انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نشانه‌های جعلی در روایت ماندگار

بررسی نشانه‌های جعلی در تیزری از روایت ماندگار

اخیراً در فاصله بین برنامه ها، یا قبل از شروع یا در خلال برنامه های صداوسیما مانند فیلمها و سریالها، شاهد پخش تیزرهایی با عنوان «ایران من» و «روایت ماندگار» هستیم. با پخش تیزرهای مختلف با این دو عنوان به نظر میرسد در حال حاضر تلویزیون به سمت افزایش کمّی تولید این نوع گزارش آگهی های کوتاه، تمایل پیدا کرده است. از آنجا که تیزرها به دلیل ماهیت پیام رسانی آنها از اهمیت زیادی برخوردار است؛ این گونه تصویری باید بتواند بخشی از اهداف فرهنگی، دینی، عقیدتی و اسلامی را به بیننده انتقال دهد و این مساله امکان پذیر نمی شود، مگر اینکه کیفیت یک گزارش کوتاه در اندازه ای باشد که پیام خود را به شکلی غیر مستقیم و در عین حال زیبا و موثر در معرض نگاه و نظر مخاطب قرار بدهد.
با این مقدمه، یادداشت پیش رو به نقد یکی از تیزرهایی که ذیل عنوان «روایت ماندگار»، فواصل برنامه ها و در شبکه های مختلف رسانه ملی پخش می شود، میپردازد.

پلانهای تیزر
– نمای فرودگاه (حرکت خلبان به سوی هواپیما)
– نمای هواپیما (بالارفتن خلبان از پلههای خلبان)
– نمای کابین هواپیما (آماده شدن خلبان برای روشن کردن هواپیما)
– نمای اجزاء کابین خلبان (نگاه خلبان به پرنده دست ساخته کاغذی روی آلات و ادوات هواپیما)
– نمای چادر عشایری (مادری در حال گفتن لالایی برای فرزندش)
– نمای کودک ایلیاتی داخل گهواره (کودک درون گهواره در حال شنیدن لالایی مادرانه و نگاه به پرنده کاغذی دست ساخته و آویخته شده به گهواره)
– نمای کابین خلبان (خلبان در حال روشن کردن ادوات هواپیما و پیام بلند شدن هواپیما به مسافران با گوشی)
– نمای کابین خلبان ( خلبان در حالت تیک آف هواپیما)
– نمای باند فرودگاه ( هواپیما در حال بلند شدن از باند)
– نمای آسمان (هواپیما در حال اوج برای رسیدن به مقصد)
– لوگوی «روایت ماندگار»

مضامین تیزر
– فرزندی که به آرزوی مادرش جامه عمل پوشانده و خلبان شده است!
یا
– پدر خلبانی که به اشتیاق دیدار دوباره کودک و همسرش، ایمن به سفر میرود!

روایت و روایت سازی
در کتاب “روایت در فرهنگ عامیانه، رسانه و زندگی روزمره” آمده است: «ما از نخستین روزهای حیاتمان در معرض روایت قرار داریم؛ درست از زمانی که مادرانمان برایمان لالایی میگویند، … گرچه روایتها ممکن است ساده یا پیچیده باشند، درک اینکه آنها چگونه عمل می¬کنند و انسان¬ها چگونه به آنها معنا میبخشند، مضامینی به غایت بغرنج بوده است.» (آسابرگر، ۱۳۸۰: ۱۶).
روایت یک داستان است و داستانها از آنچه که برای آدمها اتفاق افتاده و یا در حال رخ دادن است، می-گویند. یعنی زنجیره ای از رخدادها که در یک چارچوب یا طی یک دوره زمانی با ساختاری خطی یا دایره شکل تشکیل می¬شوند (همان: ۱۶).
بر این اساس، شیوه ای که روایتها را از غیر روایتها متمایز میکند لحظاتی است که زمان یا اشیایی را ثبت میکنیم، اما در آن تسلسلی نمی بینیم. بنابر این گرچه گزارش آگهی همانند یک تابلو نقاشی، اطلاعات کافی در خود دارد که به عنوان روایت خوانده شود، اما وقتی بیننده به قسمتی از نقاشی یا تیزر چشم میدوزد و سپس نگاه خود را به بخش دیگری می اندازد، چنین درک می¬کند که تصاویری که تک هستند از محتوای روایی بی¬بهره اند و نوعی روایت سازی در آن صورت گرفته است.

