکر او را مختل می کند و کیفیت ترجمه پایین می آید.

فشار اقتصادی و زمانی
باید به مسئله ی اقتصادی و زمانی در آموزش و پرورش مترجمان اشاره کرد؛ این واقعیت است که در نهایت از مسائلی که بر آموزش و پرورش مترجمان تأثیر می گذارد، الزام اقتصادی و زمانی ست؛ بودجه و زمان اختصاص یافته بسیار کم است، و آموزش و پرورش مترجمان زمان زیاد و تمرینهای عملی فراوان می طلبد.

نتیجه گیری بخش اول
باید توجه داشت که تبیین سازوکارهای موجود در برنامه های آموزش ترجمه نفی آن نیست، بلکه نمایاندن واقعیتها و نتایج حاصل از آنهاست که زیرشاخه ی جامعه شناسی آموزش ترجمه است و بحث علوم اجتماعی حمله یا سرکوبی نیست بلکه نشان دادن واقعیتها است تا زمینه ی پیشرفت شود. در این تحلیلها یک شخص مسئول نیست.
افزایش تعداد افرادی که در این رشته فعالیت می کنند و نبود نظریه های علمی، باعث هرج و مرجهایی شده و بعضی افرادی که خود را صاحب نظر می-دانند اصلاً سروکاری با ترجمه و مترجمان نداشته اند؛ نیز نبود مقطع دکترا مطالعات ترجمه نشانه ی عدم درک اهمیت “ترجمه” توسط سازمانهای مختلف است؛ مثلاً «در مباحث فقهی و حقوقی، هیچ فرقی بین انواع ترجمه ها و مترجمان وجود ندارد».سلطانی (ص ۸۲) درصورتی که مترجمانی مثل امامی (در “از پست و بلند ترجمه”)، محمد قاضی (در “رسالت مترجم”)، دریابندری (در “گفتگو با نجف دریابندری”)، کوثری (در “مترجم”) گفته-اند بسیاری از آثار با هدفهای مالی منتشر می شوند یا بدون هیچ ملاکی ترجمه می شوند؛ یعنی باید دست اندرکاران این رشته برای تأسیس سازمان مترجمان اقدام کنند تا جلوی این کارها را بگیرند.

نیاز بازار، فناوری و آموزش ترجمه
نویسنده چون پیم ۳ مخالف جهتگیری مستقیم از نیاز بازار برای آموزش مترجمان است؛ تنها برآوردن نیاز بازار دلیل بر موفقیت کار مترجم نیست، بلکه باید علل ظهور نیازها را دانست؛ آموزش ِملاکهایی عینی برای انتخاب اثر با توجه به مسائل انسانی واجب است؛ چون مسائل اجتماعی (مثل نیاز بازار) اکثراً زودگذر هستند و منشأشان گفتمانهای مسلط هر عصر است که بعضاً انسانی نیستند و طبعاً اگر مترجمی متأثر از چنین عصری باشد کار اجتماعی کرده و نه انسانی؛ گاهی نیاز را حادثه ای چون یازده سپتامبر ایجاد می کند که باید تحلیل کرد و فهمید علاوه بر رسانه ها دلیلی دارد اثری درباره ی آن ترجمه شود یا اینکه بر اثر تبلیغات است که خوانندگان زیادی ممکن است اثر را بخوانند؛ بنابراین لزوم تشخیص انواع نیازها واجب است، البته برای مترجمی که رسالت دارد؛ چون این حوادث حیله ی دولتهاست تا افراد را از مسیر اصلی زندگیشان منحرف کنند، یعنی “جنگ نرم یا سرد” که شدیداً انسانها را تهدید می کند و این مسئله را مترجم آگاه درمی یابد؛ «ما با مکانیسم -هایی که مبنای سلطه ی نمادین هستند کمتر آشنا هستیم، یعنی مکانیسم-هایی که هم در سطح روابط میان افراد وجود دارند (مانند سلطه ی مردان بر زنان) و هم در سطح روابط میان ملتها، نظیر تمام اشکال سلطه ی زبانی، یا فرهنگی [مثل ترجمه ] ، که برخی ملتها، به بهانه ی لیبرالیسم یا عام گرایی، بر ملتهای دیگر تحمیل می کنند» سامعی (ص ۲۹۴)؛ البته نباید تمام آثار دیگران را رد کرد اما باید با برنامه ریزی، متخصصان هر رشته آثار را دقیق مطالعه کنند سپس برای ترجمه اقدام شود تا بسیاری از آثار واقعاً بی استفاده نباشند؛ مثلاً در زمینه ی نقد ادبی بعضی آثار ترجمه شده واقعاً مفید نیست زیرا هیچ منطق و ملاکی جز پول و شهرت برای انتخابشان نبوده است. (← پاینده؛ و حسینی، ص ۱۱۹-۱۲۱)
ضمناً مترجمان باید از فناوری بهره برند تا حرفه ای شوند و به بازار محلی محدود نشوند؛ نیز با استفاده از فناوری آموزش از راه دور و تعاملهای بین اللملی و کم هزینه می توان با دانشگاههای مختلف طرحهای تحقیقاتی مشترک انجام داد که دراین صورت مطالعات تطبیقی ترجمه بنا می شود (۲۵Williams, and Chesterman p. →) ؛ نتیجه ی دیگر این است که فضای نقد بازتر خواهد شد، و همگان می فهمند اگر آثار دیگران را بیطرفانه نقد کنند آنها نیز همین کار را برایشان می کنند که باعث پیشرفت می شود (→ Pym 4). همچنین با ظهور فناوری های جدید شغلهای متفاوتی ایجاد شده و مترجمان به ویرایش، گزینش و… نیز مشغول ند و اینها باعث شده که مترجمان دیگر به شغلهای غیرمربوط مثل مسافرکشی نپردازند p.123-139) Kiraly, →).

