انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پرونده اینترنتی منطقه «جلفا» اصفهان

مقدمه:

«جلفا» نام منطقه‌ای در مرکز شهر اصفهان و حوالی زاینده‌رود است که اکثریت ساکنان ان را ارامنه تشکیل می‌دهند. این منطقه در سال ۱۰۱۴ و توسط شاه عباس صفوی پس از کوچ اجباری ارامنه ازمنطقه جلفای تبریز در اختیار آن‌ها قرار داده شد و در طول قرن‌ها زندگی ارامنه در آن، در معرض تغییرات قابل توجهی قرار گرفت. جلفای اصفهان که برخی آن را « نگین بافت‌های تاریخی ایران» می‌خوانند همواره به‌عنوان نماد همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان در اصفهان و ایران یاد می‌شود که تاریخ شکل‌گیری این هم‌زیستی قابل تأمل است. در این پرونده به بررسی منطقه جلفا در اصفهان از ابعاد مختلف و در شش بخش پرداخته شده است: معرفی منطقه، ارائه پیشینه‌ای تاریخی از آن، بررسی معماری و معرفی بناها و مکان‌های مهم تاریخی، نگاهی تاریخی به منطقه‌ی جلفا از قاب دوربین ارنست هولستر، معرفی کتاب‌های مربوط به این منطقه و ارائه گزارشاتی چون گفتگو با یکی از ساکنین جلفا.

 

 

فهرست مطالب:

  • معرفی منطقه جلفا
  • پیشینه‌ی تاریخی
  • معماری و مکان‌های تاریخی
  • جلفا در قاب دوربین ارنست هولستر
  • معرفی کتاب در این زمینه
  • سایر گزارشات

 

 

  • معرفی منطقه جلفا

جلفای اصفهان یکی از مناطق مدیریت شهر اصفهان است که بنای آن از زمان شاه عباس بوده (۱۶۰۶ میلادی) و  در جنوب شهر واقع شده است. از نخستین روزهای تکوین این شهرک ارمنی‌نشین، پنج محله به نامهای میدان بزرگ، میدان کوچک، هاکوپ‌جان یا یعقوب‌جان و یا محله‌ی حصیرباف‌ها و چهارسوق  قارا کل تشکیل دهنده‌ی این شهرک نوبنیاد عصر شاه عباس بوده است و ساکنین آنها را جلفاییان آذربایجان تشکیل می‌دادند. در دوران سلطنت شاه عباس دوم بر وسعت آن اضافه شد و او دستور داد که ارامنه‌ی داخل شهر که در شمس‌آباد و عباس‌آباد هم سکونت داشتند به جلفا منتقل شوند (۱۶۵۵ میلادی) محله‌ی زرتشتیان که در نزدیک جلفا و بدان پیوسته بود، به ارامنه تحویل داده شد و چون شغل اغلب مهاجرین جدید حجاری بود این محله به نام سنگ‌تراشان نامیده شد که هنوز هم به همین نام است. به دنبال این توسعه‌ی شهری، دو محله‌ی دیگر یعنی کوی ایروانی‌ها (ایروان) و محله‌ی تبریزیها که ساکنین آنها از دو شهر فوق‌الذکر آمده بودند به وجود آمد. محلات جدیدالاحداث در جنوب و جنوب غربی جلفای قدیم شکل گرفت و آنجا را جلفای نو گفتند و بعدها این اسم به همه‌ی جلفا اطلاق گردید. گزارش سیاحان خارجی حاکی است که جلفا از نظر اجتماعی و اقتصادی به دو منطقه‌ی متفاوت قابل تفکیک بوده (جلفای قدیم و جدید).  جلفای جدید را سه محله‌ی سنگ‌تراشان، ایروانی‌ها و تبریزی‌ها تشکیل می‌داد که ساکنین آن در مقایسه با جلفای قدیم کم بضاعت‌تر بودند و کلیساها و خانه‌ها اغلب ساده هستند. در منابع فارسی اسم جلفا به صورت “جولاه” و در زبان ارمنی آن را “جوغا” می‌گویند. قبل از ورود ارامنه به اصفهان، زمینهای کشاورزی از املاک سلطنتی به شمار می رفت که در سال ۱۶۱۸ میلادی ضمن فرمانی، به ارامنه واگذار گردید و چون شبکه آبرسانی آن از نهر و جویهای کوچک و بزرگ تشکیل می‌شد، با ایجاد شهرک جلفا، معابر عمومی را به طوری به وجود آوردند که منطبق با حریم آب‌ها باشد لذا پیچ و خم کوچه‌ها خیلی زیاد بوده و حتی توسعه ی جدید جلفا در نیم قرن گذشته و ادامه‌ی آن در حال حاضر، از حریم آبرسانی مزارع تبعیت می‌کند. جلفای قدیم دارای یک خیابان شرقی- غربی (خیابان نظر) بود و آن خیابان نیز دو دروازه در شرق و غرب داشت که شبها بسته می‌شد. دروازده‌ی غربی را سرقرازیان و شرقی را یمانیان می‌گفتند. نام این دو دروازه از دو خانواده ی معروف ارامنه‌ی جلفا گرفته شده بود که در احداث آن نقش داشتند. بعد از سقوط صفویان یعنی با روی کارآمدن افاغنه، افشاریه، زندیه و به ویژه قاجاریه پیوسته از وسعت و جمعیت آن به شدت کاسته شد، به طوری که اغلب ساکن و کلیساهای آن رو به ویرانی نهاد و نیمی از آنها کاملاً از بین رفت، در یک قرن گذشته با روی کارآمدن سلسله‌ی پهلوی شهرنشینی در کشور دستخوش تغییر و تحول بزرگی گردید و شهر با خیابان‌کشی‌های جدید که منطبق با چهارچرخه‌های موتوری بود، ساختاری فضایی جدیدی را پیدا کرد.

در جلفا ایجاد خیابان نظر با جهت شرقی و غربی در سال ۱۳۱۴ شمسی و خیابان حکیم‌نظامی با جهت شمالی و جنوبی، جلفا را تقریباً به چهار واحد جداگانه تقسیم کرد و پلهای مارنان، فلزی و آذر ارتباط این بخش شهری را با قسمت شمالی شهر برقرار کرد. جلفای اصفهان درگذشته به صورت یک شهرک کاملاً مستقل و جدای از شهر اصفهان بوده و حتی فاصله‌ای بین اصفهان و جلفا نیز وجود داشته که از فضاهای سبز و باغات و مزارع تشکیل شده بود، اما در نیم قرن اخیر با توسعه‌ی شهری، اغلب فضاهای سبز به مساکن شهری تبدیل گردیده است.

در گذشته مهارت ارامنه در تجارت ابریشم و صداقت آنان باعث شد تا بازرگانان ارمنی در داد و ستد به موقعیت‌های بزرگی دست یابند و در اندک زمانی بسیاری از آنان در زمره‌ی ثروتمندان اصفهان درآیند؛ از این زمان ساخت خانه‌های مجلل با تالارهای زیبا منقوش به تابلوهای نفیس و فرش‌های عالی و صندلی‌های مزین به آب طلا و نقره و … هم آغاز شد. زیبایی این خانه‌ها آنچنان برخی از خارجیان را تحت تأثیر قرار داده که یکی از آن‌ها می‌نویسد: «برخی از آن‌ها چنان باشکوه و عالی است که می‌توان آن‌ها را در ردیف قصرها و کاخ‌های سلطنتی به شمار آورد … . »

بر اساس نوشته مورخین و محققین آزادی و رفاه ارامنه در تمام دوران صفویه ادامه داشت و ارامنه در این مدت در نهایت امنیت و آزادی توانستند کلیساهای متعددی بسازند و به مراسمات مذهبی خود بپردازند.هنگامی که پیترودولاواله (Pietro Della Valle) سیاح ایتالیایی از جلفا بازدید کرده، ۱۰ کلیسا و به روزگار سن آدام اولئاریوس (Adam Olearius) ۱۲ کلیسا و در زمان مسافرت تاورینه (Jean-Baptiste Tavernier) ۱۵ تا ۱۶ کلیسا و زمان شاردن (Jean Chardin) ۳۰ کلیسا در جلفا دایر بوده است. جمعیت جلفا نیز روز به روز افزون می‌شد، چنان که بر اساس ارقام ارائه شده جمعیت جلفا در آغاز قرن ۱۱ هجری بین ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر بوده است، در اوایل سلطنت شاه صفی (جانشین شاه عباس) به ۱۵۰۰۰ نفر و در زمان شاه عباس دوم (جانشین شاه صفی) ۲۰۰۰۰ نفر و بالاخره در زمان جانشینان شاه عباس دوم به ۳۰۰۰۰ نفر رسیده است. ارنست هولستر (Ernst Hoeltzer) که در دوره قاجار در اصفهان زندگی کرده است، تعداد ارامنه ساکن در جلفا را در سال (۱۸۸۰ میلادی) ۲۶۵۸ نفر ذکر می‌کند که در ۳۸۰ خانه زندگی می‌کرده‌اند.

با همه افول و تنزلی که بعد از صفویه به جلفا حاکم شد هنوز نیز خانه‌های قدیمی و کلیساهای باشکوه و ساختمان‌های آن یادآور عظمت این محله زیبا و مهم تاریخی می‌باشد.

در حال حاضر جلفا در حدود ۶۵۰۰ ارمنی را در خود جای داده که در محلات میدان بزرگ، میدان کوچک، محله چهارسوق، هاکوپیان، تارگل، محله سنگ‌تراش‌ها، تبریزی‌ها و ایروان زندگی می‌کنند. جلفا از نظر تقسیمات شهری بخش پنجم شهر اصفهان به شمار می‌رود و شعب برخی ادارات دولتی نیز در آن مستقر هستند.

منبع: سایت شهرداری اصفهان

https://www.isfahan.ir/ShowPage.aspx?page_=form&order=show&lang=1&sub=0&PageId=9114&codeV=1&tempname=moarefi

 

  • پیشینه‌ی تاریخی

به گفته‌ی هرُودت، پدر تاریخ، «شهرهایی که زمانی بزرگ و نیرومند بودند، حقیر و ناچیز شده‌­اند و شهرهایی که اکنون نیرومندند، زمانی ضعیف بودند. ما در اینجا از هردوی آنان سخن می‌­رانیم چون یقین داریم که عزت و سعادت آدمی، زمانی دراز، تنها در یکجا نخواهد پایید». به نظر می‌­رسد جلفای قدیم و جدید هم‌، چنین سرنوشتی داشتند.

جلفای قدیم زمانی به شکل قطعه زمینی باریک به طول دو کیلومتر و عرض چهارصدتا پانصد متر در شمال رود اَرس و در دامنه­‌ی کوه‌هایی صعب­‌العبور، در مجاورت ایالت نخجوان واقع‌شده بود، اما پس از تخریب کامل آن، امروزه دیگر اثری از حیات و آبادانی در آن باقی نمانده است.

این شهر به دلیل نامطلوب بودن شرایط آب‌وهوایی آن از منابع کشاورزی بهره‌­ای نداشت چنان‌که تاورنیه، سیاح معروف فرانسوی، می‌گوید: «جلفای قدیم، وطن ارامنه، شهری است که در میان دو کوه واقع‌شده و ارس از میان آن می­‌گذرد و در طرفین رودخانه، زمین بکری که به کار زراعت بخورد، باقی نمی‌­ماند». اما ویژگی ممتاز این شهر موقعیت تجاری آن بود به‌ گونه‌ای که در قرن شانزدهم میلادی از مراکز عمده­‌ی تجارت بین‌المللی به شمار می‌­رفت و تُجاری (خواجگان) معتبر داشت.

جلفای قدیم از دو ویژگی جغرافیایی و تجاری بهره‌­مند بود: اول آنکه وجود کوه‌­های طویل و صعب‌­العبور در حومه‌­ی آن و عبور رودخانه‌­ی خروشان ارس از شرق به غرب منجر به تقویت قدرت دفاعی شهر و مانع تهاجم به داخل آن شده بود و فضایی امن و آرام را که لازمه­‌ی توسعه و رونق تجارت است، برای ساکنان شهر فراهم آورده بود و دوم آنکه در مسیر جاده‌­ای قرار داشت که آسیای میانه را به ایران و سواحل شرقی دریای سیاه و جاده‌­های بزرگ قفقاز متصل می‌­ساخت و همین امر باعث شده بود که به یک مرکز عمده‌­ی تجاری بین‌المللی تبدیل شود. به‌ ویژه، پس از تصرف قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی در قرن پانزدهم میلادی و قطع ارتباط تجاری غرب و شرق، موقعیت تجاری جلفا اهمیت بیشتری پیدا کرد به‌ طوری‌ که یک مرکز عمده­‌ی تجاری و انباری بزرگ از کالاهای مختلف شرق و غرب ازجمله ابریشم به شمار می‌­رفت. آراکِل داوریژِتسی، با شگفتی از ثروت‌­های جلفا صحبت کرده و در کتاب خود آورده است: «جلفا… زمانی در دنیای شرق بزرگ و آباد بود…».

نام جلفا را نخستین بار مُوسِس خورِناتسی، مورخ ارمنی سده‌­ی پنجم میلادی، در تاریخ ارمنستان ذکر کرده است. لِئو، مورخ ارمنی معاصر، درباره­‌ی تاریخ جلفا می‌­نویسد: «پیشینه‌­ی آن را در اعماق تاریخ نمی­‌شناسیم، لیکن از سده­‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی موطن بازرگان ارمنی در آسمان ارمن شروع به درخشیدن کرد…».

موقعیت تجاری جلفا به‌ گونه‌ای بود که «این شهر مرکز تجاری [خودمختار] و کوچک و بی‌همتا زیر نظر و اداره‌­ی خواجه‌ها گشت». اما تنها این امکانات ارتباطی نبود که جلفا را به یک مرکز عمده‌­ی تجاری تبدیل می­‌کرد. اهالی جلفا دارای شمّ اقتصادی و تجاری عجیبی بودند و این ویژگی پدیده‌ه­ای شگفت­‌آور و استثنایی در جامعه­‌ی ارمنی محسوب می­‌شد، که باعث خلق لقب «جلفایی» شده بود.از اقلام مهم داد و ستد تجار جلفا، ابریشم بود که آن را از مناطق ابریشم‌خیز چون گیلان و گرجستان تهیه و به کشورهای اروپایی صادر می‌کردند. به دلیل اهمیت تجاری و استراتژیک جلفا، ترکمانان آق­قویونلو و قراقویونلو این شهر و تعدادی دیگر از نواحی ارمنی­‌نشین را جزو املاک خاصه قراردادند و آن‌ها را مستقیماً تحت نظارت خود درآوردند و با صدور فرمان­‌های متعدد درصدد حمایت­‌های مالی از آن‌ها برآمدند.

در اواخر حکومت شاه سلطان محمد خدابنده، مناطق ارمنستان و گرجستان مورد تاخت‌ و تاز سپاهیان عثمانی واقع شدند و تحت تصرف آنان درآمدند. با روی کار آمدن شاه‌عباس و شروع مجدد جنگ­‌های ایران و عثمانی و قرار گرفتن جلفای قدیم در مسیر این لشکرکشی­‌ها، شاه‌ عباس تصمیم گرفت در جنگ با عثمانی از سیاست عقب‌نشینی به همراه انتقال جمعیت بومی منطقه به داخل ایران استفاده کند. به این منظور فرمان داد تا اهالی ایالت‎های مختلف ارمنستان ازجمله جلفاییان را به ایران منتقل سازند.

منبع: جعفری، عماد؛ ۱۳۹۴؛ وبسایت کجارو؛ ۱۳۹۴.۱۱.۱۷

https://www.kojaro.com/2016/2/6/117073/armenians-in-isfahan-the-persian-architecture-churches-history/

جلفا نام ناحیه‌ای است در آذربایجان، بر کرانه رود ارس و در مجاورت ارمنستان. این ناحیه از دوران باستان به علت هم‌جواری با قلمرو امپراتوری بیزانس، تحت نفوذ مسیحیت قرار گرفت و به تدریج از دوره اشکانیان به بعد، بخش قابل توجهی از جمعیت آن مسیحی شدند؛ چندان که امروزه تعدادی از مهم‌ترین کلیساهای مسیحی ایران که در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیده‌اند، از جمله «وانک سنت‌استپانوس» در این ناحیه واقع شده‌اند. البته سال‌هاست که مسیحیان در آن حوالی زندگی نمی‌کنند اما هنوز هم در روزهای مشخصی از سال به زیارت کلیساهای قدیمی خود می‌روند.

