انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مسائل اجتماعی (۱۰): جنگ‌های فرهنگی

بردلی واتسن برگردان ملیحه درگاهی

رواج لفظ جنگهای فرهنگی (Culture Wars) در ایالات متحده را می توان تا حد زیادی در آثار جیمز دیویسن هانتر (James Davison Hunter) جامعه شناس و پاتریک جِی. بوچان (Patrick J. Buchanan)، شخصیت رسانه ای و نامزد سیاسی، ردیابی کرد. هانتر در سال ۱۹۹۱ اظهار کرد که خطوط گسل قابل ملاحظه در جامعه ایالات متحده دیگر با شکافهایی همچون طبقه یا مذهب یا وابستگی پارتیزانی تطابق ندارد، اما با بخش بندیهای جدید پرسشهای فرهنگی که گسستهای قدیمی را پشت سر گذاشت، این تطبیق حاصل شد. او مدعی است که ایالات متحده با دو جبهه متخاصم که بواسطه دیدگاه ارتدوکسی یا ترقی‌خواهانه‌شان در این پرسشها تعریف شده اند، قطبی شده است. برای اعضای این جبهه، تقسیمات جدید چشمگیرتر از بخش‌بندیهای قدیمی هستند. بنابراین وفاداری و همبستگی های سیاسی و اخلاقی موضوعی برای پیکربندی مجدد شده و یکپارچگی جدید اجتماعی و جنبشهای سیاسی آشکار می شوند. گروهها با این هویتهای جدید متحد می شوند و اهداف معمول خود را بر اساس جواب‌هایشان به پرسشهای فرهنگی و پاسخهای تاکتیکی‌شان به اختلافات فرهنگی، تعریف می کنند.
بوچانان در کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان سخنرانی قابل ملاحظه ای را ایراد کرد و در آن مدعی شد جنگ فرهنگها اساسا کاراکتر مذهبی دارد و فقط با متوقف کردن یا معکوس سازی دسته ای از تغییرات فرهنگی که از نیمه قرن ۲۰ تا کنون رخ داده اند ایالات متحده قادر است خواست خدا را دنبال کند. برای بسیاری از چپها چنین تئوری در شمار سخنرانی نفرت قرار می گیرد؛ برای بسیاری از راستی‌ها این سخنرانی یک فراخوان نمادین برای مسلح شدن در یک کشور بحرانی بود. در حقیقت اصطلاح چپ و راست، یا لیبرال و محافظه کار در ایالات متحده هر چه بیشتر برای این به کار می روند که جناحهای مخالف در جنگ فرهنگها را تعریف کنند، این در تضاد با کارکرد اولیه آنها برای گرایشهای فلسفی و سیاسی متفاوت در اقتصاد یا پرسشهای امور خارجه است.

تقسیمات فرهنگی
خطوط گسلی جدید به شیوه های متعددی خود را نشان می دهند. در اصطلاحات مذهبی، محافظه‌کاران خود را ارتودوکس یا سنتی می دانستند تا مدرنیست. در صورت مسیحی بودن تمایل به این دارند که پروتستان باشند تا جریان اصلی. احتمال بیشتری وجود دارد که مدافعانِ تغییر فرهنگی خود را به عنوان غیر ارتدوکس یا سکولار هویت بخشند. به علاوه جنگ فرهنگها دلالتهای سیاسی مجزایی در ایالات متحده دارد. بسیار محتمل‌تر است که محافظه‌کاران از حزب جمهوری‌خواه حمایت کنند، در حالیکه طرفدارن تغییر فرهنگی به حزب دموکراتیک جذب می شوند. محافظه‌کاران به احتمال زیاد مدافع عقاید مشترک و عمومی و در پیوند با آن هستند، در حالیکه طرفداران تغییر زمینههای مشترکی با نظر نخبگان پیدا می کنند. محافظه‌کاران به طور نهادی گرایش به این دارند که نسبت به قوه قضائیه دولت بدگمان باشند، آنها بر این نظرند که این قوه فرهنگ را بیش از حد سریع در مسیر مخالفت با قانون اساسی و در واقع در جهت تغییر غیر اخلاقی هدایت می کنند. در مقابل، مدافعان تغییر فرهنگی به احتمال زیاد نسبت به دگرگونیهای قضایی چشم انداز فرهنگی مشفق هستند. در واقع تصمیمات قضایی خاص برای کسانی که متعهد به جنگ فرهنگها هستند، نکات محوری محسوب می شوند. برای بسیاری از محافظه‌کاران مواردی همچون تصمیم سقط جنین Roe v. Wade که به عنوان تغییر بنیادی وضعیت موجود فرهنگی شناسایی شده، شنیع محسوب می شود؛ آنها به شمار زیادی از طرفداران تغییر فرهنگی متذکر می شوند که زمین مقدس نباید واگذار شود.

جنگ بین المللی فرهنگها
در استرالیا و کانادا برخی از مسائل در ارتباط با جنگ فرهنگها ایالات متحده قرار می گیرند، و گهگاه خود این مضمون ترویج پیدا می کند. تعدادی از سازمانهای پژوهشی و پوپولیستی در کانادا، از جمله فعالیت لیبرالی دادگاه عالی کانادا، از دهه ۸۰ بدین سو برای مقابله با آنچه به عنوان رانش و انحطاط فرهنگی ادراک می شود پدیدار شدند. در کشورهای اروپایی نیز مسائل فرهنگی بویژه در ارتباط با مهاجرت مسلمانان به اروپا بیش از پیش تنش‌زا شده است. از نقطه نظر محافظه‌کاران این مهاجرتها برای هویتهای ملی اروپا یک تهدید به همراه دارند که با تزریق اسلام به سیاستهایی که تا حد زیادی سکولار هستند خود را نشان می‌دهد. در بین همه کشورها فرانسه، آلمان، هلند، اسپانیا و دانمارک طی سالهای اخیر با اختلافات فرهنگی انفجاری مواجه بوده‌اند که گاهی اوقات با خشونت واقعی یا تهدید اعمال خشونت بوسیله نیروهای اسلامی که به طور بنیادی با فرهنگ غالب خصومت دارند، مهمیزدار شده است. اگرچه نمی توان این نیروها را به دلیل اشتیاقشان برای حرکت از عرصه کشاکش ایدوئولوژیک و سیاسی به صحنه جنگ واقعی، متعهد به فرهنگ در نظر گرفت.