مسائل اجتماعی و پرورش استعدادها
«امروز در فضای کنونی اجتماعی ما سخن گفتن و داوری کردن و از سر دقت و تحلیل به نقد و ارزیابی اندیشه ها پرداختن، کاری دشوار و فتنه خیز شده است» سروش) ص ۱۵). یکی از مواردی که زیربناهای نظام تفکر انتقادی را در ایران ضعیف کرده جزم اندیشی نقابدار و بی نقاب است. به این صورت که فرد خود را محق و دیگر را باطل می داند، بنابراین مستبدانه در پی اصلاح افکار دیگران است؛ توری و پیم ۵ پیشنهاد کرده اند تا ترجمه-آموزان متون را با توجه به هنجارهای مختلف ترجمه کنند تا هم با قوت و ضعف آنها آشنا شوند و بتوانند بعداً که ترجمه می کنند آگاهانه انتخاب کنند هم بفهمند هر هنجاری در چه شرایطی با هدفشان سازگار است. نیز اینکه بفهمند از هر اثر چند ترجمه ی خوب می توان ارائه داد که این خود مشخصاً باعث تغییر دیدگاه افراد به نقد می شود؛
رسالت ترجمه اجبار و سرکوبی نیست یعنی نباید عاملان ترجمه مجبور باشند؛ اگر مترجم اثری را با اکراه ترجمه کند، به حتم کیفیت کار او پایین می آید، نیز نمی تواند استعدادهای خود را پرورش دهد؛ متأسفانه اغلب افراد نظرات خود را در کلاسها و … بیان نمی کنند چرا که می-ترسند اشتباه باشد یا آنها را مسخره و سرکوب کند؛ لذا خودسرکوبی را بر دگرسرکوبی ترجیح می دهند و بدین ترتیب فرد خوداتکاء نمی شود و نمی-تواند در کارها تصمیم گیری کند، چرا که پیوسته ترس داشته یا به او می گفته اند چه بکند و چه نکند (← بوردیو، نظریه ی کنش). «از مشکلات ما ایرانیان این است که در حذف و تخریب همدیگر بسیار هنرمندیم و به-راحتی و بر سر مسائل کوچک روابط بیست ساله خود را قطع می کنیم و تلاش نمی کنیم به اجماع برسیم» سریع القلم )ص ۴۱). ضمناً مترجم باید بپذیرد دیگر مترجمان همکار اویند، بنابراین اگر اثر همکار خود را با “شبه نقد” بدکیفیت جلوه دهد، دیگران نیز چنین کاری با او خواهند کرد؛ در واقع «نظام سرمایه داری اگر صنعتی نمی شد، تا این اندازه رشد نمی کرد. صنعتی شدن منجر به رانده شدن معنویت به حاشیه شده است و آنچه اولویت پیدا کرده کار و تولید است. اما حسنی که نظامهای دموکراتیک دارند در این است که همواره بازبینی و خودانتقادی دارند و سعی می کنند خود را اصلاح کنند» سریع القلم) ص ۴۱). اکثر افراد باور دارند که هر کس بیشتر کار کند موفق ترست، و هر که بهتر و کمتر کار کند را کمتر می پذیرند و بدین ترتیب آن شخص کمتر در شکل گیری اندیشه ها تأثیرگذار می شود؛ زیرا رقیبان او را حذف می کنند؛ این موضوع به این خاطر مطرح شد که در نظام نشر فعلی کشورمان هرچه پارتی کمتر داشته باشید و ناشناس تر باشید، کمتر کسی (از ناشر، خواننده، حتی اهل کتاب) به آثار شما استقبال می کند؛ ملاک برتری کمی ست نه کیفی؛ پس هر کس وارد بازار ترجمه شود و قبلاً اثری منتشر نکرده باشد، همان برخوردها که اشاره شد با او تکرار می شود؛ یعنی فرقی ندارد در چه زمینه ای فعالیت شده، همین که بگویی فلان کتاب را ترجمه کرده ام و ناشناس باشی و از آن بدتر نویسنده هم ناشناس باشد رفتارها یکی ست؛ نویسنده در این زمینه تجربه داشته است. پس مترجم باید درباره ی این مسائل نیز بداند تا حساب کتاب کند و بسنجد که می تواند با چنین خوانهای هفت گانه روبرو شود یا نه.