جلفا همچنین نام محله‌ای در شهر اصفهان است که در دوره صفویه به عنوان یک شهرک تقریباً مسیحی‌نشین شکل گرفت و تا به امروز برجای مانده است. داستان این محله از این قرار است که شاه عباس صفوی وقتی پایتخت ایران را در سال‌های پایانی سده شانزدهم میلادی از قزوین به اصفهان منتقل کرد، هزاران خانواده ارمنی را از جلفای آذربایجان به اصفهان کوچ داد تا از تخصص و شمّ اقتصادی آنان به منظور گسترش بازرگانی در پایتخت جدید و سراسر ایران استفاده کند. اگرچه در ایران واژه ارامنه را مترادف با مسیحی به کار می‌برند اما «ارمنی» یک قوم است نه یک مذهب و از آنجا که اکثریت مطلق ارامنه جهان، پیرو شاخه‌ای از مسیحیت ارتدوکس هستند، ارمنی نزد ایرانیان، هم‌معنی مسیحی شده است.

به هر روی شاه عباس برای جلب رضایت ارامنه جلفا و از میان بردن خاطره ناخوشایندی که از کوچ اجباری به اصفهان داشتند، دستور داد تا در امتداد زاینده‌رود محله بزرگی را برایشان بنا کنند. این محله به یادگار موطن اصلی مهاجران، «جلفای نو» خوانده شد. اهالی جلفای نو برای برگزاری مراسم دینی خود آزادی کامل داشتند و با کمک دولت صفویه کلیساهای باشکوهی را برای خود بنا کردند. آن‌ها همچنین یک جامعه کمابیش خودمختار در پایتخت دولت صفویه به شمار می‌رفتند و کلانتر یا شهردار جلفا را خودشان انتخاب می‌کردند. این کلانتر از سویی امور داخلی اهالی جلفا را اداره می‌کرد و از سوی دیگر در امور مختلف، نماینده آنان نزد دربار صفویه بود.

عکس شماره ۱ : رونوشت فرمان شاه عباس کبیر دربارۀ اهدای زمین های حاشیۀ زاینده رود به ارمنیان سال ۱۶۰۸. (از مجموعه آثار موزه کلیسای وانک اصفهان برگرفته از فصلنامه پیمان. شماره۴۰)

 

ارمنیان جلفا خیلی زود با حمایت شاه عباس به طور گسترده وارد حوزه بازرگانی خارجی شدند؛ به گونه‌ای که پیوسته بین ایران و اروپا و هندوستان و حتی روسیه در تردد بودند و به مبادله کالا در این کشورها می‌پرداختند. بنابراین بازرگانان ارمنی به ثروت هنگفتی دست یافتند و محله جلفا نیز پر شد از بناهای مذهبی شکوهمند و خانه‌های اعیانی بزرگ. برای نمونه، یکی از کلانتران جلفا به نام «خواجه پتروس» علاوه بر املاک و خانه‌هایی که در اصفهان و بیرون از آن داشت، جواهرات زیادی را اندوخته بود و پول نقدش نیز بر ۴۰ هزار تومان نقره بالغ می‌شد.

جلفا در دوران پس از سقوط صفویه، همچنان ماهیت ارمنی و مسیحی خود را حفظ کرد؛ به گونه‌ای که امروزه نیز خالی از جمعیت ارمنی نیست. البته در دهه‌های اخیر برخی از ارامنه جلفای نو به مناطق پیرامون اصفهان مانند شاهین‌شهر یا فریدن کوچیده‌اند و مسلمانان جای آن‌ها را گرفته‌اند؛ اما میراث فرهنگی ارامنه جلفا و تشکیلات مذهبی آن‌ها در جای خود باقی است.

منبع: حسینی، حمیدرضا؛ ۱۳۹۵؛ وبسایت تاریخ ایرانی؛ ۱۳۹۵.۱۰.۰۷

http://tarikhirani.ir/fa/news/5683/ارامنه-نصف-جهان

 

یکی از وقایع مهم دوران صفویه انتقال ارامنه از آذربایجان و اسکان آنها در اصفهان است. پس از اعلام پایتختی اصفهان و انجام مقدمات امر، شاه عباس اول جمعی از ارامنه را از جلفای ارمنستان واقع در کنار رود ارس به اصفهان کوچ‌ و موقتا در یکی از محلات شهر سکونت داد. انگیزه دولت صفوی در آن روزگار علاوه بر نجات ارامنه از آزار و اذیتی که ترکان عثمانی نسبت به آنان روا می‌داشتند، استفاده از مهارت این طبقه در تجارت مخصوصا در داد و ستد ابریشم بود. برخی از مورخین نیز این نقل و انتقال را به این علت می‌دانند که شاه عباس می‌خواست عثمانیان یعنی دشمن دیرین خود را از یک مستعمره ارمنی‌نشین محروم کند.

نویسنده کتاب« ایران و قضیه ایران» دو دلیل فوق را برای این جابه‌جایی تایید می‌کند، اما مرحوم علی جواهر‌کلام عقیده دارد منظور شاه عباس از این کوچ عظیم این بود که ارامنه را «…واسطه ارتباط و آشنایی ایران و فرنگستان قرار دهد و فرنگیان را متقاعد کند که مسلمان ایرانی با سایر ملل و مذاهب دنیا هیچ گونه دشمنی و عداوت ندارد».

به هر حال، ارامنه پس از مهاجرت به اصفهان در ساحل جنوبی زاینده‌رود ساکن شدند و این محل را جلفای نو نامیدند تا خاطره وطن زنده بماند. پس از استقرار ارمنیان، فرامینی نیز صادر شد و برای راحتی و آسایش آنها دستورات اکید به مسوولان و دولتمردان داده شد. ازجمله این فرمان‌ها، دستورالعملی بود که به موجب آن کلیه ارامنه در انجام مراسم مذهبی‌شان آزاد بودند.

به زودی جلفا به شهرکی آباد و پرجمعیت تبدیل شده و «… خیابان‌های متعدد با درختان زیبای چنار» بر زیبایی شهر افزودند. بسیاری از نویسندگان خانه‌های زیبای تجار ارمنی مقیم جلفای اصفهان را توصیف کرده و آنها را با فرش‌های زیبا و صندلی‌های مزین به آب طلا و نقره و تالارهای منقوش به تابلوهای زیبا ذکر کرده‌اند.

امتیازاتی که در دوره شاه عباس اول به ارامنه داده شد در زمان شاه صفی نهادینه گردید و طی فرمانی که در سال ۱۰۴۲ هجری صادر شد به ارامنه این حق داده شد که در هر نقطه که مایل باشند می‌توانند کلیسا بسازند و آنها را تزیین کرده و بر بالای ساختمان صلیب و ناقوس بگذارند. مستوفیان و ممیزانی هم که برای دریافت وجوه دیوانی به کشیشان مراجعه می‌کنند مادام که آنها در حال عبادت هستند حق مزاحمت برای آنها را ندارند.

این فرمان و فرامین دیگر به ارامنه اجازه داد همچون ایرانیان زندگی کنند و حتی برای خود حاکم و قاضی و کلانتر انتخاب کرده و در انجام مراسم و تشریفات مذهبی خود آزادی کامل داشته باشند . بسیاری از خارجیانی که در آن عصر از اصفهان بازدید کرده‌اند از بازرگانان معتبری نام می‌برند که در جلفا کلیساها و کاروانسراهای بزرگ و زیبا ساخته‌اند.

پس از مرگ شاه عباس اول سیاست حمایت از ارامنه ادامه یافت و جلفا بزرگ‌تر و آبادتر شد .تجار و بازرگانان ارمنی در سایه امنیت و آرامشی که به وجود آمده بود برای داد و ستد و سوداگری به کشورهای مختلف سفر کردند و تجار مشهوری مانند خواجه آلتون و خواجه ماناس در کشورهای مختلف نمایندگی مستقر کردند و به عنوان بازرگان ایرانی به تجارت ابریشم پرداختند و کالاهای دیگر به ایران آوردند.

در دوره شاه عباس دوم جلفا وسعت زیادی یافت و محلات چندی به این شهرک اضافه شد به طوری که سیاحان و جهانگردان مختلف در ادوار گوناگون به زیبایی جلفا اشاره کردند و از بخش‌ها و محلات آن نام بردند.

با حمله افغان‌ها به اصفهان در سال ۱۱۳۵ هجری قمری و سقوط این شهر جلفا نیز گرفتار غارت افغان‌ها شد و بسیاری از ساختمان‌های آن ویران گردید و این شهرک آباد و پرجمعیت به سرعت رو به زوال نهاد با انتقال پایتخت، جفا در کشمکش‌ها و جنگ‌هایی که بین مدعیان سلطنت به وقوع پیوست آسیب‌های جدی دید و بسیاری ارامنه شروع به مهاجرت کردند. به طوری که شهر جلفا، که روزگاری شاردن به توصیف خانه‌های آن پرداخته بود و تعداد آنها را ذکر کرده بود (چنانچه دیدیم) در دوره‌های بعد به بخشی کوچک و کم‌جمعیت تبدیل شد. ارنست هولستر که در دوره قاجار در اصفهان زندگی کرده تعداد ارانه ساکن در جلفا را در سال ۱۸۸۰ میلادی (حدود ۱۳۰۵ هجری قمری) ۲۶۵۸ نفر ذکر می‌کند که در ۳۸۰ خانه زندگی می‌کرده‌اند.

با همه افول و تنزلی که جلفا بعد از صفویه گرفتار آن شد هنوز نیز خانه‌ها و میدان‌های قدیمی و کلیساهای باشکوه و ساختمان‌های قدیمی آن یکی از جاذبه‌های خوب اصفهان را تشکیل می‌دهند. در حال حاضر جلفا در حدود ۶۵۰۰ ارمنی را در خود جای داده که در محلات میدان بزرگ، میدان کوچک، محله چهارسوق، محله هاکوبچان، محله قراگل، محله سنگتراش‌ها، محله تبریزی‌ها و محله ایروان زندگی می‌کنند.

منبع: یوسفیان، آرش؛ ۱۳۸۹؛ نشریه یاد ایام؛ ۱۳۸۹ فروردین؛ شماره ۵۵

http://ensani.ir/fa/article/126576/گزارشی-در-مورد-حضور-ارامنه-در-جلفای-اصفهان

 

  • معماری و بناهای مهم

هر گروه انسان در محیط شهر و خانه‌ خود به علت وجود عوامل مختلف فرهنگی، اقلیمی و سیاسی شکل‌های متفاوت از فرهنگ و معماری را داراست که در طول زمان با تاثیرات مسائل مختلف ازجمله‌ انقلاب‌ها و مدرنیسم… درگیر و برخی از مفاهیم آن را تغییر شکل داده است، ولی با مهاجرت دسته‌ای و گروهی به مناطق دیگر از لحاظ جغرافیایی و سیاسی، این گروه‌های مهاجرت‌کننده با بردن حداقل نوع فرهنگ زندگی خود در معماری آن منطقه جغرافیایی متفاوت تغییراتی را ایجاد کردند و این ریشه در نوع زندگی و معیشت و فرهنگ موطن دارد. ‌ در ادامه این نوشتار سعی در بررسی تاثیرات مهاجرت ارامنه بر معماری جدید خانه ها، طراحی داخلی و حتی نماسازی‌های فضاهای شهری اصفهان شده است.

با همه افول و تنزلی که جلفا بعد از صفویه گرفتار آن شد هنوز نیز خانه‌ها و میدان‌های قدیمی و کلیساهای باشکوه و ساختمان‌های قدیمی آن یکی از جاذبه‌های خوب اصفهان را تشکیل می‌دهند. در حال حاضر جلفا در حدود ۶۵۰۰ ارمنی را در خود جای داده که در محلات میدان بزرگ، میدان کوچک، محله چهارسوق، محله هاکوبچان، محله قراگل، محله سنگتراش‌ها، محله تبریزی‌ها و محله ایروان زندگی می‌کنند.

دو کلیسای وانک و یاکوب مقدس از بناهای مذهبی هستند که دارای تزیینات و نقاشی‌هایی به سبک نقاشان ارامنه در موقع ساخت کلیساها، در ۴۰۰ سال پیش است.آزاره‌ها از کاشی خشتی چند رنگ و در بالای آن نقاشی الهام گرفته از کتب مقدس است.

قدیمی‌ترین کلیسا در جلفا کلیسای یعقوب مقدّس (هاکوپ) است که در گوشه شمال غربی صحن فعلی کلیسای مریم ساخته شده، تاریخ ساختمان آن را سال ۱۰۵۶ ارمنی مشخص نموده‌اند. بعد از کلیسای «هاکوپ» قدیمی‌ترین کلیسای جلفا کلیسای «گیورک» است که در خیابان حکیم‌ نظامی قرار دارد، داخل این کلیسا بسیار ساده است و فقط یک تابلو نقاشی نفیس در قسمت محراب آن نصب شده. اهمیت این کلیسا از آن جهت است که ۱۵ قطعه از سنگ‌های کلیسای قدیمی «اجمیازین» ارمنستان را ارمنیان با خود حمل کرده و بعضی از آنها را در این کلیسا نصب کرده‌اند، این کلیسا یکی از اماکن مقدسه ارامنه به شمار می‌رود.

ارمنیان جلفا کلیسای اولیه خود به نام هاکوپ را که بسیار کوچک بود وسعت داده و کلیسای بزرگتری به نام مریم در آنجا بنا کردند. داخل این کلیسا دارای تزئینات نقاشی و تابلوهای مذهبی است که روی دیوارهای گچی نقاشی شده و دارای کتیبه تاریخی معروفی است.

این تاثیر در بناهای مذهبی در فضاهای خانه‌ها هم دیده شده است. خانه داوید بنای ارزشمند دوره صفوی محسوب می‌شود این خانه از لحاظ ویژگی‌های معماری و تزیینات وابسته به معماری دارای ارزش‌های فراوانی است. فضاهای بسته خانه در چهار جبهه یک حیاط مستطیل شکل قرار گرفته‌اند. مهم‌ترین مجموعه فضایی این خانه در جبهه شمالی آن واقع شده است که شامل تالاری صلیبی شکل با ارتفاع دو طبقه در میانه و چهار اتاق سه دری در دو طبقه طرفین آن می‌باشد. این اتاق‌ها در طبقه اول از یک سو از طریق ایوانچه‌ای به حیاط می‌نگرند و از سوی دیگر با تالار میانه این جبهه مرتبط می‌باشند و در طبقه دوم به صورت گوشوار به فضای تالار مشرف می‌شوند. سقف تالار دارای پوشش گنبدی و تزیینات زیبای مقرنس است. جبهه جنوبی خانه یک فضای نیمه باز در میانه و دو اتاق سه دری در طرفین خود دارد و رواقی مقابل سراسر این جبهه قرار گرفته است. این جبهه در تقسیمات نما کاملا با نمای جبهه شمالی مشابه است ولی ارتفاعی معادل یک طبقه دارد. فضاهای واقع در جبهه غربی انتظام کاملی ندارند و در آن چندین اتاق و راهرو به گونه‌ای در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که یک دالان در میانه نما واقع شده است. در خانه مارتا پیرز سقف چهار صفه دارای تزیینات مقرنس و دیوارهای آن پوشیده از تزیینات گچبری، آینه‌کاری، طلاکاری و نقاشی‌هایی از فرشتگان است که جلوه‌ای خاص به آن بخشیده‌اند.

در خانه سوکیاس تزیینات بدنه حیاط معمولا با رنگ طبیعی خاک، چوب و سنگ بوده و شامل معرق آجر در پشت بغل قوس‌ها وکتیبه‌ها است.تزئینات داخلی اتاق‌ها و مخصوصا شاه‌نشین به خاطر فرهنگ ارامنه و ارتباط آنها با غرب شامل تصاویر بزرگان ارمنی و اروپاییان با اقتباس سبک هلندی (پرداخت به جزئیات) و ایرانی است. همچنین از سیمگل اخرایی در تزیین بیرونی بنا استفاده می‌شده است. این نوع معماری البته برسبک زندگی و تزئینات داخلی خانه های مسلمانان نیز تاثیر گذاشت.

