انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مسائل اجتماعی (۱۳): خدمات وام

جفری ویتنی برگردان ملیحه درگاهی

در این مدخل از دانشنامه مسائل اجتماعی خدمات وام (debt service) به معنای بازپرداخت سرمایه اصلی و سود به صورت قرضه به قلمروهای مستقلی همچون شهرها و دولت-ملتها است. این محدودیتِ تعریفی تمرکز بر مسائل اجتماعی که از طریق بازپرداخت چنین تعهداتی تشدید یا تسریع می شود را تسهیل می کند.
در اغلب موارد دولتها با قرض گرفتن بودجه مورد نیاز فعالیتهایشان را از لحاظ مالی تأمین می کنند، این کار معمولا از طریق فروش ضمانتهایی همچون اوراق خزانه با شرایط زیر یک سال برای اقدامات مالی سال جاری، یا اوراق قرضه خزانه‌داری با مدت زمان طولانی‌تر، انجام می شود. خرید ضامنهای دولتی به خریدار این اجازه را می دهد که بازگشت به سرمایه گذاری که برای یک دوره زمانی طولانی شکل گرفته را قفل کند یا، اگر نیازها تغییر کنند، آنچه که باید سرمایه به شدت حفظ شده و تنظیم شده باشد را بفروشد.
وجوهی توسط دولتها قرض گرفته می شود، پس باید بر اساس دوره ها و شرایط تعهد بازگردانده شود. بازپرداخت معمولا نیازمند انتقال مقدار پولی است که از آن مقداری که وام گرفته شده بیشتر است – به عبارت دیگر بازپرداخت هم مقدار قرض گرفته شده (سرمایه اصلی) و هم بهره که روی آن می آید، یا “سرویس بدهی”، را شامل می شود. هنگامیکه سرویس بدهی اثر منفی روی تدارک سرویسهای اجتماعی می گذارد، بعد اجتماعی خدمات وام اغاز می شود.

سرویس بدهی در کشورهای در حال توسعه
سرویس بدهی در کشورهای در حال توسعه که به نظر می رسد علتها مسائل اجتماعی لاینحل را بسط داده اند، معمولا نتیجه یکی از این سه سناریو هستند: (۱) وجوه مالی به کشورهایی قرض داده می شوند که ساختار دولتی فقیری دارند، و با رهبری معنا میابند که برای تصمیمات خود مرهون مردم نیست؛ (۲) وامی اعطا شد که طی دوره استعمار شکل گرفت، بدین معنا که هزینه های تاریخی تحمیل شده توسط کشور استعمارگر به مستعمره تازه استقلال یافته در زمان استقلالش انتقال می‌یافت؛ یا (۳) احتمالا وجوه قرضی مدیریت نشدند، معمولا یعنی اینکه وام دهندگان ( در کشورهای ثروتمندتر)، به جای متوقف کردن قرض دادن وجوه بیشتری را وام می دهند چنانکه شرایط اقتصادی و سیاسی شدیدا وخیم می شود.
بر طبق داده‌هایی که در مقاله خبری پایگاه اطلاع رسانی بریتانیا (BBC) ارائه شد، بدهی های کلی که توسط فقیرترین کشورهای جهان انباشته شده طی سه دهه گذشته و از اوایل دهه ۷۰ تا آغاز این دهه افزایش ۲۰ برابری داشته است، این مقدار از ۲۵ میلیارد دلار ایالات متحده در سال ۱۹۷۰ به بیش از ۵۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ رسید. بویژه در آفریقا سهم از کل در سال ۱۹۷۰ به کمتر از ۱۱ میلیارد دلار رسید که حتی از نصف کل بدهی کشورهای فقیر هم کمتر بود. اما تا سال ۲۰۰۲ بدهی کل آفریقا برابر با ۲۹۵ میلیارد دلار بود، بیش از نصف بدهی کل تمامی کشورهای فقیر. شاید تلخ ترین واقعیت این است که اگرچه فقیرترین کشورهای جهان طی سه دهه گذشته ۵۵۰ میلیارد دلار را در ازای ۵۴۰ میلیارد دلار وامی که گرفته اند به صورت سرمایه کلی و سود بازپرداخت کرده اند، اما در حال حاضر این کشورها برای بازپرداخت بدهی‌شان به ازای هر ۱ دلاری که به عنوان کمک مالی دریافت می کنند، ۱۳ دلار را خرج می کنند.
واضح است هر کشوری که دولتش نتواند از درآمدهای خود، از جمله (و بخصوص) هر اعطایی که به عنوان کمک بشردوستانه و برای فعالیت جاری و نه به عنوان سرویس بدهی دریافت شده بهره بگیرد، با مشکلات اجتماعی مواجه خواهد شد. به دلیل اینکه به نظر می رسد هر سه سناریو (که در بخش قبل توضیح داده شد) ناشی از اقدامات خارجی هاست، ناآرامی های اجتماعی نیز اغلب شکل می گیرد.