ارزیابی
آیا اینکه چگونه فردی یک فرهنگ را تعریف می کند بستگی به این دارد که آن را حفظ میکند و یا تغییر می دهد؟ پرسشهای پیچیده نظریه سیاسی و اجتماعی و همچنین تفاسیر تاریخی در حال افزایش هستند. بنابراین ماهیت مبارزه و همچنین نقاط قوت نسبی احزاب، اموری بحث‌برانگیز محسوب می شوند. در ایالات متحده افرادی که خود را به عنوان حافظان فرهنگ می شناسند اغلب مدعی اند که در مقابل هژمونی نیروهای نخبه که با یافته ها و فعالیتهای قدیمی ولی ارزشمند مخالف هستند، می ایستند. به نظر آنها چنین نیروهایی بر بخش زیادی از نهادهای رسانه‌ای و آموزشی تسلط دارند. در مقابل آنهایی که خود را به عنوان تغییردهندگان فرهنگ ایالات متحده می شناسند اغلب مدعی‌اند اقلیتهای آزاردیده‌ای هستند که تفاسیر جدیدتر و در عین حال مشروع‌تری از دریافتها و عملکردها را انعکاس می دهند، یا آنچه را که همواره در جامعه نهفته بوده است را آشکار می کنند.
یقینا جنگ فرهنگها پتانسیل این را دارد که تفرقه‌انگیز‌تر از تضادهای اجتماعیِ قبل در تاریخ ایالت متحده باشد. پارتیزانهای جنگ فرهنگها تمایل دارند که بر مسائل خاص و جهت گیری مجدد عقاید و سیاست عمومی مرتبط با این مسائل تمرکز یابند تا اینکه به دنبال امکانات رفاهی و مصالحه‌ در سطح وسیع باشند. فقدان نسبی توجه به ریشه های سازش ناشی از این واقعیت است که این موضوعات به سرچشمه‌ها و حس هویتی پارتیزانها متصل هستند. برای آنها چنین موضوعاتی بالاترین برتری ممکن هستند زیرا با پرسش استانداردها و اقتدار اخلاقی نهایی سخن می گویند.
از سوی دیگر برخی از اندیشمندان سیاسی معتقدند که اعضای طبقات سیاسی ایالات متحده، از جمله فعالان حزبی، ممکن است دو قطبی شوند ولی میانگین مردم آمریکا اینگونه نیستند. این کارشناسان خشنودند از اینکه اکثریت آمریکاییها نه محافظه‌گرایی و نه لیبرالیسم مفرط را قبول ندارند و عقاید آنها بر موضوعات متعددی از جمله سقط جنین و همجنس‌گرایی نسبتا پایدار باقی می ماند. به علاوه این عقاید در توده مردم برخلاف سطح نخبه گرایش به همگرایی در مرکز را دارند. بنابراین در مقایسه با تعارض، وفاق جمعی می تواند به بهترین وجه نگرشهای معاصر ایالات متحده درمورد پرسشهای فرهنگی را توصیف کند.
آنچه به طور خاص می توان گفت این است که نیروهای محافظت و تغییر برای کسب توانایی تعریفی مقتدرانه از آداب و رسومِ تقریبا همه جوامع بشری در طول تاریخ، به طور معمول در رقابت با یکدیگر هستند. بسیار محتمل است که جنگ فرهنگها طی سالهای بسیار پیش رو برپایی نبردهای کش و قوس دار و برای مجالس قانونگذار، دادگاهها و افکار عمومی را به همراه خواهد داشت. (ن. پاریلو، ۲۰۲-۲۰۳)

Bradley C. S. Watson

See also: Abortion; Affirmative Action; English-Only Movement; Euthanasia; Feminism; Gun Control; Homosexuality; Immigration, United States; Multiculturalism; Politics and Christianity; Pornography; Religion and Politics; Same-Sex Marriage; School Prayer; Values
Further Readings:
Fiorina, Morris P. 2005. Culture War? The Myth of a Polarized America. New York: Pearson Longman.
Fonte, John. 2005. “Is the Purpose of Civic Education to Transmit or Transform the American Regime?” Pp. 73–۱۱۱, in Civic Education and Culture, edited by B. C. S. Watson. Wilmington, DE: ISI.
Graff, Gerald. 1992. Beyond the Culture Wars: How Teaching the Conflicts Can Revitalize American Education. New York: Norton.
Hunter, James Davison. 1991. Culture Wars: The Struggle to Define America. New York: Basic Books.
Watson, Bradley C. S., ed. 2002. Courts and the Culture Wars. Lanham, MD: Lexington.
Wolfe, Alan. 1998. One Nation, after All: What Middle Class Americans Really Think about God, Country, Family,
Racism, Welfare, Immigration, Homosexuality, Work, the Right, the Left, and Each Other. New York: Viking.

منبع:
دانشنامه مسائل اجتماعی (Encyclopedia Of Social Problems)، به ویراستاری وینسنت ن. پاریلو، انتشارات سیج، ۲۰۰۸