تاثیر نقاشی سبک هلندی (پرداخت به جزئیات و رئالیسم) خانه‌های ارامنه را در نقاشی‌های خانه‌های اژه‌ای و ملاباشی، از خانه‌های مهم عصر قاجار می‌توان دید. ریشه‌ها و سبک نقاشی قهوه‌خانه‌ای قاجار ترکیبی از نقاشی ارامنه و سبک تقلیدی غرب می‌باشد.

خانه‌های ارامنه برونگرا می‌باشد. ارمنیان سنگتراشان ماهری بودند که تراش سنگ‌های ساختمانی و استفاده تزئیناتی از آن را باب کردند.

خلاصه سخن این که مهاجرت‌های دسته‌جمعی به دلایل مختلف و اسکان‌گزینی در سرزمینی جدید همیشه تاثیر خود را در این زندگی جدید اجتماعی در نوع معیشت، سبک زندگی، تغییر صنف‌ها، معماری و شهرسازی… می‌گذارد.

 

منبع: یوسفیان، آرش؛ ۱۳۸۹؛ نشریه یاد ایام؛ ۱۳۸۹ فروردین؛ شماره ۵۵

http://ensani.ir/fa/article/126576/گزارشی-در-مورد-حضور-ارامنه-در-جلفای-اصفهان

 

  • تاریخ کلیساهای ارامنه در اصفهان

بنابر اطلاعات موجود، تا قبل از پایان قرن هفدهم میلادی در خود شهر اصفهان ۶ کلیسا و در منطقه‌ جلفای نو ۲۴ کلیسا وجود داشت که در حال حاضر از کل این تعداد تنها ۱۳ کلیسا در منطقه‌ جلفا باقی‌ مانده است. کلیساهای بناشده در اصفهان صرفاً یک ساختمان خاص برای انجام فرایض مذهبی نبودند بلکه شامل مجموعه‌ای از بناهای مختلف در اطراف ساختمان کلیسا می‌شدند که کاربردهای علمی و فرهنگی داشتند. کتاب‌های خطی بسیاری در آن‌ها نوشته‌ شده که در حال حاضر نمونه‌هایی از آن‌ها در موزه‌ی کلیسای وانک اصفهان نگهداری می‌شوند. در محوطه‌ اطراف این کلیساها، مدفن روحانیان، بازرگانان و افراد سرشناس ارمنی قرار دارند که بیانگر بخشی از تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان است. ارمنیان مهاجر به اصفهان حدود پنجاه سال پس از استقرار در این شهر، به‌ فرمان شاه‌ عباس دوم به جنوب رودخانه‌ی زاینده‌رود کوچ داده شدند. این مهاجران عمدتاً در قسمت جنوبی پل مارنان سکنی گزیدند و محله‌های جدیدی را ایجاد کردند. به‌ این‌ ترتیب، کلیساهایی که آنان پیش‌ از این داخل شهر اصفهان بنا کرده بودند، متروکه و به‌ مرور زمان تخریب شدند. امروزه از این کلیساها تنها نام و مختصر اطلاعاتی باقی‌ مانده است. معروف­ترین این کلیساها دیر مریم مقدس است که کتاب‌های دست‌نویسی به تاریخ ۱۶۳۴ میلادی از آن به یادگار مانده است. با هجوم محمود افغان به اصفهان و کشتار و غارت اهالی شهر، بسیاری از ارمنیان که آنان نیز از گزند این هجوم بی‌­نصیب نمانده بودند، به مکان‌های امن‌تر گریختند. درنتیجه، برخی از محله‌ها از سکنه خالی و کلیساهای آن‌ها متروکه شدند. بیشتر این کلیساها بر اثر جنگ‌های طولانی به حالت نیمه ویران درآمدند و طی سال‌های پس از اشغال مهاجمان تنها تعدادی از آن‌ها بازسازی شدند و مابقی به‌کلی از بین رفتند. در بین ارمنیان ساکن اصفهان و منطقه‌ی جلفای نو اقلیتی از ارمنیان کاتولیک هم حضور داشتند که آنان نیز کلیساهای خود را در هر دو منطقه بنا کرده بودند. در حال حاضر یکی از این کلیساها در منطقه‌ی جلفا موجود است.

  • معماری کلیساهای ارامنه در اصفهان

با وجود آنکه کلیساهای اصفهان به دست معماران ارمنی بنا شده‌اند، هیچ شباهتی بین آن‌ها و کلیساهای ارمنستان یا حتی کلیساهای شمال استان آذربایجان همچون قره کلیسا، هفتوان، زور زور و استپانوس مقدس وجود ندارد. علت این امر را باید در شرایط اجتماعی حاکم بر قرن هفدهم میلادی جست­جو کرد. شاه‌ عباس برای آنکه ساخت کلیساهای متعدد باعث دردسرهایی برای او و تحریک احساسات مذهبی اهالی اصفهان و درنتیجه درگیری‌های مذهبی نشود، بنای کلیساها را مشروط به آن ساخت که معماری آن‌ها با کلیساهای ارمنستان متفاوت باشد. به‌ این‌ ترتیب، معماران ارمنی چاره را در آن دیدند که کلیساها را به شیوه‌ی معماری ایرانی و گاه با ظاهری همچون مساجد بسازند. البته شرایط دیگری همچون آب‌ و هوا و نوع مصالح که شامل آجر و خشت می‌شد نیز در طراحی ساختمان کلیساهای اصفهان بی‌­تأثیر نبوده است. معماران ارمنی جلفای اصفهان با تطبیق هنر معماری خود با شرایط موجود دست به خلق شاهکارهایی بی‌همتا زدند. آنان کلیه‌ کلیساها را ازنظر اصول مذهبی و پلان منطبق با کلیساهای ارمنستان و ازنظر شکل خارجی و نما کاملاً متفاوت با شیوه‌ معماری ارمنی و مطابق با شیوه‌ معماری ایرانی بنا نهادند و از نتیجه‌ این تلفیق بناهایی منحصر به‌ فرد پدید آوردند که نمونه‌ آن‌ها را در هیچ کجای دنیا نمی‌توان یافت. از خصوصیات کلیساهای جلفای اصفهان وجود نقاشی‌های بسیار زیبا روی دیوارهای داخلی است. این شیوه از تزیین دیوارهای داخلی کلیسا تأثیری عمیق بر معماری کلیساهای ارمنی پس از قرن هفدهم میلادی گذاشت. تا آن زمان در هیچ‌ یک از کلیساهای ارمنی دیوارها به این وسعت نقاشی نمی‌شدند و کلاً سنت کلیساسازی ارمنیان چنان بود که دیوارهای خارجی را با حجاری تزیین می‌کردند و تا جایی که امکان داشت دیوارهای داخلی را ساده و بدون هرگونه تزیینی باقی می‌گذاشتند.

کلیساهای اصفهان در مقایسه با کلیساهای هم‌دوره‌ خود در ارمنستان، پنجره‌هایی بزرگ­تر داشتند که نور بیشتری از آن‌ها به داخل می‌تابید. علت اصلی استفاده از این نوع پنجره‌ها را بهتر نمایان شدن نقاشی‌های دیواری دانسته‌اند. تفاوت دیگر کلیساهای اصفهان استفاده از «کوچناک» در آن‌ها بود. این کلیساها در ابتدا فاقد ناقوس‌خانه و طبعاً فاقد ناقوس بودند و اهالی با صدای ضرباتی که بر چوبی بزرگ (کوچناک) وارد می‌آمد، برای ادای فرایض مذهبی به‌ کلیسا دعوت می‌شدند. اولین کلیسایی که مجهز به ناقوس شد، کلیسای تُومای مقدس بود که به همین علت به‌ کلیسای زنگدار معروف شد. پس‌ از آن، کلیه‌ی کلیساهای اصفهان صاحب ناقوس خانه‌هایی با سبک معماری ارمنی شدند. از زمان تأسیس سازمان‌های دولتی و حفظ و نگهداری آثار باستانی ایران، کلیه‌ی کلیساهای جلفای اصفهان نیز در زمره‌ی میراث ملی کشور به‌حساب آمدند و در حال حاضر، همگی آن‌ها تحت حفاظت سازمان میراث فرهنگی قرار دارند.

منبع: وبسایت خبرگزاری ایمنا، ۱۳۹۵.۱۰.۰۲

https://www.imna.ir/news/261302/ارامنه-چگونه-به-اصفهان-آمدند

 

کلیساهایی که در جلفا ساخته شده است از آثار جالب و با ارزش تاریخی است. اکثر آنها در نیمۀ اول قرن هفدهم ساخته شده اند. مجموعاً تعداد بیست و چهار کلیسا در جلفا بنا شده است که در حال حاضر فقط ده کلیسا کاملاً سالم و پا برجا باقی مانده اند و بقیه یا به طور کلی ویران گشته و یا در حال ویران شدن است.

کلیساهای جلفا از لحاظ طرح، ساختار و آذین ها به هم شباهت دارند. و از لحاظ معماری ترکیبی از سبک های ایرانی و ارمنی هستند. طرح ها و تقسیمات اصلی کلیسا بر اساس نیاز و احتیاجات آئین و عبادات مذهبی کلیسا پایه ریزی شده اند که از کلیساهای ساخته شده از سنگ در ارمنستان الهام گرفته اند. از طرفی استفاده از آجر در تزئین نمای بیرونی و شکل گنبد ها کاملاً نشانگر تأثیر هنر اسلامی است. دیگر وجه مشترک میان کلیساهای جلفا و ساختمان های دوران صفویه، استفاده از طاق های نوک تیز و سطحی است.

کاشی های افریز Frieze موجود در کلیساها نیز در نوع خود از بهترین های ساخته شده در قرن هفدهم و هجدهم میلادی هستند که  چه از لحاظ مهارت در نقاشی و رنگ آمیزی و چه از لحاظ ابتکاری که در طراحی آنها به کار برده شده، قابل توجه هستند.  این کاشی ها از نوع هفت رنگ هستند که در دورۀ صفویه بسیار رایج بوده است. نمای بیرونی اکثر کلیساها با موزاییک و آجرهای کوچک تزئین شده اند. با توجه به نمای خارجی کلیسا و مساجد می توان به این نتیجه دست یافت که شیوۀ کار و تزئین هر دو به یک شکل بوده است و تنها تفاوت آنها اضافه شدن صلیب به کلیسا ها به عنوان سمبل مسیحیت است.

در ارمنستان کلیساها تماماً از سنگ ساخته شده است و تزئینات آنها نیز بر روی سنگ ها انجام گرفته، ولی در کلیساهای جلفا گچکاری های تزئینی زیبایی دیده می شود. در اینجا نتیجه می گیریم که ارامنه پس از مهاجرت به جلفای نو، با الهام گرفتن از هنر اسلامی کلیساهای خود را ساخته و تزئین کرده اند.

در زمینۀ نقاشی می توان گفت که بنیان و پایۀ آن از جلفای قدیم سرچشمه گرفته و با تأثیرات هنر ایرانی و با برخورداری از جریان هنریِ متأثر از اروپا، توأم گردیده است. نقاشی های هنری ارمنی سده های هفدهم و هجدهم میلادی، به سبک نقاشی های اروپا به ویژه ایتالیا و هلند متمایل شد. با وجود این، نقاشی ها کاملاً   شیوه اروپایی ندارند و خصوصیات ملی خود را نیز حفظ کرده اند. در واقع سایه روشن ها و رنگ آمیزی آنها ترکیبی از شیوه های اروپایی، ارمنی و ایرانی است.

نقاشی های کلیساهای جلفا برخی بر روی بوم و تخته انجام شده اند و برخی دیگر نیز نقاشی های دیواری هستند. کامل ترین مجموعۀ باقی مانده از نقاشی های دیواری مربوط به کلیساهای جامع ناجی مقدس (سورب آمناپرگیچ وانک) و بیت اللحم است. نقاشی هایی که دارای حجم هستند تا حدی تحت تأثیر هنر اروپایی قرار گرفته اند در حالی که در دیگر نقاشی ها از مینیاتورهای ایرانی و ارمنی الهام گرفته شده است. موضوع نقاشی ها بر گرفته از روایات عهد قدیم و عهد جدید انجیل هستند. از جمله نقاشان شناخته  شده  که در جلفا می زیسته اند می توان از میناس، هوانس مرکوز و کشیش استپانوس نام برد.

 

مهمترین کلیسای جلفا، کلیسای جامع یا وانک ناجی مقدس است که در حقیقت کلیسای اسقف نشین و یا به عبارت دیگر کاتدرال جلفا است. معماری آن شیوه ای ایرانی دارد و مانند مساجد دارای گنبد است. داخل آن تماماً با نقاشی ها، گچکاری ها، کاشی کاری ها و قالی ها پوشیده شده است.

کلیسای بیت اللحم نیز از لحاظ تزئینات و نقاشی هایش از اهمیت خاصی برخوردار است. داخل آن دارای انواع گچبری های مطلا ، نقاشی های دیواری، کاشی های هفت رنگ و گچکاری های بسیار زیبا است.

کلیساها و خانه های قدیمی موجود در جلفا گواه این مطلب است که  بدون شک ارامنه صنعتگران با ذوق و با استعدادی بودند. برای ارامنه ای که قبلاً  در جلفای قدیم ساکن بودند، یعنی شهری که تماماً با استفاده از سنگ ساخته شده بود و ساختن کلیساها از آجر یک تجربۀ نوین بود. به دستور شاه عباس صفوی، معماران ایرانی آنان را در ساختن کلیساها یاری کردند. درون کلیساها وجود گچکاری های تزئینی مطلا  و کتیبه های سفالی همه نشانگر آن است که ارامنه در این فنون از مهارت خاصی برخوردار بودند، اغراق نیست اگر گفته شود که کتیبه های سفالی موجود در کلیساهای جلفا در زمرۀ بهترین و اصیل ترین کتیبه های موجود در دوران صفویه است.

جهانگردانی که از جلفا دیدن می کردند، بی درنگ متوجه گنبدهای بزرگ و بی پیرایۀ کلیساها می شدند. گنبد کلیساهای جلفا بر خلاف مساجد اصفهان بدون تزئینات و سفال های رنگی هستند. سادگی نمای بیرونی کلیساها باعث می شد که شکوه و جلال داخل آنها به مراتب با شکوه تر و چشمگیرتر به نظر بیایند. مخصوصاً کلیسای جامع (وانک) و کلیسای بیت اللحم، که تمام دیوارهای آنها با نقاشی ها، سطوح مطلا  و سفال های رنگی پوشانده شده است. برخی از کسانی که در قرن هفدهم میلادی از کلیساهای جلفا دیدن کرده اند اظهار داشته اند که تزئینات و نقاشی های درون کلیساها، متأثر از نقاشی ها و تزئینات کلیساهای اروپایی است که ارامنه طی سفرهایشان آنها را دیده بودند و همچنین تحت تأثیر تصاویر و شمایل هایی که با خود به همراه آورده بودند قرار داشتند و در حال حاضر نیز این تصاویر و شمایل ها در موزۀ وانک جلفا و کلیساها موجود ند.

در اینجا لازم است به این نکته اشاره شود که هنر اسلامی و هنر ارمنی با هم تلفیق شده و در ساخت و تزئین کلیساهای جلفای نو به کار رفته است. در تزئینات کلیساها نقوش اسلیمی  arabesque بسیاری دیده می شوند، همچنین دارای گچکاری های زیبایی هستند که از هنرهای ایرانی است.

  • کلیساها

باقراوغلی شاعر اهل جلفا، در شعری که در مدح آنجا سروده است، می گوید: «در جلفا بیست و چهار کلیسا وجود دارد، که کلیسای جامع (وانک ناجی مقدس) و دیر راهبه ها نیز در زمرهٔ آنها هستند.»

در حال حاضر از این بیست و چهار کلیسا، شش کلیسا متروک و ویران شده اند ولی بنای آنان به کلی از بین نرفته است، دوکلیسای دیگر نیمه متروک و در حال ویران شدن هستند، شش کلیسا به طور کلی تخریب شده اند و ده کلیسا سالم و پا برجا مانده است که در آنها هنوز مراسم مذهبی انجام می گیرد.

اسامی شش کلیسای متروکه به شرح زیر است:

۱ـ کلیسای نازارت پرانشن، در نزدیکی باغ نوراشن که کلیسای نوراشن نیز نامیده می شود.