آموزش و پرورش
آموزش را نباید از پرورش جدا در نظر گرفت، چرا که انسان تک ساحتی نیست و آموزش تنها به بعد مادی و علمی می پردازد و این پرورش است که به بعد معنوی و روحی انسانها می پردازد؛ بنابراین باید افراد بادانش، متفکر و متعهد پرورش داد نه اینکه فقط افراد را آموزش دهیم و ابعاد دیگر انسانی را نادیده بگیریم؛ واحدهای درسی رشته ی مترجمی در این مسئله ضعف دارد، و دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی نمی دانند که آنها هم چون معلمان، پزشکان و مهندسان باید تعهداتی داشته باشند؛
باید مترجم طوری پرورش یابد که بتواند خود (و دیگران) را بر ترجمه مسلط کند، یعنی اگرچه انسانها (بعنوان افراد منفرد) و ملتها از ترجمه بی نیاز نبوده اند و نخواهند بود، اما ترجمه باید تنها ابزاری برای ایجاد ارتباط و یا ابزاری برای سنجش تفکرها (در جهت نقد و کمال آنها) باشد؛ نه اینکه ترجمه بعنوان ابزار و راهی برای پر کردن خلأهای فکری باشد؛ بدین صورت است که حتّا در آینده وقتی در همه ی مسائل تفکر ایرانی، ژاپنی، آمریکایی و … داشته باشیم ترجمه تنها ابزاری خواهد بود تا بفهیم در فلان زمینه که “ما” چنین تفکر می کنیم و چنین عمل می-کنیم “دیگران” چه تفکراتی دارند و چگونه عمل می کنند؛ آن موقع ۸۰% آثار ما ترجمه نخواهد بود؛ آن موقع مثل انگلیس، آمریکا و بعضی کشورها درصد کمی از آثارمان ترجمه خواهد بود؛

دانش مترجم
یکی از مواد آموزشی مترجمان این است که به آنها بگویند تقریباً در چه حوزه هایی باید اطلاعات داشته باشند؛ مثلاً باید بدانند که در چه زمینه-هایی تعداد خواننده بیشتر است (مثل جن گیری، تعبیر خواب، فالگیری) و در چه زمینه هایی خواننده کمتر است (مثل فلسفه)؛ انواع خوانندگان را بشناسد؛ شاید اهداف خود را مطابق با یک طبقه یا حزب خاص اجتماعی بداند و خواسته باشد در همان راستا ترجمه کند؛ باید بداند که ترجمه آغاز تعاملی ست و او ایجاد کنش می کند و باید منتظر واکنش خوانندگان باشد، مثلاً بفهمد چرا، چقدر، چگونه از ترجمه او استقبال (ن)شده است؛

مقدمه ی مترجم: راهنما
دیگر اینکه مترجم باید بداند بعضی آثار بدون مقدمه که اساس فهم مطلب است اصلاً نافهمیدنی هستند و افرادی که زبان خارجی نمی دانند باید با راهنمایی های مترجم به ظرایف مفهومی و گفتمانی اثر نویسنده پی ببرند؛ نبود مقدمه مخصوصاً ترجمه ی بعضی آثار فلسفی را بی استفاده کرده است. پس باید طوری مترجمان را پرورش داد تا بتوانند، جدا از ترجمه کردن و نظریات نویسنده، تفکر اصیل تولید کنند؛ چراکه ترجمه تفکر اصیل و تفکر “خود” نیست؛ هر چند هنگام ترجمه به زبان “خودی” می نویسیم اما بدون اثر نویسنده ترجمه ای نبود، گویی چراغی ست که اگر خاموش شود دیگر هیچ جا حتی خودمان را هم نمی توانیم ببینیم.

