انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آداب و رسوم ازدواج در میان مردم روستای امزاجرد

انسیه ابراهیمی

مقدمه

بررسی مراسم های ازدواج (سور) و مراحل ان، در روستای امزاجرد، محور اصلی این پژوهش است. مراسم عروسی در روستای امزاجرد، همچون سایر مناطق کشور همراه با ادب و سنن گوناگونی است. ازدواج یک سنت دیرینه ی اجتماعی فرهنگی است که از زمان های بسیار قدیم و از زمان اغاز زندگی اجتماعی مرسوم بوده است. بدون تردید ازدواج از بزرگترین وقایع زندگی هر انسانی به شمار می رود، پیوندی تقدیس شده که در تمام جوامع رایج است. این پیوند در حقیقت پیمانی است بین زن و مرد، بنای یک زندگی مشترک نهاده می شود که اینده ی این زندگی یعنی موفقیت یا شکست در ان برای هریک از زوجین سرنوشت ساز خواهد بود.

در مراسم های مربوط به ازدواج، حضور بزرگان خانواده، همیاری اقوام و اشنایان،  تعامل و دید و بازدید خانواده ها با بکدیگر از ویژگی های این مراسم است. این ویژگی ها ، تجربه های فراوانی را برای همزیستی نسل های مختلف در کنار یکدیگر ایجاد میکند. در این روستا خانواده ها برای جشن عروسی چندین روز قبل و بعد از روز عروسی را با عناوین و مناسبت های مختلف جشن میگیرند و معمولا در این جشن ها از نوازندگان استفاده میکنند. کثرت مراسم های مخصوص ازدواج در روستای امزاجرد، نه تنها باعث شادمانی و بالا بردن روحیه میشود بلکه تمام این اداب به نوعی همدلی و همیاری را در میان تمام اهالی روستا ایجاد میکند و طی این مراسم افراد به یکدیگر نزدیک تر می شوند و حس همبستگی قومی قبیله ای انها نمود بیشتری پیدا میکند، چنان که حتی اگر کدورت و کینه ای از یکدیگر به دل داشته باشند، از یاد می برند و دوستی و یکدلی را جایگزین می کنند. جوانان این روستا اعم از این که مقیم زادگاه خود باشند یا دور از دیارشان زندگی کنند سعی میکنند که در موقع ازدواج و گزینش همسر با دختران زادگاه خود ازدواج کنند.

 

روش تحقیق:

در این پژوهش میدان تحقیق، روستای امزاجرد بوده است و برای گرد اوری اطلاعات از روش میدانی و فنون مشاهده ی مستقیم و مصاحبه با چند تن از ساکنین کنونی این روستا، استفاده  کرده ام. مصاحبه شوندگان افرادی بودند که تا حدودی با انها اشنایی قبلی داشته ام و سعی کردم در حین مصاحبه با انها، به پاسخ های مورد نظر برای سوالات پژوهش خود،  دست یابم.

 

یافته ها:

معرفی روستای امزاجرد

در توابع شهرستان همدان (با فاصله ی پنج کیلومتری) روستایی وجود دارد به نام امزاجرد. نام محلی و کهن این روستا، مزداگرد است، مزدا به معنای ابر داناست و مزداگرد یعنی محلی که مزداییان (کسانی که دارای دانش فراوان خداوند یکتا هستند) دور هم گرد می ایند تا اهورا مزدا (خدای واحد و ابر دانا) را نیایش کنند. امزاگرد و مزاگرد هر دو نام بعد از مزداگرد جهت گویش اسان تر به مرور زمان تغییر پیدا کرد است. در زمان ورود اعراب به ایران و شکست رستم سپهسالار لشگر ساسانیان در قادسیه توسط سعد ابن ابی وقاص، رفته رفته گفتار و نوشتار پارسی کهن به عربی تغییر داده شد و چون اعراب حرف (گ) در فرهنگ لغت شان ندارند، امزاگرد به امزاجرد نام نهاده شده است. نام مزدا گرد به دوران قبل از اسلام به زرتشتیان باز می گردد اما در مورد امزاجرد مستنداتی وجود دارند که تاریخ ان را به زمانی قبل از مزداگرد باز می گرداند. به زمان مهر پرستی یا ایین میتراییسم، ایینی سحر امیز که بر پایه ی پرستش میترا، ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت ، پیمان جنگ در دوران پیش از مزداییان بوده است.