۲ـ کلیسای سورب هاکوب یا مرادنتس (سورب هاکوب) جنب اراضی متعلق به کلیسای جامع (وانک ناجی مقدس) که به اسم گنبد پیازی turnir  dome نیز معروف است.

۳ـ کلیسای سورب توماس (تومای مقدس)، در نزدیکی زاینده رود که کلیسای ناقوس نیز نامیده می شود.

۴ـ کلیسای سورب هوهانس، در نزدیکی پل شفراز، که کلیسای شاولِنتس نیز نامیده می شود.

۵ـ کلیسای سورب هاکوب، در نزدیکی محلۀ ایروان (یروان) که به نام کلیسای باقاتا نیز معروف است.

۶ـ کلیسای سورب سرکیس، در محلۀ غنون که وانک اوهانا نیز گفته می شود.

اسامی دو کلیسای نیمه متروکه به شرح زیر است:

۱ـ کلیسای سورب بتقهم یا بیت اللحم، در نزدیکی میدان جلفا که کلیسای میدان نیز نامیده می شود.

۲ـ کلیسای سورب گوُرک، در کوچه ای موسوم به غریب که کلیسای خواجه نیز نامیده می شود.

 

اسامی شش کلیسا که به کلی تخریب شده اند و نشانی از آنها باقی نمانده است، به شرح زیر است:

۱ـ کلیسای سورب هُکی(روح مقدس)

۲ـ کلیسای سورب آستواتساتسین (مریم مقدس)

۳ـ کلیسای سورب میناس

۴ـ کلیسای سورب هرشتاکاپِتانس

۵ـ کلیسای سورب آنانیا آراکل

 

۶ـ کلیسای خانه خواجه شفراز

اسامی ده کلیسای سالم و پابرجا به شرح زیر است:

۱ـ سورب آمناپرگیچ وانک (کلیسای جامع یا وانک ناجی)

۲ـ کلیسای سورب آستواتساتسین(مریم مقدس)، در محله میدان بزرگ.

۳ـ کلیسای سورب گریگور لوساوریچ، در محلۀ میدان کوچک.

۴ـ کلیسای سورب هوهانس(یحیی تعمید دهندۀ مقدس)، در محله چهارسو.

۵ـ کلیسای سورب استپانوس، در محله هاکوب جان.

۶ـ کلیسای سورب نیکلاس، (نیکوغایوس مقدس)، در محله قاراگِل.

۷ـ کلیسای سورب نرسس، در محله کوچر.

۸ـ کلیسای سورب میناس، در محله داورژ.

۹ـ کلیسای آمناپرگیچ یا سرکیس، در محله ایروان (یروان).

۱۰ـ دیر سورب کاتارینه(کاترین مقدس)، در محله چهارسو.

 

  • کلیسای سورب آمناپرگیچ وانک (کلیسای جامع یا وانک ناجی)

زمانی که ارامنه توسط شاه عباس صفوی به اصفهان کوچانده شدند و در جلفا اقامت گزیدند، به علت وضع نابسامانی که داشتند، در وهلۀ اول کلیسای ساده ای بنا نمودند و آن را به یاد کلیسایی که در زادگاهشان در جلفای قدیم در ارمنستان داشتند، سورب آمناپرگیچ وانک (وانک ناجی مقدس) نامیدند.

ساختمان وانک ناجی مقدس در سال ۱۶۰۶م، یعنی در همان اولین سال مهاجرت ارامنه به جلفای نو، بنا نهاده شد.

پس از گذشت پنجاه سال از تاریخ بنای کلیسا، بنا بر اصرار و تقاضای اسقف وقت جلفا به نام داوید اول، ارامنۀ جلفا حاضر شدند بنای اولیۀ کلیسا را تخریب و به جای آن با صرف هزینه ای گزاف بنای کلیسای جامع فعلی را با شکوه و عظمت هرچه بیشتر بسازند.

سی و هشت سال پس از ساخت کلیسای جامع،۶۰ / ۳متر دورتر از در ورودی شرقی کلیسا، به همت آقا هوهانجان جمالیانس جایگاه ناقوس کلیسا ساخته شد. داخل کلیسا تماماً با نقاشی های دیواری، تابلوهای رنگ روغن، گچبری های کنده کاری و مطلا، کاشی های  افریز  Frieze و فرش های گوناگون، تزئین شده است. گذشته از نقاشی های موجود در بیت اللحم، نقاشی های دیواری کلیسای جامع بزرگ ترین مجموعۀ موجود در میان دیگر کلیساها است.

 

  • کلیسای سورب هاکوب مرادنتس (هاکوب مقدس)

این کلیسا هیچ گونه تاریخچه ای در مورد این که مشخص کند در  چه تاریخی و توسط چه کسی بنا شده، ندارد. ولی  در بالای گنبد آن صلیبی نقاشی شده که در حاشیۀ آن چنین نوشته شده است.” این صلیب مقدس یادگاری است از اوستا زادور،۱۶۳۴م” این تاریخ محتملاً  تاریخ بنای کلیسا و اوستا زادور معمار و سازندۀ آن بوده است. با اینکه جزئیات مربوط به تاریخچۀ این کلیسا اندک است ولی محتملاً  مخارج بنای آن را خانوادۀ مرادیان تقبل نموده و به همین جهت این کلیسا، کلیسای مرادنتس نیز نامیده می شود.

از لحاظ بزرگی و بلندی بنا و نقاشی ها و تزئینات گل و گیاه آن، این کلیسا یکی از با شکوه ترین کلیساهای جلفا است.

تعداد سی و پنج صلیب که قدیمی ترین آنها از سال ۱۶۰۶م  به جای مانده، در این کلیسا موجود است.

 

  • کلیسای سورب گورک (گورک مقدس)

کلیسای گورک مقدس توسط خواجه نظر در سال۱۶۱۰ ــــ ۱۶۱۱م ساخته شد و به همین دلیل این کلیسا که از قدیمی ترین کلیساهای جلفا است به نام کلیسای خواجه نظر نیز نامیده می شود. در حیاط آن تعداد زیادی سنگ های کنده کاری شده وجود دارد.

داخل کلیسا بسیار زیبا است. تزئینات کلیسا را کاشی های هفت رنگ با نگاره های گل و گیاه، کاشی های تک رنگ و موازییک تشکیل می دهند.

هیچ گونه نقاشی روی دیوارهای آن وجود ندارد جز نقاشی رنگ روغن بسیار گیرایی از صعود جسمانی مریم مقدس در بالای محراب. مجموعه ای از سنگ ها در محوطه حیاط در قسمت شمال کلیسا قرار دارند که  در سال ۱۶۱۴م  توسط شاه عباس اول برای دلجویی از ارامنه ای که اماکن مقدس خود را از دست داده بودند، از کلیسای جامع اجمیاتسین در ارمنستان به جلفا آورده شد.

 

روایتی که در مورد این سنگ ها وجود دارد از این قرار است. که آنها را به داخل شهر نبردند، بلکه در یک ساختمان گنبدی شکل در دهکدۀ باتون واقع در خارج از اصفهان قرار دادند، سپس ارامنه به دیدن آن سنگ ها می رفتند و با روشن کردن شمع آنها را محترم می داشتند. این سنگ ها در آنجا باقی ماندند تا این که اهالی مسلمان دهکده پیش شاه شکایت بردند و گفتند که بعد از آوردن سنگ ها به آن دهکده، اهالی ده می میرند و مقدار محصول گندم نیز کم شده است، شاه دستور داد تا آنها را به جلفا حمل کرده و در کلیسای خواجه (گورک مقدس) قرار دهند.

در این کلیسا یک صلیب چوبی با ارزش وجود دارد که بر روی آن نقوشی از قدیسین کنده کاری شده و آن توسط هنرمندی چیره دست ساخته شده است. چوب آن متمایل به رنگ سرخ و دارای تزئینات و نقوش بسیار زیبایی است که اکنون به کلیسای جامع (وانک ناجی مقدس) آورده شده و از آن بخوبی مراقبت به عمل می آید.

این کلیسا در محله ای به نام غریب واقع شده که در نزدیکی زاینده رود و تا اندازه ای از جلفا دورتر واقع شده است.

با وجود این وضعیت، چون در مورد معجزات گورک مقدس روایات بسیاری وجود دارد، آنجا یکی از زیارتگاه های مهم است و زوار بسیاری به آنجا می روند.

 

  • کلیسای سورب آستواتساتسین (مریم مقدس)

کلیسای مریم مقدس توسط خواجه آوتیک باباکیان در سال۱۶۱۲ ــــ ۱۶۱۳م کنار میدان بزرگ جلفا ساخته شد.

یک ردیف کاشی افریزی زیبا در اطراف کلیسا به کار رفته است. کاشی های افریزی ردیف پایین تر جایگاه محراب (chancel)، که محتملاً  در نوع خود  از بهترین ها در جلفا است.

داخل کلیسا دارای تزئینات مختلف با طرح های متنوع از قبیل نقوش فانتزی و خیالی، پرندگان، گل ها، حیوانات واقعی و خیالی و درختان سرو است. بر دیوارهای کلیسا نقاشی هایی که بر روی بوم کار شده آویخته شده است.

به سبب این که کلیسا مریم مقدس نامیده می شود، زنان نسبت به این کلیسا اعتقاد بیش از حدی داشتند و روزهای چهارشنبه از اطراف جلفا و محله های دورتر انبوه زنان جهت خواندن دعا به این کلیسا می رفتند. به خصوص در روز عید پاک کلیسا پذیرای تعداد بی شماری از مردم بود که برای خواندن دعا و انجام مراسم مذهبی به آنجا می رفتند.

سنگ قبر خواجه آودتیک سازنده کلیسا نیز در قسمت شرقی محوطه  قرار دارد.

 

  • کلیسای سورب استپانوس (استپان مقدس)

کلیسای استپانوس مقدس در سال۱۶۱۳ ــــ ۱۶۱۴م  به خرج اهالی جلفا ساخته شد. یکی از کلیساهای بزرگ و مرتفع جلفا است که در سال ۱۸۴۸م  تحت نظارت کشیش دِرهُوسِپ دِرگریگوریان با جمع آوری اعانه از افراد خیر ارمنی ساکن هندوستان، تعمیر و بازسازی شد.

کلیسا دارای ورودی هایی در شمال، جنوب و غرب است. گنبد مرکزی کلیسا از سنگ و آجر ساخته شده است.

ساختمان محراب که  زمانی با نقاشی ها، گچکاری های تزئینی و کاشی تزئین شده بود اما در حال حاضر از آن تزئینات فقط نقوش توری باقی مانده است و نقاشی هایی بر روی دیوارها وجود دارند که نمونه های کوچکی از کارهای مدرسۀ جلفا است.

نقاشی های دیواری، کارهای استادانه ای نیستند و قسمتی از کلیسا نیز با کاشی های هفت رنگ تزئین شده است.

 

  • کلیسای سورب هوهانس مگردیچ (یحیی تعمید دهندهٔ مقدس)

این کلیسا در محلۀ چهارسو واقع شده و در سال۱۶۲۰ ــــ ۱۶۲۱ م ساخته شده است. تاریخچۀ بنای این کلیسا بر روی کاغذی قدیمی و پاره نوشته شده است و در آن این نکته ذکر شده که این کلیسا قبلاً با نام حضرت مریم (سورپ استواتساتسین) ساخته شد ولی بعدها به دلیل یادگاری که از هوهانس مقدس توسط خواجه یغیازار به کلیسا اهدا شد، به نام هوهانس مگردیچ مقدس تغییر یافت.

نقاشی های موجود در محراب کارهای خام و ابتدایی از نقاشان محلی است.

در حیاط تعدادی سنگ قبر دیده می شود که بعضی از آنها با نقوش برجسته حکاکی شده اند و شغل و حرفۀ صاحب قبور را نشان می دهد. یکی از آنها که مصور شده تاریخ ۱۷۳۴م  را نشان می دهد.

داخل کلیسا با سبک جدیدی تزئین شده و به سختی می توان حدس زد که طرح اصلی تزئینات آن قبلاً چگونه بوده است. هیچ نوع نقاشی دیواری یا گچکاری تزئینی باقی نمانده است، به جز آنهایی که در ساختمان محراب وجود دارد و آن نیز محتملاً  بعدها اضافه شده است. برخی از صلیب های سنگی بر روی دیوار شرقی محراب توسط پوششی از رنگ طلایی، جدیداً اضافه شده اند.

 

به گفته آقای لئون میناسیان، محقق و مسئول موزۀ کلیسای وانک، این کلیسا دارای یک پردۀ محراب چاپی بسیار زیبا، با نقوشی به رنگ سفید بر زمینه سیاه رنگ بوده است که هنگام عید پاک از آن استفاده می شده است، به نظر می رسد که آن یک پینتادوی هندی بوده است.

این کلیسا دارای زائران بسیاری است که میان آنها افراد بیماری نیز به چشم می خورد که به امید بهبودی به آنجا روی می آورند.

 

  • کلیسای سورب کاتارینه (کاترین مقدس )

کلیسای کاتارینه مقدس در سال ۱۶۲۳ م در محله غُنون توسط خواجه یغیازار ساخته شده است.

کلیسا در حیاطی کوچک واقع شده و در سمت شمالی آن، دیر خواهران مقدس قرار دارد. حجره های مخصوص دعا در سمت شمال و جنوب محراب وجود دارند.

در این کلیسا تصویر دو تن از راهبه هایی وجود دارد که گفته می شود محتملاً  متعلق به دو تن از سه راهبه ای است که از ارمنستان به جلفا آمده بودند. این سه تن اوروپسیانا، تاگوهی و هریپسیمه نام داشتند، که تصاویر مذکور متعلق به اوروپسیانا و تاگوهی است.

تعدادی نقاشی بی نشان نیز در کلیسا آویخته شده است.

 

  • کلیسای سورب بتقهم یا کلیسای میدان بیت اللحم

کلیسای بیت اللحم یکی از با عظمت ترین و با شکوه ترین کلیساهای جلفا است که در محله میدان بزرگ در جنوب خیابان نظر واقع شده است.

این کلیسا در سال۱۶۲۷ ــــ ۱۶۲۸م توسط خواجه پِترُس ولیجانیان ساخته شده است. دربارۀ تاریخچۀ بنای این کلیسا روایات گوناگونی وجود دارد. به روایتی برای این که انگیزۀ ساختن کلیسایی در خواجه پِترُس برانگیخته شود، به سفارش سازندۀ کلیسای مریم مقدس در روزهای عید از ورود خواجه پترس به آن کلیسا ممانعت به عمل می آمده است. و به روایتی دیگر در روز عید، که خواجه پترس برای خواندن دعا و به جا آوردن مراسم مذهبی به کلیسای مریم مقدس رفته بود، با انبوه  و ازدحام جمعیت مواجه شد و قادر به ورود به کلیسا نشد و از این رو تصمیم به ساختن کلیسایی با شکوه تر و عظیم تر در جوار کلیسای مریم مقدس گرفت.

حیاط در سمت غربی کلیسا است. در سمت غربی حیاط، سنگ قبرهایی قرار دارند که متعلق به خواجه پترس و نوه اش می باشد. سنگ قبرهای دیگری نیز متعلق به روحانیان، خواجه ها، بازرگانان و صنعتگران در نقاط دیگر حیاط دیده می شود.

داخل کلیسا با انواع تزئینات پوشیده شده است. تزئینات داخلی کلیسا ترکیبی است از انواع گچبری های مطلا، گچکاری های نقاشی شده، نقاشی های دیواری و کاشی های هفت رنگ با تصاویری برگرفته از انجیل های عهد قدیم و جدید، قدیسین و نقوش گل و گیاه متنوع که اندکی پوسته پوسته شده اند. کلاً این تزئینات در وضعیت خوبی هستند. کتیبه ها و نوشته های متعدد ارمنی نیز در آنجا وجود دارد. گنبد آن تماماً با نقاشی ها و گچکاری های مطلای بسیار زیبا تزئین شده است. نقاشی ها از لحاظ کیفیت متنوع و ظاهراً کارهایی از نقاشان محلی است.