مترجم کنشگر یا عامل
مترجم باید بداند ترجمه ی بعضی آثار ممکن است انسانها را گمراه کند، پس باید در انتخاب آثار برای ترجمه دقت کند؛ عادت واره «نوعی تربیت غیرمستقیم است که باعث می شود فضایل (یا رذایل) پذیرفته شده در یک اجتماع، به سهولت، به صورت ملکه، بدون نیاز به تأمل و تکلف، از کنشگران اجتماعی سربزند» بوردیو (ص۱۶) که در پرورش مترجمان بسیار تأثیرگذار است؛ چراکه اجرای آن بصورت علمی طوریکه مترجم خودکفا و متفکر پرورش یابد و بتواند در مواقع ضروری خلاءهای انسانی را تشخیص بدهد، ایجاب می کند تا متخصصان هر رشته عقاید، قواعد، آداب، جهت ها، ارزشها، روشها و دیگر امور مربوط به رشته ی خود را بشناسند تا بتوانند بعد از آزمودن نتایج تحقیقات شان، تحقیقات خود را کامل کنند و آنها را در پرورش مترجمان استفاده کنند؛ یعنی شرایط باید طوری باشد که آنها هم که در پرورش شرکت دارند همواره در کار خود بازبینی کنند و نیز از انتقادهای دیگران بهره برند تا بتوانند مطابق با شرایط اجتماعی، علمی و … مترجمان انسانی پرورش دهند (نه مترجمان اجتماعی)؛ برای تحقق این امر مترجم باید طوری پرورش یابد که فراملی بیندیشد و فراملی فکرو کار کند، یعنی آنچنان که بوردیو در نقد عقل مردن بر آن تأکید کرده و لازمه ی انسان می داند با علم و دانشمندان کشورهای دیگر آشنا باشد؛ یعنی فقط با توجه به محدودیتهای کشور خود ترجمه نکند و اگر تشخیص می دهد اثری در جوامع دیگر مفید بوده ولی احتمالاً در کشورش کم استقبال می کنند همان را ترجمه کند تا در آینده ارزش اثر شناخته شود؛ او باید با همکاران خود در کشورهای دیگر تعامل داشته باشد و نشستهایی برگزار شود تا هر بار آخرین دستاوردها در اختیار همگان قرار گیرد؛ از سوی دیگر بعضی ها دقت در انتخاب اثر را صرفاً در اجتماع مقصد درنظر می گیرند، حال آنکه می دانیم بسیاری اوقات مترجمان دیگر ملل آثار ترجمه شده ی مترجمان دیگر را ترجمه می کنند؛ مثلاً در ایران خودمان بسیاری از آثار اسپانیایی، ایتالیایی، چینی و … از زبان واسطه یعنی انگلیسی ترجمه می شود؛ بنابراین نباید مترجم را تنها یک عامل اجتماعی که گماشته شده تا تنها بر واقعیت ضعیف جامعه خود اثر بگذارد و واقعیتی متفاوت بسازد درنظر گرفت؛مترجم هم کنشگر هست و هم نیست چراکه عاملی ست که مأمور به انجام این کنشهاست؛ کنشگر در مفهوم بوردیو از اراده بیشتری برخوردار است ولی عامل اجتماعی متضاد آن است. بنابراین مترجم کنشگر از مترجم عامل برتر است چرا که گماشتگی اش کمتر است و بیشتر انسانی می اندیشد؛ هرچند او نیز جایزالخطاست.

نتیجه گیری
نتایج علمی وقتی معلوم می شود برای جامعه مفید یا مضر است که در برنامه ریزیهای آموزشی وزارت خانه ها اعمال شود؛ یعنی وقتی می گویند فلان کارها باید بشود و نشود، عملاً هم اجرا شود تا نتایج آن را ببینیم و دوباره تحقیقات دیگر برای تکمیل تحقیقات قبلی انجام دهیم تا ضعفها و قوتهای خود را بیشتر و عینی تر دریابیم؛ بدون عملی شدن نتایج تحقیق در جامعه، تحقیق چه معنایی دارد؟ باید افراد زمینه ای برای خود مشخص بکنند و در همان مسیر، تحقیقات خود را ادامه بدهند؛ نه اینکه پراکنده و سطحی مقالات خود را در مدت کمتر یک دو ماه بنویسند؛ بوردیو نیز در کتاب درسی درباره ی درس به این خلاء علمی در جامعه شناسی غرب اشاره کرده، با این منظور که باید نتایج اجتماعی تحقیقات خود را در بوته ی آزمایش و نقد بگذاریم تا اگر کارایی نداشتند آنها را تغییر دهیم وگرنه کارمان اصلاً علمی نخواهد بود؛ بلکه گردآوری مجموعه ای از گزاره هایی خواهد بود که فقط در کلاس درس استاد می گوید و دیگران، بدون عمل در آینده، تنها گوش، حفظ و بعد از مدتی فراموش می کنند. گفتار فارابی را که پیشتر اشاره کردیم به یاد بیاورید «فضیلت علم به عمل است»؛ شاید ما نیز منتظریم چون حادثه ی هیروشیمای ژاپن (بخاطر اشتباه یک مترجم شفاهی) برای مان رخ دهد تا به فکر انجام کارهای علمی و اصولی بیفتیم.