در گذشته عده ی کمی از اقلیت های مذهبی در امزاجرد ساکن بودند ولی مهاجرت کردند ودر حال حاضر ساکنین روستا شیعه مذهب هستند. اغلب ساکنین از قوم ترک هستند و خانواده های محدودی مهاجر از شهر تهران و شهر های جنوب کشور هستند. زبان رسمی انها ترکی می باشد البته درصد قابل توجهی از کلماتی که در حین ترکی صحبت کردن، استفاده میکنند، فارسی همراه با لحجه ی غلیظ ترکی ست. سبک معماری خانه ها در این روستا بسیار سنتی ست، مهندسی و اصولی نبوده، زیبا سازی به ندرت دیده می شود ،خانه هایی بسیار بزرگ از خشت و گل ، حیاط های وسیع (که جایگاه نگه داری دام هست)، یک طبقه، اتاق های تو در تو، سقف های بلند و تیر های چوبی در سقف مشاهده می شود.

بیشتر اهالی به شغل های کشاورزی، دامداری و فروشندگی مشغول هستند. اقتصاد انها بیشتر بر کشاورزی استوار است و در حال حاضر به شدت با کمبود اب مواجه است. در زمین های کشاورزی خود محصولاتی هم چون گندم، یونجه، جو، سیب زمینی، انگور، زردالو، سیب می کارند و علاوه بر فروش انها خود نیز از انها استفاده می کنند. زنان امزاجرد معروف به درست کردن انواع و اقسام ترشی و مربا هستند و از جمله سوغات مختص به امزاجرد، انواع ترشی ها، انواع مربا، انگور، مویز، لبنیات ، خشک بار، سیر و نان گرده می باشد. هوای امزاجرد کوهستانی ست، در تابستان روزهایی سوزان و شب هایی نسبتا خنک و زمستان هایی بسیار سرد و خشک دارد. اب امزاجرد وضع خوبی ندارد و به شدت املاح دارد به همین دلیل بعضی خانه ها از اب شیرین کن استفاده میکنند. ساکنین روستای امزاجرد تعصب خاصی در عقاید دینی و تاکید و احترام زیادی بر مراسم های عزاداری در مناسبت ها دارند. از جمله رسومی که هنوز در امزاجرد فراموش نشده است ، تعزیه خوانی ست که هر سال اجرا می شود.

مراسم ازدواج در امزاجرد:

ازدواج در میان مردمان امزاجرد غالبا در سن پایین و برای دختران زیر ۱۸ سال صورت می گیرد، به گونه ای که معتقدند هر چه سن دختر پایین تر باشد مورد مناسب تری برای ازدواج است ومعمولا دختران بالای ۱۸ سال شانس کمتری برای ازدواج دارند و کمتر مورد توجه پسران دم بخت و خانواده ی انها قرار می گیرند. اصولا ازدواج ها به صورت فامیلی و درون گروهی صورت می گیرد و تعصب خاصی دارند که حتما از بین دختران روستای خود دختری را انتخاب کنند. در گذشته به این صورت بوده که اگر در یک خاندان یک دختر و پسر با فاصله ی نزدیک به هم متولد می شدند، از همان کودکی انها را نامزد یکدیگر میدانستند و برای هم نشان می کردند، در اینده هم در بیشتر مواقع و با اصرار خانواده هایشان با یکدیگر ازدواج می کردند. امروزه زمانی که سن ازدواج پسری فرا برسد، مادر و پدر خود را متوجه این موضوع میکند و مادر پسر شروع به گشتن برای پیدا کردن دختر مناسب به عنوان عروس خود میکند. مادر پسر ابتدا دختران دم بخت فامیل و اشنایان را بررسی میکند و اگر موردی را نپسندید به دختران همسایه ها و هم روستاییان میپردازد و اگر کسی را میپسندیدند ان را زیر نظر میگرفتند. در گذشته که خانه ها حمام نداشتند و اهالی مجبور بودند از حمام عمومی استفاده کنند،حمام عمومی بهترین مکان برای رصد و انتخاب عروس مناسب بود. در زمان حال که اهالی از حمام عمومی استفاده نمی کنند از جمله بهترین مکان انتخاب عروس، مساجد ، حسینیه ها و مراسم های مذهبی بوده با هدف پیدا کردن عروس مومن و مذهبی. تفکری که رایج است این است که دختر های دم بخت با وضعیت اجتماعی و شغلی پدرشان سنجیده می شوند و خانواده هایی که به دنبال دختر مناسب برای پسر خود می گردند، میتوان گف بیشتر از خود دختر ، پدر اورا مورد سنجش و تحقیق قرار می دهند. به طوری که مثلا اگر دختری، پدری معتاد یا خلافکار داشت، خواستگار های بسیار اندک و شانس پایینی برای ازدواج موفق دارد، چه بسا خود دختر ویژگی های مثبت فراوانی داشته باشد.