فقدان تعادل در رنگ آرایی و رنگ های تکراری و ناهماهنگی رنگ های سبز و قرمز در کنار گچکاری های تزئینی، باعث به هم خوردن نظم آنها شده است. نقاشی های ردیف پایین دیوارها شامل جزئیات جالب توجهی از پارچه ها، لباس ها و روسری های متعلق به قرن هفدهم میلادی است.

نقاشی های دیوارهای محراب بیشتر به شیوۀ بومی هستند و تِم و موضوع آنها اغلب پیکره های ایستادۀ قدیسین است.

یک نقاشی رنگ روغن از سازندۀ کلیسا، خواجه پتروس ولیجانیان بر روی دیوار شمالی قرار دارد که در سمت چپ  تصویر خواجه پترس زانو زده و در حال دعا دیده می شود. دیوار غربی کلیسا شامل نقاشی هایی از شکنجۀ گریگور روشنگر و نقاشی های دیگری از سرکیس مقدس، مرکروس مقدس و تئودوروس مقدس است. در کنار در غربی یک نقاشی تخیلی از جهنم وجود دارد.

صرف نظر از گنبد داخلی، افریزی از کاشی های هفت رنگ، زیباترین تزئینات کلیسا هستند. این تُنُکه ها (Panel) نمونه هایی عالی از کاشی های جلفا  که دارای نقوش بسیار زیبایی از گل ها و حیوانات است.بیرون، بالای درب غربی یک تُنُکۀ کاشی کاری شدۀ بسیار زیبا متعلق به تاریخ ۱۸۹۹م  قرار دارد.

 

این کلیسا دارای دو جلد کتاب خطی انجیل بسیار ارزشمند، که روی پوست نوشته شده اند، می باشد. یکی از آنها متعلق به سال م و دیگری متعلق به سال ۱۶۳۶م است.

همان طور که گفته شد این کلیسا از زیباترین و با شکوه ترین کلیساهای جلفا است. به گفتۀ برخی صاحب نظران، نقاشی های این کلیسا از نظر سبک حتی با ارزش تر از نقاشی های وانک ناجی مقدس است. ولی سال ها است که به واسطۀ بی توجهی رو به تخریب نهاده و اگر اقدامات لازم در جهت نگهداری آن به عمل نیاید، این کلیسای با شکوه که یکی از افتخارات جلفا است، در ردیف کلیساهای متروکه قرار خواهد گرفت.

 

  • دیر

به گفته هوهانیان، دیر در سال ۱۶۲۳م، توسط آقازار پسر خواجه مانوک همزمان با کلیسای کاترین مقدس ساخته شده است.

ساختمان در دو طبقه و دارای هشت اتاق که هر کدام دارای نقشۀ متفاوتی است. تزئینات آن به استثنای یک اتاق که تماماً نقاشی شده، ما بقی محدود است به تُنُکه های گچکاری و حکاکی شده،  شومینه های سنگی و زنجیره های تزئینی ساده که بر روی درها و قفسه ها نصب شده است.

 

  • کلیسای سورب سارکیس یا اوهانا وانک (سرکیس مقدس)

این کلیسا جزو کلیساهای متروکه و ویران شده است، دربارۀ این کلیسا هیچ گونه اطلاعاتی مبنی بر این که در چه تاریخی و توسط چه کسی ساخته شده وجود ندارد. ولی در یک کتاب دینی دستنویس که در کلیسای ایروان موجود است در این مورد مطالبی نوشته شده مبنی بر این که این کلیسا از قدیمی ترین کلیساهای جلفا است و در سال ۱۶۰۹م ساخته شده است. سال ها قبل در این کلیسا روحانی ای به نام وارتابد میکائیل زندگی می کرد و توسط او کلیسا نگهداری می شد. وی شخص بسیار متین، با ایمان و متدین و از طرف همه مردم حتی افراد غیر ارمنی، مورد احترام بود. اهالی جلفا کمک های مالی و غیر مالی خود را از این کلیسا دریغ نمی کردند. بعد از فوت وارتابد میکائیل، دیگر کسی در این کلیسا سکنی نگزید و بعد از آن درِ این کلیسا همیشه بسته ماند، تا اینکه رو به ویرانی نهاد. با وجود این هر سال در روز عید سرکیس مقدس، در این کلیسا مراسم مذهبی انجام می گرفته است. ولی بعد از سال ۱۸۴۳م این مراسم دیگر برگزار نشد.

این کلیسا در سمت شمالیِ حیاط واقع شده که عبور و مرور از یک در بزرگ در کوچۀ جنوب غربی انجام می گیرد.

در بالای محراب یک نقاشی از مریم مقدس که با فرشتگان و قدیسین احاطه شده وجود دارد که دارای نوشته هایی به زبان ارمنی و تاریخ آن ۱۷۲۵م است و نقاش آن از شاگردان  مدرسۀ جلفا بوده و محتملاً به دلیل شبیه بودن سبک این نقاشی با نقاشی آویخته شده در بالای محراب کلیسای کاترین مقدس، می توان چنین برآورد کرد که نقاش هر دو یک نفر بوده است.

در قسمت نیمۀ شرقی کلیسا، افریزی از کاشی های هفت رنگ با کیفیت خوب وجود دارد که منحصر به فرد بوده و مشهور است که این نقاشی ها از کلیساهایی که ویران شده اند، جمع آوری شده است.

در قسمت های مختلف کلیسا تزئیناتی از کاشی های لعابی آبی رنگ، آجر و کاشی های موزائیکی وجود دارد. صلیب های حکاکی شده بر سنگ در قسمت های متعدد کلیسا قرار دارد. جنب کلیسا جایگاه ناقوس است. ولی هیچ گونه نوشته ای دربارۀ تاریخ بنای آن موجود نیست. در زیر آن سنگ قبرهایی از سه روحانی و هفت  غیر روحانی وجود دارد.

 

  • کلیسای سورب لوساوریچ یا سورب میناس(میناس مقدس)

اهالی محلۀ داورژ یا تبریزی ها که در محدودۀ این کلیسا سکونت دارند همان کسانی هستند که شاه  عباس اول آنان را ابتدا در محلۀ شمس آباد سکونت داد سپس توسط شاه عباس دوم به محلۀ داورژ کوچانده شدند و در تاریخ۱۶۵۸ ــــ ۱۶۵۹م، این کلیسا را با جمع آوری اعانات بنا نمودند که تا سال۱۶۶۲ ــــ ۱۶۶۳م  ساختمان آن به طول انجامید.

بر روی سقف، جایگاه ناقوس کوچکی وجود دارد که دارای یک جفت ناقوس است. بنا به روایاتی این ناقوس ها از طرف بازماندگان خواجه آقازار به کلیسا اهدا شده است.

تعدادی نقاشی رنگ روغن بر روی بوم و نقاشی های دیواری در کلیسا وجود دارد. مهمترین نقاشی، ” آخرین داوری”  بر بالای دیوار شمالی قرار گرفته است.

تعداد زیادی کتیبه و صلیب های حکاکی شده بر سنگ نیز در کلیسا وجود دارد.

 

  • کلیسای سورب نرسس یا سورب آودیاتس (نرسس مقدس)

کلیسای نرسس مقدس که با اسامی آودیاتس مقدس و کلیسای گاورآباد نیز نامیده می شود، توسط شخصی به نام آودیک گیلانیان ساخته شده است. بنای این کلیسا در سال۱۶۶۶ ــــ ۱۶۶۷م شروع و در سال۱۶۷۰ ــــ ۱۶۷۱ م  خاتمه یافته است. می گویند این شخص به جهت استغفار از گناهانی که انجام داده، اقدام به ساخت این کلیسا کرده است. در کتب دستنویس قدیمی، این کلیسا با نام کلیسای آودیاتس نامیده می شد که از نام سازندۀ آن گرفته شده است، زیرا در جلفا مرسوم بود که کلیساها با نام سازندۀ آن نامیده می شدند. نام این کلیسا بعدها به نرسس مقدس تغییر یافت.

در بالای محراب، نقاشی مریم مقدس، مسیح و دوازده حواری وجود دارد که کار نقاشان مدرسۀ جلفا است و متعلق به سال ۱۷۲۴م  است. اتاق دعا دارای صلیب چوبی بلندی است که بر روی آن نقاشی مسیح مصلوب دیده می شود. داخل کلیسا صلیب های متعدد حکاکی شده بر سنگ وجود دارد.

 

  • کلیسای نیکلای مقدس یا سورب نیکوغایوس هایراپت (نیکوغایوس مقدس)

از این کلیسا هیچ گونه نوشته ای مبنی بر اینکه در چه تاریخی و توسط چه کسی ساخته شده، به دست نیامده است، ولی در نوشته هایی که دارای تاریخ۱۶۷۰م  است نام این کلیسا نیز در ردیف سایر کلیساها آمده است، در نتیجه کلیسا باید قبل از این تاریخ ساخته شده باشد ولی در این کلیسا صلیب هایی حکاکی شده بر سنگ متعلق به  سال۱۶۳۰م  وجود دارند که نشان می دهد این کلیسا یا در این تاریخ یا کمی قبل از آن ساخته شده است.

یک نمازخانه در سال ۱۷۷۴م با نام استپان مقدس، که دارای نقشه ساده ای است.

ورودیه اصلی در سمت غربی حیاط واقع شده است. به گفته آقای ل.میناسیان این خیابان در محل کنونی خود در نقشه ای مربوط به دوران صفویه، وجود داشته است.

در محراب کلیسا پرده ای که پینتادو نام دارد و محصول جنوب هندوستان است، دیده می شود که در اندازه های ۳۹۰ * ۴۶۰ سانتیمتر است و تصویر مسروپ مقدس را نشان می دهد که کنار حضرت عیسی مسیح  و مریم مقدس ایستاده است. این تصویر متعلق به سال ۱۸۱۰م، دارای نوشته ای به زبان ارمنی و یادگاری است از پسر سرکیس، مرحوم دِرکاراپت.

نمازخانه الحاقی دارای مجموعه ای از نقاشی ها است که اغلب آنها در وضعیت بسیار بدی هستند. همه آنها کار نقاشان مدرسۀ جلفا است. به جز یک صلیب چوبی نقاشی شده که مراسم به صلیب کشیدن حضرت عیسی بر آن نقش بسته است. این صلیب  به رنگ ماهاگونی (قهوه ای مایل به قرمز) است و نقاشی های آن محتملاً  کار یک نقاش هلندی متعلق به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم میلادی است.

تعدادی صلیب های حکاکی شده بر سنگ  نیز در آنجا وجود دارد.

 

  • کلیسای سورب لوساوریچ (گریگور لوساوریچ مقدس)

کلیسای گریگور لوساوریچ مقدس، بنا به تاریخی که در بالای محراب نوشته شده، در سال۱۷۲۸ ــــ ۱۷۲۹م ساخته شده است. هیچ گونه اطلاعاتی در مورد تاریخچۀ احداث این کلیسا در دست نیست. زیرا در سال ۱۷۹۰م، هنگامی که این کلیسا توسط کشیش هارطون هاکوپیان مرمت گردید، به علت بی توجهی وی، جزئیات کلیۀ نقوش و نوشته های روی دیوارها در زیر گچ باقی ماندند.

نمازخانه ای الحاقی در سمت جنوب کلیسا در سال۱۷۱۳ ــــ ۱۷۱۴م، توسط آقای ترخان ساخته شده است.

این کلیسا دارای ورودی هایی، در سمت جنوب و یک ورودی در سمت غرب است. نقشه این کلیسا درهم و نامشخص است و شبستان آن بلند و غیر معمولی است.

کلیسا دارای نقاشی های گوناگون است. در زمینه دیوارها، افریز باریکی از کاشی های سفیدرنگ مورب که  با کاشی های مثلثی شکل فیروزه ای رنگی که مابین آنها قرار گرفته تزئین شده است.

نمازخانه ای که در شرق حیاط قرار گرفته که بهترین ترکیب معماری کلیسا است، این نمازخانه با دو طبقه ارتفاع و دارای نمای آجری با پنج قوس است.

 

  • کلیسای نازارت

این کلیسا که به کلیسای پرانشینی نیز معروف است، از اولین کلیساهای ساخته شده در جلفا است، به همین دلیل نیز به کلیسای نوراشِن (تازه ساز) نیز نامیده می شود. این کلیسا از اولین کلیساهای ساخته شده در جلفا و از اولین کلیساهایی است که تخریب شد ولی چون این کلیسا جزو اراضی موقوفۀ وانک ناجی مقدس بود، بنای آن را به کلی خراب نکرده و از بین نبرده اند و همان طور به صورت متروک و ویران باقی مانده است.

  • کلیسای سورب توما (توماس مقدس)

این کلیسا توسط خانوادۀ خالداریان در نزدیکی زاینده رود و از دور از محل سکونت مردم جلفا ساخته شده است.

هیچ گونه نقاشی و یا نقوش گل و گیاه در آن دیده نمی شود، فقط با گچ سفید پوشیده شده است. نمای بیرونی کلیسا به علت داشتن شیشه های منقوش رنگارنگ که بر روی دیوارها تعبیه شده بسار جالب و زیبا است. بنای کلیسا هنوز سالم ولی روز به روز بیشتر به طرف ویرانی پیش می رود. اتاق های مخصوص سکونت کشیشان تخریب شده و فقط دیوارهای آن باقی مانده است.

این کلیسا، کلیسای ناقوس نیز نامیده می شود و اکنون جزو کلیساهای متروک و ویران شده است.

 

  • کلیسای سورب هوهانس یا شاولنس

در مورد تاریخچه بنای این کلیسا، اطلاعات جامعی از وصیت نامۀ بنیان گذار آن، هوسپ آقامارگاریان به دست آمده که در آن نوشته شده «در سال ۱۶۷۷ م این کلیسا را به یادبود و به نام برادرم که در همان مکان دفن شده است، ساخته ام.»

این کلیسا  گنبدی شکل  و بدون ستون ساخته شده  و دارای گنبد نسبتاً بلندی است. محراب و اطراف آن به رنگ طلایی نقاشی شده است، ولی جایگاه مردم بدون هیچ نقاشی و تصویری سفیدکاری شده است. بنای کلیسا تماماً به جا مانده ولی بناهای محوطۀ خارجی آن از بین رفته است. این کلیسا که در نزدیکی پل شفراز قرار دارد، اکنون جزو کلیساهای متروک و ویران است.

 

  • کلیسای سورب آمناپرگیچ (سرکیس مقدس)

این کلیسا توسط اهالی جلفا ساخته شده است که  از شهر ایروان ارمنستان به جلفا کوچانده شده بودند.

این کلیسا بر روی چهار ستون قرار دارد و دارای گنبد با شکوهی است. در ساحت محراب آن نقاشی هایی وجود دارند که فاقد ارزش هنری هستند و در بالای هرکدام از آنها اسامی کسانی که این نقاشی ها به سفارش آنان کشیده شده، وجود دارد. درجایگاه مردم نیز دیوارها دارای نقاشی های بی ارزشی است.

در سمت جنوب کلیسا یک نمازخانۀ کوچک، با نام استپانوس مقدس وجود دارد.

 

  • کلیسای سورب هاکوپ باقاطا (هاکوب مقدس)

این کلیسا محتملاً در سال  ۱۶۶۶م  از طرف خانوادۀ آواکالیان ساخته شده است.

کلیسا  نسبتاً  بزرگ است، گنبدی شکل و بدون ستون ساخته شده است. محراب و بنای آن تماماً  منقوش است ولی جایگاه مردم در بعضی جاها دارای نقاشی است و بقیه دیوار با  گچ سفیدکاری شده است.

بنای این کلیسا تقریباً ویران شده ولی محوطۀ خارجی آن به کلی از بین رفته و با خاک یکسان شده است.

