چهل و سومین جلسۀ گفتگوی انسانشناسی و فرهنگ با عنوان « اشتغال زنان از دیدگاه روانشناسی » روز ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ با حضور دکتر ربابه نوری (روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی) و به میزبانی زهره دودانگه در صفحۀ رسمی انسانشناسی و فرهنگ برگزار شد.
در این جلسه دکتر ربابه نوری صحبتهای خود را اینگونه آغاز کردند: امروزه زنان زیادی وارد حوزۀ اشتغال شدهاند و مسئولیت زیادی را برعهده دارند. اما اشتغال زنان نیازمند فراهم شدن بستر خاصی است. در قرن بیست و یکم خانواده هنوز هم برای زنان اهمیت دارد. در نتیجه برای لطمه ندیدن خانواده، اشتغال زنان نیازمند حمایت جامعه است. یعنی خدمات بیشتری باید فراهم باشد تا زنان در کنار اشتغال، آسوده خاطر باشند که به خانواده و پرورش فرزندهایشان آسیبی وارد نمیشود. اما به نظر میرسد در جامعۀ ما به این موضوع توجه نشده و این به آیندۀ جامعه صدمه خواهد شد.
نوشتههای مرتبط
در ادامۀ جلسه، گفتوگو با توجه به محورهای زیر ادامه پیدا کرد:
رابطۀ روانشناسی با موضوعات جامعهشناختی همچون تسهیلات اجتماعی برای زنان
در ابتدای گفتگو این سوال مطرح شد که چگونه روانشناسی به عنوان علمی فردگرا میتواند دربارۀ موضوعاتی اجتماعی چون خدمات و تسهیلات اجتماعی برای زنان استدلال کند. ربابه نوری پاسخ داد: روانشناسی علم مطالعۀ رفتار است و برای آن روششناسی خود را دارد. روانشناسی اجتماعی هماکنون حوزۀ علمی شناختهشدهای است که در آن روانشناسی و جامعهشناسی با یکدیگر اشتراک دارند. در روانشناسی اجتماعی رفتار انسان در محیطهای بزرگ و در تعامل با انسانهای دیگر بررسی میشود. به همین ترتیب در روانشناسی سازمانی، رفتار انسان در سازمانها مطالعه میشود و غیره. بنابراین روانشناسی صرفا رویکردی فردگرا ندارد و با رشتههایی مثل جامعهشناسی در تعامل است. در واقع روانشناسی پلی میان علم زیستشناسی و جامعهشناسی است.
لزوم تسهیلات اجتماعی برای اشتغال زنان
نوری در ادامۀ جلسه به این نکته اشاره کرد: پرسشهای مخاطبان دربارۀ لزوم تسهیلات اجتماعی برای اشتغال زنان نشان میداد که اکثر مخاطبان از منظر تبعیض و کلیشههای جنسیتی به این موضوع مینگرند. باید به یاد داشته باشیم که توجه به تفاوتها به منزلۀ تبعیض نیست. زنان و مردان از نظر زیستی با هم متفاوتند. در نتیجه باید به این تفاوتها توجه شود تا آنها بتوانند از پتانسیلهای خود بهره بگیرند. تفاوت میان زنان و مردان مستلزم توجه به نیازهای خاص آنهاست و این توجه عدالت را به نحو بهتری فراهم میکند. برای مثال، هماکنون در تحقیقات پزشکی نقدهای جدی مطرح است که اکثر آزمایشهای داروسازی روی مردان انجام میشود، در حالیکه تفاوتهای زیستشناختی زنان نیز باید در مطالعات دارو در نظر گرفته شود. بنابراین دیدن تفاوتهای جنسیتی به معنای عدالت بیشتر است.
تفاوتهای زیستی زنان و مردان و مسئلۀ توانمندی زنان در اشتغال
از ربابه نوری این سوال پرسیده شد که آیا تفاوتهای زیستی زنان و مردان (برای مثال عادت ماهیانه، زایمان، درمان ناباروری و نقش مادری) به توانمندی زنانه آسیب میزند؟ و مواجهۀ سازمانها و نهادها با اشتغال زنان از منظر این تفاوتهای زیستی زنانه چیست؟ وی چنین پاسخ داد: یک زن همزمان با اشتغال، با مسئولیتهایی مثل مادری روبهروست. در جامعۀ ما کلیشههای جنسیتی وجود دارند و جامعه به واسطۀ نقشهای جنسیتی، مسئولیتهای خانه و خانواده را بیشتر بر دوش زنان میگذارد. بنابراین عموم زنان شاغل همچنان نقش مادری و خانهداری را دارند. نتیجۀ این روند فرسوده شدن زنان شاغل به دلیل مسئولیتهای متعدد است. بنابراین باید تغییراتی در سطح کلان جامعه اتفاق بیفتد.