منابع:
۱- آشوری، داریوش، زبان باز، نشر مرکز، تهران ۱۳۸۷.
۲- بوردیو، پیر، درباره ی تلویزیون و سلطه ی ژورنالیسم، ترجمه ی ناصر فکوهی، آشیان، تهران ۱۳۸۷.
۳- بوردیو، پیر، نظریه ی کنش، ترجمه ی مرتضا مردیها، انتشارات نقش و نگار، تهران ۱۳۸۹.
۴- فارابی، ابونصر، اندیشه های اهل مدینه ی فاضله، ترجمه ی سیدجعفر سجادی، طهوری، تهران ۱۳۶۱.
۵- سامعی، حسین، نقد عقل مدرن، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران ۱۳۸۳.
۶- سروش، عبدالکریم، ایدئولوژی شیطانی، موسسه فرهنگی صراط ، تهران ۱۳۷۶.
۷- سریع القلم، محمود، «راه دشوار دموکراسی»، بازتاب اندیشه، شماره ۱۶، تیر ۱۳۸۰، ص ۳۹-۴۴.
۸- سلطانی، عباسعلی، «بررسی حقوق ترجمه و مترجم در فقه و حقوق موضوعه»، مطالعات اسلامی، شمارهی ۷۵، بهار ۱۳۸۶، ص ۷۷-۱۰۴.
Concise Oxford English Dictionary, (2005) , Oxford.

Pym & Intercultural Studies Group (2003), Innovation and E-Learning in Translator Training, An Online Symposium, <http://www.fut.es/~apym/elearning/index.htm>.

Pym, A. (2010), Interview on current issues in Translation Studies, St Petersburg State University, Russia.

Williams, J. and Chesterman A. (2002), The Map, Manchester: St.Jerome.

منابع بیشتر:

امامی، کریم، از پست و بلند ترجمه، نیلوفر، ۱۳۸۵.

بوردیو، پیر، درسی درباره ی درس، ترجمه ی ناصر فکوهی، نشر نی، تهران ۱۳۸۸.

ترجمه از نگاه رضا سیدحسینی، (۱۳۸۶):
>http://www.dibache.com/text.asp?id=1535&amp;cat=7<

پاینده، حسین، بررسی کتاب نظریه های نقد ادبی معاصر (۱۳۸۵):
> http://bashgah.net/modules.php?name=Articles&op=show&aid=38211&query=2YbZgtiv<

حسینی، صالح، نظری به ترجمه، نیلوفر، تهران ۱۳۷۵.

طباطبایی، سیدجواد، دیباچه ای بر نظریه ی انحطاط ایران، نشر نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۱.

Hammersley, M. and Atkinson, P. (2007), Ethnography, New York: Routledge.
Hubscher-Davidson, S. (2007), An empirical investigation into the effects of personality on the performance of French to English student translators, [unpublished PhD thesis. University of Bath, United Kingdom].
Hubscher-Davidson, S.(2008), A Reflection on Action Research Processes in Translator Training, The Interpreter and Translator Trainer 2(1), 75-92.
Kiraly, D. (2000), A Social Constructivist Approach to Translator Education, Manchester: St. Jerome.
Pym, A. (1998), On the market as a factor in the training of translators, http://www.tinet.cat/~apym/on-line/on-line.html.

Pym, A. (2000), On the distance in distance learning, http://www.fut.es/~apym/on-line/odl.html.

Pym, A. (2010), Exploring Translation Theories, USA and Canada: Routledge.
Toury, G. (1992), “Everything Has its Price: An Alternative to Normative Conditioning in Translator Training”, Interface 6(2), pp. 60-72.

بشیر باقی محقق مطالعات مترجم و ترجمه؛ مدرس دانشگاه پیام نور است.

bashirbaqi@gmail.com