سرویس بدهی به مثابه یک مسئله سیاسی
منشأ سرویس بدهی، به عنوان علت ریشه ای مسائل اجتماعی، در خلق سیستم تبادل نرخهایی که به کار مؤثر می‌انجامد است، این سیستم با توافقی که در کنفرانس سال ۱۹۴۴ برتون وودز، نیو همشایر (Bretton Woods, New Hampshire) حاصل شد، شکل گرفت. نمایندگان کشورهای مستقل صندق بین المللی پول ((IMF را به عنوان سازمان غیر وابسته ای ایجاد کردند که بر جریانهای پولی در کشورهای مستقلی که با اصول خاص برای سنجش آن جریانها موافقند، نظارت می کند – کشورهای مستقل همچنین برای کمک یا تهدید به تحریم ِسیاست پولی هرکشوری چنانچه بر رونق جهانی اثر بگذارد، به توافق رسیدند. به دلیل اینکه کشورهای عضو IMF معمولا با وزارت خزانه‌داری ارشد یا صاحب منسبان رسمی خود – معمولا یک عضو کابینه غیر منتخب یا گماشته دیگر – مشخص می شوند، تقریبا هر مداخله از ابعاد پولی و سیاسی برخوردار است.
بنابراین در کشورهایی که خدمات بدهی به طور قابل ملاحظه میزان پولی که صرف هزینه های اجتماعی می شود را کاهش می دهد (مراقبتهای بهداشتی، مسکن، حمل و نقل عمومی، آموزش و غیره)، مردم تمایل به سرزنش دولت خود یا دولتهای کشورهای وام دهنده – معمولا اعضای سازمان مشارکت اقتصادی و توسعه – یا خود IMF دارند. اعتصاب و شورشهای برآمده از عدم تحمل فزاینده نسبت به چنین شرایطی و ناشکیبایی در انتظار برای نتایج حاصله، با کاهش اعتبار کشورها سبب تشدید مشکلات کلی می شود. در عوض، این روند نرخهای سودی که برای بدهی سنگین برآورد شده را افزایش داده و توانایی دولت برای سرویس بدهی را هر چه بیشتر کاهش می دهد.