منبع: کاراپطیان، تینا؛ ۱۳۸۲؛ فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۳

سال هفتم | بهار ۱۳۸۲ | صفحه ۱۲۰

https://www.paymanonline.com/مروری-کلی-بر-کلیساهای-جلفای-اصفهان/

 

  • سایر مکان‌های تاریخی

 

  • کوچه نمازخانه مریم

در جلفا دو کوچه به این نام وجود دارد. یکی از آنها در شمال کلیسای مریم و دیگری در جنوب است. گذر شمالی مستقیماً محله شرقی را به میدان جلفا مربوط می‌کند. گذر جنوبی از طریق همان محله به کوچه حمام و از آنجا به میدان جلفا و کوچه کلیسای وانک مربوط می‌شود.بازگشت

 

  • کوچه خواجه عابد

از گذرهای شاخص و مشهور جلفا که به وسیله چهارسوی شکرچیان با گذر جلفا تلاقی می‌کند.گذر خواجه عابد با وجود دو مادی که از قدیم به نامهای  (نهر شایج) و (نهر نایج) معروف بوده‌اند از کوچه‌های سرسبز و بسیار زیبای جلفا به شمار می‌رود که درختان تنومند و زیبای آن جلوه خاصی به این گذر داده است.دو نهر شایج و نایج از قدیم‌الایام در اصفهان شهرت داشته‌اند به طوریکه مرحوم”حاج میرزا حسن ‌خان جابری‌ انصاری” در کتاب گرانسنگ و ارزنده در تاریخ اصفهان، در بخش تقسیم آب زاینده‌رود به کرات از این دو نهر نام برده و مناطق مختلفی را ذکر می‌کند که از این دو مادی سهمی برده اند.

 

  • مدرسه کاتارینیان مقدس

این مدرسه به سال ۱۸۵۸میلادی در محوطه صومعه کاتارینیان مقدس ساخته شده است. به پیشنهاد اسقف اعظم “تادئوس بگ نظریان” پیشوای مذهبی وقت و به هزینه “مائوک هوردانیان” که ساکن جاوه بود ساخته شد. ۱۸۹۹میلادی در محله چهارسو و در نزدیکی صومعه راهبه‌ها مدرسه دخترانه “کاتارینیان” مقدس ساخته شد و از سال۱۹۰۰ رسما” در آن محل شروع به کار کرد  در سال کتیبه‌ای که در سر مدرسه موجود است تاریخ ۱۹۰۰ میلادی را ذکر کرده و حاوی نام کسانی است که به ساخت این مکان آموزشی کمک کرده اند. از مدرسه “کاتارینیان مقدس” در حال حاضر به عنوان مدرسه راهنمایی و دبیرستان پسرانه استفاده می شود.

 

  • مدرسه کاناتیان

این مدرسه در محله چهارس و در غرب مدرسه”کاتارینیان مقدس” واقع شده و در سال ۱۹۰۳ میلادی به هزینه “وارواره کاتانیان” ساخته شد. .بانی این مدرسه، این بنا را به یاد همسرش”گئورک کاتانیان”که در مسکو مدیر مدرسه بوده ساخته است. ساختمان این مدرسه در دو طبقه بنا شده و بسیار محکم می‌باشد. درنمای بالای سمت جنوبی روی کاشی تاریخ شروع و پایان آن را “۱۹۰۱ مدرسه ملی گئورک کاتانیان ۱۹۰۵”  اینگونه نوشته است.

 

  • میدان جلفا

میدانی که امروز به نام میدان بزرگ نامیده می‌شود از میدانهای قدیمی جلفاست که در کنار این میدان کاروانسرای بزرگی بود که دو طرف آن را ساختمان دو طبقه احاطه کرده بود. در یک طرف کاروانسرا نیز محلی برای نگاهداری اسبها و سایر خدمات پیش‌بینی شده بود. که در حال حاضر از این کاروانسرا اثری نیست.

محله میدان بزرگ در سرشماری ۱۸۵۱میلادی دارای ۵۴ خانه بوده که ۱۹۱ مرد و ۲۰۰ زن در آنجا زندگی می‌کرده‌اند ساکنان این محله عمدتا” از خانواده آبکاریان هستند.

 

  • چهارسو

یکی از محلات مشهور جلفا محله چهارسو است. این محله که به نوشته محققین و پژوهشگران از محلات بزرگ و مشهور جلفا بوده است. در دوران صفویه به سکونت صنعتگران اختصاص داشته است. کوچه چهارسوق، از گذرهای اصلی جلفا محسوب می‌شود که خیابان خاقانی را به محله سنگتراشها مربوط می‌کند نام چهارسو بیانگر این مطلب است که این کوچه مرکز ارتباطی گذرهای مختلف بوده است.محله سنگتراشها یکی از قدیمی‌ترین محلات جلفا به شمار می‌رود. این محله را “گبرآباد” هم می‌گویند. زیرا قبل از کوچ ارامنه زرتشتیان در آن ساکن بوده‌اند در اواخر سلطنت شاه عباس اول گروهی از مهاجران ارمنی که در سنگتراش مهارت داشتند به این محله آورده شده و در این جا سکنی گزیدند. در سال ۱۰۴۹ هجری برابر با ۱۶۳۰ میلادی (مقارن سلطنت شاه صفی) ۲۰۰خانوار دیگر نیز به این محل کوچانده شدند.

 

  • خاقانی

پس از احداث شهرک جلفا معابر اصلی و فرعی چندی در آن درست شد. در چند دهه اخیر که در شهر اصفهان نیز همچون سایر شهرهای کشورمان ساخت و سازهای متعددی انجام شد و کوچه‌ها و خیابانهای متعددی در آن احداث شد. در جلفا هم خیابانهای جدید و زیبایی کشیده شد که یکی از آنها خیابان خاقانی است. این خیابان که با مسیر شرقی- غربی خیابان حکیم نظامی را به خیابان وحید متصل می‌کند در حدود پنج دهه قبلی احداث گردید.

آنچه مسلم است اینکه قبل از احداث این خیابان در این راستا گذری وجود داشته است. کوچه‌های متعددی که این خیابان را به مکانهای مختلف و قدیمی همچون کلیساها، مدارس و خیابانهای دیگر متصل می‌کند. کوچه‌های تلگرافخانه، میدان کوچک، یعقوب خان در شمال بین خیابان و کوچه‌های هوانس شیرازی و سنجدی در جنوب آن مبین وجود یک گذر بزرگ به جای خیابان خاقانی امروز است.بازگشت

 

  • دیر سیاه پوشان

دیر راهبه یا سیاه‌پوشان که به دیر “کاتارین” هم معروف است. در محله چهارسو و در مجاورت کلیسای یوحنا  (هوانس) واقع شده است. این کلیسای کوچک در سال ۱۶۲۳م برابر با ۱۰۳۲ ه-ق با هزینه یکی از افراد نیکوکار جلفا بنا شد .اکثر سیاحان اروپایی از جمله تاورنیه و شاردن به این دیردختران بی‌سرپرست اختصاص داشته است. که قبلا” دارای ۳۳حجره بوده که در حال حاضر فقط ۲ حجره از آنها باقی است.

 

  • حمام قدیمی

در قدیم در جلفا دو حمام وجود داشت که یکی بزرگ و دیگری کوچک بود. حمام بزرگ را ارامنه “شهر یمانیان” می‌نامیدند. نویسنده کتاب تاریخ جلفا این حمام را شکوهمند معرفی کرده و می‌نویسد این حمام که سقف آن بر ستونها استوار است با خرج بسیار زیاد ساخته شده است.

 

  • باشگاه قدیم ارامنه

در نزدیکی کلیسای وانک ساختمان بزرگی است که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی “باشگاه ارامنه” نامیده می‌شد. پس از انقلاب چندی برای مدتی این باشگاه تعطیل و در حال حاضر قسمتی از این ساختمان زیر نظر اداره کل تربیت بدنی استان اصفهان به باشگاه بدنسازی تبدیل شده و به نام”ماسیس”نامیده می شود.

منبع: سایت شهرداری اصفهان

https://www.isfahan.ir/ShowPage.aspx?page_=form&order=show&lang=1&sub=0&PageId=9114&codeV=1&tempname=moarefi

 

  • قبرستان ارمنیان

این قبرستان در جنوب اصفهان و در دامنه کوه صفه واقع شده که حجّاران زبردست ارمنی سنگهای زیبایی برای قبور آن تراشیده‌اند. از قدیمی‌ترین قبور این گورستان قبر «رودلف» ساعت‌ساز فرانسوی است که از مبارزان دینی بوده و در این راه شهید شده است. ضمناً قبر زاهد دیرنشینی در این محل وجود دارد که زیارتگاه ارمنیان است. هنوز هم قبوری از زمان صفویه به چشم می‌خورد که متأسفانه بر اثر مخالفت علمای مذهبی بسیاری از سنگهای پر نقوش و خوش خط آن در زمان شاه سلطان حسین شکسته شده است.

منبع: وبسایت خبرگزاری ایمنا، ۱۳۹۵.۱۰.۰۲

https://www.imna.ir/news/261302/ارامنه-چگونه-به-اصفهان-آمدند

 

  • جلفا در قاب دوربین ارنست هولستر

در اواخر سده نوزدهم میلادی یک مهندس آلمانی به نام «ارنست هولتسر» (زادهٔ ۷ ژانویهٔ ۱۸۳۵ – درگذشتهٔ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۱۱) که برای تصدی تلگراف‌خانه جلفا به این محله آمده و پس از ازدواج با یک بانوی ارمنی همانجا ساکن شده بود، به عکاسی از این محله زیبا پرداخت و اسناد تصویری پراهمیتی از ارامنه جلفا را برای آیندگان به یادگار گذاشت. ( هولستر از سال ۱۸۶۲ الی ۱۹۱۱ که فوت کرد در اصفهان زندگی کرده و مجموعه عکس‌هایش میان سال‌های ۱۸۷۳ تا ۱۸۹۷ میلادی به ثبت رسیده‌اند.) مجموعه‌ای از عکس‌های هولتسر از اصفهان را که روایت تصویری زندگی ارمنیان جلفاست، در ادامه می‌بینید:

عکس شماره ۲ : کلوپ تنیس دکتر هورنل در مدرسه ارامنه جلفا

در دوره قاجار با نفوذ دولت‌های بیگانه در ایران، هیات‌های میسیونری زیادی به کشور آمدند و مدارس مختلفی را به شیوه جدید در سراسر ایران برپا کردند. یکی از مناطق مورد توجه این هیأت‌ها محله جلفا بود که به علت مسیحی بودن ساکنان آن تکیه‌گاهی برای تبلیغات میسیونری به شمار می‌رفت. البته دولت قاجار تبلیغات میسیونرها بین مسلمانان را ممنوع کرده بود و آن‌ها فقط حق داشتند که میان یهودیان، زرتشتیان و سایر اقلیت‌های مذهبی به تبلیغ آیین خود بپردازند. گاهی نیز هیات‌های کاتولیک می‌کوشیدند که ارامنه جلفا را از مذهب ارتدوکس به مذهب کاتولیک درآورند که معمولاً در این راه ناموفق بودند.

عکس شماره ۳ : مدرسه میسیونرهای انگلیسی

مدرسه‌های میسیونری علاوه بر بهره‌گیری از شیوه‌های نوین آموزشی و تدریس زبان‌های خارجی مثل انگلیسی و فرانسه، از امکانات بهتری برخوردار بودند. بنابراین افرادی از طبقه ثروتمند و گاه متوسط ایرانی و مسلمان به تحصیل فرزندانشان در این مدارس علاقه نشان می‌دادند. با این حال، اداره این مدارس به دست اتباع بیگانه و غیرمسلمان بودن مدیران و آموزگارانشان، مانع از این می‌شد که افراد متدین فرزندان خود را به این‌گونه مدارس بفرستند.

عکس شماره ۴: کلیسا وانک در جلفا

مهم‌ترین کلیسای جلفا که تا به امروز به شکل کاملاً سالم باقی مانده و روزانه پذیرای صدها گردشگر ایرانی و خارجی است، کلیسای سن سور معروف به وانک جلفاست. این کلیسا طبق اسناد تاریخی، در دوره سلطنت شاه عباس دوم (نوه شاه عباس اول) از محل اعانات ارامنه جلفا ساخته شد. در این زمان خلیفه اعظم کلیسای ارامنه «اسقف هاکوپ» و کلانتر محله جلفا «خواجه صفر» بود که هر دو نقشی بسزا در ساخت کلیسا داشتند. اگر برج ناقوس این کلیسا را در نظر نیاوریم، بقیه بخش‌های آن منطبق با الگوی معماری ایرانی ساخته شده و خصوصاً گنبد بزرگ کلیسا شباهت تام و تمامی به گنبد مساجد دوره صفویه دارد اما در نقاشی‌های زیر گنبد نفوذ هنر ایتالیای دوره رنسانس به خوبی مشهود است.

عکس شماره ۵: خانواده ارمنی ساکن جلفا

ارنست هولتسر که این عکس را گرفته، ارامنه جلفا را «زنده‌دل، کوشا و باهوش» توصیف کرده و درباره خصوصیات ظاهری آن‌ها نیز گفته است که «خوش‌ هیکل، بلندبالا و زیبااندام» هستند. او به هوش بازرگانی ارمنی‌ها نیز اشاره کرده و در مجموع آن‌ها را مردمانی دانسته که به پشتکار، حوصله، انعطاف و نرمش و جرأت و دلیری مجهز شده‌اند.

عکس شماره ۶

عکس شماره ۷

چهار عروس ارمنی (عکس ۶) و عروس و داماد ارمنی (عکس ۷)

ملاحظه پوشش ارامنه نشان می‌دهد که آن‌ها در دوره قاجار به رغم حدود ۳۰۰ سال اقامت در اصفهان، هنوز از طرز پوشش رایج در موطن اصلی خود – جلفای آذربایجان و ارمنستان – فاصله نگرفته بودند. همچنین، در حالی که پوشش اروپایی در شهرهای بزرگ کشور مانند تهران، تبریز و اصفهان رایج شده بود، اغلب ارامنه جلفا مایل بودند که همچنان به شیوه آبا و اجدادی لباس بپوشند. این لباس‌ها بسیار پوشیده بود و طبیعتاً در میان مسلمانان مشکل خاصی را ایجاد نمی‌کرد.

عکس شماره ۸: مراسم عروسی در یکی از خانه‌های جلفا

هولتسر عکس‌های زیادی از مراسم عروسی ارامنه جلفا گرفته است که همگی نشان می‌دهند، عروسی این جماعت همچون عروسی ایرانیان مسلمان در خانه‌های بزرگ حیاط‌دار و به دور از تکلف‌های امروزی برگزار می‌شد. البته معماری و ظرافت هنری برخی از این خانه‌ها به حدی بود که آن‌ها را برتر از مجلل‌ترین تالارهای عروسی امروزی قرار می‌داد. در این عکس، حضور چند روحانی مسیحی و نیز لباس‌های متفاوت حضار اعم از سنتی و مدرن جالب توجه است.

عکس شماره ۹: دو زن دهقان ارمنی

اگرچه ارامنه بیشتر در امور بازرگانی فعالیت داشتند اما کشاورزی نیز میانشان رایج بود. ارامنه کشاورز در دهات اطراف اصفهان سکونت داشتند و اگر برای رفع حوائج روزانه خود به شهر می‌آمدند، بهترین جا برایشان محله جلفا بود؛ خصوصاً که می‌توانستند مراسم عبادی خود را در کلیساهای این محله به جا آورند.

عکس شماره ۱۰

عکس شماره ۱۱

۱۱ و ۱۰ : کلیسای راهبه‌ها (کاترینه)

ارنست هولتسر گزارش کرده که «کاترینه» جایگاه زنان مسیحی تارک دنیا بود که معمولاً لباس سیاه می‌پوشیدند و در مناسبت‌های خاص مذهبی، اعمال دینی خود را به همراهی دو کشیش به جا می‌آورند. وقتی هم که از کلیسای خود خارج می‌شدند، ردای بلندی شبیه ردای مردان راهب یا اسقف‌ها را روی لباس خود می‌انداختند. البته هنگام اجرای مراسم مذهبی لباسشان به رنگ سفید درمی‌آمد و روی آن یک کمربند گلدوزی‌شده می‌بستند. کاترینه ظرفیت اقامت ۲۵ راهبه را داشت اما در زمان هولتسر فقط ۱۰ راهبه در آن زندگی می‌کردند. اینان تعدادی باغ و مزرعه داشتند که به دیگران اجاره داده بودند و از طریق آن روزگار می‌گذراندند.