اشکالات و تناقض های تیزر
– پرنده دست ساخته کاغذی که در دو صحنه از گزارش آگهی دیده میشود، هنر کاغذ و تا «اوریگامی»، یکی از کاردستی ها و هنر محبوب ژاپنی ها است که در فرهنگ بومی ما جایی ندارد. اما در تیزر به عنوان یک شیئ واسط، پل میان گذشته و حال (مضمون یک) و یا انتظار فرزند و پدری (مضمون دو) قرار گرفته است.
– از منظر یک شخص عشایری و یا یک فرد ایلیاتی، وجود یک پرنده دست ساخته با کاغذ (اوریگامی) و آویزشده به گهواره کودک در محیط چادر یا اتاق عشایری که پر از دست بافته های رنگی است محلی از اعراب ندارد.
– در میان تمام رنگ ها و زیبایی هایی که در صحنه مادر و فرزند و یا نمای کودک داخل گهواره به چشم میخورد، این مکان سنتی عشایری پر از رنگهای گرم و دست بافته های محلی است، اما حضور یک شیء تک (پرنده اوریگامی) با رنگ آبی کمرنگ که در نقطه کانونی نیز قرار گرفته است، تناقض آشکاری را در بیننده و مخاطب به وجود می آورد که خط روایت را به روایت سازی تبدیل میکند. ایضاً این شیء (پرنده اوریگامی) را در کابین خلبان نیز می بینیم که با توجه به زندگی عشایری خلبان و بزرگی این شیء نسبت به ادوات هواپیما همخوانی ندارد.
– تصویری که در ذهن مخاطب از یک مادر یا همسر ایلیاتی و عشایری وجود دارد، چهره یک زن آفتاب سوخته اما، مصمم در وظایف مادری و همسری است. چهره یک زن جوان و گریم شده، نمی تواند سنبل و نشانه یک مادر و همسر ایلیاتی و عشایری باشد.
– لالایی ها زبان جهانی مادران برای واگویی زندگی اجتماعی و تجربه زیسته شان است، نوای لالایی آنقدر گویاست که نیاز به ترجمه و زیرنویس ندارد. مگر آنکه ترجمه و زیرنویس کردن آن در خط داستان و روایت گزارش موثر باشد.
– با کمی تأمل کابین زمخت و آلات و ادوات کابین خلبان نشان از کابین یک هواپیمای توپولف روسی یا سیمیلاتور دارد، در حالی که آخرین تصویر تیزر، یک هواپیمای ایر باس اروپایی را به حالت اوج در آسمان نشان می دهد که تنافض آشکار با تصاویر قبلی داخل کابین هواپیما دارد.
– در داستان و خط روایت، اگر مضمون اول را در نظر بگیریم (فرزندی که با تلاش خلبان شده است)، روایت باورپذیر است، اما اگر مضمون دوم (پدر خلبانی که با رعایت ایمنی در اشتیاق دیدار دوباره فرزندش است) به دلیل تناقض در آمیختگی زندگی عشایری و محیط ایلیاتی و شغل خلبانی، باورپذیری آن را دور از ذهن و انتظار میگرداند.
– توازن و همخوانی ریتم موسیقی در انتهای تیزر توسط گوینده زن با لوگوی «روایت ماندگار» نیز از مواردی است که کارشناسان موسیقی می¬توانند در خصوص آن نظر دهند.

