بازخونی شهر: حکمرانی شهری، به کوشش پوریا جهانشاد، انتشارات روزبهان
مقدمه پوریا جانشهاد بر کتاب
نوشتههای مرتبط
از همان روزهایی که تهرانِ صفوی مسیر حرکت از روستا به شهر را طی میکرد و ناصرالدینشاه برای خیابانکشی به پر کردن خندق شرقی ارگ شاهی اقدام کرد و رضاشاه محله سنگلج را تخریب و قانون تعریض خیابانها را تصویب کرد و پسرش الگوهای انسان زدوده تجددگرایان را به عنوان طرح جامع تهران ملاک عمل قرار داد تا به امروز که متولیان شهر بیتوجه به افزایش نابرابری شهر را ساماندهی میکنند، یک اصل همچنان تغییرناپذیر باقیمانده است: شهر میباید توسط حاکمان مدیریت شود؛ چندجانبه و یکپارچه.
اما پرسشی که همواره حولوحوش سازوکارهای مدیریت شهری شکل میگیرد این است که نظام مدیریت شهری و حاکمان شهر دقیقاً قصد مدیریت چه چیزی را دارند و این مدیریت قرار است تأمینکننده کدام اهداف، خواست و برنامهها باشد؟
آنچه مسلم است اینکه حاکمانِ شهر در هر دوره تاریخی فراتر از نظمبخشیهای کالبدی که داعیه آن را دارند، از شهر و حکمرانی بر آن در جهت تثبیت و طبیعیسازی وضع موجود و ایدئولوژیهای وابسته به آن بهره میبرند؛ خواه این ایدئولوژی، از جنس تجددخواهیِ صِرف یا آمیخته با ناسیونالیسمِ رمانتیک باشد یا ایدئولوژی اسلام شیعی. هرچه باشد شهر در نظر حاکمان و برنامهریزان همواره جایی بوده است که آنها بهواسطه شهر میتوانستهاند به نوعی بازتولید اجتماعی بیندیشند که تضمینکننده منافع و اقتدارشان و گسترشدهنده میدان اثرگذاری ایدئولوژیهای مسلط باشد.
با اینحال شواهد نشان میدهد تهران همواره از پذیرش نظام یکپارچه کنترل تن زده یا به عبارتی چهره یک شهر مدیریت گریز را از خود نشان داده است. یکی از مهمترین دلایل مدیریت گریزی تهران، به خصوص در دوران پس از انقلاب ۵۷، وجود تضاد منافع بین نیروهای رسمی و حاکم بوده است. شهریشدن افسارگسیخته، برنامهریزیهای صرفاً کالبدی، کوتاه شدن دست مردم در اداره شهر و کالاییسازی فضا به بهانه خودگردانی شهرداریها و سیاستهای توسعه بهتدریج شهر را به لقمهای چرب و نرم برای سوداگری و بورسبازی اصحاب رانت و قدرت تبدیل کرد. این گروهها بسته به دامنه نفوذ خود در هرم قدرت و برخورداری از رانت اطلاعاتی نه تنها به راحتی قوانینی که برای مردم عادی لازمالاجراست را نادیده میگیرند، بلکه در رقابت با یکدیگر و با همدستسازی برخی متخصصان شهری در پی کسب مشروعیت و ارتقا سرمایه اجتماعی خود هستند. از طرف دیگر طی چند دهه اخیر برخی نیروهای نظامی و انتظامی هم به شهر بهعنوان عرصهای نظر داشتهاند که افزون بر راهبردهای اقتصادی ناشی از ساختوسازهای بزرگمقیاس و تجاریسازیها، میتواند بهعنوان تابلو پروپاگاندهای بنیادگرایانه آنها هم عمل کند. در واقع این نیروها چه در عرصه کالاییسازی فضا و چه در زمینه بهرهبرداری های ایدئولوژیک و تبلیغاتی از فضای شهر، دست بالای خود را در برابر قوانین مصوب شهرسازی و تبلیغات شهریِ مروج مصرف و سبک زندگی دولت و شهرداری عیان کردهاند.
ادامه مقدمه را در فایل پیوست بخوانید:
توضیحات
کتاب «بازخوانی شهر: حکمرانی شهری» متشکل از یازده مقاله از بعضی پژوهشگران صاحبنام و متفکران ایرانی عرصهٔ شهر است که ضمن اولویتبخشی به تجربۀ زیستۀ ما در مقام یک ایرانی، به بررسی انضمامی نیروهای حاکم بر شهر میپردازد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که همواره، کمبود منابع تألیفی متکی به پژوهشهای میدانی پاشنهآشیل مطالعات شهری در ایران بودهاست که امیدواریم با این کتاب این کمبود تا حدی برطرف شود.
این کتاب شامل یازده مقالۀ زیر است:
- «تجدد شهری و تنظیمات آن: درآمدی بر حکومتمندسازی تهران» نوشتۀ حسام سلامت
- «تحولهای مسکن در محلۀ سیروس تهران: اقدامهای درونزا در مقابل طرحهای آمرانه» مینا سعیدیشهروز
- «مسئلۀ زیرگذرها و پلازاهای شهری در تهران: مروری بر حاکمیت تردد در شهر» نوشتۀ امیر طهرانی
- «از فرهنگسرا تا مگامال: تأثیر فضاهای عمومی جدید در زندگی روزمرۀ مردم تهران» نوشتۀ مسرت امیرابراهیمی
- «نزاع بر سر شهر اخلاقی، نوشتۀ اعظم خاتم
- «مداخله در فضا؛ کنشهایی از جنس دیگر» نوشتۀ محمد بحیرایی
- «سیاست فرهنگی فضای عمومی در نمایشگاه کتاب تهران» نوشتۀ کاوه احسانی ترجمۀ میعاد نوحهخوان
- «در ضرورت معماری سیاستورز» نوشتۀ مجید ابراهیمپور
- «از هنر تلپی تا شبح برابری: عمومیت هنر و انکارها» نوشتۀ بهزاد خسروی نوری
- «هنر غیررسمی و غیررسمیسازی هنر؛ اندیشههایی در باب سیاستورزیهای خلاقانه در فضای عمومی» نوشتۀ پوریا جهانشاد
- «پرابلماتیک فقدان شهر در سینمای معاصر ایران» نوشتۀ محمدحسین میربابا