مسلما آنچه مربوط به باروری و زایمان زنان است، موجب محدودیت در اشتغال میشود. در نتیجه باید خدمات و تسهیلاتی فراهم شود تا زنان نگران از دست دادن کار خود نباشند. اما متأسفانه چنین نیست و بسیاری زنان به دلیل زایمان فرصت شغلی خود را از دست میدهند. این محدودیت حتی دربارۀ زنانی که پس از ۹ ماه مرخصی زایمان به فضای کار بازمیگردند، وجود دارد. چون در محل کار امکانات و خدماتی برای نگهداری نوزادان و کودکان پیشبینی نشده است. اگر نهادهای سنتی (مثل مادر، مادربزرگ، خاله و …) نباشند، زنان دسترسی کافی به نیروهای متخصص و آموزشدیده و مهدکودکهای استاندارد ندارند تا فرزندان خود را به آنجا بسپارند. این در حالی است که طبق مطالعات روانشناسی، کودک زیر ۲ سال در جدایی از مادر لطمه میبیند.
در نتیجۀ این وضعیت، با وجود آنکه سطح تحصیلات زنان در ایران بسیار افزایش یافته، نرخ اشتغال آنان هنوز زیر ۲۰ درصد است. برای فراهم کردن این خدمات ما نیازمند قوانین انعطافپذیر هستیم؛ یعنی قوانینی که اجازه دهد زنان در عین اشتغال امکان رسیدگی به فرزندشان را داشته باشند، ولو میزان بازدهی کاری آنها کاهش یابد؛ زیرا در نهایت منفعت این قوانین معطوف به کلیت جامعه و نسل آتی میشود. سیاستگذاران باید به این مسئله در سطح کلان جامعه رسیدگی کنند.
ریشهشناسی موانع اشتغال زنان
ربابه نوری گفت: تجربههای کشورهای مختلف نشان میدهد که ارائۀ تسهیلات اشتغال به زنان موجب میشود که کار کردن زنان به خانواده و فرزندان لطمهای نزند. زنان شاغل قادرند که فرزندانی با سلامت روان بالاتر را پرورش دهند. ما برای یافتن راهحل باید هم به یافتههای علمی و تجربههای جهانی توجه کنیم و هم به مسائل و نیازهای جامعه خودمان بنگریم. دربارۀ تجربههای جهانی مطالعات زیادی در دسترس است؛ اما دانستههای ما دربارۀ جامعۀ خودمان ناچیز است.
یکی از مسائل مهم در ایران نقشهای جنسیتی در خانواده است. نقشهای جنسیتی در دنیا عموما به این صورت است: ۱- نقشهای سنتی که در آن زن خانهدار است و مرد اقتصاد خانواده را مدیریت میکند ۲- زن و مرد به صورت برابر در خانه و بیرون کار میکنند. باید توجه داشتهباشیم زن شاغل نمیتواند در نقش یک زن سنتی ایفای نقش کند. اما در ایران، ما با برابری نقشهای زنان و مردان در اشتغال و انجام وظایف خانه فاصله داریم. بنابراین به نظر میرسد که لازم است شیوۀ مشارکت زن و مرد در کار درون و بیرون خانه، از پیش از ازدواج مشخص شود.
نحوۀ مشارکت زنان در اقتصاد خانواده، در ایران هنوز با ابهام روبروست. برای مثال اگر زن درآمد یا مایملکی داشته باشد، روشن نیست که آیا او در اقتصاد خانواده سهیم است یا نه و در مقابل آیا مرد در ازای این مشارکت، در کار خانهداری و فرزندداری مشارکت میکند یا نه. در بعضی از خانوادهها صندوق مشترکی وجود دارد و زن و مرد در تأمین مالی خانواده مشارکت برابر دارند؛ در بعضی خانوادههای دیگر، درآمد زن تماما در اختیار همسر است، و در تعدادی از خانوادهها نیز زن استقلال مالی خود را حفظ میکند و مشارکتی در اقتصاد خانواده ندارد. این ابهام مشکلآفرین است. این ابهام حتی در بعضی از خانوادههای ایرانی که از ایران مهاجرت کردهاند، وجود دارد.
به نظر میرسد که لازم است پژوهشهای عمیقی در این زمینه انجام شود. همچنین متخصصانی متشکل از روانشناسان، جامعهشناسان، فقها، وکلا و حقوقدانانی که در موضوع خانواده تخصص دارند، دربارۀ مشارکت اقتصادی زن صحبت کنند و در مقابل نیز روشن شود که مردان در خانه و در فعالیت فرزندداری چه وظایف و مسئولیتهایی دارند. برای مثال گفته شود که یک زوج لازم است چهار حساب بانکی داشته باشند: ۲ حساب فردی جداگانه برای زن و مرد، ۱ حساب برای هزینههای جاری و ۱ حساب برای پسانداز مشترک. در صورتی که در ایران حتی هنگام طلاق مشخص نیست که سهم زن و مرد از منابع مالی خانواده چیست. یا بسیاری از زنان شکایت دارند که مردان در مسئولیتهای مربوط به فرزندان مشارکتی ندارند. لازم است که دربارۀ این مسائل در جامعه به صورت عمومی صحبت شود.