عکس شماره ۱۲

عکس شماره ۱۳

برگزاری مراسم مذهبی در یکی از کلیساهای جلفا (عکس ۱۲) و دو روحانی ارمنی (عکس ۱۳)

پیشوای اعظم مذهبی ارامنه جلفا و ارامنه سایر نواحی ایران، اسقف اچمیادزین بود. به گفته هولستر، او که از سوی دولت ایران به رسمیت شناخته شده بود، رئیس شرعی و عرفی کلیه ارامنه به شمار می‌آمد و کشیشان ارمنی زیر نظارت عالیه او فعالیت می‌کردند. ارامنه به یاد حوادث مختلف تاریخ مسیحیت و شهدای مسیحی مراسم و جشن‌های زیادی را برگزار می‌کردند. در این مواقع، اسقف‌ها، کشیشان و راهبان با لباس تمام رسمی ابریشم‌دوزی شده در مجلس حاضر می‌شدند و با استفاده از ظروف نقره، شکوه کلیساهای خود را نمودار می‌ساختند. در تمام طول مراسم سرودهای مذهبی توسط حضار یا به‌ وسیله گروه‌های آوازخوان خوانده می‌شد.

عکس شماره ۱۴: بیمارستان انگلیسی دکترکار در جلفا

علاوه بر مدارس میسیونری، نهادهای مدرنی چون بیمارستان‌های مجهز در جلفا وجود داشت که از طرف دولت‌های خارجی تأسیس شده و به‌ وسیله همان‌ها اداره می‌شدند. اگرچه این نهادها وضعیت اجتماعی را بهبود می‌بخشیدند، تردیدی نیست که در پیشبرد سیاست دولت‌های متبوع و افزایش نفوذ آن‌ها بین مردم مؤثر بودند.

عکس شماره ۱۵: گورستان ارامنه

مردم جلفای اصفهان گورستان اختصاصی خود را داشتند و سایر اتباع مسیحی ساکن یا حاضر در اصفهان نیز پس از مرگ معمولاً در همین گورستان به خاک سپرده می‌شدند. از این‌ رو این گورستان که خوشبختانه تا به امروز باقی مانده، شواهد مهمی از تاریخ ارامنه را به دست می‌دهد و در زمره گورستان‌های تاریخی پراهمیت ایران جای می‌گیرد. ارنست هولتسر خالق این عکس در همین گورستان به خاک سپرده شده است.

منبع: حسینی، حمیدرضا؛ ۱۳۹۵؛ وبسایت تاریخ ایرانی؛ ۱۳۹۵.۱۰.۰۷

http://tarikhirani.ir/fa/news/5683/ارامنه-نصف-جهان

 

  • معرفی کتاب در این زمینه

 

  • کتاب “تاریخ جلفای اصفهان” مهمترین اثر در بیان سرگذشت واقعی ارامنه

کتاب “تاریخ جلفای اصفهان” نام کتابی است به قلم “هاروتون دِرهوهانیان” که در سال ۱۸۸۰ میلادی در اصفهان به طبع رسیده و در سال ۱۳۷۹ توسط لئون .گ.میناسیان و محمدعلی موسوی فریدنی به فارسی ترجمه شده‌است. مطالب این کتاب اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ ارامنه ایران در اختیار خواننده علاقه‌مند قرار می‌دهند.

هرسندی که گوشه یا نقطه کوری از تاریخ را باز نماید غنیمت است و انتشار آن رهنمودی است تا پژوهشگران را به کار آید. کتاب “تاریخ جلفای اصفهان” مهمترین اثر تاریخی است که در جلفای اصفهان به رشته تحریر درآمده‌است و در سال ۱۸۸۲- ۱۸۸۱ در ۲ جلد در همانجا به چاپ رسیده‌است. مولف آن، طی ۲۰ سال کار مداوم چنانکه خود گوید از میان هزاران کاغذ و سند این کتاب ۲ جلدی را برآورده‌است.

این کتاب شامل حوادث تلخ و وقایع خوش یک قوم در گوشه جنوب غربی اصفهان و شرح شادمانی‌های بزرگ و ثروت هنگفت این قصبه در زمان صفویان و فلاکت و تیره‌روزی‌های آن‌ها بعد از زوال دولت صفویان است.چنانکه از روایات سفرنامه‌نویسان عصر صفوی برمی‌آید و نیز داستان‌هایی از “هاروتون درهوهانیان” نقل می‌کند جلفا شاید یکی از ثروتمندترین قصبات جهان بوده باشد.

ارمنیان طی این چهارصد سال با دیگر هموطنان غیرارمنی می‌توان گفت پیوسته در صلح در جلفا زیسته‌اند و به جز موارد نادر و وقایع خشنی را تاریخ به یاد ندارد.

در اعصار تلخ مثل دوران بعد از زندیه تا ظهور قاجاریه، دوران پادشاهان یک ماهه و ۶ ماهه، رنج و مشقت چنان زیاد است که این دوره را یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ ما کرده است. اگر بقیه محلات اصفهان هم مورخی چون هاروتون داشتند شاید آن‌ها هم از ستم این خوانین و ستمگرانی چون حاج‌هاشم‌خان لنبانی حکایت‌ها می‌نوشتند تا خواننده گمان نبرد وضع محلات دیگر بهتر از جلفا بوده است.

مقاطعی در تاریخ اصفهان هست که وضع جلفا بسیار بهتر از شهر است مانند  فتنه افغان که شهر از گرسنگی مُرد و جلفا نسبت به شهر کمتر آسیب دید.

از آن همه رنج که ارمنیان طی سالیان چشیدند و کشیدند دیگر چیزی به جای نمانده و به فراموشی سپرده شده‌است و اینکه ارمنیان و غیرارمنیان مثل برادران در جوار یکدیگر زندگی می‌کنند و برای سربلندی ایران و مردم غیور آن می‌کوشند.

ایرانیان با بیگانگان و افراد غیرمومن به مذهب رسمی خود، نسبت به سایر ملل بد تا نکرده‌اند و آن‌ها را با چشم اغماض و تسامح نگریسته‌اند.

یهودیانی که در اروپا قتل عام شدن صدها سال است در ایران وطن خودشان آسوده زندگی کرده‌اند، همین‌طور مسیحیان و زرتشتیان، اما ارمنیان به خصوص مورد مهر هموطنان خود هستند زیرا این قوم نجیب و زحمتکش و آزاده طی سالیان طوری رفتار کردند که سزاوار این محبتند.

چاپ اول کتاب “تاریخ جلفای اصفهان” سال ۱۳۷۹ توسط نشر زنده رود با مشارکت انتشارات نقش خورشید اصفهان در تیراژ ۲ هزار و ۴۰۰ جلد نسخه در ۲جلد به چاپ رسید.

تاریخ ۲ جلدی ارمنیان جلفا نمایشگر سرگذشت واقعی ارمنیان در طی سه قرن و نیم زندگی است؛ شرح روزگار قوم ارمن چه شیرین و چه تلخ که توسط شاه‌عباس به ایران کوچانده شدند. جلد اول این کتاب در ۶۸ فصل و جلد دوم در ۹ فصل تدوین شده‌است.

منبع: وبسایت خبرگزاری ایمنا، ۱۳۹۸.۰۹.۰۹

https://www.irna.ir/news/83573849/کتاب-تاریخ-جلفای-اصفهان-مهمترین-اثر-در-بیان-سرگذشت-واقعی-ارامنه

 

 

  • «کلیساهای ارامنه‌ی جلفای نو اصفهان»؛ تاریخچه‏ی بناهای مذهبی جلفا

خبرگزاری ایمنا: کتاب «کلیساهای ارامنه‌ی جلفای نو اصفهان» بخشی از فعالیت‏های مرکز تحقیقات معماری ارامنه و درواقع تاریخچه‏ی بناهای کلیساهای جلفای نو و بیان تصویری آن‏هاست که بین سال‏های ۱۰۱۴ تا ۱۰۱۶ هجری قمری احداث گردیده‌اند. این کتاب، ترجمه‌ای از جلد ۲۱ مجموعه‏ی آثار معماری به‏جا مانده از ارامنه به‌ویژه در خاورمیانه است که به کلیساهای جلفا اختصاص دارد.

هنر؛ حاصل‌ ذوق‌، حس‌ زیباشناختی‌ هنرمند، تجربه‌ها و آموخته‌های‌ اوست‌. هنرمند در این‌ مسیر، در تعامل‌ با هنر و دانش‌ اقوام‌ و ملل‌ دیگر، بر غنای‌ تجربه‏ی‌ خود می‌افزاید و افق‌ دید خویش‌ را می‌گستراند و از این‌ رهگذر آثار و اندیشه‌های‌ هنری‌ به‌ منصه‏ی‌ ظهور می‌رسد و میراث‌ هنری‌ شکل‌ می‌گیرد. این‌ میراث‌ هنری‌ جلوه‏ی‌ تلاش‌ هنرمندان‌، اندیشمندان‌ و انسان‏هایی‌ است‌ که‌ در آفرینش‌ اثری‌ زیبا سهم‌ داشته‌اند.

درواقع‌، آن‌چه‌ به‌منزله‏ی‌ دست‌ساخته‌ای‌ انسانی‌ در قالب‌ بنایی‌ عظیم‌، مجسمه‌ای‌ زیبا، تابلوی‌ نقاشی‌ای‌ چشم‌نواز و خطوط‌ اسرارآمیز خودنمایی‌ می‌کند، تحت‌تأثیر انگاره‌ها و اندیشه‌های‌ رایج‌ در تمدن‏های‌ گوناگون‌ بشری‌ است‌. مهم‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ میراث‌ شناخته‌ شود و ابعاد گوناگون‌ هنری‌، فلسفی‌، تاریخی‌، جامعه‌شناختی‌، انسان‌شناختی‌ و… آن‌ تحلیل‌ و بررسی‌ شود.

کتاب حاضر دربرگیرنده‏ی تاریخچه‏ی بناهای کلیساهای جلفای نو اصفهان و معرفی تصویری (در قالب تصویر و نقشه) آن‏هاست که بین سال‏های ۱۰۱۴ تا ۱۰۱۶ ق احداث گردید. این آثار عبارت‏اند از: کلیسای سورپ آمناپرگیج، مجموعه‏ی سورپ آسدوازادزین (مادر مقدس)، کلیسای بیت‌اللحم، کلیسای سورپ گئورگ، کلیسای سورپ گریگور روشنگر، کلیسای سورپ استپانوس، کلیسای سورپ سرکیس، کلیسای سورپ میناس، کلیسای سورپ نیکوقایوس، کلیسای سورپ نرسس، صومعه‌ی سورپ کاتارینه، کلیسای سورپ هووانس مگردیچ و برخی سنگ‌نوشته‌های ارمنی کلیساهای جلفای نو.

بخش آغازین کتاب نیز این مطالب را شامل می‏شود: تاریخچه‏ی اجمالی جلفای نو، میراث فرهنگی و معماری ارامنه‏ی جلفای نو، سال‏شمار روند تحولات جامعه‏ی ارامنه‏ی جلفا و خلاصه‏ای از سیر تاریخی نهادهای عمومی جلفای نو.

گفتنی است در سال ۱۰۱۴ ق به دستور شاه عباس صفوی و بنا بر دلایل سیاسی ـ اقتصادی و استراتژیک؛ مهاجرت اجباری و وسیع ارامنه از ارمنستان به ایران آغاز شد و بیش از ۵۰۰ هزار ارمنی به ایران کوچ کردند. در این بین، صنعت‏گران و هنرمندان ارمنی در اصفهان و بخش جنوبی زاینده‏رود اسکان داده شدند.

اعطای امتیازات ویژه به تجار ارمنی از طرف شاه عباس باعث رشد و توسعه‏ی اقتصادی تجاری صنعتی و فرهنگی اصفهان پایتخت صفویان گردید و روابط بین‏المللی و تجاری تا حدی پیش رفت که اغلب بازرگانان ارمنی نقش هیئت‏های نمایندگی سیاسی ایران در خارج را نیز ایفا می‏کردند. رشد اقتصادی و فرهنگی ارامنه‏ی دوره‏ی صفویه؛ احداث کلیساها، مراکز مذهبی، مدارس، بیمارستان‏ها، سرای سالمندان و غیره را به‏دنبال داشت به‏گونه‏ای که جلفای نو به مرکز مذهبی ارامنه تبدیل گردید.

اما از سال ۱۰۸۱ ق با تشدید بحران‏های سیاسی و اجتماعی؛ دوران آرامش و شکوفایی ارامنه رو به افول گذاشت و در هجوم افغان‏ها در سال ۱۱۲۴ ق به اصفهان به اوج خود رسید به‏گونه‏ای که بسیاری از ارامنه‏ی جلفای نو به هند، روسیه و کشورهای اروپایی مهاجرت کردند. با این حال جلفای نو حدود یک قرن از مراکز عمده‏ی فرهنگی زمانه‏ی خود محسوب می‏شد و تأثیر بسیاری بر فرهنگ و علوم و فنون منطقه داشت.

دکتر آرمن حق‏نظریان (مؤلف کتاب) معمار و باستان‏شناسی ارمنی بود که بخش قابل توجهی از زندگی و سرمایه‏ی خود را بر سر پاس‏داری و جلوگیری از تخریب بناهای تاریخی ارامنه در منطقه‏ی شرق ترکیه صرف کرد. وی در تاریخ ۵ می سال ۱۹۴۱ میلادی در تهران متولد شد و طی سال‏های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۳ در رشته‏های معماری و شهرسازی در دانشگاه شهر آخن به تحصیل پرداخت. حق‏نظریان در سال ۱۹۶۸ میلادی در ایران به مدت ۶ ماه به تحقیق و بررسی بناهای مجتمع‏های کلیسائی و کلیساهای ارامنه‏ی استان آذربایجان به‏ویژه مجتمع‏های کلیسائی طادئوس مقدس، آستواتزاتزین مقدس در تزورتزور و استپانوس مقدس در دره‏ی شام همت گمارد.

سفرهای علمی او از آلمان به ارمنستان غربی طی سال‏های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۸ مبنای انتشار میکروفیلم‏های کتب ۷ جلدی “معماری ارمنی” واقع شده‏اند. آرمن حق‏نظریان به اندازه‏گیری، عکس‏برداری و بررسی مجتمع‏های کلیسائی و کلیساهایی متعدد در استان آذربایجان، ارومیه، سلماس، خوی، اردبیل و تبریز پرداخت.

حق‏نظریان حدود ۲۵ سال عضو هیئت مدیره‏ی سازمان اجتماعی “کشور و فرهنگ” بود. وی فرزند هوهانس، دارای درجه‏ی دکترا در رشته‏ی معماری که خود را وقف بررسی فرهنگ ارمنی کرده و بانی و رئیس سازمان اجتماعی تحقیقات معماری ارمنی بود در تاریخ ۱۹ فوریه‏ی سال ۲۰۰۹ میلادی بر اثر یک دوره بیماری سخت، زندگی را بدرود گفت.

  • کتاب «کلیساهای ارامنه‏ی جلفای نو اصفهان» بخشی از فعالیت‏های مرکز تحقیقات معماری ارامنه و درواقع تاریخچه‏ی بناهای کلیساهای جلفای نو و بیان تصویری آن‏هاست که بین سال‏های ۱۰۱۴ تا ۱۰۱۶ ق احداث گردیده‌اند. کتاب حاضر ترجمه‌ای از جلد بیست و یکم مجموعه‏ی آثار معماری به‏جا مانده از ارامنه به‌ویژه در خاورمیانه است که به کلیساهای جلفا اختصاص دارد و در سال ۱۹۹۱ چاپ و منتشر گردیده است.

نگارنده در این کتاب، درصدد است با انجام مطالعات تاریخی و تعمق در آثار به‏جای مانده از کلیساهای جلفای نو در زمینه‌های مختلف و در ابعاد گسترده به نتایج اجتماعی و فرهنگی ارزشمندی درباره‏ی ارامنه دست یابد.