خواستگاری (الچلخ)

زمانی که دختر مورد نظر توسط مادر پسر انتخاب شد، نوبت به عنوان کردن و خواستگاری می رسد. در گذشته خانواده پسر برای اینکه غیر مستقیم نظر خانواده ی دختر را بداند، یک کله قند تزیین شده به خانه ی دختر می فرستادند، اگر خانواده ی دختر کله قند را نگه می داشتند به معنای جواب مثبت و اگر ان را پس میدادند نشانه ی جواب منفی بود. امروزه خانواده ی پسر برای پیش قدم شدن، از ریش سفیدان و گیس سفیدان روستا درخواست میکنند واسطه شوند و با خانواده ی دختر صحبت های اولیه را انجام دهند و اگر انها موافق بودند اجازه ی خواستگاری رسمی را بگیرند.  در گذشته تمام صحبت ها و قرار و مدار ها و مراسم های قبل عروسی بین خانواده ها اجرا می شد و دختر و پسر تا روز عروسی یکدیگر را نمی دیدند و با هم صحبتی نداشتند. امروزه ، در اولین جلسه ی خواستگاری، مادر پسر به همراه چند تن از بزرگان فامیل به خانه ی دختر می روند و درصورتی که خانواده ی دختر موافق بر این ازدواج بود، در جلسه ی اشنایی بعدی داماد را هم همراه خود می اوردند که با عروس صحبت کند. خانواده ها در این جلسه روزی را برای مراسم قندشکنی تعیین می کنند و بزرگتر ها در مورد مهریه و شیربها و تاریخ عقد و عروسی به توافق می رسند و ان را یادداشت و امضا می کنند. در گذشته مهریه قطعه ای زمین یا پول نقد بوده است. سالیانه مقدار مهریه و شیربها تعیین می شود و هر سال هم به مقدار ان اضافه می شود. امروزه مهریه، به صورت سکه ثبت می شود و به جای شیر بها معمولا پنج تکه سنگین از لوازم جهیزیه را از خانواده داماد و یا به صورت وجه نقد دریافت می کنند.

عقد کنون (کبن)

پس از اعلام موافقت عروس و خانواده ی او، در صورتی که عروس کم سن و سال است و مدرسه می رود یک صیغه ی محرمیت بین عروس و داماد خوانده می شود که در مدرسه مشکلی برایش پیش نیایید و زمانی که فارغ التحصیل شد عقد دائم جاری می شود. مراسم عقد کنون معمولا با فاصله ی زیادی از عروسی انجام میشود. خانواده ها و بزرگان هر دو طرف شاهد این مجلس هستند. از جمله خرید های مهم در روزمحضر، حلقه و ساعت عروس که داماد میخرد و حلقه و ساعت داماد که عروس می خرد می باشد. عروس و داماد با عسل کام یکدیگر را شیرین می کنند.

 

پاگشا (ایق آچدو)

بعد از عقد، یعنی زمانی که خانواده عروس از محضر به خانه بر می گردند، در همان روز به یک مهمانی مفصل ، برای اولین بار در خانه پسر دعوت هستند به نام پاگشا. مراسمی که بیشتر اقوام هر دو طرف دعوت هستند همراه با بزرن و برقص و شادمانی. از جمله مهم ترین اتفاقی که در این رسم می افتد، هدیه ای که معمولا طلاست و توسط مادرشوهر به عروس داده می شود.