جایگاه خانهداری در جامعه و فرهنگ ایران
به گفتۀ ربابه نوری، یک زن خانهدار که به صورت تمام وقت به مدیریت امور خانواده میپردازد، نباید بیکار تلقی شود. لازم است که در جامعه به جایگاه زنان خانهدار بها داده شود. اما زمانی که فرزندان بزرگ میشوند و به مرحلۀ استقلال میرسند، خانوادۀ ایرانی با پدیدۀ آشیانۀ خالی مواجه میشود. یعنی زنان خانهداری که فرزندانشان از خانواده مستقل میشوند، عموماً نمیتوانند با این مسئله کنار بیایند و وابستگی آنها به فرزندان مشکلساز میشود.
بهتر است که زنان پس از مستقل شدن فرزندانشان به فعالیتهای اجتماعی بپردازند؛ اعم از اشتغال، فعالیتهای خیریه و غیره. این زنان عموما هنوز توانایی دارند و میتوانند به جامعه بازگردند. در کشورهای مختلف تلاش میشود که این زنان دوباره به کار دعوت شوند. در غیر این صورت مشکلات زیادی مثل افسردگی بر سر راه زنان قرار میگیرد.
درمقابل، در دورهای که زنان فرزند کوچک دارند، میتوان به این راهکار اندیشید که به جای ۹ ماه مرخصی به زنان بادار، به آنها ۵ سال مرخصی داده شود (حتی بدون حقوق)؛ یعنی زنان بتوانند فرزندان خود را تا ۵ سالگی بزرگ کنند و سپس دوباره به کار پیشین خود بازگردند؛ و حتی برای جبران این مرخصی ۵ سال دیرتر بازنشسته شوند (مثلا به جای ۵۵ سالگی در ۶۰ سالگی بازنشسته شوند). چنین راهکارهایی موجب میشود که ما نسل آیندۀ بهتری نیز داشته باشیم.
بازنشستگی زودهنگامتر زنان و مفهوم آشیانۀ خالی
ربابه نوری در پاسخ به این سوال که آیا بازنشستگی زودهنگام زنان خدمات مثبتی برای آنهاست، یا به انزوای آنها از جامعه دامن میزند، پاسخ داد: بازنشستگی زودهنگام زنان در صورتیکه آنها بیماری، دغدغه و مشکلاتی داشته باشند، مفید است. در غیر این صورت بهتر است مشارکت زنان در جامعه را بیشتر کنیم. زنان در این سنین وقت و نیروی آزاد را دارند. این زنان دیگر فرزند کوچک ندارند، مسئلۀ بارداری ندارند، زندگی خانوادگیشان به ثبات بیشتری رسیده و تجربۀ بیشتری دارند؛ در نتیجه کمک گرفتن از این زنان در حیطۀ اشتغال موجب میشود که ما نیروی کار مفید زیادی داشته باشیم. بازنشسته کردن این زنان، به بسیاری از آنها کمکی نمیکند.
مسئلۀ تقسیمبندی مشاغل به دو گروه زنانه و مردانه
ربابه نوری به این نکته اشاره کرد که در حوزۀ روانشناسی، دربارۀ مردانه یا زنانه کردن مشاغل پژوهشهای زیادی انجام شده است. طبق پژوهشهای متأخر تفاوتی میان مشاغل از منظر زنانگی و مردانگی وجود ندارد. اگر عدهای مشاغل را ماهیتاً به دو گروه زنانه و مردانه تقسیم میکنند، این نگرش آنها ریشه در آموزشهای غیرمستقیمی دارد که به واسطۀ جامعه و فرهنگ به آنها منتقل شده است. هر تخصص یا شغلی مستلزم مهارتها و توانمندیهای مشخصی است که هرکسی فارغ از زن بودن یا مرد بودن میتواند آنها را کسب کند. هرکسی که این مهارتها را داشته باشد، صرف نظر از جنسیت، میتواند این شغل را داشته باشد. برای مثال بسیاری از طراحی لباسهای زنان به دست مردان انجام میشود، یا زنانی هستند که در مشاغلی که کلیشههای جنسیتی آن را مردانه میدانند، فعالیت دارند و به خوبی از عهدۀ آن برمیآیند.
جمع بندی
ربابه نوری در پایان جلسه اشاره کرد: نقش زنان در جامعه تغییر کرده است. با پیچیدهتر شدن سیستم شغلی در جامعه، لازم است که زنان وارد حوزۀ اشتغال شوند. اما نیازمند حمایت سازمانیافته و نهادی هستند. لازم است که خدمات مورد نیاز آنها بر اساس پژوهشهای عمیق طراحی شود. اگر بتوانیم دستورالعمل این خدمات را تدوین کنیم و نهادها را متقاعد کنیم که این خدمات را تأمین کنند، علاوه بر جلب رضایت زنان و برآورده کردن رفاه آنان، مشارکت زنان را در فعالیتهای اجتماعی افزایش میدهیم. در نتیجه، نرخ اشتغال زنان از زیر ۲۰ درصد به سطح بالاتری خواهد رسید. این به معنی استفاده از پتانسیل اجتماعی زیادی است که هماکنون غیرفعال است و در صورت استفاده از آن، حرکت جامعه به سوی توسعه تسهیل میشود.