تمهیدات روایتگری
– چرا اوریگامی؟ همگان می¬دانند که هنر دست بافته های عشایری با آن همه رنگ و طرح، شهره جهانی است. این دست بافته ها متناسب با نیازهای کودکان عشایر، همچون عروسک، کوجی یا مهره های آبی و آویزهای رنگارنگی که بالای گهواره قرار می گیرد و همچنین نشانِ چشم زخمهایی که به دیوار و لباس و گهواره کودک نصب می شود، متنوع اند. حال سؤال این است که وقتی دست بافته هایی چنین زیبا در محیطهای عشایری وجود دارد چرا باید در یک تیزر از یک عنصر غیر بومی و ناهماهنگ استفاده کرد. حتی اگر الزامی برای استفاده از دست بافته های بومی نبود، فراوانی عناصر طبیعی در محیط عشایری مانند یک میوه زیبای درخت کاج و یا یک میوه درخت بلوط که در ایل راه های عشایری و جنگلهای بلوط مناطق عشایری به وفور یافت می¬شود، نشانه مناسب¬تری برای انتخاب یک نماد بومی در تولید این گزارش آکهی به شمار میرفت.
– چهره زن (مادر- همسر)شهری در لباس ایلیاتی و عشایری! مرکز مداری (دید شهری و پایتخت نشینی به فرهنگ روستایی و عشایری) عاملی است که بر واقعیت زندگی اجتماعی مردم عشایر خدشه وارد می¬کند و باور¬پذیری زندگی آنان را برای مخاطب با مشکل مواجه می¬کند. وقتی چهره گریم¬شده یک زن شهری در لباس زن عشایری و ایلیاتی نمود می¬یابد، این چهره با چهره واقعی یک زن بومی در لباس و محیط عشایری مغایرت پیدا می¬کند. چرا که زنِ مقاوم، صبور، کاری و توانمند ایلیاتی را از چهره آفتاب سوخته¬اش می¬شود شناخت. ازاین¬رو چهره گریم¬شده زن شهری در لباس مادر سنخیتی با چهره یک زن ایلیاتی و عشایری ندارد.
– راستی آزمایی و باورپذیری تیزر از منظر یک ایلیاتی! ورود به فرهنگ عشایری نیازمند مشورت و نظر از افراد بومی و یا آگاهان محلی و آشنا به فرهنگ مردم و یا فولکلور شناسان است. بی¬تردید تضادهایی که در نماها و عناصر و نشانه های بومی صحنه¬های عشایری تیزر وجود دارد از منظر یک فرد عشایری یا یک فولکلوریستِ حوزه عشایری به خوبی قابل تشخیص است و بر روایت سازی و ناباوری برخی صحنه¬های تیزر صحه میگذارد.
– انتخاب صحیح به جای مشابه سازی! لازم است همه اجزای و عناصر یک گزارش آگهی درست و متناسب باشد. کسانی که با صنعت هواپیمایی و مدل¬های آن در بلوک غرب و شرق آشنا باشند، خط ناقص روایت را با کابین یک هواپیمای روسی یا سیمیلاتور و نمای اوج گیری یک هواپیمای مسافربری غربی، به خوبی درمی یابند و این تناقضی آشکاری است که با مشابه¬سازی، روایت را مخدوش ساخته است.
– ترجیح مرد سوار بر اسب ایلیاتی بر مرد جوان خلبان! خط روایت کودک و زن (همسر) در فضای ایلیاتی و عشایری، مرد ایلیاتی قدرتمندی را طلب می کند که سوار بر اسب کَهَر، نماد دلیری و شجاعت خود را به رخ می کشاند. ارتباط فضا و محیط زندگی عشایری با شغل فنی و تخصصی خلبانی، دوگانه ای را در تیزر به وجود آورده که از اهمیت روایتگری روایت کاسته است.

کلام آخر
تیزرها یکی از گونه های تصویری است که به شکل گسترده مورد توجه رسانه¬های دیداری جهان قرار گرفته و در تلویزیون کشور ما نیز از گزارش آگهی¬ها استفاده¬های زیادی در راه بیان مفاهیم مختلف صورت پذیرفته است. ویژگی مهم و بارز تیزر را می¬توان به استقبال گسترده مخاطب و هنرمندان نام برد. چرا که هم از نظر سازندگان ابزار خوبی در زمینه ارتباط با بیننده به حساب می¬آید و هم اینکه مخاطبین تلویزیون آن را با علاقه تماشا می¬کنند.
یک تیزر در ثانیه¬های ظرف زمانی خود باید چنان از ساختار قوی و نشانه¬های متناسب بهره¬مند باشد که داستان و موضوع را از نظر ساختار خطی یا دایره¬ای به خوبی روایت نماید. این مهم در این تیزر با مشاوه از یک پژوهشگر فرهنگ مردم یا یک فولکلور¬شناس عشایری و یک متخصص امور هواپیمایی به¬خوبی قابل حصول بود. در حالیکه به نظر میرسد تعجیل در تولید این گزارش آگهی، موضوع را از حالت روایت به روایت¬سازی و استفاده از عناصر بیگانه و ناموزون سوق داده است.
همانطور که اشاره شد، تیزرها به دلیل ماهیت پیام رسانی آنها اهمیت دارند، کیفیت آن باید به اندازه¬ای باشد که محتوای پیام را به شکلی غیر¬مستقیم و در عین حال زیبا و موثر در معرض نگاه و نظر مخاطب قرار بدهد در این صورت است که گزارش آگهی می¬تواند بخشی از اهداف فرهنگی، دینی، عقیدتی و اسلامی را به درستی به بیننده انتقال دهد، و این مهم با روایت¬سازی یا تعجیل در ساخت تیزر و بدون مشورت با اهالی فرهنگ و کارشناسان خبره امکان پذیر نیست.
از این رو، به قول مسعود آب پرور، کارگردان تلویزیون و سینما و یکی از تولیدکنندگان دوره اول کلیپ-سازی در تلویزیون: « فعالیت در این عرصه زمانی قابل قبول است که کلیپ های [تیزرهای] تولید شده به اصطلاح دیده شوند. اگر در سال تنها دو کلیپ [تیزر] ساخته شود ولی مورد توجه بیننده قرار بگیرد، از اینکه در سال۲۰ کلیپ [گزارش آگهی] تولید شود اما نتواند مخاطب را به خود جذب کند، از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است» (به نقل از خبرگزاری مهر).

منابع:
– آسابرگر، آرتور (۱۳۸۰). «روایت در فرهنگ عامیانه، رسانه و زندگی روزمره»، انتشارات سروش
– خبرگزاری مهر، ۷ اردیبهشت ۱۳۸۴