بله برون یا قند شکنی (قند سیندرمه)

زمانی که خانواده ی داماد جواب مثبت را از خانواده عروس می گیرند، بزرگان انها زمانی را برای بله برون تعیین میکنند و شروع به خرید کردن و تهیه کردن لوازم مورد نیاز می کنند. میزبان این مهمانی خانواده عروس می باشد و هزینه ی پذیرایی از مهمان های عروس و داماد به عهده ی انهاست. از جمله هدایایی که در این رسم باید توسط خانواده ی داماد برای عروس خریداری شود، مهم ترین مورد انگشتر نشون، پارچه ی چادر رنگی و هدایای دیگری مانند قران، کله قند، قندشکن، دفتر بله برون، کیف و کفش ، لباس مجلسی ، مانتو و گل و شیرینی می باشد. خانواده ی داماد سعی دارند هدایای خریداری کرده را به صورت تزیین شده به خانه ی عروس ببرند. این رسم مخصوص بزرگتر های دو خانواده و اقوام درجه یک انهاست. بعد از شروع مراسم یک نفر از اقوام دختر و یک نفر از اقوام پسر داوطلب می شوند تا اعضای خانواده ی خودشان را به دیگری معرفی کنند تا همه باهم اشنا شوند. بعد قرار مدار و توافقات و مقدار دقیق مهریه و شیر بها  و تاریخ عروسی را در دفتر بله برون نوشته می شود و به مهمان ها اعلام می شود و شاهدانی از هر دو خانواده زیر ان را امضا می کنند. در اخر، کله قند تزیین شده توسط عمو یا دایی بزرگتر داماد با قندشکن شکسته می شود به امید اینکه زندگی شیرینی در اینده داشته باشند.

جا قندی

این رسم به شکستن قند در بله برون مربوط می شود. به این صورت که چند روز پس از بله برون خانواده ی عروس هدایایی برای داماد و پدرو مادر و خواهر و برادرش تهییه میکند و برای کسی که در بله برون قند را شکسته هم یک هدیه به همراه سر کله قند شکسته شده در نظر می گیرند. هدایا را در سبد هایی تزیین شده قرار می دهند و به خانه ی داماد می برند. به این رسم جا قندی اوردن، گفته می شود. پس از ان، چند روز بعد ،نوبت مادر داماد است که زحمت خانواده عروس را برای هدایا، جبران کند. او هم هدایایی برای عروس و اعضای خانواده او خریداری می کند و انها را در امان سبد هایی که مادر عروس در جا قندی اورده بود قرار می دهد و به همراه خانواده به منزل عروس می برند.

 

نامزدی (آداخلو)

معمولا فاصله ی عقد تا عروسی زمان طولانی می باشد و فرصتی است تا خانواده ی عروس جهیزیه ی دخترشان را فراهم کنند و داماد خانه ای بسازد یا بخرد و بودجه ای برای مخارج جشن عروسی و دیگر مخارج تامین کند. زمانی که دختر و پسر در دوران نامزدی یعنی فاصله ی بین عقد تا عروسی هستند، مادر پسر به مناسبت تمام عید های قمری و شمسی وظیفه دارد هدیه ای به عنوان عیدی که معمولا هم طلاست را برای عروسش و دو هدیه ی دیگر برای مادر و پدر عروس تهیه کند و به خانه ی عروس ببرد، سپس مادر دختر باید به جای ان عیدی ها، هدایایی برای دامادش و مادر و پدر او تهیه کند و جبران کند. مادر پسردر روز اول ماه رمضان، مقدار زیادی مواد غذایی افطاری را به خانه ی دختر می برد و اوایل فصل تابستان که محصولات زمین های کشاورزی به عمل می اید، مادر پسر از تمام میوه ها به اصطلاح نوبرونه برای خانواده دختر میبرد.