کتاب «کلیساهای ارامنه‏ی جلفای نو اصفهان» پس از فهرست مطالب، سخن ناشران و مقدمه‏ی مترجم؛ شامل این قسمت‌هاست: جلفای نو: تاریخچه‏ی اجمالی – میراث فرهنگی و معماری ارامنه‏ی جلفای نو – سال‏شمار روند تحولات جامعه‏ی ارامنه‏ی جلفا – خلاصه‌ای از سیر تاریخی نهادهای عمومی جلفای نو – کلیسای سورپ آمناپرگیچ ۱۶۶۴م (۱۰۷۵ق) – مجموعه‏ی سورپ آسدوازادزین (مادر مقدس) (۱۶۱۳م/۱۰۲۲ق) – کلیسای بیت‌اللحم (۱۶۲۸م / ۱۰۳۸ق) – کلیسای سورپ گئورگ (حدود ۱۶۱۱ م / ۱۰۲۰ق) – کلیسای سورپ گریگور روشنگر (۱۶۳۳م / ۱۰۴۳ق) – کلیسای سورپ استپانوس (۱۶۱۴م / ۱۰۲۳ق) – کلیسای سورپ سرکیس (۱۶۵۹م / ۱۰۷۰ق) – کلیسای سورپ میناس (۱۶۵۹م / ۱۰۷۰ق) – کلیسای سورپ نیکوقایوس (۱۶۳۰م / ۱۰۴۰ق) – کلیسای سورپ نرسس (قرن هفدهم میلادی / یازدهم هجری) – صومعه سورپ کاتارینه (۱۶۲۳م / ۱۰۳۳ق) – کلیسای سورپ هووانس مگردیچ (۱۶۲۱م / ۱۰۳۱ق) – برخی سنگ‌نوشته‌های ارمنی کلیساهای جلفای نو.

اطلاعات شناسنامه‌ای کتاب

نام کتاب: کلیساهای ارامنه‌ی جلفای نو اصفهان

پدیدآورنده‌: آرمن حق‌نظریان

مترجم‌: نارسیس سهرابی‌ملایوسف

دبیر علمی گروه معماری و شهرسازی مکتب اصفهان: باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی

ویراستار: بهنام صدری

گرافیک و صفحه‌آرایی: علیرضا سیاوشان

طراح‌ جلد: پارسا بهشتی

چاپ‌ اول‌: پاییز ۱۳۸۵

شمارگان‌: ۱۵۰۰

تعداد صفحات: ۱۵۲

منبع: وبسایت خبرگزاری ایمنا، ۱۳۹۰.۰۲.۱۱

https://www.imna.ir/news/28614/کلیساهای-ارامنه-ی-جلفای-نو-اصفهان-تاریخچه-ی-بناهای-مذهبی-جلفا

 

  • سایر گزارشات
  • گپی با ارمنی‌های جلفای اصفهان: هیچ جا وطن نمی‌شود

روزنامه ایران: «ارامنه اصفهان تنها ارمنی‌های دنیا هستند که توانستند ۴۰۰ سال زبان و خط و فرهنگ خود را به صورت کامل حفظ کنند» این فقط نظر طوروسیان نیست. خیلی از زبانشناسان می‌گویند که ارمنی‌ها خیلی زود زبان خود را فراموش می‌کنند اما فرهنگ‌شان را نه. با این همه ارامنه اصفهان استثنا هستند. طوروسیان تکیه می‌دهد به تابلوی مسیح مصلوب و صدای موزیک را زیاد می‌کند. خواننده ارمنی با صدایی رسا در حال خواندن است. محله جلفای اصفهان بعد از گذشت چند صد سال هنوز جذاب و دیدنی است اما آن‌طوری که محلی‌ها می‌گویند با مهاجرت بسیاری از ارامنه به کشورهای خارجی، دیگر مثل گذشته نیست. طاده ظهرابیان در مغازه طوروسیان کار می‌کند. مغازه‌ای در ورودی کلیسای وانک پر از صلیب‌ و نمادهای مسیحیت و صنایع دستی اصفهان. طاده ۲۷ ساله است و آنقدر عاشق ایران که تمام مدت گفت‌و‌گو از تنها ماندن و رفتن دوستانش به کشورهای دیگر می‌گوید، خودش حاضر نیست ایران را ترک کند: «می‌خواستم از ایران بروم. ویزا هم درست شد اما لحظات آخر پشیمان شدم. رفتن از ایران برایم سخت است ولی برای بیشتر دوستانم لابد راحت بود که رفتند. حالا در محل کسی را نمی‌شناسم. بیشتر همبازی‌های بچگی‌ام رفته‌اند.»

او و طوروسیان هر دو‌ زاده این محل هستند اما از دو نسل مختلف. یکی تقریباً پنجاه ساله و دیگری جوان ۲۷ ساله. از طوروسیان می‌پرسم چرا اهالی محله‌ای شناسنامه‌دار مثل جلفا مهاجرت می‌کنند؟ می‌گوید: «جامعه اینجا کم کم در حال تغییر شکل است و تعداد ارامنه کمتر شده.» او هم دوست ندارد از ایران برود و زندگی در محل آبا و اجدادی‌اش را دوست دارد.

ارامنه جلفا از زمان شاه عباس صفوی به اصفهان مهاجرت کردند. زمانی که شاه عباس به جنگ پادشاه عثمانی رفته بود آنها را از جلفای تبریز به اصفهان آورد تا میدان عمل بیشتری در جنگ پیدا کند؛ دور کردن شهروندان از میدان جنگ و به دست آوردن زمین برای سامان دادن سپاهیان. از طرف دیگر ارامنه‌ای که از لحاظ مالی و کارهای فنی در سطح بالایی قرار داشتند می‌توانستند در اصفهان که پایتخت آن روزگار بود، خدمات بیشتری ارائه دهند. شاه عباس صفوی جنوب زاینده رود را محل سکنای ارامنه قرار داد و تا حدودی به آنها خودمختاری اعطا کرد. ارامنه جلفای تبریز هم به یاد موطن خود، نام محله جدیدشان را جلفا گذاشتند. اما جلفای اصفهان همچنان به‌عنوان محله‌ای شناسنامه‌دار باقی ماند. با این همه، جلفا در این سال‌ها دستخوش پدیده مهاجرت و تغییر بافت جمعیتی شده. آنهایی که می‌روند و آنهایی که مانده‌اند، به یک واژه حساسیت پیدا کرده‌اند؛ «اقلیت». آنها آنقدر ایرانی‌اند که «اقلیت» را فاصله‌ای میان خود و ایران‌شان می‌دانند. طوروسیان می‌گوید: «اگر یک عمر به شما بگویند اقلیت، چه احساسی پیدا می‌کنید؟»

سری می‌زنم به خیابان جلفا در حد فاصل کلیسای وانک و میدان جلفا. هوا رو به تاریکی است و خیابان سنگفرش شده پر از عابرهای جوان. دو طرف خیابان باریک پر از کافه‌های دنج است و بوی قهوه فضا را پر کرده. آن طور که پیداست ساختمان‌های قدیمی دو طرف خیابان یکی یکی تخریب می‌شوند و جای خود را به آپارتمان‌ها‌ی جدید می‌دهند. هرچند هنوز هم می‌شود بعضی از آنها را با زیبایی زوال یافته‌شان دید.پسران و دختران جوان این خیابان، حسابی شیک و به روز هستند. بعضی از آنها چند نفری گوشه‌ خیابان ایستاده‌اند و سرشان توی گوشی است. بعضی هم مشغول صحبت و قدم زدن. پسر موبور و قد کوتاهی تنها گوشه خیابان ایستاده. به نظرم ارمنی می‌آید. سراغش می‌روم و سر صحبت را باز می‌کنم. می‌پرسم ارمنی هستید؟ می‌گوید: «نه چطور؟» عذرخواهی می‌کنم و به راهم ادامه می‌دهم. اما انگار او از من نمی‌گذرد. با صدای بلندی داد می‌زند: «داداش همه چی هستا؟ کجا می‌ری؟ بیا هر چی بخوای دارما!»

نرسیده به میدان جلفا، شیرینی فروشی است. شیرینی‌ها مرتب در ویترین چیده شده‌اند. خانم خاچاتوریان مدیر شیرینی‌فروشی است. مغازه‌ای که از سال ۵۷ شغل خاچاتوریان پدر بوده و حالا چند سالی است که دختر او دوباره آن راه‌اندازی کرده و با دختر و پسرش و چند کارگر، آن را اداره می‌کند. خاچاتوریان هنوز هم مثل گذشته این محل را دوست دارد اما حضور جوانان و نوجوانان در این محل برایش خیلی خوشایند نیست: «اینجا دیگر مثل گذشته نیست. محل بافت قدیمی خودش را از دست داده و بیشتر ارامنه از اینجا مهاجرت کرده‌اند.» این‌ها را طوری می‌گوید که انگار از جلفا تنها نامی باقی مانده و محله‌ای برای گردش جوانان و نوجوانان اصفهانی. خاچاتوریان از شیرینی‌های ارمنی که در مغازه درست می‌کنند، می‌گوید و از ویترین چندتایی می‌آورد تا تست کنم: «نازک ارمنی. کنگو و گاتا و…»

مهر خدابخشی پسرجوان خانواده خاچاتوریان است که در اداره مغازه به مادر کمک می‌کند. پسری خوشپوش و مهربان. از او که همسن عابرین خیابان جلفاست می‌پرسم این همه جوان اینجا چه می‌کنند؟ می‌خندد و می‌گوید: «اینجا خیابان شانزلیزه اصفهان است و بالاخره هر کس برای چیزی می‌آید.» او هم خیلی از این وضعیت خوشش نمی‌آید و این همه شلوغی را مانع کسب و کار می‌داند. او برایم توضیح می‌دهد که یکی از بهترین زمان‌ها برای سر زددن به جلفا کریسمس است: «جلوی مغازه‌ها بابانوئل‌ می‌گذاریم و تزئینات مخصوص عید. شیرینی‌های مخصوص مثل «پاسکا» و آب نبات‌های کریسمس درست می‌کنیم که حال و هوای دیگری به این خیابان می‌دهد.»جوانان دورتا دور میدان، روی سکوها نشسته‌اند و پیدا کردن جای خالی تقریباً کار سختی است. وسط میدان هم شلوغ است. همه یا سرشان توی گوشی تلفن همراه است یا در حال سلفی گرفتن. بیشتر شبیه یک میهمانی بزرگ است. ساندویچی‌ها و کافه‌های دور میدان خلوت است. زیر طاق تیمچه یا به قول اهالی «زیر بازارچه» چند مغازه میوه‌فروشی و خواروبار فروشی و چند کافه فضای دلچسبی را ساخته‌اند.طوان کمرزریان یکی از قدیمی‌های محل است. او با دوستش گوشه‌ای زیر طاقی نشسته و با هم گپ می‌زنند. طوان از گذشته‌های محل می‌گوید: «اینجا قدیم‌ها طاق، چوبی بود. یک بازارچه قدیمی هم روزهای شنبه برپا می‌شد که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می‌شد. این پشت یک کاروانسرای قدیمی است که الان تبدیل به آشغالدانی شده. شنیده‌ام می‌خواهند هتل بسازند. این کافه‌ای هم که اینجا می‌بینی قبلاً حمام ارامنه بوده. مغازه‌ها هم همه در چوبی داشتند. بیشتر محل آپارتمان‌سازی شده بجز دور و بر کلیسا که اجازه ساخت و ساز نمی‌دهند.»طوان هم مانند پدر و پدربزرگش در جلفا به دنیا آمده و اطلاعات خوبی از گذشته این محل دارد. به نظر او هم دیگر این محل مانند گذشته نیست و معتقد است کسانی که به اینجا رفت وآمد می‌کنند هیچ‌کدام ارمنی نیستند. طوان مانند بقیه محلی‌های قدیم از مهاجرت زیاد ارامنه به کشورهای دیگر می‌گوید اما خودش هیچ علاقه‌ای به رفتن ندارد: «دو برادرم از ایران رفته‌اند و امریکا زندگی می‌کنند. خانم من هم ۳ ماه برای دیدن خانواده رفت و برگشت اما بچه‌های من در ایران هستند و هر کدام مشغول کاری هستند. بیشتر کسانی که برای همیشه رفته‌اند دلیلش این بوده که یکی از اعضای خانواده رفته و بقیه را کشانده و برده. اما من علاقه‌ای به رفتن ندارم. هیچ جا ولایت خود آدم نمی‌شود.»

یکی از مکان‌های جالب محله جلفا کلوپ ارامنه سابق است. کلوپی که روزگاری ارامنه آنجا مراسم ازدواج و مراسم مذهبی خود را برگزار می‌کردند بعد از جنگ تحمیلی کلوپ مکانی امن برای جنگ زده‌های جنوب کشور شد. پدرام نکویی مسئول روابط عمومی مجموعه برای ما از تاریخچه مجموعه می‌گوید و قسمت‌های تاریخی آن را را به ما نشان می‌دهد. مکانی با تاریخی بیش از ۶۰۰ سال و تغییرهای بسیار. از خانه شخصی تا بیمارستان و محل تدریس علوم مذهبی مسیحیت… اما حالا با تغییر کاربری و زیر نظر شورای خلیفه گری ارامنه تبدیل به رستوران و کافه شده.جلفای زیبا با بافتی متفاوت در دل اصفهان با همه تغییرات و فرسودگی‌هایی که به مرور زمان بر تنش نشسته، هنوز هم حال و هوای مسیحی‌اش را حفظ کرده است. در کوچه‌های باریک اطراف میدان جلفا قدم می‌زنم. ماشین‌های شخصی، بعضی کوچه‌های منتهی به میدان جلفا را بند آورده‌اند و صدای موزیک بلند و تندشان، سکوت تاریخی محل را بهم ریخته است. ریتم تندی که شاید نشانه‌ای از تغییرات پرسرعت این محل قدیمی باشد. ریتمی که هیچ شباهتی به صدای آرام بخش ارگ کلیسا ندارد.

منبع: خبرگزاری فردانیوز، ۱۳۹۵.۱۰.۰۲

https://www.fardanews.com/fa/news/605475/گپی-با-ارمنی%E2%80%8Cهای-جلفای-اصفهان-هیچ-جا-وطن-نمی%E2%80%8Cشود

 

  • گشایش موزه مردم شناسی ارامنه اصفهان

موزه مردم شناسی ارامنه اصفهان شنبه شب ( ۱۳۹۸.۰۴.۰۱) با حضور استاندار، اسقف ارامنه اصفهان و جنوب ایران، مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی استان در کلیسای وانک گشایش یافت. در این موزه مردم شناسی، فرهنگ و آداب و رسوم، لباس و وسایل زندگی همچنین تجارت ساکنان محله ارمنی نشین جلفای اصفهان به نمایش گذاشته شده است.

بخش اول این موزه مربوط به هنرهای تزیینی ارامنه، صنعت چاپ و وسایل منزل ارامنه ساکن اصفهان اختصاص دارد و در بخش دوم آن اتاق خانم ها و دفتر کار آقایان و وسایل پخت و پز آنها طی دوره تاریخی صفویه تا پهلوی در معرض دید علاقه مندان قرارگرفته است.

بخش سوم این موزه به کلیسا، مدرسه و آلات موسیقی قدیمی ارامنه اصفهان اختصاص یافت و در بخش چهارم آن تصاویر ۳۰ نفر از نامداران محله جلفا همراه با عکس‌های «ارنست هولستر»، عکاس نامدار آلمانی که در دوره قاجار به ایران آمد به نمایش درآمده است. ارنست هولتسر، مهندس آلمانی و از عکاسان پیشگام نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بود. او در دوران حکومت ناصر الدین شاه قاجار به ایران آمد و حدود ۲۰ سال در اصفهان بود و عکس‌های ارزشمندی از این شهر و اطراف آن از جمله محله جلفا تهیه کرد.

استاندار اصفهان در مراسم گشایش موزه مردم شناسی ارامنه اصفهان در کلیسای وانک این شهر با اشاره به نقش و مشارکت ارامنه در پیشرفت علمی کشور به حضور برخی از ارامنه به عنوان استاد در دانشگاه‌های کشور افزود: دکتر «گاسپارین» نمونه‌ای از این دانشمندان ارامنه است که به عنوان استاد ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منشأ خدمات بزرگی برای تربیت دانشجویان این رشته بود که همواره از وی به نیکی یاد می‌شود.

عباس رضایی به گشایش موزه مردم شناسی ارامنه اصفهان در این کلیسا اشاره و اضافه کرد: تأسیس چنین موزه‌ای نشان از قدرت تاریخی محله ارمنی نشین جلفای اصفهان دارد و تأثیر بسزایی در معرفی بیش از پیش فرهنگ ارامنه این شهر و زندگی مسالمت آمیز آنها با هموطنان مسلمان خود به بازدیدکنندگان کلیسای وانک خواهد داشت.

 

منبع: روزنامه نصف جهان، ۱۳۹۸.۰۴.۰۲، کد خبر: ۱۳۸۹۱۰

http://tnews.ir/site/d426134704904.html?refc=39