مسائل موجود در جبران بدهی
یکی از روشها برای از بین بردن مسائل حاصل از سرویس بدهی برای قرض‌دهندگان این است که بدهی سنگین را فراموش کنند. در نظریه، وجوهی که برای سرویس بدهی صادر می شود ممکن است بلافاصله برای رسیدگی به مسائل اجتماعی کشور مورد استفاده قرار گیرد. اما دست کم دو مشکل در خلاص شدن از بدهی وجود دارد. نخست اینکه به طور معمول قرض دهنده واقعی – به معنی نهاد مالی – خواهان تسویه است. بدین معنی دولت وام دهنده باید از بودجه بخش عمومی برای پرداخت آنچه که معمولا بدهی بخش خصوصی در نظر گرفته می شود، استفاده کند. این امر در بین مالیات دهندگان خیلی متداول نیست، چنانچه به نظر می رسد دولت آنها از پولشان برای نجات بانکهای بزرگ از اعطای وام بی‌تدبیر استفاده می کند، وامی که اغلب برای رژیمهای غیرمحبوب و دیکتاتور ساخته شده است. مشکل دوم این است که به نظر می رسد جبران بدهی کشورهایی را نجات دهد که مدیریت نادرستی در بودجه داشته اند یا، بدتر، اختلاس انجام داده اند یا، بدتر، به سوء استفاده های قابل توجه از حقوق انسانها ادامه داده اند. برای مثال بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ کشور اوگاندا ۳۷۴ میلیون دلار برای جبران بدهی دریافت کرد – در حالیکه بر طبق گزارشهای گسترده نیروهای نظامی این کشور اقلیتهای سفیدپوست کشاورز را به قتل می رساندند.
این شرایط باعث شد بانک جهانی و IMF دولتها را ملزم به درخواست جبران بدهی کنند تا جواز استراتژی کاهش فقر جامعی (PRSP) شکل بگیرد که هر دو سازمان بایستی قبل از توصیه جبران بدهی آن را تأیید کنند. در میان بسیاری چیزهای دیگر، PRSP حاوی الزامات برای دولتی است که به صورت دموکراتیک انتخاب شده است. این امر می تواند مقاومت اضافی را در سطح رهبری و سطوح مردمی یک چنین دولتهایی ایجاد کند: معمولا نیاز به یک PRSP قابل تصویب به عنوان نوعی دخالت خارجی مضاعف در امور کشورهای مستقل دیده می شود.
با این حال پیشرفت در حال وقوع است. کلوب پاریس یک مجموعه داوطلبانه از کشورهای بستانکار است که مدیریت بدهی که کشورهای درحال توسعه به آنها بدهکارند را هماهنگ می کنند. این کلوب به تنهایی از سال ۱۹۹۳ تا کنون وام‌هایی به ارزش ۵۰۹ میلیارد دلار را لغو کرده و یا مجددا مورد حسابرسی قرار داده است. کلوب پاریس در ژانویه ۲۰۰۷ موافقت با لغو ۱۰۰ درصدی بدهی ۲۴۰ میلیون دلاری سیرالئون را اعلام کرد. متاسفانه کلوب پاریس هنوز باید به بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار از قرض کشورهای درحال توسعه رسیدگی کند ن. پاریلو، ۲۰۰۸: ۲۰۹-۲۱۰).

Jeffrey Whitney
See also: Colonialism; Human Rights; Social Revolutions
Further Readings
Katsouris, Christina. 2000. “New Conditions Slow Debt Relief.” Africa Recovery 14(1):6. Retrieved March 4,
۲۰۰۷ (http://www.un.org/ecosocdev/geninfo/afrec/subjindx/141debt.htm).
Madslien, Jorn. 2005. “Debt Relief Hopes Bring Out the Critics.” BBC News, June 29. Retrieved March 4, 2007
(http://news.bbc.co.uk/1/hi/business/4619189.stm).
Paris Club. “Description of the Paris Club.” Retrieved March 4, 2007 (http://www.clubdeparis.org/sections/
qui-sommes-nous).
“Pillars of Peace. Documents Pertaining to American Interest in Establishing a Lasting World Peace: January 1941–
February 1946.” ۱۹۴۶. United Nations Monetary and Financial Conference at Bretton Woods: Summary of
Agreements. July 22, 1944. Pamphlet No. 4, pp. 30–۳۱.
Carlisle Barracks, PA: Army Information School. Retrieved March 4, 2007 (http://www.ibiblio.org/pha/
policy/1944/440722a.html).

منبع:
دانشنامه مسائل اجتماعی (Encyclopedia Of Social Problems)، به ویراستاری وینسنت ن. پاریلو، انتشارات سیج، ۲۰۰۸