 

قوم الصلاح (مشورت با اقوام)

پس از طی کردن دوران نامزدی، دو شب قبل از روز عروسی، بزرگتر های خانواده عروس در خانه عروس و بزرگان خانواده داماد در خانواده داماد گرد هم میایید و با هم فکری یکدیگر لیست مهمانانی که میخواهند در حنابندان وعروسی دعوت کنند را می نویسند و البته این مهمانی حتما باید به صرف ابگوشت باشد! یک روز قبل از عروسی ،دو نفر، یک اقا و یک خانم، مامور می شوند برای دعوت مهمان هایی که در قوم الصلاح انتخاب شده اند به صورت جدا گانه یعنی خانم خانه به خانه در می زند و خانم هارا دعوت میکند و اقا هم اقایان هر خانه را برای همان شب مجلس حنابندان و فردای ان، ناهارعروسی دعوت می کنند. درعروسی هایی که به صورت سنتی تر و در خانه ها انجام می شود دعوت مهمان ها به این صورت انجام میشود و کارت دعوت تهیه نمی کنند.

 

حنابندان (حنابندونه)

مراسم حنابندان را خانواده ی دختر در خانه ی خودشان مهمان هایشان را دعوت میکند و خانواده ی داماد هم جداگانه در خانه ی خود مهمانان خود را دعوت می کند.این مهمانی در خانه ی داماد مفصل تر برگزار می شود و حداقل هزار نفر مهمان خواهند داشت. در حنابندان مرسوم است که عروس لباسی با رنگ شاد بر تن کند. بعد از شام حنابندان، خانواده داماد به همراه تمام مهمانانش به خانه ی عروس می روند و همراه با خود خرید های عروسی و یک طبق تزیین شده حنا می اورند. حنا نماد شادی و سر زندگی برای عروس و داماد است. حنا را با ساقه ی یک شاخه گل به کف دست عروس و داماد و کف دست تمام مهمان ها می زدند.

روز عروسی (طی)

خانواده ها عروسی ها و دیگر مراسمات خود را که مهمان هایی با تعداد فراوان دعوت می کنند، در خانه های بزرگ و حیاط دار خود و در خانه های همسایگان خود برگزار می کردند و در حیاط  صندلی می چینند و قسمت مردانه عروسی در حیاط برگزار می شود. صبح عروسی خانواده ی داماد به اصلاح خودشان باید چرب و شیرین برای خانواده عروس ببرند ، به این معناست که خرج عروسی خانه عروس و مهمان هایشان را ببرند که از جمله: یک گوسفند، یک گونی برنج ، یک حلب روغن ، گرده و نان محلی . پس از ان ، عروس و داماد به همراه ساقدوش هایشان به حمام عمومی می روند بعد خانواده ها و خویشاوندان با ساز و دهل به دم در حمام عمومی می روند و عروس و داماد را از حمام درمی اورند و عروس سوار بر اسب سفید مسافت تا خانه را طی می کند. در مسیر حمام تا خانه ، مهمانان به عروس و داماد و ساقدوش هایشان کادو های خیلی کوچکی می دهند. عروس و داماد که از حمام به خانه های خود می رسند جلوی پایشان گوسفند قربانی می کشند و پس از ان مهمان ها کادو های عروسی را می دهند که معمولا پول نقد هست و در ازای ان یک بسته نقل به انها داده می شود. پس از ان خانواده ی عروس، لباس های رسمی داماد را با پارچه هایی قرمز رنگ تزیین می کنند و به خانه ی  داماد می برند و داماد در حضور جمع پیراهن خود را عوض می کند و لباس دامادی بر تن می کند. خانواده ی عروس به خانه ی خود بر میگردد و در ظهر داماد به همراه ساقدوش هایش به صرف ناهار به خانه ی عروس می رود. عروس هم در این فاصله در ارایشگاه و درحال اماده شدن برای شب عروسی ست. ظهر عروسی هم مانند حنابندان عروس و داماد جداگانه مهمان های خود را در خانه ی خود دعوت می کنند. ناهار عروسی، در خانه ی عروس، مراسم کوچکی با فامیل های درجه یک برگزار می شود ودر خانه ی داماد برعکس. در گذشته ای نه چندان دور جهیزیه ی عروس را دقیقا صبح عروسی به خانه ی عروس و داماد می بردند و به سرعت می چیدند! امروزه از چند روز قبل از عروسی و سر فرصت این کار را انجام می دهند.

 

شب عروسی (طی)

نزدیک غروب که عروس از ارایشگاه بر می گردد خانواده ی داماد با ساز و دهل به خانه ی عروس می رود و می خواهند عروس را به خانه ی خودشان ببرند و مفصل ترین مهمانی در خانه ی عروس همین جاست که مهمانان زیادی برای بدرقه ی عروس حضور دارند. قبل از رفتن عروس از خانه ی پدری اش، پارچه ای قرمز رنگ همراه با نبات به کمر عروس می بستند به امید اینکه زندگی شیرینی داشته باشد و پسر زا باشد، تور قرمز رنگی هم به نام دوواخ روی سر عروس می انداختن که نماد شادی و خوشی بوده است. قبل از وارد شدن عروس به خانه ی جلوی پای عروس گوسفند قربانی می کشند و در یک کاسه، جو و سکه و نقل را مخلوط می کردند و به سر عروس می ریختند که این رسم نماد رزق و روزی ست. تا همین چند سال پیش ،خانه ی عروس و داماد معمولا یک اتاق در خانه ی خانواده ی پسر بود و امروزه عروس و داماد ساختمان مستقل دارند ولی معمولا در حیاط خانه ی پدری داماد ساخته می شود. در همین شب عروسی که عروس به خانه ی داماد می روند مهمانان هم به خانه ی عروس و داماد می ایند تا جهیزیه ی عروس را ببینند ، البته که بیشتر لوازم جهیزیه را داماد تهیه کرده است، و اعتقاد دارند اگر در همین حین دختران مجرد بتوانند از بین جهیزیه یک وسیله کوچک را بدزدند، به زودی بخت شان باز می شود! بعد از شام عروسی ، داماد به همراه ساقدوش هایش به پشت بام خانه پدری اش می روند و پس از نماز خواندن، سیب های قرمزی را یک گاز زده و از پشت بام به سمت حیاط که مهمان ها در ان ایستاده اند پرتاب می کند و اعتقاد دارند هر کس بتواند سیبی که داماد گاز زده را بگیرد به زودی بخت اش باز خواهد شد و داماد بعدی او خواهد بود.

 

پا تختی

در روستای امزاجرد مراسم پا تختی برعکس بقیه مناطق که فقط مخصوص زنان است، هم قسمت مردانه دارند هم زنانه! میزبان این مهمانی خانواده ی داماد است و بیشتر مهمان هایش را از خانواده و اقوام عروس دعوت می کند. در این مجلس مهمانان هدیه هایی را برای عروس تهیه می کنند.

شب کله شامی

فردای پاتختی یک مراسمی در خانه ی داماد برگزار می شود به نام شب کله. میزبان مهمانی خانواده ی داماد است که اقوام درجه یک عروس را هم دعوت می کند. در طول این چند شب متوالی عروسی، گوسفندان زیادی قربانی می شوند که در این شب کله پاچه ی تمام این قربانی ها پخته می شود و مهم ترین اتفاق این شب همین خوردن کله پاچه ست.

 

 

اوچ گجه (مادر زن سلام)

دقیقا سه شب پس از شب عروسی ، خانواده ی عروس مهمانی می گیرد و اقوام درجه یک داماد را دعوت می کند. در این شب مادر عروس به عروس هدیه ای به عنوان پا گشا می دهد که معمولا طلاست، و مادر پسر هم برای مادر عروس هدیه ای با عنوان « جا خالی نباشه» می اورد.

 

حمع بندی و نتیجه گیری

در این پژوهش سعی کردم به طور مختصر و کلی به معرفی روستای امزاجرد و مردمان ان بپردازم. مردمان امزاجرد بسیار خون گرم و مهمان نواز هستند و برای مهمانان خود، به خصوص اگر غریب باشند، حاضرند هر کاری انجام دهند تا انها خاطره ی خوشی از روستای انها داشته باشند. همچنین به بررسی مراسمات مربوط به ازدواج پرداختم. باتوجه به شب های متعدد و طولانی بودن این مراسم ها که کم هزینه هم نیستند، گمان می رود که خانواده ها تمایلی به وصلت با دختران روستای خود را نداشته باشند و برای کمتر شدن هزینه ها تمایل به وصلت  با خانواده هایی از روستا های اطراف که رسوم کمتری دارند، داشته باشند اما نکته ی جالب اینجاست که انها با وجود تمام سختی ها و خستگی ها و هزینه ها، تعصب خاصی به وصلت با اشنا و هم روستاییان خود دارند.